#شب_دوازدهم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات 1
🔸من کیم تا تو بیایی ب سر بالینم
ببین حرف دلت هست یا نه...
چی میخوای به آقات بگی...
🔸من کیم تا تو بیایی به سر بالینم
🔸چه کنم راه نجاتی نبود جز اینم
چه کار کنم... کجا برم...
جز در خونه ی شما جایی رو ندارم...
🔸بر من آنقدر توان بخش که در بستر مرگ
امام زمان آقا جانم...
🔸بر من آنقدر توان بخش که در بستر مرگ
اون لحظه ای که ميخوام دیگه نفسهای آخر رو بکشم دم جان دادنم....
🔸خیزم از جا و به پیش قدمت بنشینم
دست بگذارم روی سینه
بگم السلام علیک یا بقیه الله....
🔸نیست انصاف کز این مهلکه بیرون بروم
آقا نکنه من از این دنیا برم...
شما رو نبینم...
🔸نیست انصاف کز این مهلکه بیرون بروم
🔸من که یک عمر تولای تو باشد دینم
یه عمری محبت شما رو درسینه نگه داشتم...
آقا جانم امام زمان...
یه عمری آرزوی دیدن جمال دلربای شما رو در سینه نگه داشتیم...
آقا عاشقان شما امشبم به امیدی سر میگذارند...
ان شاء الله به همین زودی ها صدای دلنشین شما از مکه، کنار خانه ی خدا بلند بشه...
انا بقیه الله...
آی شیعیانم...
آی اونهایی ک امام زمان رو صدا میزدید...
انا المهدی...
خدایا ما زنده باشیم...
به امیدی که یک روز...
صدای آقامون رو بشنویم...
هر چقدر با امام زمانت کار داری...
در این شب دوازدهم آقات رو صدا بزن...
یابن الحسن ...
حالا ک امام زمانت رو دعوت کردی توی مجلس با امام زمان هم ناله شو
از همین جا دل ها رو روانه کنیم کربلای معلی...
نمیدونم کربلا رفتی یا نه....
همچین که داری نزدیک کربلا میشی
هی نگاه میکنی...
ببینی گنبد ابی عبدالله معلوم میشه یا نه...
دیگه دلت طاقت نداره...
دلت برا حرم حسین پر میزنه...
هی این طرف و اون طرف سوال میکنی...
چقدر مونده تا حرم آقام حسین...
وقتی بلاخره رسیدی حرم باصفاش...
تصور کن ورودی حرم ایستادی...
در مقابلت قبر شش گوشهی حسین دستات رو روی سینه میگذاری. ..
همش میگی آی حسین...
اصلا باورم نميشد منو دعوتم کنی...
من کجا... کربلا کجا...
حالا میخواهم احترام کنی...
از همین جا با پای دل بریم جرم باصفاش...
دستات رو روی سینه بگذار...
میخای ب اقات حسین سلام بدی...
همه باهم...
السلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
)
#شب_دوازدهم_محرم
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام
🔸امشب شب غریبی اولاد مصطفی است
🔸زینب اسیر شمر و حسین سر ز تن جداست
شب دوازدهم ماه محرمه. ..
امروز کربلا چه خبر بود خدایا...
🔸طفلان بی پدر به بیابان در آفتاب
🔸آن یک سر برهنه و آن یک برهنه پاست
دیشب وقتی مجلس سیدالشهدا تمام شد...
هر کدوم از ما دست بچه هامون رو گرفتیم...
رفتیم به سمت خونه هامون...
مواظب بچه هامون بودیم...
مبادا نیمه شب سردشون بشه...
مبادا بچه هامون با لب تشنه بخوابند...
اما... آی مردم بچه های ابی عبدالله کجا خوابیدن...
بچه های حسین چه حالی داشتند...
داخل یک خیمه نیم سوخته...
الله اکبر...
نميدونم بهشون آب دادند یا نه...
خیلی از این بچه ها با شکم های گرسنه...
🔸لیلا به آه و ناله چو مجنون به کوه و دشت
🔸اکبر هزار پاره ز شمشیر اشقیاست
🔸گهواره مانده خالی و اصغر به مهد خاک
🔸از سینه رباب ز غم، ناله برسماست
🔸مهر رخ سکینه ز سیلی و تشنگی
🔸نیمی چو ماه نیلی و نیمی چو کهرباست
از امروز دیگه اسارت اهل بیت شروع میشه...
از امروز دیگه تازیانه ها شروع میشه...
مثل یه همچین روزی امام سجاد آمد کنار عمه جانش زینب...
صدا زد عمه جان زینب...
ببینید این نانجیبا بدن های خودشون رو غسل دادن...
کفن کردن...
بدنهای نحسشون رو دفن کردند...
اما بدن بابای غریبم حسین...
روی زمین کربلا...
عمه جان بدن بابای غریبم بدون غسل و کفن...
وقتی میخواستند به سمت کوفه حرکت کنند...
اومدند بچه ها رو سوار محمل ها کنند...
خانم زینب کبری فرمودند...
خودم بچه ها رو سوار میکنم...
با دستان مبارک...
یکی یکی این زن و بچه ها رو سوار بر شتران بی جهاز کرد...
اما وقتی نوبت خود خانم زینب شد
یا صاحب الزمان ....
یکدفعه نگاه کرد به اطرافش...
یادش اومد از روز ورودش به کربلا...
اون موقعی که عباس علمدار اومد و زانو خم کرد...
علی اکبر امد...
قاسم امد...
جوانان بنی هاشم یکی یکی اومدن...
دور محمل زینب رو گرفتن...
خانوم رو با احترام از محمل پیاده کردن...
مبادا نامحرمها ببینند....
ناموس خداست...
احترام داره...
یادش اومد از اون روزی همه بنی هاشم در کنارش بودند...
اما الان تنهای تنها مانده...
نگاه کرد به سمت قتلگاه...
صدا زد حسینم برادرم...
بلند شو ببین دارن خواهرت رو به اسارت میبرن برادر...
ببین دورم رو نامحرمها گرفتند...
🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
برادرجان... حسین چطوری تو رو تنها بگذارم...
🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند
برادر نمیخواستم اما...
🔸نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند
🔸نمیروم ولی مرا...
یه اشاره کرد به سمت سر مقدس ابی عبدالله... روی نیزه...
🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند
برادرم حسین نمیدونم با سر برم یا با بدن بمانم...
🔸نمیروم ولی مرا به این بهانه میبرند
از طرفی هم امشب شب شهادت زین العابدین...
امام سجاده...
دیگه دلت اینجا نباشه بریم مدینه کنار قبرستان بقیع بنشینیم...
برا آقامون امام سجاد زار زار گریه کنیم...
وقتی اومدن کنار امام سجاد عرضه داشتند...
آقاجان... کجا براتون سخت گذشت حضرت فرموند الشام...
🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
ای وای... ای وای...
من نمیدونم چی به آقا گذشته
🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
🔸ساز با ناله ی ذریه زهرا نزنید
یا صاحب الزمان
🔸سر مردان خدا را به سر نیزه زدید
🔸مرد باشید، دگر سنگ به زن ها نزنید
امان از اون شبی که...
ما رو دم دروازه شام نگه داشتند...
شهر رو آذین بندی کردن...
گفتن خارجی ها میخواهند وارد بشن
تا وارد شهر شام شدیم ..
هرکس هر چی بدست داشت...
به ما میزد...
یکی با سنگ میزد...
یکی خاکستر میریخت...
یکی خارجی میگفت...
ای وای ای وای .....
🔸به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید
🔸دختران را به کنار سر بابا نزنید
یا صاحب الزمان منو ببخشید...
🔸علی و فاطمه در بین شما ایستادند
خدا لعنتشون کنه...
🔸پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید
صلی الله علیک یا مظلوم یا ابا عبدالله
-
#شب_سیزدهم_محرم
#روضه_دفن_شهدای_کربلا
🔸سلام ما به تو ای سومین امام حسین
هر کجای مجلس نشستی...
با توجه امروز میخواهیم از همین جا...
به آقامون سلام بدیم....
🔸سلام ما به تو ای سومین امام حسین
🔸که در حضور تو مهدی کند سلام حسین
امروز امام زمانم سلام میده...
اما... به بدن های بی سر...
روی خاک...
سلام ما به اون بدن های که بی غسل و کفن...
سه روز روی زمین کربلا بود...
🔸سلام بر تو و آن قطره هاى خون سرت
🔸كه ريخت روى زمين در مسير شام حسين
🔸سلام بر تو و بر مهدی ات که روز ظهور
🔸ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین
ان شاء الله امام زمان میاد...
انتقام خون به نا حق ریخته ی حسین رو میگیره...
🔸ز دشمنان تو بستاند انتقام حسین
یا بن الحسن...
🔸بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت
سه روز بدن عزیز زهرا...
بی غسل و بی کفن...
روی زمین گرم کربلا...
🔸بعد از سه روز پيكر سرخش كفن نداشت
🔸يوسف ترين شهيد خدا پيرُهن نداشت
🔸از بسكه پيكرش شده پامال اسبها
🔸يك جاي بي جراحت و سالم، بدن نداشت
چه کردند با بدن پاک عزیز زهرا...
مثل یه همچین روزی...
وقتی بنی اسد اومدند کربلا...
نگاه کردن دیدند این نانجیبها بدن های خودشون رو دفن کردند...
اما بدن عزیز زهرا حسین...
روی زمین کربلا...
میخواستند بدن ها رو دفن کنند...
اما بدنها رو نمیشناختند...
آخه سر در بدن ندارند...
متحیر ایستادند...
یک دفعه دیدند یه آقایی سوار بر اسب وارد شد...
🔸بنی اسد بیاید
🔸کفن با خود بیارید
🔸مگر خبر ندارید
🔸حسین کفن ندارد
بنی اسد من این بدن ها رو خوب میشناسم...
این بدن بی سر...
بدن بابای غریبم حسینه...
این بدن قطعه قطعه برادرم علی اکبره...
این بدن قاسمه...
اون بدنی که کنار شط فرات...
دستهاش رو جدا کردند...
بدن عمو جانم عباسه...
بنی اسد...
برید یه قطعه بوریا بیارید...
🔸مگر به کربلا کفن، بغیر بوریا نبود
🔸مگر حسین فاطمه، عزیز مصطفی نبود
امام سجاد دستهای مبارک رو زیر بدن مطهر امام حسین قرار دادند و فرمودند:
بسم الله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله
بدن ابی عبدالله رو غریبانه داخل قبر گذاشتند...
سخت ترین لحظه برای فرزند لحظه ای هست که میخواد داخل قبر با پدر وداع کنه...
بنی اسد دارن نگاه میکنند...
دیدند امام سجاد رفت داخل قبر...
میخواد با پدر وداع کنه...
ای واااااای ای واااااااای...
دیدن امام سجاد این لب ها رو گذاشته روی رگ های بریده ی حسین...
هی صدا میزنه وای غریب حسین...
وای مظلوم حسین...
وقتی از قبر بیرون اومدند...
با دستان مبارک نوشتند...
هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشاناً
🔸كاش در لحظه ی دفن پدرم میمردم
🔸آن كه بوسيد چو عمه، رگ حلقوم، منم
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیز و ای خفته به صحرا، بنگر محفل زینب علیها السلام
📄
بیش از هزار نفر تا شب عاشورا با امام حسین بودند ولی چون با او سنخيت روحی نداشتند، نتوانستند همراهش بمانند و رهایش کردند؟
هنگامه ی آزمایش کم هستند هلال بن نافع ها که بگویند:
به خدا قسم ما ملاقات پروردگار را ناخوشایند نمی دانیم و بر نيت و بصیرت خود پابرجاییم
کم هستند زهیرها که بگویند: یابن رسول الله! به خدا قسم دوست دارم کشته شوم و بعد از آن دوباره زنده شوم تا هزار بار این اتفاق بیفتد اما خداوند کشته شدن را از تو و اهل بیتت بردارد
آقا امام صادق علیه السلام درباره یاران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرماید:
بر امامت او استوار نمی ماند ، مگر آنکه یقینش بسیار قوی و معرفتش نسبت به او صحیح باشد
آری! اگر سنخیت بین امام و ماموم نباشد همراهی واقعی امکان پذیر نخواهد شد و عاقبت او را رها خواهند کرد!
فرات تا فرات ، ج ١، ص ١۴٨ و ١۵١
.
#سینه_زنی و توسل به امام رضا علیه السلام اجرا شده به نفسِ کربلایی محمد حسین حدادیان •✾•
سلام امام رضا
من آشنام امام رضا
گفتن تموم زندگیت
گفتم آقام امام رضا
سلام امام رضا
اسمت شفام امام رضا
دق میکنم اگه یه سال
مشهد نیام امام رضا
اسمت رو میزنن همه فریاد
اسم تو غما رو میبره از یاد
هر کی یه جا دلش رو گذاشته
من هم رو به روی پنجره فولاد
ناقابلم، امام رضای دلم
امام رضای دلم امام رضای دلم
همین امام رضا
خوردم زمین امام رضا
این خاک پاتو از همون
بالا ببین امام رضا
فقط امام رضا
بیتُ الغزل امام رضا
چشمای تو منو گرفت
روز ازل امام رضا
حالا بریدم از همه دنیا
خُب! دنیای من با تو شده معنا
اسم تو ذکر هر شبمونه
ما هر هفته زائرت شدیم آقا
ناقابلم امام رضای دلم
امام رضای دلم امام رضای دلم
سلام امام رضا.mp3
8.66M
امام رضا علیه السلام:
ای فرزند شبیب! اگر بر حسین بن علی (علیهماالسّلام) گریه کنی تا این که اشکهایت بر گونههایت جاری شود، خداوند همه گناهان تو را میآمرزد، بزرگ باشد یا کوچک، اندک باشد یا زیاد..
📚صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۱۹۲.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
.
|⇦•دریا به دیده ی تر....
#قسمت_اول #روضه وتوسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
آه از همان زمان که دختر ز روی تل گفت
ما را ببین پدر جان معجر به سر نداریم
*ابی عبدالله وارد خيمه امام سجاد شد، روی یه فرش پوستی آقا امام سجاد بیمار و تب دار افتاده ، عقیلة العرب داره پرستاری میکنه، آقا خواست بلند شه اینقده بی حال بود نتونست... به عمه جانشون فرمودن: عمه جان کمک کنیدمن یه مقدار بلند شم من و به خودتون تکیه بدید..عمه سادات کمک کردن زیر بغل های آقا رو بلند کردن نیم خیز به خودشون تکیه دادن یه نگاه به بابا کرد...بابا چه خبر؟ سوال هایی کرد، صدا زد: بابا از عموم عباس چه خبر؟
بیبی زینب یه نگاه به ابی عبدالله سر پایین انداخت، چی میخواد آقا بگه؟
ابی عبدالله اشکاشون سرازیر شد فرمودند:
پسرم! عموت عباس رو کشتن کنار فرات، دستاشو از بدنش جدا کردن..اونقده حضرت گریه کرد بی حال شد..به حال آومد، باز هم اشک ریخت..صدا زد بابا از برادرم علی اکبر چه خبر؟ از زهیر چه خبر؟ از حبیب چه خبر؟ از مسلم عوسجه چه خبر؟ تیر خلاصی رو ابی عبدالله زد راحتش کرد"يا بُنَىَّ إِعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ في الْخِيامِ رَجُلٌ إِلاّ أَنَا وَ أَنْتَ" بابا راحتت کنم غیر از من و تو تو خيمه ها هیچ مردی باقی نمونده، همه رو شهید کردن...*
دریا به دیده ی تر من گریه می کند
آتش ز سوز حنجر من گریه می کند
سنگی که می زنن به فرقم ز روی بام
بر زخم تازه ی سر من گریه می کند
از حلقه های سلسله خون می چکد چو اشک
زنجیر هم به پیکر من گریه می کند
ریزد سرشک دیده ی اکبر به روی نی
اینجا به من، برادر من گریه می کند
4_5900177332508822404.mp3
6.48M
دریا به دیده ی تر من گریه می کند
آتش ز سوز حنجر من گریه می کند
سنگی که می زنن به فرقم ز روی بام
بر زخم تازه ی سر من گریه می کند
#قسمت_پایانی#روضه وتوسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
سهل ساعدیه، میگه: آقا امام سجاد رو شناختم توی شام، رفتم جلو سلام کردم، آقا جان! من سهل ساعدی ام از صحابی جد شما، بگید ببینم چی شده چه خبره؟ چه به روزتون آوردن؟حضرت یه نگاه کرد فرمود: سهل ساعدی اونقدر برات بگم از کربلا تا کوفه از کوفه تا شام تو اولین نفری هستی که به من سلام کرده...هر جا رسیدیم سنگمون زدن و دشنام دادن...عرض کرد: آقا جان! اگر کاری داری بگید انجام بدم؟امام سجاد فرمودن: پارچه همراهته؟ بله آقا پیدا میکنم، فرمودن: یه پارچه بیار این زنجیری که پشت گردنمه زیر آفتاب داغ شده گردنم رو سوزونده پارچه رو زیر زنجیر بذار...آقا دیگه چیکار کنم؟ پول داری؟ بله آقا..
فرمودن: برو پول بده به این نیزه دارا بگو سرهای بریده رو ببرن دور کنن، حواس مردم به این سرا پرت بشه اینقدر به ناموس ما نگاه نکنن...
حضرت هفت تا علت فرمود برای اینکه شام از همه جا بیشتر سخت گذشته...یکیش اینه...فرمود: وقتی کاروان یه جایی می ایستاد نیزه دارایی که سر بریده تو دستشون بود با همون نیزه شروع میکردن رقصیدن پایکوبی کردن... سرها گاهی از رو نی روی زمین می افتاد..
امام سجاد همون آقایی که کنار بدن باباش ابی عبدالله روز یازدهم اونقده گریه کرد، بی بی زینب گفت: شما که خودتو از بین بردی...فرمود: عمه جان! اینا بدن کشته های خودشون رو جمع کردن اما بدن بابای من زیر آفتابِ...
بابا! آنقدر چکمه به پهلوت زدن نامردا
تیر و نیزه به بازوت زدن نامردا
.
4_5900177332508822409.mp3
5.29M
.
امام سجاد علیه السلام، پاسدار «وحی نبوی» و «خط علوی» و «شور حسینی» بود.
(
|⇦•ای وای قلب این شام...
#سینه_زنی وتوسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلامبه نفسِ حاج محمود کریمی
ای وای قلب سجاد بی قرار
می خونه با اضطرار عَلَیکُنَّ بِالفِرار
ای وای تو قلب این شامِ تار
از بین صدها سوار عَلَیکُنَّ بِالفِرار
«عمه جان عَلَیکُنَّ بِالفِرار»
«عمه جانم، عمه جانِ قد کمانم»
ای وای ای دلهای داغدار
مضطر و با حال زار عَلَیکُنَّ بِالفِرار
ای وای دشمنامون بی شمار
با حال زار و نزار عَلَیکُنَّ بِالفِرار
ای وای شرق و غرب آتیش گرفت
دار الحرب آتیش گرفت عَلَیکُنَّ بِالفِرار
ای وای شعله پیش پیکرا
مشعل ها پیش سرا عَلَیکُنَّ بِالفِرار
ای وای دخترهای بی پناه
از آتیش خیمه گاه عَلَیکُنَّ بِالفِرار
ای وای ناله میاد از حرم
وای عمه وای معجرم عَلَیکُنَّ بِالفِرار
ای وای شد روزِ عالم سیاه
زهرا بین قتلگاه عَلَیکُنَّ بِالفِرار
ای وای عمه پیش مادرِ
تازیونه میخوره عَلَیکُنَّ بِالفِرار
«عمه جان عَلَیکُنَّ بِالفِرار»
عمه جانم، عمه جانم عمه جانم.
ای عمو جان ای عمو جان ای عمو جان
*روضه ی امام زمان این روزا اینه..*
عمه جانم عمه جانم عمه جان قد کمانم
ای حسینم ای حسینم ای حسینم
خیلی دلم گرفته برای محرمَت
*از الان دلم برا دهه اول محرمت تنگ شده*
یک مصرع است حاصل عمری که داشتم
یار آمد و گرفت و به بندم کشید و گفت
حسین ...
.
1_1141475994 (1).mp3
12.95M
در کوچه پس کوچههای جوانیام
نجوای دعای توست که میجوشد و میل رویش را در تمام وجودم ایجاد میکند
برای سبز شدن و جوانه زدن
لابه لای صحیفهات آشیانه میکنم
.
|⇦•شاهد مقتل همه...
#روضه وتوسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام به نفسِ سید مهدی حسینی•✾•
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
آنقدر داغ بود از تب که
آب اگر بود بر لبش میسوخت
احتیاجی نبود بر آتش
خیمه هم داشت از تبش میسوخت
درد را چارهای اگر بکند
چه کند با غمِ پریشانیش
نیست آبی که دستمالی خیس
بگذارند روی پیشانیش
خویش را میخورَد ، ندارد جان
قوَتی نیست جز تقّلا حیف
یک به یک میروند یاران و
چارهای نیست جز تماشا حیف
بارها شد به دست بی جانش
پردهی خیمه را به بالا زد
شاهدِ مقتل همه ، هربار
به سرِ خویش دستِ خود را زد
دید از خمیه روی یک نقطه
لشکری را که بی هوا میریخت
دید در بین راه تا به حرم
چقدر اکبر از عبا میریخت
بین بستر نشست در خیمه
زد به سر با دو دست در خیمه
تا صدای برادرش آمد
کمرِ او شکست در خیمه
باز هم پرده را کناری زد
قاسمش بود و سنگ باران بود
یک یتیم و هزارها میدید
لحظهی پایکوبیِ سواران بود
نالهی دختران به او فهماند
دستهایی میان راه اُفتاد
دید از خیمه خواهرش غَش کرد
مادری بینِ خیمهگاه اُفتاد
پرده را زد کنار و گفت: ای وای
حرمله آمده گلو بزند
او خجالت کشید وقتی دید
پدرش رفته است رو بزند
بی برادر شدن چه حسی داشت
کمرش را دو مرتبه خَم کرد
تشنهای بود یک سپاهی که
هرچه آورده بود دَرهَم کرد
چند باری فقط برای وداع
پدرش بوسهاش زد و برگشت
دید در قتلگاه خولی را
سمت گودال آمد و برگشت
او گرفت از عصا که برخیزد
تا پدر تکیه داد بر نیزه
او زمین خورد تا حسین اُفتاد
داد میزد بجای سرنیزه
گرد و خاکی بلند شد فهمید
آخرش شمر با سنان آمد
غم ناموس دارد او یعنی
عمهاش هم نفس زنان آمد
عمه فریاد میزند که نزن
چکمه بردار، احترامش کن
چقدر طول میدهی نامرد
زیر و رویش نکن تمامش کن
#شاعر: حسن لطفی
*خواهر که رسید توی گودال، چشماش رو بست، گفت: دوباره یادِ روزِ دوشنبه افتادم، روزی که توی مدینه به مادرم جسارت کردن...چه جوری مگه کارِ حسین رو تموم کردن؟ زیارت ناحیه مقدسه اینجوری میگه:...*
دارن زنده زنده ترا دفن میکنند
برجسم نیمه جان تو رحمی نمی کنند
*اومد خدمت امام صادق، آقاجان چرا اینقدر برا مصیبت جدتون گریه می کنید؟ شما خانواده ی شهادت هستید...
آقا فرمودن: همه ی گریه ما برا اون ساعتی بود که حسین هنوز داشت با خواهرش حرف میزد" یَا أُختَاه! إِرجِعِی إِلَی الفُسطَاط" خواهرم برگرد به خیمه ها...نانجیب تا دید زینب داره میاد بدن رو برگردوند، سر رو از قفا جدا گرد... ناله بزن بگو: یا حسین...
.
30569-attachment-shahadat_emam_sajad_hoseyni_2.mp3
3.19M
شاهدِ مقتل همه ، هربار
به سرِ خویش دستِ خود را زد
دید از خمیه روی یک نقطه
لشکری را که بی هوا میریخت
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسین جانم ، اشک هایم همان حرف هاییست ، که قلبم توان گفتنش را ندارد
سر به زیرم و شرمنده
بنده نوازی کن، و حسین گفتن را از من نگیر ...
📄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السَّلامُ عَلى مَنِ الْإِجابَةُ تَحْتَ قُبَّتِهِ ، اَلسَّلامُ عَلى مَنِ الْأَئِمَّةُ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ
سلام بر آن که اجابت و پاسخ خدا به دعاها در زير گنبد شريفش حتمى است. سلام بر آنكه امامان و پيشوايان اسلام از نسل او هستند ...
.
مرحوم آیت الله حائری شیرازی:
امام حسین علیه السلام شب عاشورا یک جور سخن گفت و روز عاشورا یک جور دیگر
شب برای پس زدن نااهل ها و روز برای جذب اندرونیانی بود که آن بیرون، در لشکر عمر سعد ایستاده بودند؛
اندرونیانی که ظاهرا بیرونی بودند
شب عاشورا، سخن از نمی خواهم، احتیاج ندارم ،
بروید ، بیعتم را برداشتم بود ...
روز عاشورا میگوید، بیایید به من کمک کنید ،
آیا یاوری و مددکاری هست؟
هل من ناصر ینصرنی؟
شب صحبت می کند تا مبادا خبیثی در بین طیبّ ها باشد و روز سخن می گوید تا مبادا طیّبی در بین خبیث ها مانده باشد.
شب، غربال می کند تا فقط صالحان بمانند و روز غربال می کند تا فقط اشقیا در مقابل او باشند
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استوری شب شهادت آقا امام سجاد علیه السلام
امام سجاد علیهالسلام سی سال در فراق امام حسین علیه السلام گـریه کرد و می فرمودنـد: بازار شام جای عزیزان ما نبود
روز شهادت اسوه تقوی ، شجاعت ، کـرامت ، بزرگـواری و تهجـد ، زینت پرستندگان ، سید ساجدان
و پیشـوای عابـدان ، آقـا امام سجاد علیه السلام را به محضر امام زمان عجل الله تعـالی فرجه الشـریف ، و شما تسلیت عرض می نماییم
.
بسم الله الرحمن الرحیم
«دلداری امام حسین ع با خواهرش»
#متن_روضه_خواهر
ألسَّلامُ عَلَیکِ یَا عَقِیلَةَ بَنِی هَاشِمِِ، یَا بِنتَ اَمِیرَالمُومِنِینَ(ع) یَا زَینَبَ الکُبرَی(س)
✅امام حسین(ع) در واقعه کربلا در چند جا، به حضرت زینب کبری(س) دلداری دادند.
1⃣در مسیر کوفه :👇
علامه مجلسی می نویسد :
کاروان امام حسین(ع) در مسیر خود به سمت کوفه، در منزل خزیمیه توقف کردند.
صبحگاهان حضرت زینب کبری(س) مضطرب، خدمت امام حسین(ع) رسید و عرض كرد :
📋《يَا أَخِي! سَمِعْتُ فِي لَيْلَتِي هَاتِفاً يَهْتِفُ :
أَلاَ يَا عَيْنُ فَاحْتَفِلِي بِجَهْدٍوَ مَنْ يَبْكِي عَلَى اَلشُّهَدَاءِ بَعْدُ إِلَى قَوْمٍ تَسُوقُهُمُ اَلْمَنَايَا بِمِقْدَارٍ إِلَى إِنْجَازِ وَعْدٍ》
ای برادر! ديشب شنيدم که هاتفی ندا مي دهد : ای چشم! بسيار گريه كن و كيست كه در آينده بر شهيدان بگريد، بر گروهي كه مرگ آنان را به سوی وعده ای معين به پيش ميراند!
امام حسین(ع) فرمود :
📋《يَا اُختَاهُ! كُلُّ الَّذِي قُضِيَ فَهُوَ كَائِنٌ》
ای خواهر! هر آنچه را كه خداوند تقدير كرده است، انجام خواهد شد.(۱)
2⃣شب عاشورا :👇
ابوحمزه ثمالی از امام سجاد(ع) نقل می کند که؛ در شب عاشورا، عمه ام زینب(س) از من پرستاری می کرد و امام حسین(ع) در گوشه ی خیمه، ابیاتی که نشانگر فانی بودن دنیا و یاد مرگ باشد را با خود زمزمه می کرد.
زینب کبری(س) که متوجه شده بود، بیمناک و پریشان خاطر شد و امام حسین(ع) به ایشان دلداری داد و فرمود :
📋《يَا أُخَيَّةُ! لَا يُذْهِبَنَّ حِلْمَكِ الشَّيْطَانُ!》
خواهرم! آرام بگیر! شيطان حلم و صبر تو را نگيرد.(۲)
3⃣در روز عاشورا :👇
ابن طاووس می نویسد :
در روز عاشورا امام حسین(ع) در حالی که بر روی تخته سنگی نشسته بود و بر شمشیری که بین دو پای مبارک بر زمین زده بود، تکیه کرده و به خواب رفت و پس از مدتی کوتاه بیدار شد.
در این هنگام رو کرد به خواهرش زینب کبری(س) و فرمود :
📋《يَا أُخْتَاهْ! إِنِّي رَأَيْتُ اَلسَّاعَةَ جَدِّي مُحَمَّداً(ص) وَ أَبِي عَلِيّاً(ع) وَ أُمِّي فَاطِمَةَ(ع) وَ أَخِيَ اَلْحَسَنَ(ع) وَ هُمْ يَقُولُونَ : يَا حُسَيْنُ(ع)! إِنَّكَ رَائِحٌ إِلَيْنَا عَنْ قَرِيبٍ!》
اي خواهر! در همين لحظه جدم رسول اکرم(ص)، پدرم علي(ع)، مادرم فاطمه(س) و برادرم حسن(ع) را در خواب ديدم كه به من فرمودند : اي حسين! تو به همين زودی به ما ميپيوندی!
در این هنگام؛
📋《فَلَطَمَتْ زَيْنَبُ(س) وَجْهَهَا وَ صَاحَتْ وَ بَكَتْ》
زينب کبری(س) با شنيدن اين سخن سيلي به صورت زد و فرياد زد و گریست.
امام حسين (ع) به او فرمود :
📋《مَهْلاً! لاَ تُشْمِتِي اَلْقَوْمَ بِنَا 》
خواهرم! آرام بگیر! ما را دشمن شاد مکن!(۳)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
ماجرای کربلا شرح بلای زینب است
عصر عاشورا شروع کربلای زینب است
شرح صدرش در نمی آید به فهم اهل دل
صبر زینب آیت صبر خدای زینب است
رو «اَلم نَشرَح لَک صَدرَک» بخوان کاین آیه را
عشق گفتا بعد پیغمبر، ثنای زینب است
باغبان گلشن سرخ ولایت، اشک اوست
حافظ خون شهیدان گریه های زینب است
پرچم سرخی که عاشورا به خاک و خون فتاد
بر سرپا باز با صبر و رضای زینب است
کوفه و روز اسیری دیدن زینب، دریغ!
چون در و دیوار کوفه، آشنای زینب است
بهر اثبات ولایت رفت باید هر کجا
ورنه کاخ ظلم و بزم می، چه جای زینب است؟
نی همین در شام و کوفه، بلکه اندر کوی عشق
هر کجا پا می گذاری جای پای زینب است
👤سید رضا موید
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۹۱
۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۳
۳)اللهوف ابن طاووس، ص۸۵
6⃣0⃣1⃣دفن شهدای کربلا!
✅بعد از شهادت امام حسین(ع) و اهل بیت و اصحاب و یاران ایشان در دهم محرم، بدن های قطعه قطعه و خون آلود آنان بر زمین کربلا ماند.
در منابع تاریخی، در روز و چگونگی دفن آن حضرت(ع) و دیگر شهدای کربلا، میان مورخان اختلافاتی وجود دارد.
عدهای روز یازدهم را روز دفن شهدای کربلا می دانند.
و برخی دیگر هم روز سیزدهم محرم را زمان دفن شهدای کربلا بیان کردهاند.👇
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_ماه_محرم_الحرام
1⃣قائلین به یازدهم محرم :👇
روز یازدهم بیشترین قائل را دارد و نزد مورخین شیعه و اهل سنت شهرت دارد.
👤طبری(متوفی سال۳۱۰ق) :
📋《وَ دَفَنَ الْحُسَيْنَ(ع) وَ أَصْحَابَهُ أَهلُ الغَاضِرِيَّةِ مِن بِنِي أَسَدِِ بَعدَ مَا قَتَلُوا بِيَومِِ》
♦️اهل غاضریه از قبیله بنی اسد، یک روز بعد از واقعه عاشورا در روز [یازدهم محرم] امام حسین(ع) و دیگر شهدا را دفن کردند.(۱)
👤شیخ مفید(متوفی سال۴۱۳ق) :
📋《لَمَّا رَحَلَ اِبْنُ سَعْدٍ خَرَجَ قَوْمٌ مِنْ بَنِي أَسَدٍ كَانُوا نُزُولاً بِالْغَاضِرِيَّةِ إِلَى اَلْحُسَيْنِ(ع) وَ أَصْحَابِهِ فَصَلَّوْا عَلَيْهِمْ وَ دَفَنُوا اَلْحُسَيْنَ(ع) حَيْثُ قَبْرُهُ اَلْآنَ وَ دَفَنُوا اِبْنَهُ عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ اَلْأَصْغَرَ عِنْدَ رِجْلَيْهِ وَ حَفَرُوا لِلشُّهَدَاءِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ أَصْحَابِهِ اَلَّذِينَ صُرِعُوا حَوْلَهُ مِمَّا يَلِي رِجْلَيِ اَلْحُسَيْنِ(ع) وَ جَمَعُوهُمْ فَدَفَنُوهُمْ جَمِيعاً مَعاً وَ دَفَنُوا اَلْعَبَّاسَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) فِي مَوْضِعِهِ اَلَّذِي قُتِلَ فِيهِ عَلَى طَرِيقِ اَلْغَاضِرِيَّةِ حَيْثُ قَبْرُهُ اَلْآنَ》
♦️وقتی ابن سعد از کربلا حرکت کرد، عده ای از بنی اسد که ساکن غاضریه بودند، خود را به پیکر امام حسین(ع) و دیگر شهدا رساندند؛ بر آنها نماز گزاردند و حضرت علی اکبر(ع) و حضرت عباس(ع) و امام حسین(ع) را در جایی که اکنون قبر اوست، به خاک سپردند.(۲)
👤ابن شهر آشوب(متوفی سال۵۸۸ق) :
📋《وَ دَفَنَ جُثَثَهُمْ بِالطَّفِّ أَهْلُ الْغَاضِرِيَّةِ مِنْ بَنِي أَسَدٍ بَعْدَ مَا قَتَلُوهُ بِيَوْمٍ》
♦️ساکنان غاضریه از قبیله بنی اسد پیکرهاى امام حسین(ع) و یاران ایشان را یک روز پس از شهادتشان در طَفّ به خاک سپردند.(۳)
👤سید بن طاووس(متوفی۶۶۴ق) :
📋《وَ لَمَّا اِنْفَصَلَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ عَنْ كَرْبَلاَءَ خَرَجَ قَوْمٌ مِنْ بَنِي أَسَدٍ فَصَلَّوْا عَلَى تِلْكَ اَلْجُثَثِ اَلطَّوَاهِرِ اَلْمُرَمَّلَةِ بِالدِّمَاءِ وَ دَفَنُوهَا عَلَى مَا هِيَ اَلْآنَ عَلَيْهِ》
♦️زمانی که عمر بن سعد از کربلا خارج شد، قومی از قبیله بنی اسد بر اجساد مطهر که به خون آغشته شده بودند، نماز خواندند و در محل کنونی دفن کردند.(۴)
👤عماد الدین طبری(متوفی قرن هفتم) :
📋《لَمَّا غَادَرَ اِبنُ سَعدِِ كَربَلاءَ نَهَضَ جَمَاعَةُ مِن بِنِي أَسَدِِ كَانُوا نُزُولاً هُنَاكَ وَ أَقبَلُوا إِلَى كَربَلاءَ وَ دَفَنُوهُ》
♦️هرگاه ابن سعد از کربلا رفت، بلافاصله جماعتی از بنی اسد که در آنجا ساکن بودند، در کربلا فرود آمدند و شهداء را دفن کردند.(۵)
2⃣قائلین به سیزدهم محرم :👇
👤مقرم(متوفی ۱۳۹۱ق) :
📋《وَ فِي اليَومِ الثَالِثِ عَشَرَ مِن المُحَرَّمِ أَقبَلَ زَينُ العَابِدِينَ(ع) لِدَفنِ أَبِيهِ الشَهِيدِ》
♦️امام سجاد(ع) در روز سیزدهم محرم، برای دفن پدر شهیدش به کربلا آمد.(۶)
✍نقل است روزی على بن ابی حمزه نزد امام رضا(ع) در مورد تدفین و تکفین امام موسی کاظم(ع) سوالی پرسید که این امور را در حق ایشان چه کسی بر عهده گرفت؟
و امام رضا(ع) برای اثبات این امر به دفن امام حسین(ع) توسط امام سجاد(ع) استدلال کردند
علی ابی حمزه گفت :
📋《إِنَّا رُوِّينَا عَنْ آبَائِكَ أَنَّ اَلْإِمَامَ لاَ يَلِي أَمْرَهُ إِلاَّ إِمَامٌ مِثْلُهُ》
♦️براى ما از پدرانت روايت شده كه كار تكفین و تدفین امام را جز امامى مانند خود او بر عهده نمى گيرد!
امام رضا(ع) فرمود :
📋《فَأَخْبِرْنِي عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ(ع) كَانَ إِمَاماً أَوْ كَانَ غَيْرَ إِمَامٍ؟》
♦️پس مرا از حسين بن على(ع) خبر بده كه امام بود يا نبود؟
ابی حمزه گفت : امام بود!
امام رضا(ع) فرمود : پس چه كسى اين كارها را برايش به عهده گرفت؟
ابی حمزه گفت : على بن حسين(ع)! امام(ع) فرمود :على بن حسين(ع) كجا بود؟
ابی حمزه جواب داد : در كوفه در دست عبيدالله بن زياد، زندانى بود؛ امّا بدون آن كه بدانند، بيرون آمد و كارهاى پدرش را به انجام رسانْد و سپس باز گشت.
امام رضا(ع) به او فرمود :
📋《إِنَّ اَلَّذِي أَمْكَنَ عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ(ع) أَنْ يَأْتِيَ كَرْبَلاَءَ فَيَلِيَ أَمْرَ أَبِيهِ فَهُوَ يُمْكِنُ صَاحِبَ هَذَا اَلْأَمْرِ أَنْ يَأْتِيَ بَغْدَادَ فَيَلِيَ أَمْرَ أَبِيهِ ثُمَّ يَنْصَرِفَ، وَ لَيْسَ فِي حَبْسٍ وَ لاَ فِي إِسَارٍ》
♦️اگر على بن الحسين(ع) چنين امكانى داشت كه به كربلا بيايد و كارهاى پدرش را به انجام برسانَد، صاحب كنونى اين امر امامت هم مى تواند به بغداد برود و كارهاى پدرش را به انجام برساند و سپس بازگردد، در حالى كه در زندان و اسارت هم نيست.(۷)
📚منابع :
۱)تاریخ طبری، ج۵، ص۴۵۵
۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۴
۳)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۱۲
۴)اللهوف ابن طاووس، ص۱۴۲
۵)کامل بهائی عماد الدین طبری، ج۲، ص۳۵۶
۶)مقتل الحسین(ع) مقرّم، ص۳۱۹
۷)اختیار معرفة الرجال[رجال الکشی]، ص۴۶۳