eitaa logo
ذاکرین آل الله
278 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
299 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
مانند مادرت شده ای قد خمیده ای آقا چرا عبا به سر خود کشیده ای با درد کهنه ای به نظر راه می روی مانند مادرت چقدر راه می روی خونِ جگر به سینه به اجبار می دهی راهی نرفته! تکیه به دیوار می دهی داغ غریبی تو، نمک بر جگر زند خواهر نداشتی که برایت به سر زند این جا مدینه نیست، چرا دل خوری شما در کوچه های طوس زمین می خوری چرا با «یاعلی» به زانوی خسته توان بده خاک لباس های خودت را تکان بده مقداری از عبای شما پاره شد، ولی... نیزه نزد کسی به تو از کینه ی علی این جا کسی به پیرهن تو نظر نداشت فکر و خیال گندم ری را به سر نداشت وحید قاسمی
آسمان زیر پرت بود زمین افتادی یک عبا روی سرت بود زمین افتادی نه صدای تو به گوش کسی آن روز رسید نه کسی دور و برت بود زمین افتادی صورتت خاکی و دستار و عبایت خاکی مادرت در نظرت بود زمین افتادی زهر از جان تو آقا جگرت را می خواست آتشی بر جگرت بود زمین افتادی ناله می کرد جوادت به سرش می زد آه اشک در چشم ترت بود زمین افتادی مثل یک مار گزیده به خودت پیچیدی خوب شد که پسرت بود زمین افتادی ولی افسوس به میدان دل خون برد حسین نیزه از پشت زدند و به زمین خورد حسین مسعود اصلانی
انگور سرخى سبز کرده دست و پایت را تغییر داده حالت حال و هوایت را اى خاکِ عالم بر سرم حالا که مى‏آیى از چه کشیدى بر سر و رویت عبایت را؟ تو سعى خود را مى‏کنى و باز مى‏افتى این زهر خیلى ناتوان کرده است پایت را وقت زمین خوردن صدا در کوچه مى‏پیچد آرى شنیدند آسمانى‏ها صدایت را وقتى لبت خشکید و چشمت ناتوان‏تر شد در حجره‏ى در بسته دیدى کربلایت را در حجره‏اى افتاده‏اى و تشنگى دارى تو کربلاى دیگر در حال تکرارى قسمت نشد خواهر کنار پیکرت باشد بد شد، نشد امروز بالاى سرت باشد بد جور دارى روى خاک از درد مى‏پیچى اى واى اگر امروز روز آخَرت باشد حیف از سر تو نیست روى خاک افتاده؟ باید سرت الآن به دست خواهرت باشد حالا غریبى را ببین دنبال تابوتت دختر ندارى لااقل دربدرت باشد وقتى شروع روضه‏هاى ما بیان توست خوب است پایانش بیان دیگرت باشد یابن شبیب آیا شهید بى کفن دیدى؟ در لابلاى نیزه، پاره‏پاره تن دیدى علی اکبر لطیفیان
نیلی ترین رنگ ها بر پیکرش بود معلوم بود امروز روز آخرش بود معلوم بود آقای ما را زهر دادند وقتی که می آمد عبایش بر سرش بود دستی به پهلوی پر از درد خویش داشت بر شانه دیوار دست دیگرش بود دختر ندارد تا که دستش را بگیرد پس لااقل ای کاش آنجا خواهرش بود پا شد خودش را جمع کرد اما زمین خورد این ضعف خیلی مایه درد سرش بود اصلاً زمین خوردن برای او طبیعی است از بس که دنبال صدای مادرش بود در حجره بی فرش خود افتاده بود و تصویری از گودال در چشم ترش بود می گفت یا جدا "چرا خاکت نکردند " حتی "کفن بر جسم صد چاکت نکردند " علی اکبر لطیفیان
دو چشم بی رمق وا کن پدر جان غم ما را تماشا کن پدر جان همه پشت و پناه ما تو هستی نظر بر حال زهرا کن پدر جان کنار بسترت احیا بگیرم میان وادی غم ها بمیرم پدر جان تو دعایت مستجاب است دعا کن زود بعد از تو بمیرم کند آه دل تو بی قرارم به روی صورتت صورت گذارم خودت گفتی که حورای بهشتم توان ضربۀ سیلی ندارم پس از تو صبر زهرا سر بیاید زمان غربت حیدر بیاید پس از تو خانه‌ام آتش بگیرد صدای من ز پشت در بیاید کشد آتش به دور من زبانه زنم ناله به زیر تازیانه بیا بابا که زهرا بی پسر شد میان این در و دیوار خانه قاسم نعمتی
دخترم گریه ی تو پشت مرا می شکند بیش از این گریه مکن قلب خدا می شکند چه کنی بر دل خود آب شدی از گریه بغض سر بسته از این حال و هوا می شکند تا که نشکسته ای از غصه کمی راه برو که قد و قامت تو زیر بلا می شکند باز بوسیدم از این دست که زد شانه مرا حیف یک روز کسی دست تو را می شکند تو سیه پوش من و شهر به همدردی تو حرمت شیر خدا را همه جا می شکند کودکانت همه در پشت سرت می لرزند که درِ خانه به یک ضربه ی پا می شکند می دوی پشت علی تا که رهایش نکنی ضربه ای می رسد و آینه را می شکند بس که دنبال علی روی زمین می افتی دل جدا، سینه جدا، دست جدا می شکند حسن لطفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با آرزوی کربلا قدم قدم با زائرا من اومدم با صد امید زیارت امام رضا سلام آقا با پای خسته اومدم حرم سلام آقا نگاه بکن به چشمای ترم سلام آقا تو خواستی اومدم با مادرم سلام آقا نگاه به خستگیم نکن فدات نگاهت نگاه به خستگیم نکن میام پا به پات نگاه به خستگیم نکن یه عالم فدات آقا غریب آقا غریب آقا غریب آقام یا امام رضا ... توی چشات یه دنیا غم با پیکرت چه کرده سم بالا سرت به سر زنان یه مادره با قد خم خدا رو شکر تنت میون دشمنا نبود خدا رو شکر سرت به خاک قتلگاه نبود خدا رو شکر چشات به سمت خیمه ها نبود خدا رو شکر کسی جسارتی نکرد به انگشترت کسی سر تو رو نبرد برا خواهرت با مرکبا نمیدون روی پیکرت غریب آقا غریب آقا غریب آقام یا امام رضا ... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شهادت پیامبر(ص) به کی بگم من جان می‌دهد امشب پیمبر آشفته شد زهرای اطهر نشسته ام کنار بستر گوید پیمبر من میروم با چشم خونبار زهرای من خدانگهدار هستم بیاد در و دیوار 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 فاطمه جانم کاشکی دلت پر غم نباشه کاش حال تو درهم نباشه کاشکی که عمرت کم نباشه فاطمه جانم تویی تمام آرزویم تویی تمام آبرویم به زودی تو می آیی به سویم 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 ببین مدینه بار سفر بسته پیمبر ببین که شد لحظه آخر جان تو و زهرای اطهر فاطمه من باشد مرا تمام امید به اشگ چشم او مخندید چشماش و با سیلی مبندید 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 .
شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام به کی بگم من چها که آمد به سر من به پیش چشمان تر من سیلی زدن به مادر من به کی بگم من خسوف قرص ماه دیدم مادرم و در آه دیدم مادرم و سیاه دیدم 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 به کی بگم من با آن که او با خود مرا برد بد جوری سیلی زد که او مرد مادر من با سر زمین خورد دیدم که مادر جوان اما مثل پیره تو کوچه ها داره میمیره دیدم سرش رو هی میگیره 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 دیدم که مادر داره روی زمین میشینه عاقبت سیلی همینه دیدم که من رو نمیبینه میان کوچه غم به خدا پابست من بود مادر تمام هست من بود دستش میان دست من بود 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
شهادت امام رضا علیه السلام به کی بگم من کسی نمی‌باشد به یادم بگو کجا هستی جوادم بیا که من از پا فتادم بیا جوادم بابای تو رنگش پریده چها شنیده و چه دیده بر سر خود عبا کشیده 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 بیا جوادم به هر طرف باشد نگاهم خون جگر ریزد ز آهم یاد حسین و قتلگاهم مانند جدم سر من از تنم جدا نیست تنم به زیر اسبها نیست پیکر من جدا جدا نیست 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 شنیده ام من همه به قتلگاه رفتن همه به سوی ماه رفتن همه برویش راه رفتن شنیده ام من حسین شرر به ما سوا زد یک نفس او آب و صدا زد بیش از سه ساعت دست و پا زد 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 شنیده ام من سر اون و به زور بردن سر رو به راه دور بردن سرش رو در تنور بردند شنیده ام من عمه شده قافله سالار شنیده ام عاقبت کار عمه رو بردن سر بازار .
زخم‌های دست‌های سفره‌دارش را ببین غربتش در دشمنستانِ دیارش را ببین بارها مایَملَکش را داد، دور از چشمِ خلق گفت ای دنیا! بیا تنها سه بارش را ببین کیمیای پای او از خاک می‌سازد طلا یک غبارش آفتابی شد، عیارش را ببین نیست با "مَن لا رَفیقَ لَه" کسی جز او رفیق در گذرگاهِ جُزامی‌ها گذارش را ببین جانمازش را کشیدند و نیفتاد از قیام در سجود و در قعودش اقتدارش را ببین غربتش قاب است بر دیوارِ غربت‌خانه‌اش بین دامِ میخ، تیغِ در حصارش را ببین در سکوت او هیاهوی جمل را گوش کن حیدر و تکبیرهای افتخارش را ببین اژدهای فتنه را تیغِ سکوتش سر برید صبر کن، در دستِ صلحش ذوالفقارش را ببین از سپیدی‌های مویش روضه‌هایش را بخوان در سیاهی‌های زلفش روزگارش را ببین کودکی تا پیری‌اش را کوچه‌ی تنگی گرفت عمرِ اشکش، روضه‌ی دنباله‌دارش را ببین حاصلِ سرسبزی تاکش شراب سرخ شد جامِ أحلیٰ مِن عسل را، یادگارش را ببین گفت "لایَوم" و شهیدِ کشته‌ی گودال شد مقتلش را، کربلای احتضارش را ببین اشکِ اربابِ مقاتل حالِ یک غارت‌زده‌ست فصل بعدی، پیشِ سقا انکسارش را ببین مقتل مکشوفه‌ی او روضه می‌خواهد چه کار؟ روضه‌هایش را تماشا کن، مزارش را ببین #
غریب مدینه ما حسینی گشته‌ایم از قبلِ دنیا با حسن ما خودِ کرببلا هستیم اما با حسن هرکه گرید بر حسن در وقت گریه بر حسین طور دیگر قُرب دارد پیش زهرا با حسن هست در نام حسن جان، هم جلال و هم جمال من زیارت می‌کنم هر پنج‌تن را با حسن یک کریم از هرچه دارد هر دو عالم کافی است کارِ ما اُفتاده است امروز و فردا با حسن من‌که هرچه درد دیدم شد مداوا با حسین من‌که هر بیچاره دیدم گشت آقا با حسن کم اگر آورده‌ای در دخل و خرج خانه‌ات کاروبارت می‌شود تنها مُهیا با حسن گاه‌گاهی شمع روشن کن به سقاخانه‌ای نذر کن روز فرج را پیش آقا با حسن نذر کن باهم حرم سازیم بر خاک بقیع پیش قبر فاطمه آییم آنجا با حسن ترس در این سیره هرگز جای اظهاری نداشت یک طرف دنیا و ظلمش یک طرف ما با حسن گفت: لا یوم... و در و دیوار با او گریه کرد روضه خوانی پا گرفته از همانجا با حسن حجره‌ی او شد حُسینیه حسینش مستمع قبل عاشورا محرم گشت پیدا با حسن قاسمش جای رجز فرمود انا ابن الحسن تا به هم ریزد سپاه کفر تنها با حسن ارزق شامی زمین اُفتاد قاسم نعره زد کربلا کامل نمی‌گردید الا با حسن روز محشر هرکسی دنبال آقاییست؛ کاش مادرش آنجا صدا می‌کرد ما را با حسن هر که گرید زیر این خیمه یقیناً می‌شود... مادرش زهرا سلام‌الله علیها با حسن  حسن لطفی .
2024_08_27_18_27_56.mp3
1.5M
قلبم پر از درده از محضرت طرده هُرم هوس هوامو بد کرده پیش چشم تو دل حُرمت نذاشت شرم از محضرِ نورانیت نداشت حالم بده هر چی خیره قلب من پس زده حالم بده می بینی چی به سرم اومده ************ خیلی وقیحم من بسه زمین خوردن دوباره یابن فاطمه عفوا نفس بی حیا منو کرد اسیر یا بگو بمیر یا دستم بگیر خسته شدم آخه رام تو نشد دلم یه کم خسته شدم چرا دنبال گناهه دم به دم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ گرچه چشمان مرا اشک غمت پر می کند تا قیامت بر غمت چشمم تفاخر می کند می رسد آن روز که نان شب هجر تو را رونق بازارت ای خورشید! آجر می کند درد هجران تو و داغ فراق این دو ماه قلبمان را بیشتر غرق تاثر می کند چند روزی هست بی تابم چه چیزی بعد از این جای خالی دو ماهه روضه را پر می کند آنچه دردم را تسلا می دهد این است که مادرت از این عزاداران تشکر می کند در روایت دیده ام روز قیامت فاطمه اشک های روضه را می گیرد و در می کند باز آقای خراسان است که پایان ماه از عزاداران پذیرایی درخور می کند شاعر: محمدعلی بیابانی
رو میکنم با چشم تر    به مشهدِ امام رضا دلم همش پَر می کِشه   تا گنبدِ امام رضا آه خوشا به    حالِ زائرای تو منم غلامِ        نوکرای تو امام رضا فدات بشم      فدای رویِ ماهت دعا کن آقا که منم      شهید بشم تو راهِت یا ضامن آهو   پنجره فولادِت آقا    به درد عاشقا دواس مشهدِ تو برای ما       مدینه و کرببلاس آه  من اومدم با    دو دستِ خالی عنایتی یا         مَولَی الموالی فقیرِ عاصی و بَدَم    خوب میدونی آقاجون تو سائلا رو از خونَت     نمی رونی آقاجون یا ضامن آهو بشنو نوای عشقه یا     ابا الجوادِ عاشقات زیر لَحَد امام رضا       بِرِس به داد عاشقات    آه   میون قبرم       ای هل اتایی بیچاره میشم       اگر نیایی به حَشر و میزان و صراط     ای بر دو عالم ارباب به حق زهرا (س) مادرِت   سینه زنات رو دریاب یا ضامن آهو  
➖➖➖➖➖➖➖ ماه صفر سررسید و شد وقت عزات ای رضا جانم امضا نما نوکری هارو با یک نگات ای رضاجانم دوماهه ما زیر خیمه مأنوس این گریه هاییم لبریز اشک و غم وآه از ماتم کربلاییم کلّ مصائب شد مرور بر روی فرش هیئتا از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام بلا واویلتا واویلتا ➖➖➖➖➖ از درب قصر تا لب حجره خود را به هر زحمتی بردی از بس نداشتی دیگه نایی صد مرتبه بر زمین خوردی افتادی و شد تداعی کوچه ی تنگ مدینه خورده زمین مادر تو از ضربه ی دست کینه گم کرده راه خانه اش در کوچه پیش مجتبی' شده پاره گوش فاطمه از سیلی یک بی حیا واویلتا واویلتا.... ➖➖➖➖➖ در حجره می پیچی به خود هی میکشی ناله ی جانکاه صورت گذاری به روی خاک با یاد گودال قتلگاه پیچیده در گوش شیعه روضه ی یابن الشبیبت خوندی تو روضه دم مرگ از جدّ شیب الخضیبت در کربلا جدّت شده زخمی با سنگ و نیزه ها از تن جدا شد رأس او با خنجر شمر از قفا واویلتا واویلتا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ➖➖➖➖➖➖
(ع) سبک:حاج_ناظم اى پسر ارشد زهرا حسن نام تو شد زينت دنيا حسن آینه على و طاها حسن پور شير خدا _ بانى کربلا تو مهربان تر از نسيمی _ اقا کريم بن کريمى 🌴مولای مظلومان حسن جان نام تو ارام دل مادر است شجاعتت شجاعت حيدر است جلوه رزم تو على اکبر است تویی اشجع الناس _ مربى عباس فتاح جنگ جملى تو _ مثل على بى بدلى تو 🌴مولای مظلومان حسن جان در رگ تو خون على جارى است ضربه ذولفقارى ات کارى است صلح تو هم حاصل بيدارى است صبر تو فاطمى _ اى يل هاشمى تو مظهر صبر خدايى _ فرزند شاه لا فتايى 🌴مولای مظلومان حسن جان
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۲۲_۰۷_۵۱_۰۳_۴۹۹.mp3
12.57M
زیارت عاشورا 🎙 «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا🙏
السلام علیک یا حسن ابن علی ایها المجتبی 😭😭😭😭😭 🏴🏴🏴🏴🏴 واحد ای همه جان‌ها بفدای حسن(۲) ارض و سَما پُر از صدای حسن(۲) کلام او بوَد کلام علی (۲) حسن، یعنی که تمام علی (۲) 🏴🏴🏴🏴🏴 ای پسر ارشد خیرالنسا (۲) قامت تو زینت اهل کسا (۲) ای که وجودت حَسن دَر حَسن (۲) غریب در خانه ، غریبِ وطن (۲) 🏴🏴🏴🏴🏴 حضرت مجتبی امام کریم (۲) مَظهر خالق خدای رحیم (۲) ارض و سَما را تو امام و ولی (۲) سیدنا یا حسن ابن علی (۲) 🏴🏴🏴🏴🏴 تو مَظهر عجائب و غالبی (۲) جان علی ابن ابیطالبی (۲) جنگ جَمل ،دیده تو با هیبتی (۲) بَر شتر فِتنه زدی ضربتی (۲) 🏴🏴🏴🏴🏴 کسی ندیده، ای غریب دوران (۲) جنازه ی شهید و تیر باران (۲) لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ یا حسین (۲) این همه نیزه دار و تنها حسین (۲) 🏴🏴🏴🏴🏴 یوسف حق پرست اشتهاردی(غريب)
و توسل ویژه شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه به نفسِ حاج محمود کریمی •✾• باز دوباره ام سفر سوی مدینه آرزو ست تا که ز کام دل زنم بوسه به خاک پای تو از سرا پای مدینه گِل غم میریزد اشک از دیده ی غم بار حرم میریزد از نگاهِ نگران، برق اِلَم میریزد خوب پیداست که باران ستم میریزد آه! آرامش‌ زهراست به هم میریزد سایه ی خنده از این گلکده کم کم برود یا قرار است که پیغمبر اکرم برود نور از خنده ی لبهای ترش میبارید از گرفتاری امت به جزا میترسید *این ترس، ترس و دل شوره است. گفتن اگه یک سال قبل مرگشون، یک‌ماه قبل از مرگ،یک هفته قبل مرگ، یک روز، یک ساعت قبل مرگ توبه کنن مابخشیدیم .پیغمبر یه نفس راحت کشید.هی گفت: شیعیانم، امتم،قربونت برم‌ که یه بار ما رو نفرین نکردی..انبیاء سَلف همه نفرین که کردند..خدایا اینارو.. سیل اومد و عذاب اومد و زیر ورو شدن و گرفتار شدن. اما خدا به رسول اکرم فرمود: خب نفرینشون کن گفت: نمی فهمند گناه دارن..پیشنهاد نفرین رو‌خدا به پیغمبر داد. همون طور که امیرالمومنین فاطمه از دست داده بود.عطر نزد بعد از بیست و پنج سال گفتن آقا عطر میزنی؟فرمود:نه من عزا دارم فاطمه ام رو از دست دادم. نفرین امیر المومنین رو‌ هم‌ بشنوید.. پیغمبر رو در حال رویا دیدم پرسید:علی جان چطوری ؟گفتم: آقا خسته شدم از دست اینا انقدر لج بازن. فرمود: نفرینشون کن. خدا من و از اینا بگیره یکی مثل خودشون بهشون بده ... * در بدر در پی ارشاد بشر میگردید مثل او هیچ رسولی غم و اندوه ندید در دلم شور عجیبی ست نمی دانم چیست در گلو بغض غریبی ست نمیدانم چیست دخترت زار به سر می‌زند ای وای دلم در دلم غصه شرر میزند ای وای دلم پدرم حرفِ سپر میزند ای وای دلم حرف از داغ پسر میزند ای وای دلم یک نفر آمده در میزند ای وای دلم دل بریدن ز تو بابا بخدا آسان نیست بعد تو واسطه ی وحی خدا با ما کیست ؟ این جوان کیست که از دیدن رویش در دل غصه داخل شده و خنده زلب شد زائل *عزارئیل در این‌خونه رو‌ میزنه بی اذن وارد نمیشه..* آه یارب شده انگار صبوری مشکل گفت با لحن غریبانه ولی چون سائل : با اجازه بگذارید بیایم داخل‌ با ادب آمد و در پیش پدر زانو زد پرده از صورت پوشیده خود یک سو زد مژده ای رحمت رحمان که سحر نزدیک است ای رسول مدنی وقت سفر نزدیک است شبِ بیچارگی نسل بشر نزدیک است به علی هم برسان روز خطر نزدیک است وقتِ آتش‌ زدن یاس و تبر نزدیک است پدر آمادهٔ رفتن به سماوات ولی نگران است برای غمِ فردای علی تکیه بر دست علی زد گل باغ ایجاد نظری کرد به زهرا و دوباره افتاد آه! از سینه ی افلاک بر آمد هیهات به علی فاطمه را باز امانت میداد داشت اما خبر از قصهٔ زهرا ای داد