من کیم خصم ستمگر من کیم حق را معینم
من کیم عین الحیاتم من کیم ماء معینم
من کیم الله را نور سماوات و زمینم
من کیم فرزند زهرا و امیرالمؤمنینم
من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم
من به هر گمگشته ای تا حشر مصباح الهدایم
من همه ازاد مردان را امام و مقتدایم
من به ذات اقدس حق عبد پیش از ابتدایم
من کیم وجه خدا نور خدا خون خدایمم
من کیم مولای خلقت هستی هست آفرینم
من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم
من کیم حجر و حطیمم من کیم رکن و مقامم
من کیم صبر و ثباتم من کیم خون و قیامم
من کیم شمس ولایت من کیم ماه تمامم
من رکوعم من سجودم من صلاتم من صیامم
من جوادم من کریمم من امانم من امینم
من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم
من کیم من کعبه ام من زمزمم سعیم صفایم
من کیم من باغبان گلبن عشق و وفایم
من خلیل صد ذبیحم من ذبیحاً بالقفایم
من عزیز فاطمه نجل علّیِ مرتضایم
من نبی را جان شیرین خلق را شور آفرینم
من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم
خون من خون خداوند جهان آراست آری
جد محمّد (ص) باب حیدر، مادرم زهراست آری
روز من هر روز روز محشر کبراست آری
سوّم شعبان نه، میلاد عاشوراست آری
چون خدا در قلب خلق اوّلین و آخرینم
من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم
بارها ختم رسل بوسیده از پا تا سرم را
شستشو با اشک چشم خویش داده پیکرم را
کرده پیش از شیر ذات حق پُر ساغرم را
دوست دارم دوست دارم دوست دارم زائرم را
در گلستان جنان با زائر خود همنشینم
من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم
من شهادت را ز خون پاک خود اقبال دادم
من به عاشورائیان تا صبح محشر حال دادم
من بقا بر دین و قرآن و رسول و آل دادم
من نخورده شیر از مادر به فطرس بال دادم
من خدا را دست لطف و مرحمت در آستینم
من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم
گاه روی قلب پیغمبر چو قرآن جای دارم
گه به پشت و گه به زانو گه به دوش او سوارم
گاه سر بر دامن زهرای اطهر می گذارم
گاه در گودال خون بر خاک مقتل سجده آرم
گه به خاکستر بود ماه جمال نازنینم
من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم
من کیم من رمز قرآن، من کیم من سرّ هویم
من کیم من مصطفا را رنگ و بوی و خُلق و خویم
من کیم آن کو نبی گفت اوست از من من از اویم
من به کلّ انبیا با روی خونین آبرویم
من به خیل اولیا با مهر خود حبل المتینم
من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم
من به نای خستۀ دل نغمه راز و نیازم
من به درد بی دوای خلق عالم چاره سازم
من کیم من دلفروزم من کیم من دلنوازم
من کیم حکمم، کتابم، من کیم حجّم، نمازم
من وضو را آبرو بخشیدم از خون جبینم
من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم
من کیم آنم که آمد ارجعی دربارۀ من
روح پیغمبر طواف آورده بر گهوارۀ من
کاروان دل بود از هر طرف آوارۀ من
مصحف پیغمبران اعضای پاره پارۀ من
اولیا آرند حاجت از یسار و از یمینم
من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم
من دعای مستجاب آیۀ امّن یجیبم
من به درد عالمی از تربت پاکم طبیبم
من شما را آشنایم، دوستم، یارم، حبیبم
من غریبم من غریبم من غریبم من غریبم
من به «میثم» سوز دادم با کلام آتشینم
من حسینم زینت آغوش ختم المرسلینم
من کی ام صدق و صفایم من کی ام مهر و وفایم
من کی ام باب المرادم من کی ام مشکل گشایم
من کی ام دست حسین ابن علی دست خدایم
من کی ام فرمانده ی کل قوای کربلایم
من کی ام صاحب لوای سبط خیرالمرسلینم
من کی ام عباس فرزند امیرالمؤمنینم
من کی ام احمد خصالم من کی ام حیدر مثالم
من کی ام کوه جلالم من کی ام بحر کمالم
من کی ام سرباز قرآن من کی ام سقای عالم
من کی ام در کربلا ایثار و عشق و شور و حالم
من کی ام فخر زمانم من کی ام ماه زمینم
من کی ام عباس فرزند امیرالمؤمنینم
من کی ام شیر شجاعت من کی ام مرد شهادت
من کی ام عشق و ارادت من کی ام زهد و عبادت
من کیم لطف و کرامت.. من کیم مجد و سعادت
من کیم اصل ولایت.. من کیم اصل عبادت
من کی ام آن کو علی بوسیده دست نازنینم
من کی ام عباس فرزند امیرالمؤمنینم
من کی ام روح حقایق من کی ام پشت حسینم
من کی ام ماه بنی هاشم چراغ عالمینم
من کی ام من چار عین الله را نور دو عینم
من کی ام من دامن مولا علی را زیب و زینم
من کی ام در مجمع اهل ولا شورآفرینم
من کی ام عباس فرزند امیرالمؤمنینم
من کی ام باب الحسینم من کی ام ابن الامامم
من کی ام بر آل هاشم بر زمین ماه تمامم
من کی ام خون خدا فرزند زهرا را غلامم
من کی ام فرمانروای لشکر خون و قیامم
من کی ام سجاده ی عشاق را مهر جبینم
من کی ام عباس فرزند امیرالمؤمنینم
من حسین ابن علی را با تن تنها سپاهم
من به گِرد خیمه ی شمس ولایت قرص ماهم
من خلایق را چه در دنیا چه در عقبی پناهم
من فراتر از شهیدان در مقام قدر و جاهم
من شفیع و یاور میثم به روز واپسینم
من کی ام عباس فرزند امیرالمؤمنینم
آن یکی بوسید دستش دیگری بوسید پایش
این یکی گفتا که برگو کیستی ای نازنینم
گفت من ماه بنی هاشم سرور قلب زهرا
شبل حیدر .. زاده ی آزاده ی ام البنینم
معنی درس وفایم فانی راه بقایم
جرعه نوش چشمه ی حلم امیرالمؤمنینم
من کی ام عباس فرزند امیرالمؤمنینم
سلام بر اسفند ماه و شهدای والامقام آن
سلام بر جزایر مجنون و شرق دجله
سلام بر پدهای خیبر و گلوگاه القرنه بدر
سلام بر مردان مرد روزگار
اسفند که از راه میرسد ، غم جانکاهی گلوگیر شده و اشک های بی اختیار سرازیر میگردد ،
در آستانه ی اسفند یادی کنیم از :
شهید حمید آقا باکری که خیبر به نامش میبالد
شهید همت و دلاوری های آن فرمانده مقتدر و فرهنگی
علمدار جبهه و شهادت حاج حسین خرازی
شهید برونسی عزیز ، که به قول حضرت آقا از معجزات انقلاب بودند
آقا مهدی باکری عزیز ، که امام ره فرمودند به باکری بگوئید مرا دعا کند
عبدالرسول زرین هم یادی بشود که برای خودش گردانی بود
سردار حاج عباس کریمی ، ساده زیست دلاور
سلام بر اسفند و شهدای والامقام آن
یاد باد آن روزگاران یاد باد.
کانال ذاکرین آل الله
@Arbabhosyn
💐شهدا را یاد کنید حتی با یک صلوات 🌷
13.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎦صدای دلنشین نوجوان مازندرانی در "حسینیه معلی"
🔹«حسینیه معلی» هر شب حوالی ساعت ۲۲:۱۵ از شبکه سه
#میلاد_امام_حسین_علیه_السلام
امشب براي فاطمه گوهر رسيده است
شادي به قلب و جان پيمبر رسيده است
حيدر نظاره كن كه دلبر رسيده است
مژده بده حسن برادر رسيده است
كوري چشم دشمن زهرا و مرتضي
حالا دوباره فاطمه مادر شده خدا
او آمده تا كه خدايي كند مرا
مشغول كسب و كار گدايي كند مرا
بال و پرم دهد هوايي كند مرا
امشب زلطف كرببلايي كند مرا
او آمده تا كه مرا مبتلا كند
عاشق ترين گدا كند و پر بها كند
اي مدعي جذبه ي روحاني اش ببين
بالاترين رتبه ي عرفاني اش ببين
از كودكي قاري قراني اش ببين
عشاق اين قبيله ي سلماني اش ببين
مجنون اگر كه خواستي ز ايراني اش بخوان
اسلام ما همه زمسلماني اش بدان
اين بزم عيش بايم چه عالي است
اينقدر عالي است كه گويا خيالي است
فطرس به گريه گفت كه بالم چه بالي است !
جايش چقدر خواهر ارباب خالي است
اين بزم عيش بي مي و ساغر نمي شود
كامل بدون تك يل حيدر نمي شود
آن تك يلي كه علمدار كربلاست
ساقي خيمه ها و سپهدار كربلاست
اميد بچه هاست و سردار كربلاست
عشق حسين و زينب و غمخوار كربلاست
از مادر ادب ادب آفريده اند
يك بار جز احد ز او كي شنيده اند
وقتي رسيد شادي به اين انجمن رسيد
پايان غصه و درد و محن رسيد
خنده به لبهاي حسين و حسن رسيد
حيدر به غمزه گفت - عجب ...مثل من رسيد
سائل بياوريد كرم بي حساب شد
دوران مستي و مي و جام و شراب شد
كودك كه در خانه ي مولا بزرگ شد
با مهر و حب حضرت زهرا بزرگ شد
تحت تعلم حسنين تا بزرگ شد
شيري براي روز مبادا بزرگ شد
مشكي به دوش گرفت و به آب زد
مرحم به زخم هاي وجود رباب زد
رفت و نيامد و به حرم التهاب شد
روياي اب بود كه ديگر سراب شد
با تير حرمله علي اش تا كه خواب شد
شرمنده از خجالت او افتاب شد
حالا حسين يكه و تنها و دشمنان
صحبت ز سنگ هاي زمخت و سر سنان
مظلوم واقع شد عاقبتش هم غريب شد
عيساي خانواده شد و بر صليب شد
در سجدههاي عاشقي خدالتريب شد
جرمش چه بود حسين كه شيب الخضيب شد ؟
زينب كه بعد از او پيام آورش شده
يك شيرزن كه يك تنه خود لشگرش شده
#ياسر_ مسافر
#ولادت_امام_حسین_علیه_السلام
ای قبله ی عوالم بالا حسین جان
ای شعله شعله آتش دلها حسین جان
حا سین و یا و نون خدا یا حسین جان
ماییم و هر نفس نفس ما حسین جان
یک واژه است لذت دنیا حسین
هرچه به دل به سینه به سر داشتی علیست
ذکری که در تمام سحر داشتی علیست
نامی که در گشودن در داشتی علیست
جانت علیست هرچه پسر داشتی علیست
ای سر به پات رفته به مولا حسین جان
چشم تو گشت و از همه ما را خطاب کرد
لطفش بلند که کار صواب کرد
هرکس که بندگی تو را انتخاب کرد
او را نگاه مادرت عالی جناب کرد
گفتیم بعد حضرت زهرا حسین جان
آشفته زلفم و تبِ طوفانم آرزوست
کنعانم آرزوست سلیمانم آرزوست
یک بار از لب تو حسن جانم آرزوست
با خون رقم زنم که دو سلطانم آرزوست
امشب بیا بزن رگ ما را حسین جان
مست است آنکه بر درِ میخانه ایستاد
مرد است آنکه تا تَهِ پیمانه ایستاد
سر نیست آن سری که روی شانه ایستاد
در پای عشق تو که مردانه ایستاد؟
آن کیست غیر زینب کبری حسین جان
تو میرسی و با تو خبر ها یکی یکی
لبخند میزنی به پسرها یکی یکی
افتاده اند پیش تو سرها یکی یکی
با ماه هاشمیت قمرها یکی یکی
عباسَ نوکرم شبِ فردا حسین جان
شعرم رسیده است به ابیات آذری
هَر کیم اِلَر مَحضَرِ آقامَ نوکری
زهرا اِلَر خادِمَ عباسَ مادری
زینب ئاری نَقَدَ اَبَلفَضل یاوری
نقش اولدی روی بیرق سقا حسین جان
ما پیر میشویم شبیهِ حبیبِ تو
شبهای جمعه ایم پُر از بوی سیب تو
امشب سلامِ ما به لبِ بی نسیبِ تو
ما را که کُشته است صدای غریب تو
جان خواستی به چشم بفرما حسین جان
#حسن _لطفی
#مدح_حضرت_عباس_ع
ناز دستان تو را دستان زهرا میکِشند
آش نذری تو را هم ارمنیها میکِشند
در جوارت منتِ بیچارهها را میکِشند
دل ، ابالفضلی نمیماند برایش ماتمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
مَشک وقتی میچکد تقدیر میریزد بِهم
دست وقتی نیست در تَن شیر میریزد بِهم
حق بده این چشها را تیر میریزد بِهَم
دختران را بعدِ تو زنجیر میریزد بِهَم
بر زمین اُفتادهای بد جور آقا درهَمی...
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
#حسن_لطفی
#ولادت_امام_حسین_علیه_السلام
گفت ایوان نجف : سلطان حسین
جان ما ای جان سن قربان حسین
مادرم من را به دستش تا گرفت
ماجرای ما همانجا پا گرفت
کربلایت در دلِ ما جا گرفت
کار عشق و عاشقی بالا گرفت
دست ما را حضرت زهرا گرفت
درحرم گفتیم آقا جان حسین
جان ما ای جان سن قربان حسین
ای دل از این زخم پنهانی بخوان
چند بیت عمان سامانی بخوان
یاد زینب از پریشانی بخوان
از وداعی سخت بارانی بخوان
رفت پیراهن ، زِ عریانی بخوان
من کیاَم عمان بی سامان حسین
جان من ای جان سن قربان حسین
"خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
در قفای شاه رفتی هر زمان
بانگِ مَهلاً مَهلَنَش بر آسمان
اهل دل را آتش اندر جان زنان"۴
بی تو ای وای من و طفلان حسین
صبر کن ای جان سن قربان حسین
۱.تضمینی از مولوی
۲.اشاره ای به آیه مبارکه نور
۳.حدیثی از امام مجتبی علیه السلام
۴.ابیاتی از گنجینه ی اسرار عمان سامانی
#حسن_ لطفی
|⇦•رسیدهناخدای ...
#سرود ویژۀ ولادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و سرداران کربلا
رسیده ناخدای کشتی نجات
مُبَدِّلَ السَیِّئات بِالحَسَنات
دل توو دل ملائکه نیس به خدا
رسیده آقای تموم کائنات
جانم جانم جانم....
از آسمونا نور حق دمیده
فُطرسو خبر کنین که اربابش رسیده
یه عمره قلبم در بند حسینه
امشب فاطمه خیره به لبخند حسینه
جانم یا اباعبدالله...
نوکری تو عین پادشاهیه
بی تو نفس کشیدنم تباهیه
دارم تَحَّیُر توی بین الحرمین
توو زندگی این بهترین دو راهیه
جانم جانم جانم...
به دو برادرجلوه های حیدر
دل می برن از عالم و آدم توی محشر
خیر کثیرن سلطان و امیرن
فردای قیامته که دستامو می گیرن
جانم یا اعبدالله
#شاعر :احسان نرگسی
|⇦•اگه دوست داری ....
#سرود ویژۀ ولادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و سرداران کربلا
اگه دوست داری بری کرب و بلا، امشب شبشه
اگه دوست داری بشی عبد خدا، امشب شبشه
اگه دوست داری رها بشی رها، امشب شبشه
آره امشب شبشه، همون شبی که فطرس آزاد شد
آره امشب شبشه، همون شبی که دنیا آبادشد
آره امشب شبشه، همون شبی که فاطمه شاد
تحویل سال من حول وحال من
آدمتو شدم چقدمسالمم
شیرینی منوهمهآمال من
خوشبختم که نوکریت افتاده تو فال من
الحمدالله، که اومد ابی عبدالله
اگه دوس داری که دست پر بری، امشب شبشه
اگه دوس داری که مثل حُر بری، امشب شبشه
با دل سنگی بیای و دُر بری، امشب شبشه
آره امشب شبشه، همون شبی که کیفمون سازه
آره امشب شبشه، همون شبی که وقت پروازه
آره امشب شبشه، همونشبی که دستمون بازه
دامنت را پراز رحمت میکنه
این آقا با نگاش زنده ات میکنه
هفتاد و دونفر داره که هرکدوم
هفتاد و دو ملت و تربیت میکنه
اگه دوس داری که دل داده بشی، امشب شبشه
واسه ی محرم آماده بشی، امشب شبشه
دست به دامن آقازاده بشی، امشب شبشه
أره امشب شبشه، همون شبی که شب بارونه
آره امشب شبشه، همون شبی که ریسه بندونه
امشبی که داداش حسنش خوشحال وخندونه
از شادی چشای فاطمه تر شده
نورانی بود حالا نورانی ترشده
چه دردهایی روکه، درمونمیکنن
به ناز مقدمش امامحسن برادر شده
.