eitaa logo
ذاکرین آل الله
244 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
272 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
همای قدسم و در آشیانه می سوزم غریب و غمزده با درب خانه می سوزم هر آنچه خیر که باشد پُر از نشانه ی ماست دریغ و درد که خود بی نشانه می سوزم برای آن که تسلی دهم به طفلانم کنار یک یکشان کودکانه می سوزم نفس نفس زدنم هم نکرد تأثیری دوان دوان پی مرکب روانه می سوزم میان شعله گرفتم دم حسین حسین به یاد کعب نی و تازیانه می سوزم به یاد جد غریبم حسین هر شب و روز بنالم از دل و با هر بهانه می سوزم چو دیدم این همه شاگرد، گرد پیکر خود به یاد مادر و دفن شبانه می سوزم
یکی می گفت مثل مادرش پشت در افتاده یکی می گفت بین کوچه ها چون حیدر افتاده شبیه عمه اش زینب سرِ بازارهای شام به روی خاک با صورت وَ گاهی با سر افتاده یکی می گفت همچون مجتبی مسموم شد از زهر به خود می پیچد و در ذکر مادر مادر افتاده یکی می گفت تا آتش کشید از خانه اش بالا به یاد خیمه ها و ماجرای معجر افتاده یکی می گفت در بزم شراب اشکش برای چیست؟ یکی می گفت شاید یاد یک تَشت زر افتاده یکی می گفت تا شمشیر بالا رفت بر قتلش به یاد کربلا و نحر از پشت سر افتاده گریزِ گریه اش تا گوشه ی ویرانه رفت آن دم که او می دید لرزه بر تن یک دختر افتاده «رئوفی» بس کن این مرثیه را، تنها بگو کلِّ مصیبت های آل الله در یک پیکر افتاده
پیرمردم نکشیدم ندهید آزارم بگذارید به همراه عصا بردارم به زمین می خورم و طاقت ره رفتن نیست در همین اول ره، کاش که جان بسپارم مویم آشفته شد از بس که کشیدید مرا کاش می شد که عمامه به سرم بگذارم پا برهنه، وسط کوچه به دست بسته به خدا هر قدمم فکر سر بازارم عمه ام را سر هر کوچه تماشا کردند مثل یک ابر بهار، از غم او می بارم جگرم سوخت همان لحظه که خانه می سوخت خانه ام سوخت ولی یاد در و دیوارم خانه پر دود شد و شُکر، که در میخ نداشت دائماً یاد تن فاطمه و مسمارم صورت همسرم از شعله ی در گُر نگرفت صورت مادر ما سوخت و من بیمارم زن و اطفال من از ترس به خود لرزیدند نزند هیچ کسی لطمه به روی یارم .
قلبم از کینه ی دشمن چقَدَر ریخت به هم تا که زد بر جگرم زهر شرر ریخت به هم یاد بزمی که به پا کرد در آن شب منصور از سر شب جگرم تا به سحر ریخت به هم جگرم سوخته از زهر نباشد، که عدو ناسزا داد به زهرا که جگر ریخت به هم اثری نیست به جا جز سرم، از زهر ولی صورت مادرم از شعله ی در ریخت به هم خانه ام سوخت ولی سینه ای از میخ نسوخت آن که شد بهر علی سینه سپر ریخت به هم با لگد زد به در سوخته تا در افتاد میوه از شاخه جدا گشت و ثمر ریخت به هم دست بسته وسط کوچه کشاندند مرا دیده ام از غم زینب شده تر، ریخت به هم داغ های من و عمه چه تفاوت ها داشت وای من عمه ام از تیر نظر ریخت به هم می دویدم عقب مرکب و می سوخت دلم بهر آن طفل که از پای به سر ریخت به هم .
◾دو دمه های ◾شهادت امام‌صادق(ع) ◾بنداول دستهایم بسته شد همچون‌امیرالمومنین یا اله‌العالمین(۲) ◾بنددوم زهر کین آتش زده بر قلب زارم این چنین یا اله‌العالمین(۲) ◾بندسوم بین کوچه پاره شد تا رشته حبل‌المتین یا اله‌العالمین(۲) ◾بندچهارم خانه‌ام آتش گرفت و خورده‌ام من بر زمین یا اله‌العالمین(۲) .
مرحمی نیست که این زخم مداوا بکند کاشکی با جگرش زهر مدارا بکند زهر آهسته تمامِ جگرش را سوزاند حق بده این همه از درد تقلا بکند چند روز است که کارش شده از بسترِ مرگ خانه‌ای سوخته را خوب تماشا بکند غربت این است که در شهرِ مدینه هر شب باید او با درِ آتش زده احیا بکند رسم این است در این شهر که حُرمت شکنند چقدر روضه مهیاست که برپا بکند این حرامی که رسیده است که او را بکشد از زن و بچه‌اش ای کاش که پروا بکند پیرمرد است عصا یا که عبا با نعلین فرصتی حیف ندادند مهیا بکند عادتش بود که در آخرِ هر مجلسِ درس رویِ زانو بزند وای حسینا بکند عمه‌اش تا دل گودال ندارد راهی باید او داد زنَد با همه دعوا بکند تا مگر بعدِ سه ساعت برسید پیشِ حسین قبل از آنی که بر آن سینه کسی جا بکند بعد از آن هم بدود خیمه به خیمه تنها تا مگر دخترِ آتش زده پیدا بکند ... .
همه افلاک تو را بحر حقایق گویند اهل تفسیر، تو را مصحف ناطق گویند چارده صادق و معصوم همه نسل به نسل که خلایق همه را جلوه ی خالق گویند کذب و کذاب فزون بوده به دوران شما زین جهت بین امامان به تو صادق گویند پدر علم به هر رشته تویی در عالم نه من این را همه جا مؤمن و فاسق گویند شیخ عشاق شمایی به حقیقت نه مَجاز وَ طبیب دل هر بنده ی عاشق گویند قالَ صادق همه جا راه گشای علماست که به هر علم تو را منبع واثق گویند شیعه ی جعفری ات را متخلق بنما که جهانی به تو ما را متعلق گویند شکر حق گر نشدم رهرو شایسته ی تو به «رئوفی» نه که شیعه، به تو عاشق گویند .
دوبیتی يا رب تو به حقِّ جعفر آن صدق تمام آن كاو به حياتِ علم، بخشيده دوام همت بده ما را به بلندای نماز تا شيعه ی جعفری بمانيم مدام ◾️ سخت است به محتضر، دمی راز و نياز حتی چه رسد به خلق گردد دمساز هنگام وداع، حضرت صادق بود جان بر لب و می كرد سفارش به نماز .
همای قدسم و در آشیانه می سوزم غریب و غمزده با درب خانه می سوزم هر آنچه خیر که باشد پُر از نشانه ی ماست دریغ و درد که خود بی نشانه می سوزم برای آن که تسلی دهم به طفلانم کنار یک یکشان کودکانه می سوزم نفس نفس زدنم هم نکرد تأثیری دوان دوان پی مرکب روانه می سوزم میان شعله گرفتم دم حسین حسین به یاد کعب نی و تازیانه می سوزم به یاد جد غریبم حسین هر شب و روز بنالم از دل و با هر بهانه می سوزم چو دیدم این همه شاگرد، گرد پیکر خود به یاد مادر و دفن شبانه می سوزم .
یکی می گفت مثل مادرش پشت در افتاده یکی می گفت بین کوچه ها چون حیدر افتاده شبیه عمه اش زینب سرِ بازارهای شام به روی خاک با صورت وَ گاهی با سر افتاده یکی می گفت همچون مجتبی مسموم شد از زهر به خود می پیچد و در ذکر مادر مادر افتاده یکی می گفت تا آتش کشید از خانه اش بالا به یاد خیمه ها و ماجرای معجر افتاده یکی می گفت در بزم شراب اشکش برای چیست؟ یکی می گفت شاید یاد یک تَشت زر افتاده یکی می گفت تا شمشیر بالا رفت بر قتلش به یاد کربلا و نحر از پشت سر افتاده گریزِ گریه اش تا گوشه ی ویرانه رفت آن دم که او می دید لرزه بر تن یک دختر افتاده «رئوفی» بس کن این مرثیه را، تنها بگو کلِّ مصیبت های آل الله در یک پیکر افتاده .
بیا ای دل امشب رویم تا بقیع زنیم ناله از عمق جان با بقیع بیا ای دل امشب چو زوّار روز چو شمعی سر قبر صادق بسوز ببر ای دل امشب مرا در بَرش زنم بوسه بر قبر بی زائرش سر قبر صادق بسوز آب شو و هم ناله با آه مهتاب شو چه حسِّ غریبی بقیع دارد آه ز خاکش غم وغصه می بارد آه سلام ای امامم شـه باکـرم بمیرم برایت نداری حرم چودیدندت آنشب به تاب وتبی بـه حـال قنـوت و نـماز شـبی چه ها با تو کردند ای نازنین که باصورت افتاده ای برزمین به آتش کشیدند تا خانه ات به هرسو روان اهل کاشانه ات تو در بین آتش در آن همهمه چه دیدی که می گفتی یا فاطمه تو راهمچنان بَرده ها بُرده اند و بــا نـاسـزا قلـبت آزرده انـد شکستندآن شب دل مضطرت جسـارت نمـودنـد بـر مـادرت اگرسیلی ازدست کین خورده ای اگر بین ره هی زمین خورده ای سـرت را نَبُـرّیده اند از قفـا تمـاشا نـدادند بـــر نیـزه ها کسی دخترت را که سیلی نزد به رخسار او رنگ نیلی نزد کسی خانه ات را به غارت نبُرد کسی خواهرت را اسارت نبرد نبستند دستان او با طناب نبردند او را بــه بــزم شراب شما را کسی به عزیزی نخواست کسی دخترت را کنیزی نخواست یتیمت میان خــرابه نَمُرد بجای غــذا تــازیـانه نخورد ولی دل بسوزد برای حسین برای همه بچه های حسین چه گویم چه کردند درقتلگاه که شد نــالـۀ فــاطـمه آه آه نمیدانم آن لحظه زهرا چه دید که فریاد جانسوز از دل کشید ز دل ناله می زد با شوروشین الهی که مادر فدایت حسین مگو باز «مداح »از قتلگاه که زهرا دگر رفته از حال آه
ای دل ازداغ صادق به فغان ناله کن برسروسینه زن صیحه زنان ناله کن بر غریبیِ او مویه کُنان ناله کن برمزارش چوصاحب الزمان ناله کن حیفِ شاه کَرَم که ندارد حرم وامصیبت«٢» می زنم از غم حضرت صادق به سر شد جگر پاره ی فاطمه پاره جگر سینه ها ازغم غربت او شعله ور سینه زن درعزایش شده شمس وقمر بس پیاده دوید ناله ازدل کشید وامصیبت «٢» شیعـه در مـــاتم پــادشهِ عـالمین در عـــزای امام صادق آن نَیّــریـن می زندبرسروسینه به صدشوروشین ای فـدای غـریبیِ تـو مـولا حسین جان بقربان تو هم عزیزان تو وامصیبت «٢»
شهادت حضرت امام صادق ع پیرمرد قبیله ی ما را در دل شب کشان کشان بردند کوچه های مدینه شاهد بود مثل جدش علی چه سان بردند ____ چند ظالم به خانه ی شه دین ریختند و چه بی امان بردند هر چه در خانه بود اهل جفا با شرار کینه از میان بردند ____ این ندا آمد از دل حضرت ناله اش را به آسمان بردند او گناهی نکرده بود ولی دست بسته به ریسمان بردند ____ حرمتش را اجامر و اوباش هتک کردند و از میان بردند اهل یثرب چه بی وفا بودند ایستادند و دشمنان بردند ____ نیست قدرت به خامه ات "دلجو" گرچه نام تو بر زبان بردند #
و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام به نفسِ حاج مهدی تدینی •✾• "لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ.حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‏ وَنِعْمَ النَّصِیر..يا اَبا عَبْدِ اللّهِ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ اَيُّهَا الصّادِقُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَمَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ.." *فدای امام مظلومم بشم اون آقایی که روضه اش هم یادآور مدینه است هم یادآور کربلاست...* می سوخت بین شعله ها بال و پرِ تو آتش شده شرمنده‌ از موی سرِ تو *دوباره مدینه ،دوباره آتش زدنِ درِخونه ی اهل بیت..حضرت بین آتش راه می رفت می فرمود: منو بشناسید که درخونه امو آتیش زدن من فرزندی از تبار آسمانیانم من فرزندابراهیم خلیل الله ام....عین مدینه شد هم درو آتیش زدند..بعدش چه کردند..* درکوچه های خلوتِ شهرِ مدینه تنها غریبی بود یار و یاور تو دست علی را باز بستند این جماعت آقا دوباره اشک های مادرِ تو *لابددوباره حضرت زهرا داره می بینه دستِ عزیزش رو بستند ناله میزنه. شماهم بامادر سادات ناله بزنید..ای امان ای امان..* تنها برای مرگ ما این غصه کافیست آن شب نبود عمامه ای بر سر تو *پیرمرد محترمه.. نوشتند امام صادق علیه السلام چهار هزار شاگرد داشته.. این همه عزت. خدایا چه کردندبا امام غریبمون. فرمود یه کم صبر کنید لااقل لباس مناسب بپوشم منو می خواهید از خونم ببرید. گفت: نه نمیشه گفتند در هر حالی بود بیاریدش... مامور منصور میگه..امام سربرهنه و پابرهنه با یه پیروهن داشتند می بردند. آقا تو شرایطی بودن که عمر مبارکشون از هفتاد سال گذشته بود...* پای برهنه پشت یه مرکب دویدن نگذاشت نایی در میانِ پیکر تو مأمور میگه: همچین که یه مقدار راه رفتیم دیدم آقا ضعف کرده دیگه نمی تونه.. آخه اونا سواره بودن حضرت رو دست بسته دنبال مرکب می کشیدند... دیدند خیلی داغدار کربلایی روضه به پاشد پیش چشمان ترِ تو *آقاجان شما رو دستِ بسته دنبال مرکب کشان کشان بردند. یادم اومد اون روزی که مخدرات حرم آل الله رو یکی یکی به طناب بستند..اینجا شما ضعف کردین از توان مبارکتون کم شد. مامور منصور رحم کرد یه کم نگه داشت خستگی اتون دربیاد..ولی اونجا اگه یکی از مخدرات یکی از نازدانه ها که به طناب بسته شده زمین می خورد انقدربا تازیانه می زدند..انقدر باکعب نی می زدند... ای امان ای امان ای امان ....آقاجان! یه پیرمرد باهمه ی احترام اگه زمین بخوره سخت تره یا یه دخترسه ساله؟ تا سر بابا رو دید شروع کرد درد دل کردن با بابا ....* آن دم که من از ناقه افتادم و غش کردم بابا تو کجا بودی از ما توجدا بودی دنبالم دوید بابا بابا بابا موهامو کشید بابا بابا بابا شامیا بدّن بابا بابا بابا هی منو زدن بابا بابا بابا .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 با راهیان کربلا ، سنگر به سنگر می رویم با رمز یا زهرا و با الله اکبر می رویم ما را بود در این سفر بیت المقدس چون هدف از کاظمین و کربلا آریم رو سوی نجف آنجا که می آید ز گوش جان صدای لا تخف تکبیر گویان جمله با فرمان رهبر می رویم لب تشنه و عطشان حقیم و عدالت ما همه تا وادی طور نجف با همت و بی واهمه با نقش پرچم ها که باشد نام پاک فاطمه تا بارگاه مرتضی ، ساقی کوثر می رویم ما درس جانبازی به هر فرد مسلمان می دهیم جان در ره اجرای امر حی سبحان می دهیم ما را بود رهبر حسین و در رهش جان می دهیم تا تربت آن تشنه لب با دیده ی تر می رویم... 🎙حاج صادق آهنگران
بسم الله الرحمن الرحیم امام زمان عج‌الله# شهادت امام جعفر صادق علیه‌السلام با سلامی به سلام فرمانده ای سبز پوش عشقِ تو را سرخ قامتیم ای پادشاهِ حُسن نگاهی که رعتیم فکری به روزگارِ بدِ حالِ ما بکن جان حسین تشنه‌ات ای ابر رحمتیم ما زائر سه شنبه و شبهای جمعه‌ایم آواره‌ایم  دربه‌درِ یک زیارتیم ما با غبارِ کرببلا هم‌نفس شدیم یعنی بیا که خاک تو هستیم تربتیم ما را ببخش اگر که اسیر معیشتیم ما را ببخش اگر که کمی کم محبتیم هر روز آمدیم و بدهکارتر شدیم تقصیر لطف توست عزیزم بد عادتیم بر روی ما حساب کن آقا که سالهاست چشم انتظارِ آمدنت اشک حسرتیم حرف امام صادق ما هست این حدیث درکت کنیم اگر همه‌ی عمر خدمتیم* ما را هزار بار جهان آزموده است هربار دیده است فقط استقامتیم این جمله‌ی بزرگ از آوینی است گفت : ما راست قامتانِ جهاد و شهادتیم هر روز می‌رسد خبری از شهادتی شکر خدا که باز بر این راه دعوتیم از نسل جبهه است همه‌ی نسل‌های ما نسل خمینی است اگر عین غیرتیم این بچه‌ها‌ی ما چقدر جمکرانی‌اند مدیون مِهرِ حضرت زهرای عترتیم * * * آورده‌ایم باز بدی‌های خویش را پیشِ کریم نابلدی‌های خویش را در امتحان راه تو هرچند رد شدیم لطفت قبول کرد ردی‌های خویش را انگار نا امید شدی از بزرگ‌ها دیدم صدا زدی نودی‌های خویش را عطر ظهور می‌رسد و کرده‌ای خبر نسل هزار و چهار صدی‌های خویش را ما را ببخش جای بصیریت بجای فهم آورده‌ایم بی خردی‌های خویش را ما تا ابد برای حسین تو سوختیم آقا نگاه کن ابدی‌های خویش را قلب حسین پیش علی‌اکبر آب شد وقتی که گفت یا ولدی‌های خویش را خلاد بن صفار می‌گوید: از امام صادق(ع) سؤال شد: آیا قائم به دنیا آمده است؟ حضرت فرمود: «لا وَ لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیامَ حَیاتِی»؛ (خیر! اگر دوران او را درک می کردم، همه‌ی زندگی ام را در خدمت به او می گذراندم) (حسن لطفی ۴۰۱/۰۳/۰۵) https://eitaa.com/eetazeinab
4_5794221339720027221.opus
56.4K
تو گل گلشن دین مبین صادقی بر امامت تو ای شمس ولا،لایقی تویی نور مبین معنی یا و سین یابن زهرا ۲ شیخ الائمه، شمس هدایت تویی تابش رحمت و لطف و عنایت تویی با مقام رفیع قبر تو در بقیع یابن زهرا ۲ دشمن بی حیا ریخته در خانه ات نیمه شب آتش کین زده کاشانه ات شده ای غم نصیب همچو مادر غریب یابن زهرا ۲ زهر کینه به جسم و جان تو زد شرر زهر منصور دون برتو نموده اثر در مدینه بپا شده بزم عزا یابن زهرا ۲ گل زهرا نسب گشته صدایت خموش شیعه ی مرتضی از غم تو در خروش مدینه در غم است خون دل عالم است یابن زهرا ۲ پیکر پاک تو به دوش یاران بود جسم جدت به زیر سم اسبان بود ای شه عالمین گریه کن بر حسین یابن زهرا ۲
. 🎤 ✍ ➖➖➖ یه داغه،یه درده، که انگاری مثه باد خزونه یه بغضه، که داره، بازم قلب ماهارو میسوزونه یه مرد ِ ، غریبه ، کسی حالشو اصلا نمیدونه بازم شعله از در زبونه کشید بازم اهل یک خونه در اضطراب بزرگ قبیله دلش خون شده با دستی که حبسه میون طناب این همه زجر و مصیبت_واسه این آقا زیاده صادق آل عبا رو _ میبرن پای پیاده سیدی امام صادق... ........ بدون ِ،عمامه،آقا رو میبرن از دل خونه غرورش، شکسته، بمیرم که چشاش کاسه خونه زمین خورد،توکوچه،رو دستاش داره از کینه نشونه نفس میزنه باز نفس میزنه مثه حیدر از غصه قلبش پُره داره روضه میخونه زیر لبش مثه مادرش هی زمین میخوره روضه ی قد کمونی_پیش چشماشه همیشه غیر گریه واسه مادر_روز آقا شب نمیشه سیدی امام صادق... ....... یه روضس، که یادش،دل عالمو خون کرده همیشه همونی،که داغش،شکسته دل ما رو مثه شیشه تو مقتل،نوشته، مثه روز حسین پیدا نمیشه کسی که خدا روضه خونش شده تو‌ گودال خون دست و پا میزنه تن ِ نیمه جونش روی خاک ِ و ... داره مادرش رو صدا میزنه تا دم مقتل رسیده_خواهرش با دیده تر دخترش تو خیمه داره_میزنه بر سینه و سر سیدی حسین مظلوم
. 🎤 اگر که سینه زنم من   اگر شده دلم  عاشق به اذن فاطمه بود و   به لطف قال الصادق قال الصادق   لِکُلِ شَیءِ  ثَوابُ اِلّا   دَمعَةَ فینا )+۱ یعنی که ثواب اشک روضت                    مصداق و برابری نداره یعنی اومدن کار ماها نیست                    مادرت مارو روضه میاره ...یا کاشف الحقایق   جانم امام صادق (۳)... ریس مذهب شیعه          نبوغ کل نوابغ به حیرت اند و شگفت از    کلام قال الصادق قال الصادق  نَفَسُ المَهموم   بُکا و هَمُّــه  لَنا عِباده)+۲ یعنی که نفس نفس برا تو             تو روضه زدن عین سجوده یعنی نوکر سینه زن تو         عابد تر ازش هیشکی نبوده ...یا کاشف الحقایق   جانم امام صادق (۳)... ♫♫♫♫♫♫♫♫♫♫ بخوان حدیث مفصل      تو خود ز این دم ناطق    حسینیــــم بخدا از             حدیث قال الصادق قال الصادق   کُلُّ جَزَعِ    مَکروهُ اِلّا   بُکا لِلحسین)+۳ یعنی اینکه تا عشق حسین هست                        مجنون چیه و لیلی کدومه یعنی اشک برا غیر حسینش                       دریام باشه باز فعل حرومه ...یا کاشف الحقایق   جانم امام صادق (۳)... شاعر : 📎پیوست: ۱_وسائل الشیعه ، جلد ۱۴ صفحه ۵۹۷ برای هر چیز ثوابی هست مگر گریه برما اهلبیت (كه چيزى با آن برابرى نمى كند و مزد بى اندازه دارد. ) ۲_امالی شیخ مفید صفحه ۳۳۸ (همانا نفسی که با حزن برای ظلمی که بر ما اهل بیت رواشده  از سینه بیرون اید تسبیح و گریه و اشک برمصائب ما اهل بیت جهاد در راه خداست) ۳_بحارالانوار ، جلد ۴۵ ، صفحه ۳۱۳ (تمام اشک ها و زجه ها مکروه است الا جزع و اشکی که بر مصائب جد غریب ما حسین باشد) .
Untitled 4.mp3
14.84M
🎵[ اگر که سینه زنم من ....] 🎤
‍ نوحه ورودیه کاروان 😭😭😭😭😭😭صدای زنگ کاروان از دله صحرا میرسه دیگه داره به کربلا عزیز زهرا میرسه ( حسین حسین جانم حسین ) قافله سالار حسین ، داره با خواهرش میاد داره صدایِ گریه یِ علی اصغرش میاد (لالای علی علی اصغر) گوش بکنید داره دیگه صدای مادرش میاد الهی مادرت فدات ، اینجا زمین کربلاس بعد یه چند روز پسرم ، سرِ تو رویِ نیزه هاست وای از زمین کربلا ، وای از زمین کربلا ، وای از زمین کربلا از داغ روضه یِ حسین ، قامت آسمون خمید سینه زنا گریه کنید ، حسین به کربلا رسید اینجا همونجاییه که بدجوری تاریکه شبش جایی که خون میریزه از ترک های رویِ لبش سرش رو تشنه می بُرَن ، میره اسیری زینبش یکی بگیره خارو از کفِ پاهایِ دخترش اینجا زمین کربلاس ، دل شوره داره خواهرش وای از زمین کربلا ، وای از زمین کربلا ، وای از زمین کربلا کسی ندیده تو مسیر ، سایه ای از مخدرات ولی وای از روز دهم ، بمیره مادرت برات یکی بگه عمو بیاد ، داره رقیه دلهره چشایِ دشمنا پیِ گوشواره ها و چادره دیگه ربابم باید از پسرکش دل ببُره قراره اینجا خواهرت آقا یه روزه پیر بشه یه کاری کن تو قبل این که آقا خیلی دیر بشه یکی بگیره خارو از کف پاهایِ دخترش اینجا زمین کربلاست ، دل شوره داره خواهرش الهی مادرت فدات ، اینجا زمین کربلاست بعد یه چند روز پسرم ، سرت روی نیزه هاست وای از زمین کربلا ، وای از زمین کربلا ، وای از زمین کربلا. .
4_5785251949062392912.mp3
4.86M
‍ سینه زنی امام حسین علیه السلام گل زهرادی حسین زینت طاهادی حسین شرف عالمیان آیری بی دنیادی حسین آللاها ای دردانه سسلیه روک مستانه سن بیزه شمع عشق و بیزده سنه پروانه ▪️جان آقا سنه قوربان آقا ▪️سید العطشان آقام ▪️جان آقام شهریاریم سان آقا دار و نداریم سان آقا افتخاریم سان آقا دیلده شعاریم سان اقا دییر او کی عشقیم سن سن دیلده سرشتیم سنسن ایسته میرم رضوانی چون کی بهشتیم سنسن ▪️جان آقا سنه قوربان آقا ▪️سیدالعطشان آقام ▪️جان آقام دل و دلبرسن آقا سرور بی سر سن اقا ایکی دونیاده فقط سن بیزه رهبرسن اقا دل نجه بی تاب اولماز وصلده گوز خواب اولماز آختارالار دونیانی سن کیمی ارباب اولماز ماتمینده اوجالان ناله لره مشتریم سنه نوکر یوخ اقا نوکریوین نوکریم سن یاتان سر عرش معلای ده یه ر کربلانی بیر اووج توپراغه کل بو دنیایه ده یه ر گلدی اوره کلر جوشه چیخدی علم لر دوشه کل جهان اغیاری بسدی بیزه شش گوشه ▪️جان آقا سنه قوربان آقا ▪️سید العطشان آقام ▪️جان آقام اغلاروخ اکبریوه ماه ملک منظریوه سود امر سودسوز اوشاخ دیلسیز علی اصغریوه مهدی گلر قان باتماز شیعه اویاخدور یاتماز پرچمیوین بیر تارین کاخ سفیده ساتماز ▪️جان آقا سنه قوربان آقا ▪️سید العطشان آقام ▪️جان آقام من ربابین اقاجان بیر سگ بیچاره سیم کربلادربدری زینبین آواره سیم زینبه دنیا قوربان مریم و سارا قوربان نازلی رقیه سینه هاجر و حوا قوربان .
☑️ ویژگی های اخلاقی امام صادق(ع) در منابع روایی در زمینه ویژگی‌های اخلاقی امام صادق(ع) گزارش‌هایی از زهد، انفاق، علم فراوان، عبادت بسیار و تلاوت قرآن آمده است. محمد بن طلحه امام صادق(ع) را از بزرگترین افراد اهل بیت، دارای علم فراوان، بسیار اهل عبادت و زهد و تلاوت قرآن توصیف کرده است(۱) مالک بن انس از ائمه فقهی اهل سنت گفته است: در مدتی که پیش امام صادق(ع) می‌رفته، همیشه او را در یکی از سه حالت نمازخواندن، روزه‌داری و ذکرگفتن دیده است(۲) به گزارش بحار الانوار امام در پاسخ به درخواست فقیری، چهارصد درهم به او داد و چون سپاس‌گزاری او را دید، انگشترش را هم که ده هزار درهم می‌ارزید، به وی بخشید(۳) روایت‌هایی نیز از انفاق‌های پنهانی امام صادق(ع) در دست است. به نوشته کتاب کافی، او شب‌ها مقداری نان و گوشت و پول در کیسه می‌ریخت و به صورت ناشناس به در خانه تهیدستان شهر می‌برد و میان آنها تقسیم می‌کرد(۴) ابوجعفر خثعمی نقل کرده است که امام صادق(ع) کیسه پولی را به او داد و از او خواست آن را به فردی از بنی‌هاشم بدهد و نگوید که چه کسی آن را فرستاده است. به گفته خثعمی هنگامی که آن فرد پول را گرفت، برای فرستنده آن دعا کرد و گفت: او همیشه برایش پول می‌فرستد؛ اما امام صادق(ع) با وجود ثروتش چیزی به او نمی‌دهد(۵) 📚منبع (۱) کشف الغمه، اربلی، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص ۶۹۱ (۲) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۴۷، ص۱۶ (۳) بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۴۷، ص۶۱ (۴) کافی، شیخ کلینی، ج۴، ص۸ (۵) مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج‏۴، ص۲۷۳