#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#ماه_صفر
گریز دوم:
تا خبر مسمومیت امام حسن رو به ابی عبدالله گفتند...
سریع خودش رو به بردار رسوند...
نگاه کرد دید دیگه کار برادر تمامه...
سر حسنش رو در آغوش گرفت...
روی دستان حسین جان به جانان تسلیم کرد...
عرضه بداریم آقا جان یا اباعبدالله...
چه حالی داشتید وقتی خبر مسمومیت برادر رو به شما گفتند...
آقا اینجا بهتون سخت تر گذشت یا کربلا...
وقتی صدای ابالفضل بلند شد...
(یا اخا ادرک اخاک)
برادر حسین برادرت رو دریاب...
فقط همین رو بگم...
ابی عبدالله یه نگاه کرد...
دید فرق عباسش شکافته...
دستهاش رو قطع کردند...
تیر به چشمش زدند...
صداش به ناله بلند شد...
الان انکسر ظهری
کمرم رو شکستند...
بی برادرم کردند...
🔸دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
🔸چشم حرامی با حرم روبرو شد
🔸بیا برگرد خیمه، ای کس و کارم
🔸منو تنها نگذار ای علمدارم
- .
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ماه_صفر
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن و یا رحیم
🔸ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی
ای امام رضا آقا جانم...
🔸خفته در خاک خراسان تو غریب الغربایی
قربون غریبیت برم امام رضا...
🔸اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند
🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
شب شهادت امام رضاست...
آی اونایی که آرزوی حرم با صفاش رو دارید اما چند ساله نرفتید...
( بعد منزل نبود در سفر روحانی)
امشب کبوتر دلتون رو با من همراه کنید...
بریم کنار پنجره فولاد امام رضا...
🔸جان به قربان تو شاها که تو حج فقرایی
فرمود اباصلت من میرم مجلس مامون...
ساعتی بعد برمیگردم
اگه دیدی عبا رو سرم کشیدم
دیگه با من حرف نزن...
بدان کارم تمامه...
یا صاحب الزمان...
اباصلت میگه دیدم امام رضا از مجلس مامون بیرون اومدن...
عبا روی سر کشیدن...
حالشون منقلبه...
هی روی زمین میشینه...
هی بلند میشه...
وارد حجره شد...
صدا زد اباصلت...
درها رو ببند...
میخام تنها باشم...
یه گوشه ای داخل حجره...
این فرش ها رو کنار زد...
روی زمین نشست...
مثل مار گزیده ای از شدت درد به خودش میپیچه وناله میزنه...
خدایا یدفعه دید یه جوانی اومده...
یه گوشه ای ایستاده...
اباصلت میگه اومدم نزدیکتر...
عرضه داشتم...
من تمام درها رو بسته بودم شما از کجا وارد شدید...
فرمود اباصلت...
اون خدایی که منو از مدینه تا طوس آورده...
از در های بسته هم عبور میده...
میگه دیدم تا این آقازاده وارد حجره امام رضا شد...
حضرت خوشحال شدند...
از جاشون بلند شدند ...
هی صدا میزدند...
پسرم خوش آمدی بابا...
جوانم جواد... خوش آمدی بابا...
فهمیدم میوهی دل امام رضا...
آقام جوادالائمه است...
سر بابا رو در آغوش گرفت...
دارن با هم نجوا میکنن ...
عجب لحظات سختیه...
امام رضا داره وصیت میکنه...
اما طولی نکشید...
یه دفعه دیدن حضرت آرام آرام چشمانشون رو از این دنیا بستند...
صدای اقا جوادالائمه به ناله بلند شد...
اما خود امام رضا فرمودند...
یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ
همه روضه ها به کربلا ختم میشه...
اگر اینجا پسر سر بابا رو در آغوش گرفت...
کربلا قضیه برعکس بود...
ابی عبدالله سر پسر رو در آغوش گرفت...
آماده ای بگم یا نه...
🔸سپه کوفه و شام استاده
🔸به تماشای شه و شهزاده
🔸شه به روی پسرش افتاده
🔸همه گفتن حسین جان داده
اومد کنار جوانش نشست...
سر علی اکبرش رو به دامن گرفت...
دلش طاقت نیاورد...
سر جوانش رو به سینه چسباند...
دید دلش طاقت نمیاره...
لحظات آخره...
خدایا... ابی عبدالله چکار کنه...
علی اکبرش داره جلو چشماش جان میده...😭
یدفعه دیدند حسین صورت به صورت علی چسباند...
هی صدا میزنه...
عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا
علی جان... بابا...
اُف بر این دنیا بعد از تو علی...
تسلای دل ابی عبدالله...
ناله بزن یاحسین...
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
- .
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ماه_صفر
گریز دوم:
عرضه بداریم آقا جان...
یا امام رضا...
شما رو مظلومانه به شهادت رسوندند...
اما لحظات آخر دیگه شما تنها نبودید...
وقتی چشمان مبارک رو باز کردید...
سر شما روی دامن آقا جوادالائمه بود...
اما دلها بسوزه برا اون آقایی که...
داخل گودال قتلگاه...
با لب تشنه...
سر از تنش جدا کردند...
امام سجاد هر کاری کرد نتونست بیاد کنار بابا...
بمیرم... داخل خیمه...
از شدت بیماری با صورت به زمین افتاده بود...
لحظات آخر نتونست بیاد کنار بابا...
اما...
یک جایی دیگه اومد...
کجا...
اون لحظه ای که بنی اسد میخواستند بدنها رو دفن کنند اما متحیر مانده بودند...
اومد صدا زد...
بنی اسد.. من این بدنها رو خوب میشناسم...
🔸بنی اسد بیایید
🔸کفن با خود بیارید
🔸مگر خبر ندارید
🔸حسین کفن ندارد
با دستان مبارک بدن بابا رو داخل قبر گذاشت...
حالا میخواد با پدر وداع کنه...
لبها رو گذاشت روی رگهای بریده حسین...
🔸اگر کشتند چرا خاکت نکردند
🔸کفن بر جسم صد چاک نکردند
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
#ماه_صفر
گریز سوم👇
آقای خوبم...
جان عالم به فدای مظلومیت شما...
در عالم غربت به شهادت رسیدید...
اما وقتی شیعیان خبردار شدن...
کفن قیمتی آوردند...
برای تشییع جنازه همه آمده بودند...
بدن شما رو با عزت و احترام تشییع کردند...
با چه عظمتی بدن مبارک دفن شد...
اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله...
دلها بسوزه...
برا اون آقایی که بدنش سه روز روی زمین کربلا...
بدون غسل و کفن...
ای خدا...
کاش به همین اکتفا میکردند...
صدا زدند اسبهاتون رو نعل تازه بزنید...
ده نفر اونقدر با اسب روی بدن عزیز زهرا اسب دواندند...
جلو چشمان بچه های حسین...
جلو چشمان خانم زینب کبری...
تمام استخوان ها شکست...
🔸به کربلا کفن مگر بغیر بوریا نبود
🔸مگر حسین فاطمه عزیز مصطفی نبود
🔸مگر کسی که کشته شد تنش برهنه میکنند
🔸مگر که پاره پیروهن به پیکرش روا نبود
🔸سرش به نوک نیزه ها تنش به خاک کربلا
🔸کفن برای او بجز شکسته نیزه ها نبود
الا لعنت الله علی القوم الظالمين
صفات امام مجتبی.pdf
345K
🔖فیش منبر 🔖
#امام_حسن علیه السلام
#صفات_امام_مجتبی علیه السلام
🔻بررسی برخی از صفات امام حسن مجتبی علیه السلام
فضائل امام مجتبی.pdf
619.1K
🔖منبر کامل 🔖
#امام_حسن علیه السلام
#فضائل_امام_مجتبی علیه السلام
🔻آنچه در این فیش می خوانید 🔻
◀️1-محبوب رسول خدا صلی الله علیه و آله
◀️2- عبادت و خوف از خدا
🔻الف) هنگام وضو:
🔻ب) هنگام ورود به مسجد:
🔻ج) در وقت نماز و در هر حال:
🔻د) بعد از نماز:
🔻ه) هنگام خواندن قرآن:
🔻و) هنگام مرگ و شهادت:
◀️3- علم الهی
◀️4- شجاعت و شهامت
◀️5- معاشرت و اخلاق
◀️6-سخاوت و فریادرسی از محرومان
ابعاد شخصیت امام حسن مجتبی .pdf
739.2K
🔖منبر کامل 🔖
#استاد_رفیعی
🔻موضوع 🔻
📌ابعاد شخصیت امام حسن مجتبی سلام الله علیه
#امام_حسن علیه السلام
شهادت امام حسن-فرحزاد.pdf
1.51M
‼️سخنرانی مکتوب با موضوع شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
استاد فرحزاد
♦️متن این سخنرانی کاملا تایپ شده ودارای فهرست بندی می باشد ضمنا ویراستاری و منبع شناسی انجام شده است و تمامی منابع ذکر شده است .
#امام_حسن_مجتبی علیه السلام
مناسبت: آخر ماه صفر/شهادت امام رضا علیه السلام
مخاطب: عام
موضوع: کرامت امام حسن مجتبی علیه السلام
برگرفته از سخنان استاد فرحزاد
تعداد جلسات: ۱ جلسه
تعداد صفحات : ۴۹ صفحه
مشاهده فهرست
🔸خطبه ابتدایی
🔸کریم بودن خداوند
🔸داستان اعرابی
🔸گمان خوب
🔸کریم و وعده اش
🔸کریم و بخشندگی اش
🔸مرد شامی و امام حسن علیه السلام
🔸هفت صفر
🔸توسل به امام حسن علیه السلام
🔸روضه
راز غربت نبی.pdf
282K
🔖فیش منبر ویژه دهه آخر صفر
#استاد_پناهیان
💠 با عنوان: "راز غربت نبی(صلی اللّه علیه وآله)"
🔹عناوین :
▫️از اول دعوا سرِ چه بود؟
▫️آیا پیغمبر در میان شهری لامذهب و بیدین مبعوث شد؟
▫️مردم مکه منتظران ظهور آخرین پیغمبر بودند
▫️شهر مکه مذهبی ترین شهر دوران قبل از ظهور اسلام
▫️فهرستی از خوبیهای مردم مذهبی مکه
▫️معنای بتپرستی در دوران جاهلیت؛ این نبود که بت خالق و خدای من است
▫️معمّا کمکم حل میشود
▫️چرا دعوا سیاسی بوده است؟
▫️غربت نبی در اوج قدرت برای حفظ آزادی
#پیامبر_اکرم
#ماه_صفر
20. روضه مکتوب رسول خدا.pdf
184.4K
✍روضه مکتوب رسول خدا (صلی الله علیه و آله)
روضه کوتاه پیامبر اعظم مجلس اول
روضه کوتاه پیامبر اعظم مجلس دوم
روضه کوتاه پیامبر اعظم مجلس سوم
#شهادت_حضرت_پیامبر
#روضه_پیامبر
#روضه_مکتوب
روضه های مکتوب @rozehayemaktoub
16. روضه مکتوب امام مجتبی (ع) نصرالهی.pdf
241.4K
✍متن روضه امام مجتبی (علیه السلام)
(باز نشر)
🔸روضه کوتاه امام مجتبی علیه السلام
🔸فایل صوتی روضه
🔸چند شعر در رثای حضرت
🔸هفتم صفر ولادت یا شهادت
🔴 مطالب مختلفی درباره امام مجتبی علیه السلام
کانال روضه های مکتوب
@rozehayemaktoub
مصیبت پیامبر اعظم مصائب
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: ای علی هر که به مصیبتی گرفتار شد مصیبت خود به من را به یاد آورد که آن از بزرگترین مصیبت ها است.
قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَا عَلِیُّ مَنْ أُصِیبَ بِمُصِیبَةٍ فَلْیَذْکُرْ مُصِیبَتَهُ بِی فَإِنَّهَا مِنْ أَعْظَمِ الْمَصَائِبِ.
خدایا خانواده ام ... !
انس نقل می کند: رسول خدا در بستر افتاده بود که فاطمه زهرا سلام الله علیها به همراه حسنین وارد خانه شدند.
فاطمه خود را بر پیکر رسول خدا انداخت و رسول خدا را در آغوش گرفت و شروع به گریستن نمود.
پیامبر خدا فاطمه را از گریه بازداشت و آرام کرد.
فاطمه به خانه بازگشت.
در این هنگام رسول خدا با چشمانی اشکبار عرضه داشت: «خدایا خانواده ام... [یعنی خانواده ام را به تو میسپارم]
و سه بار فرمود: من آنان را به نزد تک تک مومنان به امانت گذاردم.
عَنِ الْحَسَنِ عَنْ أَنَسٍ قَالَ: جَاءَتْ فَاطِمَةُ وَ مَعَهَا الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ علیهم السلام إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فِی الْمَرَضِ الَّذِی قُبِضَ فِیهِ فَانْکَبَّتْ عَلَیْهِ فَاطِمَةُ وَ أَلْصَقَتْ صَدْرَهَا بِصَدْرِهِ وَ جَعَلَتْ تَبْکِی فَقَالَ لَهَا النَّبِیُّ یَا فَاطِمَةُ وَ نَهَاهَا
عَنِ الْبُکَاءِ فَانْطَلَقَتْ إِلَی الْبَیْتِ فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وَ یَسْتَعْبِرُ الدُّمُوعُ اللَّهُمَّ أَهْلَ بَیْتِی وَ أَنَا مُسْتَوْدِعُهُمْ کُلَّ مُؤْمِنٍ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ [۱] .
[۱]: بشارة المصطفی: ۱۵۴. و فیه: مؤمن و مؤمنة.
🔰 حرمت خدا شکسته شد!
وای مادرم!
کتاب الطرف سیّد علی بن طاووس:
از امام موسی کاظم از پدرشان علیهما السلام چنین نقل شده است: هنگامی که زمان وفات رسول خدا نزدیک شد انصار را فرا خواند و فرمود: ای گروه انصار! زمان فراق من با شما نزدیک شده است و از جانب خدا دعوت شدم و دعوت حق را لبیک میگویم.
[ ... تا آنجا که فرمود:]
آگاه باشید درب فاطمه درب من است، خانه اش خانه من است. هر کس حرمت آن منزل را حفظ نکند حجاب خدا را دریده است. »
عیسی گفت: امام موسی بن جعفر علیه السلام پس از بیان این حدیث، گریه سختی کرده و از سخن بازماندند.
پس از آن فرمود:
به خدا سوگند حجاب خدا دریده شد.
به خدا سوگند حجاب خدا دریده شد.
به خدا سوگند حجاب خدا دریده شد.
ای مادر!
ای مادر!
أَلَا فَاسْمَعُوا وَ مَنْ حَضَرَ أَلَا إِنَّ فَاطِمَةَ بَابُهَا بَابِی وَ بَیْتُهَا بَیْتِی فَمَنْ هَتَکَهُ فَقَدْ هَتَکَ حِجَابَ اللَّهِ قَالَ عِیسَی فَبَکَی أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام طَوِیلًا وَ قَطَعَ بَقِیَّةَ کَلَامِهِ [۴] وَ قَالَ هُتِکَ وَ اللَّهِ حِجَابُ اللَّهِ هُتِکَ وَ اللَّهِ حِجَابُ اللَّهِ هُتِکَ وَ اللَّهِ حِجَابُ اللَّهِ یَا أُمَّهْ [۵] صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا
----------
[۴]: فی المصدر: و قطع عنه بقیة حدیثه و أکثر البکاء.
[۵]: فی المصدر: یا أمه یا أمه.
ای پیامبر به علی بگو که حرمت او شکسته خواهد شد!
امام کاظم علیه السلام در ضمن حدیثی از پدر گرامی خویش نقل می فرماید:
ولیکن چون وقت وفات رسول خدا شد جبرئیل به همراه فرشتگان امین خداوند تبارک و تعالی نامه ای نوشته شده از سوی خداوند آورد.
[... تا آنجا که نقل می فرماید:]
رسول خدا فرمود: ای علی میخواهم بر تو گواه گیرم که چون در روز قیامت به نزد من آیی برای من گواهی دهند که حجّت را بر تو تمام کردم.
علی علیه السلام فرمود: بله گواه بگیر.
رسول خدا فرمود: جبرئیل و میکائیل با ملائکه مقرب درگاه حق حاضرند و میان من و تو گواهند.
علی علیه السلام فرمود: پدر و مادرم فدای تو باد. بله بر من گواه شوند و من نیز ایشان را گواه میگیرم.
پس پیغمبر ایشان را گواه گرفت. از جمله آنچه پیغمبر بر علی به دستور جبرئیل و فرمان خدای عزّوجلّ شرط کرد این بود که به او گفت:
ای علی! به آنچه در این وصیت است عمل میکنی از دوست داشتن کسانی که خدا و رسولش را دوست دارند و بیزاری و دشمنی نسبت به کسانی که با خدا و رسولش دشمنی میکنند و اینکه بر آنها شکیبا باشی و خشمت را نسبت به آنها بروز ندهی هر چند که حقت از میان برود و خمست غصب گردد و پرده احترامت دریده شود.
علی علیه السلام فرمود: آری حاضرم ای رسول خدا!
سپس امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: سوگند به آنکه دانه را شکافت و انسان را آفرید که من از جبرئیل شنیدم که به پیغمبر میگفت:
ای محمد! به علی بفهمان که پرده احترام او که همان احترام خدا و رسول خدا است دریده میشود و این که هتک حرمت او را خواهند کرد و ریش او را از خون تازه سرش رنگین خواهد شد.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: چون این سخن را از جبرئیل امین شنیدم مدهوش شدم و بر زمین افتادم و گفتم: بله قبول دارم و راضی شدم. اگر چه هتک حرمت من کنند و به سنتها عمل نکنند و قرآن پاره شود و خانه کعبه ویران گردد و ریشم از خون تازه سرم رنگین شود. در همه احوال صبر خواهم کرد و همه را به حساب خدا میگذارم تا بر تو وارد شوم.
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَا عَلِیُّ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُشْهِدَ عَلَیْکَ بِمُوَافَاتِی بِهَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَقَالَ عَلِیٌّ نَعَمْ أَشْهِدْ فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِنَّ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَکَ الْآنَ وَ هُمَا حَاضِرَانِ مَعَهُمَا الْمَلَائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ لِأُشْهِدَهُمْ عَلَیْکَ فَقَالَ نَعَمْ لِیَشْهَدُوا وَ أَنَا بِأَبِی وَ أُمِّی أُشْهِدُهُمْ فَأَشْهَدَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ کَانَ فِیمَا اشْتَرَطَ عَلَیْهِ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله بِأَمْرِ جَبْرَئِیلَ علیه السلام فِیمَا أَمَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ قَالَ لَهُ یَا عَلِیُّ تَفِی بِمَا فِیهَا مِنْ مُوَالاةِ مَنْ وَالَی اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْبَرَاءَةِ وَ الْعَدَاوَةِ لِمَنْ عَادَی اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْهُمْ عَلَی الصَّبْرِ مِنْکَ عَلَی کَظْمِ الْغَیْظِ [۲] وَ عَلَی ذَهَابِ حَقِّکَ وَ غَصْبِ خُمُسِکَ وَ انْتِهَاکِ حُرْمَتِکَ فَقَالَ نَعَمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَقَدْ سَمِعْتُ
جَبْرَئِیلَ یَقُولُ لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله یَا مُحَمَّدُ عَرِّفْهُ أَنَّهُ یُنْتَهَکُ الْحُرْمَةُ وَ هِیَ حُرْمَةُ اللَّهِ وَ حُرْمَةُ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ عَلَی أَنْ تُخْضَبَ لِحْیَتُهُ مِنْ رَأْسِهِ بِدَمٍ عَبِیطٍ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَصَعِقْتُ حِینَ فَهِمْتُ الْکَلِمَةَ مِنَ الْأَمِینِ جَبْرَئِیلَ علیه السلام حَتَّی سَقَطْتُ عَلَی وَجْهِی وَ قُلْتُ نَعَمْ قَبِلْتُ وَ رَضِیتُ وَ إِنِ انْتُهِکَتِ [۱] الْحُرْمَةُ وَ عُطِّلَتِ السُّنَنُ وَ مُزِّقَ الْکِتَابُ وَ هُدِمَتِ الْکَعْبَةُ وَ خُضِبَتْ لِحْیَتِی مِنْ رَأْسِی بِدَمٍ عَبِیطٍ صَابِراً مُحْتَسِباً أَبَداً حَتَّی أَقْدَمَ عَلَیْکَ
----------
[۲]: فی المصدر: و علی کظم الغیظ.
[۱]: انتهکت خ ل.
#روضه_پیامبر_اسلام(ص)
#گریز_روضه_امام_حسن(ع)
#گریز_امام_رضا(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه
السلام علیک یا اَبَا الْقاسِمِ یا رَسُولَ اللهِ یا اِمامَ الرَّحْمَهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلانا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی اللهِ وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ.
🔶آرزو دارم شوم سوی مدینه رهسپار
🔶تا بگیرم همچو جان قبر نبی را درکنار
🔶دست امیدم رسد چون بر ضریح اطهرش
🔶سر نهم درخاک پایش با دو چشم اشکبار
🔶با گنه بر آن شفیع المذنبین وارد شوم
🔶بی گنه آیم برون با بخشش پروردگار
🔶اجرومزد همه شما با پیامبر اسلام (ص) انشاالله درهر گوشه ای از این مجلس نشسته ای حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشالا دلها را روانه کنید مدینه
🔸نبی در بسترو زهرا کنارش
🔸عزیزقلب او شد بی قرارش
🔸بگوید دخترم کمتر نوا کن
🔸برای رفتن بابا دعا کن
🔸 نمی دونم مدینه رفتی یا نه...
گنبد خضرای پیغمبرو دیدی یا نه...
ان شالله روزی هممون باشه مدینه..
گنبد خضرای پیامبر رو زیارت کنیم..
(یارسول الله آقا جان ..)
آقاجان...این دلا برا مدینهات تنگه آقا..
🕊آقا برات کاری نداره...امروز یه نگاه بکنی...برات کاری نداره یه مُهر تأیید بزنی، منم مدینه ای بشم..
آقا....هنوز خیلیا مدینه رو ندیدن...
هنوز خیلیا قبرستان بقیع رو ندیدند...
امروز بگو خدا.... به حق اون پیامبری که میگفت آی مردم من از شما اجر رسالت نمیخوام...
اما دو چیز رو بینتون امانت و یادگار میزارم....یکی کلام خدا قرآنه....یکی اهل بیت منه...
آی مردم فاطمه پاره تن منه..
آخ علی غریبه...(علی مظلومه....2)
آی مردم حسنین میوه دلِ منه.
آخ بمیرم برات یا رسول الله..چه کردند با فاطمه ات.بعد از شما
◼️هر دختری بابا از دست بده مردم دورش جمع میشن...تَسلاش میدن...دلداریش میدن...تسلیت میگن...دسته های گل میارن..
اما بیمرم به جای گل درب خونه شه آتیش زدند
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر کسانی که بین من وشما بودند
حالا جایشان بین من وشما خالیست
پدران ومادران که از دنیا رفتند فیض ببرندگریزی هم داشته باشیم به روضه کریم اهل بیت امام حسن مجتبی(ع) وامام رضا(ع) همه اموات فیض ببرند فقط یک لحظه رایاد کنیم بعد هم روضه امام رضا برات بخونم عزیزان آن لحظه ای که آقا عبدالله
نشست کنار بدن تیر خورده برادرش امام حسن.. انشاالله داغ برادر نبینی
چه صحنه ای دید..
شروع کرد ناله زدن..
(دشتی)
◼️برای تو دلم دارد بهانه
◼️گرفت از آه من آتش زبانه
◼️به زیرلبحسیناینگونه میگفت
◼️الهی دفن می گشتی شبانه
◼️یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روح این پدر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد
◼️از همین جا دلها را روانه کنیم حرم امام رضا ، انشاءالله کنار حرمش ، پیغمبر دو تن را پارۀ تن خطاب کرده ، یکی مادر سادات زهرای مرضیه است ، فرمود : فاطمه پارۀ تن من است . یکی هم امام رضا ، یا رسول الله پارۀ تنت در خراسان به زهر جفا مسموم کردند چنان زهر کاری بود آقا مثل شخص مار گزیده به خود می پیچید .
تمام تار و پود من بسوزد همه شمع وجود من بسوزد
◼️خدایا ناله هایم را اثر نیست کنار بستر من یک نفر نیست
غریبم من غریبم من غریبم
نمی دانم کجایی ای جوادم چرا از من جدایی ای جوادم
عیادت از من دور از وطن کن بیا با دست خود من را کفن کن
غریبم من غریبم من غریبم
◼️اباصلت می گوید : امام چشمش به در بود امام جواد آمد آن لحظات آخر سر بابا را به دامن گرفت ، اما کربلا (آماده اید بگویم یا نه ) زین العابدین نتوانست بیاید قتلگاه ، عمه اش زینب آمد دید حسینش تنهاست ، دید شمشیرها و نیزه ها در یک نقطه فرود می آید دستهایش را روی سر گذاشت هی فریاد می زد : وا محمدا ،
#روضه امام حسن(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ
🔶جانم فدای آن بنایی که نداری
🔶قربان آن گلدستههایی که نداری
🔶هرجا حرم دیدم سرودم زیر لب از
🔶دلتنگی گنبد طلایی که نداری
🔶بابالرضا رفتم نشستم گریه کردم
🔶با یاد بابالمجتبایی که نداری
🔶قالیچهی ارثیهی مادر بزرگم
🔶نذر تو و صحن و سرایی که نداری
🔶من هر شب جمعه سلامی میدهم به
🔶ششگوشهی کرببلایی که نداری
🔶ما سینهزنهایت حسن کم گفتهایم آه
🔶در مجلس دارالبکایی که نداری
🔶دردی که داری در خودت میریزی آقا
🔶حق میدهم درد آشنایی که نداری
⬅️آه گرفتارها آه مریض دارها حاجت مندان جوون دارها امشب دلها را روانه کنید مدینه منوره کنار تربت بی سایبان امام مجتبی انشاالله به پاره های جگر امام حسن(ع) درهرگوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روابشید شفای همه مریضها انشاالله همه اموات فیض ببرند
یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله
🔸دلی پر زتب و پرازغم
🔸نه طبیب ونه دعوایی
🔸چه کند غریب و بی کس
🔸که ندارد آشنایی
حتی در خونه اش هم غریب بود امام حسن دعا کرد آشناش بیاد میدونی اشنا امام حسن که بود خواهرش زینب بود وقتی که زینب دید حال برادر مقلب شده این جا خواهر نگران شد رفت تمام برادران را صدا زدعباسم
حسین جان بیاید برادر
چه شده خواهر نگرانی زینب فرمود حال برادرمان حسن منقلب شده این جا براداران امدند اما همین که امام حسین دید حال برادر خوب نیست امام حسین نشست کنار برادر آن قدر گریه کرد که امام حسن فرمود حسین جان عزیز مادر
مکن گریه ز مرگم ای برادر
مریز از دیدگان اشکت چه گوهر
یادشهد امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند
گفت عزیز مادر مرا باشد پرستاران بسیار امروز کنار بستر من عده ای زیادی نشسته اند برادران و خواهران همه هستند پرستار من امام حسن
اخ مرا باشدپرستاران بسیار
اما حسین جان پرستار یک زینب آن هم گرفتار
پرستار تو روز عاشورا یک زینب وان هم گرفتار
اخ امان از دل زینب که خون شد دل زینب😭
زینبی که یک روزی در مدینه پاره های جگر برادر حسن را می بیند اما یک روزی هم در شهر شام همین زینب ببیند نازنین سر بریده حسین
یا حسین یا حسین یا حسین
درآن مجلس بزم یزیدزینب یک صحنه ای را انشاالله هیچ خواهری به مثل زینب غم نبیند
مگر چه دید زینب دران مجلس بزم یزید زینب دید ملعون به یک دست جام شراب گرفته به یک دست هم چوب خیزران ای داره با چوب برلب ودندان برادر می زنه
🔸یزیدا چوب مزن آخ برلب برادرجان
🔸سر بریده چه کرده است باتو خواهان پرپرمن
🔸سرش بریده ای بادو صد خواری
🔸هنوز دست از سر او بر نمی داری
(یا بقیه الله امام زمان )
🔸سری که درمقابل تو است نور عین من است
🔸خدا نکرده امام تو حسین من است
⏪گفت نانجیب این لب و دندان را با چوب می زنی اما لب و دندان رایک روزی پیمبر خدا بوسید این لب ودهان رابابام علی مادرم زهرا بوسید
🔸مزن ظالم حسین مادر ندارد
🔸آخ مزن ظالم که خواهر دل ندارد
حسین آرام جانم...حسین روح روانم
4_5972110071847453808.mp3
589.7K
نوحه/امام حسن ع با سبکی زیبا
#سنتی
🔹🔹🔹🔹🔷🔷🔷
در میان خانهٔ خود ای خدایا من غریبم
داده برمن زهر مهلک. آنکه باید بود حبیبم
میزنم دست و پا در دلم آذر است
جان دهم در دلم. نالهٔ مادر است
یا حسن یا حسن ۳ یا حسن جان
🔹🔹🔹🔷🔷🔷
زینبِ غمدیدهٔ من. یادگار از جان مادر
جان خواهر گوش بنما. تو وصایای برادر
کار من شد تمام می روم زین جهان
بر یتیمان من مادری کن زجان
یا حسن یا حسن ۲ یا حسن جان
🔹🔹🔹🔷🔷
زود حسینم. کن خبردار گو حسن جان میسپارد
گو بیاید وقت آخر. حرفهایی با تو دارد
ای برادر بیا جگرم خون شده
حسنت راحت از. چرخ گردون شده
یا حسن یا حسن ۳. یا حسن جان
🔹🔹🔹🔷🔷
آمده با چشم گریان در کنار بستر او
تا که دیده خون بریزد. حلق و ریزد جگر او
چه کسی این بلا. بر تو کرده روا
گو بگیرم ز او. انتقام ترا
یا حسن یا حسن ۳ یا حسن جان
🔹🔹🔹🔷🔷🔷
بعد مرگم. ده تو غسلم. کن تو دفنم ای برادر
نزد جدم. خاک بسپار. نشود خون ریزی دیگر
وای که عباس من. دست به شمشیر برد
صف دشمن به یک. حمله ایی میدرد
یا حسن یا حسن ۳ یا حسن جان
🔹🔹🔹🔷🔷🔷
آه که از ظلم. دست کینه تیر باران پیکرت شد
هدف تیر. پیکر تو. در کنار مادرت شد
ماهیان دریا. شد عزادارتو
(صفا) از راه دور. شده زوّار تو
یا حسن یا حسن ۳ یا حسن جان
نوحه امام حسن مجتبی ع
سبک: اباصالح التماس دعا هر کجا رفتی
#زنجیرزنی و #سینه_زنی
خدا حافظ ای مدینه که من رفتم از اینجا پیش بابایم
چکد خون از زهر کین اینک از دهان و از روی لبهایم
نرفته از یاد من هرگز صورت مادر شد ز کین نیلی
خودم دیدم پیش چشمانم مادرم خورد از ناکسان سیلی
به خانه عمری چو بیگانه بودم و هرگز من نفهمیدم
ز تو ای شهر جفا عمری جز بلا و غم من نمی دیدم
ناله کن ای دل ای دل
تا سحر امشب
آه و واویلا، از دل زینب
غریب و مظلوم امامِ حسن
آه و واویلا... آه و واویلا
چو همسر زهر جفایم داد دیده بر بستم از تو و عالم
صدا کردم مادرم زهرا!بین تو اینک این بخت و اقبالم
غریبم من در زمین و زمان رخت می بندم من غریبانه
نصیبم شد همسری قاتل زهر کینم داد همچو بیگانه
خداحافظ ای مدینه که من بار خود بستم راهی سفرم
جفا کردی بر من مظلوم می روم پیش مادر و پدرم
ناله کن ای دل ای دل
تا سحر امشب
جان مولایم، آمده بر لب
غریب و مظلوم امامِ حسن
آه و واویلا... آه و واویلا
#هادی_همتی (دلسوخته)
#امام_حسن_مجتبی_ع #زنجیرزنی
#سبک_اباصالح_التماس_دعا
صوت سبک #سینه_زنی هم فرستادم
#هادی_همتی