🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_
🏴#سبک_شور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
برایِ نوکری احدی
بیدلیل انتخاب نمیشه
روسیاهم اگه اومدی
هیچکس اینجا جواب نمیشه
لحظههایی که سینه زدی
جزوِ عمرت حساب نمیشه
آره زندگی بدونِ تو
واسه من مثلِ جهنمه
این حسین حسینی که میگم
به خدا صدایِ قلبمه
ضربانِ من، حسین حسین
هیجانِ من، حسین حسین
آرزویِ من، حرم حرم
(ای جانِ من، حسین حسین)۲
آه ابیعبدالله، ابیعبدالله، ابیعبدالله ...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دورم از کربلا، چه کنم
تا پر از این قفس بکشم
آرزومه یه روزی منم
رو ضریحِ تو دست بکشم
روزیمه روضهیِ تو بیام
تا یه ذره نفس بکشم
آره اسمتو که میبرم
میرسه هوایِ کربلا
منم و یه دنیا حسرت و
شبِ جمعههایِ کربلا
تب و تابِ من، حسین حسین
رگِ خوابِ من، حسین حسین
آرزویِ من، حرم حرم
(اربابِ من، حسین حسین)۲
آه ابیعبدالله، ابیعبدالله، ابیعبدالله ...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ترسم اینه یه روزی گناه
اشکمو از چشام بگیره
اومدم باز که گریه کنم
شاید امشب دعام بگیره
باید اسمت رو داد بزنم
اونقدر که صدام بگیره
آره، آرزویِ آخرم
اینه لحظهیِ شهادتین
من که سینه میزنم برات
پسرم بگه؛ حسین حسین
اشک و آهِ من، حسین حسین
تکیهگاهِ من، حسین حسین
آرزویِ من، حرم حرم
(پناهِ من، حسین حسین)۲
آه ابیعبدالله، ابیعبدالله، ابیعبدالله ...
*
«زینب همان زنی است که در راهِ عفتش
عباس میدهد، نخِ معجر نمیدهد»
.
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#امام_حسین_علیه_السلام
🏴#سبک_شور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عالمی داره عالم خودت
غم فقط غم محرم خودت
قربونت برم که داری همهرو
میکشونی سمت پرچم خودت
بلندآوازه همه میفهمن تازه
باید دنیا به حسین رو بندازه
یهروز با خونت دین خدارو ساختی
و بعد از اون هی خدا برات میسازه
رحمهالله من نادا یا ابا عبدالله ....
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
کربلا عشق خونوادگی
کربلا میام هروقت تو بگی
کربلا پایان غصه و غم
کربلا آغاز دیوونگی
حسین آرامش
چقد قشنگه نامش
خدا خیر بده به همهی خدامش
همیشه گفتم حسین جان تو هستی
همونیکه از بچگیام میخوامش
رحمهالله من نادا یا اباعبدالله...
.
#شهادت_حضرت_زهرا_س
#فاطمیه
#زمینه
اگه بمونی فاطمه چی میشه تنها دلدارم
با من بمون یا فاطمه ببین تو زهرا اصرارم
چه زود گرفتنت ازم جدا شدی از من خانوم
حالا میخای که قبرتم باشه یه جایی نامعلوم
چهل نفر به یک نفر رسم مردونگی اینه؟؟؟
شبا نمیخوابی گلم از شکستگی سینه
حسین یه ور زینب یه ور حسن یه گوشه کز کرده
دستای سنگین عدو صورتت رو قرمز کرده
قد خمت پیرم کرده
از زندگی سیرم کرده
زهرا زمینگیرم کرده
یا فاطمه
واویلتا مادر مادر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
نمیده هیچکی فاطمه جواب سلامم رو اینجا
این پهلوون نیمه جون غریبه تو شهر اینها
بمیره حیدرت دوتا دستای تو بسته پینه
معلومه از زخمات چقدر زده ضربه ش رو با کینه
برگای تو یاس علی از زیر دست و پا جمع شد
تو کوچه ها میگن همه قد حیدر دیگه خم شد
قلبم شکست یاسم آخه تو قلب من ریشه داری
تورو زد و حتی نگفت شاید بار شیشه داری
بازوت ورم داره زهرا
چشمات چرا تاره زهرا
این کاره اغیاره زهرا
یا فاطمه
واویلتا مادر مادر
.
عمریست با عنایت تو گریه می کنم
تنها به قصد قربت تو گریه می کنم
عمریست پای بیرق مشکی روضه ها
در سایه سار رحمت تو گریه می کنم
گاهی ستاره میشوم و تا سپیده دم
در آسمان غربت تو گریه میکنم
قبرت که نیست دلخوشم از اینکه لاأقل
پایین پای هیئت تو گریه میکنم
آه ای ضریح گمشده، بانوی بی نشان
در حسرت زیارت تو گریه میکنم
تا صبح در حوالی دلتنگی بقیع
با بوی یاس تربت تو گریه میکنم
گاهی کنار روضه ات از دست میروم
از بس که در مصیبت تو گریه میکنم
مرگ من از فشار و در و دیوار خانه نیست
این غصه می كشد كه غریب است شوهرم
میزد مرا مغیره و یک کس به او نگفت
زن را کسی مقابل شوهر نمی زند
بیش از خودم به حالت زینب دلم بسوخت
مادر، کسی مقابل دختر نمی زند
دستی پلید لاله ی گوش مرا درید
دیگر صدای عمه به گوشم نمی رسد
#نـوكــر_نـوشـت:
#حسین_جان💔
به ذکر نام شریفت گذشت عمرم و من
خوشم که پیش نگاه خودت خمیده شدم
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_نوحه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
پشت وپناه حیدر
تنها سپاه حیدر
بی تو غریبم زهرا
ای تکیه گاه حیدر
یازهرا.بانوی قدکمان من
واویلا.جوان ناتوان من
ای ماهم.مرو زآسمان من
یازهرا مرو مرو یافاطمه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای دلربای علی
ای آشنای علی
دربین در و دیوار
گشتی فدای علی
زهراجان.در راه عشق مرتضی
در کوچه.افتادی زیر دست و پا
چادرت.خاکی شده واویلتا
یازهرا مرو مرو یافاطمه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
از این زندگی سیرم
غم تو کرده پیرم
ای آرام جان من
بدون تو می میرم
یازهرا.وقتی شدی نقش زمین
ای یارم.شد مرتضی خانه نشین
درغربت.اشک دوچشمم را ببین
یازهرا.مرو مرو یافاطمه
هیئت سفیران زینب(س)..mp3
9.13M
🏴 #شهادت_حضرت_زهرا_س
🎤•| #حاج_محمود_کریمی|•
با اینکه پیکرِ پسرش بوریا شود
عریان به روی خاک بیابان رها شود
با اینکه از قضیّه خبر داشت فاطمه
با اینکه دردِ دست و کمر داشت فاطمه
پا شد برای امرِ مهمی وضو گرفت
آهی کشید و بغضِ بدی در گلو گرفت
صندوقچه ی لباس و کفن را که باز کرد
نفرین به اهل کوفه و شام و حجاز کرد
میدید فاطمه شده پنجاه سال بعد
در قتلگاه آمده سرباز اِبن سعد
با نیزه اش به روی تن شاه میکشد
نقشه برای پیروهن شاه میکشد
زهرا که دید واقعه را سوخت عاقبت
با آه و گریه پیروهنی دوخت عاقبت
با بازوی شکسته ی خود… روزِ آخری
با چشم نیم بسته ی خود… روزِ آخری
پیراهن حسین خودش را قواره کرد
گریه برای آن بدن پاره پاره کرد
هر سوزنی که رفت به دستش دلش شکست
میدید نیزه ای وسط سینه اش نشست
پیراهنش همینکه به زیر گلو رسید
در قتلگاه پنجه ی قاتل به مو رسید
تا روی پیکر پسرش یک سپاه رفت
خولی رسید و فاطمه چشمش سیاه رفت
.
|#مناجات_فاطمیه_امام_زمان_عج
سیدرضا نریمانی
الا که صاحب مایی
الا که صاحب عزای تمام غم هایی
دوباره فاطمیه آمده، نمیایی
یابن الحسن آقا جان..
*درخواستت شب شهادتیه چیه؟..*
به ما نگاه کن ای صاحب نجات بشر
تو را طلب کند این دیده های دریایی
یابن الحسن!
کجا سیاه به تن کرده ای غریبانه
کجا به سینه ی خود میزنی به تنهایی
کجا شبیه علی سر به چاه غم داری
کجا شبیه علــــــی روضه خوان زهرایی
برای گریه به غم های مادرت،آقا
نه اینکه فکر کنم، مطمئنم اینجایی
شنیده ایم که گفتی روضه خوان باشیم
به روی چشم هر آنچه شما بفرمایید
شنیده ایم زمین خورده است مادرتان
در آن دمی که به در خورد ضربه ی پا
*امشب میخوام از زبون خود دومی لعنت الله علیه روضه رو بخونم..یه نامه ای برای معاویه نوشته تو نامه حرف هایی زده، امشب من اون حرف ها رو میزنم با همدیگه ناله بزنیم..*
این نامه را به جوهر کینه نوشته ام
از روزهای داغ مدینه نوشته ام
روزی که اختیار به دست سقیفه بود
روزی که چشممان به ردای خلیفه بود
همفکر غصبِ حق علی بود در سرم
هم بوده ابو عُبیده ی جرّاح یاورم
بر روی سنت حسنین پا گذاشتم
تصمیم را به عهده ی شورا گذاشتم
میزد به کوش تفرقه بِالمَنظَرَالبَطِل
خیلی از آن جماعت روشنگَرالبَطِل
بن سعد خزرجی شده کوتاه آمدن
با پیروان لات وهُوَالرّاه آمدن
غیر از علی و فاطمه، همراهمان شده اند
اهل مدینه، لشکر خودخواهمان شده اند
*یه اوضاعی تومدینه حاکم شد یوقت سربلند کرد امیرالمومنین ،دید همه غیر فاطمه و دو سه نفر دیگه همه رفتن، اصلا غدیر رو همه فراموش کردن..همه یادشون رفت همین چندوقت پیش پیغمبر دست علی رو بلند کرد..*
«هرکه من مولای اوییم این علی مولای اوست»
*همه فراموش کردن اون لحظه ها رو،همه با این دوسه نفر همراه شدن، غیر فاطمه هیچکی نمونده...*