4_5866080815506523166.mp3
881.5K
🏴سبک زمزمه یا زمینه یا شور اول ماه صفر ورود کاروان اسرا به شام
🏴بند اول
شده ازدحام،سه روز پشت دروازهٔ شهر شام
یه عده واسه،کنیز اومدند و یه عده غلام
چراغونیه،که انگاری عیده توی شهر شام
همه اومدن،ببینن روی نیزه راس امام
واویلا امون،یه عده میگن که تماشا کنید
تماشا کنید،نگاه به سر روی نی ها کنید
واسه خونتون،برید و کنیزی تمنا کنید
به شام بلا_رسید کاروون
واویلا امون و واویلا امون
شده خون دله_صاحب الزمون
واویلا امون و واویلا امون
🏴بند دوم
غم بی حساب،بی بی زینب و بزم عیش و شراب
غم بی حساب،بی بی زینب و درد حفظ حجاب
آهای شامیا،ایشالله بشید روزی خونه خراب
به والله که،نداره تماشای ما هیچ ثواب
واویلا امون،قدی که شده خم تماشایی نیست
نخندید به ما،که در پای ما قوت و نایی نیست
نگید خارجی،به ما که به جز طبل رسوایی نیست
به شام بلا_رسید کاروون
واویلا امون و واویلا امون
شده خون دله_صاحب الزمون
واویلا امون و واویلا امون
.
4_5992140218768033554.opus
179.7K
#زمینه_مجلس_یزید
۱
دف میزد و کِل میکشید
مطرب میان هلهله
آل نبی وارد شدند
در بزم إبنِ آکله
زین العباد و کودکان
بسته به هم در سلسله
دیدند در بزم یزید
بالا نشسته حرمله
پرده نشینان را بزم مِیْ آوردن
آل علی را بین نامحرم بردن
دختر کبرای حیدر را آزردن
۲
میزد به صورت مرتضی
میزد به سینه فاطمه
حرف از کنیزی میزدند
در محضر سقا همه
طشت و سر و جام شراب
لب های خشک و خیزران
خون میچکد در بین طشت
پیش دو چشم کودکان
رأس مطهر در طشت زر واویلا
گریه کند بر حال خواهر واویلا
با خیزران میزد بر آن سر واویلا
محمدعلی انصاری
#ورود_به_شام
#زمینه
enc_17215875286099394526083.mp3
5.7M
صَدَقَ الله، صَدَقَ الرّسول
صَدَقَ الامام، صَدَقَ الصّادق
حرَمَ الله، حرَمَ الحسین
خَیرَ الکلام، صَدَقَ الصّادق
بار و بندیل ببَندید که فردا برویم
قطرهایم و همه باید سوی دریا برویم
مادرَش چشمبهراهِ من و تو در حرَم است
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
راه، مسیر، مانع ما نیست
عشق، خطر، از هم جدا نیست
گفت، به ما، امامِ صادق
هیچ، کجایی کربلا نیست
(حرَمو فرض کنید و کربلایی شید
حتّی شد قرض کنید و کربلایی شید) ۲
*
(صَدَقَ الله، صَدَق الرّسول
صَدَقَ الامام، صَدَقَ الصّادق) ۲
(حرَمَ الله، حرَمَ الحسین
خَیرَ الکلام، صَدَقَ الصّادق) ۲
(تا غمَت در دلِ ما هست، مگر غم داریم؟!
هر چه داریم ز شبهای مُحرّم داریم) ۲
در قیامت تو به ما جا بِده کنج حرَمَت
ما چهکاری به بهشت و به جهنّم داریم؟!
(قلب، فقط جای حسینه
عشق، تماشای حسینه) ۲
(هر نفَس، که میکِشیم ما
از نفَسهای حسینه) ۲
(عشقو بیمرز کنید و کربلایی شید
حتّی شد قرض کنید و کربلایی شید) ۲
*
(صَدَقَ الله، صَدَقَ الرّسول
صَدَقَ الامام، صَدَقَ الصّادق) ۲
حرَمَ الله، حَرَمَ الحسین
خَیرَ الکلام، صَدَقَ الصّادق
وقت اثباتِ جنون است بیا بِسمِالله
برو سوی جهت قبلهنما بِسمِالله
وقت آن است که به خانهی خود بَرگردیم
هر که دارد هوَس کربوبلا بِسمِالله
(عرش، شبیه، به کربلاته
اشک، همون، آب حیاته) ۲
(شک، نکن، که گِلِ ما از
تربت و آب فراته) ۲
(یه سلام عرض کنید و کربلایی شید
حتّی شد قرض کنید و کربلایی شید) ۲
.
Sotoode-Ghariban-Aahida.mp3
4.02M
غریبا وحیدا فریدا حسین جان
قبول شد توبه من شنیدم اسمتو گریه کردم
برای اولین بار برای جسم تو گریه کردم
جبرئیل گفت عطشان
یا قدیم الاحسان
گریه میکردم
جبرئیل گفت عریان
روی خاک سوزان
گریه میکردم
غریبا وحیدا فریدا
میگفت زینب از خیمه دیدا
غریبا وحیدا فریدا
میگفت شمر رو سینه ات پریدا
غریبا وحیدا فریدا
میگفت خنجرش سخت بریدا
غریبا وحیدا فریدا
میگفت موتو خیلی کشیدا
والا وقاحت داره
خیمه نرید برادرم رو خیمه غیرت داره
والا وقاحت داره
زنده است هنوز ببینید انگشتشو حرکت داره
غریبا وحیدا فریدا حسین جان ...
دلم آروم نمیشه
برات بی اختیار گریه کردم
پای روضه ات زنونه
نشستم زار و زار گریه کردم
جبرئیل گفت آروم
ای حسین مظلوم
گریه میکردم
جبرئیل گفت پهلوم
تیغ کند و حلقوم
گریه میکردم
غریبا وحیدا فریدا
میگفت خوردی زخم از پلیدا
غریبا وحیدا فریدا
میگفت میزدن ریش سفیدا
غریبا وحیدا فریدا
میگفت خواهرت دیر رسیدا
غریبا وحیدا فریدا
میگفت جای سالم ندیدا
شیب گوداله و شاه بی ردا
وا محمدا وا محمدا
عمه جان رو به مدینه زد صدا
وا محمدا وا محمدا
میزنه سنان جدا شمر جدا
وا محمدا وا محمدا
لااقل صیدتو رو به قبله کن
شمر حوصله کن ...
.
#زمینه #شهادت
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
لالایی - رو دامنم مهتابه
هیس! آروم - بابام رو پاهام خوابه
روشن شد - چشم خرابه
صبح که بیدار شه بغلم میکنه
دلم میخواد منو رو دس بگیره
راستی! یادم باشه بگم از اینا
گوشوارههامو بره پس بگیره ۲
کاشکی فقط زود صبح بشه
کلی میخوایم بازی کنیم
با سنگایی که بم زدن
با هم خونهسازی کنیم
بابا حسین بابا حسین ۴
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
این دنیا - با غصههام همدسته
میبینی - ورم چشامو بسته
بابایی - سرم شکسته
خدا میدونه که به ما چی گذشت
بابا نیگا چقدر موهام کم شده
اینقده با پا توی پهلوم زدن
که مثل مادرت قدم خم شده ۲
بابا میدونی زجر کیه؟
دندون شیریمو شکست
دیدم که گشوارمو داشت ...
رو گوش دخترش میبست
بابا حسین بابا حسین ۴
.
#زمینه #اربعین #حسرت_اربعین
#امام_حسین علیه السلام
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
کیه که این روزا دلش تنگ تو نیس
هر کیو دیدم این روزا دلواپسه
نه ... دیگه کاری از کسی ساخته نیس
مگه یه کربلا به دادم برسه
تو قولت قوله / تو رو می شناسم
مگه میشه رو از من برگردونی
خودم اینجا و / دلم مشایه
دلم می گیره با این سرگردونی
سرگردونم
منو به آغوشت - برگردونم
دوری با حرفه مگه - آقا جونم ۲
آقا جونم - ابی عبدالله حسین ...
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
می دونم اونی که میخواستی نشدم
یه فرصت دیگه بده بهم آقا
نگو قراره از حرم جا بمونیم
نگو فقط جای ما نیس توو کربلا
میدونم اوجِ / مرامی آقا
می دونم رومو می گیری اینبارم
منو هر جوری / میشه دعوت کن
من هر چی هم باشم باز دوست دارم
دوست دارم
از همین جا رو ضریت - سر میذارم
بازم از دوری تو - خون می بارم - دوست دارم
آقا جونم - ابی عبدالله حسین ...
.
4_5875232415856742996.mp3
3.23M
هدیه به حضرت رقیه صلوات.
اللهم. صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
شور و زمینه واحد حضرت رقیه
خبر. داری. که دیدم کوچه بازار.
من و بردن میونه بزم اغیار
دیدم از مردم شام خیلی آزار
باباجونم. بابا جونم. بابا جون
خیر داری. چی اومد بر سره من
جای تو کی بودش دوره بره من
به غارت بردن حتی معجزه کن
بابا جونم. بابا جونم. با با جون.
خبر داری که خردم. تازیونه
لب و دندونه من مثل تو خونه
تمومه صورت من ارغوونه
بابا جونم. بابا جونم. بابا جون.
خبر. داری که دندونم. شکسته.
روی.گونم بابایی. جای دسته
تو عمرکم شدم از دنیا خسته
بابا جونم. بابا جونم. بابا جون
یادته می زدی شونه به گیسوم
می زدی بوسه به چشم و به آبروم
ببین حالا شده نیلوفری روم
بابا جونم. بابا جونم. بابا جون.
یادته خنده بودش سهم لبهام
هر روز صبح وا میشد روی تو چشمام
اما حالا ببین تاریکه دنیام.
بابا جونم. بابا جونم. باباجون.
20230813_145708-AudioConverter.mp3
914.2K
#حضرترقیه_عزاداری
#شب_سوم_محرم
#شب_پنجم_صفر
#تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
🎙سبک: همه جا کربلا
خیز و بین عمه جان با طبق سر رسید
رنگ از روی من در کنارش پرید
با لب زخمی و با رخ غرق خون
شد لبم از لبش عمه جان لاله گون
آه و واویلتا آه و واویلتا...
همره خود مرا ای پدر جان ببر
جان من را پدر زین خرابه بخر
من نفس میزنم کنج ویران پدر
دشمن دون زده با لگد بر کمر
آه و واویلتا آه و واویلتا...
من فدای سرت پیکرت در کجاست
هم علمدار و هم اکبرت در کجاست
مونس من شده کنج ویران رباب
از غم اصغرم حال من شد خراب
آه و واویلتا آه و واویلتا...
.
20230813_145228-AudioConverter.mp3
1.52M
#حضرترقیه_عزاداری
#شب_سوم_محرم
#شب_پنجم_صفر
#زمزمه #روضه
▪️زمزمه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
🎙سبک: سلام آقا که الان روبروتونم
سلام بابا...بیا بنشین به دامانم
سلام بابا...ببین در کنج ویرانم
سلام بابا
سلام بابا... ببین گیسو سپیدم من
به آغوشم... تورو آخر کشیدم من
پدر جانم
پدر جانم پدر جانم پدر جانم...
یه ماه میشه...که لبهام و نبوسیدی
چِشِت روشن... لباسِ پارم و دیدی؟
پدرجانم
خبر داری؟..شبا رو خاکا می خوابم
ببین کرده... موهای سوخته بی تابم
پدر جانم
پدر جانم پدر جانم پدر جانم...
از اون شب که. ..کتک خوردم چشام تاره
منو بد زد... لباسامم پر از خاره
پدر جانم
یه جمله من...میگم با این سرِ پُر درد
بدون جایِ.... بغل کردن .بلندم کرد
پدر جانم
پدر جانم پدر جانم پدر جانم...
ازون مجلس ... دیگه من با همه قهرم
بهم میگن.... کنیزِ مردمِ شهرم
پدر جانم
یه پیغامم... بابا واسه عمو دارم
بیار چادر... آخه من آبرو دارم
پدر جانم
پدر جانم پدر جانم پدر جانم...
.
20230813_144913-AudioConverter.mp3
1.38M
#حضرترقیه_عزاداری
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#زمزمه #تک_ضرب
▪️نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
🎙سبک: به سمت گودال از خیمه دویدم من...
یه ماهه که بابا، نخوندی لالایی
شبا نخوابیدم، کجایی بابایی
سر تو رو نیزه، نمیرسه دستم
پایین پای این، نیزه ها بنشستم
یا ابتا مظلوم...
نفس به عشق تو، می کشم ای بابا
بعد علی اصغر، دیگه شدم تنها
عمه سپر میشد، همیشه جای من
بعد تو شد غصه، بابا دوای من
یا ابتا مظلوم...
پاهام پر آبله، بس که دویدم من
ببین که از داغت، دیگه بریدم من
از غصه دق کردم، ببر منو بابا
پیش عمو عباس، که اومده زهرا
یا ابتا مظلوم...
سر تو رو بردن، بزم شراب و می
نپرسیدی راه و ، چطوری کردم طی
منو ببر با خود، زجر کشیدم من
چقدر مصیبت از، زجر کشیدم من
یا ابتا مظلوم...
.
یتیمی.mp3
1.25M
#حضرترقیه_عزاداری
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#تک_ضرب #واحد
▪️نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
یتیمم من دیگه بابا ندارم
کف پاهام چقد آبله دارم
انقده طعنه و ناسزا شنیدم
دیگه از زنده موندن بیزارم
یتیمی درد بی درمون یتیمی...
من از این آدما خیری ندیدم
خیلی رو خار صحراها دویدم
شمر نامرد به من سیلی زد و گفت
توی مقتل بابات و سر بریدم
یتیمی درد بی درمون یتیمی...
خیمه ها شعله ور از آتیش و دوده
گناه ما بچه ها مگه چی بوده
بس که دشمن به من تازیانه زد
بدنم درد میکنه خیلی کبوده
یتیمی درد بی درمون یتیمی...
دخترا بابایین اینو میدونی
غم و غصه هام و از چشام میخونی
دخترای شام به من محل نمیدن
منو با خودت ببر اگه میتونی
یتیمی درد بی درمون یتیمی...
دشمن پست به آیینه ترک زد
به روی زخمای قلب من نمک زد
نبودی تا ببینی بابای خوبم
بین راه شام هی منو کتک زد
یتیمی درد بی درمون یتیمی...
زجر نامرد چه وحشیانه ام زد
خیلی با کعب نی روی سرم زد
دستامو روی سرم گذاشتم اما
ندیدی بابا چطوری لگدم زد
یتیمی درد بی درمون یتیمی...
.
20230816_090911-AudioConverter.mp3
1.61M
#حضرترقیه_عزاداری
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#تک_ضرب #سنگین
▪️نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
من دختر سه ساله ي مولا حسينم
در دشت غُصّه لاله ي مولا حسينم
معناي عشقم
ماه دمشقم
مظلوم رقیه...
آن بلبلم اندر قفس يارا ندارم
شوق و هوس بر گلشن و صحرا ندارم
جز آرزوي ديدن بابا ندارم
چشمم پُر آب است
قلبم كباب است
مظلوم رقیه...
در كربلا آتش گرفته دامن من
رحمي به حال من نكرد اهريمن من
آخر مرا گردد كفن پيراهن من
جان مي دهم جان
در شام ويران
مظلوم رقیه...
پايم شده پُرآبله در راه شامات
ديدم جفا از مردم گمراه شامات
هست عمّه ام خورشيد و من هم ماه شامات
روزم چو شام است
عمرم تمام است
مظلوم رقیه...
نامم رقيّه دختري دُردانه هستم
گَنجِ گِرانم ساكنِ ويرانه هستم
عشق پدر شمع است و من پروانه هستم
سوزم دمادم
در آتش غم
مظلوم رقیه...
با آه و غم گشته عجين آب و گِل من
درد بزرگي هست يارب! در دل من
شهزاده ام امّا، خرابه منزل من
غم گشته يارم
بابا ندارم
مظلوم رقیه...
بار دگر «سيّدبشير» آن شاعر من
هم شاعر و هم نوکر و هم ذاكر من
آمد به شام و شد در اينجا زائر من
بهر قيامت
خواهد شفاعت
مظلوم رقیه...
.
80557_140169175855_1376256.mp3
1.47M
#حضرترقیه_عزاداری
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#تک_ضرب #سنگین
▪️نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
🎙سبک: تا مشکتو تو آب زدی...
منتظرم تا که بیای
سر روی زانوت بذارم
رو صورت قشنگ تو
من گل بوسه بکارم
دل من رو توی ویرونه غم گرفته
میریزم اشک، عمه ی من ماتم گرفته
به حال این دختر تنها و غریبت
میدونم قلب تموم عالم گرفته
بابا جون...
اومدی بابا با سرت
به دخترت سر بزنی
اومدی تا خرابه رو
نقشی ز حیدر بزنی
بیا بگم من براتو درد دلامو
بزارم روی لبای، خونیت لبامو
بگم بعد تو به ما بابا چی گذشته
بگم که عمه همیشه داشته هوامو
باباجون...
گوشواره هامو بردن و
ببین گوشم پاره شده
دختر نازت باباجون
اسیر و آواره شده
رقیه ت از دشمن بی دین خورده سیلی
مث زهرا صورتم بابا، گشته نیلی
سرم خورده سنگ شامی ها وشکسته
مارو چرخوندن توی شام با دست بسته
بابا جون...
حالا که اومدی پدر
دخترتم همرات ببر
از بس که سختی کشیدم
اومده طاقتم بسر
نمیخوام بعد تو دیگه این زندگانی
زبعد تو شد بهار عمرم خزانی
دلم میسوزه برای عمه باباجون
تو این سختی ها شده عمه قد کمانی
بابا جون...
.
کانال مداحی سنتی ایتا.mp3
624.5K
#حضرترقیه_عزاداری
#شب_سوم_محرم
#تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
نور زهرا یا رقیه
هستی ما یا رقیه
دستگیر همه عالمینی
باب حاجات و نور دو عینی
یا رقیه رقیه رقیه...
ای سرا پایت کرامت
بر همه بنما عنایت
ای که هستی تو روح و روانم
سایلم بر درت میهمانم
یا رقیه رقیه رقیه...
ای امید و آرزویم
از تو باشد آبرویم
لطف تو عمری است ای گل من
یا رقیه شده شامل من
یا رقیه رقیه رقیه...
ای گل باغ مدینه
تازه شد داغ مدینه
همچو زهرا رخت گشته نیلی
بس که خوردی ز دشمن تو سیلی
یا رقیه رقیه رقیه...
بابت آمد در خرابه
با سر آمد او شبانه
تا که دیدی سرش غرقه در خون
تو شدی یا رقیه جگرخون
یا رقیه رقیه رقیه...
دارم از زهرا نشانه
خورده ام من تازیانه
بس که دشمن نمود ظلم و کینه
من فتادم به یاد مدینه
یا رقیه رقیه رقیه...
که جبینت را شکسته
عمه ام در غم نشسته
ای که بودی تو قاری قرآن
که زده بر لبت چوب خزران
یا رقیه رقیه رقیه...
من ز داغت دلغمینم
خواهم از بعدت بمیرم
یک دمی کن دعایم تو بابا
زین جهان من روم سوی زهرا
یا رقیه رقیه رقیه..
✍
20230821_083824-AudioConverter.mp3
1.27M
#حضرترقیه_عزاداری
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
در خرابه شام دختري سه ساله
از غم پدر بود گرم آه و ناله
گفت عمّه جان زينب
مي روم سفر امشب
آه از اين جدایی...
عمه در خرابه تا به کي نشينم
باب من نيامد تا رخش ببينم
من که عمّه جان مُردم
بس غم پدر خوردم
آه از اين جدایی...
ديده ام ندارد، خواب راحت امشب
قلب من گرفته، بي نهايت امشب
فرقت رخ بابم
برده طاقت و تابم
آه از اين جدایی...
عمّه جان غريبي، کرده بي قرارم
طوئيا که ديگر، من پدر ندارم
بی گمان در اين ويران
عمّه میسپارم جان
آه از اين جدایی...
عمّه جان من امشب زار و ناتوانم
اي خدا بيايد باب مهربانم
جا دهد در آغوشم
غم شود فراموشم
آه از اين جدایی...
✍
بزرگی میفرمود:
حبیب ابن مظاهر را در خواب دیدند
به او گفتند:
با این مقامی که داری ، آرزویی هم داری؟
گفت آرزویم اینه که زنده شوم و در مجالس ذکر مصیبت امام حسین علیه السلام بنشینم ،
و بر مصائب اهل بیت علیهم السلام گریه کنم
مَنْ اَبْکی وَجَبَتْ لَه الْجَنَّة.
آنکه گریه کند یا بگریاند ، بهشت بر او واجب می شود.
اینقدر گریه بر حضرت ثواب دارد...
.
33.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ دعای هر روز ماه صفر المظفر
در مفاتیح الجنان آمده است که اگر کسی میخواهد که محفوظ ماند از بلاهای نازله در این ماه ، هر روز ده مرتبه این دعا را بخواند ...
يا شَدِيدَ الْقُوىٰ وَ يَا شَدِيدَ الْمِحالِ ،
يَا عَزِيزُ يَا عَزِيزُ يَا عَزِيزُ ...
📄
فردی خدمت امام کاظم علیهالسلام رسید و عرض کرد:
ده نفر عائله دارم، تمامشان بیمارند، نمیدانم که چه کنم؟
و با چه وسیله ای گرفتاریشان را بر طرف سازم؟
امام علیه السلام فرمودند:
آنان را بهوسیله صدقه و احسان به نیازمندان مؤمن در راهخدا، معالجه کن ...
به نیازمندان صدقه بدهید،
و از آنها بخواهید دعا کنند، که هیچ چیزی سریع تر از صدقه ، حاجت را بر آورده نمی کند ،
و هیچ چیز برای بیماران سودمندتر از صدقه نمی باشد
.
15-Ketabe_Ah-www.MahdiMouood.ir.mp3
12.48M
کتاب صوتی آه 🎧
بر اساس ترجمهی مقتل نفس المهموم، اثر شیخ عباس قمی
اثر آقای یاسین حجازی
با صدای آقای عبدالله حقیقت
کاری از موسسه فرهنگی جام طهور
قسمت پانزدهم
حـرکت دادن کاروان اسرا بـه سمت کوفه ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویری از حضرت آقا در دوران جنگ تحمیلی که احتمالا تا کنون ندیده اید
برای سلامتی ایشان سه صلوات مرحمت بفرمائید.
بدون صلوات کلیپ را باز نکنید
کدام رئیس جمهوری و رهبری تابحال اینجوری دیده بودید
.
🔰 مصائب اسارت آل الله
🔴 مصائب شام
🔴 نقل سهل بن سعد از رسیدن کاروان به شام
🔴 ۹۰. توصیف راس مقدس : شبیه ترین چهره به رسول خدا
🔴 ۹۱. درخواست سکینه خاتون از سهل
🔸 نقل علامه مجلسی از سهل
از آنجا که خبر سهل بن سعد به چند نقل وارد شده است، نخست قسمتی از روایت علامه مجلسی در جلاء العیون که مطابق با برخی مقاتل دیگر نیز هست را نقل می کنیم:
«در بعضى از كتب معتبره روايت كردهاند كه سهل بن سعد گفت: من در سفرى وارد دمشق شدم. شهرى ديدم در نهايت معمورى با اشجار و انهار بسيار و قصور رفيعه و منازل بىشمار. ديدم كه بازارها را آيين بستهاند و پردهها آويختهاند. مردم زينت بسيار كردهاند و دف و نقاره و انواع سازها مىنوازند. با خود گفتم: «مگر امروز عيد ايشان است؟!» تا آنكه از جمعى پرسيدم: «مگر در شام عيدى هست كه نزد ما معروف نيست؟»گفتند: «اى شيخ! مگر تو در اين شهر غريبى؟»گفتم: «من سهل بن سعدم و به خدمت حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و اله و سلّم رسيدهام.»گفتند: «اى سهل! ما تعجب داريم كه چرا خون از آسمان نمىبارد و چرا زمين سرنگون نمىشود؟» گفتم: «چرا؟»گفتند: «اين فرح و شادى براى آن است كه سر مبارك حسين بن على عليه السّلام را از عراق براى يزيد به هديه آوردهاند.»گفتم: «سبحان اللّه! سر امام حسين را مىآورند و مردم شادى مىكنند؟!»
پرسيدم كه: «از كدام دروازه داخل مىكنند؟»گفتند: «از دروازه ساعات.»
من به سوى آن دروازه شتافتم. چون به نزديك دروازه رسيدم، ديدم كه رايات كفر و ضلالت از پى يكديگر مىآمدند. ناگاه ديدم كه سوارى مىآيد و نيزهاى در دست دارد و سرى را بر آن نيزه نصب كرده است كه شبيهترين مردم است به رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلّم
🔸در اینجا قسمتی از روایت کامل بهایی را نقل می کنیم که در این قسمت از روایت افزون بر نقل بالا می نویسد:
« اول سر عباس آوردند و در عقب سرها خانواده حسين مىآمدند. سر حسين را ديدم با شكوهى تمام و نورى عظيم از او مىتافت. با محاسنی گرد كه موى سفيد با سياه آميخته بود و به وسمه خضاب كرده، با چشمانی سیاه و ابروهای به هم پیوسته، پیشانی فراخ، كشيده بينى و تبسمكنان به جانب آسمان چشم واكرده به جانب افق و باد محاسن او را به جانب چپ و راست حرکت می داد. گویا که امير المؤمنين على است.
🔸علامه مجلسی در ادامه از قول سهل بن سعد نقل می کند:
«پس ديدم كه زنان و كودكان بسيار بر شتران برهنه سوار كردهاند و مىآوردند. پس من رفتم به نزديك يكى از ايشان و پرسيدم: «تو كيستى؟» گفت: «منم سكينه، دختر امام حسين.» گفتم: «من از صحابه جد شمايم. اگر خدمتى دارى به من بفرما.» سكينه گفت: «بگو به اين بدبختى كه سر پدر بزرگوارم را دارد، از ميان ما بيرون رود. و سر را پيشتر برد كه مردم مشغول شوند به نظاره آن سر منور و ديده از ما بردارند و به حرمت رسول خدا اينقدر بىحرمتى روا ندارند.» سهل گفت: من رفتم به نزد آن ملعون كه سر آن سرور را داشت. گفتم: «آيا ممكن است كه حاجت مرا برآورى و چهارصد دينار طلا از من بگيرى؟» گفت: «حاجت تو چيست؟» گفتم: «حاجت من آن است كه اين سر را از ميان زنان بيرون برى و پيش روى ايشان بروى.» آن زر را از من گرفت و حاجت مرا روا كرد.
🔸به روايت ابن شهر آشوب، چون خواست كه زر را صرف كند، هريك سنگ سياه شده بود و بر يك جانبش نوشته بود: وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ. و بر جانب ديگر: وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ.
🔰 مصائب شام
منابع نقل سهل بن سعد از رسیدن کاروان به شام
موسوعة الامام الحسين(عليهالسلام) ؛ ج6 ؛ ص376 به نقل از مجلسى، جلاء العيون،/ 729 و همچنین: موسوعة الامام الحسين(عليهالسلام) ؛ ج6 ؛ ص364 الخوارزمي، مقتل الحسين، 2/ 60- 61- عنه: المحمودي، العبرات، 2/ 268،
عن أبي خالد، عن زيد، عن أبيه عليه السّلام: أنّ سهل بن سعد قال: خرجت إلى بيت المقدس حتّى توسّطت الشّام، فإذا أنا بمدينة مطّردة الأنهار، كثيرة الأشجار، قد علّقوا السّتور و الحجب و الدّيباج، و هم فرحون مستبشرون، و عندهم نساء يلعبن بالدّفوف و الطّبول؛ فقلت في نفسي: لعلّ لأهل الشّام عيدا لا نعرفه نحن؛ فرأيت قوما يتحدّثون فقلت: يا هؤلاء! ألكم بالشّام عيد لا نعرفه نحن؟ قالوا: يا شيخ! نراك غريبا. فقلت: أنا سهل بن سعد، قد رأيت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و حملت حديثه، فقالوا: يا سهل! ما أعجبك السّماء لا تمطر دما، و الأرض لا تخسف بأهلها. قلت: و لم ذاك؟ فقالوا: هذا رأس الحسين عترة رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله و سلّم، يهدي من أرض العراق إلى الشّام، و سيأتي الآن. قلت: وا عجباه! يهدى رأس الحسين و النّاس يفرحون، فمن أيّ باب يدخل؟ فأشاروا إلى باب يقال له باب السّاعات.
فسرت نحو الباب، فبينما أنا هنالك، إذ جاءت الرّايات يتلو بعضها بعضا، و إذا أنا بفارس بيده رمح منزوع السّنان؛ و عليه رأس من أشبه النّاس وجها برسول اللّه، و همچنین: المجلسي، البحار، 45/ 127 عنه: البحراني، العوالم، 17/ 428؛ القمي، نفس المهموم،/ 430
موسوعة الامام الحسين(عليهالسلام) ؛ ج6 ؛ ص365 عماد الدّين طبرى، كامل بهايى، 2/ 296 همچنین ر،ک: موسوعة الامام الحسين(عليهالسلام) ؛ ج6 ؛ ص381 به نقل از نفس المهموم،/ 431.
قال القمي فی نفس المهموم نقلا عن کامل البهائی: و للرّأس الشّريف مهابة عظيمة، و يشرق منه النّور بلحية مدوّرة، قد خالطها الشّيب و قد خضبت بالوسمة، أدعج العينين، أزج الحاجبين، واضح الجبين، أقنى الأنف، متبسّما إلى السّماء، شاخصا ببصره إلى نحو الأفق و الرّيح تلعب بلحيته يمينا و شمالا كأنّه أمير المؤمنين.]
این توصیف از راس مقدس نزدیک است به توصیفی که از چهره مبارک سول خدا و امام زمان نیز شده است. در توصیف چهره امام زمان آورده اند: «وَاضِحُ الْجَبِينِ أَبْلَجُ الْحَاجِبِ مَسْنُونُ الْخَدَّيْنِ أَقْنَى الْأَنْفِ أَشَمُّ أَرْوَعُ كَأَنَّهُ غُصْنُ بَانٍ وَ كَأَنَّ صَفْحَةَ غُرَّتِهِ كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ بِخَدِّهِ الْأَيْمَنِ خَال» ر،ک: كمال الدين و تمام النعمة ؛ ج2 ؛ ص446 همچنین در توصیف چهره مبارک رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گفته شده است:«مقرون الحاجبين أدعج العينين سبط الأشفار أقنى الأنف واضح الجبين رقيق الأجفان مفلج الثنايا» (العدد القوية لدفع المخاوف اليومية ؛ ؛ ص121) این نقل ها نشانگر این است که چهره امام حسین و امام زمان شبیه چهره رسول خدا (صلوات الله علیهم اجمعین) است.
.
🔰 مصائب اسارت آل الله
🔴 مصائب شام
🔸ادامه نقل سهل
🔸در نقل مدینة المعاجز این قسمت را افزون بر دو نقل دیگر دارد:
« دیدم سواری را که نیزه بلندی در دست دارد و بر آن نیزه سری است شبیه ترین چهره به چهره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که از چهره او نور می درخشد گویا ماه شب چارده است و دیدم زنی از آن میان فریاد بر آورده است وا محمّداه! وا عليّاه! وا حسناه! ای کاش بودید و می دیدید که از دشمنان چه مصائبی بر ما وارد می شود گویا ما از اسیران یهود و نصاری هستیم و او ناله می زد به صدای جانسوز که دله را می آزرد بر طفل شیرخوار و بر پیر سربریده از قفا که حرمت او را شکستند و عریان بدن او را رها کردند و می گفت واحزناه از آنچه بر ما هل بیت وارد می شود پس این مصیبت را به حساب خدا می گذاریم.
سهل گوید ستون محمل را گرفتم و به صدای بلند صدازدم: السّلام عليكم يا آل بيت محمّد و رحمة اللّه و بركاته! و شناختم که آن زن همان ام کلثوم دختر امیر المومنین است و ایشان پاسخ داد: ای مرد تو کیستی که از وقت شهادت برادر و آقایم حسین کسی با ما مانند تو سلام نکرده است. گفتم من از اهالی شهرزور هستم و نام من سهل است و از کسانی هستم که پیامبر را دیده ام.
🔸همچنین در نقل دیگری این چنین آورده اند:
«دیدم دختری را بر شتری لاغر بدون پوشش و زیرا نداز که بر صورت او نقاب از خز است و فریاد می زند وا محمّداه! وا جدّاه! وا عليّاه! وا أبتاه! وا حسناه! وا حسيناه! وا عقيلاه! وا عبّاساه! وای از طول سفر! وای از این روز بد! رو به او رفتم ناگهان فریادی بر من زد که مرا مدهوش ساخت وقتی بهتر شدم نزدیک شدم و گفتم ای بانوی من! چرا بر سر من فریاد کشیدید؟ فرمود: آیا از خدا و رسول حیا نمی کنی که به حرم رسول خدا نگاه می کنی؟ [...] سپس سهل خود را به آن خاتون دو سرا معرفی کرد و می گوید: رو کردم به امام سجاد علیه السلام) و عرض کردم: مولای من! آیا خواسته ای داری؟ فرمود: آیا چیزی از درهم نزد تو هست؟ گفتم آری هزار دینار. فرمود مقداری از آن را بردار و به نیزه دار راس مقدس ابا عبدالله بده و از او بخواه تا سر را از زنان دور کند تا مردم مشغول تماشای سر حسین شوند و از تماشای بانوان باز مانند.
در نقل موسوعة الامام الحسين(عليهالسلام) ؛ ج6 ؛ ص368 به نقل از مدینة المعاجز ص283، این قسمت را اضافه دارد: «إذا بفارس بيده رمح طويل و عليه رأس وجهه أشبه بوجه رسول اللّه- صلّى اللّه عليه و آله- و هو يتهلهل نورا، كأنّه البدر الطالع، و من ورائه النساء على أقتاب الجمال بلا وطاء و لا غطاء
و قائلة منهنّ تقول: وا محمّداه! وا عليّاه! وا حسناه! لو رأيتم ما حلّ بنا من الأعداء؟ يا رسول اللّه! بناتك أسارى كأنّهنّ بعض أسارى اليهود و النّصارى، و هي تنوح بصوت شجيّ يقرح القلوب على الرّضيع الصّغير و على الشّيخ الكبير المذبوح من القفاء، و مهتوك الخباء، العريان بلا رداء، وا حزناه لما نالنا أهل البيت، فعند اللّه نحتسب مصيبتنا. قال: فتعلّقت بقائمة المحمل، و ناديت بأعلى الصّوت: السّلام عليكم يا آل بيت محمّد و رحمة اللّه و بركاته. و قد عرفت أنّها أمّ كلثوم بنت عليّ عليه السّلام، فقالت: من أنت أيّها الرّجل الّذي لم يسلّم علينا أحد غيرك منذ قتل أخي و سيّدي الحسين عليه السّلام؟ مثل سلامک.فقلت: يا سيّدتي! أنا رجل من شهرزور اسمي سهل رأيت جدّك محمّد المصطفى صلّى اللّه عليه و اله و سلم.»
در نقل دیگری چنین اضافه می کند:
و أقبلت جارية على بعير مهزول بغير غطاء و لا وطاء، على وجهها برقع خزّ أدكن، و هي تنادي: وا محمّداه! وا جدّاه! وا عليّاه! وا أبتاه! وا حسناه! وا حسيناه! وا عقيلاه! وا عبّاساه! وا بعد سفراه! وا سوء صباحاه! فأقبلت إليها، فصاحت بي، فوقعت مغشيّا عليّ، فلمّا أفقت دنوت منها، و قلت لها: سيّدتي! لم تصيحين عليّ؟ فقالت: أما تستحي من اللّه و رسوله أن تنظر إلى حرم رسول اللّه؟ فقلت: و اللّه ما نظرت إليكم بريبة. فقالت: من أنت؟ فقلت: أنا سهل بن سعيد الشّهرزوريّ و أنا من مواليكم و محبّيكم.
ثمّ أقبلت على عليّ بن الحسين عليه السّلام و قلت له: مولاي ! هل لك من حاجة؟ فقال لي: هل عندك من الدّارهم شيء؟ فقلت: ألف دينار، و ألف ورقة. فقال: خذ منها شيئا، و ادفعه إلى حامل الرّأس، و أمره أن يبعده عن النّساء حتّى تشتغل النّاس بالنّظر إليه عن النّساء. ر،ک: موسوعة الامام الحسين(عليهالسلام)
.