#دهه_کرامت #امام_رضا #مدح_امام_رضا
آرام گشته هر کس شد بی قرارِ این در
شان بهشت دارد گرد و غبارِ این در
خورشید سر برآرد هر صبح از حریمش
گردد مدار عالم هم بر مدارِ این در
خاکش دواست اینجا، دارالشفاست اینجا
درمان و درد باشد در اختیارِ این در
موسی نشسته اینجا، عیسی نشسته اینجا
دیدیم انبیا را حتی کنارِ این در
دنیا نبود و بودیم ما بنده ی مرامش
خاکی نبود و بودیم ما خاکسارِ این در
انگور بعدِ ما بود، میخانه بعدِ ما بود
تاکی نبود و بودیم ما مِی گُسارِ این در
🔸شاعر:
#عاصی_خراسانی
#دهه_کرامت #امام_رضا #مدح_امام_رضا
بارها گفتم به خود دیدی که قسمت میشود
دیدنش نزدیکتر ساعت به ساعت میشود
بعدِ نیشابور قلبم پُر حرارت میشود
عاقبت از دستِ من این کوپه راحت میشود
عشق وقتی که تو باشی بینهایت میشود
یک نفر قبل از خودم در من تصرف کرده است
عشق را در شوق پیچیده تعارف کرده است
وسعتِ روح مرا غرق تشرف کرده است
تا حرم را دیدهام قلبم توقف کرده است
باز هم اذن ورودی که عنایت میشود
یک طرف صوتِ تلاوتهای قاریها و من
یک طرف مداح و آوای قناریها و من
صحن در صحن است حال بی قراریها و من
تا ضریحت مست از لحظه شماریها و من
یاعلی میگویم اینجا و قیامت میشود
مثل این آئینهها خود را شکستم آمدم
پیش این فوارهها قدری نشستم آمدم
تا ضریحت راه را از حفظ هستم آمدم
رو به سویت چشمهایم را که بستم آمدم
آمدم که آمدنهایت اجابت میشود
من به دنبالِ توام فیروزهکاریها که نه
غرق در نام رضایم خوشنگاریها که نه
دست خالی میروم از کفشداریها که نه
میکَنم دل از همه از این نداریها که نه
صدهزاران حج نصیب یک زیارت میشود
هرچه هست اینجا از اول تا به آخر دیدنی است
بال بالِ بچهها مثل کبوتر دیدنی است
دُور دورِ دختران بر گرد مادر دیدنی است
سُرسره بازیِ طفلان روی مرمر دیدنی است
چشم با این دیدنیها غرق حیرت میشود
جبرئیل آمد حرم یک شب شفایش را گرفت
رفت میکائیل و اسرافیل جایش را گرفت
مرد کوری بود دیدم چشمهایش را گرفت
خادمی از دستِ معلولی عصایش را گرفت
ناز ما را کم بکش دارد که عادت میشود
بارها گفتم بده اینبار میگویم بگیر
آنچه میدانی از آن بسیار میگویم بگیر
این مَنیت را از این دیوار میگویم بگیر
هرچه شد بر قامتم سربار میگویم بگیر
عاشقیِ ما تو را اسباب زحمت میشود
با کبوترهای تو هروقت قاطی میشوم
مثل این فواره غرقِ بی ثباتی میشوم
محوِ اوصاف تو و الطاف ذاتی میشوم
باز امشب خیره بر مردی دهاتی میشوم
هرکه اینجا میرسد حتما که دعوت میشود
با خودش چادر نمازِ پیرزن آورده است
جانماز و عطر و تسبیح و کفن آورده است
روی انگشتش عقیقی از یمن آورده است
خرده پولی نذر آقا از وطن آورده است
آسمان از دیدنش غرق حسادت میشود
میکشد سوغاتیاش را بر ضریحت پیرمرد
میزند بوسه همینجا بر ضریحت پیرمرد
آمده در بین صفها بر ضریحت پیرمرد
یک کفن آورد اما بر ضریحت پیر مرد
قبل آنیکه کشد دیدم خجالت میشود
گریهاش اُفتاد یادِ جسم عریان حسین
از خجالت آب شد پیرِ پریشان حسین
زیرِ ایوانت دلش رفته به ایوان حسین
ای به قربانت رضا و ای به قربان حسین
اشکهامان مرهم صدها جراحت میشود
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
===========================
#دهه_کرامت #امام_رضا #مدح_امام_رضا
با بوسه بر خاکت طلا رونق گرفته
با نام تو بازارها رونق گرفته
ای که قدمگاه تو آمالِ دل ماست
هر جا که رفتی خاک پا رونق گرفته
داروی ما دارالشفایت ، خاک پایت
در خیلِ بیمار این دوا رونق گرفت
بیمار ، یک تجویز ، حال خوب ، برگشت
اینگونه این دارالشفا رونق گرفته
مزدِ تو بر زوار توحید ست ، با تو
ایمانِ مردم بر خدا رونق گرفته
یک اربعین را کربلایی می کنی پس
انگار با تو کربلا رونق گرفته
🔸شاعر:
#حامد_آقایی
===========================
#دهه_کرامت #امام_رضا #مدح_امام_رضا
عشقِ تو داده بر دل، جذبهٔ تاب و تب را
نام تو ناب کرده لذتِ ذکرِ لب را
تا ببَری دل از هر گوشه نشینِ سائل
رأفتِ تو رسانده ناب ترین سبب را
نام تو شد علی(ع) و نیست عجب که خاک ِ
طوس؛ به عشقِ نامت بار دهد رطب را
اهل ولا شد آنکه با دل و جان شنیده ست
از لبِ تو حديثِ سلسلةُ الذهَب را
شرطِ تو در مسیرِ واقعهٔ غدیر است
شرطِ تو کرده تبیین معنیِ روز و شب را
حبّ تو روزِ روشن! بغض ِ تو اوجِ ظلمت
بندهٔ بی ولایت سجده نکرده رب را
شرطِ تو مُهرِ تأییدِ همهٔ عبادات
اهلِ ولایتِ تو؛ جان بدهَد ادب را
جنّتِ بارگاهت حیرتِ لایزال است
بسکه نشانده بر لب واژهٔ «لَلعجب» را
هر که شد آشنا با بوسهٔ بر ضریحت
واجبِ محض خوانْد این بوسهٔ مستحب را!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
#دهه_کرامت #امام_رضا #مدح_امام_رضا
ای آفتاب حسن به حسنت سلام ما
زیبا شود به از تو سرودن کلام ما
عمری گدای پشت در خانه ی توایم
جز سفره ی تو سفره ی دیگر حرام ما
بر شانمان ملائکه هم غبطه میخورند
خدمت به زائران حریمت مقام ما
ما با غذای حضرتی ات قد کشیده ایم
دنیا فقط کنار تو باشد به کام ما
طعنه به روز و هفته و هر ماه میزنیم
با یاد تو اگر گذرد صبح و شام ما
اجدادمان کنیز و غلامان درگهت
" ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما "
#دهه_کرامت #امام_رضا #مدح_امام_رضا
تا بر حریم امن حرم پا گذاشتم
انگار سر به دامن دریا گذاشتم
موج عطوفت تو رسید و مرا گرفت
اندوه را به عشق تو، تنها گذاشتم
بغضی که شوق داشت کنار تو بشکند
آنجا به حال خوب خودش واگذاشتم
پایینِ نامهای که سپردم به خادمان
یک جا برای "باشد" و "امضا" گذاشتم...
یک کُنج دِنج، زیر قدمهای زائران
دل را گره زدم به تو و جا گذاشتم....
🔸شاعر:
#نفیسه_سادات_موسوی
i
#دهه_کرامت #امام_رضا #مدح_امام_رضا
تا ابد باب الرضا در حکم باب الحاجت است
این حرم دارالشفایش هم بدون نوبت است
زیر دِینِ هر کسی رفتم، سرم منّت گذاشت
در عوض شاهِ خراسان سفرهاش بیمنّت است
با وجود پنجره فولادِ مشهد، هر کسی
حاجتش را جای دیگر میبَرد در غفلت است
هر که را دیدیم از این سفره روزی میبَرد
هر که را دیدیم از فضل رضا در حیرت است
کاش پُشت پنجره فولاد پابندم کنند
روزهای بی حرم، در اصل یَوم الحسرت است
از امامم قول میخواهم بیاید وقت مرگ
کار وقتی با رضا باشد خیالم راحت است
روضهها سمت بقیع و چار قبرش میرود
روزهایی که شبستانهای مشهد خلوت است
#دهه_کرامت #امام_رضا #مدح_امام_رضا
رسیدم دوباره به درگاه شاهی
چه شاهی که دارد ز شاهان سپاهی
فلک آستانی ملک پاسبانی
ضمان کارگاهی جنان بارگاهی
سلام ای غریبی که در صبح محشر
ندارم به جز مُهر مِهرت گواهی
خیالت به سر خون هجرت به گردن
به شوق تو کردم چه شال و کلاهی
شلوغ است دورت ولی شد فراهم
عجب خلوتی خلوت دلبخواهی
چو آیینه از بس که دل نازکی تو
توان تا حریمت رسیدن به آهی
تو آیینه آیینه نوری و نوری
تو مهری چه مهری تو ماهی چه ماهی
تو را مهر گفتم؟ تو را ماه خواندم؟
عجب کسر شأنی عجب اشتباهی
که مهر است در محضرت مرده شمعی
که ماه است پیش رخت روسیاهی
گرفته ست خورشید اذن دمیدن
ز نقاره خانه دم هر پگاهی
تویی شرط توحید و بی تو یقینا
همه نیست توحید جز لاإلهی
اگر ابر لطفت به محشر ببارد
نماند ثوابی نماند گناهی
به لطف تو کاه ثواب است کوهی
به بذل تو کوه گناه است کاهی
لب دره ی نفس لغزیده پایم
نگه دار دست مرا با نگاهی
منم آن گنهکار امیدواری
که دارد ز لطف تو پشت و پناهی
ندانم چگونه برآیم ز شکرش
اگر راه دادی مرا گاه گاهی
الهی مرا از حریمش مکن دور
مرا از حریمش مکن دور الهی
🍁﷽🍁
السلام السلام یا رضا
🎼سبک:میگذرد کاروان
شـاه خراسان رضا دردلـره درمان رضا
ایلـه عنـایت بیـزه ، یـار ضعیـفـان رضا
ائتسه توسل اگر دهریده عاشقلـرین
خالقین ایـلر سنین مشکلی آسان رضا
السـلام السـلام یـا رضـا
سنسن معدن جودوسخا
یا علی ابن موسی الرضا
یا علی ابن موسی الرضا
عشقیوه اولدی سنون شیعه لـرین مبتلا
سنله تاپوب قلبیلر یاعلی جان چوخ جلا
هدیه ویریب ذات حق عالمه سن تک آقـا
شیعیـیه سلطانی سـن ای گل بـاغ ولا
السـلام السـلام یـا رضـا
سنسن معدن جودوسخا
یا علی ابن موسی الرضا
یا علی ابن موسی الرضا
✍
🪴❣﷽❣🪴
🌿🌱🍃🪴
🌿🌱🪴
🌿🪴
🌿
#سلام
#حکایت_جالب_شنیدنی
#ابوعلی سینا در سفر بود. در هنگام عبور از شهری،جلوی قهوه خانه ای اسبش را بر درختی بست و مقداری کاه و یونجه جلوی اسبش ریخت و خودش هم بر روی تخت جلوی قهوه خانه نشست تا غذایی بخورد. خر سواری هم به آنجا رسید،از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خودش هم آمد در کنار ابوعلی سینا نشست.
شیخ گفت: خر را پهلوی اسب من نبند، چرا که خر تو از کاه و یونجه او میخورد و اسب هم به خرت لگد میزند و پایش را میشکند.
خر سوار آن سخن نشنیده گرفت به روی خودش نیاورد و مشغول خوردن شد. ناگاه اسب لگدی زد و پای خر را لنگ کرد.
خر سوار گفت: اسب تو خر مرا لنگ کرد و باید خسارت دهی.
شیخ ساکت شد و خود را به لال بودن زد و جواب نداد.
صاحب خر، ابوعلی سینا را نزد قاضی برد و شکایت کرد.
قاضی سوال کرد که چه شده؟ اما ابوعلی سینا که خود را به لال بودن زده بود ،هیچ چیز نگفت.
قاضی به صاحب خر گفت: این مرد لال است ؟
روستایی گفت: این لال نیست بلکه خود را به لال بودن زده تا اینکه تاوان خر مرا ندهد، قبل از این اتفاق با من حرف میزد.
قاضی پرسید: با تو سخن گفت؟چه گفت؟
صاحب خر گفت: او به من گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد میزند و پای خرت را میشکند. قاضی خندید و بر دانش ابو علی سینا آفرین گفت.
قاضی به ابوعلی سینا گفت حکمت حرف نزدنت پس چنین بود؟!
ابوعلی سینا جوابی داد که از آن به بعد در زبان پارسی به مثل تبدیل شد:
#جواب_ابلهان_خاموشی_ست
☆«یاعلی🌴مدد»☆
657_40732745771883.mp3
زمان:
حجم:
937.1K
🪴❣﷽❣🪴
🌿🌱🍃🪴
🌿🌱🪴
🌿🪴
🌿
#سلام
((#آموزش_مداحی))
#ولادت_امام_رضا
#سیدمجیدبنی_فاطمه
سحرای حرم تو
هیچ جای عالم نداره
پیش گنبدطلاییت حتی کعبه کم میاره
دلم ازتوجون گرفته ازتوابُ دون گرفت
منوبی تو زنده موندن خدا اون روزو
نیاره
میزنم پر پر پر سوی تو ۲
گشته دل دل دل آهوی تو
یا رضا ای گل زهرا ۲
یارضا ای گل فاطمه
بی تو آشیون ندارم
تویی هم زبون ویارم
.
667_40741751582831.mp3
زمان:
حجم:
3.76M
🪴❣﷽❣🪴
🌿🌱🍃🪴
🌿🌱🪴
🌿🪴
🌿
#سلام
#آمدم_ای_شاه
آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده
ای حرمت ملجأ درماندگان
دور مران از در و راهم بده
ای گل بیخار گلستان عشق
قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو که من نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حریمت مَثل کهرباست
شوق و سبک خیزی کاهم بده
تا که ز عشق تو گدازم چو شمع
گرمی جانسوز به آهم بده
لشکر شیطان به کمین منند
بیکسم ای شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من
با نظری یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند
نور بدان شام سیاهم بده
ای که عطابخش همه عالمی
جمله حاجات مرا هم بده
آن چه صلاح است برای «حسان»
از تو اگر هم که نخواهم بده
.