eitaa logo
ذاکرین آل الله
284 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
312 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
ماه در آینه ی چشمِ تو خلوت می کرد آسِمان زیر قدم هات طهارت می کرد عرق شرم به پیشانی خورشید چه بود؟ پیش اجلال تو احساسِ حقارت می کرد سَرِ سجاده ی عشقت دو سه نوبت در روز جبرئیل آمده و عرض ارادت می کرد به گدایت عَوَضِ سنگ طلا بخشیدی دست هایت چه کریمانه کرامت می کرد «ابن سِکّیت» شدن ها اثر چشم تو بود دلِ نرمت همه را زود هدایت می کرد با «غدیریه» امامت به سرانجام رسید مُصحفت «جامعه» تکمیل رسالت می کرد هر چه کردند نشد نور تو خاموش شود مِهر تو بر همه ی شهر سرایت می کرد متوکل به تماشای شرابت می برد بس که بر اوج مقام تو حسادت می کرد شعر خواندی و لبت گرم مذمت ها بود کِی به لبهای ترک خورده جسارت می کرد خبر از خیره شدن های به ناموس نبود هر که در محضرتان بود،رعایت می کرد سامرا شام نشد تا که ببینند همه خیزران بر لب و دندان چه قیامت می کرد.. 🔸شاعر:
با شما عاقبت شیعه به عزّت ختم است آخر و عاقبت ما به سیادت ختم است از ازل چشم جهان سمت شما بوده و هست مقصد عالم امکان به امامت ختم است همه نورید ، همه هادی أمّت هستید پس سرانجام بشر هم به هدایت ختم است ما گرفتار گناهیم ولی اهل رجا جاده ی جامعه ی ما به شفاعت ختم است از گناهان کبیره است دل جامعه پُر کار این جامعه اما به زیارت ختم است « مَن أتاکُم » ، چه نجاتی است سر راه بشر ! با تو پایان حوائج به سعادت ختم است چیست در حکمت « فَالرّاغبُ عَنکم مارق »؟! راه ، جز راه تو باشد به هلاکت ختم است ولی آنکس که در این سِیر ، « لَکُم لاحِق » شد راه او - گرچه گنهکار - به جنّت ختم است تو دعا کن که من از معصیت آزاد شوم که دعای تو یقیناً به اجابت ختم است یا علیِ بنِ محمّد ! چه غریبی ! اصلاً قسمت هرکه علی گشته به غربت ختم است تو چه مقتول و چه مسموم ، جهان می داند که سرانجامِ امامت به شهادت ختم است 🔸شاعر: _______
جانم فدای آن امام مهربانی که عرشیانش دست بر دامان گرفتند یعنی امامی که گرفتاران دنیا حاجات مشکل را ازو آسان گرفتند قطب هدایت شد، ازو توحید تابید هادی شد و مردم ازو ایمان گرفتند یک عده‌ای در ذِیل نورش رشد کردند یک عده‌ای از دست خیرش نان گرفتند یک عده، نم بودند و با لطف دعایش مانند رودی ناگهان جریان گرفتند یک شب درون خانه‌اش بی اذن، ناگاه وارد شدند از دست او قرآن گرفتند بردند او را بزم مِی با قصد تحقیر ظرفی سویش با خنده نا اهلان گرفتند اسکان که نه، در گوشه‌ی خانِ صعالیک جایی برایش گوشه‌ی ویران گرفتند کندند قبرش را جلوی چشم‌هایش اینگونه ذره ذره از او جان گرفتند ** وقت گریز روضه شد که روضه‌خوانان با هم دمِ یا سیدالعطشان گرفتند عمامه و پیراهن و انگشترش را زینب زِ تل می‌دید این و آن گرفتند قربان آقایی که با هم نیزه‌داران با نیزه‌ها از پیکرش تاوان گرفتند با نعل تازه جانِ زینب را به ناگاه با رفت و آمد بر تن عریان گرفتند دیدند که جسمش شده با خاک هم‌سطح وقتی که گرد و خاک‌ها پایان گرفتند 🔸شاعر:
. من گدای آستانبوس امام هادیم منصب شاهانه دارم چون غلام هادیم . نام نیکویش نقیّ و کنیه ی او بوالحسن روح کوثر او بود من مست جام هادیم . نوگل باغ سمانه در زمانه نامدار واله اجلال و مفتون مقام هادیم . عشق می ورزند بر او شیعیان اهلبیت من فدای عاشقان حق مرام هادیم . اوست باب عسکری پور تقی سبط رضا خاکسار درگه ذوالاحترام هادیم . از چهل بیش است و از پنجاه کم او را حیات خونجگر از حسرت و آه مدام هادیم . مولدش شهر حجاز و مدفنش در سامره دست ما کوتاه و محروم از سلام هادیم . کرد مسمومش عدو در سوّم ماه رجب داغدار از دل چو لعل نیلفام هادیم . ای «کلامی» بشنو از دلبند او صاحب زمان با فغان گوید به فکر انتقام هادیم . 🔸شاعر:
به نگاه تو، خدای تو، اشارت می‌کرد نور را، سوی دو چشم تو، هدایت می‌کرد ماه اگر ذکر به لب، گِرد زمین می‌چرخید صورت ماهِ تو را، داشت زیارت می‌کرد دهمین بار، هوالحق متجلی شده بود  چارمین بار، علی بود، امامت می‌کرد درد را نسخه‌ی خال تو، شفا می‌بخشید عاشقان را پرِ شال تو، شفاعت می‌کرد «و بِکُم عَلَّمَنا الله» تو می‌خواندی و آه! آه! از آن شهر، که بی‌قبله، عبادت می‌کرد  متوکل، به تماشای شرابت آورد به دل مست تو، از بس که حسادت می‌کرد و نفهمید که مستی اثری بود، که داشت با نگاه تو، به هر ذره سرایت می‌کرد «از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر» وقتی از پنجره‌‌ی شوق، صدایت می‌کرد  کوه، هر صبح، به صبر تو، سلامی می‌‌داد ماه، هر شب، به رُخت، عرض ارادت می‌کرد خاک ایران من از عطر تو، پر شد وقتی سید عارف ری، از تو روایت می‌کرد مهدی‌ات، حضرت هادی! سفرش طول کشید کاش می‌آمد و با عشق، قیامت می‌کرد کاش می‌آمد و با صوت تو، با لحن علی خط به خط، «جامعه» را، باز تلاوت می‌کرد 🔸شاعر:
حال و هوای چشم ترت جور دیگری ست ذکر قنوت هر سحرت جور دیگری ست وقتی میان سجده به معراج می پَری پِی می برم که جنس پرت جور دیگری ست حتّی نسیم کویِ تو هم اعتراف کرد عطر بهشتی گذرت جور دیگری ست در سامرا همیشه زیارت لذیذ هست طعم زیارت سحرت جور دیگری ست هادی ترین چراغ هدایت کلام توست. نور چراغ شعله ورت جور دیگری ست این جامعه ز "جامعه" ات رُشد کرده است محصول کِشت پر ثمرت جور دیگری ست درندگان کنار تو آرام می شوند بر روی قلب ها اثرت جور دیگری ست ارباب های ما همگی با سخاوتند امّا عنایت پدرت جور دیگری ست کشکول چشم های مرا پر ز اشک کن حال گدای پُشت درت جور دیگری ست زهری رسید و شمع وجود تو آب شد سوسوی نور مختصرت جور دیگری ست دیگر گُمان کنم جگری هم نمانده چون خون لخته های دور و برت جور دیگری ست او دیده دست و پا زدنت کنج حجره را... آه دمادم پسرت جور دیگری ست شُکر خدا سر از بدن تو جدا نشد شُکر خدا کفن به تنت "بوریا" نشد شکر خدا به پیرهنت نیزه ای نخورد شکر خدا که بر بدنت نیزه ای نخورد پیشانی تو سنگ و عصایی ندیده است آقا!دو پلک شب شکنت نیزه ای نخورد تو دست و پا زدی نه ولی زیر دست و پا بال تو وقت پر زدنت نیزه ای نخورد شکر خدا که دور و بر تو سنان نبود شکر خدا که بر دهنت نیزه ای نخورد عمامه و عبای تو سهم عدو نشد با سُمِّ اسب پیکر تو زیر و رو نشد 🔸شاعر:
هدایت شده از 🚩مکتب حاج قاسم🚩
🌷اولین تصاویر از شهدای بمپور که شب گذشته در درگیری بااشرار مسلح در سیستان‌ و بلوچستان به شهادت رسیدند. 💐شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از دارالقرآن پلیس
*✨ الحكمة ۱۱۹ ✨ 🍃 مَثَلُ الدنيا* ⚜️ قال أميرالمؤمنين على عليه‌السلام: مَثَلُ الدُّنْيَا كَمَثَلِ الْحَيَّةِ، لَيِّنٌ مَسُّهَا وَ السَّمُّ النَّاقِعُ فِي جَوْفِهَا، يَهْوِي إِلَيْهَا الْغِرُّ الْجَاهِلُ، وَ يَحْذَرُهَا ذُو اللُّبِّ الْعَاقِلُ. *✨ حکمت ۱۱۹ ✨ 🍃 ضرورت شناخت دنیا* ⚜️ امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرمود: دنياى حرام چون مار سمّى است، پوست آن نرم ولى سمّ كشنده در درون دارد، نادانِ فريب خورده به آن مى‌گرايد، و هوشمندِ عاقل از آن دورى گزيند. 📚 ✒️ ترجمه محمد دشتی
نوحه شهادت امام هادی علیه السلام هادیِ راه بشر،دل به عشقت مفتخر باشد تولّای تو در نهادِ ما ای سامرای تو باب المراد ما یا حضرتِ هادی... کشتهٔ زهرِ جفا،ای غریبِ سامرا از چه شرر افتاد در قلب محزونت آتش به جان ها زد سوزِ دلِ خونَت یا حضرتِ هادی... شد در این بَزمِ بُکا،مادرت صاحب عزا ای که شدی آقا پرپر چنان لاله با ناله های تو زهرا زده ناله یا حضرتِ هادی... مثل آل بوتراب،رفته ای بزم شراب امّا ندیدی تو سری به طشت زر سوزد دل عالَم بر دخترِ حیدر واویلا واویلا... زینب و شام بلا،زینب و طشت طلا خون خدا بود و لبهای عطشانش چوب جفا میزد دشمن به دندانش واویلا واویلا...