نوحه اربعین، سر چهل... .mp3
6.48M
نوحه اربعین
...................
سر چهل روز اومدم من بمزارت
آومدم با اشک و ناله بکنارت
چه بلا و چه مصیبتا کشیدم
همه جا سرت رو نیزها میدیدم
ببین شبیه مادرم
ای برادر
خواهری زار و مضطرم
ای برادر
شکسته بی بال و پرم
ای برادر
((عزیزمادر یا حسین جان ۳))
...........................
دلِ بی قرارم ُ دیدی حسین جان
روز ِ شام ِ تارم ُ دیدی حسین جان
روی نی دیدی تو اشکای رباب ُ
سر اصغرت رو این حال خراب ُ
می خوام برات بگم زشام
ای برادر
گم شده ای تو ازدحام
ای برادر
سنگت زدن از پشت بام
ای برادر
((عزیزمادر یا حسین جان ۳))
...........................
سر چهل روز آومدم با حال دلگیر
می بینی رو بازوهام رَدِ زنجیر
گریه داره بخدا حال خرابم
ای برادر هنوزه در اضطرابم
خنده زدن پیر و جوون
ای برادر
کُشته من ُ زخم زبون
ای برادر
تن همه پُر از نشون
ای برادر
((عزیزمادر یا حسین جان ۳))
...........................
التماس دعا
شعر و سبک: موسوی
🎤موسوی خورشیدی
روضه ی زیارت عاشورا🖤
اَلسَلامُ علَلَیک یا اباعبدالله...
زیارت میکنم آقا ابی عبدالله را از همین راه دور
به نیابت از امام زمان
شهدا عُلما امام خمینی و دو فرزندش
شهدای مدافع حرم زینب
شهید محسن حججی،شهید
حاج قاسم سلیمانی و.....
السلام علیک یاابا عبدالله
سلام بر آن بدنهایی که بی غسل و کفن روی زمین کربلا ماند
سلام بر آن بدنهای بی سری که روی خاکهای گرم کربلا ماند
آقاجان یا امام حسین سلام ما
بر تو و برمهدی ات که روز ظهورت
زِ دشمنان تو بستاند انتقام
حسین انشاالله امام زمان میاد
خون به ناحق ریخته شده حسین را میگیره
جانم حسین۴
سلام بر آن شهيدي که بدنش روی زیر سُم اَسبها قرار دادند
سلام بر آن شهيدي که سرش روی نیزه قرآن تلاوت می کرد
سلام ما به جسم بی کفن باد
به زخم پیکر بی پیرهن باد
سلامی برزمین مقتل تو
سلامی بر پریشانی مویت
بر آن بوسه برگهای گلویت
سلام ما برآن سروی که خم شد
به دستی که به نخلستان قلم شد
سلام ما به عاشورای خونین
به اهل خیمه ها دلهای غمگین
سلام ما به گوش پاره پاره
به معجر های از کین پاره پاره
حسین جان...۳
جان عالم به فدایت حسین
آخ بمیرم چه کردند با بدن عزیز فاطمه
یه عده آمدند نزد ابن زیاد
گفتند:امیر به ما اجازه بده
ما استخوان های پشت سینه حسین فاطمه را بشکنیم
آخ بمیرم برایت حسین جان🖤
هرکس از دنیا بره بدنش رو تشییع میکنند
خانواده اش رو دلداری ميدند
اما کربلا عجب تشیعی کردند
پسر فاطمه رو
ده نفرداو طلب شدند
با سم اسبها بدن مطهر حسین تاختند
آمدند کوفه نزد ابن زیاد جایزه گرفتند.
یا امام زمان
آخ بمیرم برایت حسین جان
بنی اسد متحیر بودند چگونه این بدنها رو به خاک بسپارند
چون بدن رو باید یا به سر شناخت یا به لباس
مولای مان که سر در بدن ندارد
لباس به تن نداشت
یه وقت دیدند یک آقایی صدا میزند آی بنی اسد
بیایید من این بدنهارو خوب میشناسم
این بدنها بُریره
این بدن زهیره
این بدن قاسمه
این بدن اونِ
این بدن جعفره
این بدن برادرم علی اکبر
آمد کنار علقمه این بدن عموجان عباس
یک یک آقا امام چهارم بدن هارو معرفی کردند
یک وقت صدا زد بنی اسد
برین یک قطعه بوریا بیارید
عرض کردند:یابن رسولالله بویا برای چه
فرمود میخوام بدن بابایم حسین رو در آن قرار بدم
بدن بابارو درون بوریا گذاشت
درون قبر گذاشت
لبهارو به رگهای بریده نهاد
مگر به کربلا کفن ...به غیر بوریا نبود
مگر حسین تشنه لب...عزیز مصطفی نبود
التماس دعا🙏🤍
Sh 06 Safar 1403 Karimi [Mohjat_Net] (4).mp3
1.9M
#شور_امام_حسین
#حاج_محمود_کریمی
#امام_حسین
دم دمای غروب بارونم
بی سر و سامونم پریشونم
روضه هاته بهشت دنیامو
کربلات عشقه درد و درمونم
اول دل بهت سپردم
آخر کار خودت رو کردی
دل بردی و خم به ابروت نیاوردی
حسین جان حسین جان
هر وقت از پیش تو رفتم
گفتی میری برمیگردی
کشتی من رو خم به ابروت نیاوردی
حسین جان حسین جان
****
قطره ی اشک برا تو اکسیره
از دلا گرد و خاکو میگیره
هرکی دوسِت داره فداش میشم
هرکی میگه حسین دلم میره
چشمم دنبالت میگرده
از روزی که تو رو شناختم
سرگردون شدم از اون روز که دلباختم
حسین جان حسین جان
بی پرده ترین زیارت
روزیِ چشاش شهیده
میده زندگیشو اونکه تو رو دیده
حسین جان حسین جان
****
من به اذن خوده خودت اینجام
من که از تو فقط تو رو میخوام
قصه ی جوونتو که فهمیدم
زیر و رو شد تموم رویاهام
یعنی میشه آرزو کرد
صورت رو صورتم بزاری
میدونم که مثه جوونت دوسم داری
حسین جان جسین جان
اون میثاق عاشقانه
رازا میون خون نهفته
خوشبخت اونه که به پای تو میفته
حسین جان حسین جان
🔻شور
شب ششم صفر 1403
Namahang Beiragh Nokari Moharam 1403 Banifateme [Mohjat_Net].mp3
1.21M
#شور_امام_حسین
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#امام_حسین
#نماهنگ جدید بیرق نوکری
ماه محرم 1403
برای نوکری احدی
بی دلیل انتخاب نمیشه
رو سیاهم اگه اومدی
هیچ کس اینجا جواب نمیشه
لحظه هایی که سینه زدی
جزو عمرت حساب نمیشه
آره زندگی بدون تو
واسه من مثه جهنمه
این حسین حسینی که میگم
به خدا صدای قلبمه
ضربان من حسین حسین
هیجان من حسین حسین
آرزوی من حسین حسین
ای جان من حسین حسین
آه ابی عبدالله
****
دورم از کربلا چه کنم
تا پر از این قفس بکشم
آرزومه یه روزی منم
رو ضریح تو دست بکشم
روزیمه روضه ی تو بیام
تا یه ذره نفس بکشم
آره اسمتو که میبرم
میرسه هوای کربلا
منمو یه دنیا حسرتو
شب جمعه های کربلا
تب و تاب من حسین حسین
رگ خواب من حسین حسین
آرزوی من حسین حسین
ای جان من حسین حسین
آه ابی عبدالله
****
ترسم اینه یه روزی گناه
اشکمو از چشام بگیره
اومدم باز که گریه کنم
شاید امشب دعام بگیره
باید اسمت رو داد بزنم
اونقدر که صدام بگیره
آره آرزوی آخرم
اینه لحظه ی شهادتین
من که سینه میزنم برات
پسرم بگه حسین حسین
اشک و اه من حسین حسین
تکیه گاه من حسین حسین
آروزی من حرم حرم
پناه من حسین حسین
آه ابی عبدالله
.
.
#شور_امام_حسین(ع)
✍بند اول
خاصیتِ اسم تو اینِه
که تویِ هَر دِلی میشینه
مُطمئِنَم مادرت هر بار
میگم حسین منو میبینه
اَنیس لحظه لحظه هامی
دلخوشیِ دقیقه هامی
وقتی که اربابم تو باشی
چقدر بِهِم میاد غُلامی
.........
اِی جونم حسین ای جونم حسین
هَک شُده رویِ قلبِ پریشونم حسین
رویایِ دلِ دیوونم حسین
من کویر خُشکَم تویی بارونَم حسین
این بوده یه عُمر قانونم حسین
تو شاهی و من رَعیَتِ این خونَم حسین
دَستَم تو دَستاتِه آرومَم
از عشقِت نَکُنی مَحرومَم
این حِسِ زیبا رو مَدیونِ
دخترِت رقیه خانومم
.......
ای جانم ای جانم ای جانم
ای جانم ای جانم ای جانم
ای جانم ای جانم ای جانم
........
✍بند دوم
وقتی خودم رو بِهِت سِپُردَم
لذتِ عاشقی رو بُردَم
لطفِ تو بود اگه خودم رو
میونِ روضه هات آوردم
روضه ی تو بهشتِ مَحضِ
بدونِ مَحدوده و مَرزِه
اشکی که ریخته میشه واست
خدایی که خیلی می اَرزِه
.......
داراییم همین اشکِ روضه هاست
داراییم همین اشکِ روضه هاست
هَر دونش تو محشر مثلِ کوهی از طلاست
هیئتت برام مثلِ کربلاست
وعده گاه هر هفته ی جمعِ نوکراست
با تو که باشم اوضام رو به راست
این قشنگ ترین ثانیه هایِ این گداست
......
با تو نوکرت خالص میشه
یک شَبِه مثلِ عابس میشه
قلبی که مملو از عشقت شد
بویِ خدا اَزَش حِس میشه
.........
ای جانم ای جانم ای جانم
ای جانم ای جانم ای جانم
#حسین_خدادی ✍🎼
Moharram 1403.04.27 - Shab 12 - H-Sarollah.Rasht - Shahadat I-Sajjad A - 02 - Abozar Biukafi - Najva Ba I-Zamn A.mp3
10.44M
🔉 #نجوا | ای داغدار اصلی این روضهها بیا
🎙 با نوای #حاج_ابوذر_بیوکافی
✨ #امام_زمان
ای داغدار اصلی این روضهها بیا
صاحبعزای ماتم کربوبلا بیا
تنها امید خلق جهان یابن فاطمه
ای منتهای آرزوی اولیاء بیا
بالا گرفتهایم برایت دو دست را
ای مَرد مستجاب قنوت و دعا بیا
فهمیدهایم با همهی دنیا غریبهای
دیگر به جان مادرت ای آشنا بیا
از هیچکس بهجز تو نداریم انتظار
بر دستهای توست فقط چشم ما بیا
هفتهبههفته میگذرد با خیال تو
پس لااقل به حُرمت خون خدا بیا
بیش از هزار سال تو خون گریه کردهای
ای خونجگر ز قامت زینب بیا
عرض ارادتِ کم ما را قبول کن
امسال هم مُحرم ما را قبول کن
#ابوذر_بیوکافی
Moharram 1403.04.27 - Shab 12 - H-Sarollah.Rasht - Shahadat I-Sajjad A - 05 - Abozar Biukafi - Vahed.mp3
3.67M
🔉 #واحد | کجایی ای پناه مردم غزه؟!
🎙 با نوای #حاج_ابوذر_بیوکافی
✨ #امام_زمان #طوفان_الاقصی
چقدر غنچهی پرپر
چقدر لالهی خونین
چه داغها که نشسته
به روی قلب فلسطین
کجایی ای پناه مردم غزه؟!
کجایی ای امید مردم دنیا؟!
تویی تو منتقم خون شهیدان
تویی جواب همه ظلم و ستمها
کِی میرسی که شب غم سحر شود؟!
کِی میرسی شب ظلمت به سر شود؟!
(اَلمُستَغاث بِکَ یا صاحبَ الزمان)
چه کودکان یتیمی
چه مادران غریبی
چه داغهای بزرگی
چه اشکهای نجیبی
کجایی ای امان این همه مظلوم؟!
کجایی التیام غربت و غمها؟!
بیا که زخم غریبی فلسطین
شود به لطف مرهم تو مداوا
یابن الحسن، بیا ای آخرین سوار
یابن الحسن، بیا با تیغ ذوالفقار
(اَلمُستَغاث بِکَ یا صاحبَ الزمان)
شاعر و نغمهپرداز: #جمعی_از_شاعران
Moharram 1403.04.27 - Shab 12 - H-Sarollah.Rasht - Shahadat I-Sajjad A - 08 - Abozar Biukafi - Nouhe.mp3
3.17M
🔉 #نوحه | گُلی گم کردهام میجویم او را
🎙 با نوای #حاج_ابوذر_بیوکافی
✨ #حضرت_زینب
#نوحه_امام_حسین
گُلی گم کردهام میجویم او را
به هر گُل میرسم میبویم او را
گُل من یک نشانیدر بدن داشت
یکی پیراهن کهنه به تن داشت
اگر پیدا کنم زیباگُلم را
به آب دیدگان میشویم او را
گُل گُم کردهات خواهر منم من
سرور سینهات خواهر منم من
نشانی را که گفتی جان خواهر
که دارد در بدن خواهر منم من
در آندم زینب غمدیدهی زار
روان اشک از دو چشمان گهربار
شتابان رفت و آن محزون نالان
بسوی قتلگه با حال افکار
صدای آشنائی آمدش گوش
که شد از کف بُرونش طاقت و هوش
بسوی آن صدا شد زار و نالان
گُل خود را بدید و کرد افغان
Moharram 1403.04.27 - Shab 12 - H-Sarollah.Rasht - Shahadat I-Sajjad A - 09 - Abozar Biukafi - Nouhe.mp3
2.87M
🔉 #نوحه | خداحافظ ای جوانیِ زینب
🎙 با نوای #حاج_ابوذر_بیوکافی
✨ #حضرت_زینب
#نوحه_امام_حسین
نَه مهلت که پیراهن تو ببویم
نَه فرصت که در ماتم تو بگریم
حسین من
خدا حافظ ای جوانی زینب
سلام ای قد کمانی زینب
خدا را از این غم چه چاره کنم؟!
چه چاره کنم؟!
برادر جان بیتو در دل صحرا
شده تنها خواهرت گُل زهرا
حسین من
تنت بیسر مانده در دل صحرا
سرت گشته روی نیزهی اعدا
حسین من
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 تقویم شیعه🌾
☀️ امروز:
شمسی: شنبه - ۲۷ مرداد ۱۴۰۳
میلادی: Saturday - 17 August 2024
قمری: السبت، 12 صفر 1446
🌹 امروز متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹جریان حکمین در جنگ صفین، 38ه-ق
📆 روزشمار:
▪️8 روز تا اربعین حسینی
▪️16 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیه السلام
▪️18 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
▪️23 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیه السلام
▪️26 روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
✅ با ما همراه شوید...🌾
#متن_روضه_اربعین
گریز به حضرت ابالفضل
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
سلام همسفرِ نیمه راهه بی سرِ من
سلام ماهِ به دریایِ خون شناورِ من
گذشته است چهل روز از شهادتِ تو
هنوز مانده به گودال دیده ی تَرِ من
زن و بچه رو جمع کرد،صدا زد:حسینم را همین جا سر بریدند…
هزار بار سرت را به نوک نی دیدم
هنوز داغ تو یک لحظه نیست باورِ من
خدا گواه است چه دیدم در این چهل منزل
که بود همسفرم،قاتلِ برادرِ من
تن تو ماند به زمین پیشِ خواهرِ تو
سرِ تو گشت جدا پیشِ چشمِ مادرِ من
حسین جان! از زمانی که رویِ زمین افتادی شروع شد..
ز خاطرم نرود هرگز، ای عزیزِ دلم
که چوب خورد به لبهات در برابرِ من
به ذوالفقارِ زبان،حمله بر عدو کردم
🔹یه جوری خطبه خواند،که بعضی ها که دور بودند و صدا رو می شنیدن،سئوال کردند:طنینِ صدا آشناست،علی اومده به کوفه؟…
خطبه هایت طَنین صوتِ علی ست
یا ز مادر گرفته ای الهام!؟
زینبی ، حیدری ، تو زهرایی
این بُوَد اصلِ صَنعَتِ ایهام
ای که از قامتِ هلالیِ تو
راست گردیده قامت اسلام
به ذوالفقارِ زبان،حمله بر عدو کردم
چنانکه محملِ من گشته بود سنگرِ من
گزارشاتِ سفر را زمن بپرس ولی
مپرس از اینکه نیامد سه ساله دخترِ من
🔸حسین جان! نگاه نکن این همه سختی کشیدم،اول بهت بگم،که شیرِ شیر آمده ام،کاری کردم باهاشون که همه شهر گریه می کردن،با همین بچه هایی که پریشونن،شام رو گرفتم،من دخترِ علی ام،مادرم فاطمه بابام علی رو از مسجد تو خانه آورد،دختر فاطمه ام،یه کاری کردم همه پریشان،نالان…نفرینشون هم کردم…گفتم:ان شاءالله چشماتون گریون باشه،چون شما بابام رو دیده بودید،یتیم هاتون نمک گیرِ بابام بودن…داداش سخت بود ولی همش زیبایی بود…
رفقا! اُسرایِ کربلا رو همه ی بلاد بردن،کوفه در جنوب کربلاست،حلب،در شمال غربیِ کربلاست،بِعَلبَک،لبنانِ فعلی،به سمت غربِ شامِ…کمتر از یک ماه، صدها کیلومتر،خیلی راهه،روی ناقه ی عریان،یه جایی سه ساله صدا زد:عمه جان! اینا نمیخواد وایستن؟…حالا برایِ چی؟ چون این ناقه لنگ بود،ناقه ای که امام سجاد هم سوارش بود لنگ بود…
الان زائر هشتاد کیلومتر،صد کیلومتر، ده قدم راه هم که میره…تویِ همین ده قدم همه میان میگن:” هَلابیکُم یا زُوار الحسین”...😭
خوش اومدین،بفرمایید چایی،بفرمایید شربت،غذا…داداش! از ما هم پذیرایی کردن…
ناموسِ خدا و مَلأ عام که دیده؟
شادی و کف و خنده و دشنام که دیده؟
سرهایِ بنی فاطمه در شام که دیده؟
قرآن و سر و سنگِ سرِ بام که دیده؟
هُورا و کف و داغِ دل و گریه و ناله
بهتر که نگویم که چه شد طفلِ سه ساله
من خنده و شادی و کف و هلهله دیدم
ده فاطمه را بسته به یک سلسله دیدم
رأس شهدا را جلویِ قافله دیدم
من خنده ی شادی به لبِ حرمله دیدم
از کعبِ نی و شادی و بیداد بگویم
از سلسله ی گردنِ سجاد بگویم
مردم عوضِ بزم عزا،عید گرفتن
در ریختنِ خونِ خدا عید گرفتن
دور سرِ شاهِ شهدا عید گرفتن
در ماتم مصباحِ هُدا عید گرفتن
رخسارِ گُلِ یاس و کبودی چه بگویم
قرصِ قمر و سنگِ یهودی چه بگویم
کارم تمومِ نمونده جونی به تنم
یه اربعینِ دارم زار می زنم
زار می زنم،زار می زنم،حسین…
می خونم نوحه برات ،وای،وای،وای
می کنم گریه برات،های،های،های
▪️حسین جان!قربونِ زائرات،زائرهای کوچیک و کم سن و سال،قربون زائرایی که الان تو آغوش پدر و مادراشون خوابشون برده دارن میان،قربون زائرایِ سیرابت،قربون زائرایِ شیرخواره ات که هر موقع گشنه میشن،مادرشون هست،یه گوشه کنارِ جاده مادر میشینه،چادر رویِ سرِ بچه اش میکشه،بچه اش رو شیر میده...😭،بچه که آروم میشه،بلند میشه،بسم الله..طرف کربلا حرکت میکنه…حسین….
▪️مثل اربعین که بی بی حضرت زینب سلام الله علیها رسیدن کربلا،تا سه روز هی ناله زد،هی حسین حسین گفت،تا این زن و بچه ها می اومدن آروم بشن،می رفتن علقمه…دوباره گریه و زاری شروع می شد…
ای برادرِ من، چشمِ تو روشن…
▪️عباس! یادته میخواستم برم قبر جدم رو زیارت کنم،می دویدی عباس از جلو،همه مشعل ها و شمع ها رو خاموش می کردی،مبادا سایه ی من رو هم کسی ببینه…
ای برادرِ من، چشمِ تو روشن…
روم نمیشه بگم رفت معجرِ من
حسین….😭
#روضه_دفتری
4_5845889547182803952.mp3
1.2M
❣﷽❣
🔻#سینه_زنی_امام_حسین_ع
🔻#واحد #جامانده کربلا
🔻#حاج_یوسف_ارجونی
🔻#سبک کربلا کربلا اللهم الرزقنا ..
🔻یا حسین ـ یا حسین ـ اربعین کربلا(۴)
دلم میخواست كه این روزا زائرِ كربلات بودم
كنارِ قبرِ شش گوشه ات منتظرِ نگات بودم
دلم میخواست این اربعین از غصه بر لب میشدم
مثلِ اونا كه اومدند همراه زینب میشدم
🔻یا حسین ـ یا حسین ـ اربعین کربلا(۴)
می اومدم تا كه بگم زینب چها كشیده است
تو مجلسِ یزدیان چه دیده چه شنیده است
میخوام بهت بگم آقا یاس پرپرت چی شد
شبیه مادر شما، رقیه دخترت چی شد
میخوام بگم تو شهر شام به زخمِ دل نمك زدند
میون چشم بچه هات خواهرت و كتك زدند
🔻یا حسین ـ یا حسین ـ اربعین کربلا(۴)
دلم میخواد تو كربلا آقا به من خونه بدی
مثلِ همه كبوترات به من آب و دونه بدی
كبوتری كه این دلش عاشق و مبتلا باشه
میخواد طواف كعبهاش یه گنبدِ طلا باشه
🔻یا حسین ـ یا حسین ـ اربعین کربلا(۴)
4_5920163047992724606.mp3
1.57M
#واحد_زمزمه_ای_اربعین
#ای_پرنده
ای پرنده منم اینجا توی شهر غصه هام
که توو غربت غم یارم شده خواب هرشبام
کربلا خونه ی مادریمه و منم دارم
دیگه دق میکنم و ،خسته ازین حال و هوام
تو که پر داری و آزادی بگو موندی چرا
پر بزن برو از اینجا حرم امام رضا(ع)
نه نیاز داری به ویزا نه یه اشنا میخوای
هوایی مرزا رو رد کن میرسی کرببلا
بشکن این قفل قفس رو برو خال آسمون
پر بزن برو تا جنت تا بهشت بی کرون
آب و دونه تو میریزن زائرای مهربون
پر بزن بجای ماها زیارت نرفته ها
تو که آزادی برو به سمت ایوون نجف
از مسیر موکب و مشایه تا به هرطرف
یه خبر برام بیار از زائرای اربعین
از نجف تا کربلا از کاظمین تا سامرا
شصت هزار تا زائر آخه به خدا خیلی کمه
عاشقای میلیونیت کجا رو دارن غیر تو
با یه گوشه ی نگات زندگیا عوض میشه
خوش به حال اون که میشه عاقبت بخیر تو
الهی دورت بگردم ،چرا راهم نمیدی
سهمیه بندی شده کرببلات برای ما
باشه آقا حرمت ارزونی خوبات ولی
لا اقل رو بر نگردون از ماها ایرونیا
💠💠💠1⃣0⃣8⃣7⃣💠💠💠
#مجیدمرادزاده
#واحد_روضه_ای_اربعین
#سبک_جدید
#بلندشو_برادر
☑️بند اول
بلند شو برادر که زینب رسیده ۲
ببین رنگ و رو از رخ من پریده ۲
حسین جان ببین دیده های ترم رو
ببین حال و روزه بد و مضطرم رو
تو رفتی عزیزم مصیبت کشیدم
چه چیزا که من توو اسارت ندیدم
ما رو میزدن بی بهانه/ آوردم برا تو نشانه
با حال پریشان ؛ میخونم حسین جان
حسین جان ...
☑️بند دوم
چهل روز کشیدم غم هجر و دوری
چهل روز فقط کار ما شد صبوری
چهل روزه سخت تر گذشت از چهل سال
ندیدیم خوشی بعدِ جنجالِ گودال
غم تو برادر نشست روی این دل
ازون روز سرت رو دیدم در مقابل
نبودی که دستام و بستند
سرم رو توی شام شکستند
ببین نور دیده ؛ قد من خمیده
حسین جان ...
☑️بند سوم
تو روو نیزه بودی به ما شد جسارت
با خلخال ما کردن اینها تجارت
میدیدم که بستس چشای علمدار
میبردن با خفت ماها رو توو بازار
همه حاجتم بود برادر یه چیزی
که توی اسارت نریم به کنیزی
بگو جرم ماها چی بوده
که کل تن ما کبوده
وای از ازدحام و
شلوغی شام و
حسین جان ...
☑️بند چهارم
نمیدونی داداش شدم من دل آشوب
تو قران میخوندی و میخورد لبت چوب
میسوختیم با اشک و با درد و عذاب و
تعارف میکردن به ماها شراب و
یکی زد من و با لگد یا که با مشت
ولی اون نگاه های هرزه منو کشت
دلم غرق رنج و عذابه
که افتاد و غش کرد ربابه
دلم غرق خونه / تنم نیمه جونه
حسین جان ...
💠💠💠1⃣0⃣8⃣6⃣💠💠💠
✍ #بهنام_رضایی
✍ #مجید_مرادزاده
✔️ #جامانده های کربلا....
نام زوار کربلا در لیست...
نام من در میان آنها نیست...
من مگر عاشق شما نشدم...
جرمو تقصیر من بگو پس چیست...😭
باشد آقا قبول گنهکــارم...
جز توبخشندهی گناهم کیست...
دل من لکزده برای حـــرم...
شب جمعه حرم که مهمانیست...
روضه علقمه، حدیث وفــا...
خود زهرا به روضهها بانیست...
میرساند به روضهها خود را...
میزبانی به عهدهی مهدیست...
صفرم اما عدد حسـابم کن...
مثل صفر کنار نمرهی بیست...
حرف دل بود با شمـا گفتم...
شاعری پیش عشق بی ادبیست...
وصیت کردهام که بنویسند...
روی قبرم که با محبت زیست...
بنویسند جوان ناکـام...
خادمی که ، کربلایی نیست...
بنویسند این که خفته به خاک...
در عزای حسین قربانیست...
دین من عشق ، عشق آل علی...
مذهب شعر من أبالفضلیست...
"اللهم الرزقنا زیارت القبر الحسین بن علی(علیه السلام) "
#
#شور_اربعین_حسینی
معلومه از چشام پریشونی
صحبت اربعینه میدونی
میخوام برم اضافه شم آقا
منم به اون ارتش میلیونی
بخر ازم نوکریمو
نگاه نکن به بدیمو
بده تو رو جون زهرا
اذن پیاده رویمو
به دستای سردار ام البنین
حرم اربعین حرم اربعین
میبینم اشک آسمونا رو
تو اون مسیر پیر و جوونا رو
تا برسم به کربلا آقا
با گریه میشمارم ستونا رو
یه حرفی مونده تو سینه ام
نیتم از اربعینم
اینه که شاید تو اون راه
یه بار آقامو ببینم
به زهرا نزن دیگه رومو زمین
حرم اربعین حرم اربعین
روی لبا ذکر حسین جانه
این حرف بچه های ایرانه
تا ستون هزار یک امسال
قرار نوکرای سلطانه
امام رضا نفسامه
دست خودش کربلامه
توی مسیر روی دوشم
پرچم سبز آقامه
بیا دست خالی من رو ببین
حرم اربعین حرم اربعین
🌑🌕بازگشت کاروان اهل بیت به مدینه.....
حضرت ام البنین در واقعه کربلا حضور نداشت، هنگامى که بشیر به مدینه بازگشت و ام البنین را ملاقات کرد، خواست تا خبر شهادت فرزندانش را به وى دهد ام البنین گفت: رگ قلبم راپاره کردى بچه هایم و آنچه زیر آسمان است فداى ابا عبد الله علیه السلام، از حسین برایم بگو .
ام البنین براى عزادارى هر روز همراه نوه اش عبید الله (فرزند عباس علیه السلام) به بقیع می رفت و نوحه می خواند و می گریست و این اشعار را زمزمه می کرد:
منم که سایه نشین و جود مولایم
کنیز خانه غم ؛ خاک پای زهرایم
منم که خانـــه به دوش غــم علی
منم که همقدم محنت ولی هستم
منم که شاهد زخم شکسته ابرویم
انیس گریه به یاس شکسته پهلویم
منم که در همه جا در تب حسن بودم
منم که شاهد خون لب حسن بودم
منم که جلوه حق را به عین می دیدم
خدای را به جمال حسین می دیددم
منم که بوده دلم صبح و شام با زینب
منم میان همه ؛ هم کلام با زینب
منم که سوگ گلستان و باغبان دارم
به سینه زخم غم کربلائیان دارم
منم که ظهر عطش را نمی برم از یاد
چهار لاله بی سر ز من به خاک افتاد
منم که مادر عشق و امید و احساسم
فدای یک سر موی حسین عباسم
.
#حضرت_رباب
#وقایع_بعد_از_اربعین
از جمله اموری که در قضایای بعد از عاشورا، نمودی ویژه دارد، سوگواری شدید حضرت رباب(ع) است.
عزاداری یا اقامت در کنار قبر امـام حسین(ع)
بنابر نقل برخی کتاب های تاریخی، رباب پس از بازگشت از شام، به مدت یک سال به تنهایی بر سر قبر امام حسین(ع) ماند و عزاداری کرد و سپس به مدینه بازگشت و در حالی که از شهادت آن حـضرت بـسیار ناراحت و غـمگین بود، از دنیا رفت (ابن اثیر، 1399: 4/ 88).
در ماندن این بانوی مکرمه در کربلا، جای هیچ گونه استبعادی نیست؛ زیرا در آن روزگار، چنین کـاری به ویژه نزد زن های باوفا معمول بوده است، همان گونه که فاطمه پس از وفـات هـمسرش حـسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی (ع) تا یک سال در کنار قبرش چادر زد و عزاداری کرد (قمی، 1421: 1/ 256).
این سخن را شـیخ مـفید و بسیاری از دیگر عالمان شیعی نیز نقل کرده اند؛ امّا شیخ کلینی از امام صادق(ع) نـقل مـی کند کـه آن بانو برای امام حسین(ع) یک سال عزاداری کرد، نه یک سال اقامت، و سپس از دنیا رفـت.
برخی نویسندگان از این روایت استفاده کرده اند که رباب مجلس عزا را در مدینه برپا کـرده است نه بر سـر مـزار امام حسین(ع). افزون بر این، در منابع تاریخی آمده است که امام سجاد (ع) اجازه نمی داد رباب یک سال در آن سرزمین تنها بماند. خود آن بانو نیز به چنین کاری اقدام نمی کرد.
عزاداری عجیب رباب(ع)
امام صادق(ع) فرمود:
لَمَّا قُتِلَ الْحُسَینُ(ع) أَقَامَتِ امْرَأَتُهُ الْکلْبِیةُ عَلَیهِ مَأْتَماً وَ بَکتْ وَ بَکینَ النِّسَاءُ وَ الْخَدَمُ حَتَّی جَفَّتْ دُمُوعُهُنَّ وَ ذَهَبَتْ فَبَینَا هِی کذَلِک إِذَا رَأَتْ جَارِیةً مِنْ جَوَارِیهَا تَبْکی وَ دُمُوعُهَا تَسِیلُ فَدَعَتْهَا فَقَالَتْ لَهـَا مـَا لَک أَنْتِ مِنْ بَینِنَا تَسِیلُ دُمُوعُک قَالَتْ إِنِّی لَمَّا أَصَابَنِی الْجَهْدُ شَرِبْتُ شَرْبَةَ سَوِیقٍ قَالَ فَأَمَرَتْ بِالطَّعَامِ وَ الْأَسْوِقَةِ فَأَکلَتْ وَ شَرِبَتْ وَ أَطْعَمَتْ وَ سَقَتْ وَ قَالَتْ إِنَّمَا نُرِیدُ بِذَلِک أَنْ نَتَقَوَّی عَلَی الْبُکاءِ عـَلَی الْحـُسَینِ(ع)؛ (کلینی، بی تا: 1/466، باب مولد الحسین بن علی(ع)، ح9)
هنگامی که امام حسین شهید شد، همسرش از قبیلۀ کلبی برایش مجلس ماتم و عزا گرفت و خودش همراه زنان و خادم ها می گریستند، تا آن که اشـک چـشمانشان خشک شد. روزی دید یکی از زنان خدمتکار گریه می کند، در حالی که اشک هایش جاری است. به او گفت: چرا در بین ما تنها اشک تو جاری است؟ پاسخ داد: من مقداری سویق خورده ام. او وقتی ایـن مـطلب را شـنید، دستور داد طعام و سویق بیاورند. هـمگی خـوردند و گـفت: با این کار می خواهیم قدرت گریه بر امام حسین(ع) پیدا کنیم.
.
🌑🌕روضه ورود کاروان به مدینه ـ
ملاقات ام البنین سلام الله علیها با بشیر
فرزندان ام البنین همگى در زمین کربلا شهید شدند و نسل ام البنین علیهاالسلام از طریق عبیدالله بن قمر بنى هاشم بسیار مى باشند. چون بشیر به فرمان امام زین العابدین علیه السلام وارد مدینه شد تا مردم را از ماجراى کربلا و بازگشت اسراى آل الله با خبر سازد، در راه ام البنین علیهاالسلام او را ملاقات کرد و فرمود: اى بشیر، از امام حسین علیه السلام چه خبر دارى ؟ بشیر گفت : اى ام البنین ، خداى تعالى ترا صبر دهد که عباس تو کشته گردید.
ام البنین علیهاالسلام فرمود: از حسین علیه السلام مرا خبر ده . بدینگونه ، بشیر خبر قتل یک یک فرزندانش را به او داد، اما ام البنین علیهاالسلام پیاپى از امام حسین علیه السلام خبر مى گرفت وى گفت : فرزندان من و آنچه در زیر آسمان است ، فداى حسینم باد! و چون بشیر خبر قتل آن حضرت را به او داد صیحه اى کشید و گفت : اى بشیر، رگ قلبم را پاره کردى ! و صدا به ناله و شیون بلند کرد. مامقانى گوید: این شدت علاقه ، کاشف از بلندى مرتبه او در ایمان و قوت معرفت او به مقام امامت است که شهادت چهار جوان خود را که نظیر ندارند در راه دفاع از امام زمان خویش سهل مى شمارد. به نوشته علامه سماوى در ابصار العین : ام البنین علیهاالسلام همه روزه ه بقیع مى رفت و مرثیه مى خواند، به نوعى که مروان – با آن قساوت قلب – از ناله و گریه ام البنین علیهاالسلام به گریه مى افتاد و اشکهاى خود را با دستمال پاک مى کرد. نیز هنگامى که زنها او را با عنوان ام البنین خطاب کرده و به وى تسلیت مى داده اند، این ابیات را سرود:
لا تَدْعُوِنِّی وَیْکِ أُمَّ الْبَنِینَ تُذَکِّرِینِی بِلِیُوثِ الْعَرِینِ
واى بر تو مرا دیگر مادر پسران مخوان که مرا به یاد شیران بیشهام مىاندازى
کَانَتْ بَنُونَ لِی أُدْعَى بِهِمْ وَ الْیَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِینَ
مرا پسرانى بود،که به آنان خوانده مىشوم اما امروز براى من پسرانى نیست
أَرْبَعَهٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِ
چهار پسر مانند کرکسان بلندیها که با بریده شدن رگ حیات یکى پس از دیگرى به مرگ پیوستند
تَنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ فَکُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِیعا طَعِینَ
نیزهها بر پیکرهایشان ستیزه داشتند همه آنان با تن مجروح به خاک افتادند
یَا لَیْتَ شِعْرِی أَ کَمَا أَخْبَرُوا بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِیعُ الْیَمِینِ
اى کاش مىدانستم آنچنان است که خبر دادند این که دست عباسم بریده شده بود
یعنى اى زنان مدینه ، دیگر مرا ام البنین نخوانید و مادر شیران شکارى ندانید، مرا فرزندانى بود که به سبب آنها ام البنینم مى گفتند، ولى اکنون دیگر براى من فرزندى نمانده و همه را از دست داده ام . آرى ، من چهار باز شکارى داشتم که آنها را هدف تیر قرار دادند و رگ گردن آنها را قطع نمودند و دشمنان با نیزه هاى خود ابدان طیبه آنها را از متلاشى کردند و در حالى روز را به پایان بردند که همه آنها با جسد چاک چاک بر روى خاک افتاده بودند. اى کاش مى دانستم آیا این خبر درست است که دستهاى فرزندم قمر بنى هاشم علیه السلام را از تن جدا کردند؟
مخوان جانا دگر ام البنینم که من با محنت دنیا قرینم
مرا ام البنین گفتند، چون من پسرها داشتم ز آن شاه دینم
جوانان هر یکى چون ماه تابان بدندى از یسار و از یمینم
ولى امروز بى بال و پرستم نه فرزندان ، نه سلطان مبینم
مرا ام البنین هر کس که خواند کنم یاد از بنین نازنینم
به خاطر آورم آن مه جبینان زنم سیلى به رخسار و جبینم
به نام عبدالله و عثمان و جعفر دگر عباس آن در ثمینم
یَا مَنْ رَأَى الْعَبَّاسَ کَرَّ عَلَى جَمَاهِیرِ النَّقَدِ وَ وَرَاهُ مِنْ أَبْنَاءِ حَیْدَرَ کُلُّ لَیْثٍ ذِی لَبَدٍ
أُنْبِئْتُ أَنَّ ابْنِی أُصِیبَ بِرَأْسِهِ مَقْطُوعَ یَدٍ وَیْلِی عَلَى شِبْلِی أَمَالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ
لَوْ کَانَ سَیْفُکَ فِی یَدِیْکَ لَمَا دَنَا مِنْهُ أَحَدٌ
حاصل مضمون این ابیات جانسوز آنکه : هان اى کسى که فرزند عزیزم ، عباس ، را دیده اى که با دشمن در قتال است و آن فرزند حیدر کرار، پدر وار حمله مى کند و فرزندان دیگر على مرتضى ، که هر یک نظیر شیر شکارى هستند، در پیرامون وى رزم مى کنند، آه که به من خبر داده اند که بر سر فرزندم عباس عمود آهن زدند در حالیکه دست در بدن نداشته است . اى واى بر من ! چه بر سرم آمد و چه مصیبتى بر فرزندانم رسید؟ اگر فرزندم عباس دست در تن داشت ، کلام کس را جرات بود که به وى نزدیک شود
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین