eitaa logo
ذاکرین آل الله
358 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
430 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ . علیه السلام سبک شب شور و .... مَنی که دم از ضامن آهو می زنم به تو رو می زنم(2) با مژه ها صحن تو رو جارو می زنم به تو رو می زنم(2) من غلام و تویی پادشاه سخا اگه امـضا بزنی مـی رم کربلا امیر ایران به دردم درمان دخیل السلطان(۲) دخیل السلطان (۴) جـَلد حـرمه مرغ دلای نوکرا مِثِه کبوترا(2) چی میشه چشامو بدوزم با رفقا به ایوونِ طلا(2) تو شـَهنشاه عالمی و من گدا اگه امضا بزنی می رم کربلا الهی فدات بِشن تو حرم پدر...مادرم (۲) دخیل.... عرفه داره می رسه یا امام رضا دلم تنگه آقا(2) یکی میره مدیـنه یکی کرب وبلا دلم تنگه آقا(2) پای پنـجره فولاده حاجت....روا اگه امضـا بزنی مـی رم کـربلا خونم می جوشه رولب چـاووشه بده شیش گوشه(۲) ابا عبدالله... .
هیئت سفیران زینب(س)هیئت سفیران زینب(س). ..mp3
زمان: حجم: 6.67M
چه خوبه که زندگی من همیشه رنگ خدا داره چه خوبه تو کشوری هستم که معصومه و رضا داره دل من توی رفت و آمد میون همین دو گنبد بهشت خدا خلاصه شده تو جاده ی قم تا مشهد دلای ما همیشه آرومه با حضرت رضا و معصومه چه خوبه سایه ی تو با نور یه عمر روی سرم بوده چه خوبه که هر جایی رفتم گنبدت در برابرم بوده سر سفره ی پر از نعمت تو رزق و روزی می گیریم ما هر جا باشیم ما هر جا بریم از در خونه ات نمی ریم کرامتت چقدر معلومه یا حضرت کریمه معصومه دلای ما همیشه آرومه با حضرت رضا و معصومه چه خوبه از این که عمریه گدای خونه ی سلطانم چقدر دلتنگ قمم بازم چقدر دلتنگ خراسانم از این خونواده به نوکرا کم مگه کرم رسیده کی بهتر از این خواهر و برادر جواب ما رو می ده گدا میاد شاه میره از این در فدای این برادر و خواهر دلای ما همیشه آرومه با حضرت رضا و معصومه .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: چهارشنبه - ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ میلادی: Wednesday - 08 May 2024 قمری: الأربعاء، 29 شوال 1445 🌹 امروز متعلق است به: 🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام 🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليه السّلام 🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليه السّلام 🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليه السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️1 روز تا ولادت حضرت فاطمه معصومه س و آغاز دهه کرامت ▪️11 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام ▪️30 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام ▪️37 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام ▪️39 روز تا روز عرفه
📌 ابوالقاسم خود را جاروکش سپاه معرفی می کرد 🔷️ شهید ابوالقاسم اسماعیل زاده وقتی فرمانده گردان امام صادق (ع) لشکر‌ ۵۵ ویژه‌ شهدای ‌خراسان بود ، خود را یک رزمنده عادی و جاروکش سپاه معرفی می‌کرد. ابوالقاسم در دوازدهم تیرماه ۱۳۴۱ در شهرستان گناباد به‌دنیا آمد. ◇ با شروع انقلاب اسلامی جزو پیشتازان تمام راهپیمایی‌ها بود. ◇ بعداز اتمام تحصیل و اخذ مدرک دیپلم وارد سپاه پاسداران گناباد شد. ◇ در ۱۸ سالگی و دو روز بعد از آغاز جنگ به منطقه رفت و در تمام دوران جنگ در جبهه حضور مؤثری داشت. 🔸️ در ابتدای جنگ مدتی مسئول گروهانِ گردان نصرالله لشکر ۵ نصر بود و بعد به فرماندهی گردان‌امام‌صادق(ع) برگزیده شد. ◇ اصلاً اهل تظاهر نبود، تا زمانِ شهادت کسی نمی‌دانست که او چه کاره است و هر‌ وقت از او می‌پرسیدند که چه‌کاره است؟ ◇ در جواب می گفت: "من جاروکش سپاهم و در جبهه یک رزمنده عادی هستم" 🔹️ وقتی ایران قطعنامه ۵۹۸ را قبول کرد خیلی ناراحت بود و می‌گفت: "جنگ تمام شد و به آرزویمان نرسیدیم" 🔻 اما سرانجام مزد زندگی مجاهدانه‌اش را در تاریخ ۱۳۶۷/۵/۶ در عملیات مرصاد گرفت و به آرزوی دیرینه‌اش یعنی"شهادت" رسید و در بهشت شهدای‌ گناباد به خاک سپرده شد.
دستی که خورده بر حرمت بال می شود هر دل شکسته پیش تو خوشحال می شود هر گاه می روم به حرم درد دل کنم آنجا زبان حاجت من لال می شود
در زير پايش عالم ايجاد را حس كرد تا سنگفرش صحن گوهرشاد را حس كرد تا گفت "من يك زائرم شاها پناهم ده"، در قلب خود هر آنچه آقا داد را حس كرد هرچند یادش نیست هنگام شفا، اما آن لحظه ای که اتفاق افتاد را حس کرد بين سكوت مسجد از شور و نوا پر شد با گوش جان يك آسمان فرياد را حس كرد گويا نسیم رحمت اینجا می وزد، ناگاه در گيسوانش پنجه هاى باد را حس كرد مى بوسد او دامان شه را مثل آن آهو وقتى كه در پا حلقه ى صياد را حس كرد آقا جوابش را عنايت كرد، پس حتماً شيرين صداى تيشه ى فرهاد را حس كرد 🔸شاعر: __________________________ 🔹
مخواه تا که گدایت ز آب و نان افتد شب زیارتی ات دور از این مکان افتد که دست رد زدن اصلا به تو نمی آید مخواه تا که گذارم به این و آن افتد به خلق گفته ام آقا که عبد سلطانم مخواه بی کسیم بر سر زبان افتد امید اخر زائر به ماه ذی القعده س به شرط آنکه نگاه تو مهربان افتد به شرط آنکه به یاد مصیبتت آقا ز چشم پر گنهم اشک بی امان افتد میان حجره در بسته تشنه افتادی به یاد شاه غریبی که از توان افتد چه خوب شد که کفن گشت پیکرت اما حسین فاطمه عریان در آن میان افتد خوشا به آن قبیله که گفتند نگذارید که کار دفن شهیدان به ما زنان افتد خدا کند که نبیند رقیه خانومت عقیق دست تو در دست ساربان افتد 🔸شاعر: __________________________
اگر هنوز سر سفره های ما نان است به لطف و میمنت دولت خراسان است امید به هر دولتی جز این دولت شبیه ساختن خانه در بیابان است بنای زندگی ما به دست این آقاست و گرنه وضعیت اینجا همیشه طوفان است فقط امام رضا مانده که در این کشور به فکر قصه ی آینده ی جوانان است نه شاه چاره ‌ی کار است نه کسی جز او امید آخر این مملکت به سلطان است به چشم ها دم باب الجواد دقت کن دعای اذن ورودش دعای باران است کسی که عاشق او نیست اصلا آدم نیست چرا که عشق به او جزو ذات انسان است بگو به خادم او چوب پر تکان بدهد که پاک کردن تار عنکبوت آسان است اگر که سخت شده زندگی برو تا قم همیشه کار کنار کریمه آسان است فقط زیارت قبر تو و برادر تو دلیل منطقی زندگی در ایران است 🔸شاعر:
خوشا مشهد وَ شاه بی مثالش خوشا آن صاحبِ ، صاحبْ کمالش خوشا صحنِ پُر از جاه و جلالش خوشا هر کس که روزی شد وصالش "امیرالمؤمنین یا شاه مردان" نصیبم یک سفر «مشهد» بگردان که در مشهد رئوفی خانه دارد که خانه َش صحن و سقاخانه دارد و مهمانخانه ای شاهانه دارد گدا در سفره اش کاشانه دارد درِ رحمت در آنجا باز باز است عجیب آن پادشَه مِسکین نواز است کرامت کرده او بر حسب عادت نه "یک ذره دو ذره" بی نهایت کسی که کرده بر آهو عطوفت چه خواهد کرد بر اهل محبت محبت دیده ایم خواهی نخواهی به حُکم قِصّه ی "شیخ بهائی" ورودیه حرم وقتی رسیدی در آن حال امید و ناامیدی! بگو ؛ ای آنکه اینجایم کشیدی! تو "غیر از معصیت چیزی ندیدی" چه دیدی که مرا هم راه دادی؟ جواب آید تو در باب الجوادی!! عجب هنگامه ای باب الجوادست هجوم زائران آنجا زیادست یکی که ظاهراً هم بیسوادست صدا میزد رضا "باب المراد"ست یکی سر از حیا در سینه دارد یکی دست ادب بر سینه دارد کسیکه با خودش آورده دردی کشید از سینه ی خود آه سردی که آقا "آهو" را آزاد کردی شفا ده ؛ جان «زهرا» ، پیرمردی هنوز اِستاده بود در آستانه صدا برخاست از نقاره خانه یکی او را به رأفت می شناسد یکی باب شفاعت می شناسد یکی "شرط ولایت" می شناسد یکی هم به کرامت می شناسد ولیکن اکثراً هنگام پابوس صدایش می زنند شاهنشه طوس خلاصه هر عزیزی رفته مشهد سلامی عرض کرده سمت گنبد و چرخی هم زده در زیر مرقد نبات و زعفران بر دست دارد نگو در فرش دیدار رضا کرد بگو در عرش دیدار خدا کرد به تحقیق از روایت در میآید کسی که نیت قرب تو دارد برای هر سفر که رفته باید سه جا چشم انتظار تو بماند "خداوندا مرا آن ده که آن به" زیارت های مشهد ضرب در سه مجاور بودنت هر کس چشیده شنیده ها به چشم خویش دیده اگر "رهبر" به این منصب رسیده به زیر سایه ی تو قد کشیده که دائم او به زیر نور بوده مقیم کوچه ی "سرشور" بوده ولیِ نعمت ایرانیانی تو هم مهمان ما ، هم میزبانی تو شاهی با گدایان همزبانی غریبِ آشنا جان جهانی عجب لطفی به ایران کرده مولا عجب رزقی به ایران داده زهرا حرم رفتم عجب حال و هوایی عجب صحنی چه شوری کفترایی در اینجا دل شود کرب و بلایی خصوصاً صحنِ اسماعیل طلایی نشستم تا بگیرم از تو آقا برات کربلای اربعین را 🔸شاعر: