eitaa logo
ذاکرین آل الله
278 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
299 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣ 🥀 🥀 تشنه لب عالمین 🥀 ای شهر کوفه دگر بار سفر بسته ام منم که از طعنه و زخم‌زبان خسته ام چه غم اگر به مسجد فرق سرم شد دوتا شکر خدا می‌روم دگر پیش زهرا 🥀ندا رسد از سما وای علی وای علی 🥀قد قُتِلَ المرتضی وای علی وای علی 🥀وای علی کشته شد ز تیغ ابن ملجم خون به سرم غنچه شد قاتل اصلی من سیلیٍ در کوچه شد تیغ به فرقم که خورد دو چشم من گشت تر زنده شده پیش من خاطره ی میخ در 🥀ندا رسد از سما وای علی وای علی 🥀قد قُتِلَ المرتضی وای علی وای علی 🥀وای علی کشته شد افتاده ام از نفس هستم در شور و شین این لحظه های آخر گریه کنم بر حسین چه می کشد یوسفم به دشت کرب و بلا رفتم ز یاد و هستم به یاد سر نیزه ها 🥀ندا رسد از سما وای علی وای علی 🥀قد قُتِلَ المرتضی وای علی وای علی 🥀وای علی کشته شد از تاب رفتم ولی دائم به تاب و تبم با که بگویم که من دلواپس زینبم ای کوفه بر قلب من شرار ماتم مزن به صورت دختران سیلی محکم مزن 🥀ندا رسد از سما وای علی وای علی 🥀قد قُتِلَ المرتضی وای علی وای علی 🥀وای علی کشته شد () 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹کربلای غزه اثر تازهٔ حاج صادق آهنگران در حمایت از مردم غزه ✌️🇵🇸✌️
ومناجات با خدا ویژه ماه مبارک رمضان اجرا شده ماه مبارک رمضان به نفسِ سید رضا نریمانی دوباره باروسیاهی اومدم اومدم حال دلم رو خوب کنی پیش هرطبیبی رفتم نتونست اومدم مریضیم‌و تو خوب کنی آخدا! بذار باهات حرف بزنم! توخودت گفتی صدام‌و دوست داری وقتی باچشای خیس صدات کنم گفته بودی که چشامو دوست داری میدونم یه‌سالیه نیومدم دل من که لک زده برای تو جوونی کردم و تو بزرگی کن دست خالی برم بَده برای تو! حالا که من اومدم نگام بکن! تو رو به علی جوابم نکنی! جلوی مهمونای درخونت آخدا یه وقت خرابم نکنی من خودم خوب میدونم چیکاره‌ام! تو دیگه گناهام‌و به روم نیار! التماست میکنم منو بخر! تو رو حیدر آخدا همین یه‌بار! تو اگه میخوای منو بسوزونی بسوزون! ولی منو خراب نکن! پیش اون که سیلی زد به فاطمه نوکر فاطمه‌ت‌و عذاب نکن! دست خالی اومدم ولی بازم پیرهن عزای حیدر تنمه درخونه علی نشستم‌و این صدای روضه های حسنه زینب ازحال میره تا حسن میگه کاش تو کوچه‌مون پرازحسود نبود اگه اونجوری نمیزد به خدا دیگه روی مادرم کبود نبود .
Fadaeian_Ramazan1400_Shab20 (2).mp3
15.13M
توسل و مناجات با خدا ویژه ماه مبارک رمضان اجرا شده به نفسِ سید رضا نریمانی•✾• شبهای قدر آمد و آقا نیامدی زیباترین ستاره دنیا نیامدی مثل یتیم کوفه خرابه نشین شدم صاحب عزای مجلس مولا نیامدی گفتم جمعه میرسد و میرسی، ولی جمعه گذشت و حضرت دریا نیامدی .
سینه_زنی و توسل به امیرالمومنین علیه السلام اجرا شده ماه مبارک رمضان به نفسِ حاج‌مهدی رسولی •✾• پیغمبران عرش خدا در تحیّرند بر ساعت مقام شما غبطه می‌خورند عمر بلند خضر نشان عنایتت او خورده جرعه ای ز شراب ولایتت موسی برای معجزه ی ادعای خویش با ذکر یا علی به زمین زد عصای خویش داوود اگر صدای خوشی دارد از شماست او ذاکر بزرگترین هیئت خداست نوح نبی برای مدارای سرنوشت بر بادبان کشتی خود یا علی نوشت علی مولانا .
202030_603916560.mp3
16.38M
مولی الموحدین حضرت علی علیه السلام: هیچ گناهکاری را نا امید مکن، چه بسیار گناهکاری که عاقبت به خیر گشته و چه بسیار خوش کرداری که در پایان عمر تباه شده و جهنمی گشته است. .
روضه و توسل به امیرالمومنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده ماه مبارک رمضان به نفسِ سید رضا نریمانی •✾• شیر را در چشم اهل روضه بی‌‌مقدار کرد با کمی نان و نمک شیر خدا افطار کرد از سر سفره پس از صرف سه لقمه پا کشید لب نزد دیگر، اگرچه دخترش اصرار کرد باطناً می سوخت اما ظاهرا خاموش بود دود آهش آسمان کوفیان را تار کرد در حیاط خانه هی چرخید و با حالی غریب زیر لب آیات استرجاع را تکرار کرد چارده قرن است و جز زهرا نمی داند کسی قاتل خود را چرا از خواب خوش بیدار کرد؟ بعد از آن ضربت اگر "فُزتُ وَ ربّ الکعبه" گفت یادِ زهرا سوختن بین در و دیوار کرد ضربه‌ی شمشیر زهرآلوده طوری بود که مَرد یاد از داغی و از تیزی مسمار کرد قاتل اصلی حیدر دست نحسی بود که لاله‌زار وحی را با شعله آتش زار کرد *نامردابن ملجم لعنت الله علیه رو گرفتن زندانیش کردن. بی‌بی حضرت زینب اومدگفت: ان شاءالله بابام خوب میشه!چرا این کار کردی؟ مگه نمیشناختی این آقاروگفت به همین خیال باش که بابات سرپا بشه! خودم شمشیرخریدم؛ زهرش دادم؛ روزها در زهری خوابوندم که اگه به دریا بزنی همه ماهیای دریا میمیرن.تا این حرف‌و زد بهم ریخت! بدوبدو اومدپیش امام حسن گفت: حسن جان این چی میگه؟ یه روزیم زنای مدینه اومدن عیادت مادرش. تاعلی برگشت خونه بدوبدواومد دروبازکرد! گفت: بابا! این زنا چی میگن؟گفت: نمیدونم بابا چی گفتن؟! گفت: امروز اومده بودن بعد این همه  عیادت مادر؛ تا از درمیخواستن بیرون برن میگفتن: این زهرا دیگه زهرا نمیشه!* «این سخن پیچیده هرجا مرتضی افتاده از پا» *امیرالمومنین صدا زد حسن جان! کیه پشت در اینقدر صدا میکنه؟گفت نمیدونم! اومد درو بازکرد دید همه یتیما یکی یه ظرف شیردستشونه. گفت: همشون‌و رد کن!همه رو رد کرد گفت بابام گفته برید! همشونو فرستاد!امیرالمومنین تو بستر گفت حسن‌جان بازم صدامیاد!اومد دید یه عده دیگه ایستادن گفت: مگه نگفتم برید بابام کسی روقبول نمیکنه؟ همشون رفتن.دوباره امیرالمومنین گفت صدای کیه؟ گفت حسن‌جان بروببین کیه!؟ انگارعلی هم منتظر یکیه...* *اومد درو باز کرد دید اصبغ بن نباته. سرش‌و به در گذاشته داره سرش‌و میکوبه به در.گفت اصبغ! مگه نگفتم برید بابام کسی روقبول نمیکنه!؟ گفت کجابرم؟ خداروشکر کسی اومد شلوغ شد درخونه علی. آخه وقتی زهراشو میخواست ببره هیچکی نبود!....* انگارنه انگار دیروز همینجا یکی خورد به دیوار انگار نه انگار! دیروز یه بچه شهید شد با مسمار انگار نه انگار دیروز یه زن رو زدن بین انظار *گفت زینب من زدمش! من ابن ملجمم! میدونستم چه‌جوری بزنم...توکوچه هم اون نامرد به دومی گفت خیالت جمع! یه‌جوری زدمش پا نمیشه...* .
Fadaeian_Ramazan1400_Shab20 (4).mp3
32.08M
↻ امام علی«علیه السلام»،بی کرانه ‏ترین شکوه خلقت است که تا ابد،تلألؤ نورش روشنایی بخش هستی است .
ابن ملجم ملعون را نزد امیرمومنان علی علیه السلام آوردند. امام به‌ صورتش نگاه‌ کرد و فرمود: آیا من امام بدی‌ برای تو بودم؟ آیا در حق‌تو لطف و احسان نکردم؟ با آنکه می‌ دانستم تو مرا خواهی‌ کشت ، خواستم با این کار مانع آن‌ شوم که شقی ترین افراد باشی و از گمراهی بیرون بیایی ... امیرالمومنین علیه السلام سفارش آن ملعون را به امام حسن علیه‌السلام کرد: پسرم ، با او مدارا کن! نمیبینی که او چگونه چشمانش از ترس در حَدقِه می‌ چرخد ، و مضطرب است امام حسن علیه‌ السلام عرض کرد: پدرجان او تو را کشت‌و تو مرا امر به مدارا می کنی؟ حضرت فرمود: ما اهل‌ بیت رحمت هستیم به‌او از غذای خودت بخوران اگر از دنیا رفتم ، او را قصاص کن ، وگرنه خودم داناترم که با او چه کنم و من به عفو کردن اولی هستم ... .
امیرالمومنین علیه‌‌ السلام ، به‌ کمیل فرمودند : ای کمیل شیفته کسانی که نماز طولانی می‌ خوانند و مدام روزه می‌گیرند و صدقه می‌ دهند ، و گمان می کنند که آدم های موفقی هستند مباش ، و فریب آنها را نخور زیرا ممکن است‌که به‌ عبادات عادت کرده باشند ، یا بخواهند عمداً مردم را فریب دهند کمیل شیطان وقتی قومی را دعوت به گناهانی مثل، شراب‌خواری و ریا و آن چه شبیه این گناهان است می نماید : عبادت زیاد را با طول رکوع و سجود و خضوع و خشوع ، پیش آنان محبوب می‌ گرداند. و وقتی‌خوب آنها را به دام انداخت آنان را دعوت‌به ولایت و دوستی‌ با پیشوایان ظلم و ستم می نماید. م‌ن: بحارالانوار ، ج ۸۱ ، صفحه ۲۲۹ .
باورم نیست که خیبر شکن از پا افتاد حضرت واژه‌ی برخواستن از پا افتاد 📄
فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی امام سجاد علیه السلام: خدایا امیدم‌را تحقق بخش و ترسم را ایمنی ده زیرا من‌ در عین زیادی گناه ، امیدی جز به گذشت تو ندارم آقای من ، چیزی را از تو درخواست دارم که شایسته آن نیستم ، ولی تو اهل آمرزشی پس مرا بیامرز ، و جامه‌ ای از نگاه لطفت بر من بپوشان که گناهانم را بر من بپوشاند گناهان من را بیامرز و نسبت به آنها بازخواست نشوم خدایا تو دارای کرَم دیرینه و چشم‌ پوشی بزرگ و گذشت کریمانه‌ ای .
خدایا ببخش آن بنده ای را که فهمید تو دلت نمی آید عذابش کنی و بی حیا شد ... 📄
اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ الجِنانِ واغْلِقْ عَنّی فیهِ أبوابَ‌ النّیرانِ وَ وَفّقْنی‌ فیهِ لِتِلاوَةِ القرآنِ یا مُنَزّلِ السّكینةِ فی‌ قُلوبِ المؤمِنین. خداوندا در این ماه درهای بهشتت را به رویم باز کن ، و درهای آتش دوزخ را به رویم‌ ببند ، و به تلاوت‌ قرآن موفقم‌ دار ، ای‌ فرو‌ فرستنده آرامش‌ دل‌ مؤمنان .
🏴 تا هفتاد سال بلا می‌آید ابوحمزه از ابواسحاق سبیعی عمرو بن حمق نقل کرد که گفت هنگامی‌که علی(علیه‌السّلام) در کوفه ضربت خورد گفتم: مشکلی ندارید زخم سطحی است. امام(علیه‌السّلام) فرمودند: «به جان خودم سوگند شما را ترك خواهم کرد.» آنگاه سه مرتبه فرمودند: «تا هفتاد سال بلا می‌آید.» گفتم: آیا بعد از مصیبت آسایشی است؟ ایشان به من پاسخ ندادند و بیهوش شدند. پس حضرت ام کلثوم(سلام الله علیها) گریست. هنگامی‌که به هوش آمدند؛ فرمودند: «ای ام کلثوم مرا ناراحت نکن اگر آنچه را که من می‌دیدم تو نیز می‌دیدی گریه نمی‌کردی. فرشتگان هفت آسمان یکی پس از دیگری و پیامبران می‌فرمایند: ای علی به ما بپیوند، به راستی آنچه در پیش رو داری بهتر است از آنچه در آن هستی.» من گفتم: ای امیرالمؤمنین شما فرمودید تا هفتاد سال بلا و گرفتاری است، آیا بعد از هفتاد سال آسایشی پدید می‌آید؟ ایشان فرمودند: «بله، به راستی بعد از بلا و سختی، آسایش است؛ یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ؛ خداوند هر چه را بخواهد محو می‌کند و ام‌الکتاب نزد اوست.»(سوره مبارکه رعد، آیه۳۹) ابوحمزه گفت: من به حضرت امام باقر(علیه‌السّلام) گفتم: حضرت امیرالمومنین(علیه‌السّلام) فرمودند: تا هفتاد سال بلا و سختی می‌آید و فرمودند: بعد از هفتاد سال آسایش و راحتی است امّا ما تاکنون آرامشی ندیده‌ایم. حضرت امام باقر(علیه‌السّلام) فرمودند: «ای ثابت، خداوند برای این امر هفتاد سال تعیین کرد پس هنگامی‌که حضرت امام حسین(علیه‌السّلام) شهید شدند خداوند بر اهل زمین خشم گرفت و آن را تا صد و چهل سال به تأخیر انداخت. پس ما شما را از حدیث آگاه کردیم و شما آن را افشا کردید و پرده از اسرار برداشتید، پس خداوند آن را به تأخیر انداخت و بعد از آن نزد خداوند برای آن وقتی تعیین نشده‌است. «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ؛ خداوند هر چه را بخواهد محو می‌کند و ام الکتاب نزد اوست.» ابوحمزه گفت: به حضرت امام صادق(علیه‌السّلام) این (روایت) را گفتم، پس فرمودند: «همین گونه بوده است.» 📚منبع بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ‏۴۲، ص ۲۴۰
🏴 وداع امیرالمؤمنین با فرزندان در لحظه‌های آخر و پیش‌بینی شهادت امام حسین(ع) به نقل از محمّد بن حنفيّه؛ چون شب بيست‏‌ويكم شد و شب‏ تاريک گشت، آن شب، دومين شب حادثه بود. پدرم فرزندان و خانواده خود را جمع كرد و با آنان خداحافظى نمود. سپس آب و غذا آورديم. چيزى ننوشيد. به لب‏‌هايش نگاه كرديم، به ذكر خدا مشغول بود. پيشانى‌‏اش عرق مى‏‌كرد و او با دست خود آن را پاک مى‌‏كرد. گفتم: پدر! مى‌بينم كه دست بر پيشانى مى‌كشى. فرمود: «پسرم! از جدّت پيامبر خدا شنيدم كه مى‌‏فرمود: هرگاه مرگ مؤمن فرا رسد و وفاتش نزديک شود، پيشانى‌‏اش عرق مى‌‏كند و مثل لؤلؤ تَر و تازه مى‏‌شود و ناله‌‏اش آرام مى‌‏گيرد.» سپس فرمود: «اى ابو عبداللّه! اى عون!» سپس همه فرزندانش، كوچک و بزرگ را به اسم، يكى پس از ديگرى صدا كرد. با همه خداحافظى مى‌كرد و مى‌‏فرمود: «خداوند، جانشين من بر شما خواهد بود. از شما خداحافظى مى‌كنم.» و آنان مى‏‌گريستند. حسن عليه‌السلام گفت: «پدر! چه چيزْ تو را به گفتن اين سخنان وا داشت؟» فرمود: «پسرم! يک شب پيش از اين حادثه، جدّت پيامبر خدا را در خواب ديدم. به ‏او از اين‏ خوارى و آزارى كه از امّتش كشيدم، شكايت كردم. فرمود: نفرين‌شان كن.» گفتم: خداوندا! بدتر از مرا جايگزين من در ميان آنان كن و بهتر از اينان را براى من برگزين. به من فرمود: «خداوند، دعايت را پذيرفت. سه روز ديگر تو را پيش ما مى‌آورد.» «سه روز گذشته است. اى ابومحمّد! و اى ابو عبداللّه! سفارش به نيكى مى‌‏كنم. شما از منيد و من از شمايم.» سپس فرمود: «اى ابو محمّد! اى ابو عبداللّه! گويا مى‌‏بينم كه از همين‌‏جا فتنه‌‏ها بر شما سر بر مى‌آورد. پس صبر كنيد تا خدا داورى كند، كه او بهترين داوران است.» سپس فرمود: «اى ابو عبداللّه! تو شهيد اين امّتى. بر تو باد تقواى الهى و صبر بر آزمون خدا.» سپس ساعتى از هوش رفت و به هوش آمد و فرمود: «اين پيامبر خداست و عمويم حمزه و برادرم جعفر و ياران پيامبر خدا، و همه مى‏‌گويند: براى آمدن نزد ما بشتاب. ما مشتاق توايم.» سپس چشمانش را به چهره همه خانواده‌‏اش گرداند و فرمود: «از همه شما خداحافظى مى‌‏كنم. خدا همه شما را پشتيبانى و نگهدارى كند. خداوند، جانشين من در ميان شماست و در جانشين بودن، خداوند برايتان بس است.» سپس فرمود: «و عليكم‌السلام، اى فرستادگان الهى!» سپس اين آيات را خواند: «پس براى چنين پاداشى، عمل كنندگانْ عمل كنند.» و «خداوند با كسانى‌است كه پرهيزگارى داشتند و آنان كه نيكوكارند.» و پيشانى‌اش عرق كرد، در حالى ‏كه بسيار ذكر خدا مى‏‌گفت و پيوسته و بسيار خدا را ياد مى‏‌كرد و شهادتين مى‌گفت. سپس رو به قبله شد، چشمانش را بست، دست‏ها و پاهايش را دراز كرد و گفت: «أشهد أن لا إله إلّا اللّه، وحده لا شريك له و أشهدُ أنّ محمّدا عبده و رسوله.» 📚منبع بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۴۲، ص ۲۹۰
📣 وصیت امام درباره فتنه‌های پس از شهادت ایشان حضرت به فرزندان خود فرمود: «به زودی که فتنه‌‏ها از هر سو رو به شما آورد و منافقان این امّت کینه‏‌های دیرینه خود را از شما طلب نمایند و از شما انتقام بگیرند، پس بر شما باد به صبر که عاقبت صبر نیکو است.» سپس به امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام فرمود: «بعد از من به خصوص بر شما فتنه‌‏های بسیار واقع خواهد شد از جهت‌های مختلف، پس صبر کنید تا خدا حکم کند میان شما و دشمنان شما، او بهترین حکم‌کنندگان است.» پس رو کرد به امام حسین علیه‌السّلام و فرمود: «ای ابو عبدالله تویی شهید این امّت، پس بر تو باد به تقوی و صبر بر بلا.» 📚منبع جلا العیون، علامه مجلسی، ص ۳۴۱ منتهی الامال، شیخ عباس قمی، جلد ۱
لحظات پایانی عمر مبارک حضرت امیرالمؤمنین(ع) اصبغ بن نباته می‌گوید: وارد خانه علی علیه‌السلام شدم، دیدم علی علیه‌السلام یک پارچه زردی را به سر مبارک‌شان بسته‌اند و خون هم مرتب از سر مولا می‌ریزد و رخسار شریف‌شان زرد شده‌است؛ به‌گونه‌ای‌که من بین پارچه و صورت تشخیص ندادم. آن گاه فریاد کشیدم و خود را به دامن حضرت انداختم و او را می‌بوسیدم و اشک می‌ریختم. حضرت فرمود: «لَا تَبْکِ یَا اَصْبَغُ فَاِنَّهَا وَ اللَّهِ الْجَنَّةُ؛ گریه نکن اصبغ به راستی و قسم به خداوند! این [حالی که می‌بینی، مرا در شرف ورود به] بهشت [قرار داده] است.»(۱) و به دخترش ام‌کلثوم که به شدت گریه می‌کرد، جایگاه خویش را گوشزد کرده، فرمود: «یَا بُنَیَّةُ لَا تَبْکِِین فَوَ اللَّهِ لَوْ تَرَیْنَ مَا یَرَی اَبُوکَ مَا بَکَیْتِ؛ دخترم! گریه نکن! به خدا سوگند! اگر می‌دیدی آن‌چه را که پدرت می‌بیند، گریه نمی‌کردی.» عرض کرد: شما چه می‌بینید؟ فرمود: «می‌بینم که ملائکه و انبیاء عظام صف کشیده‌اند و همه منتظرند که من بروم.»(۲) و حسن ختام را جملات عاشق علی علیه‌السلام صعصعة بن صوحان قرار می‌دهیم. وی در حالی که یک دست بر قلب خود گذاشته بود و با دست دیگر خاک بر سر می‌پاشید، می‌گفت: «مرگ و شهادت گوارایت باد! که تولدت پاک و شکیبایی‌ات نیرومند و جهادت بزرگ بود. بر اندیشه‌ات دست یافتی و تجارتت سودمند گشت. بر آفریننده‌ات وارد گشتی و او تو را با خوشی پذیرفت و ملائکه‌اش به گردت جمع شدند. در همسایگی پیغمبر جایگزین گشتی و خداوند تو را در قرب خویش جای داد و به درجه برادرت مصطفی رسیدی و از کاسه لبریزش آشامیدی.»(۳) 📚منبع (۱) اسرار عبادت، عبدالله جوادی آملی، ص ۲۶۵؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۲، ص ۲۰۴ (۲) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۲، ص ۲۰۱؛ خصال، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۲۶۸ (۳) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۲، ص ۲۹۵
◾️ وصیت امام درباره تجهیز و تدفین امام به فرزندشان امام حسن علیه‌السلام فرمود: «ای حسن! وقتی از دنیا رفتم، مرا غسل ده و کفن کن و با بقیّه حنوط رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که از کافور بهشت است و جبرئیل برای آن حضرت آورده بود حنوط کن. هنگامی‌که مرا برای تدفین روی تخت گذاشتید جلوی آن را رها کنید و فقط پشت تخت را بگیرید. ملائکه جلوی آن را خواهند گرفت و تخت حرکت خواهد کرد. به هر سو که تخت روان شد شما هم به همان سو حرکت کنید و جایی که توقف نمود همانجا محل قبر من است.» «پس از این‌که بر من نماز خواندی جنازه را از موضع خود بردار و خاک را از آن موضع کنار بزن. در آنجا قبر کنده شده و لحد ساخته‌ای خواهی یافت که پدرم حضرت نوح علیه‌السّلام برای من ساخته در آنجا گذاشته‌است، پس مرا بر روی آن تخته دفن کن و هفت خشت ساخته در آنجا خواهی یافت از خشت‌های بزرگ، آن‌ها را بر روی من بچین، پس اندکی صبر کن و یک خشت را بردار و به قبر نگاه کن» «مرا در آنجا نخواهی دید زیرا به جدّ تو رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ملحق خواهم شد، بدان‌که هر پیغمبری بمیرد اگر چه در مشرق مدفون شده باشد و وصیّ او در مغرب باشد، حق تعالی روح و جسد او را با روح و جسد وصیّ او خواهد پیوست، بعد از آن جدا می‌‏شوند، باز هر یک به قبرهای خود بر می‌گردند. سپس قبر مرا از خاک پر کن و محل قبر مرا پنهان کن. هنگام صبح تابوتی بر ناقه‌‏ای ببند و سر آن ناقه را به کسی بده که به جانب مدینه بکشد تا آنکه مردم ندانند که من در کجا مدفون شده‏‌ام.» در بعضی از روایات معتبر از امام جعفر صادق علیه‌السّلام روایت شده که حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام فرزند خود امام حسین علیه‌السّلام را امر کرد که برای ایشان چهار قبر در چهار محل ایجاد نماید. در مسجد کوفه، در رحبه، در نجف و در خانه جعدة بن هبیره، تا دشمنان امام از خوارج و بنی‌امیّه محل قبر ایشان را نشناسند مبادا که اراده کنند جسد مطهر امام را خارج نمایند. 📚منبع جلا العیون، علامه مجلسی، ص ۳۴۱ منتهی الامال، شیخ عباس قمی، جلد ۱
✔️ با اسیر مدارا کن امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام با اندوه زیاد نزد پدر آمدند. امیرالمؤمنین علیه‌السّلام امام حسن علیه‌السّلام را به جاى خود گذاشت که با مردم نماز گزارد و خود با وجود زخم عمیقی که در سر داشت نمازش را نشسته تمام کرد و در هنگام نماز از شدت ضعف به چپ و راست متمایل می‌شد. امام حسن علیه‌السّلام پس از نماز سر پدر را در آغوش گرفت، و ‏گفت: «ای پدر کمرم شکست، چگونه تو را در این حال ببینم.» امیرالمؤمنین فرمود: «اى فرزند! از این پس پدرت را رنجى نیست، اینک جدّ تو محمد مصطفى -صلوات اللّه علیه- و جدّه تو خدیجه کبرى، و مادرت فاطمه زهرا علیهم‌السلام و حوریان بهشت حاضرند و انتظار پدر تو را دارند، تو شاد باش و دست از گریستن بدار که گریه تو ملائکه آسمان را به گریه‏ در آورده‌است.» مردم ابن‌ملجم را دستگیر کرده و دست بسته نزد امام آوردند. امام حسن علیه‌السلام به او فرمود: «ای ملعون! آیا کسی را کشتی که به تو پناه داد و تو را بر دیگران اختیار کرد و بخشش‌های فراوان به تو فرمود؟ آیا او بد امامی بود برای تو؟ آیا عوض نیکی‌‏های او به تو این بود؟» ابن‌ملجم سر به زیر افکنده بود و چیزی نمی‏‌گفت. آنگاه امام حسن علیه‌السّلام به پدر عرض کرد: «این ابن‌ملجم دشمن خدا و رسول و دشمن شماست که نزد شما حاضر و اسیر شماست.» امیرالمؤمنین علیه‌السّلام به ابن‌ملجم نگاه کرد و فرمود: «ای ابن‌ملجم جنایتی بزرگ کردی. آیا من برایت بد امامی بودم؟ آیا تو را مورد مرحمت قرار ندادم و بر دیگران برنگزیدم؟ با وجود اینکه می‌دانستم قاتل من خواهی بود به تو احسان کردم و بخششم به تو را افزون ساختم تا از راه گمراهی که برگزیده‌ای بازگردی، اما شقاوت بر تو غلبه کرد تا مرا بکشی، ای شقی‌‏ترین اشقیاء.» ابن‌ملجم گریست و این آیه از قرآن را خواند: «أ فأنت تنقذ من فی النّار؛ آیا تو می‌توانی کسی را که جایگاهش دوزخ است نجات دهی؟» آن‌گاه علی علیه‌السلام سفارش او را به امام حسن علیه‌السّلام کرد و فرمود: «فرزندم! با اسیر خود مدارا کن، و با مهربانی و رحمت با او رفتار کن. آیا نمی‌‏بینی چشم‌های او را که از ترس چگونه گردش می‌کند و دلش چگونه مضطرب است؟ ای فرزند! ما اهل بیت رحمت و مغفرتیم، پس بخوران به او از آنچه خود می‌‏خوری، و بیاشام او را از آنچه خود می‏‌آشامی.» «پس اگر من از دنیا رفتم از او قصاص کن و او را بکش و جسد او را به آتش نسوزان و او را مثله مکن. (یعنی دست و پا و گوش و بینی و سایر اعضای او را قطع مکن). اگر زنده ماندم من خود داناترم که با او چه کار کنم، و من سزاوارترم به عفو کردن، زیرا ما اهل بیتی می‏‌باشیم که با گناه‌کار در حقّ ما جز به عفو و کرم رفتار دیگر ننماییم.» 📚منبع منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ص۴۲۴،۴۲۷
◾️ لحظه شهادت امیرالمؤمنین(ع) امام بی‌هوش شد، وقتی به هوش آمد فرمود: «در این وقت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و عمویم حمزه و برادرم جعفر به نزد من آمدند گفتند که زود بیا به نزد ما که ما مشتاقیم بسوى تو». امام سپس به اهل بیت خود نظر کرد و فرمود: «همه را به خدا مى‌‏سپارم، خدا همه را به راه حقّ درست بدارد و از شرّ دشمنان حفظ نماید.» سپس گفت: «بر شما باد سلام اى رسولان وحى پروردگار من.» و این آیه را قرائت فرمود که: «لِمِثْلِ هذا فَلْیعْمَلِ الْعامِلُونَ؛ براى مثل این ثواب و منزلت باید که عمل کنند عمل‌کنندگان.» و نیز این آیه را «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ؛ به درستى‌که خدا با آنهاست که پرهیزکارى کردند و آنها که نیکوکار بودند.» پس پیشانی مبارک امام در عرق نشست و مشغول ذکر خدا گردید، رو به قبله کرد و چشمان خود را بر هم گذاشت، دست‌ها و پاهاى مبارک خود را به‌سوى قبله کشید و شهادت به وحدانیت الهى و رسالت پیامبر داد و به لقاء پروردگارش شتافت. 📚منبع جلاء العيون، علامه مجلسی، ص٣٥٠