#معارف_فاطمی
🩸شیخ جعفر میخواهد عزای مرا کم کند؟! من راضی نیستم از این کار او ...
استاد بزرگوار آقای شیخ مرتضی مقتدایی - از علمای کنونی شهر مقدسه قم - در درس خارج فقه خود، بیان نمودند:
📄 در سال ۱۳۵۰ «هش» در يك سفر به مكه مشرف شدم و در آنجا «آقای شیخ علی آلکاشفالغطاء»، نوه مرحوم شیخ جعفر کاشفالغطاء - که در حدود ۲۰۰ سال قبل، از مراجع بزرگ شیعه بودهاند - را دیدم.
🔖 ایشان به بنده گفت: مرحوم شیخ جعفر کاشفالغطاء یک وقت به این فکر میافتد که دو جلسه و دو مراسم عزاگرفتن، برای فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، موجب این میشود که مثلاً جمعیت در جلسات کم بشود؛ یک عده این تاریخ (فاطمیه اول) را مراسم بگیرند و یک عده آن تاریخ (فاطمیه دوم) را مراسم بگیرند. اگر یکجا بشود، اجتماعات بیشتر شده و رونق جلسات بالاتر میرود؛ به هر حال، شهادت يا ۷۵ روز است يا ۹۵ روز.
🗓 بنابراين اگر بعد از تحقیق و بررسی، به این نتیجه رسیدیم که شهادت آن حضرت روی ۷۵ روز يا ۹۵ روز بوده است، همان را اعلام میکنیم و مردم هم تبعیت میکنند؛ در نتیجه سالروز شهادت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها از ترديد خارج شده و رونق جلسات و اجتماعات بیشتر میشود.
📖 روی این فکر، کتابهای متعدد احادیث و غیره را جمع میکند؛ در همان حالی که ایشان مشغول تحقيق بوده، گويا در آخرين مرحله كه نصف شب بوده و نزديك بود به تصميم نهائی برسد، گفتند همان شب مادر ايشان، خواب فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را میبیند و این مادر هم هیچ خبري از كار پسرش نداشت که پسرش چنین تصمیمی گرفته و میخواهد چنین کاری کند.
👈 میگویند: فاطمه زهرا سلاماللهعلیها (در عالم رؤیا) بر مادر مرحوم كاشفالغطاء وارد شدند با یک حال تغیّر و خشم فرمودند: «این کار چیست که پسرت انجام میدهد!؟ پسر تو میخواهد عزای مردم در شهادت مرا کم کند؟!»
🔎 این زن بیدار میشود؛ تعجب میکند که مگر پسرش چکار میکند!؟ شبانه از اتاقش میآید بیرون، میبیند چراغ اتاق پسرش مرحوم کاشف الغطاء روشن است آنوقت شب؛ درِ اتاق را باز کرده و وارد میشود؛ میبیند کاشف الغطاء كتابهای زيادی دور خود جمع کرده و مطالعه و تحقیق و بررسی ميکند که شهادت را در یک تاریخ اعلام کند.
🗒 این مادر خطاب به مرحوم كاشفالغطاء میگوید: پسرم! چکار میکنی!؟ فاطمه زهرا سلاماللهعلیها از این عمل تو ناراضی است! كاشف الغطاء میگوید: مادر! مگر چه شده است؟ مادر خوابش را نقل میکند؛ ایشان میفهمد که این دو تاريخ برای شهادت (و عزای بیشتر) مورد نظر آن حضرت میباشد؛ لذا مرحوم کاشفالغطاء از آن تصمیمش بر میگردد.
🎙 درس خارج استاد مقتدایی، به تاریخ ۱۳۸۸/۰۲/۱۶ (با اندکی تلخیص)
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #حضرت_زهرا
#⃣ #فاطمیه
فَجَمَعُوا الحَطَبَ هیزم آوردن چه هیزمی *فَجَمَعُوا الحَطَبَ الجَزلَ عَلی بابِنا*معمولا ما جزل به معنای کثیر معنا می کنیم و رد میشیم ... یعنی هیزم زیادی رو آوردن دم خانه ی من اما این غلطه" جزل یعنی هیزمی آوردن که به زودی خشک نشه و از بین نره .... یعنی ساعت ها در این آتش این هیزم بسوزه *فَجَمَعُوا الحَطَبَ الجَزلَ عَلی بابِنا لِیُحرِقُوهُ وَ یُحرِقُونا*یعنی هم خونمو بسوزونن هم خودمونو بسوزونن ...
باورم نمی کردم که اینا بدون اجازه وارد بشن ..... لذا وقتی با استفهام سوال کرد واقعا میخوای خونمو بسوزونی؟؟؟ نانجیب یه جوابی داد "
گفت هَذَا مَا جَاءَكَ الَّذِي به أَبُوكِ یعنی فاطمه مگه بابات نگفت لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى اومدم مزد مودت رو بهت بدم ... الله اکبر ... عجب جسارتی کرد که امام صادق قریب به صد و ده سال بعدمادر به مُفَضَّل فرمود اگر چه کربلا برای ما بالاترین غم و محنته... اما اون روزی که در خونه ی مادرم رو سزوندن اون ریشه ی همه ی مصائب و فتنه هاست .... اون به مراتب سخت تر و تلخ تر از کربلاست و تُضرَبُ فَاطِمَةُ و هِيَ حامِلُ..... یا صاحب الزمان آقاجان معذرت میخوام این روضه ای که خدا در شب معراج برای پیغمبر خونده ...
فرمود: يُدْخَلُ عَلي حَريمِها بِغَيْرِ إذْنٍ بدون اجازه وارد میشن ثُمَّ یَمَسُّهَا هَوَانٌ وَ ذُلٌّ دیگه ترجمه نمی کنم اما تُضرَبُ و هِيَ حامِلُ.... وتَمُوتَ مِنَ ذَلِكَ الظَّنِّ... همین قدر بگم بلایی به سرش آوردن که دیگه این روزا از بسترم نمی تونست بلند بشه .... حتی برا خواندن نماز،دستور داد بسترش رو کنار دیوار پهن کنن یعنی برای هر نشست و برخواستی فاطمه از دیوار کمک میگرفت ....
آخ بمیرم گفتم و تحویل دادم ... پنجاه سال بعد کربلا هم اون نانجیب دستورحمله به خیمه ها که داد،گفت خیمه را با اهلش بسوزانید ... اگه امر زین العابدین بر فرار از خیمه ها نبود این هشتاد و چهار زن و بچه زنده زنده تو خیمه میسوختن .... ناله بزن یازهرا .....
.
babolharam mirzamohamadi.mp3
1.53M
خواهشاً سادات این روضه رو گوش ندهند، بسیار جانسوز است😭
◈ هیزمی آوردن که به زودی خشک نشه و از بین نره .... یعنی ساعت ها در این آتش این هیزم بسوزه *فَجَمَعُوا الحَطَبَ الجَزلَ عَلی بابِنا لِیُحرِقُوهُ وَ یُحرِقُونا*یعنی هم خونمو بسوزونن هم خودمونو بسوزونن ...
•
#⃣ #متن_کامل_روضه
#⃣ #حضرت_زهرا
#⃣ #فاطمیه
کسی خبر نداشت فاطمه پارۀ تن پیغمبرِ ..؟ چرا ولله همه میدونستن ..
اون دونفری که اومدن عیادت ، نمیدونستن این فاطمه بهشتِ پیغمبرِ؟
ولله میدونستن ..
خودش مدرک بجا گذاشت..
نامۀ به معاو یه اش هنوز هست ، تو تاریخ برید ورق بزنید .. نوشت معاویه ، صدایِ زهرا را پشت در شنیدم میخواستم برگردم .. یه لحظه پشیمون شدم .. اما یاد علی افتادم .. هر چی از علی کینه داشتم تو پاهام جمع کردم .. (خودش میگه من نمیگم ..) نمیدونستن فاطمه پشت درِ ..؟؟
نمیدونستن حضرت زهرا مادرِ ما بارداره؟ میدونستن ...!!! از زنهاشون شنیده بودن .. حضرت زهرا سلام الله علیها بارداره.. گفت یه جوری میزنم هم خودش بمیره هم بچه اش ...
(اگه تا صبح تو صورتمون بزنیم یه ذره جبران نمیشه..) چرا زدن بهانه داشتن ... بهانه چی بود ...
علی بهانه شد و ضربه خورد بازویت
دَری شکست در آن دَم فِتاد بر رویت
هوا زجورِ مخالف چو قیرگون گردید
نشست سایۀ دستی سیاه بر رویت
*یه جوری زد دو طرف رو سیاه کرد ...
مدینه علی بهانه شد سینۀ حضرت زهرا سلام الله علیها بین درو دیوار رفت .. کربلا هم بهانه همین بود ، ایستاد جلو دشمن گفت :
مگه من حلالی رو حرام کردم ؟ حرامی رو حلال کردم ؟ چرا به جنگ من اومدید ..؟
بلند شد نانجیب یه جمله گفت : حسین تو گناهی نداری .. فقط گناه تو اینِ تو پسر علی هستی .. « بُغض لِابیک » مدینه علی بهانه شد بازو ورم کرد .. سینه سوراخ شد .. کربلا هم علی بهانه شد ده نفر اسبهاشونو نعل تازه زدن ...
او میدوید و من میدویدم ...
امیرالمومنین یه خبر شنید ، خبر چیه ..!! خبر این هست .. بیا تا زهرا نرفته ..
یه خبر کاری کرد علی که قهرمان خیبر سه بار زمین خورد و بلند شد ... اما آی رفقا علی مَردِ ، مَردِ جنگِ ، قهرمان خیبرِ .. از مسجد تا خونه راه صافِ ، کوچه اس .. زمین همواره .. اما بازم خورد زمین ..
من یه خانم سراغ دارم .. تو سراشیبی گودال .. هی چادرش به پاهاش گیر کرد .. هی خورد زمین گفت ... حسینم ... حسین ...
هوا زجور مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب واژگون گردید
به نیت فرج بگو : یاحسین ...
babolharam Mirdamad.mp3
2.2M
◈نمیدونستن حضرت زهرا مادرِ ما بارداره؟ میدونستن! از زنهاشون شنیده بودن حضرت زهرا سلام الله علیها بارداره.. گفت یه جوری میزنم هم خودش بمیره هم بچه اش ...
6.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهـادت حضرت زهـرا سلام الله علیها
بـہ روایــت هـوش مصنوعـے
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
🎬 #تصویری
🥀 #حضرت_زهرا
💔 #فاطمیه
#⃣ #واحد
#⃣ #سبک_شهادت_حضرت_زهرا
#⃣ #حضرت_زهرا
#⃣ #فاطمیه
#⃣#سبک_همه_جا_کربلا
از نهاد علی خیزد این زمزمه
کشته شد بیگناه، محسن فاطمه
فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه
نخل گلزار وحی فضه را زد صدا
میوهاش با لگد شد ز شاخه جدا
فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه
یا محمد ز خاك سر برآر و ببین
پاره پیکرت گشته نقش زمین
فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه
جای یاری به من یاورم را زدند
دست من بسته بود، همسرم را زدند
فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه
همسرم را در این آستانه زدند
با چه جُرمی به او تازیانه زدند
فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه
تربتت را به اشک شستشو میکنم
بی تو مرگ از خدا آرزو میکنم
فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه
شمعم و بین جمع بیصدا ماندهام
تو چرا رفتی و من چرا ماندهام
فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمه
✍ #غلامرضا_سازگار
مداحی آنلاین - دنیام فاطمه - حائری.mp3
6.7M
دنیام فاطمه تنهام فاطمه
چشماتو به روی حیدر نبند
زخماتو خودم میبندم بخند
#استودیویی🔊
#ایام_فاطمیه🏴
#علی_اکبر_حائری🎙
29.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دنیام فاطمه تنهام فاطمه
چشماتو به روی حیدر نبند
زخماتو خودم میبندم بخند
#نماهنگ📺
#ایام_فاطمیه🏴
#علی_اکبر_حائری🎙
21.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا هوا زمستونیه
دیوار خونمون خونیه
در خونه پر از هیزومه
مادر کجایی؟
#نماهنگ🔊
#ایام_فاطمیه🏴
#محمود_کریمی🎙
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز پنجشنبه:
شمسی: پنجشنبه - ۲۴ آبان ۱۴۰۳
میلادی: Thursday - 14 November 2024
قمری: الخميس، 12 جماد أول 1446
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهم السّلام
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️1 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
▪️21 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️31 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
🌺38 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️47 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
4_5883967112321439549.mp3
3.55M
#حضرت_زهرا_زمزمه
بند اول:
پشت این در یه روزی غوغا شد
دود آتیش از کوچه پیدا شد
می دیدم که مادرم تنها شد
زمین خورد و لگد شد چادر مادر
چی آورده سرش این میخ تیز در
چه دردایی کشیده بعد پیغمبر
ای وای مادر ای وای مادر
بند دوم:
می شِکوندن با غلاف بازوشو
چکمه هاشون میزدن پهلوشو
زخمی کرده سیلی شون ابروشو
خودم دیدم که مادر دست به دیواره
روی خاکا چشاش ابریه میباره
میخواد پاشه ولی زخماش نمیزاره
ای وای مادر ای وای مادر
#علی_علی_بیگی