با آرزوی کربلا قدم قدم با زائرا
من اومدم با صد امید زیارت امام رضا
سلام آقا با پای خسته اومدم حرم
سلام آقا نگاه بکن به چشمای ترم
سلام آقا تو خواستی اومدم با مادرم
سلام آقا
نگاه به خستگیم نکن فدات نگاهت
نگاه به خستگیم نکن میام پا به پات
نگاه به خستگیم نکن یه عالم فدات آقا
غریب آقا غریب آقا غریب آقام یا امام رضا ...
توی چشات یه دنیا غم
با پیکرت چه کرده سم
بالا سرت به سر زنان
یه مادره با قد خم
خدا رو شکر تنت میون دشمنا نبود
خدا رو شکر سرت به خاک قتلگاه نبود
خدا رو شکر چشات به سمت خیمه ها نبود
خدا رو شکر
کسی جسارتی نکرد به انگشترت
کسی سر تو رو نبرد برا خواهرت
با مرکبا نمیدون روی پیکرت
غریب آقا غریب آقا غریب آقام یا امام رضا ...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شهادت پیامبر(ص)
به کی بگم من
جان میدهد امشب پیمبر
آشفته شد زهرای اطهر
نشسته ام کنار بستر
گوید پیمبر
من میروم با چشم خونبار
زهرای من خدانگهدار
هستم بیاد در و دیوار
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
فاطمه جانم
کاشکی دلت پر غم نباشه
کاش حال تو درهم نباشه
کاشکی که عمرت کم نباشه
فاطمه جانم
تویی تمام آرزویم
تویی تمام آبرویم
به زودی تو می آیی به سویم
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
ببین مدینه
بار سفر بسته پیمبر
ببین که شد لحظه آخر
جان تو و زهرای اطهر
فاطمه من
باشد مرا تمام امید
به اشگ چشم او مخندید
چشماش و با سیلی مبندید
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
.
شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
به کی بگم من
چها که آمد به سر من
به پیش چشمان تر من
سیلی زدن به مادر من
به کی بگم من
خسوف قرص ماه دیدم
مادرم و در آه دیدم
مادرم و سیاه دیدم
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
به کی بگم من
با آن که او با خود مرا برد
بد جوری سیلی زد که او مرد
مادر من با سر زمین خورد
دیدم که مادر
جوان اما مثل پیره
تو کوچه ها داره میمیره
دیدم سرش رو هی میگیره
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
دیدم که مادر
داره روی زمین میشینه
عاقبت سیلی همینه
دیدم که من رو نمیبینه
میان کوچه
غم به خدا پابست من بود
مادر تمام هست من بود
دستش میان دست من بود
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
شهادت امام رضا علیه السلام
به کی بگم من
کسی نمیباشد به یادم
بگو کجا هستی جوادم
بیا که من از پا فتادم
بیا جوادم
بابای تو رنگش پریده
چها شنیده و چه دیده
بر سر خود عبا کشیده
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
بیا جوادم
به هر طرف باشد نگاهم
خون جگر ریزد ز آهم
یاد حسین و قتلگاهم
مانند جدم
سر من از تنم جدا نیست
تنم به زیر اسبها نیست
پیکر من جدا جدا نیست
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
شنیده ام من
همه به قتلگاه رفتن
همه به سوی ماه رفتن
همه برویش راه رفتن
شنیده ام من
حسین شرر به ما سوا زد
یک نفس او آب و صدا زد
بیش از سه ساعت دست و پا زد
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
شنیده ام من
سر اون و به زور بردن
سر رو به راه دور بردن
سرش رو در تنور بردند
شنیده ام من
عمه شده قافله سالار
شنیده ام عاقبت کار
عمه رو بردن سر بازار
.
زخمهای دستهای سفرهدارش را ببین
غربتش در دشمنستانِ دیارش را ببین
بارها مایَملَکش را داد، دور از چشمِ خلق
گفت ای دنیا! بیا تنها سه بارش را ببین
کیمیای پای او از خاک میسازد طلا
یک غبارش آفتابی شد، عیارش را ببین
نیست با "مَن لا رَفیقَ لَه" کسی جز او رفیق
در گذرگاهِ جُزامیها گذارش را ببین
جانمازش را کشیدند و نیفتاد از قیام
در سجود و در قعودش اقتدارش را ببین
غربتش قاب است بر دیوارِ غربتخانهاش
بین دامِ میخ، تیغِ در حصارش را ببین
در سکوت او هیاهوی جمل را گوش کن
حیدر و تکبیرهای افتخارش را ببین
اژدهای فتنه را تیغِ سکوتش سر برید
صبر کن، در دستِ صلحش ذوالفقارش را ببین
از سپیدیهای مویش روضههایش را بخوان
در سیاهیهای زلفش روزگارش را ببین
کودکی تا پیریاش را کوچهی تنگی گرفت
عمرِ اشکش، روضهی دنبالهدارش را ببین
حاصلِ سرسبزی تاکش شراب سرخ شد
جامِ أحلیٰ مِن عسل را، یادگارش را ببین
گفت "لایَوم" و شهیدِ کشتهی گودال شد
مقتلش را، کربلای احتضارش را ببین
اشکِ اربابِ مقاتل حالِ یک غارتزدهست
فصل بعدی، پیشِ سقا انکسارش را ببین
مقتل مکشوفهی او روضه میخواهد چه کار؟
روضههایش را تماشا کن، مزارش را ببین
#