#سالگرد_پیروزی_انقلاب_اسلامی
خدا میخواست از سر رد کند این قوم طوفان را
به دستِ مرد دریایِ حوادث داد سکان را
نجات کشتی از گردابها، زحمت فراوان داشت
خدا خیرش دهد آن مرد را، پیر جماران را
نگاهش فجر صادق بود، فجرِ انقلاب نور
به پایان بُرد بعد سالها شام غریبان را
به امر او فرشته دیو را از شهر بیرون کرد
گواهی میدهد تاریخ رسوایی شیطان را
ازاین اعجاز بالاتر!؟ بهار آورد در بهمن
گرفت از چشمِ گندمزارها خوابِ زمستان را
صدایِ انفجار نور او لرزاند یکباره
قَطیف و قدس را، حتی بلندیهای جولان را
هزاران شاه دید این مُلک، اما سیزده قرن است
به رویِ چشم خود بگذاشته شاه خراسان را
شاعر: #وحید_قاسمی
#انقلاب_اسلامی_ایران #شهدا_و_دفاع_مقدس
.
#سالگرد_پیروزی_انقلاب_اسلامی
پر شور و شکوه، بهمنی تازه رسید
در جان وطن بهار امید دمید
این نهضت فاطمی چهل ساله شدهست
«تا کور شود هر آنکه نتواند دید»
این صبر و صلابت و صفا، زهراییست
دلهای تمام شهدا زهراییست
یا فاطمه گفتیم و به میدان رفتیم
جمهوری اسلامی ما زهراییست
با روبهکان ز صولت شیر بگو
با دشمن اهل شر ز شمشیر بگو
تا لرزه بیفتد به تن کاخ سفید
کوبندهتر از همیشه تکبیر بگو
تا نام حسین بر لب مردم ماست
در معرکهها شکست دشمن پیداست
معنای بلند لعن بر شمر و یزید
«امروز شعار مرگ بر آمریکاست»
در لشکر نور، انقلابی هستیم
پر شور و شعور، انقلابی هستیم
ثابت قدم و غیور، انشاءالله
تا صبح ظهور انقلابی هستیم
🔸شاعر:
#محمد_مهدی_سیار
#سالگرد_پیروزی_انقلاب_اسلامی
#حضرت_زهرا_س_مدح
#دهه_فجر
انقلاب ما شکوهش وامدار فاطمه ست
اعتبار این نظام از اعتبار فاطمه ست
ما خدا را شکر چون کوه استوار و محکمیم
الگوی ما گامهای استوار فاطمه ست
آری آری در مسیر نهضت پیر خمین
ما اگر ثابت قدم هستیم ، کار فاطمه ست
این صلابت ، این شکوه ، این قدرت ایران ما
گوشه ای از معجزات آشکار فاطمه ست
فتنه های دشمنان در نطفه خنثی می شود
تا علم دست امیری از تبار فاطمه ست
هر چه داریم از همان " الجار ثم الدار " اوست
عزت ما از دعای بیشمار فاطمه ست
از سر هر مأذنه نام علی آید به گوش
پس یقینا این حکومت شاهکار فاطمه ست
زیر این پرچم که نام شیعه را احیا نمود
هر کسی خدمت کند خدمتگزار فاطمه ست
هر که در راه ولایت بگذرد از جان خویش
مطمئنا روز محشر در جوار فاطمه ست
او زمین افتاد تا حیدر نیفتد بر زمین
شیعه زنده از همین تقسیم کار فاطمه ست
یک نفر باید بیاید تا بگیرد انتقام
عالمی چشم انتظار یادگار فاطمه ست
شاعر: #محمود_مربوبی
#جمهوری_اسلامی_ایران
مشکل که همیشه هست و حتماً داریم
اما دل پُر اُمید و روشن داریم
تا صبح ظهور در دل ما باقیست
عشقی که به این پرچم و میهن داریم
#محمود_مربوبی
#انقلاب_اسلامی
#جمهوری_اسلامی_ایران
این انقلاب مظهر الطاف مادر است
این مرز و بوم، کشور زهرا و حیدر است
#علیرضا_خاکساری
|⇦•شکر آن ربی که نعمت داد...
#سینه_زنی و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام
شکر آن ربی که نعمت داد بر ما این چنین
با دعای مادر و لطف امیرالمومنین
شد تمام دلخوشی مردم ایران زمین
سفره موسی بن جعفر، سفره ام البنین
بارها دیدیم وقتی کار غم بالا گرفت
دست ما را روضهی باب الحوائجها گرفت
سهم ایران لطفِ موسای بَنِی الزّهرا شده
مشهد و شیراز و قم سه کاظمین ما شده
تشنگی یعنی چه وقتی یار ما دریا شده
هر در بسته به روی مردم ما وا شده
غیر آقا از کسی عزت نمیخواهیم ما
جز ولیعهدش، ولی نعمت نمیخواهیم ما
چشم بد از این همه آقاییات، آقا به دور
از فدک گو غاصبینش را بلرزان بین گور
چهارده سال استقامت کردی ای شیرِ غیور
آبروها بردی از اهل زر و تزویر و زور
هر چه گردد عزتت آقا دو چندان میشود
"یوسف از دامان پاک خود به زندان میشود"
غرق دنیایم خودت غرق هُوَ الهو کن مرا
غیر عشقت فارغ ِ از هر هیاهو کن مرا
کن مرا آزاد از من بنده او کن مرا
مثل آن بدکاره از این رو به آن رو کن مرا
نوکرت از دست رفت آقا کمک، آقا دخیل
حضرت موسا مسیحِ ِ کاظمینیها دخیل
#شاعر: محمد حسین رحیمیان
|⇦•دوباره از دل سیاه زندان...
#سینه_زنی و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام
دوباره از دل سیاه زندان
میاد صدای ناله ی ضعیفی
از نفسای یوسف فاطمه
نمونده غیر خِس خِس خفیفی
نوری که برا اهل جهان مثل یه گنجه
سهم همه ی ثانیه هاش آهِ و رنجه
حالا نداره هیچ رمقی زیر شکنجه
تکو تنها، توی زندون، براش فرقی نداره روز و شب
رو سجاده، با گریه، داره میخونه"خَلِّصٰنِی یا رَب"
آه! واویلا، آه! واویلا...
تموم آدما قبول دارن که
زخم زبون یه خنجرِ بُرَّنْدَه است
برا کسی که کوه غیرت باشه
بردن اسم مادرش کُشنده است
«گفت: زتازیانه و سیلی توندارم باک
به ناسزای تو برمادرم هراس دارم »
تا حرف علی رو میزنن با بغض و کینه
وقتی زیر پا حُرمت مادر و میبینه
سر وا میکنه توی دلش زخم مدینه
در ودیوار ،نوکمسمار، بمیرم روخاکافتاده مادر
رخ نیلی ،زدن سیلی، جلو چشم بارونیِ حیدر
آه! واویلا، آه! واویلا...
چیا سرش آوُرده بودن مگه؟
که جای سالمی نداره تنش
این سند غربت آقامونه
زنجیر و وا نکردن از گردنش
با اینکه پُر از زخمه ولی بال و پری هست
توی قتلگاه شهید شده اما سَری هست
میشه بدنش غسل و کفن تا پسری هست
ته گودال، تنِ پامال، دارن اسبا میتازن رو پیکر
جلوچشمِ، تَرِ خواهر، به روی نیزه رأس برادر
به گوش خاک سپردم تنت بپوشاند
بد است کسی ببیند تو را عریان
به باد گفتم اگر شد مرتبت بکند
که تا خمیده نگردد دوباره مادر جان