1721132157595_-2147483648_-210029.ogg
4.09M
#حضرت_زینب_دلگویه_مازنی
برارجان تِه کجه وتَه گودال
#برار_جان_ته_کجه_و_ته_گودال
#حضرت_زینب_دلگویه_مازنی
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
برارجان تِه کجه و تَه گودال
بمیرم چنه ته بَزویی بال بال
برار من دل ندارمه ته بلاره
تـره اینجور بَـوینم پاره پاره
بـاور نَیّـه مِـره که روزگـاری
تِره درخون بَوینم سر نداری
جای سالمی به پیکر ندارنی
شیشهٔ عطرِ مونّی سر ندارنی
تا گودال میون سر در بیاردی
اَنّـه تیر بخردی پَر در بیاردی
خواخر بمیره بعی پاره پاره
آسمونِ ته سرتن پُر ستاره
بـرار ته وِر بمیرم سر نـدارنی
ته که انگشت وانگشتر ندارنی
چنه سخته تره اینجور بَوینم
ته تنِ باغ جا من خِش بَچینم
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح
1721138782798_-2147483648_-210036.ogg
1.65M
#حضرت_زینب_دلگویه_مازنی
کجه دری برار عزیز خواخر
#کجه_دری_برار_عزیز_خواخر
#حضرت_زینب_دلگویه_مازنی
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
کجه دَری برار عزیز خواخر
چند ساعته ندارمه از ته خبر
چه بلایی بِیه بِموعه ته سر
کو تِه انگشت وانگشتر کو تِه سر
برار مگه چتی بَورینه ته سر
که از هم بپاته ته رگ حنجر
بمیرم غریبی دَکِتی برار
نا اکبر داشتی نا عباس علمدار
چیکار هاکردنه ته جان برارجان
ته دسِ چتی بَوریه ساربان
برارجان تره کی غارت هاکرده
ته کهنه پیرهن ره کی بَورده
ته فدا بَوم ای عزیز زهرا
تمام ته تن هسه زخم جِرا
حسین جان این روزگمون نَیّه مره
که تره بَوینم من پاره پاره
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح
1721132965909_-2147483648_-210032.ogg
3.23M
#حضرت_زینب_دلگویه_مازنی
برارته سرگذشت چنه عجیب
#برار_ته_سر_گذشت_چنه_عجیبه
#حضرت_زینب_دلگویه_مازنی
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
برار ته سر گذشت چنه عجیبه
بـدون تـه خله زینب غـریبه
برار ته سرگذشت چه برمه داره
ته تن در خون و سر نیزه سواره
مـه نـازنین بـرار ای جان زینب
پـاره پـاره بعـی قـرآن زینب
تـه جـا کـه کـربلا وفـا نکـرده
حسین غصه نخـر زینب نمرده
چتی بی تـه روزگار سر هاکنم
روزگـار ره بـی بـرار سـر هاکنم
مه دل تنگ هسّه خوامه زار بزنم
تـه غـریبی ره کجه جار بـزنم
درشومه اسیری تـا کوفه و شام
تـا زنـده بَمـونّـه بـرار تـه قیام
الهـی هیچـکسِ بـرار نمیره
مِـه واری خواخری عـزا نهـیره
الهی هیـچ خواخری سـر پیری
نَـوینـه داغ بـرار و اسیـری
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح
۰۵- زمینه و روضه.mp3
22.02M
#سینه_زنی و #روضه ( حسینم و میزدن )
مجلس #شب_دوازدهم_محرم الحرام
با مداحی #حاج_محمد_علی_قاسمی
سهشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲
#امام_حسین_روضه
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
بی کفن کربلا وای حسین وای حسین
حسینم و میزدن تو گودی قتلگاه
فِرقةٌ بِالسُيوف، فِرقةٌ بِالرِماح
وایحسین وای حسین.....
نبریدم پسر مادرم اینجا مانده
پنج تن یکدنه در دامن صحرا مانده
کاش میشد که لباسی برسانم به تنش
آبروی همه عریان همه صحرا مانده
ساربان داد نزن من کِس و کاری دارم
ساربان تند نرو همسفرم جامانده
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
۰۴- زمینه.mp3
4.44M
زمینه ( تشنه لب کربلا )
مجلس شب دوازدهم محرم الحرام
با مداحی کربلایی حسین میرزایی
سهشنبه ۱۸ مرداد۱۴۰۲
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
تشنه لب کربلا وای حسینم حسین
راس تو بر نیزه ها وای حسینم حسین
<-♬♩●♩♬->
کشته صد پاره تن وای حسینم حسین
قاری خونین دهن وای حسینم حسین
<-♬♩●♩♬->
زینت دوش نبی وای حسینم حسین
پاره قلب علی وای حسینم حسین
<-♬♩●♩♬->
کن نگهی بر رباب وای حسینم حسین
ذکر لبش آب آب وای حسینم حسین
<-♬♩●♩♬->
شد سر تو دست به دست وای حسینم حسین
تیر به سینه ات نشست وای حسینم حسین
<-♬♩●♩♬->
سینه تو اطهر است وای حسینم حسین
قبر علی اصغر است وای حسینم حسین
<-♬♩●♩♬->
رهبر نیزه نشین وای حسینم حسین
جسم تو روی زمین وای حسینم حسین
<-♬♩●♩♬->
شد کفنت بوریا وای حسینم حسین
زینت سر نیزه ها وای حسینم حسین
<-♬♩●♩♬->
حضرت خیر النسا فاطمه یا فاطمه
همسر شیر خدا فاطمه یا فاطمه
<-♬♩●♩♬->
کشته دیوار و در فاطمه یا فاطمه
مادر کشته پسر فاطمه یا فاطمه
<-♬♩●♩♬->
شهید راه ولا فاطمه یا فاطمه
ای سپر مرتضی فاطمه یا فاطمه
<-♬♩●♩♬->
قد تو از غم خمید فاطمه یا فاطمه
میخ تنت را درید فاطمه یا فاطمه
<-♬♩●♩♬->
پشت و پناه علی فاطمه یا فاطمه
صبر و قرار علی فاطمه یا فاطمه
<-♬♩●♩♬->
تکیه گه مرتضی فاطمه یا فاطمه
ای سپر مرتضی فاطمه یا فاطمه
<-♬♩●♩♬->
یار وفادار من فاطمه یا فاطمه
ای تو علمدار من فاطمه یا فاطمه
<-♬♩●♩♬->
زد وسط کوچه ها فاطمه یا فاطمه
بر سر تو نعره فاطمه یا فاطمه
<-♬♩●♩♬->
سهم تو سیلی شده فاطمه یا فاطمه
روی تو نیلی شده فاطمه یا فاطمه
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
◾️نوحه سینهزنی
◾️شهادت امام سجاد(ع)
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
◾️بنداول
ای یادگار کربلا
ای وارث خون خدا
زین العباد شیعیان
ای معنی قالوا بلی
در کوفه و شام بلا
دیدم میان اشقیا
هم عمه و هم کودکان
سرها به روی نیزهها
واویلتا واویلتا
وایلتا واویلتا
واویلتا واویلتا(۲)
◾️بنددوم
زهر جفا تا زد شرر
بر جسم زارم بیخبر
گفتم میان گریهها
با کام تشنه ای پدر
دیدم میان قتلگاه
کردی به خیمهها نگاه
در زیر تیغ و تیرها
با ناله گفتی آه آه
واویلتا واویلتا
وایلتا واویلتا
واویلتا واویلتا(۲)
◾️بندسوم
داغت نشسته بر دلم
کنج خرابه منزلم
داغ لب لعل تو شد
بابا در اینجا قاتلم
بزم شراب و طشت زر
لبهای خونین چشم تر
چشم حرامیهای بد
زین ماجرا بگذر دگر
واویلتا واویلتا
وایلتا واویلتا
واویلتا واویلتا(۲)
شاعر: #مرتضی_محمودپور
زبانحال زینب س ایام اسارت
#زنجیرزنی #واحد #تک #زمینه #شور
منزل به منزل می روم واویلا
با ناله از دل می روم واویلا
سر تو روی نیزه ای برادر
با شمر قاتل می روم واویلا
وای وای حسینم
وای وای حسینم
از کربلایت می روم برادر
من از قفایت می روم برادر
از پیکرت جامانده ام دارم با
سر جدایت می روم برادر
گشتم اسیر قافله واویلا
دور و برَم شد هلهله واویلا
همسفرانم را ببین برادر
شمر و سنان و حرمله واویلا
وای وای حسینم
وای وای حسینم
این دشمن دریده با جسارت
بر اهلبیت تو کنند اهانت
این هم بدان عزیز من همین ها
بردند از ما خیمه را به غارت
بعد از تو یک دلخسته ام غریبم
با دست های بسته ام غریبم
پیش نگاه این همه حرامی
روی شتر نشسته ام غریبم
وای وای حسینم
وای وای حسینم
هم خواهر و هم مادرم به طفلان
هم مثل سایه ی سرم به طفلان
من تازیانه می خورم دَمادم
هم جان فدا هم یاورم به طفلان
جا ماند رقیه از همه واویلا
در قافله شد همهه واویلا
زَجر آمد و از مرکبش زمین زد
فریاد زد یا فاطمه واویلا
وای وای حسینم
وای وای حسینم
از کربلا گذشتم و در این راه
عمق دلم در کوفه شد پُر از آه
می دید هر کس آمده تماشا
بر نیزه ها خورشید بود و یک ماه
منزل به منزل بار غم کشیدم
آخر به این شام بلا رسیدم
دیدم بلاها و غمی که هرگز
جز شام در جای دگر ندیدم
وای وای حسینم
وای وای حسینم
قصد یزید بر جان ما عذاب است
این درد سنگین تر ز قحط آب است
لعنت به قاتلت شود که اینجا
راس تو بین مجلس شراب است
این آخرِ جنایت از یزیده
روی سر تو خیزران کشیده
ای وای از دندان و از لب تو
دیگر امان از خواهرت بُریده
وای وای حسینم
وای وای حسینم
ای نازنین برادرم حسینم
ای یادگار مادرم حسینم
جنگ تو پایانش نبود شهادت
من زنده ام در سنگرم حسینم
من ذولفقار حیدرم برادر
من زینبم من محشرم برادر
راحت نمی ماند یزید به خطبه
من آبرویش می برم برادر
ای شاه دین حسینم
ای نازنین حسینم
#هادی_همتی
#زینب_س #ایام_اسارت #شام
#زنجیرزنی #واحد #تک #زمینه #شور
۰۳- روضه.mp3
7.26M
روضه ( حرم اطهر تو قبلهگه خوبان است )
مجلس شب دوازدهم محرم الحرام
با مداحی حاج سید کاظم حسینی
سهشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۲
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
حرم اطهر تو قبلگه خوبان است
تربت پاک تو آرامگه جانان است
مرکز دایره ی عشق و وفا مدفن توست
عاشقان را حرمت پایگه ایمان است
منبع عشق و فضیلت تویی از مخزن جود
چشم مردان خدا جمله بر این ایوان است
جای هر بی سر و پایی نبود خانه ی تو
وادی کرب و بلا جای فداکاران است
تویی آن خون خدا و پسر خون خدا
خونبهای پسر خون خدا یزدان است
تربتی را که شد آغشته به خون تو حسین
ذره اش داروی دردیست که بی درمان است
گر بری دست دعا سوی خدا هست روا
تحت این قبه که جبرییل امین دربان است
رحمت واسعه کشتی نجاتی تو ولی راکب فلک ولا را چه غم از طوفان است
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
بسم الله الرحمن الرحیم👆
#متن روضه حضرت_عباس_علیه_السلام
#روضه یازدهم محرم/۱۳۰۴
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#مداح.حاج آرمین غلامی
گشت آوار پس از تو به سرم غم عباس!
ریخت در قلبِ حرم غصّه ی عالم عباس!
می نویسد به اَلعَبّاس* همه روضه ی تو
مو به مو حرف به حرف ابنِ مُقَرَّم عباس!
دو هدف را زده دشمن ز تو که هلهله کرد
چونکه هم دست و هم انداخته پرچم عباس!
ذره ذره به خدا از سرِ صبرت کشتند
سندش نیز جراحاتِ منظّم عباس!
رفت از دست حسین از غمِ اکبر با تو
بهرِ قتلش شده اسباب فراهم عباس!
بر دلِ معرکه زد، نیم نگاهش به حرم
آه!گودال!خدا!وای حسینم عباس!
شرمگینی ز رباب و علی اصغر که نشد_
آب آری به حرم بابتِ مرهم عباس!
وقتی که سیدالشهدا علیه السلام از علقمه به خیمه ها برمیگشت ، نوشته اند:
و رَجَعَ إلىٰ الْخَيمَةِ و هو يُكَفْكِفُ دُمُوعَهُ بِكُمِّهِ.
▪️ او به خیمه بازمیگشت و با آستین لباسش، سيلاب اشک چشمانش را پاک میکرد.
فَلَمَّا رَأوهُ مُقبِلاً، أتَتْ إلَيهِ سَكينَةُ، و لَزِمَتْ عَنانَ جَوادِهِ و قالَتْ: يا أبَتاه، هل لَکَ عِلمٌ بِعَمِّيَ الْعَبّاسِ؟ أراهُ أبطَأ، و قد وَعَدَني بِالْماءِ و لَيسَ لَهُ عادَةً أنْ يَخلِفَ وَعدَهُ، فَهَلْ شَرِبَ ماءً أو بَلَّ غَليلَه و نَسِىَ ما وَرَاءَهُ، أمْ هو يُجاهِدُ الْأعْداءَ؟
▪️وقتی که سیدالشهدا علیه السلام نزدیک خیام رسید، حضرت سکینه علیها السلام به استقبال او آمد و عنان ذوالجناح را گرفت و عرضه داشت:
ای پدرجان! آیا خبری از عمویم داری؟
می بینم که او دیر کرده است؛ او به من وعده آب داده و محال است که خلف وعده کند.
آیا آب نوشیده و عطشش فروکش کرده و ما را فراموش کرده است یا در اینکه دارد با دشمنان می جنگند؟
فَعِندَها بَكَىٰ الْحسينُ عليه السّلامُ و قالَ: يا بِنتَاه! إنَّ عَمَّكِ الْعَبّاسِ قُتِلَ و بَلَغَتْ روحَهُ الْجَنانَ.
▪️در این زمان بود که گریه، امان سیدالشهدا علیه السلام برید و فرمود:
عمویت عباس کشته شد و روحش به جنت خدا پرواز کرده است.
ای قبله ی حاجات و سلطان وفا عباس
دریای کرم سَنسَن، ای روح دعا عباس
ای ماه بنی هاشم ، خورشیدلقا عباس
ای ساقی طفلان شاه شهدا عباس
📚أسرار الشّهادة، /ص۳۳۸
نوحه روز یازدهم
بوی سیبی پیچیده، میان صحرا
یا بُنیَّ میخواند، برایت زهرا
آه، شکسته سینه چرا
شدی مسلوب الردا
میان مقتل رها
تن تو نیزه پوشیده، بجای کهنه پیراهن
رگ بریده ات مانده، برای من
حسین، پناه زینب حسین، پناه زینب حسین، پناه زینب حسین
داغم آمد روی داغ، کجایی عباس
خورده ام بی تو شلاق، کجایی عباس
آه، می آید مرکب سوار
کُنَد معجر را شکار
علیکُنَّ بالفرار
چه آمده سر زینب، رسیده جان من بر لب
ببین نشسته می خوانم نماز شب
حسین، پناه زینب حسین، پناه زینب حسین، پناه زینب حسین
مشکل افتاده کارم، کجایی عباس
همسفر با اغیارم، کجایی عباس
آه، کجا هستی ای دلیر
رکاب من را بگیر
شده ناموست اسیر
سلسله بند جانم شد، حرمله ساربانم شد
طعنه دلیل این قد کمانم شد
حسین، پناه زینب حسین، پناه زینب حسین، پناه زینب حسین
موضوع: #روز_یازدهم
سبک: #بیرق_عشقت_بالا
شاعر: #روح_الله_اسماعیلی
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: چهارشنبه - ۲۷ تیر ۱۴۰۳
میلادی: Wednesday - 17 July 2024
قمری: الأربعاء، 11 محرم 1446
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليه السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليه السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليه السّلام
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹راس اباعبدالله در مجلس ابن زیاد، 61ه-ق
🔹حرکت کاروان اسراء به سمت کوفه، 61ه-ق
📆 روزشمار:
▪️14 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️24 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️39 روز تا اربعین حسینی
▪️47 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️49 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
🔊 روضه ورود کاروان اسراء به شام
هیئت احرار الحسین علیه السلام
شامیان من داغ دارم، هل هله کمتر کنید ۲
بخدا نمیزارم اینجور بشینید... (امام زمان)
خارجی نه، زاده، پیغمبرم، باور کنید
اگه برام داستان درست نمیکنید، اگه فردا حرف برام در نیاد، یه کار ازتون میخوام، به خدا برا روضه است، کسی خجالت نکشه من دارم میگم، میخوام همه باهم دست بزنید میخوام شعر بخونم، صدا دستتونو بشنوم میخونم، دست بزن، عیب نداره بزن،
کف زدن،( بزن)
کف زدن پای سر (دست بزن)
کف زدن پای، سر، فرزند زهرا، خوب نیست (دست)
دست زدن، دست زدن، پای سر ، فرزند زهرا خوب نیست
آقا، تو هی دوتا میزنی قطع میکنی، هی داد میزد، اینا میخندیدن
کف زدن پای سر، فرزند زهرا ، خوب نیست
نا مسلمانان، حیا، از دخت پیغمبر، کنید
یه روضه بگم، از کربلا به شام ، هیچ جا نشده بود به اینا احترام بزارن، سادات، یا باید مثل سید اجازم بدید، یا پاشید برید بیرون، عمامه برداشت، یعنی واویلا، یعنی من اجازه دارم هر روضه ای، هیچ کس احترام نذاشت، الا دم دروازه، تو شلوغیا و خنده ها، یکی گفت سلام آقا، یهو آقا برگشت علی بن الحسین، دید تو شلوغیا یکی دستشو آورده، سلام آقا، آقا لبخند زد، تو مارو میشناسی؟ گفت آره آقا، باباتم میشناسم، جون بخواه، چه بلایی سرت آوردن؟ گفت ببینم، ازت خواسته ای بگم آره، گفت یه پارچه بیار، آفتاب، زنجیرارو سوزونده، این زنجیرا رو گردنمه، گردنم سوخته، (ای وای، اگه بعدیشو بگم، همه دستا کار میکنه) گفت سَهل، پول داری؟ آقا تو اسارت پول چکارت؟ گفت میخوام بدم، به این، نیزه دارها ، (گوشتو بگیر)، میخوام اینقدر به بهونه سرها ، وسط ناقه، اینقدر نچرخند، بین عمه ها، آه، بگیریدش، مگه سید اولاد زهرا، خودشو میزنه؟ نزن بچت داره میبینه، وای چه روضه ای اومد تو سرم، نزن، بچه اش داره میبینه، نزن، نزن، این پسرِ، این پسرِ، نزن، دخترش، دخترش داره میبینه، آه، پیش سه ساله، رو سینه اش نرو ، حسیــــــــــن، حسیـــــــــــن
باشه، دست تو مستمع رو میبوسم، الان خوشهالم، روضه ثابت گرفتم، دیونه هامو پیدا کردم، آره، هر کدوم شما تو یه هیئت میدیدمتون، اما حالا دور هم جمع شدیم، پسرش داشت میدید باباش خودشو میزنه، از این ور میزد، میگفت نزن، خودشو میزد، میگفت نزن، اون بچه میدونی چکار میکرد، میزد هی خودشو، پاتو وردار، پاتو وردار، یَومٌ عَلی صَدرِ المُصطَفی، یَومٌ عَلی، وَجهِ الثُری، رو زمین افتاده، کمک، کمک، کمک، آخ کمک اومدن، اما به حسین نه ، کمک سنان، کمک شمر، کمک خولی، حسیـــــــــــن، حسیــــــــن
آه، آه، اگه پا به پات، گریه نمیکردم نمیخوندم، بخونم یا نه؟، روضه بگم برا اینم، یه ساعت داره میزنه، از اول روضه داره میزنه، اما خون نیومد، الان یکم خون اومد
در حیرتم، چگونه، به رویش، عدو زده
تو رو خدا نزنید، تو رو خدا نزنید، به پا من نیفت، کاش یکی به پا اون می افتاد، نزن، زینب به پاش افتاد، اومد تو گودال، آه، دیگه نمیخونم، تو حسین بگو من نخونم، تو حسین بگو، به جان مادرم هنوز روضه نخوندم، حسیــــــــــن، حسیــــــــــن
بسه، باشه، فقط یه دونه بگم، هنده اومد تو مجلس، یه عبایی پوشیده بود، یه قبایی پوشیده بود، (بخونم یا نه)، اومد تو مجلس، طلا هاشو بسته، گردنبندشو انداخته،( بزار بخونم، بزار بخونم، تو گلوم میمنه وا)، یه وقت رسید، عمه های تو رو دید، گفت اینا که حجاب دارن، پس میگفتید اینا خارجی اند، بزرگتون کجاست، اومد جلو زینب، خانم اینطور بود، میدونست هنده ببینه میشناسه، گفت دستتو بردار، دستتو بردار ببینم، دستشو برداشت، واویلا، دیدن چادرشو برداشت، عباشو برداشت، یکی هنده رو بگیره، گفت زن یزید محجبه، دختر علی، با پارچه؟
حسیـــــــــــن، حسیــــــــن، حسیـــــــــــن
#روضه_ورود_به_شام
#روضه_امام_سجاد
🎤 حاج #حيدر_خمسه
#روضه_باسبک
امام سجادعلیه السلام
یه عمره ازابردیده هام بارون خون میبارم۲
به یاد هیجده سر به نی یه عمره بی قرارم
یه نیمه روز پنجه ی خزون برگ و بارم و چید۲
غروب که شدهیزم مدینه به خیمه رسید
یه عمره ازابردیده ها بارون خون میبارم
به یادهیجده سر به نی یه عمره بی قرارم
*این هیجده تاهیفده تاش یه طرف یه دونش یه طرف اون هیفده تا یه طرفه خب جنگه دشمنه اینهاهمه پهلوان بودن، زدن*
یه عمره ازابر دیده ها بارون خون میبارم
به یاد هیجده سر به نی یه عمره بیقرارم
یه نیمه روز پنجه ی خزون برگ وبارم و چید
غروب که شد هیزم مدینه به خیمه رسید
*حالا اینها یه طرف*
یه ساعتِ بعدش نه باغ گلی بود نه باغِبونش۲
رسیده بودآخرعقیق یمن دست ساربونش
توی آتیش وحشت صحراش دوتا خواهرا زیردست وپا جلوی چشام جون دادن اونجا
*خب عرض کردم که آدم مصیبت که داره حرف میزنه یه هو یه شاخه دیگه میره تمرکزش سرجاش نیست، امام هیچوقت تمرکزش بهم نمیخوره، فراموشی نیست، امام هیچوقت لکنت نداره،امام هیچوقت تمرکزش بهم نمیریزه ، امام هیچوقت توپوق نمیزنه، امام هیچوقت هیچ نقصی،کم و زیاد نداره،کامله کامله در همه لحظات عمرش، اون لحظه ای که ایستاده دارن باباشو میکشن امام حواسش هست اون لحظه ای هم که نشسته تو خونه با آرامش حواسش به همه جا هست،تو عالم خودمون داریم صحبت میکنیم*
هنوزم اون سوز گریه هاش داره میاد به گوشم
یه وقتی حس میکنم هنوز نشسته روی دوشم
*کی بود حل شد معما... مثه اینکه خانم نمیخواد دست از سر ما برداره از دیشب تا حالا خوب دیگه حالا رزق شماست دیگه *
هنوزم اون سوزه گریه هاش داره میاد به گوشم
یه وقتی حس میکنم هنوز نشسته روی دوشم
میگفت داداشی نرسه حرفم به گوش بابا
*چی؟! قربونت برم، آبجی کوچولو... *
میگفت داداشی نرسه حرفم به گوشه بابا
*فقط خودمون دوتا بدونیم*
ولی دلم لک زده برم روی دوش بابا
*چی میخوای بگی حالا در گوشش میرفتی رو دوش بابا *
برم دم گوشش بگم مگه قهری با من باباجون*
چشات چرا بسته ست موهات پریشونه لبت پرِ خون *اما ...اما .. اقا زین العابدین رازنگه دار خواهرش بود اما این نسیم حرفای سه ساله رو شنید به گوش یکی دیگه رسوند به بابا نه ها!! *
نسیمی شنید سوز حرفاشو
به سقا رسوند ماجراشو
*خب چه اتفاقی افتاد وقتی رسید؟!*
نسیمی شنید سوز حرفاشو
به سقا رسوند ماجراشو
عمو بسته بود چشم دریاشو...
حسین
💚🍃🥀🍃💚