«السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه»
دیدهای ده که مگر قامت رعنات ببینم
هر طرف رو نهم، روی دلآرات ببینم
یا که یک دم بنشین ، تا به کنارت بنشینم
یا ز پیشم بگذر ، تا قد و بالات ببینم
من که آن دیده ندارم ، که تو در دیدهام آیی
تو مگر دیده دهی ، تا رخِ زیبات ببینم
هر کجا سینهزنت ، دستِ دعا بالا برد
مادرت با عجله ، دستِ عطا بالا برد
بارها بوسه زد و پیش همه جسم تو را
بر سر دوش ، رسولِ دو سرا بالا برد
ما کجا ظرفیت، عشق تو را داشتهایم
نظر فاطمه، ظرفیت ما بالا برد
از کثافات مرا کَندُ حسینیه کشاند
ذرهای بودم و مهر تو مرا، بالا برد
رو به کعبه نزدم، جز به تمنای خودت
نِرخ توحید مرا، کرببلا بالا برد
کم ندیدیم که بدکارهی بیتقوا را
اشک در روضۀ جان سوز شما بالا برد
گریه کردهست چو اسفند، میان آتش
هرکس از تشنگیات سوخت، صدا بالا برد
حرمله تیر زد و، از کمرت بیرون زد
همهی خون تو را زود خدا، بالا برد
ماندهام مات زمانی که دعا میکردی
این سنان بین دعا نیزه چرا بالا برد
*طیِبُ همه میشناختنش ، میگن از تو بازار در حجره شو بست میومد توی این خیابون ها به سمت خونشون بره همچین که داشت میرفت یهو دید یه آقایی اثاث هاشُ تو کوچه ریختن یه زن و دختری هم روشون و به سمت دیوار کردن انگار خجالت میکشن یه نفر هم داره سرشون داد میزنه .. چقدر گفتم کرایه تون و بدید ندادید اینم اثاث هاتون ، بارونم داره میاد ، طیب اومد جلو گفت چیه چه خبره ؟ گفت کرایه شو نداده چند وقت هم هست بهش میگم گوش نمیکنه .. یکی اومد از خونه بیرون یه وسیله ای رو پرت کرد گفت سید بیا اینم بردار جامونده ، یهو طیب گفت چی ؟؟ سید ، پسر حضرت زهرایی تو ؟ دید این زن و بچه روشون به دیواره ،دست کرد تو جیبش پول درآورد به صحبخونه گفت اینو بگیر بقیه شو بیا در حجره من یه سالشُ بهت میدم ، با پسر حضرت زهرا این کارو کردی ….خودش هم کمک کرد اثاث ها رو برد توی خونه ، تا اومد برگرده این پسر حضرت زهرا دوید دنبالش گفت آقا خدا آبروت و نگه داره ، آبروی من و حفظ کردی خدا به حق مادرم حضرت زهرا هیچ جا آبروت و نبره …*
|⇦•کجایی من از تو ندارم ..
#روضهوتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیه
کجایی من از تو ندارم یک نشانه
خبر از من نداری دلم گیرد بهانه
بیا تا بخوانیم به جسمِ کودکانه
غزل های غمت را به خطِ تازیانه
من و این مصیبت به حیرت مانده ام من
شگفتا عزیزم پس از تو زنده ام من
نبودی ببینی عدو سوی ما حمله ور شود
سرِ تو به نیزه همه خیمه ها شعله ور شد
همه طفلان به تاب و تب
همه ذکرِ عمو بر لب
به گِردِ عمه زینب
ای بابا بیا، امشب کن دعا
بیایم بَرت، گر بینی مرا
دیوارم عصا، شدم مادرت
به خود گفتم بیایی تا نِشینی در کنارم
ولی دیر آمدی و می نشینی بر مزارم
دیدم شَیب خضیبت
در خون خَدِّ تَریبت
ای باب نازنینم
عمو جان کجایی؟در آغوشت بگیرم
تو رفتی و پس از تو زِ جانم سیرِ سیرم
عمو جان کجایی در آغوشم بگیری
به دستت لخته ی خون تو از گوشم بگیری
تو رفتی ندیدی گذشت از حد جسارت
نگهبان نبود و عدو مشغولِ غارت
عمو جان نظر کن به این طفلِ قامت هلالی
عمو جان خجالت زِتو میکشم با چه حالی
دو دستم بِشکند یارب
که آوردم به تاب و تب
برایت مشک خالی
آمد جان به لب، ماندم نیمه شب، من از قافله
پیشِ من نِشین پایم را ببین پر از آبله
عدو برده به یغما گاهواره گوشواره
بر این رخ مانده برجا، جای سیلی گوشِ پاره
گر بودی تا به این حد دشمن ما را نمیزد
ای عمو جان ..ای عموجان ..
در زیر تازیانه عمویم مرا ندید
انگار دستِ غیبِ خدا چشم او، گرفت
لَختی کنارِ من بِنشین درد دل کنم
آن گوشواره یادگار تو را هم عدو گرفت
ای پدر کاش به جای سرِ تو
میبردن سرِ دخترِ تو
کی به پیشانی تو سنگ زده؟
کی زِخون روی تو را رنگ زده؟
ابتاه یا ابتاه ...
گاهی تقاص خصم زِما بهر ناله بود
اما گاهی تقاص از لبِ خاموش میگرفت
ما هیچی نمیگفتیم ما رو میزدن
شتر ها آروم میرفتن مارو میزدن
عدو بهانه گرفت و زد و به او گفتم
بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست
احترام به ماه رمضان را فراموش نکنیم.
تنها اینکه چیزی نخوریم و ننوشیم، احترام نیست.
ماه مبارک رمضان باید روزه دل هم بگیریم
اینگونه است که به آن احترام می گذاریم و اینگونه است که حرمت آن را بجا می آوریم
وقتی که بتوانیم دلمان را هم روزه کنیم و وقتی نگذاشتیم زشتیها به دل هایمان راه پیدا کنند ،
آنوقت است که حرمت واقعی برای ماه رمضان قائل شده ایم
امام جعفر صادق علیهالسلام فرمود:
هرگاه روزه گرفتی باید گوش ، چشم ، پوست ، مو و تمامی اعضای بدن مومن ، روزه دار باشد و این روزه متقین است ...
اگر من اینتعبیر را عرض کنم، تعبیر ساده و پایینی است،
ولی خوب است
عبد هر گره کوری که داشته باشد
در ماه مبارک رمضان با رب خود در میان بگذارد ، آن را باز می کند
- حاج آقا مجتبی تهرانی
۩ ماه مبارک رمضان
۩ ترتیل جزء ۲
☝️☝️☝️☝️
۩ تحدیر ، تندخوانی
۩ استاد حاج احمد دباغ
.
#مناجات_با_خدا
#ماه_رمضان
برای دردهایم روز و شب فکر دوا کردم
برای جرعه ای از جام فیض تو دعا کردم
تو گفتی رَتِّلِ اَلْقُرْآنَ تَرْتِيلاً ، به روی چشم
رسیدم تا به اُدْعُونِي تورا از جان صدا کردم
مرا قُلْ يٰا عِبٰادِي ، اَلَّذِينَ أَسْرَفُوا امید
چرا که از ولادت تا کنون خبط و خطا کردم
تو با لاٰ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اَللّٰهِ ات مرا خواندی
من این دل را به مهر و رحمت تو آشنا کردم
فَمِنْهُمْ مَنْ قَضىٰ نَحْبَهُ سخن از عهدبستن شد
و با خود گفتم آیا بر عقود خود وفا کردم؟
تو پرسیدی أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يٰا بَنِي آدَمَ ؟
نه واللهِ ... رَهَم را از صراط تو جدا کردم
أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اَللّٰهَ را خواندم نفهمیدم
کجا محض رضای تو کمی شرم و حیا کردم؟
من نادان به فکر خود نمایی و ریا بودم
تمام کارهایم را من از روی ریا کردم
خوش آنان که رَضِيَ اَللّٰهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه اند
بدا بر حال همچون من که بر خود بد روا کردم
تو گفتی این جهان لهو و لعب ، باشد متاعش کم
ولی دل را به دنیا و متاعش مبتلا کردم
إِذِ اَلْأَغْلاٰلُ فِي أَعْنٰاقِهِمْ میترسم از آن روز
مرا رحمی نما یارب اگر چه ظلم ها کردم
به إِنَّ اَللّٰهَ تَوّٰابٌ رَحِيم ات میدهم سوگند
ببخش آن جمله اعمالم که تنها در خفا کردم
خودت گفتی برای قُربِ من با واسطه آیید
دلم را خوش به اولاد کریم مرتضی(ع) کردم
برای این که گردد شاملِ حالِ دلم لطفت
نشستم دست بر سینه و رو بر کربلا کردم
برای آن که گردد ضامنم شاهِ غریبِ طوس
دو خط روضه ، دو قطره اشک هم نذرِ رضا(ع) کردم
سخن از روضه شد یاد لب خشک علی اصغر (ع)
به روی دست بابا در میان گرگ ها کردم
میان کوفیان يا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُوني گفت
فدای غربتش باشد اگر بُغض و بُکا کردم
رمضان المبارک
#یونس_وصالی
🔊🔊🔊
♻️ *جهنمیان گویند چهار عامل ما را جهنـمی کرد*
👌 *در قیامت بارها میان اهل بهشت و جهنم گفت و گو رخ میدهد که قرآن ترسیمی از آن گفت و گوها را بیان کرده است:
یکی از آن صحنهها که در سوره مدثر آمده این است که:
اهل بهشت از مجرمان میپرسند: چه عاملی شما را به دوزخ روانه کرد؟*
🪶 *آنها میگویند : ۴ عامل :*
۱ - *«لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلّینَ»*
پایبند به نماز نبودیم .
۲ - *«لَمْ نَکُ نُطْعِمُ المِسْکینَ»*
به گرسنگان اعتنا نمیکردیم.
۳ - *«کُنّا نَخوُضُ مَعَ الْخائِضینَ»*
ما در جامعه فاسد هضم شدیم .
۴ - *«کُنّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدّین»*
قیامت را هم نمیپذیرفتیم.
*ماه مبارک رمضان است، تلاش کنیم تا اگر یکی از این عیوب در ما یا اطرافیان ما هست، بر اساس روشهای درست اصلاحش کنیم...*
#مناجات_با_خدا
#رمضان_المبارک
چشم من خشک شد و گوهرم از دستم رفت
دل من تیره شد و دلبرم از دستم رفت
من که با گریه همه چیز به دست آوردم
با گنه برکت چشمان تر از دستم رفت
پای امروز به فردای خودم بد کردم
عبد دنیا شدم و محشرم از دستم رفت
آنقدر خدمتشان را ننمودم یک عمر
که دعاهای پدر ؛ مادرم از دستم رفت
حیف شد نان حلالی که حرامش کردم
شُبهه آمد وسط و باورم از دستم رفت
یا علی گفتن من کیسه ی من را پر کرد
درِ این خانه حساب کرم از دستم رفت
همه گفتند حسین و همه رفتند حرم
خاک عالم به سر من حرم از دستم رفت
شب سوم شده ؛ از نیزه صدا می آید
ساربان تند مران دخترم از دستم رفت
دختری در وسط معرکه فریاد کشید
آه بابا کمکم کن پرم از دستم رفت
دستی از پشت نگه داشته گیسوی مرا
علت این بود که موی سرم از دستم رفت
دست تو قطع شد انگشترت از دستت رفت
گوش من زخم شد و زیورم از دستم رفت
سِرِ مستور علی بین خطر افتاده
عمو عباس بیا معجرم از دستم رفت