🏴#شهادت_حضرت_معصومه_س
🏴#مرثیه
✍شاعر:قاسم صرافان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
قرار بود بیایی کبوترش باشی
دوباره آینهای در برابرش باشی
نه اینکه پر بکشی و به شهر او نرسی
میان راه، پرستوی پرپرش باشی
مدینه، شهر غریبی برای فاطمههاست
نخواست گم شده، چون قبر مادرش باشی
به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را
چو دید، آمدهای سایۀ سرش باشی
اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد
که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی
خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید
که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی
که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد
که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی...
کرامتت، همه را یاد او میاندازد
به تو چقدر میآید، که خواهرش باشی
رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست
نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی
خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب
گواه رنج نفسهای آخرش باشی
نخواست باز امامی، کنار خواهر خود...
نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی
🏴#شهادت_حضرت_معصومه_س
🏴#مرثیه
✍شاعر:قاسم صرافان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
قرار بود بیایی کبوترش باشی
دوباره آینهای در برابرش باشی
نه اینکه پر بکشی و به شهر او نرسی
میان راه، پرستوی پرپرش باشی
مدینه، شهر غریبی برای فاطمههاست
نخواست گم شده، چون قبر مادرش باشی
به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را
چو دید، آمدهای سایۀ سرش باشی
اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد
که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی
خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید
که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی
که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد
که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی...
کرامتت، همه را یاد او میاندازد
به تو چقدر میآید، که خواهرش باشی
رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست
نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی
خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب
گواه رنج نفسهای آخرش باشی
نخواست باز امامی، کنار خواهر خود...
نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی
🏴#شهادت_حضرت_معصومه_
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :حاج امیر کرمانشاهی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بابامو تو کنج زندون آخر ببینم
از تو هم فقط یه نامه مونده به روی سینما
رضا جانم رضا
شال عزات و بردار بیا به قم که دیره
نزار غریبه زیر تابوتم و بگیره
حجله ببند سخته چقدر داغ جوون
فاطمیه است روضه ی مادر رو بخون
رضا جانم. رضا
همه داداشم و کشتن تو ساوه پیش چشمام
محرمی برام نمونده دیگه تنهای تنهام
رضا جانم رضا
وقتی شنید مدینه راهی شهر طوسم
سپرد به من جوادت صورتت و ببوسم
از غم هم خیلی شکستیم و تو
زینبی و حسینی هستیم و تو
حجله ببند سخته چقدر سخته. داغ جوون
فاطمیه است روضه مادر رو بخون
رضا جانم رضا
ندیدی به روی نیزه شکسته شه سر من.
دست هیچ کس نخورده به نخ معجر من
حسین جانم حسین
گل رو سرم میریختن وقتی به قم رسیدم
نه سنگ تو دستا دیدم نه نا سزا شنیدم
ناموست و بسته نشد بین طناب
معصومه رو هیچ نبردبزم شراب
دخل زینب عن ابن زیاد
برقه داشت دست برایش. حجاب شد
زینب چگونه وارد بزم شراب شد
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_معصومه_
🏴#سبک_زمینه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بابامو تو کنج زندون آخر ببینم
از تو هم فقط یه نامه مونده به روی سینما
رضا جانم رضا
شال عزات و بردار بیا به قم که دیره
نزار غریبه زیر تابوتم و بگیره
حجله ببند سخته چقدر داغ جوون
فاطمیه است روضه ی مادر رو بخون
رضا جانم. رضا
همه داداشم و کشتن تو ساوه پیش چشمام
محرمی برام نمونده دیگه تنهای تنهام
رضا جانم رضا
وقتی شنید مدینه راهی شهر طوسم
سپرد به من جوادت صورتت و ببوسم
از غم هم خیلی شکستیم و تو
زینبی و حسینی هستیم و تو
حجله ببند سخته چقدر سخته. داغ جوون
فاطمیه است روضه مادر رو بخون
رضا جانم رضا
ندیدی به روی نیزه شکسته شه سر من.
دست هیچ کس نخورده به نخ معجر من
حسین جانم حسین
گل رو سرم میریختن وقتی به قم رسیدم
نه سنگ تو دستا دیدم نه نا سزا شنیدم
ناموست و بسته نشد بین طناب
معصومه رو هیچ نبردبزم شراب
دخل زینب عن ابن زیاد
برقه داشت دست برایش. حجاب شد
زینب چگونه وارد بزم شراب شد
.
🏴#وفات_حضرت_معصومه_س
🏴#مدح
✍شاعر:بردیا محمدی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شب بود..، نور عرش خداوند دیده شد
فریاد ابرهای بهاری شنیده شد
باران به سمت پهنهی ساحل کشیده شد
در جزر و مَدِّ عاطفه، عشق آفریده شد
امواجِ حاجتیم که غرقِ تلاطمیم
دلدادگان حضرت معصومهی قُمیم
بالاترین عروج قنوتِ دعا! سلام
پنهانترین تشرف جبریلها! سلام
شوق توسلات سحرگاهِ ما! سلام
ای قبلهی قیامِ امامِ رضا! سلام
ما حاجیان کعبهی خواهر_برادریم
سجدهگذار تُربت موسَیبنجعفریم
غم در شکوه شادی آئینهها گُم است
رزق شراب مستیِ ما پای این خُم است
میلِ کبوترانگیِ ما به گندم است
زیباترین مسافرتم، مشهد و قم است
این سعیِ پُر صفایِ گدا را زیاد کن
جان رضا زیارت ما را زیاد کن
فوّارههای صحن تو حظِّ وضوی ما
مِهرت همیشه آمده در جستجوی ما
ای کاش یاکریم حرم بود..، قوی ما
«بانو» نگو..، بگو همهی آبروی ما
نامت، حجاب روی سر دخترِ من است
ذکر رضا رضا شرفِ کشور من است
تا طفلِ مکتب تو به عالِم شبیه شد
دست هزار عِلم، دخیل ضریح شد
مشق پُر اشتباه شب ما، صحیح شد
هر مرجعی کنار تو نُطقش فصیح شد
حوزه، نشانهی هنر سروری توست
فخرِ طباطباییِ ما..، نوکری توست
از شوق وصلِ چشمهی تو، جو شدن خوش است
مثل گلاب، در حرمات بو شدن خوش است
در دست خادمان تو، جارو شدن خوش است
در صحن آب و آینه، آهو شدن خوش است
آهو نشد..، نشد..، تو بیا وُ ثواب کن
من را کبوتر حرمات انتخاب کن
از برکت حضور تو دنیا ادامه داشت
امروز رفت و فرصت فردا ادامه داشت
در هیبت تو جلوهی زهرا ادامه داشت
این "اشفعی لنا"ی لب ما ادامه داشت...
...تا در زمان حادثهها مادری کنی
در حشر با شفاعت خود، محشری کنی
* *
کم کم شروع واقعهی اشک و آه شد
تب کردی و کرانه ی گیتی تباه شد
روز عَجم زمان غروبت..، سیاه شد
قم نه..، بگو تمام جهان بی پناه شد
سَم گرچه نای پَر زدنت را نشانده است
امّا وقار ساحت تو حفظ مانده است
بالت نسوخت و پَر تو لطمهای ندید
در قم حریم معجر تو لطمهای ندید
در طوس، شأن دلبر تو لطمهای ندید
موی سر برادر تو لطمهای ندید
وای از دَمی که خواهری از تَل نگاه کرد
یک مست..، نیزه واردِ حلقوم شاه کرد...