eitaa logo
ذاکرین آل الله
275 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
299 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه وتوسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام به نفسِ حاج محمد رضا طاهری •✾• بسم الله الرحمن الرحیم *گفت خشکسالیِ در مدینه بود، مردم اومده بودن برا دعا، نماز استثغا؛دیدم میون این مردم یه غلام سیاهی راهشو جدا کرد از هیبت این غلام ناخواسته دنبالش رفتم. دیدم رفت یه گوشه ای به تنهایی دستشو بالا آورد و شروع کرد دعا کردن. تو نخ این غلام سیاهه بودم، یه مرتبه دیدم باران رحمت الهی نازل شد. گفتم دعای این بود؟ با دعای این؟ من ببینم این کجا میره! اومد بره منم دنبالش راه افتادم. تو کوچه پس کوچه های مدینه دیدم اومد تو کوچه بنی هاشم. شک کرده بودم اما دنبالش رفتم به یقین برسم. دیدم وارد خونهٔ امام سجاد شد. گفتم بله غلام این خونه بایدم اینطوری دست به دعا برداره خدا باران رحمتشو نازل کنه..یه جاهایی تو این روایت هم لطیفه هم آدم دلش می سوزه. میگه فرداش رفتم درِ خونه آقام زین العابدین علیه السلام در زدم. آقا با محبت باهام برخورد کرد.گفتم آقاجان یه درخواستی ازت دارم. حضرت فرمود: بخواه. گفتم: آقا یه غلامی داری میخوام ازت بخرم. با هر قیمتی که شما بگی. حضرت فرمود چرا بخریش؟ ما اون غلامو به شما هدیه کردیم. کی هست؟ هی یک به یک غلاما رو آوردن. گفتم نه این نیست. دوباره آوردن نه اینم نیست. آقا فرمود: دیگه کسی نمونده. آقا فقط یه نفر هست. به اسب ها رسیدگی میکنه. اونجا هم می خوابه. حضرت فرمود: اونم بیارید شاید اونه. تا اومد دیدش گفت آقا خودشه. حضرت فرمود: دیگه از این به بعد غلام ایشون هستی. برو خونهٔ ایشون. یه مرتبه غلامه زد زیر گریه. گفت: آقا چه کردم که داری منو از در خونت دور میکنی؟ چه غلطی کردم؟ حضرت فرمود:غلام! کاری نکردی. این دوست ما چشمش تو رو گرفته. رو کرد به اون به التماس گفت: من چه کردم که داری منو از آقام جدا میکنی؟ گفتم عزیزم گریه نکن! من تو رو برا کار نمی برم. میخوام ببرمت خونه ام، من غلامیتو بکنم! حالا بگو چی شده؟ گفت: من دیدم که تو رفتی مناجات کردی. خدا به دعای تو باران رحمتو نازل کرد. میخوام بیای برکت خونمون بشی. گفت آ خدا! این راز بین من و تو بود دیگه نمیخوام زنده بمونم. میگن همه دور و بریای حضرت. غلاما، خود آقا امام سجادم شروع کردن گریه کردن. این مَردَ هم پشیمون شد رفت. تو راهم گریه کرد گفت عجب کاری کردم. هنوز به خونه اش نرسیده بود پیک امام سجاد رفت دنبالش. فلانی رفیقت از دنیا رفت. اگه میخوای، تشییع جنازه اش خودتو برسون. اینجا که میرسیم باید به آقامون اینطور عرضه بداریم...* من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند خدا هر آنچه کند از توأم جدا نکند ادامه روضه 👇👇👇👇
تمام عمر خود، آزار دیدم جهان را بر سرم آوار دیدم *میخوای گریه کنی باید برا اینا گریه کنی: عزیزان خدا را خوار دیدم میان مجلس اغیار دیدم چهل منزل که نه، عمری حزینم چهل سال است من چله نشینم شبانه روز، یاد اربعینم همیشه چشم خود، پُربار دیدم * آقاجانم! امشب شما روضه بخون ما پا به پات گریه کنیم...*   شده اشکم روان، با که بگویم غمِ هفت آسمان با که بگویم از این داغ گران با که بگویم حرم را بر سرِ بازار دیدم الهی که زنی مضطر نمانَد میان کوچه، بی یاور نماند اگر هم ماند، بی معجر نماند خودم این درد را ناچار دیدم از این غصه گریبان می دهم چاک میان خنده های قوم ناپاک عقیله عمه ام را بر روی خاک... به زیر کعب نی، بسیار دیدم نرفت از تن، نشانِ سلسله... نه! نرفت از گوش، صوتِ هلهله... نه! نرفت از خاطر من، حرمله... نه! از آن ملعون غمی دشوار دیدم به روی سینه ی بابا دویدند تنش را سمت گودالی کشیدند سرش را با چه زجری می بریدند خودم دیدم اگر ناچار دیدم : محمد جواد شیرازی * گفت برم آقامو خوشحال کنم. از کوفه با شتاب خودشو رسوند مدینه. گفتم برم پهلو آقا اگر اینو بگم حضرت لباس عزا رو از تن بیرون میکنه. آقاجان! چشمت روشن! مختار قیام کرده. قتله باباتو، همه رو به سزای اعمال شون رسونده. یک به یک گفتم. شمر رو گفتم، همه رو گفتم. دیدم آقا شروع کرد گریه کردن. گفتم آقا! خوشحال نشدی؟ گفت: خدا رحمت کنه مختارو. من یه سوال دارم ازت، به من بگو آیا حرمله رو هم گرفته؟ گفتم آقا این همه رو گفتم. چطور این نانجیب؟فرمود: نمیدونی چه دلی از ما سوزوند. آخه مگه شیرخواره چقد آب میخوره؟نذاشتن حرف بابام تموم شه! این نانجیب جیگر بابامو آتیش زد.... ای حسین...*
روضه خانگی - امام سجاد(ع) - 1876(1).mp3
11.52M
تمام عمر خود، آزار دیدم جهان را بر سرم آوار دیدم عزیزان خدا را خوار دیدم میان مجلس اغیار دیدم
4_723784306719286900.mp3
8.07M
سه پنج روزه که بوی گل نیومد؛ یار… صدای چهچهِ بلبل نیومد روید از باغبانِ گل بپرسید؛ یار… چرا بلبل به صیدِ گل نیومد؟ روید از باغبانِ گل بپرسید؛ یار… چرا بلبل به صیدِ گل نیومد؟ گلی که خود بِدادم پیچ و تابش به اشکِ دیدگانم دادم آبش به درگاه الهی کی روا بی گل از موُ دیگری گیرد گلابش؟ ز گلبن چید گلچینی گلی را؛ یار… شنید از پی، صدای بلبلی را تو خوشبختی… گلی چیدی و رفتی، یار ندانستی که آزردی دلی را… بی ته گلشن؛ چون زندونه به چشمام… یار… گلستون؛ آذرستونه به چشمام! یار…. بی ته آرام و عمر و زندگونیم یار همه خوابه پریشونه به چشمام… بی ته آرام و عمر و زندگونیم یار همه خوابه پریشونه به چشمام… غمِ عشقت، بیابون پرورم کرد… یار… هوای بخت؛ بی بال و پرم کرد به موُ گفتی؛ صبوری کن صبوری، یار… صبوری؛ طرفه خاکی بر سرم کرد
◾روضه دفتری امام سجاد(ع)◾ 👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻 (السلام علیکَ یا علی بن الحسین یا زین العابدین یابن رسول الله) دل سودا زده ام ناله و فریاد کند هر زمان یادِ غم سید سجاد کند بی گمان اشک بِه رخساره بریزد ازچشم هر که یادی زِ گرفتاری آن راد کند بجز از شمر ستمگر نشنیدم دگری با تنِ خسته کسی اینهمه بیداد کند خون ببارد زِ غمِ مرگ پدر در همه عمر چونکه از واقعه ی کربُبلا یاد کند ◾دلها رو ببریم مدینه، آی عاشقان اهلبیت امروز شهادت آقا امام سجاده ، قربون قبری که نه گنبد داره و نه بارگاهی، قربون قبر خاکیت برم آقاجان ، امشب از چشمات بخواه برا اون آقایی اشک بریزه که تو کربلا خیلی عذاب کشید، همون آقایی که همه چیز رو با چشمان می دید ولی نمی تونست کاری انجام بده ، برا اون آقایی ناله بزن که تا چشمش به طفل صغیری می افتاد گریه میکرد ، آب می آوردند وضو بگیره گریه میکرد، اگر گوسفندی ذبح میکردند گریه میکرد می فرمود آیا آبش دادید یا نه، آنقدر گریه میکرد که اطرافیان هم به گریه می افتادن فراوان هر کجا او گریه میکرد به هر موقع به هر دم گریه میکرد میان خانه مولا گریه میکرد چو میدید آب مولا گریه میکرد کنار گاهواره گریه میکرد برای شیر خواره گریه میکرد قربون گریه هات بشم من😭😭😭همه ی صحنه های دلخراشو امام سجاد دیده بود، قتلگاه رو دید، بدنهای غرقِ به خون عزیزانشو دید، خیمه های سوخته رو دید، کوفه رو دید، زخم زبان شامیان رو شنید، آنقدر در شام به اهلبیت سخت گذشت که وقتی از امام سجاد پرسیدند در این سفر کجا به شما سخت گذشت سه مرتبه فرمود(الشام، الشام، الشام)می دونید چرا؟ چون تو کربلا زخم شمشیر زدن اما تو شام زخم زبان میزدن، سَهل ساعدی میگه: دمِ دروازه ی ساعات دیدم چند سر بریده بالای نیزه هاست یکی از سرها داره قرآن میخونه، میگه سرها که گذشت دیدم آقای بزرگواری رو سوار بر شتر برهنه کردن، جلو رفتم سلام کردم فرمودن خدا شما رو رحمت کنه کی هستی که بین اینهمه کافر از خدا بی خبر به ما سلام میکنی؟ گفتم آقا من سهل ساعدی هستم از صحابه ی جدّت رسول خدایم، آقا این چه حالیست که میبینم تو را ؟ فرمود: ای سهل ساعدی نبودی کربلا😭😭😭بابامو کشتند اونم با لب تشنه، سرش رو از بدنش جدا کردن، عمو عباسم رو شهید کردن به گریه افتادم گفتم آقا جان چه کاری از دست من بر میاد فرمود: سهل پول همراهت داری ؟ گفتم دارم آقا فرمود برو پول بده به اینایی که سرها رو به نیزه زدن بهشون بگو یا جلو برند یا عقب بیان، چرا ؟ فرمود: انقدر این مردم به بهونه ی سرها ناموس ما رو نگاه نکنن ای وای 😭😭😭 هاناله داری بگم؟ میگه انجام دادم آمدم محضر زین العابدین گفتم آقا تمامه، فرمود پارچه داری یا نه؟ عرض کردم عبایم را برات پاره میکنم فرمود پارچه رو زیر زنجیری که به گردنم بستن بنداز این گرما زنجیر رو داغ کرده ، میگه تا این زنجیر رو بلند کردم دیدم خون تازه از گردن مبارک جاری شد، همه با هم به غربت امام زین العابدین، به اشک چشم بچه هاو عمه اش زینب ، شفای همه ی مریضا حوائج امام زمان یاد همه گذشتگان و حسینیا و شهدا و اموات دسته جمع سه مرتبه بگو یا حسین یا حسین یا حسین😭😭😭 الا لعنة الله علی القوم الظالمین @rozehdaftari
متن روضه اسارت حضرت زینب میرزا محمدی السلام علیک یا اباعبدالله هشتاد و چهار زن و بچه رو به طناب بسته بودن زیارت ناحیه مقدسه رو ببین خود امام داره روضه میخونه” عرضه داشت: و سُـبـِیَ اهلک کـَالعبید”حسین جان زن و بچه تو مثل برده ها به اسارت بردن وَ صُفصِدوا بالحدید؛ دونه دونه شونو بازنجیر بسته بودن نه با طناب، با زنجیر(این نص زیارت ناحیه هستا) “أیدیهِم مَغلولَةٌ إلَی الأَعناقِ” دستاشونو به گردن بسته بودن یا صاحب الزمان آجرک الله”یـُساقون فی البراری و الفـَلـَوات”مثل برده ها ازین شهر به اون شهر می بردن. حسین…برشتران بی جهاز زن و بچه تو سوار کردن،اونقده آفتاب پوست صورتاشونو سوزونده بود،اینجوری وارد کوفه شدن… هرمنزل و روستا که بردند پای سر تو شراب خوردند حسین… حالا که حال خوبی داری بزرگان به ما اینجوری یاد دادن،اگه دلها تو جلسه منقلب بشه علامت اینه که حضرت بهتون نظر کرده اونشبم بهت گفتم ابی عبدالله داره به گریه کنش نظر میکنه در محضر آقا دارم این روضه رو می خونم اما اگه ۸۴ نفر هم قد و قامتو به طناب ببندن، مشکلی پیش نمیاد-مگه اسرای مارو نبستن؟! اما اگه توی این ۸۴ تا بعضیاشون بچه ی سه ساله باشن بود، بعضیاشون زینب قد و قامت کشیده باشه،اگه به یه طناب ببندن، اگه بزرگا توی طناب بخان ایستاده راه برن،طناب گردن بچه هارو خفه میکنه، لذا عمه جان خم میشد که این طناب گردن بچه هارو اذیت نکنه” اینقده خمیده خمیده زینب راه رفت. رسید تو مجلس ابن زیاد، الله اکبر، خدا رحمت کنه، بخدا روی قلب همه مون پرده کشیدن و إلا اگه حقیقت این مجلس”همه مون می میریم” محضر حضرت شیخ عبدالکریم حایری مؤسس حوزه، روضه خوان، روضه خواند، اینو از زبان مراجع فعلی شنیدم، اینا تو اون جلسه بودن، مرحوم آیت الله مروارید مشهد میفرمود این روضه خوان یه جمله گفت مرحوم شیخ عمامه شو برداشت گذاشت زمین و به روضه خوان گفت بسه دیگه روضه نخوان! چی گفت مگه؟! گفت: “و دَخَلَتْ زَینَبُ عَلَی ابنِ زِیادٍ” همین! آشیخ اجازه نداد دیگه روضه خوان روضه بخواند، ایشون می فرمود تا غروب همه داشتیم گریه می کردیم، ما که نمی فهمیم! یه جلوه شو بگم،امشب شب علی اصغر ربابه، بلکه شب خود ربابه، باب الحوائجه این بانو،تا زینب ناشناس وارد شد بدون سلام خیلی به ابن زیاد گرون تموم شد،گفت این زن ناشناس کیه اینجوری با تکبر وارد شد،یه کنیزی گفت اگه معرفیش کنم شاید حیا کنه”ای کاش این کنیز هیچوقت زینبو معرفی نمی کرد” تا گفت “هذه زینب بنت علی ابن ابیطالب” ابن زیاد شروع کرد توهین کردن،اونقده نیش و کنایه زد یه وقت دیدن “فرقت زینب و بکت” زینب گریه کرد، تا رباب دید اشک زینب جاری شد بلند شد همه ی توجه مجلسو از زینب به خودش منعطف کرد، اومد کنار تشت طلا، خم شد سر بریده رو بغل گرفت،آخ به سینه چسباند،هی صدا میزد، فوالله ما نسیتُ حسینا … حسین …..
متن روضه کوتاه اسارت حضرت زینب حاج مهدی سماواتی مائیم و طفلانی بهم زنجیر کرده داغ اسیری هر دومان را پیر کرده * یا صاحب الزمان ایام اسارت آل الهِ * ما مانده ایم و کاروانی دل شکسته جمع یتیمانی که دشمن پای بسته در گوشه ای تیر سه شعبه اوفتاده نیزه شکسته روی جسمی ایستاده اینک سپاه ما علمداری ندارد جز زینب و سجاد یک یاری ندارد ارباب مقاتل نوشتن عمر سعد ملعون صبح روز یازدهم محرم دستور داد کاروان اسرا رو از کنار بدنهای شهدا عبور بدن – یا صاحب الزمان آجرک اله فی مصیبت جدک الحسین – چه گذشت به خاندان رسول خدا – الهی بمیرم وقتی نازنین بدن برادر پیدا کرد – گاهی صدا میزد أانت اخی ، انت ابن والدتی – گاهی صدا میزد برادرم - یوم علی صدر المصطفی و یوم علی وجه الثّری – یابن الحسن – اومدن با کعب نی و تازیانه – این خواهر تسلی دادن میخواد از برادر جدا بشه – علی القاعده باید صورت برادرو ببوسه – سر بالای نیزست . سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب یا امام زمان منو ببخشید ، سادات مجلس - اینجا بدن بی سر برادر و دید زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست دم دروازه ی کوفه گرم خطبه خواندن بود – یه صدای آشنایی به گوشش رسید – سر از محمل بیرون آورد – دید سر برادر بالای نیزه قرآن میخوانه – برادرم خیال نمیکردم یه روزی برسه تو این شهر من خطبه بخوانم ، سر تو بالای نیزه قرآن بخوانه ( حسین جانم ) صدا بزن حسین حسین آرام جانم حسین حسین روح و روانم حسین حسین داروی دردم حسین حسین دورت بگردم -------------------------- نور خداست جلوه ی نورانی حسین بوسیده است نبی مهِ پیشانی حسین باشد حسین چراغ هدایت برای ما روشن نموده است ره روحانی حسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ 🔹الان کجای عالم شرف حضور داری اقاجان ... کجا داری نماز میخوانی ... کجا داری گریه می کنی ... کجای عالم داری برای ما دعا می کنی ... کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی ... بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین 84 زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن . سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین  اسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان ... " نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن ... ▪️(خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟ (الله اکبر) یه نگاهی کرد؛ دید از این به بعد لباس هاشونو رفتن عوض کردن"  این بچه هایی که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن دیگه آب و غذا بهشون دادن ... یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن ..." کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا ..."  همونایی که 40 سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن ..." آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم" اون روضه ای که خودت  فرمودی من خون گریه می کنم ..."روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم ..." عمه ی من نائب الحیدر است سیدالنساء پس از مادر است عمه ی من سفیر خون خداست هم دم هجده سر از تن جداست عمه ی من اوست که در قافله نشسته آورده به جا نافله ... عمه ی من بر سر بازارها دیده ز اهل ستم آزارها این بی بی کسی هست که 56 سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که 56 سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشُ ندیده... این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت" امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن ..." یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات" اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات ؟ ▪️ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشُ ببینه ...." حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما ....😭 این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن .... یه جمله فقط" این خانمو آوردن تو مجلس شراب ...." آی حسین ... عمه ی من اسوه ی ایوب بود شاهد قرآن و لب و چوب بود ▪️هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد ....هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن " نتیجه ای نگرفت آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی  ...ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی ....بأبی المستضعف الغریب یا ثارالله ... یا اباعبدالله ...
💠توابين، شک کردند شاید هم ترسیدند و از کربلا جا ماندند. توبه کردند، سپس شدند توابین اما ،توابین کربلایی نشدند. به ولی امر زمانت شک کنی از کربلا جا مانده ای. یکی گفت: هنوز با این گرانی ها پای آرمان های انقلاب و رهبرت هستی؟ گفتم : در مکتب امام حسین (ع) ممکن است، زمانی حتى آب هم برای نوشیدن نداشته باشیم درکربلای این عصر لبیک یا خامنه ای، لبیک یاحسین است وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷
58940_139877133058_443371.mp3
537.4K
▪️نوحه ورود کاروان اسرا به شام من زینبم در، شام بلایم،شام بلایم اسیر قومی، دور از خدایم،دور از خدایم آید به گوشم طعنه ودشنام بسیار۲ وای از غریبی،وای از غریبی،وای از غریبی... @nohe_sonati سرها میان، این کاروانست،این کاروانست چشم حرامی،سوی زنان است،سوی زنان است ای پهلوان من ابو فاضل کجایی۲ وای از غریبی... @nohe_sonati شامی بخندد،ما جمله گریان،ما جمله گریان باران سنگ و،راس شهیدان،راس شهیدان ما را پچرخانند در بازار وکوچه۲ وای از غریبی... @nohe_sonati بزم شراب و،آل پیمبر،آل پیمبر بی حرمتی از،یزید کافر،یزید کافر دست پلید وخیزران،رأس حسینم۲ وای از غریبی... @nohe_sonati ✍اسماعیل تقوایی 👇 https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6 👇 https://eitaa.com/joinchat/3034055168Cc0ae3ceb1e
▪️نوحه ورود کاروان اسرا به شام 👇 سخت تر از کرب و بلا شام بود دیدن آن مردم بد نام بود @nohe_sonati کاش منم تشنه فدا می شدم کشته به صحرای بلا می شدم تا که چنین صحنه نبینم به شام همرهِ سرهای جدا می شدم نام علی دارم و احساس او مرد جهادم به خدا چون عمو کرب و بلا فرصت جنگم نبود تا بکُشم خیل سپاه عدو سخت تر از کرب و بلا... @nohe_sonati شام بلا بر منِ خونین جگر سخت تر از کرب و بلا شد دگر ذُریّة فاطمه در بارِ عام دور و برم این همه ظالم نگر قافله ای را که سراسر عزا دیده به صحرای غم کربلا در غُل و زنجیر و رَسَن بَرده ها کوچه به هر کوچة شام بلا سخت تر از کرب و بلا... @nohe_sonati دست مرا بسته به دوشم زدند از سرِ بام بر سر و گوشم زدند بدتر از آن پیش دو چشم تَرم به خواهرانِ تیره پوشم زدند جان به لبم شد سرِ بازار شام کز هوس مردکِ زادالحرام مُهر کنیزی به یتیمان زدند وای چه ها شد دلِ بنت الامام سخت تر از کرب و بلا... @nohe_sonati در گذر از کوی یهودی نشین تودة خاکسترِ بس آتشین پیرزنی ریخت به روی سرم سوخت سراپای مرا آن لعین خارجی ام خواندن و اشکم چکید زآنچه به اولاد محمّد رسید بار خدایا بِنِگر حال ما دین شده بازیچة دست یزید سخت تر از کرب و بلا... @nohe_sonati کرب و بلا ، کوفه و دیگر بِلاد ظلم و ستم ها شده بر ما زیاد کاخ یزید رفتن و چوبِ جفا بر لب و دندان پدر مانده یاد در دل این واقعه مانند شیر صرف نظر از غمِ مردی اسیر خطبة غرّای من و عمّه ام کاخ ستمگر بکشانید به زیر سخت تر از کرب و بلا... @nohe_sonati گرچه بلا پشت بلا دیده ام لحظه به هر لحظه جفا دیده ام سجده کنم بر درِ درگاه حق این همه را لطف خدا دیده ام گرچه علی بن حسین شد اسیر در سفر کوفه به شامات پیر سروری این نکته بگو با همه بچة شیر است فقط مثل شیر سخت تر از کرب و بلا... @nohe_sonati ✍محمد رضا سروری 👇 https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6 👇 https://eitaa.com/joinchat/3034055168Cc0ae3ceb1e
4_5881834051173-AudioConverter.mp3
1.19M
▪️نوحه ورود کاروان اسرا به شام اهل حرم مولا (با عمه ی ساداتند)۲ وارد شده آن ها از (دروازه ی ساعاتند)۲ بر دیدار اسیران مردم شام جلوی دروازه کرده ازدحام امان از شهر شام آه و واویلا۲ @nohe_sonati در بین اسیران بود (سرها همه روی نی)۲ هر کوچه ی شهر شام (با خون جگر شد طی)۲ یتیمان حسین با دست بسته خونجگر گردیده قلب شکسته امان از شهر شام آه و واویلا۲ @nohe_sonati از این همه ظلم و کین (خون شد جگر زینب)۲ سوزد دل طفلان با (سوز و شرر زینب)۲ اهل حرم سوزد زین همه بیداد خون گردیده دل حضرت سجاد امان از شهر شام آه و واویلا۲ @nohe_sonati در بین همه مردم (شد غربت شان معلوم)۲ خون گریه کنند زین غم (هم زینب و هم کلثوم)۲ در شام غم بی جرم و بی بهانه بر طفلان می زدند با تازیانه امان از شهر شام آه و واویلا۲ @nohe_sonati زن های حرم گریان (از این همه غم محزون)۲ از این همه ظلم شام (دل ها همه گشته خون)۲ روز اسیران گردیده چنان شام سنگ می زدند بر آن ها از لب بام امان از شهر شام آه و واویلا۲ @nohe_sonati ✍حاج رضا یعقوبیان 👇 https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6 👇 https://eitaa.com/joinchat/3034055168Cc0ae3ceb1e
20230730_103657-AudioConverter.mp3
920K
▪️نوحه ورود کاروان اسرا به شام جان نیمه جانی از غم بر لب آمد وقت امانت داری زینب آمد واویلا واویلا واویلا واویلا... @nohe_sonati مَردم شامی همه چنگ و دف زدند طعنه زنان خنده زن کف بر کف زدند واویلا واویلا واویلا واویلا... @nohe_sonati رُباب اگر بیند از غُصّه می میرد رأسِ شِش ماهه به نِی جا نمی گیرد واویلا واویلا واویلا واویلا... @nohe_sonati ✍حاج علی انسانی 👇 https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6 👇 https://eitaa.com/joinchat/3034055168Cc0ae3ceb1e
20230730_103800-AudioConverter.mp3
688.9K
▪️نوحه ورود کاروان اسرا به شام ای خدا زینب و مجلس نامحرمان تشت زر پیش رو راس حسین در میان ناله ی کودکان ضربه ی خیزران وا حسینا وا حسینا... @nohe_sonati تهمت خارجی به آل حیدر زدند بر لبان حسین به پیش خواهر زدند وای از این دست غم جور و ظلم و ستم وا حسینا وا حسینا... @nohe_sonati قاری عشق من دگر تو قرآن مخوان هر چه خوانی عدو زند به روی دهان خون روی لبت قاتل زینبت وا حسینا واحسینا... @nohe_sonati بار دیگر اخا آیه ی قرآن بخوان تا که از ما رود دیده ی نامحرمان خوانده خصم ای عزیز دخترت را کنیز وا حسینا وا حسینا... @nohe_sonati ✍محمد مبشری 👇 https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6 👇 https://eitaa.com/joinchat/3034055168Cc0ae3ceb1e
20230807_101011-AudioConverter.mp3
1.09M
▪️نوحه مصائب شهر شام مردمِ شام این امام عالمین است نور سرمد سبط احمد این حسین است وامصیبت ‌وامصیبت وامصیبت... @nohe_sonati این سَرِ بر روی نیزه شاه دین است نور چشمانِ امیرُالمؤمنین است وامصیبت‌ وامصیبت وامصیبت... @nohe_sonati لُطفتان بود شامِلَش ای قوم کافر سنگ کینه شد پذیرایی از این سر وامصیبت ‌وامصیبت وامصیبت... @nohe_sonati نانَجیبانِ همه عالَم شمایید خنده کم بر گریه عترت نمایید وامصیبت ‌وامصیبت وامصیبت... @nohe_sonati زین مصائب شد روان اشک از دو دیده رقص و آواز پای سرهای بریده وامصیبت ‌وامصیبت وامصیبت... @nohe_sonati دستِ ما را ای حرامی ها نَبَندید مادرش اینجا بُوَد کمتر بخندید وامصیبت ‌وامصیبت وامصیبت... @nohe_sonati ✍امیر عباسی 👇 https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6 👇 https://eitaa.com/joinchat/3034055168Cc0ae3ceb1e
20230807_102958-AudioConverter.mp3
1.68M
▪️نوحه مصائب شهر شام به گریه ما دگر نخندید ای مردم شام به روی زخمم نمک نپاشید ای مردم شام جانم رسیده بر لبم من زینبم من زینبم @nohe_sonati از بار داغ هجده عزیزم پشتم شکسته من زائر این سرهای پاکم با دست بسته جانم رسیده بر لبم من زینبم من زینبم @nohe_sonati غمی ندارم گر بازویم را از کینه بستید با سنگ از چه فرق حسین من را شکستید جانم رسیده بر لبم من زینبم من زینبم @nohe_sonati روی کبود و اشک یتیمان دیدن ندارد ای مردم شام ناموس یزدان دیدن ندارد جانم رسیده بر لبم من زینبم من زینبم @nohe_sonati آتش زکینه بر بال و پرهای ما نریزید خاکستر از بام بر روی سرهای ما نریزید جانم رسیده بر لبم من زینبم من زینبم @nohe_sonati از هیچ ظلمی بر آل عصمت پروا ندارید ای مردم شام شرم و حیا از زهرا ندارید جانم رسیده بر لبم من زینبم من زینبم @nohe_sonati ✍سید هاشم وفایی 👇 https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6 👇 https://eitaa.com/joinchat/3034055168Cc0ae3ceb1e
20230807_100657-AudioConverter.mp3
2.03M
▪️نوحه ورود کاروان اسرا به شام در ‌شام به عترت جفا شد دیگر نگویم چه ها شد دست زن و بچه بسته قلب زینب شد شکسته ای وای، ای وای ای وای ای وای... @nohe_sonati دیدند مصیبت و آزار آلِ حیدر سرِ بازار زهرا گریان از این عزا خون بر دیدهٔ مرتضیٰ ای وای، ای وای ای وای ای وای... @nohe_sonati آه از رنج بی حساب و آه از مجلس شراب و آه از گریهٔ بی امان آه از ضربتِ خِیزران ای وای، ای وای ای وای ای وای... @nohe_sonati ✍امیر عباسی 👇 https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6 👇 https://eitaa.com/joinchat/3034055168Cc0ae3ceb1e
20230807_095730-AudioConverter.mp3
2.28M
▪️نوحه ورود کاروان اسرا به شام بیایید و بخوانید کتیبه ها به دیوار نوشته اند زینب رسیده سَرِ بازار بیا بهرِ تماشا ببین یوسف زهرا واویلا واویلا واویلا واویلا @nohe_sonati ثواب دو زیارت به زائرت رسیده یکی پیکر بی سر یکی سر بریده تویی حاصل زینب امان از دل زینب واویلا واویلا واویلا واویلا @nohe_sonati ✍حاج علی انسانی 👇 https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6 👇 https://eitaa.com/joinchat/3034055168Cc0ae3ceb1e
20230807_104342-AudioConverter.mp3
2.03M
▪️نوحه ورود کاروان اسرا به شام جان نیمه جانی از غم بر لب آمد وقت امانت داری زینب آمد واویلا واویلا واویلا واویلا... @nohe_sonati مَردم شامی همه چنگ و دف زدند طعنه زنان خنده زن کف بر کف زدند واویلا واویلا واویلا واویلا... @nohe_sonati رُباب اگر بیند از غُصّه می میرد رأسِ شِش ماهه به نِی جا نمی گیرد واویلا واویلا واویلا واویلا... @nohe_sonati ✍حاج علی انسانی 👇 https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6 👇 https://eitaa.com/joinchat/3034055168Cc0ae3ceb1e
20230807_104733-AudioConverter.mp3
1.31M
▪️نوحه مصائب شهر شام خسته از شامِ جفايم من حديثِ كربلايم زينبم من زينبم من خواهر آن سرجدايم مرحمِ زخمِ دل من گشته هجرت حاصلِ من پيش من قرآن بخوان تا حل نمایی مشكلِ من وا حسينا وا حسينا... @nohe_sonati داغ تو بر دل كشيدم تا سرت بر نيزه ديدم با لب خشكيده‌ي خود از رگانت بوسه چيدم اي حسين دلداريم كن مرحمي بر زاريم كن با صداي دلنشينت اي برادر ياريم كن وا حسينا وا حسينا... @nohe_sonati من بسوزم از زمانه می‌شوم هر جا روانه می‌زند آتش به جانم كودكان و تازيانه من اسيرِ دشمنانم كن مدد آرامِ جانم من دعا كردم كه ديگر بعد تو زنده نمانم وا حسينا وا حسينا... @nohe_sonati ✍حسن ثابت جو 👇 https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6 👇 https://eitaa.com/joinchat/3034055168Cc0ae3ceb1e
20230807_105203-AudioConverter.mp3
1.38M
▪️نوحه زبانحال امام سجاد علیه السلام در شهر شام ورد زبان من شده الشام الشام بلای جان من شده الشام الشام افتاده ام همچون شیری اینک در دام الشام الشام، الشام الشام، الشام الشام... @nohe_sonati به شهر گردانده شدم با ارحامم من هدف سنگ ز روی هر بامم طعنه زده، شامی بر من،داده دشنام الشام الشام، الشام الشام، الشام الشام... @nohe_sonati ز دست داده ام توان و بیمارم از غل و زنجیر خودم در آزارم زخم شانه،بگرفته از،این تن آرام الشام الشام، الشام الشام، الشام الشام... @nohe_sonati تشت زر و راس پدر ای وای ای وای عمه ی خم گشته کمر ای وای ای وای خیزران و ضربه های مردی بدنام الشام الشام، الشام الشام، الشام الشام... @nohe_sonati ✍اسماعیل تقوایی 👇 https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6 👇 https://eitaa.com/joinchat/3034055168Cc0ae3ceb1e
4_5764941808928-AudioConverter.mp3
599.9K
▪️نوحه مجلس یزید در شام بلا خون شده دل های اسیران وارد شده در شام بلا با دل سوزان زین داغ و مصیبت،جان همه بر لب از گریه ی طفلان،خون شد دل زینب مظلوم حسین جان... @nohe_sonati بر نیزه ی اعدا سر پاک گل زهراست در بین زنان روی گل فاطمه پیداست در شام غم آلود،شمس و قمر آمد بر زینب کبری،نور بصر آمد مظلوم حسین جان... @nohe_sonati قلب حرم الله در این شام شکستند دستان گلان علی و فاطمه بستند گشته پذیرایی،با چنگ و نی و دف در کنار سرها،از کینه زدند کف مظلوم حسین جان... @nohe_sonati با دست ستم بسته به زنجیر و طنابند طفلان و حرم راهی سوی بزم شرابند زین داغ و مصیبت،دل ها همه شد خون قامت خمیده،شد زینب محزون مظلوم حسین جان... @nohe_sonati ظلم و ستم و کینه ی اعدا به ملا بود در رو به روی دشمن دین تشت طلا بود گردیده جسارت،بر قاری قرآن بر لبان قاری،زد به چوب خزران مظلوم حسین جان... @nohe_sonati ✍حاج رضا یعقوبیان 👇 https://eitaa.com/joinchat/2503606460Caf3cba7fb6 👇 https://eitaa.com/joinchat/3034055168Cc0ae3ceb1e
20230804_145242-AudioConverter.mp3
1.03M
▪️زمزمه مناجات امام زمان و گریز به روضه سید الشهداء 👇 یابن الحسن کجایی منتظرم بیایی... @nohe_sonati مهدی امید مایی منتظرم بیایی ذکرم شده شب و روز یابن الحسن کجایی در رنج و در ملالم منتظر وصالم از لطف و جود و رحمت نظر نما به حالم ای نور چشم زهرا مولا در انتظارم در لحظه لحظه عمرم بهر تو بیقرارم تنها و زا رو خسته با یک دل شکسته سائل درگه تو منتظرت نشسته آقا مرا صدا کن از رنج و غم رهاکن ای مهربان عالم برای من دعا کن تنها تویی حبیبم به درد من، طبیبم خدا گواهه مهدی بدون تو غریبم ماه محرم آمد تنگه دلم برایت ای نورچشم حیدر کرده دلم هوایت از بس که با صفایی تنها امید مایی شب عزا و ماتم منتظرم بیایی تو شمس عالمینی بر همه نور عینی تا لحظه ی ظهورت گریه کن حسینی هستم به تاب و درتب جانم رسیده برلب افتاده ام به یاد غم حسین و زینب ای نور چشم زهرا در شور و در نوایم امشب دوباره مهدی به یاد کربلایم امشب دوباره یاد علیِ اکبرم من همچون حسین به یاد صد پاره پیکرم من یابن الحسن به یاد علی اصغرم من یاد رباب و طفل بریده حنجرم من یابن الحسن دوباره غربت نمودم احساس افتاده ام به یاد چشم و دو دست عباس یابن الحسن به یاد وداع آخرم من رفتن به سوی میدان گریه ی خواهرم من یابن الحسن ز جدت حرمت دریده دشمن دویده سوی مقتل سرش بریده دشمن بعداز شهادت او آتش زدند به خیمه به پیش چشم زینب سرش زدن به نیزه دشمن به کودکانش با تازیانه میزد به پیش چشم زینب چه ظالمانه میزد .
🩸آمدن إمام سجاد علیه‌السلام برای دفن پیکر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام و شهدای کربلا... | خاک و خورشید، چه بر سر پیکر مطهر شهدای کربلا آورده بود... در نقل‌ها آمده است: 🥀 بعد از که گذشت سه روز از عاشورا وقتی که بنی اسد، بر بالای بدن پاک و مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام رسیدند، او از روی نشانه های امامت و نوری که از او ساطع می‌شد، شناختند. دور پیکر امام علیه‌السلام را گرفتند و شروع به گریه و زاری در اطراف او کردند. 📋 و حٰاوَلوا تَحريكَ عضوٍ من أعضائه، فلَم يَتمكّنوا. ▪️سعی کردند یکی از اعضای او را جابجا کنند، اما نتوانستند. 🥀 یکی از آنها گفت: چگونه ما می توانیم این بدن‌ها را دفن کنیم؟! ما از کجا می‌دانیم که هر جسد از آن کیست؟! 📋 و هُم كما تَرونَ جُثثٌ بلا رؤوس، قد غَيّرتْ مَعالمَهُم الشّمسُ و التّرابُ ▪️خودتان هم می‌بینید که اینها اجسادی هستند بدون سر؛ خاک و خورشید، وضعشان پریشان کرده است. 🥀 در همین حینی که مشغول صحبت باهم بودند، سواری را مشاهده کردند که نزدیک آن ها می آمد و نقاب بر صورت زده بود. آن ها _به گمان اینکه این سوار از بنی امیه است _ از اجساد فاصله گرفتند و دیدند که آن مرد از اسب پیاده شد و در حالی که کمرش، منحنی شده، آرام آرام از کنار اجساد، رد می‌شد؛ 📋 حتّى إذا وَقعَ نَظرَهُ على جسدِ الحسين رَمَى بِنَفسِه عليه، و احتَضَنه، و جعلَ يَشمّه تارةً، و يُقبّله أخرى، و هو يَبكي و قد بَلّ لِثامُه مِن دموع عينيه، ▪️تا اینکه که چشمش به بدن امام حسین علیه‌السلام افتاد ، پیش آمد و خود را بر آن انداخت ، آن را در آغوش گرفت و شروع کرد به گریه کردن.گاهی آن ها را می بوسید و گاهی آن را می بویید. آن قدر گریه کرد تا نقاب چهره اش، خیس از اشک شد و می فرمود: 📋 «يا أبتاه بِقَتلك قَرّتْ عيونُ الشّامتين، يا أبتاه بِقتلك فَرِحت بنو أميّة، يا أبتاه بعدك طالَ حُزنُنا، يا أبتاه بعدك طالَ كَربُنا» ▪️پدرجان! با کشتن تو، چشم های مردم کوفه و شام، روشن شد. پدرجان! با کشتن تو، بنی امیه خوشحال شدند. پدرجان بعد از تو اندوه ما طولانی است و غصه هایمان تمامی ندارد. 🥀 سپس رو به بنی اسد کردند و به آنها فرمودند: چرا دور و بر این اجساد ایستاده‌اید؟ گفتند: ما آمدیم آن را تماشا کنیم.حضرت فرمود: قصد شما چه بود؟ آنها گفتند: بدان ، ای برادر ، اکنون ما آنچه را در دل خود داریم در مورد آن جنازه ها به تو می گوییم. 🥀 ما آمده‌ایم تا جسد امام حسین علیه‌السلام و اصحاب او را به خاک بسپاریم و مشغول این کار بودیم که تو از دور نمایان شدی و ما به گمان اینکه تو از اصحاب بنی امیه هستی، دست از کار کشیدیم. 🥀 سپس امام علیه السلام ، خطی را روی زمین کشیدند و رو به بنی اسد کرده و فرمودند: اینجا را حفر کنید. بنی اسد مشغول حفر شدند. سپس حضرت دستور دادند که هفده جسد را در آن حفره به خاک بسپارند. سپس کمی آن طرف تر خطی را روی زمین کشیدند و دستور دادند تا آن جا را حفر کنند و باقی جسدها را در آن به خاک بسپارند به جز یک جسد را... 📚مقتل الحسین علیه‌السلام، بحرالعلوم ص۴۶۶ ✍ از روی دلسوزی دهاتی‌های اطراف تاصبح دور پیکر تو گریه کردند همراه حیواناتِ صحرا دور گودال با گریه‌های مادر تو گریه کردند از تکه‌های چادری بر خاک پیداست با زور خواهر را جدا کردند از تو تا وقت بوده پیکرت را جمع کرده بر جای دست خواهر تو گریه کردند پیرِ قبیله گفت کی؟ سر را بریده در مکتب ما ذبح کردن حکم دارد چون گیسوی آشفته گشته وضع رگ‌ها بر حال و روز حنجر تو گریه کردند دربین پیکرها دوتایش فرق دارد یک پیکری پامال قدری قد کشیده آن دیگری پیچیده بین یک عبا بود بر ارباً اربا اکبر تو گریه کردند نزدیک نخلستان صدا آمد بیایید یک پیکر بی دست اینجا بر زمین است پای فرات و باصدای موج دریا بر ساقی آب‌آور تو گریه کردند بر پشت خیمه مشتی از زن‌ها نشستند بالای قبر کوچکی که زیر و رو شد ناخواسته جای ربابِ دست بسته بهر علیِ اصغر تو گریه کردند از راه زین العابدین آمد صدا زد من صاحب اسرار این گودال هستم بوسه به بوسه پیکرت را شرح می‌داد آن‌ها همه دور و بر تو گریه کردند فرمود مردم تکه بوریا بیارید باید کنار هم بچینم این بدن را دیدند پیدا کرد یک انگشتِ خونین بر دست بی انگشترِ تو گریه کردند
🩸امام سجاد علیه‌السلام با چه وضعی بدن مطهر سیدالشهداء و قمر بنی هاشم علیهماالسلام را به خاک سپردند... در نقلی آمده است: 🥀... بعد از آن که اجساد مطهر شهدای کربلا را إمام سجاد علیه‌السلام همراه بنی اسد به خاک سپردند، آرام به طرف جسد مطهر سیدالشهدا علیه السلام آمدند و مقدار کمی از خاک ها را کنار زدند و یک قبر حفر شده نمایان شد ؛ همان قبری که رسول خدا صلی الله علیه و آله حفر نموده بودند. 🥀 مردان بني اسد پیش آمدند تا حضرت را کمک کنند اما امام علیه السلام با یک حالت خضوع و خشوعی فرمودند: من به تنهایی کفایت میکنم. به او گفتند: ای برادر! چگونه تو تنهایی می توانی آن را خاک کنی؟! ما همگی نتوانستیم حتی یک عضو از اعضای او را تکان بدهیم! 🥀 در این هنگام امام علیه‌السلام گریه کردند و فرمودند: 📋 إنَّ مَعِیَ مَن یُعینُنی ▪️همراه من کسانی هستند که مرا کمک دهند. 🥀 سپس با دست مبارکشان، بدن مطهر سیدالشهدا علیه السلام را بلند کردند فرمودند: «بِسمِ اللّهِ و بِاللّهِ و في سَبيلِ اللّهِ و عَلىٰ مِلَّةِ رَسولِ اللّهِ، هذا ما وَعَدَ اللّهُ و رَسولُهُ، و صَدَقَ اللّهُ و رَسولُهُ، ما شاءَ اللّهُ، لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ الْعَليِّ الْعَظيم» 🥀 و به تنهایی جسد مطهر را در خاک نهادند و کسی از بنی اسد جلو نیامد. 📋 لَمَّا أقَرَّهُ في لَحدِهِ وَضَعَ خَدَّهُ عَلىٰ نَحرِهِ الشَّريفِ، و هو يَبكي و يَقولُ: ▪️و وقتی که ان پیکر مطهر، در قبر آرام گرفت، امام زين العابدين علیه‌السلام، گونه مبارک‌شان را بر روی رگ‌های گلوی سیدالشهدا علیه‌السلام گذاشتند و در حالی که گریه می‌کردند، فرمودند: 📋 طوبىٰ لِأرضٍ تَضَمَّنَتْ جَسَدَكَ الطّاهر، أمّا الدُّنيا فَبَعدَكَ مُظلِمَةٌ، و أمّا الآخِرَةُ فَبنوركَ مُشرِقَةٌ، أمّا الْحُزنُ فَسَرمَدٌ، و أمّا اللَّيلُ فمُسَهَّدٌ. ▪️خوشا به حال زمینی که جسم تو را در بر گرفته است. اما دنیا، بعد از تو دیگر تاریک است و اما آخرت از نور تو ، نور گرفته است‌. از غم تو، حزن واندوه ما بی پایان شد و شب ها، خواب را از ما ربود؛ ... سپس حضرت قبر را پوشاندند و با انگشت مبارک شان روی آن نوشتند: 📋 هذا قَبرُ حسينِ بنِ عليِّ بنِ أبي طالبٍ الّذي قَتَلوهُ عَطشاناً غَريباً. ▪️این قبر حسین بن علی (عليهماالسلام) است که او را تشنه و غریب کشتند. 🥀 در این هنگام بنی اسد گفتند:جسد یک پهلوان در اطراف شریعه باقی مانده و در اطراف او دو جنازه بود. 📋 كُلَّما حَمَلنا منه جانِباً سَقَطَ الآخَر، لِكَثرَةِ ضَربِ السُّيوفِ، و طَعنِ الرِّماحِ، و رَشقِ السِّهامِ ▪️و هر بار یک طرف جسد آن پهلوان را بلند می کردیم. آن طرف دیگری به دلیل ضربات مکرر شمشیرها و نیزه ها و تیرها می افتاد. 🥀 امام علیه‌السلام فرمودند: برویم در کنار جسد آن پهلوان. امام همراه بنی اسد نزد آن جسد رفتند ،وقتیکه نگاه حضرت به بدن آن پهلوان افتاد، خودش را روی جسد او انداخت و او را بوسید و فرمود: 🥀 ای ماه بنی هاشم،بعد از تو دیگر خاک بر سر این دنیا. سلام من بر شهیدی که اجرش فقط با خداست... 🥀 سپس به آنها دستور داد که برای او قبری حفر کنند و خود حضرت پیش آمد و تنهایی، بدن قمر بنی هاشم را درون خاک گذاشت و هیچکس را با او همراهی نکرد... سپس حضرت به سراغ اسب خود رفت. 🥀 بنی اسد دور او حلقه زدند و از او درباره خود و این اجساد پرسیدند ، امام به آنها فرمود: قبر امام حسین علیه‌السلام، شما آن را که دانستید. اما آن حفره اول که هفده جسد را در آن به خاک سپردید، اهلبیت و اقرباء آن حضرت بودند که نزدیک‌ترین آن ها به جسد مطهر امام حسین علیه السلام، جسد مطهر فرزندش علی اکبر است. 🥀 و آن حفره دوم، بدن های اصحاب و یاران آن حضرت بودند و آن جسدی که بالای سر آن ها تنها به خاک سپردید، بدن حبیب بن مظاهر بود. و اما آن پهلوان که کنار فرات افتاده بود، بدن ابالفضل العباس علیه السلام بود و آن دو بدن دیگر، اولاد امیرالمومنین علیه‌السلام بودند. پس بعد از من هر که از شما سوال کرد او را آگاه کنید. 🥀 آنها به امام گفتند: ای برادر! تو را به حق همان جسمی که تنهایی به خاک سپردی، بگو به ما که کیستی؟ در این هنگام امام به شدت گریه کردند و فرمودند: من امامتان علی بن الحسین علیهما‌السّلام هستم. امام این جمله را فرمودند و دیگر از دید آنها غایب شدند. 📚مقتل الحسين عليه‌السّلام،بحرالعلوم، ص۴۷۰ ✍ تن ها به روی خاک مانده، سر نمانده چیزی به غیر از خاک و خاکستر نمانده جسم جوانان بنی هاشم به خاک است لشکر نمانده، ساقی لشکر نمانده زیباترین پروانه در گودال مانده پروانه‌ای که در تن او پر نمانده آقا رسید و دید از نزدیک انگار انگشت آقا نیست، انگشتر نمانده! گفتند با گریه که آقا جز حصیری چیزی برای دفن این بی سر نمانده پیچید پیکر را میان بوریا و فرمود آقا: چیزی از پیکر نمانده؟!
📜اختلاف نظر در شهادت :👇
📚سال شهادت امام سجاد(علیه السلام)؟ 1⃣نظریه اول:[سال۹۴ ه.قمری] «فَإِنَّهُ مَاتَ فِي سَنَةِ أَرْبَعٍ وَ تِسْعِينَ» 👥قائلین : ۱)شیخ مفید(متوفی سال۴۱۳ق)(۱) ۲)شیخ طوسی(متوفی سال۴۶۰ق)(۲) ۳)ابن اثیر(متوفی سال۶۳۰ق)(۳) ۴)اربلی(متوفی سال۶۹۳)(۴) ۵)علامه مجلسی(متوفی سال۱۱۱۰ق)(۵) 2⃣نظریه دوم:[سال ۹۵ ه.قمری] «مَاتَ فِي سَنَةِ خَمْسٍ وَ تِسْعِينَ» 👥قائلین : ۱)شیخ کلینی(متوفی سال۳۲۹ق‌)(۶) ۲)مسعودی(متوفی قرن چهارم)(۷) 📚روز شهادت امام سجاد(علیه السلام)؟ دو نقل مشهور در میان سایر نقلهای دیگر! 1⃣نظریه اول : [۱۲ محرم] «فِي ثَانِی عَشَرَ اَلْمُحَرَّمِ» 👥قائل : ۱)شیخ طبرسی(متوفی سال۵۴۸ق)(۸) 2⃣نظریه دوم : [۲۵ محرم] «فِي خَمْسَةَ وَ عِشْرِينَ اَلْمُحَرَّمِ» 👥قائلین : ۱)اربلی(متوفی سال۶۹۳ق)(۹) ۲)کفعمی(متوفی سال۹۰۵ ق)(۱۰) ۳)شیخ طوسی(متوفی سال۴۶۰ق)(۱۱) ۴)سید محسن امین(متوفی سال ۱۳۷۱ق‌)(۱۲) 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۳۹ ۲)مصباح المتهجد شیخ طوسی، ص۷۸۷ ۳)الکامل ابن اثیر، ج۴، ص۲۳۸ ۴)كشف الغمة اربلی، ج۲، ص۲۹۴ ۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۶، ص۱۵۱ ۶)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۴۶۸ ۷)مروج الذهب مسعودی، ج۳، ص۱۶۰ ۸)اعلام الوری طبرسی، ص۲۵۶ ۹)کشف الغمه اربلی، ج۲، ص۲۹۴ ۱۰)المصباح کفعمی، ص۵۰۹ ۱۱)مصباح المتهجد شیخ طوسی، ص۷۸۷ ۱۲)اعیان الشیعه مرحوم امین، ج۱، ص۶۲۹
✅هنگامی که آیه مودت یعنی «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ» نازل شد، خداوند متعال به حضرت رسول اکرم(ص) امر فرمود که به آنان بگو : من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست‌داشتن نزدیکانم[اهل بیتم‌]! (شوری۲۳) ✍طبق منابع هنگام بازگشت از شام، برای مردم مدینه خطبه ای خواندند که در فرازی از آن آمده است که حضرت(ع) فرمود :  📋«وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ النَّبِيَّ(ص) تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي قِتَالِنَا كَمَا تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي الْوِصَايَةِ بِنَا لَمَا زَادُوا عَلَى مَا فَعَلُوا بِنَا» ♦️به خدا قسم! اگر حضرت رسول اکرم(ص) به جای سفارش به رعایت حال ما خاندانش، فرمان می‌داد با ما جنگ کنند، بیش از این نمی توانستند با ما چنین کاری بکنند!(۱) 📚منبع : ۱)اللهوف ابن طاووس، ص۲۰۰
💍به فرموده نقش نگین انگشتر عبارت؛ «خَزِیٌ و شَقِیٌ قَاتِلُ الْحُسَینِ بْنِ عَلِیِِِّ(ع)» بود. یعنی؛ قاتل حسین بن علی(ع) رسوا و بدبخت است.(۱) 📚منبع : ۱)امالی شیخ صدوق، ص۱۳۱