شاه امروز آفریده شاهکار دیگری
احتیاجی نیست بعد از این به یار دیگری
لشکر ارباب میگیرد وقار دیگری
مرتضی باید بسازد ذوالفقار دیگری
بیشتر امشب شب خوشحالی سقا شده
چونکه حالا یک نفر مثل خودش پیدا شده
او برای زینب کبری رکاب آورده است
عمه زینب هم برای او نقاب آورده است
هدیه ای را هم برایش بوتراب آورده است
مرکبی در شان پیغمبر….عقاب آورده است
نیست جایی خوش قدو بالاتر از این آینه
اُم لیلا تکیه زد بر جایگاه آمنه
از فراز خانه اش نور کرامت می گذشت
قدر او که هیچ قدش از قیامت می گذشت
غرق در ذات خدا بود از علامت می گذشت
بود در شأنش ولیکن از امامت می گذشت
شیر دارد بی امان با شیر بازی می کند
تا که اکبر با عمو شمشیر بازی می کند
پهن کرد از دست خود بر خواهرش سجاده ای
بعد پیغمبر به او دل داده هر دل داده ای
ای فقیران سفره دارد ، سفره آماده ای
اوست آقا زاده ام آن هم چه آقا زاده ای
در مقام او جهانی بانگ یا هو می زند
وقت مدحش ناصرالدین شاه زانو می زند
وقت معراجش رسول و وقت خیبر مرتضی
بین خانه چون پیمبر ؛ بین لشکر مرتضی
سر ، رسول الله هست و هست پیکر مرتضی
نیمی از پیکر نبی و نیم دیگر مرتضی
دست هایش چون که بر هم سخت محکم می شود
باز هم عید غدیر خم مجسم می شود
مثل مادر آسمان ها را تماشا میکند
آسمان در گیسویش خورشید پیدا می کند
کیست این آقا که مارا نیز آقا می کند
خواهر کوچکترش هم کار زهرا می کند
صاحب بالاترین عنوان و منصب می شود
شانه ی او تکیه گاه عمه زینب می شود
کعبه از شش گوشه ارباب کم می آورد
نام او افلاک را زیر قدم می آورد
صحبت از شش گوشه شد ؛حرفی که غم می آورد
بازهم دارد مرا سمت حرم می آورد
هرچه باداباد من این روزها لیلایی ام
هرکه جایی را پسندد من که پایین پایی ام
مرهمی بعد ازتو برداغ پدر پیدا نشد
خواست برخیزد حسین بن علی از جا نشد
خواست جسمت را بگیرد در بغل اما نشد
آخرش هم پیکر تو در عبایش جا نشد
داد زد بابای پیرت ، آه زینب ، اکبرم..
ای جوانان بنی هاشم بیایید از حرم
شاعر : مجید تال
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
خوش قد و بالا،جَوونِ ليلا
دلبر بابا، جَوونِ ليلا
عاليِ اعلا، جَوونِ ليلا
شبه پيغمبري علي اكبر
ثانيِ حيدري علي اكبر
اين دلاي خرابِ حسينُ
تا حرم مي بري علي اكبر
سرور رشيد و اميد شاه
ماشاءالله
اومده يه قُرصِ كامل ماه
ماشاءالله
علي، علي اكبر...
______
صاحب شوكت، جَوون ليلا
وارث عزت ،جَوونِ ليلا
آخرِ غيرت، جَوونِ ليلا
مرد نام آوري علي اكبر
تو يَلِ لشكري علي اكبر
تويِ مردي و غيرت و ايثار
تو فقط رهبري علي اكبر
با ضربه هاي گاه و بيگاه
ماشاءالله
از نهاد دشمن بلند شد آه
ماشاءالله
علي، علي اكبر...
______
اي تَبِ دريا،عليِ اكبر
روحِ مُصَفّي، عليِ اكبر
شاگردِ سقا، عليِ اكبر
وارثِ ذوالفقار علي اكبر
اي تو زهرا تبار علي اكبر
من كويرم تويي تو بهارم علي اكبر
رو كويرم ببار علي اكبر
خرابم كن از اين سبوي ناب
جانِ ارباب
گداهاي ميخونه ات رو درياب
جانِ ارباب
علي، علي اكبر.
┄
آسمان باز پر قمر شده است
شب اندوهمان سحر شده است
به همه سائلان نظر شده است
چونكه اربابمان پدر شده است
آمد از راه قرص ماه حسین
دومین حیدر سپاه حسین
خلق و خویش پیمبرى دیگر
على اكبر نه،حیدرى دیگر
پهلوان دلاورى دیگر
تو بگو شیر لشكرى دیگر
هست پیغمبرى سراپایش
به عمو رفته قدوبالایش
چهره اش ماه آسمان حرم
سایه اش قوت زنان حرم
حنجرش گرمى اذان حرم
چشم بد دور از جوان حرم
مثل عباس سایه ی سرهاست
سرپناه تمام خواهرهاست
آمد از هر نظر على باشد
از همه بیشتر على باشد
بازهم یك نفر على باشد
چقدر این پسر على باشد!
مثل حیدر قویست او عزمش
چند بیتى بگویم از رزمش
بین گرد و غبار مى آید
روى مركب سوار مى آید
پسر ذوالفقار مى آید
حیدر روزگار مى آید
عشق مى ریزد از سر و رویش
ذوالفقار است تیغ ابرویش
پاش تا در ركاب مى افتد
دشت در پیچ و تاب مى افتد
سر ز تن بى حساب مى افتد
به تلاطم عقاب مى افتد
بُهت در چشمهاى این دشت است
بسكه در حال رفت و برگشت است
خوب فهمیده رزم فن دارد
هنر جنگ تن به تن دارد
فن از روبرو زدن دارد
این شگرد از عمو حسن دارد
آى لشكر ببین جوان این است
پسر شیر نهروان این است
خشم او تیغ و نیزه و تیر است
هرنگاهش دو قبضه شمشیر است
چقدر رزم او نفسگیر است
نوه ی شیر غالباً شیر است
تیغ مى زد همین كه از چپ و راست
ازحرم بانگ یاعلى برخاست
رزم با این جوان گره خورده
حنجرش با اذان گره خورده
در دهان ها زبان گره خورده
ابرویش آنچنان گره خورده
كه همه یاد حیدر افتادند
یاد آن روز خیبر افتادند
رعد و برق است یا كه طوفان است
كه دقیقاً میان میدان است
یا جوان حرم رجز خوان است
روى لب هاى عمه ها جان است
شور و غوغاست در دلش هرچند
دارد ارباب مى زند لبخند
مى رود دشت را به هم بزند
وسط معركه علم بزند
خواست تا حرف مى روم بزند
دید باید كمى قدم بزند
پیش چشم پدر جوان مى رفت
داشت ازجسم شاه جان مى رفت
رفت در نیزه زارها افتاد
بین گرد و غبارها افتاد
زیر پاى سوارها افتاد
وسط نیزه دارها افتاد
پاى نیزه به پیكرش وا شد
به زمین خورد اربااربا شد
#شاعر_علي_زمانيان
💕 سرود زیبا ویژۀ میلادِ حضرت علی اکبر علیه السلام
قد قامت الصلوه،الله اكبر
انگاري اومده خودِ پيمبر
ذكر ديوونه ها
نواي عاشقا
ترانه ي لبا
ياعلي اكبر...
دوباره داره ستاره مي باره
تو بغل ماه اومده مه پاره
با سرود علي علي مي گردن
آسمونيا به دوره گهواره
عالم گرفتار، تو دامشِ هر چي اميرِ
غلامشِ قلبم شبيه
كبوتري هر روز و هر شب،رو بامشه
اي... پسر ارباب
اي... قمر ارباب
اي... ثمر ليلا
اي... جگر ارباب
شهزاده علي اكبر...
______
درمون دردايِ دلاي مضطر
نور دلِ حسين،نوه ي حيدر
آواز كبريا
سرود نوكرا
كلمه ي دعا
يا علي اكبر...
پياله پياله ميريزن باده
تو بغل شاه اومده شهزاده
نگاه آسمونيِ اربابم
به روي ماهه پسرش افتاده
اومد پيمبر،اومد علي
نور خدا،نور ازلي
عشق حسن، ماهِ فاطمه
مثل اباالفضل يارِ ولي
عالم گرفتار، تو دامشِ هر چي اميرِ
غلامشِ قلبم شبيه
كبوتري هر روز و هر شب،رو بامشه
اي... پسر ارباب
اي... قمر ارباب
اي... ثمر ليلا
اي... جگر ارباب
شهزاده علي اكبر...
______
عيدي مي گيري از ساقيِ كوثر
با پاي دل ميري حرمِ دلبر
رفتي تا كربلا برو پايينِ پا
بگو با زائرا
ياعلي اكبر...
جَوونيِ ما فدا جَووني كه
روشناييِ شبايِ تاريكِ
صداي اذون علي اكبر با
فَرجِ گُل فاطمه نزديكِ
ما خاك پاتيم علي علي
ما مبتلاتيم علي علي
تو سروري كن علي علي
ما نوكراتيم علي علي
عالم گرفتار، تو دامشِ هر چي اميرِ
غلامشِ قلبم شبيه
كبوتري هر روز و هر شب،رو بامشه
اي... پسر ارباب
اي... قمر ارباب
اي... ثمر ليلا
اي... جگر ارباب
شهزاده علي اكبر
🕊💕 مدح خوانی ویژۀ میلادِ حضرت علی اکبر علیه السلام
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
شب عشق است بیارید همه دلها را
به مدینه برسانید سلام ما را
آسمان خاک نشین در میخانه شده
تا بنوشد قدحی از می این صهبا را
ماه امشب به زمین آمده با عشق و جنون
تا ببوسد کف پای نوه مولا را
یوسفان, ماه رخان, از پی هم می آیند
تا ببینند جمال پسر لیلا را
به سوی عرش تبرک ببرند از امشب
خاک زیر قدم عشق بنی الزهرا را
خنده های علی اکبر روی دستان حسین
بیشتر از همه کس برده دل سقا را
شب میلاد شده موج کَرَم می آید
امشب از راه, اذان گوی حرم می اید
هیچکس از علی اکبر به خدا سرتر نیست
بیشتر نیست ز پیغمبر اگر, کمتر نیست
تا که چشمان خودش را به عمویش واکرد
عمویش گفت روی دستِ علی اکبر, نیست
علی آمد که به لیلا همه تعظیم کنند
علی آمد که بدانند حسین ابتر نیست
این چنین گل پسری قسمت هر بابا نیست
این چنین گل پسری قسمت هر مادر نیست
دست او سفره اگر پهن کند می بینی
هیچ دستی بجز این دست گداپرور نیست
عالم بی علی اکبر به خدا عالم نیست
محشر بی علی اکبر به خدا محشر نیست
جای دارد که به هر ثانیه حسرت بخورد
هرکسی پا به رکاب نوه حیدر نیست
به جنون می رسد عالم ز تماشات علی
عرش هم سجده کند به قد و بالات علی
خاکِ زیر قدمش تاج سر شاهان است
روح او جان جهان است و جهان جان است
دلش آئینه وحی است و جمالش قرآن
نفسش باد صبا, چشم ترش باران است
پیش او قیمت نوکر چقدر می ارزد!
پیش او قیمت یوسف چقدر ارزان است
تا که می گوید اذان عرش به خود می گوید
چقدر این نوه فاطمه خوش الحان است
قطره ای از سکناتش، وجناتش دریا
شرح و تفسیر کمالش خود "المیزان" است
شب میلاد علی بس که همه کف زده اند
دست ها سرخ شده یا که حنابندان است
علی اول ارباب دو عالم آمد
هشتمین بانی شبهای محرم آمد
موقع هوهوی تو ارض و سما می لرزد
لشگر از رزم تو بی چون و چرا می لرزد
تو اگر "نصر من الله" بگویی به خدا
آسمان, خاک, زمین, آب, هوا می لرزد
مثل عباس, تو با سبک علی می جنگی
تو به میدان بزنی کرببلا می لرزد
نعره در خاک بزن تا که ببینی اصلاً
شنوا هیچ، تن ناشنوا می لرزد
تو اراده بکنی تیغ اگر برداری
بدن نحس تمام رقبا می لرزد
تو و عباس که یکباره به میدان بزنید
عرش هم زیر قدمهای شما می لرزد
هم علی هستی و هم احمد و هم فاطمه ای
تو علی اکبر اربابی و عشق همه ای
تو به میدان زدی و لحظه ایثار آمد
موقع حمله شاگرد علمدار آمد
پیرمردان همگی جنگ رها کردند و
همه گفتند به هم احمد مختار آمد
ناگهان نام علی روی لبت صاعقه زد
زهره ها آب شد از آن طرف آمار آمد
آنچنان چرخش تیغ تو سرانداخت زمین
فکر کردند همه حیدر کرار آمد
داشت دشمن ز رجزخوانی تو در میرفت
زیر پاهای عُقاب تو به اجبار آمد
مثل آن روز که حیدر به دل خیبر زد
ملک الموت دگرباره به احضار آمد
باجگرها همه شان بی جگر و خوار شدند
همه در پنجه تیغ تو گرفتار شدند
یا علی گفتی و کفر همه بالا آمد
کینه و بغض علی باز به دلها آمد
تیغی از راه رسید و به سرت دست کشید
بعد از آن موقع لرزیدن دلها آمد
ابر بارید ولی قطره به قطره خون بود
اشک هم در دل دیده به تماشا آمد
اسب برگشت ولی خیمه نه, سمت لشکر
نیزه ها پشت سر هم همه بالا آمد
ارباً اربا شدن پیکر تو حتمی شد
لحظه گریه و خم گشتن بابا آمد
یک نفر پشت سرش سینه زنان می آمد
عمه ات هم وسط لشکر اعدا آمد
تا حرم گریه کنان تا خبرت را بردند
پیکرت را نه, کمی بال و پرت را بردند
#شاعر_مهدی_نظری
جونمون بسته به جون ارباب۲
مهمونیم امشب مهمون ارباب۲
زندگی و عمر و جوونیمون
قربونِ قربونِ قربونِ جوونِ ارباب
علی اکبر شب تولدت حیرونم ۲
علی اکبر شب تولدت مجنونم
علی اکبر نماز عشقم و این شب ها
پایین پای ضریح ارباب میخونم
ماه علی علی دلخواه علی علی
همراه علی علی پسرِ پادشاه علی علی
علی اکبرعلی علی علی اکبرعلی علی اکبر
همه مجنون و لیلامی تو۲
مُهر برات کربلامی تو۲
اگه بابات اربابِ عالمه
اربابِ اربابِ اربابِ ما جوونایی تو
علی اکبر همه قطره و تو دریایی ۲
علی اکبر نوه ی ارشد مولایی
علی اکبر مثِ عموت حسن میگن که
تو مدینه سفره دارِ گداهایی
ماه علی علی دلخواه علی علی
همراه علی علی پسرِ پادشاه علی علی
علی اکبرعلی علی اکبرعلی علی اکبر
سر میزارم زیر پای علی۲
به قربونِ بچه های علی۲
من تازه زنده میشم وقتی که
میمیرم میمیرم میمیرم به پای علی
علی مولا میدونی خیلی دوست دارم۲
علی مولا ازهمه دشمنات بیزارم
علی مولا یه روز میاد که من هم آقا
سرمو رو ایوون نجف میزارم
ماه علی علی دلخواه علی علی
همراه علی علی علی ولی الله علی علی
باده ی ناب میطلبم ۲
جام شراب میطلبم ۲
جام شراب را فقط از ابوتراب میطلبم ۲
رویت رویت رویت جلوه نماست یاعلی۲
خویت خویت خویت قبله نماست یا علی ۲
خیبر شکن یاعلی مولای من یاعلی
اسدالله الغالب ابالحسن یاعلی
مولا مولا یاعلی مولا مولا یاعلی
پیش از اینها روزگاری، روزگاری داشتم
با دلِ خود روزگاری، کار و باری داشتم
تا که روزی کوچه ی مِی خانه کاری داشتم
بعد از آن دیدم که چشمان خماری داشتم
بعد از آن آواره از بین نجف تا کربلا
لاحرم اِلا نجف تا عشق اِلا کربلا
جز خدا حرفی نگفتند از فراسوی علی
جز پیمبر کس ندیده طاق اَبروی علی
کس نداند غیر زهرا سِرّی از موی علی
آمدم دنیا برای دیدن روی علی
آمدم با حضرت قنبر قراری داشتم
ورنه من با مردم دنیا چه کاری داشتم
این جوان، اینجا جهانگیر است، تعبیرش علیست
ابروانش آسمانگیر است، تفسیرش علیست
تیغ دار است و کمانگیرست تا میرش عیلست
بر طنین او اذان گیر است تکبیرش علیست
می کشد قد قامت و محراب حیرت میکند
یک تبسم میکند، ارباب حیرت میکند
آمدم با حضرت قنبر قراری داشتم
ورنه من با مردم دنیا چه کاری داشتم
او علی شد، فاطمه نور علیٰ نور آورد
او علی شد، تا که موسی پیش او طور آورد
او علی شد، تا حسین آفاق در شور آورد
او اگر خواهد ستون هم باز آنگور آورد
باید او را خَلقاً و خُلقاً کشید و عشق کرد
مدح اورا باید از دشمن شنید و عشق کرد
او که از اللهُ اکبر، اکبرش را برده است
از خصایل از شمایل بهترش را برده است
یعنی از این سلسله پیغمبرش را برده است
باز در آغوش زهرا مادرش را برده است
آتشی که روی بامش هست مست اکبر است
پرده های محمل زینب به دست اکبر است
ریخته پیشش سپر ها، این که چیزی نیست، نیست
بِشکند کوه از کمر ها، این که چیزی نیست ، نیست
میدرد نامش جگر ها، این که چیزی نیست ، نیست
میزند سر روی سر ها، این که چیزی نیست ،نیست
سر سپاهی یکسره در پیش او خم میکنند
میمنه یا میسره می آید و رَم میکنند
حمله ی دو شیر را در بین لشکر دیده ای؟
شیر مردی را کنار یک دلاور دیده ای ؟
رفتن عباس را همراه اکبر دیده ای ؟
الفرار عَمر وعاصان را ز حیدر دیده ای
گر به عباس از برادر تیغِ حیدر میرسد
دستمال زرد مولا هم به اکبر میرسد
او که ممسوس است در ذات خدا،ذاتِ خودش
می رود در هر سحر سمت ملاقاتِ خودش
از خدا پُر می شود وقتِ ملاقاتِ خودش
سجده اش قُرب است می آید به میقاتِ خودش
پشت این خانه دلم دنبال لیلا زاده است
پیش بابا باز کارم دستِ آقازاده است
آب ها آیینه ی سرو خرامانش شدند
بادها مشاطه ی زلف پریشانش شدند
ابرها چتر پری زادِ سلیمانش شدند
یک مدینه یک نجف یک مکه حیرانش شدند
گرچه مارا عاقت کرب و بلا می آورند
ما گدایان را فقط پایین پا می آورند
کنج شش گوشه نوشته وای از لیلا علی
در شب جمعه حرم بودیم ما اما علی
مادرت بود نمی شد گفت واویلا علی
می روم مشهد بخوانم روضه هایت را علی
خیز از جا آبرویم را بخر،بعدش برو
عمه را از بین نامحرم ببر،بعدش برو
پا تا سر پیغمبر
قد و بالا خودِ حیدر
یابن النور ، یابن العشق
مولانا علی اکبر
چه تو این دنیا چه تو محشر
تو رو دارم چی از این بهتر
تو خودت مولا و اربابی یا علی اکبر
گل سرخ خانواده ی مهتاب
علی اکبر شاهزاده ی ارباب
منو دریاب منو دریاب منو دریاب...
دلبر حسینی ، حیدر حسینی
آینه ی علی و بال و پر حسینی
گل سرخ خانواده ی مهتاب
علی اکبر شاهزاده ی ارباب
منو دریاب منو دریاب منو دریاب...
چه نور و مشکاتی
چه سلام و صلواتی
چه شکوهی چه قماطی
چه جمال و وجناتی
همه ی عالم فدای تو
کی نمی میره برای تو
تو کدوم قلب حسینی نیست ردّ پای تو
دلی که مجنون تو نشه مُرده
به پیشونیم مهر عشق تو خورده
دلا رو اسم تو برده
منو دریاب منو دریاب منو دریاب
گل سرخ خانواده ی مهتاب
علی اکبر شاهزاده ی ارباب
منو دریاب منو دریاب منو دریاب..
روح عاشقایی ، قلب کربلایی
می درخشه با تو ، شیش گوشه ی طلایی
گل سرخ خانواده ی مهتاب
علی اکبر شاهزاده ی ارباب
منو دریاب منو دریاب منو دریاب...
یاسین و حمد و ناس
تو جمالت همه پیداس
هستی از همه بیشتر
دلدارِ دل عباس
من با عشق تو جوون میشم
رفیق هفت آسمون میشم
یه روزی اون شیعه ای که می خوای همون میشم
مثل زهرا جلوه ی گل یاسی
تجلیِّ مجتبی و عباسی
تو خورشیدی تو الماسی
منو دریاب منو دریاب منو دریاب
یاورِ اباالفضل
لشگرِ اباالفضل
تو بساطِ ارباب
هم سنگرِ اباالفضل
گل سرخ خانواده ی مهتاب
علی اکبر شاهزاده ی ارباب
منو دریاب منو دریاب منو دریاب
نبی فطرت،علی سیرت،خدا مَظهر علی اکبر
حسن عادت، حسین آیت،مَلَک مَنظر علی اکبر
من از نور زمین و آسمان فهمیدم این را که
به امر صادر اوّل شده مصدر علی اکبر
اگر زهرا ، تماماً مثل طاها بوده ، باید گفت
که بوده جلوۀ صدّیقۀ اطهر علی اکبر
فراتر از تصوّرها ، چنانکه در گمان من
بُوَد واضح ترین توضیحم از محشر علی اکبر
علی اکبر ، علی اُوسط ، علی اصغر به زعم من
سه تایش شد علی اکبر علی اکبر علی اکبر
چنان غرق است در اللهُ اکبر که به چشم و گوش
تجسّم می شود وقت اذان بهتر علی اکبر
پی حفظ توازن در حریم حضرت میزان
شده هم قامتِ عبّاس نام آور علی اکبر
بُراقش بوده جبریلی که هر بالش فلک پیماست
چه خوش طیّ السّما کرده ست بی شهپر علی اکبر
یکی اُمّ اَسَد شد دیگری اُمُّ البَنین بعدش
شد از تو اُمّ لیلا کُنیۀ مادر علی اکبر
فقط کافی ست از چشم فریبای تو یک غمزه
که از پا در بیاید صف به صف لشگر علی اکبر
اگرچه غالباً در شکل پیغمبر شدی ظاهر
تو را در کربلا دیدند چون حیدر علی اکبر
چنان رفتی به سمت اردوی دشمن که شد تکرار
شُکوه داستان حیدر و خیبر علی اکبر
عجب شوری عجب عزمی عجب شیری عجب رزمی
که پُشته ساختی از کُشته بی خَنجر علی اکبر
به شمر و خولی و زجر و سنان حاجت نبود آن روز
که جان می داد بابا از غمت آخر علی اکبر
گُلاب از فرق تو پاشید بر روی عقاب آن دم
که با ضرب عمودی شد سرت پرپر علی اکبر
پدر افتاد وقتی در کنارت بین دار الحرب
تو را سوزاند سوز گریه ی خواهر علی اکبر
رکاب دیگر زینب ببین که با چه احوالی
عقیله پای نعشت می زند بر سر علی اکبر
شاعر : محمد قاسمی
یاعلی اکبر مدد ، علی اکبر مدد ..
یاعلی اکبر مددی ، علی اکبر مدد
کامل شده امشب ، ماهِ نبوی
گلداده چه زیبا ، باغِ علوی
خورشید اومده ، دریا می خونه
مجنون اومده ، لیلا میخونه
نوکر اومده آقا
شهرو چراغون کنید
ریسه بندون کنید ..
حسین ولیمه میده پس
عالمُ مهمون کنید
چقدر ملاحت داره
قامت قیامت داره
خَلقاً و خُلقاً به نبی
چقدر شباهت داره
یاعلی اکبر مدد ، علی اکبر مدد ..
یاعلی اکبر مددی ، علی اکبر مدد
نورشب تار و مهتابم حسین
بابا شده امشب اربابم حسین
خورشید اومده ، دریا می خونه
مجنون اومده ، لیلا میخونه
نوکر اومده آقا
هیبت مولا داره
نورِ طاها داره
نشونه ای از علی و
حضرتِ زهرا داره
یاعلی اکبر بگو
ذکرِ حیدر بگو
به قدر و بالاش تو فقط
الله اکبر بگو
یاعلی اکبر مدد ، علی اکبر مدد ..
یاعلی اکبر مددی ، علی اکبر مدد
عالم شده محوِ سیمایِ علی
مجنون شده امشب،لیلای علی
شاها،گوهرِ نابی
تو دلای ما ، نورِ مهتابی
پسر لیلا ، عشقِ اربابی
خوش قد و بالا علی
گُلِ لیلا علی
جَوونیِ حیدر و
زورِ مولا علی
امشب سَبُک بالیِ
چقدر عالیِ
شیش گوشه و پایینِ پا
جایِ ما خالیِ
یاعلی اکبر مدد ، علی اکبر مدد ..
یاعلی اکبر مددی ، علی اکبر مدد
💕 مدح و توسل ویژۀ میلادِ حضرت علی اکبر علیه السلام
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
در بین زمین و آسمانها و کُرات
در بین مناجات و تمام کلمات
زیباتر از این ذکر ندیده است کسی
بر خاتم انبیاء محمد صلوات
الا ای ماه شعبان! ماه احمد را تماشا کن
جمال بیمثال حیّ سرمد را تماشا کن
در اقطاع زمین خُلدِ مُخَلّد را تماشا کن
محمّد را محمّد را محمّد را تماشا کن
ولادت یافت با حُسن رسول الله، زیبایی
جمـال ماه لیلا را ببین با چشم زهرایی
مبارک باد بر ثارالله این جانِ حسین است این
ببوسیدش بخوانیدش که قرآنِ حسین است این
دُرِ دریای رحمت زیب دامان حسین است این
چراغ ماه، یا خورشید تابان حسین است این؟
شگفتـا در جمال او، جمال کبریا بینم
حسن بینم، علی بینم، نبی بینم،خدا بینم
امیرالمؤمنین جدّ و علی شد نام نیکویش
صدای «یا علی» آید به گوش از تار هر مویش
علی خصلت،علی هیبت،علی خُلقش،علی خویش
عجب نبْوَد که بابا بوسه آرد بر دو بازویش
علی ای نَفْس پیغمبر! پیمبر بین، پیمبر بین
به روی دست لیلا حضرتِ عباسِ دیگر بین
خداوندا چه خوانم گر نخوانم روح ایمانش
حسین ابن علی پیغمبر و این است قرآنش
دهان و چشم و ابرو، کوثر و تطهیر و فرقانش
حسین ابن علی پیغمبر و این است قرآنش
وجودش از وجود رحمة للعالمین گوید
یقین دارم که صورتآفرینش آفرین گوید
سزد تا خاتم پیغمبران گوید ثنای او
عجب نبْوَد اگر جبریل وحی آرد برای او
دوای درد جان اهل دل در خاک پای او
بهشت روح ثارالله حسن دلربای او
امیرالمؤمنین، زهرا، پیمبر دوستش دارد
امام مجتبی همچون برادر دوستش دارد
قیامت قامتان بستند قامت بهر تعظیمش
هزاران بوذر و مقداد و سلمانند تسلیمش
سر و جان همه خوبان عالم باد تقدیمش
علوم اوّلین و آخرین محتاج تعلیمش
نبی را نورعین است این چراغ عالمین است این
حسینبنعلی را جان، علیبنالحسین است این
چه قرآنی که با قرآن توانی کرد تفسیرش
چه خورشیدی که از خورشید دل برده است تصویرش
به هنگام رجز تکبر مینازد به تکبیرش
شجاعت رنگ میبازد به پیش برق شمشیرش
کرامت خشتی از کویش،دعادائم دعاگویش
ادب خاک کف پایش،شرف ریگ ته جویش
الا ای خضرِ رحمت تشنهکامِ لعلِ لبهایت!
خجل گردیده زیبایی، ز شرم روی زیبایت
زیارت نامۀ زوار ثارالله، سیمایت
حسین ابن علی گردیده محو قد و بالایت
جلال احمد و آلت، جمال الله تمثالت
سر و جان، خاک درگاهت، دل بابا به دنبالت
تو وجه اللّهی و از احمد مختار دل بردی
تو سیف اللّهی و از حیدر کرار دل بردی
تو از خون خدا در مکتب ایثار دل بردی
تو حتی از عدو در عرصۀ پیکار دل بردی
تو تا صبح قیامت نور دادی خلق عالم را
تو از بار مضامین سبز کردی نخل «میثم» را
شاعر: استاد غلامرضا سازگار
مژده دادند مسیحایِ مسیحا آمد
عشق در خانۀ ارباب به دنیا آمد
صوت تکبیرِ ملائک دو جهان را پُر کرد
نکند روی زمین حیِّ تعالی آمد
در شبِ جلوه نماییِ علی بن حسین
حالِ لب های من از ذکر علی جا آمد
آنچنان مثل محمد شده که، می گویند
شأن نازل شدنِ سورۀ طاها آمد
با تماشای عُلُوِّ درجاتش از عرش
اسمِ زیباش به دنبالِ مُسَمّا آمد
پی توصیف خَمِ گیسویِ او نستعلیق
پی تعریفِ قدش خط مُعلی آمد
ذوالفقارِ اسدالله به وَجد آمد و گفت
کیست این شیر که با هیبت مولا آمد
مثل عیسی که به پایِ علی اکبر افتاد
مریم از عرش به پا بوسیِ لیلا آمد
گفت: یا فاطمه! عباس از اول اما
این پسر با دَمِ یا زینب کبری آمد
تا که تکمیل شود شادیِ فرزندانش
به مبارک بادش حضرت زهرا آمد
نه فقط مثل محمد شده و عین علی
مجتبی است که در هیئتِ سقا آمد
بُخل ورزیدن او را احدی دید ، ندید
هر چه در محضر او دستِ تقاضا آمد
دانش آموختۀ فاتحِ جنگِ جمل است
وقت پیکار اگر اینقدر توانا آمد
هی به مرکب زد و دیدن که جبریل امین
لافتی گفت و علی از پیِ اِلا آمد
مردها شیونشان مثل زنان گشت بلند
نوۀ شیر چو در عرصۀ هَیجا آمد
زد به لشکر نه ، بگو رفت سوی گندم زار
داس برداشت چو دهقان پیِ سرها آمد
همه یاد اُحد و بدر و حنین افتادند
با بلایی که سر لشکر اعدا آمد
ورقِ واقعه برگشت که ناگاه به گوش
نالۀ یا ابتاه از دلِ صحرا آمد
از اباالفضل بپرسید که با ضربِ عمود
چه بلایی سر آن صورتِ زیبا آمد
بس که پیچید به هم پیکرِ اِرباً اِرباش
پدرش درصدد حل معما آمد
______
خواستم تا بغل کنم بدنت
ریخت از لای پنجه هام تنت
آبرویم میان لشکر رفت
از جگر بس که من صدا زدمت
آی علی! جگرم ریخته بهم چه کنم
با تماشای دست و پا زدنت
یوسفم گیر گرگ افتادی
پنچه پنجه شده است پیروهنت
چه کنم تا کمی نفس بکشی؟
چه کنم وا شود کمی دهنت
از لبت خونِ لخته می پاشد
مثل جان دادن عمو حسنت
🕊💕 سرود زیبا ویژۀ میلادِ حضرت علی اکبر علیه السلام
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
امشب زمین شده عرش اعلی
با لبخندِ مولا ، اومد اکبرِ لیلا
ارض و سما می گرده دورِ مرتضی علی
می خونه یا علیُ یا علیُ یا علی
«یا مولا یاعلیُ یاعلیُ یاعلی»
منم نوکرت ، یا علی
غلام درت ، یا علی
همه زندگیم فدای سرِ
علی اکبرت یا علی ...
«یا مولا یاعلیُ یاعلیُ یاعلی»
من جونمو میذارم تو این راه
تو راه شعار علیًا ولی الله
رو سینه ام نوشته خاکِ پایِ قنبرم
تا زنده ام گدای پایِ بچه های حیدرم
می میرم برات یا علی
برا بچه هات یا علی
خدا قسمتم کنه تو نجف
بیفتم به پات یا علی ...
«یا مولا یاعلیُ یاعلیُ یاعلی»
توی عالمین تویی اَشجعُ الناس
تویی مقتدایِ علی اکبر و عباس
شاهی که تا ابد حسینیا رو میخره
بابایِ زینب و پدربزرگ اکبرِ
میگم تا ابد یا علی
بی حد و عدد یا علی
زمین و زمون فقط از خودت
می گیرن مدد یا علی ...
«یا مولا یاعلیُ یاعلیُ یاعلی»
مجنونم و دلم زیر دِینِ
نگاه کریمِ جوونِ حسینِ
می گیرم از تو من برات کربلا ، حسین
با ذکر یاحسینُ یاحسینُ یاحسین
می افته سرم یا حسین
به پایِ حرم یا حسین
نگاهی بکن که من عاشقِ
علی اکبرم یا حسین ...
«یامولا یاحسینُ یاحسینُ یاحسین»
سرود بسیار زیبا _ ویژۀ میلادِ حضرت علی اکبر و روزِ جوان
•┈┈••✾•🌹•✾••┈┈•
ستاره ی منور سرو و صنوبر ۲
حیدرِ آل حیدر کوثرِ کوثرِ ۲
وارث سیرت و سیمای پیمبر
یا علی اکبر یا علی اکبر
{(مقصود و مقصدِ عشقی
سر حدِ بی حدِ عشقی)۲
ای شاهزاده یِ عاشقی
فرزند ارشد عشقی
باز وقت نمازِ کیه که نمازِ عشق و نخونده ۲
با بردن اسمت ، اسم خودم هم یادم نمومده ۲
(انتَ علی بن حسین بن علی
انت وَ بیتُ الله اَولیٰ بنبی)۲}۲
____
(قدر جوونی و هر کس که بدونه
خوب میدونه که باید عاشق بمونه)۲
روز تولد الگویِ جوونا روز جوونه
(الگویِ مکتبِ مولا
آدم رو میبره بالا)۲
(عصرِ تجلّیِ عشقه
رفتار اکبرِ لیلا)۲
دلش جوونه تا زنده بمونه
عاشقه که قدرِ این عشق و بدونه
خونه ی دل رو تا روزی که زندست
میده به دست صاحبِ خونه
(انت علیُ بن حسین بن علی
انت و بیت الله اولیٰ بنبی)۳
____
(مقصود و مقصدِ عشقی
سر حدِ بی حدِ عشقی)۲
ای شاهزاده یِ عاشقی
فرزند ارشد عشقی
باز وقت نمازِ کیه که نمازِ عشق و نخونده ۲
با بردن اسمت ، اسم خودم هم یادم نمومده ۲
(انتَ علی بن حسین بن علی
انت وَ بیتُ الله اَولیٰ بِالنَّبی)۲
____
به دنیا اومده دنیای ابالفضل ۲
هم نفسِ دل و همتایِ ابالفضل
دست علی رو ارباب میذاره بین دستای ابالفضل
(هم دلربا مثه یاسه
هم کوهِ مثلِ الماسه)۲
(هم سنگرِ عمو جانش
شاگرد رزمِ عباسه)۲
آینه ی حیدر این شیرِ دلاور
آینه ی زهراست این یاس معطر
چشمه ی نوره ، نوری که دریاست
جلوه ی مولاست ، مولا علی اکبر
(انتَ علی بن حسین بن علی
انت وَ بیتُ الله اَولیٰ بِالنَّبی)۲
____
(مقصود و مقصدِ عشقی
سر حدِ بی حدِ عشقی)۲
ای شاهزاده یِ عاشقی
فرزند ارشد عشقی
{باز وقت نمازِ کیه که نمازِ عشق و نخونده ۲
با بردن اسمت ، اسم خودم هم یادم نمومده ۲
(انتَ علی بن حسین بن علی
انت وَ بیتُ الله اَولیٰ بِالنَّبی)۲}۲
دوباره بی سامونم
بازم دل دادم امشب
میبینید که مجنونِ
یه لیلازادم امشب
(همه دستای خالی بالا اومد
همه هستیِ ام لیلا اومد...)
(دنیا خبردار شده...خبردار شده
ارباب پسردار شده...پسردار شده)۲
ای آفِتابِ روشن شب های کربلا۲
پیغمبرِ دوباره ی صحرای کربلا۲
ای از تمام آدمیان برگزیده تر
نوح و خلیل و آدم و موسای کربلا ۲
(دنیا خبردار شده...خبردار شده
ارباب پسردار شده...پسردار شده....)
قسم به اون حیدر که
جوونمردِ تاریخه
(شب میلاد اکبر
عقب گردِ تاریخه)۲
(تو که دلربا هستی و دلبری ۲
علی اکبری یا که پیغمبری)۲
(خون تو خون حسین۲
جونم جوونم حسین۲)۲
(آب فرات و علقمه و گنبد حسین ۲
یا تل زینبیه و هرجای کربلا)۲
هرچند دیدنیست ولی دینی تر است
پایین پای مرقد اقای کربلا۲
حسین...حسین...
(آب فرات و علقمه و گنبد حسین ۲
یا تلّ زینبیه و هرجای کربلا)۲
هرچند دیدنیست ولی دینی تر است
پایین پای مرقد اقای کربلا۲
(دنیا خبردار شده...خبردار شده
ارباب پسردار شده...پسردار شده....)
قسم به اسم زینب
قسم به عشق سقا
براما امشب اینجا
نمیشه پایینِ پا
بیا تا سحر از یه رویا بگو ۲
پایین پا نگو عرش اعلی بگو ۲
(با این دل مبتلا۳
امشب بریم کربلا ۲)۲
دنیا خبردار شده...خبردار شده
ارباب پسردار شده...پسردار شده
حسین...حسین...
✨مدح خوانی _بحر طویل_ویژۀ میلادِ حضرت علی اکبر و روزِ جوان
•┈┈••✾•🌹•✾••┈┈•
همه در حیرتم امشب، که شب هفده ماه ربیع است و یا یازده غرهی شعبان معظم، شب میلاد محمد شده یا اینهی طلعت نورانی احمد، به سر دست حسین است و یا آمده از غار حرا باز محمد؛ عجبا این گل نورسته علیاکبر لیلاست، بگو یوسف زهراست، بگو اینهی طلعت طاهاست، بگو دستهگل فاطمهی امابیهاست، بگو روح بتول است، بگو جان رسول است، سلام و صلوات همه بر خُلق و خصالش، به جلالش به جمالش همه مبهوت کمالش همه مشتاق وصالش که سراپاست همه اینهی احمد و آلش، چه به خلقت چه به طینت چه به صورت چه به سیرت چه به قامت چه به هیبت، همه بینید در این خال و خط و چهرهی گل روی رسول دو سرا را.
خانهی یوسف زهراست زیارتگهِ پیغمبر اکرم، نگهِ آل محمد به جمالی است که خود شاهد رخسار دلآرایِ محمد شده اینک، همگی چشم گشودند به سویش، به گمانم که گرهخورده دلِ نورِ دل فاطمه بر طرهی مویش، شده جا در بغل عمه و آغوشِ عمویش، نگهِ ماه بنیهاشمیان بر گلِ رویش، نفسش نفخهی صور و نگهش آینهی نور و قدش نخلهی طور و به دَمَش مُعجزِ عیسی، به لبش منطق موسی، همه ماتش، همه مستش، همه دادند به هم دست به دستش، همه گلبوسه گرفتند ز پیشانی و لعلِ لب و خورشید جمالش، همه دادند سلامش، همه دیدند به مهرِ رخ او وجه ِخدا را.
نِگه از دامن مادر به گلِ روی پدر دوخته گویی، که ز شیری به تجّلای الهی شده چون شعلهی افروخته، سر تا به قدم سوخته، از روز ولادت بسی آموخته این درس که باید به جراحات تنَش ایهی ایثار و شهادت همه تفسیر شود، سینهی پاکش هدف تیر شود، طعمهی شمشیر شود، با نِگه خود به پدر کرده ز گهواره اشارت که منم کشتهی راهت، تو رسولُاللَّهی و من چو علی شیر سپاهت، بنواز ای پدر عالَم هستی علیاکبر پسرت را به نگاهت، منم آن کودکِ شیری که ز شیری دلِ خود را به تو بستم، به فدایت همه هستم، تن و جان و سر و دستم، من و آن عهد که در عالم زر بستم و هرگز نشکستم، پسر فاطمه! از جام تَولای تو مستم، تو دعا کن تو دعا کن که سرافراز کنم تا صف محشر شهدا را.
چه برازنده بود نام علی بهرِ من آن هم ز لب تو، که وجودم همه گردیده پُر از تاب و تبِ تو، به خدایی خدا پیشتر از آمدنم بوده دلم در طلبِ تو، به جز این نیست که باشد حَسبِ من، حسب تو، نسب من نسب تو، به خدا مثل علی در صفِ پیکار برآرم ز جگر نعره و یکباره زنم چون شرر نار به قلب صف اشرار، که گوید به من احسن به صف کربوبلا حیدر ِکرار و زند خنده به شمشیر و به آن صولت و آن نیرو و آن غیرت و آن شوکت و عِزّ و شرفم احمد مختار، سزد از دل گهواره به عالم کنم اعلام که ای خلق جهان! من به نبی نور دو عینم، به همه خلق ندا میدهم امروز که فردا به صف کربوبلا یار حسینم، عجبا مینگرم در بغلِ مادر خود معرکهی کربوبلا را.
✍شاعر:استاد سازگار