|⇦•سلامُ الله علیٰ...
#مدح و توسل به امیرالمومنین علی علیه السلام
سلامُ الله علیٰ مَن عِـندهُ اسـرار یزدانش
تعالیَالله از این منزلت، زین رتبه و شأنش
سلام الله علیٰ مَن عنِدهُ علمُ الکتاب، آری
شهادت میدهد بر عـلم او آیات قـرآنش
مُنـوّر کرد بیت الله را در شـام آغـازش
مُشرف کرد بیتالله را در صبح پایانش
کَلیم اللّه را دیدم کنار وادی طورش
خَلیل اللّه را دیدم یکی از ریزه خوارانش
صَفیُّ اللّه مـیفـرمــود :هـذا قُـرَّهُ عَـیـنـی
ذَبیحُ اللّه میفـرمود: ای جانم به قـربانش
اگر چشمش بیفـتـد بر جـمال بیمثال او
ز یوسف چَشم میبندد یقیناً پیر کنعانش
توسل کرد شیخ الاَنبیا بر حضرتش، فوراً
به ذکر یا علی مولا تَرَحُم کرد طوفانش
کمی از خاک نعلین علی برداشت ابراهیم
که گردید آتش نمـرودیان، آناً گـلستانش
عیانش را نفهـمیدند این مردم و پیغـمبر
چگونه فاش گرداند از او اسرار پنهانش؟
چه بابایی! ابوطالب، سلامالله علیه آنکه
بود سنگنینتر از ایمان کل خلق، ایمانش
چه بانویی! که قرآن را مُزَیَّن کرده با کوثر
ندارد کُفو این بانو به غیر از شاه مردانش
دو آقا زاده دارد، خوانده قرآن لؤلؤ و مرجان
دلم را برده این لؤلؤ، و مجنونم به مرجانش
چه کرده با عطای لقمۀ نانی، که در قرآن
به شأنش هل اَتی نازل شده از ذات منّانش
تمام انبیا بهر تبرک اذن میگیرند
که بردارند لقمه نانی از سر خوانش
سلامالله! علی مالک که فانی گشت در عشقش
سلامالله! علی قنبر که گردید از غلامانش
خودش که جای خود، ما را نکن تکفیر با این حرف
به اِذنالله «کُن» میآید از امثالِ سلمانش
به جز بیت امیر عالم امکان کجا دیدید؟
که میکائیل خادم باشد و جبریل دربانش
نمک آماده کرده بهر نانش حضرت زهرا
الهـی جـان عـالـم بـاد قـربان نـمکـدانش
شنیدم از نبی، مولا به محشر میرود منبر
شنیدن دارد آن منبر که او باشد سخنرانش
یقیـن دارم سعادتمند میگـردد یقین دارم
اگر بر سجده افتد پیش پای او با توبه شیطانش
چگونه میتوانم از غلامی دم زنم اصلاً؟
در این درگه که حکم مور را دارد سلیمانش
جنان را دوست دارم تا شوم مهمانِ مولایم
به این امّید که گردم یکی از ریزهخوارانش
نلرزد دست و پایش، نه، نیاید خم به ابرویش
تمام خلق اگر مَرحَب شود آید به میدانش
کَاَنّ گردش تیغ علی با سرعت نور است
که عزرائیل بهر جان گرفتن مانده حیرانش
نجف، آری به قدری صاحب قدر است که باید
زند طعنه به یاقوتِ جنان، ریگ بیابانش
خداوند اختیار مطلـقـش داده که میباشد
تمام عالم کون و مکان در تحت فرمانش
به اِذنِالله تام الاختیار است و دهد فرمان
زمین را بهر رویاندن، سَما را بهر بارانش
مَلَک را واجبُ الطّاعَه است وقتی امر فرماید
فلانی را کن احیـا و فـلانی را بمیرانش
مقـامش را بنـازم، در کتابُ الله میبیـنم
قسم خورده به سُمّ مرکب او ذاتِ سبحانش
بلا تردید خورشید فلک مستور میگردد
اگر روشن کند مولای ما شمع شبستانش
خدا در عالم بالا شبیهی آفرید ازاو
زیارت میکندفوجملک درعرش رحمانش
نظر کردم به عرش و فرش و کرسی و قلم، دیدم
به دست حـیـدر کـرار باشد کلّ ارکانش
اگر این مصرع شیرین نمیشد کفر میگفتم
خدا مبهوت مانده بهر تشریفات اسکانش
بنازم آن مَلاحت را که هنگام نظر کردن
به جای تیر، جان می گیرد از پیکان مُژگانش
خدا را؛ آرزو کردم یـتـیـم بیکسی بـاشم
چو دیدم طفل بیبابا نشسته روی دامانش
نمیسوزد در آتش، آنکه دارد حُبّ مولا را
اگر آرد به روز حشر با خود کوه عصیانش
نمیترسـم من از یَومَ یَفِرُّ المَرءِ مِن اُمِّهِ
نه چون پاکم، چون این آقاست آن جاپای میزانش
فقط راه امیرالمـؤمنین عرفان بالله است
کسیکه بیعلی عارف شود لعنت به عرفانش
چه بد بختند آنها که سَلونیٖ را رها کردند
و رفتند از پیِ آنکه اَقیلونی است عنوانش
رها کردند باب علم را، رفتند این جُهّال
پیِ آن کس که دَلّال است بهر چهارپایانش
خلایق هر چه لایق أنکه پاکی را نمیخواهد
همان نامرد مَنحوس حرامی باد ارزانش
#شاعر محمد علی قاسمی خادم
|⇦•شأن تو در اندیشه ما...
#مدح و توسل به امیرالمومنین علی علیه السلام
"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنین یا عَلِیَّ بْنَ اَبیطـالِب"
ﺷﺄﻥ تو در اندیشۀ ما جا شدنی نیست
درکوزه که جا دادن دریا شدنی نیست
هرچند که توصیف تو مولا شدنی نیست
تو لطف کنی ناشدنی ناشدنی نیست
طبعی که نپرداخت به نام تو تلف شد
بر خاک نوشتند علی ؛ در نجف شد
ماییم و دلی مست در ایوان طلایی
احسنت ! چه معماری انگشت نمایی
تاریخ ندیده به خود اینگونه بنایی
دارد هنر شیخ بهایی چه بهایی
هرکس که تو را دید به زانو زدن افتاد
در صحن تو خورشید به جارو زدن افتاد
در خلقت تو هرچه خدا داشت عیان شد
در روز ازل هرچه دلت خواست همان شد
هر کس که گدای تو شد آقای جهان شد
از برکت نام تو اَذان نیز اَذان شد
سردار بجز میثم تَمار نداریم
ما غیر علی با احدی کار نداریم
از ظرفیت خویش فراتر چه بگویم؟
گنگ است زبان پیش تو دیگر چه بگویم؟
از تو که خدا گفته مکرر چه بگویم؟!
هیچ است علی، پیش تو من هر چه بگویم
مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه ست
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان ست
نام تو شده قدرت بازوی پیمبر
در غَزوه اَحزاب تویی یک تنه لشکر
یک ضربه ات از کل عبادات فراتر
با فاطمه شد قدرت تو چند برابر
غیر از تو علی هیچ کسی حِصن حَصین نیست
یا فاطمه گفتی رجزی بهتر از این نیست
باید که به رخ ها بکشانی هنرت را
آسوده کن این مرتبه تیغ دوسرت را
رِندی کن و یک گوشه رها کن سِپرت را
صِفین محیاست بیاور پسرت را
چَشم تو گره خورده به ابروی اباالفضل
وصل است به تو قدرت بازوی اباالفضل
#شاعر :مجید تال
.
#رباعیات مدح و میلاد امیرالمومنین (ع)
تسبیح لب فرشتگان ذکر علی است
اسباب شفاعت همه ، مِهر علی است
آن واژه که در مجلس ما مُوج زند
مدح علی و شور علی ، شعر علی است
🌺🌺🌺🌺
میلاد علی شده که فخر بشر است
با یاد رُخَش دل به نجف رَهسپر است
خوشحال شده فاطمه ی بنتِ اَسَد
مادر شده و صاحبِ زیبا پسر است
🌺🌺🌺🌺
آمد به جهان میرِعرب ، شاه نجف
شیعه شده از قُدوم او غرق شَعَف
ایام ولادت همگی مست شدیم
با گفتن یا علی بزن کف بر کف
🌺🌺🌺🌺
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#سرود ولادت امیرالمومنین (ع)
عالم و آدم همه مست تولای تو
فرشتگان خدا مَحوِ تماشای تو
ساقیِ کوثری فاتح خیبری
خواجه ی قنبر و عشق پیمبری
امیرالمومنین (۴)
با ذکر تو یا علی دل شده غرق شعف
در شب میلاد تو پَر می گیره تا نجف
تویی دلخواه من مولا و شاه من
تو آسمون دل هستی تو ماه من
امیرالمومنین (۴)
اسم تو را دم به دم بر لب خود می بَرَم
سایه به سایه علی در پِیِ تو می دَوَم
تویی نماز من تویی نیاز من
نام زیبای تو سوز و گداز من
امیرالمومنین (۴)
واسطه ی فیض حق مظهر ایمان تویی
تویی تو مَمسوس حق عاشق جانان تویی
شمس عدالتی شمع ولایتی
ولیِّ مُطلق و نور هدایتی
امیرالمومنین (۴)
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#سرود ولادت امیرالمومنین (ع)
به سبک :
عطر کوثر ، روح محشر ،
خوش آمدی کریمه ی آل پیمبر
آقای ما ، عشق زهرا ،
خوش آمدی یا حیدر ، یا علی مولا (۲)
قدرت خدا علی ، روح اِنّما علی
جلوه ی لَم یَزَلی ، شاه لا فتی علی
منم غلام تو ، اسیر دام تو
ببین شدم مست تو و سبوی جام تو
آقای ما ، عشق زهرا
خوش آمدی یا حیدر ، یا علی مولا (۲)
بزنید کف بر کف ، اومده شاه نجف
همگی شادی کنید ، دل شده غرق شعف
دلبر ما اومد ، شیر خدا اومد
رهبر کل عاشقان در دو سرا اومد
آقای ما ، عشق زهرا
خوش آمدی یا حیدر ، یا علی مولا (۲)
تویی تو نگار من ، ای تو مهربان من
بی تو آشوبه آقا ، دل بی قرار من
تویی کس و کارم ، تو یاور و یارم
یه عُمره که اقای من به تو گرفتارم
آقای ما ، عشق زهرا
خوش آمدی یا حیدر ، یا علی مولا (۲)
مروه و صفای من ، تویی مقتدای من
من مریض عشق تو ، نگهت دوای من
جهان به قربانت ، فدای چشمانت
پر زده مرغ دل من به کنج ایوانت
آقای ما ، عشق زهرا
خوش آمدی یا حیدر ، یا علی مولا (۲)
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#مدح و میلادیه امیرالمومنین(ع)
آمده آنکس که نامش دلرباست
زادگاهش کعبه و بیت خداست
آمده آنکس که محبوب خداست
در مسیر بندگی بی انتهاست
آمد آن جانان که عشق عالم است
او فقط جان رسول خاتم است
آمده شاهی که از عالم سَر است
از ملائک ، انبیاء او برتر است
آمد آنکس که امامِ بر حق است
بر همه عالم ، ولیِّ مُطلق است
آمد آن مولا که اسمش حیدر است
آمد آن آقا که شیرِ خیبر است
آمده آنکس که کُفو فاطمه است
دل به یُمن مَقدمش بی واهمه است
او فقط یار و انیس مادر است
شَان او تنها برای کوثر است
آمد آنکس که نبی را نائب است
هردلی را با ولایش صاحب است
آمده یار و معین بی کسان
دلبر و دلداده ی صاحب دلان
آمده آن کس که حق با او بُود
دائما ذکرش به لب یاهو بُود
چون علی باحق وحق هم با علی است
ذکر یارب یارب من یا علی است
کن مُنور بزم ما ای آفتاب
کن دعای خسته دلها مستجاب
باده ی نابی بده همچون گلاب
تا که مست تو شویم ای بوتراب
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ
هر قلب به سینه قبله گاهیدارد
هر قبله برای خود خدایی دارد
اما ز درون کعبه آمد ندا
ایوان نجف عجب صفایی دارد
🆔@Arbabhosyn
#ولادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
بنويسيد مرا بندهى سلطان نجف
بنويسيد كه عالم همه قربان نجف
ما غباريم..غبارى زِ خيابان نجف
بنويسيد على را گُلِ گلدان نجف
وسط عرش بُوَد تختِ سليمانِ نجف
آنكه بر خاك ، حياتِ دو جهان داد ، كه هست؟
آنكه بر مُرده زبان داد ، توان داد كه هست؟
آنكه در كعبه خودش اِذنِ اذان داد كه هست؟
تَرَك كعبه به ما نيز نشان داد كه هست...
كعبه با آن عظمت دست به دامان نجف
حق بده ! ديدن اين صحن تماشا دارد
حرمش هم به خدا هيبتِ او را دارد
نه حرم بلكه على عرشِ معلى دارد
و اگر كعبه دَرَد سينهى خود ،جا دارد
سرِ ما ذبح كنيد بر سرِ ايوان نجف
زِ قدومش همهى راه به هم مىريزد
دلِ عشاق به ناگاه به هم مىريزد
تا ببيند رُخ او ماه ، به هم مىريزد
گر على گريه كُنَد ، چاه به هم مىريزد
جانِ عالم به فداى شه مردان نجف
من على را به خدا رازِ خدا ميدانم
ولىالله شده منصبِ آقاجانم
ها على و بشر و كيف بشر ميخوانم
به هواى حرمش ابرِ پُر از بارانم
بنويسيد مرا بى سر و سامانِ نجف
خلقت هر دوجهان گوشهاى از تلميحَش
از كران تا به كران دانهاى از تسبيحَش
فتح خيبر كه نشد معجزه...شد تفريحش
و نشد غيرِ على كَس به على تشبيهش
بنويسيد على بانىِ ايمان نجف
جلوهى ديگرى از جلوهى مولا زهراست
روى پيشانى او نقش فقط يا زهراست
به دلم غم نرود تا كه دلم با زهراست
نهراسم به خدا روز جزا تا زهراست
غيرِ زهرا نبُوَد همدم جانانِ نجف
تا كه در معركه شمشير به دستش اُفتاد
دشمن از ترس دگر اسم خودش بُرد زِ ياد
دامنش خيس شد و آبرويش رفت به باد...
چاره ای نیست به جز گفتن دادِ بى داد....
چه شكوهيست در اين هيبت طوفان نجف
تو بر اين سلسلهها حق خلافت دارى
نه فقط شيعه به دنيا تو ولايت دارى
كه در عُقبى تو فقط حُكمِ حكومت دارى
به غلامانِ خودت نيز عنايت دارى
بطلب اين همه سرمست به ايوان نجف
#آرمان_ صائمى
#ولادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
بسم حق... بسم محمد... بسم سلطان نجف
سینه ام آتش گرفت از داغ هجران نجف
تشنه ام من تشنه ی خورشید تابان نجف
"گر زبانزد هست گرمای بیابان نجف
می دمد خورشید از چاک گریبان نجف"
مرتضی انداخت با یاری زهرا سفره ای
بین صحرا، بین دریا، در ثریا سفره ای
پهن شد در عرش، نزد حق تعالی سفره ای
"سفره مولاست گر پهن است هر جا سفرهای
عرش هم باشیم اگر هستیم مهمان نجف"
تشنه ایم و دست از کوزه کشیدن کار ماست
صبح تا شب سختی روزه کشیدن کار ماست
از طعام دیگران پوزه کشیدن کار ماست
"دور تا دور حرم زوزه کشیدن کار ماست
میشود نوح نبی وقتی نگهبان نجف"
بی ولای مرتضی نیت نکردم هیچ وقت
جز برای مرتضی خدمت نکردم هیچ وقت
در نجف احساس غم... غربت... نکردم هیچ وقت
"آرزوی دیدن جنت نکردم هیچوقت
من خوشم با دیدن ریگ بیابان نجف"
می شود ذکر قنوتش یا علی و فاطمه
منتهای حاجتش تنها علی و فاطمه
کار دارد در دو عالم با علی و فاطمه
"نیست مدیون کسی الا علی و فاطمه
هرکسی که رفت زیر دین ایوان نجف"
در قنوتم، در میان ربنا اغفرلنا
دیده ام افتاد بر انگشترم بین دعا
زیر لب با چشم تر خواندم همین یک بیت را
"به قنوت ما نمیآید عقیق هیچ جا
میخرم انگشتر از ملک سلیمان نجف"
در دو عالم عبد دربار بتول و حیدریم
سالیانی هست سربار بتول و حیدریم
شاکر الطاف بسیار بتول و حیدریم
"ما سر و جانی بدهکار بتول و حیدریم
سر به قربان مدینه جان به قربان نجف"
هستی الله در هست حسین است و علی
خلقت عالم همه پست حسین است و علی
هر دل آزاده ای مست حسین است و علی
"رزق آب و نان ما دست حسین است و علی
سالها خوردیم آبِ کربلا... نانِ نجف"
از نفس هایم دوباره آه دارد می رسد
وقت دیدار گدا و شاه دارد می رسد
بوی عطر سیب ثارالله دارد می رسد
"نیمه ی ماه رجب از راه دارد میرسد
کربلای ما چه شد دستم به دامان نجف"
#محمد_ جواد_ شیرازی
|⇦•سلام ای جواب سلام خدا..
#مدح_خوانی و توسل ویژۀ ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام و مناسبت روز پدر
نَادِ عَلِيّاً مَظْهَرَ الْعَجَائِبِ تَجِدْهُ عَوْناً لَكَ فِي النَّوَائِبِ ..
سلام ای جواب سلام خدا
ظهورت طلوع تمام خدا
تویی آفتاب بلند زمین
تویی سایۀ مستدام خدا
تویی که به تعظیم تو ابر کرد
تویی صاحب احترام خدا
تو نهجُ البلاغه تو قرآنِ وحی
کلامی بگو هم کلام خدا
صدایت صدایش به معراج بود
حدیثت حدیثِ مدام خدا
برای تو کعبه جگر چاکم زد
بیا مردِ بیت الاحرام خدا
مرا کعبه ی سینه چاکم کنید
فقط پای حیدر هلاکم کنید
علی ابتدا و علی انتهاست
علی مصطفی و علی مرتضی ست
علی اول است و علی آخر است
علی در ظهور و ولی در خفاست
علی ظاهر است و علی باطن است
علی لا اله علی لافتاست
علی در معارج علی در بُراق
علی اِنَّما و علی وَالضُحی ست
علی با حق است علی بر حق است
علی کعبه است و علی در حَراست
علی نیست آن و علی نیست این
علی نه جداست علی نه خداست
علی را بگو هرچه گویی کم است
که زهرا علی و علی فاطمه ست
اگر تیغ تو سایه گستر شود
همان ابتدا کار یکسر شود
غلط گفتم آقا ندارد نیاز
که تیغ شما خرج لشگر شود
نیازی ندارد که میدان چو خاک
به یک ضربۀ مالکش تر شود
محال است جمع تمام سپاه
که با قنبر تو برابر شود
زمانِ شروعِ رجز خوانی ات
زمین کَر شود آسمان کَر شود
خدا دوست دارد تماشا کند
کمی ذوالفقارِ علی تر شود
ببندد اگر دستمال نبرد
نباشد کسی را خیال نبرد
به کعبه بگو راز تنزیل را
بگو بشکند قلب قندیل را
تو و مادر و مصطفی و خدا
ببین دور خود جمع فامیل را
کمی گَرد نعلینِ خود را بریز
تفقّد نما بالِ جبریل را
برای یتیمان کمی کار کُن
بکن چاهِ آب و بزن بیل را
بکِش طعنه های زن پیر را
ببر روزها بار زنبیل را
تویی صاحب پینه های قدیم
تویی مرکب کودکان یتیم
نگهدار ما را برای خودت
فقط بین مهمان سرای خودت
مرا آینه کُن به دردی خورم
در آغوش ایوان طلای خودت
برای پدر مادرم کافی است
نخی ، ریشه ای از عبای خودت
اگر پا گذارم به جا پایِ تو
مرا می بری تا خدای خودت
مرا می برد گوشه ای از بقیع
فقط ردِ پا ردِ پای خودت
سرت مانده بر شانه ی نخل ها
بگو با من از ماجرای خودت
چرا استخوان در گلو مانده ای
که با روضه هایی مگو مانده ای
شاعر: حسن لطفی
با سلام و ارادت ویژه خدمت دوستان عزیز
متن اشعار و نوحه های سالروز وفات حضرت زینب (س) مصادف با 15 رجب تقدیم حضور ذاکرین عزیز
👇👇👇👇
تاریخ وفات حضرت زینب (س)
نظر معروف این است که آن حضرت پس از شهادت امام حسین (ع) بیش از یک سال و نیم زندگی نکرد و در ۱۵ رجب سال ۶۲ هجری قمری، در ۵۶ سالگی از دنیا رفت و مرقد مطهر ایشان در سوریه است.
مسلمه بن مخلّد از صحابه بود و از طرف معاویه در سال ۴۷ هجرى بـه عنوان حاکم مصر منصوب شد و در سال ۶۲ هجرى وفات یافت.
عبیدلى تصریح مى کند که او بر بدن زینب (س) نماز خوانده، لذا مـعـلوم مـىشود که وى بعد از وفات بانوى عصمت وفات کرده و این سخن ثابت مىکند که وفـات زیـنـب (س) در سال ۶۲ بوده است. این که برخى از مـورّخین وفات آن حضرت را سال ۶۵ ذکر کردهاند درست نیست.
تاریخ وفات حضرت زینب ۱۴۰۱ برابر با روز دوشنبه ۱۷ بهمن ماه است.
|⇦•صاحب عزای خون خدا ..
#مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شب شهادت حضرت زینب سلام الله علیها
وقتی که هست چشم تر تو مطاف اشک
گم میشود دوباره دلم در طواف اشک
چشمان بیقرار من و اعتکاف اشک
آقا بخر مرا به همین دو کلاف اشک
این اشکها شده همه آبروی من
چشمی گشا به روی من ای آرزوی من
ای طلعه الرشیدۀ من ایها العزیز
ای غره الحمیدۀ من ایها العزیز
ای نورِ هر دو دیدۀ من ایها العزیز
خورشیدِ من سپیدۀ من ایها العزیز
امشب بیا که روضه بخوانی برایمان
صاحب عزای خون خدا صاحبالزمان
امشب بیا و با دل خونین جگر بخوان
از ماه خون گرفته و شقالقمر بخوان
از شام بیکسی و شب بیسحر بخوان
از روضههای عمهتان بیشتر بخوان
وقتی که چشمهای تو از غم لبالب است
آئینه غریبی و غمهای زینب است
این خاک غرق ندبه و آه است العجل
هر صبح جمعه چشم به راه است العجل
آل عبا بدون پناه است العجل
بر روی نیزهها سر ماه است العجل
یا این دل شکستهی ما را صبور کن
یا از برای زینب کبری ظهور کن
شاعر : یوسف رحیمی
|⇦•زینب که بود ..
#سینه_زنی و توسل ویژۀ شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها
زینب که بود ؟ واژه برایش نیامده
زینب که هست ؟ وقت ادایش نیامده
زینب چه کرد کار فقط کار مرتضاست
زینب چه گفت خطبه به پایش نیامده
زینب نه بلکه شیر اُحُد بانگ میزند
آری صدا شبیهِ صدایش نیامده
تفسیری از حماسۀ شامش نگفتهاند
شرحی برای کرببلایش نیامدهاست
از خواهش حسین گرفتیم تا ابد
دستی به روی دستّ دعایش نیامده
در بِینِ روضه گریۀ عباس را ببین
باور مکن برای عزایش نیامدهاست
پیراهن حسین در آغوش دارد و
با گریه گفت حیف عبایش نیامدهاست
اُمِوَهَب نشسته پَرَش را گرفته است
بالاسرش رُباب سرش را گرفته است
در فکرِ آب مانده و سایه نمیرود
در آفتاب مانده و سایه نمیرود
این لحظههای آخر و او رو به کربلاست
او رو به قبله است بگو رو به کربلاست
افسوس سایهها سرِ خواهر نیامدند
از شش برادرش یکی از در نیامدند
عباس راکه داشت کسی سایهاش ندید
سی سال قامتش زن همسایهاش ندید
عباس راکه داشت به محمل حجاب بود
گهواره ای کنار عروسش رباب بود
یادش نرفته بغضِ پریشانیاش شکست
سر را که دید گوشۀ پیشانیاش شکست
اینجا شراب پُر شده در کاسهها چرا؟
اینجا پُر است از همه رقاصهها چرا؟
ای کاش سر به طشتِ طلایش نمیرسید
این ضربههایِ چوب صدایش نمیرسید
در پیشِ عمه دخترکی ناتوان شکست
آنقدر زد که آخر سر خیزران شکست
ای خوشی ندیده زینب ..
شاعر : حسن لطفی
ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ
سه گروه را
هرگز فراموش نکنیم:
آنهایی که ما را
در شرایطِ دشوار، کمک کردند.
آنهایی که ما را
در شرایطِ دشوار، رها کردند.
آنهایی که ما را
در شرایطِ دشوار، قرار دادند.
🆔 @Arbabhosyn
یک شعر زیبا در وصف حضرت فاطمه بنت اسد مادر گرامی امیرالمؤمنین علی علیه السلام
👇👇👇
من از کنیزان حریم کبریا ایم
از بهترین زن های درگاه خدایم
من خانه دار سفره دار مکه هستم
من همسر عمران همان مرد خدایم
مریم ترین زن در دیارکعبه هستم
حوا ترین از حیث تقوا و حیایم
من فاطمه بنت اسد ام الیقینم
من مادر حیدر امیرالمومنینم
من در طواف کعبه بودم ناله کردم
تا که خداوند مبین بخشد امانم
ثقل عظیمی بود همراهم که گفتم
یارب مدد کن با بر منزل رسانم
گویا که کعبه دور من می گشت آن روز
تا که بگیرد از محبت در میانم
بشکست دیوار و من از بالا شنیدم
میگفت با من اود خولی آن میزبانم
من شکر گوی لطف رب العالمینم
من مادر حیدر امیرالمومنینم
تا که خدا نور علی را جلوه گر کرد
بر دامنم مبهوت روی ماه بودم
دیدم که بتها بر عزیزم سجده کردند
ت جلال او در این درگاه بودم
چشم انتظار دیدن او مصطفی بود
بابای او همراه ختم الانبیا بود
وقتی که از کعبه قدم بیرون نهادم
آغوش احمد بحرین دوردانه وا بود
با اذن پیغمبر لبش را باز فرمود
ذکر لب فرزند من وحی خدا بود
لبریز از آیا ت ناب مومنون شد
قد افلح سرچشمه راه خدا بود
من مست قران خواندن این نازنینم
من مادر حیدر امیرالمومنینم
دیدم تمام وجه الله الصمدرا
ام الاسد فرمود حق بنت اسد را
در مدح او پیغمبر اعظم بیان کرد
حق رو نموده قل هو الله احد را
یعسوب دین میزان اعمال است حیدر
با او مشخص کرده حق هر خوب و بد را
در پیروی از راه و رسم مرتضایم
باید بگیردشیعه اش از بیست، صد را
من مادرش هستم ولی لحظه به لحظه
برلب سرودم ذکر یاحیدر مدد را
من خود دخیل محض این حبل المتینم
من مادر حیدر امیرالمو منینم
فرمود احمد وصف او پایان ندارد
حیدر که تعریفی به جز قرآن ندارد
جز از زبان مصطفی و وحی منزل
توصیف شاه لافتی امکان ندارد
حیدرکه تنها حاضر لیل المبیت است
وصفی به جز یارب و یاسبحان ندارد
توحید بی رکن ولایت شرک محض است
چون جسم دین بی نام حیدر جان ندارد
صد بار در قرآن اگر نیکوببینید
فرموده حق خصم علی ایمان ندارد
من از ولایت پیشگان اولینم
من مادر حیدر امیرالمومنینم
باید علی را نیمه ی شب ها ببینید
در سجده ای طولانی و زیبا ببینید
او مونس مستوحشین در قبر باشد
آید میان قبر مولا را ببینید
من خود میان قبر گفتم مستکینم
من مادر حیدر امیرالمومنینم
ای شیعیان باحب او عصیان بشویید
ذکر علی را مثل قرآن پاک گویید
گویید با هر که دچار فتنه گشته
تنها مدداز حضرت حیدر بجویید
تا ازشما راضی شود شاه ولایت
با یادمن درعید میلادش بگویید
من فاطمه بنت اسد ام الیقینم
من مادر حیدر امیرالمومنینم