.
#امام_زمان
#مناجات_مهدوی_فاطمی
#قبر
دوباره درد ِهجرت، بر لب جوهر نشسته
و اشک نوکرت بر صفحه ی دفتر نشسته
ببین که نوکرت عمریست با دستان خالی
سر ِ راه وصالت، با دو چشم تر نشسته
برای مردن هر شیعه ای این جمله کافیست
امامش بین صحرا بی کس و یاور نشسته
تو آن شاه غریبی که هزار و چندسال است
به امّید فراهم گشتن لشکر نشسته
بیا که حسرت ما شد حکومت کردن تو
چرا جای تو دشمن روی هر منبر نشسته
شبیه قبر تاریک است دنیا بی حضورت
که در آن دل به دنبال مه و اختر نشسته
دوباره روضه ی مادر، دلم در زیر خیمه
به امّید شفاعت در صف محشر نشسته
ظهورت را همیشه خواستم وقتی که اشکم
کنار قبرهای آل پیغمبر نشسته
بیا بنگر کنار قبر مادر نیمه شبها
که با قدّ کمانی، فاتح خیبر نشسته
شده شرح غم ِسی سال ِ حیدر اینکه هرشب
کنار قبر کوثر، ساقی کوثر نشسته
پس از غسل تن مجروح، حق دارد علی که
کنار قبر جانش با دل مضطر نشسته
دوباره روضه خواند وگفت زهرا پیش قبرت
ببین با استخوانی در گلو، حیدر نشسته
همیشه روبه رویم بین دیوار و دری تو
چرا که خون تو بر روی میخ در نشسته
زمان غسل تو فهمیده ام که ردّ پای
چهل تا بی حیا بر روی بال و پر نشسته
چه دیدم، آه ؛ هنگام وداعت بین این قبر
به روی حور، دست ثانی کافر نشسته
به نوبت دیده ام، گاهی مغیره، گاه قنفذ
اگر اشکم میان کوچه و معبر نشسته
قرار بعدی ما کربلا و پیش گودال
ببینی زینبت پیش تنی بی سر نشسته
به جای تو زند بوسه به رگهای بریده
به روی حنجری که از قفا خنجر نشسته
سکینه، اربعین گوید کنار قبر سقا
عمو بعد تو صدها زخم بر پیکر نشسته
چه قبر کوچکی داری، یکی گفته: سکینه
کنار پیکر عباس یا اصغر نشسته؟
✍.
.
#مناجات_با_امام_زمان
#حسین_طاهری 🎤
برگرد ای توسل شب زنده دارها
پایان بده به گریه ی چشم انتظارها
از یک خروش ناله ی عشاق کوی تو
حاجت روا شوند هزاران هزارها
یکبار نیز پشت سرت را نگاه کن
دل بسته این پیاده به لطف سوارها
از درد بی حساب فقط داد میزنم
آیا نمیرسند به تو این هوارها
ما را به جبر هم که شده سر به زیر کن
خیری ندیده ایم از این اختیارها
باید برای دیدن تو "مهزیار" شد
یعنی گذشتن از همگان "محض یار" ها
دیگر برای تو صدقه رد نمیکنم
بیهوده نیست اینکه گره خورده کارها
یکبار هم مسیر دلم سوی تو نبود
اما مسیر تو به من افتاد بارها
شب ها بدون آمدنت صبح می شوند
برگرد ای توسل شب زنده دارها
این دست ها به لطف تو ظرف گدایی اند
یا ایها العزیز تمام ندارها
شاعر: علی اکبر لطیفیان✍
#امام_زمان
👇
.
#زمینه
#فاطمیه
#حسین_طاهری 🎤
ای روی تو ماه تمام
مادر سلام سلام ای مادر
یا فاطمه از این غلام
بر تو سلام سلام ای مادر
من از تو فاطمیه ها ، رزق یه سالم و میگیرم ای مادر
پیراهن مشکی برات میپوشم
بار غمت رو دوشم ای مادر
فاطمیه ها منم مثل بچه سیدا
اسم تو رو میزنم صدا یا زهرا
از غم تو من هر چی که بگم بازم کمه
فاطمیه ها میشه مثل عاشورا
👇
🍀🍀
چه با دل زار تو کردن مادر… مادر وای مادر
چه حرفها بار تو کردن مادر… مادر وای مادر
تو رو عزادار علی کردند… مادر وای مادر
مارو عزا دار تو کردن مادر… مادر وای مادر
♥️مادر وای مادر مادر وای مادر
♥️مادر وای مادر مادر وای مادر
به یاد سینه ی شکستت، شد سینه زنی
حسینی ها تو فاطمیه، میشن حسنی
من الذی ایتمنی ، ای مادر تنی
تو عشق منی تو عشق منی
حقیقت کعبه علی و تو بت شکنی
مردونگی کردی به حقش، چون شیر زنی
خودت نهان شدی که باشه، حیدر علنی
تو عشق منی تو عشق منی تو عشق منی
جان علی، برق چشمان علی، سر و سامان علی
نمک حق علی است و تو نمکدان علی
جان علی طرح ایوان علی، یاس گلدان علی
ای سه آیه کوثرت، بضعه قرآن علی
جان علی، یل میدان علی، تحت فرمان علی
جان ما چیست که شد جان تو قربان علی
جان علی، دست به دامان علی، پای پیمان علی
ای تو مرجع تقلید جان نثاران علی
♥️مادر وای مادر مادر وای مادر
♥️مادر وای مادر مادر وای مادر
پای علی فقط تو هستی مادر…مادر وای مادر
پای اَجَل چرا نشستی مادر… مادر وای مادر
دستاشو واکردی یه بار این دفعه
بِری خودت دستاشو بستی مادر
کُفو علی نگو کنیزی، باش سروری کن
شاه و بیا مات رخت کن ، باز دلبری کن
چهار تا غنچه داری ای یار، گل پروری کن
باش مادری کن ،،، باش مادری کن
یه دنیا دشمنای حیدر، پس یاوری کن
شکل پرستو شدی اما، باز کفتری کن
بمون به کوریه اَبترها، باز کوثری کن
باش مادری کن، باش مادری کن
یارعلی، یار هوشیار علی، چشم بیدار علی
چشماتو وا کن و وا کن گره از کار علی
یار علی، گل بی خار علی، یکه سالار علی
طرف حقی همش، یعنی طرفدار علی
یار علی، جنگ افزار علی، تیغ پیکار علی
در هجوم فتنه ها، میر و علمدار علی
یار علی، کل آثار علی، تویی تکرار علی
پس یقیناً شده زوّار تو زوّار علی
🍀
1_14298953899.MP3
11.09M
کعبی:
#واحد_سنگین
#فراق_کربلا
#فاطمیه
چند روزه این دلم همش بهونه داره ای خدا
هیچ جوری آروم نمیشه تا که بیاد تو روضه ها
چند روزه آشفته ام، دل بیقرار و مضطرم
چند روزه که همش میاد جلو چشام عکس حرم
آقام آقامه قتیل و عریان
غریب و مظلوم، شهید عطشان
عزیز زینب، بریده حنجر
شیب الخضیب و غریب مادر
حسین آقامه ، حسین آقامه ، حسین آقامه
چند روزیه رو لبمه اسم ابالفضل و حسین
چند روزیه تنگه دلم برای بین الحرمین
آقا جونم بزار بیام آرزو تو دل نمیرم
دست به سینه بایستم و با گنبدت عکس بگیرم
دوباره روضه، دوباره زاری، برات بمیرم، کفن نداری
میباره چشم تر ابالفضل، رو نیزه میموند سر ابالفضل
آقام آقامه، آقام آقامه، آقام آقامه
نمیزدن تو کربلا بزرگ و کوچیک همه رو
اگه جلو چشم علی نمیزدن فاطمه رو
نمیدونم چرا حسن چشمای زینبین رو بست
صدای ضربه ای اومد انگار یه استخون شکست
از این مصیبت خمیده حیدر
دست نامحرم، صورت مادر
بابا رو بردن تو اون هیاهو
خون میریزه از سینه و پهلو
#حسین_کریمی_نیا ✍
سنگین این زندگی میشه دو بخش - حاج محمدرضا بذری.mp3
18.6M
🎙 #محمدرضا_بذری
#⃣ #واحد_سنگین#فاطمیه
#⃣ #حضرت_زهرا_سلام_الله
این زندگی میشه دو بخش
اینو قبول دارن همه...
علیِ قبل از فاطمه
علیِ بعد از فاطمه..
تو جای همه پشت در میگی مولا سلام علیکم
شنیدی تو هم که نمیدن جواب سلامم رو مردم..
میدونم که سخت میگذره با علی
سخت شده دیدنه تو
تو زخم تنت بیشتره یا علی
من میدونم تن تو..
«ای نگار من خداحافظ بی قرار من خداحافظ
دیگه یار من خداحافظ..»
این زندگی رو چشم زدن
شیشه ی خوشبختی شکست..
مدینه دست به سینه بود
سینه و دست وقتی شکست..
ببین حال و روز یل خیبرو دیگه خونه نشینه
خبر داری الآن به قنفذ میگه پهلوون مدینه..
دیدم توی مسجد مغیره نشسته چطور صدر مجلس
اینم مزد پهلوی ناقص اینم مزد این بازو بازوی بی حس..
«آه ای یارالی خداحافظ زخمی علی خداحافظ
میمیرم ولی خداحافظ»
این چل نفر از خونمون
یه روزی میشن سی هزار..
حسینو پیدا میکنی
تو قتلگاه تو نیزه زار..
همش میری از حال که میشه لگدمال کنار من و تو
همون ساعت سه همون شیب گودال قرار من و تو..
شدی رو به قبله میگن رو به خیمه میفتن به جونش
تن نامرتب همش میگه زینب با قد کمونش..
«ای حسین من خداحافظ عشق بی کفن خداحافظ
پاره پاره تن خداحافظ
شاه کربلا خداحافظ زیر نیزه ها خداحافظ
کشته از قفا خداحافظ»
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
.
#زمینه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
#فاطمیه
مرو مادر از پیش دختر
مرو ای همه هست حیدر
شدم بی تومن زار ومضطر
گل یاس پرپر
پیش چشامون داری دست به دیوار میگیری
میترسم آخر پرستوی من پر بگیری
از حال و روزت میخونم که داری می میری
میترسم که مادر بمیری...
.......
حسن دیده گریونه امشب
بابامون پریشونه امشب
دیگه خونه ویرونه امشب
دلم خونه امشب
یک بارِ دیگه بیا شونه کن این موهامو
بادست بی جون بگیراشک روگونه هامو
بعدتومادر کی میگیره آخر هوامو
ببین اشک روی چشامو
.......
من از زندگی بی تو سیرم
بدون تو مادر می میرم
دعاکن کنارت بمیرم
دعادکن بمیرم
از پیش من پر زدی با پرو بال خسته
بغض جدایی میون گلومون نشسته
از این مصیبت دل زینب تو شکسته
دل من شکسته...
واویلتا وا غریبا غریبا....
#هاشم_محمدی_آرا✍
روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
روضه تشیع حضرت زهرا(س)🥀
گریزحضرت علی اکبر(ع)🥀
مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم...
السلام علی المهدی و علی آبائه....
▪️شده زخم دل هر شیعه تازه
▪️بیا مهدی به تشییع جنازه
▪️بیا حیدر تک وتنهاست امشب
▪️امیر عشق بی زهراست امشب
▪️شب است ودختری مادر ندارد
▪️غریبی در جهان یاور ندارد
▪️امیرالمؤمنین محتاج یاری است
▪️زچشمانش فرات اشک جاری است
▪️گهی شوید رخ وگه پهلو ودست
▪️خدایا غسل بازویش چه سخت است
▪️شب قتل علی باشد همین شب
▪️که می گرید به پیش چشم زینب
⬅️نیمه های شب آقا امیرالمومنین(ع) حسن و حسین رو فرستاد در خونه سلمان ... گفتند سلمان بخدا مادرمون از دنیا رفت... جگر سلمان آتش گرفت ...آخه سلمان همون کسیه که شب عروسی حضرت علی(ع) و فاطمه(س) افسار ناقه حضرت زهرا(س) رو به دستور پیغمبر گرفته بود و به خانه علی برد...امانت پیغمبر رو به علی داد؛ ... راه افتادند به سمت خانه علی ... روایت شده هفت مرد در تشییع جنازه حضرت زهرا(س) شرکت داشتند؛ سلمان، مقداد، ابوذر، عمار ، علی(ع)، حسن(ع) و حسین(ع)
چند تا از زنان و کنیزان هم بودند... زینب(س) سه ساله هم بود...آرام آرام ... بی سر و صدا در دل شب جنازه حضرت فاطمه دختر پیغمبر را تشییع می کنند... اما همچین که به قبرستان نزدیک شدند صدای شیون زینب بلند شد. آقا امیرالمومنین سلمان رو فرستاد برو زینب رو آرام کن... سلمان رفت هر کاری کرد نتونست زینب رو آرام کنه، داد و شیون زینب بلندتر شد... حسن رو فرستاد اما حسن هم نتونست خواهرش رو آرام کنه... آقا امیرالمومنین، حسین رو فرستاد حسینم تو برو خواهرت رو آرام کن... حسین رفت لحظاتی بعد زینب رو آرام کرد... این خواهر و برادر خوب حرف دل هم رو می فهمند...😭
{آه اینجا یه صحنه بود حسین زینب رو آرام کرد یه صحنه دیگه هم تو کربلا عصر عاشورا ... حسین می خواد به میدان بره ... خواهرش زینب خیلی بی تابی میکنه... حسین با دست یداللهی خودش یه اشاره ای به قلب زینب کرد زینب رو آرام کرد.
یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما کیا با امام حسین امشب کاردارند امشب امام حسین به جان علی اکبر قسم بده هرگونه حاجتی داشته باشید برآورده می شود چون شما درمجلس مادرش شرکت نموده اید برای مادرش عزاداری می کنید
اما امان از اون لحظه ای که اباعبدالله کنار بدن پاره پاره علی اکبر رسید...
پـسر نـگاه به اشك غم پدر مي كـرد
پدر نـظاره به خون سر پسر مي كـرد
پدر ز داغ پسر باغ لاله در دل داشـت
پسر نشـانه ز زخـم هزار قاتـل داشت
هر روضه اي از روضه هاي كربلا خوانده بـشود، مـداح يـا واعـظ مـ ي گويـد،
انشاءاالله اين روضه را يك شب كنار قبرش بخوانيم.
اما تنها روضه اي كه خيلي سخت است و نمي شه كنار قبرش خواند ، روضه ي
آقا علي اكبر (ع) است، مخصوصاً اينكه شب جمعه باشد. 😭
آخه پيش بابا روضه ي جگرگوشه را نمي خوانند، نبايد به زخم نمك زد.
لذا علي اكبر (ع) از آن لحظه اي كه از بابا آب تقاضا كرد و بابا نتونـست بـه او آب بدهد، ناراحت بود. 😭
لحظه هاي آخر صدا زد: بابا ! الان از دست جدّم رسول الله سيراب شدم.
هميشه پدر دوست دارد وقت جان دادن، سرش روي دامن پسرش باشد... 😭
گاهي محتضر مي خواهد جان بدهد، مي بيند جان از بدنش نمي رود، چشم به راهه، بعضي ها مي گند چشم به راه پسرشه، مي خواد بار آخر پسر را ببيند تـا
پسر مي آيد، سر بابا را به دامن مي گيره، پدر راحت جان مي دهد.
اما خدا نياره پدر سر بالين پسر بيايد .همان آن ساعتی امام حسین به بالین پسرش علی اکبر امد سربه علی زانو گذاشت دلش ارام نشد خم شد صورت به صورت علی گذاشت از سوز دل صدا می زد پسرم علی اکبر
هرکاری کرد نتوانست بدن علی را به خیمه برساند صدا زد😭
▪️جوانان بنی هاشم بیاید
▪️علی را بردر خیمه رسانید
▪️خدا داند که من طاقت ندارم
▪️علی را بردر خیمه رسانم
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴