eitaa logo
ذاکرین آل الله
278 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
299 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
81.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حسین جان ای آبروی دو عالم حاج سید جواد میری
برگزاری محفل عزاداری حضرت سیدالشهدا علیه السلام از چهارشنبه ۱۷لغایت یکشنبه ۲۱مرداد ساعت ۲۰ و۳۰ دقیقه شهرک شهیدمحلاتی جنب ایثارهفتم منزل دکتردهقان معاون حقوقی رییس جمهورشهیدرییسی مداح : حاج سیدجوادمیری
4_5902362242501839597.mp3
2.65M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه شهادت حضرت رقیّه سلام اللّه علیها سبکِ ماهِ محرّم اَلسّلام .... مهمونِ ویرون  اَلسَّلام اَلسَّلام اَلسَّلام سرِ پریشون اَلسَّلام  اَلسَّلام  اَلسَّلام سرِ تو مثلِ سرم شکسته بابایی نبودی بال وُ پرم شکسته بابایی حُرمتِ اهلِ حرم شکسته بابایی مثلاً گیسویِ سالم   هنوزم رو سرم دارم مثلاً جایِ این خاکا  رویِ دوشِ علمدارم مثلاً هنوزم چشمام  خیلی خوب داره می‌بینه هنوزم دو تا گوشواره  به دو تا گوشِ سنگینه وای بابا /۴/ گریه و ناله اَلسَّلام  اَلسَّلام  اَلسَّلام خانوم سه‌ساله اَلسَّلام  اَلسَّلام  اَلسَّلام بابا چرا شده رَگات پاره پاره بیا بریم برام بخر یه گوشواره که دخترِ شامی نَگه بابا نداره مثلاً برا من معجر  داری می‌خری از بازار مثلاً بغلم کردی که نبینه پاهام آزار مثلاً عمو عبّاسم  همه‌جا هوامو داره مثلاً چیه بابایی!!! نگاه کن تو پاهام خاره وای بابا /۴/ .
995.6K
بند 1⃣ چشایِ تارم بابایی، غرق اشک و آهه موهام سفیده، عوضش، گونه‌هام سیاهه سه سالمم نیست نیگا کن، قد من خمیده تو لطمه خوردی، عوضش، رنگ من پریده این چند روزه نبودی اتفاقای بد افتاد دستمو دادم به تقدیر روی صورتم رد افتاد پاشو/ مویِ سرمو ببین پاشو/ بال و پرمو ببین پاشو فدات شم باشه/ هرچی تو بگی همون باشه/ ولی نرو و بمون پاشو فدات شم بند 2⃣ نیازی نیست یـکی یکی، درداتو بدونم همینکه با سر اومدی، رازتو می‌خونم کسی اصن ایـنجا یکم، فکر بچه‌ها نیست آب از سرِ من که گذشت، عمه روبرا نیست این چند روزه نبودی عمه‌جون تو زحمت افتاد دفتر سفیدی بود که رویِ برگه‌هاش خط افتاد عمه/ سینه سپرِ همه‌س عمه/ یادگار فاطمه‌س عالَم فداش شه عمه/ سپاه یه نفره عمه/ واسه همه مادره عالَم فداش شه بند 3⃣ چشام سیاهی میره تا، مـی‌خوام از جا پاشم شاید یه دردِ لاعلاجی گرفته باشم موهای سوخته‌م بابایی، دیـگه تا کمر نیست می‌خوام دوباره بپرم، اما بال و پر نیست این چند روزه نبودی حال و روزمو بدونی وقتی اومدی که باید فاتحه برام بخونی پاشو/ دیگه تمومه سفر دیگه/ همه غمامو بخر دردت به جونم خسته‌م/ بی تو جایی نمیرم کاشکی/ کنار تو بمیرم دردت به جونم .
616K
زمینه شهادت حضرت رقیه(س) بند اول🖤 ای آسمون بگو،که ماه من کجاس شاید مثله عمو،اونم رو نیزه هاس دلم میخواس الان،توو این خرابه بود خودش میدید چقد،تنم شده کبود ببینه دندون شکسته دارم ببینه که دیگه تموون ندارم دلم میخواد منو بغل کنه تا سرم رو تا روی پاهاش بزارم می‌خوام بگم بهش که لبم پره زخمه و خونه موهای من مثله موهای تو بابا پریشونه (من الذین ایتمنی،بابا بابا بابا بابا) بند دوم🖤🖤 خیلی تنگه دلم،واسه صدات عمو رفتی بدون من،قهرم باهات عمو دیدی از روی نی،چه ازدحامی بود چادر من سره،دختر شامی بود منو عمو به قصد کشت میزدن به صورتم همه با مشت میزدن یه وقتایی که جا میموندم عمو نامردا بی هوا به پشت میزدن روی دست و پاهام رد زنجیر و جای طنابه خیلی میترسم از شب خوابیدنه توی خرابه (من الذین ایتمنی،بابا بابا بابا بابا) .
1.62M
😥زبانحال رقیه س با پدر 😭 بی قراره دل من چاره نداره دل من شد مانند شبای بی ستاره دل من بی قراره دل من بابا جونم به کجایی که دلم تنگه برات خبری ازت ندارم الهی جونم فدات همه روز و هم شب در انتظارم که بیای توی هر نفس بابا دارم دو چشمامو به رات به کجایی ای پدر به رقیه کن نظر دل دخترت میخواد با تو باشه همسفر یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم پر خونه دل من داره میخونه دل من الهی که کودکی یتیم نمونه دل من پر خونه دل من دیگه صبری به دلم نمونده ای جان پدر بیا لالایی بخون ناز سه ساله تو بخر بخدا خسته شدم میلی به دنیا ندارم یه سری بزن خرابه من و با خودت ببر من و زخم آبله من و خشم حرمله دو سه بار موندم عقب از مسیر قافله یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم قربون سرت بشم فدای حنجرت بشم بیا امشب بغلم که جای مادرت بشم مثل زهرا شده ام کبود شده پهلوی من جای تازیانه ها سیاه شده بازوی من پر زخم است و داره می سوزه اما به فدات قربونت بشم سرت بزار روی زانوی من ریخته شد موی سرم آخه سوخته معجرم اما خوب شد اومدی تا که قربونت برم یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم یا ابالمظلوم .
1.32M
خداحافظ محرم🕯🏴 مُحَرَّم مٰاه حُسَيْن خُدٰا نِگَهْدٰارَت نمی‌دانم دوباره تو را خواهم دید یا نه ؟! اما اگر وزیدی و از سر کوی من گذشتی سلامم را به اربابم برسان و اگر این آخرین محرمم باشد بگو همیشه برایت مشکی به تن می‌کرد و دوست داشت نامش با نام تو عجین شود گر چه جوانی می‌کرد اما از اعماق وجودش تو را از ته دل دوست داشت و اردتمند شما بود با چای روضه، صفا می‌کرد و سرش درد می‌کرد برای نوکری محرم جان تو را به خدا می‌سپارم و دلم شور می‌زند برای صَفری که از "سَفَر" می‌رسد خداحافظ ماه محرم خداحافظ تاسوعای عباس خداحافظ عاشورای حسین خداحافظ ای گریه‌های محرم خداحافظ ای مجلسای پر از غم خداحافظ ای شور و حال و بکا خداحافظ ای پرچم‌های سیاه خداحافظ ای ماه پر شور و شین خداحافظ ای خیمه‌های حسین خداحافظ ای سرزمین بلا خداحافظ ای نینوای کربلا خداحافظ ای یاس ام البنین خداحافظ ای مشک روی زمین خداحافظ ای هجله‌گاه خیمه‌گاه خداحافظ ای گودی قتلگاه خداحافظ ای دیده‌های پر آب خداحافظ ای شیرخوار رباب خـداحـافـظ محـرم 💔
606.5K
دورشان هلهله بود و خودشان غرق سکوت ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت شام ای شام! چه کردی که شد انگشت‌نما کاروانی که فقط دیده جلال و جبروت
888.7K
یااباعبدالله همیشه اول هرماه افضل الاعمال سلام برسر بالای نیزه ها دادم قسم به زلف پریشان تو روی نیزه هلال دیدم و یاد هلال افتادم زتشنگی ترک افتاده بود بر لب تو کنار راس تو باخنده آب میخوردند به روی صندوق حمل سر تو هرشهری به پیش دیده ی زینب.... میخوردند .
روضه اول ماه صفر حجت الاسلام میرزا محمدی اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ الان کجای عالم شرف حضور داری اقاجان ... کجا داری نماز میخوانی ... کجا داری گریه می کنی ... کجای عالم داری برای ما دعا می کنی ... کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی ... بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین۸۴ زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن . سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین اسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان ... " نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن ..."(خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟(الله اکبر) یه نگاهی کرد؛ دید از این به بعد لباس هاشونو رفتن عوض کردن" این بچه هایی که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن دیگه آب و غذا بهشون دادن ... یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن ..." کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا ..." همونایی که۴۰ سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن ..." آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم" اون روضه ای که خودت فرمودی من خون گریه می کنم ..."روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم ..." عمه ی من نائبه الحیدر است سیده النساء پس از مادر است عمه ی من سفیر خون خداست هم دم هجده سر از تن جداست عمه ی من اوست که در قافله نشسته آورده به جا نافله ... عمه ی من بر سر بازارها دیده ز اهل ستم آزارها این بی بی کسی هست که۵۶ سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که۵۶سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشو ندیده"" این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت" امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن ..." یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات" اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات ؟ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشو ببینه ...." حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما ...." این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن .... یه جمله فقط" این خانمو آوردن تو مجلس شراب ...." آی حسین ...... عمه ی من اسوه ی ایوب بود شاهد قرآن و لب و چوب بود هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد .... هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن " نتیجه ای نگرفت آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی ... ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی .... بأبی المستضعف الغریب ثارالله ... یا اباعبدالله ... نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ الاجَّلِ الاَکرَم به عظمت و مصیبت عمه جان امام زمان حضرت زینب سلام الله علیها تو را میخوانیم یا الله ... سلام و تسلیت خالصانه ما را الساعه به محضر نورانیش برسان الساعه آقا و مولا و ولی نعمتمان را دعاگوی ما قرار بده به دعای مستجابش حسن عاقبت بخیری به همه ما کرم فرما ....🤲 🥀🏴
1.91M
روضه ورود ب شام
519.4K
روضه اسرا شام بلا ای وای...
3M
زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها 🥀🏴 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. مرحوم آیت اللّه سید محمدحسن نجفی قوچانی (صاحب کتاب سیاحت شرق و غرب): . در عالم ماده هر چقدر خودتان را در برابر حضرت ٲباعبدالله الحسین (سلام الله علیه) حقیر کنید، نوکری کنید، حمّالی کنید، خدمتگزاری کنید تا در عالم آخرت عزیز و بزرگ و صاحب مراتب مقرب می شوید. اختیار عالم مرگ در یدبَیضاء حضرتش است. . 📗 سیاحت شرق ، فصل زیارت کربلا . . https://eitaa.com/harffe_hesab 🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
◾️ ثوابی برابر ثواب شهدای کربلا امام رضا علیه‌السلام: «اگر دوست داری ثوابی همسان با ثواب کسانی که با حسین علیه السلام به شهادت رسیدند، برای تو باشد، هرگاه که به یاد او می‌افتی بگو: «یا لیتنی کنت معهم فافوز فوزاً عظیماً» [ای کاش من با ایشان بودم تا به فوز و پیروزی بزرگ نائل می‌شدم]» 📚 عیون أخبارالرضا علیه السلام، ج۱ ص ۲۹۹ . https://eitaa.com/harffe_hesab 🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
. راز حجرهٔ عجیب آیت‌الله شیخ عبدالرّحیم قمی در کربلا . «مرحوم شیخ عبدالرّحیم قمی را می‌شناختم. او بسیار خوب بود. در مدرسهٔ حسن‌خان کربلا حجره داشت؛ آن حجره هم حجرهٔ عجیبی بود. معروف بود که آنجا محلّ افتادن حضرت سیّدالشّهداء - علیه السّلام - از اسب بر روی زمین بوده است! کسی از طلّاب حاضر نمی‌شد در آن حجره زندگی کند. علّتش هم این بود که نیمهٔ هرشب، صدای ضجّه، گریه و نوحه در آنجا به گوش می‌رسید؛ بدون آنکه کسی در آنجا دیده شود! ولی مرحوم شیخ عبدالرّحيم قمی در آن حجره استقرار یافت. هرشب وقتی صدای نوحه و گریه بر امام حسین - علیه السّلام - را در آن حجره می‌شنید، او هم برمی‌خاست و هم‌نوای با ایشان می‌شد، و خودش هم نوحه و روضه و چند بيت شعر در عزای حضرت اباعبدالل‍ه الحسین - علیه السّلام - می‌خواند. وقتی چنین می‌کرد، دیگر صداها خاموش می‌شد. شیخ عبدالرّحیم قمی اجازه نمی‌داد کسی در آن حجره شوخی و خنده کند، و اگر کسی رعایت نمی‌کرد، او را با عصای خود از حجره بیرون می‌راند!». 📗 نقل توسط مرحوم حاج محمّد علامه/تهران، ۱۳۵۴ش . https://eitaa.com/harffe_hesab 🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
۹۲. آغشته به خون بودن سر مقدس شاهد بر این مطلب ابیاتی است که گاهی به ندای هاتف غیبی و در برخی نقل ها نیز به خالد بن معدان از عالمان تابعین که حاضر در شام بوده است نسبت داده اند که در آن راس مقدس را آغشته به خون توصیف می کند: در این نقل آمده است: پرچم ها وارد می شدند و فریاد تکبیر و تهلیل بلند بود که هاتفی ندا داد: ای پسر دختر پیامبر سر تو را آوردند در حالیکه به چه صورتی به خون خویش آغشته بود از کشته شدن تو تکبیر می گویند در حالیکه با کشتن تو در واقع تکبیر و تهلیل را کشتند (و حقیقت توخید را نابود کردند). «وأقبلت الرّايات من تحتها التّكبير والتّهليل، وإذا من تحتها هاتف يقول: جاؤوا برأسكَ يا ابنَ بنتِ محمّدٍ بدمائه مترمِّلًا ترميلا ويُكَبِّرون إذا قُتِلْتَ وإنّما قَتَلُوا بكَ التّكبيرَ، والتّهليلا» 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
۹۳. تکبیر لشگر در هنگام ورود سرهای مقدس به شام در کتاب کامل بهایی آمده است که عده ای در دنبال سر امام حسین تکبیر می گفتند که پس از این واقعه فرزندان آنان را به «بنو المُکَبِّرِی» می شناختند. این مطلبی است که کراجکی از علمای قرن پنجم (م 449) نیز در کتاب خود آورده است. همچنین در مدینة المعاجز و بسیاری از کتب متاخر این مطلب نقل شده است و در ادامه در برخی کتب شعری به هاتف و در برخی از جمله لهوف به خاد بن معدان از عالمان شام نسبت داده شده است و آن شعر چنین است: «از کشته شدن تو تکبیر می گویند در حالیکه با کشتن تو در حقیقت تکبیر و تهلیل [و حقیقت توحید] را کشتند و از بین بردند.» ۹۴. اولین سر، سر مقدس اباعبدالله و بعد از آن قمر بنی هاشم (طبق برخی نقل ها) و در برخی نقل ها آمده است اولین سری که به دمشق وارد شد راس مقدس قمر بنی هاشم بود.‏ 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
۹۵. سلام ندادن مردم بر اهل بیت در طول مسیر طبری در کامل بهایی نوشته است: « در مدتی که اهل بیت در اسارت این ملعونین بودند( که 66 روز بود) احدی امکان سلام بر آنان نداشت.» ‏ همچنین این جمله از حضرت ام کلثوم در ماجرای سهل ساعدی نقل شده است: « ای مرد تو کیستی که از وقت شهادت برادر و آقایم حسین کسی با ما مانند تو سلام نکرده است.» 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
۹۶. شعر خوانی یزید در مضمون انتقام گرفتن از پیامبر در وقت ورود کاروان به شام سبط ابن الجوزی می نویسد : «زهری گوید هنگامی که سرها وارد دمشق شد یزید در جیرون بر محلی مشرف به محل ورود سرها نشسته بود پس ابیاتی را خواند.» عبارت سبط ابن جوزی چنین است: «و قال الزّهريّ: لمّا جاءت الرّوؤس كان يزيد في منظره على جيرون‏ فأنشد لنفسه‏: «لمّا بدت تلك الحمول و أشرقت‏ تلك الشّموس على ربا جيرون‏ نعب الغراب فقلت صح أو لا تصح فقد قضيت من الغريم ديونی در نقل دیگر: فقد اقتضيت‏ من الرّسول ديوني.‏» ترجمه شعر: هنگامى كه آن سرها ظاهر شدند و آن خورشيدهاى درخشنده بر بالاى دروازه جيرون (كه يكى از دروازه‏هاى دمشق بوده) درخشيدند. كلاغ فرياد زد. من گفتم: چه فرياد بزنى و چه فرياد نزنى حقا كه من حق خود را از پيامبر اسلام گرفتم. ابن جوزی و تفتازانی و سیوطی به همین جهت حکم به کفر و لعن یزید داده اند. 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
۹۷. سنگ زدن پیرزن ملعونه به سر مقدس حضرت: در برخی مقاتل از جمله مدینة المعاجز بحرانی از قول سهل بن سعد آمده است: «دیدم بر بالکن بلندی پنج زن نشسته اند و همراه آنان پیرزنی خمیده است در هنگام عبور راس مقدس از کنار آنان سنگی برداشت و به راس مقدس سید الشهدا زد.» البته در برخی مقاتل آورده اند:«سنگ را برداشت و به دندان سید الشهدا زد.» در مقاتل آمده است که آن بالکن پس از این جنایت بر سر آنان خراب شد با این تفاوت که برخی (مانند مدینة المعاجز) نفرین را از قول سهل بن سعد نقل کرده اند و برخی (مانند الدمعة الساکبة) نفرین را به زینب کبری نسبت داده اند. سنگی که قلب دخت علی را نشانه رفت آمد شکست حرمت پیشانی تو را السّيّد هاشم البحراني، مدينة المعاجز،/ 269 قال‏: و رأيت روشنا عاليا فيه خمسة نسوة، و معهنّ عجوز محدودبة الظّهر، فلمّا صارت بإزاء الحسين عليه السّلام‏ و ثبت العجوز (لعنة اللّه عليها) و أخذت حجرا و ضربت به ثنايا الحسين عليه السّلام، فلمّا رأيت ذلك‏ قلت: اللّهمّ أهلكها و أهلكهنّ معها بحقّ محمّد و آله. قال: فما استتمّ كلامي إلّا تهدّم‏ الرّوشن، فهلكت‏ و هلكن معها. ر،ک: موسوعة الامام الحسين(عليه‏السلام) ؛ ج‏6 ؛ ص371 به نقل از مقتل منسوب به أبي مخنف،ص121- عنه: البهبهاني، الدّمعة السّاكبة، 5/ 82. 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
۹۸. زخم زبان ابن طلحه و پاسخ امام سجاد (علیه السلام) شیخ طوسی در امالی نقل می کند: «در آن حال كه اهل عصمت و جلال را داخل دمشق كردند، ابراهيم پسر طلحه به حضرت امام زين العابدين عليه السّلام رسيد و جراحت شمشيرهاى جنگ جمل كه در سينه پركينه‏اش بود، اظهار كرد و گفت:« آخر چه كسى مغلوب شد؟» حضرت فرمود:« اگر خواهى بدانى كه چه كس مغلوب شد، چون وقت نماز شود، اذان بگو و سپس اقامه بخوان [خواهی دید كه آوازه چه كسى بلند است، و بلند خواهد بود تا روز قيامت.]» عن عبد اللّه بن سيّابة، عن أبي عبد اللّه عليه السّلام، قال: لمّا قدم عليّ بن الحسين عليهما السّلام و قد قتل الحسين بن عليّ (صلوات اللّه عليهما) استقبله إبراهيم بن طلحة بن عبيد اللّه‏، و قال: يا عليّ بن الحسين، من غلب؟ و هو مغطّى‏ رأسه، و هو في المحمل. قال: فقال له عليّ بن الحسين: إذا أردت أن تعلم من غلب، و دخل وقت الصّلاة، فأذّن ثمّ أقم. ترجمه از مجلسى، جلاء العيون،/ 731. 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
۹۹. محاجه امام سجاد با پیر مرد شامی لهوف می نویسد: «پيرمردى آمد و به زنان و عيالات حسين عليه السّلام كه بر در مسجد ايستاده بودند، نزديك شد و گفت: « سپاس خداى را كه شما را بكشت و نابود كرد و شهرها را از مردان شما آسوده و امير المؤمنين را بر شما مسلط كرد.» على بن الحسين به او فرمود:« اى پيرمرد! قرآن خوانده‏اى؟» گفت:« آرى!» فرمود:« معناى اين آيه را نيكو درك كرده‏اى: بگو اى پيغمبر من براى رسالت مزدى از شما نمى‏خواهم به جز دوستى خويشاوندانم.» پيرمرد گفت:« آرى! اين آيه را خوانده‏ام.» امام عليه السّلام فرمود:« خويشاوندان پيغمبر ماييم. اى شيخ! در سوره بنى اسرائيل خوانده‏اى كه حق خويشاوندان ادا كن.» شيخ گفت:« خوانده‏ام.» على بن الحسين فرمود:« خويشاوند، ماييم. اى پيرمرد! اين آيه را خوانده‏اى: بدانيد هرچه سود برديد، پنج يك آن مخصوص خداست و رسول و خويشاوندان رسول.» گفت:« آرى.» على عليه السّلام به او فرمود:« ماييم خويشاوندان پيغمبر. اين آيه را خوانده‏اى: خداوند خواسته است كه پليدى را از شما خاندان بردارد و شما را پاك و پاكيزه فرمايد؟» شيخ گفت:« اين آيه را خوانده‏ام.» على عليه السّلام فرمود:« ماييم آن خاندانى كه خداوند آيه تطهير را مخصوص ما نازل فرموده است.» راوى گفت: پيرمرد ساكت ايستاد و آثار پشيمانى از آنچه گفته بود، بر چهره‏اش نمايان بود. پس از لحظه‏اى گفت:« تو را به خدا شما همانيد كه گفتى؟» على بن الحسين عليه السّلام فرمود:« به خدا قسم بى‏شك ما همان خاندانيم. به حق جدم رسول خدا كه ما همان خاندانيم.» پيرمرد گريان شد و عمامه بر زمين زد و سپس سر بر آسمان برداشت و گفت:« بار الها! ما كه از دشمنان جنّى و انسى آل محمّد بيزاريم.» پس به حضرت عرض كرد:« آيا راه توبه‏اى براى من هست؟» فرمود:« آرى! اگر توبه كنى، خداوند توبه تو را مى‏پذيرد و تو با ما خواهى بود.» عرض كرد:« من توبه كارم.» گزارش رفتار اين پيرمرد به يزيد رسيد. دستور داد او را كشتند.» البته این روایت به صورت مختصر و مفصل در کتب مختلفی ذکر شده است. از جمله در احتجاج طبرسی آمده است: این محاجه با پیرمرد شامی در هنگامی بوده است که اسیران بر در مسجد شام و جایی که اسیران را نگاه می داشتند. و در تسلیة المجالس آمده است در حالی بود که منتظر اذن یزید برای ورود بودند در جایی که اسیران را نگاه می داشتند. همچنین بخشی از این روایت در تفسیر طبری و برخی کتب دیگر و بخش دیگر در الفتوح ابن اعثم آمده است. 🌺هدیه به شهید رئیسی و شهید سلیمانی صلوات🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثلا تو قبول کردی مثلا کوله بارمو بستم مثلا من الان توی راه کرببلا هستم 💔 📺
مداحی آنلاین - نماهنگ ای بی مروت بارون - رسولی.mp3
4.23M
ببار ای آسمون که بی‌قرارم منم مثل تو خیلی گریه دارم است و دورم از ضریحش ببار ای آسمون من هم ببارم ببار آسمون جای رقیه به یاد داغ بابای رقیه 🔊 🔄 💔 🎙 🔻