eitaa logo
ذاکرین آل الله
278 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
299 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
. ای که از حق دیدن ما را تمنا میکنی پلک چشمت وا کنی ما را تو پیدا میکنی آنقدر درگیر هجری که تمام لحظه ها چشم خود را بسته و آشوب و بلوا می کنی ناله از دست تو خود فریاد ماتم سر دهد چشم طوفانی تر از طوفان دریا میکنی در پی دیدار ما صحرا به صحرا می روی جامه بر تن می دری خون در دل ما میکنی روز و شب من با توام امّا ندیدی تو مرا پرده‌ از چشمت گشا ما را تماشا میکنی روزیِّ هر روزه‌ات از سفره‌ی ما می رسد پس چرا روزی تو از مردم تمنا میکنی؟ سینه‌ات را منزل امیال دنیا کرده‌ای شکوه از ما دائماً اینجا و آنجا میکنی در گرفتاری بدادت ما رسیدیم و تو هم بودن ما در کنارت را چه حاشا میکنی می کشی آه از دلت انگار میجویی مرا از چه در دیدار ما امروز و فردا می کنی چشم پاک و روح‌عاری از گنه داری بیا در میان اشک خود ما را تو پیدا میکنی .
4_5967740458019856321.mp3
4.99M
و ای وای ای وای بمیرم صدات ضعیف تر میشه . ای وای ای وای داره ناله هات ضعیف تر میشه ای وای. ای وای. چشمای  خواهره تو تر میشه ای وای. ای وای داره زخمای تو بیشتر میشه تو رو می زد جلو چشمام با خودش نگفت که خواهر داری نشست با پا روی سینت نمی دیدش که تو مادر داری هر چقدر که داد زدم من نبر این سرو رسیدم دیگه  می زد آتیش به وجودم می گفت با خنده بریدم دیگه ای وای. ای وای ای وای.   ای وای 3 ای وای ...................... ای وای  ای وای زیر و دست و پا تنت افتاده ای وای ای وای عزیزه من بدنت افتاده ای وای. ای. وای می کشی نفس های آخر رو ای وای  ای وای می بره از پشت گردن سر رو نمی کردن که حیایی از نبی و و از علیو  و زهرا تنت و با نیزه هاشون می کشن به روی خاکه صحرا تنه بی حونه‌ تو داداش طرفه  گودال و شیب می بردن زینته دوشه محمد چقدر تو رو غریب می بردن ای وای. ای وای. ای وای. ای وای ای وای .............. ای  وای ای وای تو رفتی و من شدم بیچاره ای وای ای وای بعد تو شدم حسین اواره ای  وای. ای وای می بینی که سره پیری داداش ای وای. ای وای شده قسمتم.  اسیری دادا پیرهن   و عما مت و من می بینم تو دست این و اونه  می بینم انگشتره تو توی دسته پست ساربونه بین این لشگره نامرد دیدی آخر زینبت تنها موند همه ی دارو ندارم  زیره نیزها  تنه تو جا موند ای وای. ای وای. ای وای. ای وای ای وای .
شهادت مأمور یگان امداد شیراز در درگیری با زمین خواران 🔹یکی از ماموران یگان امداد در شهرستان شیراز هنگام اجرای ماموریت و برخورد با زمین خواران در بخش دشت ارژن شیراز، بر اثر تیراندازی و درگیری افراد مخل نظم و امنیت عمومی با پلیس مجروح و به بیمارستان اعزام شد. 🔹با وجود تلاش‌های کادر درمان استوار یکم محمدرضا بذرافشان به درجه رفیع شهادت نائل شد. 🔹پیکر پاک این شهید والامقام فردا ساعت ۹:۳۰ صبح در حرم مطهر شاهچراغ (ع) تشییع و برای خاکسپاری به زادگاهش شهرستان خرامه منتقل میشود. 🌺شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
⚫️ به مناسبت سالروز وفات حضرت ام البنین (سلام الله علیها)حرم امام حسین (علیه السلام) سیاه پوش شده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیهابه نفسِ حاج رضا گرمابی •✾• "لا حول و لاقوة الا بالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر" ام البنین شدم که شوم یاور حسین تا گل بیاورم، بشود پرپر حسین قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین هستند دختران علی در بر حسین هستند مثل مادرشان مضطر حسین *وقتی میخواست کاروان حرکت کنه، دیدن ام البنین اومد زانو زد جلو ابی عبدالله..* عهدی ست بین ام بنین و خدای خود غیر از رضای دوست نخواهم برای خود من دل نبسته ام به دلِ بچه های خود اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود عباس من فدای علی اصغر حسین گفت آقا.. شرمنده ام نشد سپر مجتبی شوند قسمت نبود زودتر از این فدا شوند حالا بناست راهی دشت بلا شوند حتی اگر که تک تک شان سر جدا شوند جای گلایه نیست، فدای سر حسین هر چند او دگر پسر خویش را ندید *الهی قربونت برم مادر یا ام البنین، بخدا خیلی از تو این روضه حاجت گرفتن، اگر کاری داشتن گره خیلی کوری داشتن به دست با کفایت ام البنین حاجت گرفتن، مادر ابالفضله، مگر میشه نگاه نکنه..* هر چند او دگر پسر خویش را ندید اما غمین نبود که عباس شد شهید *برا این غمگین نبود که عباسشو کشتن..* دق کرد بعد از آنکه به او این خبر رسید بودند دیو و دد همه سيراب و میمکید خاتم ز قحط آب لب انور حسین کارش دگر نشستنِ در آفتاب شد آب زلال در نظر او مذاب شد شرمنده ی نگاه غریب رباب شد از اینکه هم قبیله ی شمر است آب شد رو میگرفت نزد دو تا خواهر حسین دیگر مدینه خنده به لب های او ندید او نیز مثل زینب کبری قدش خمید گرچه صبور بود کم آورد تا شنید یک مرد بی حیا وسط مجلس یزید با دست اشاره کرد سوی دختر حسین شام یک محشر کبری ست، کجایی عباس؟ خواهرت بی کس و تنهاست، کجایی عباس؟ به نوامیس خدا پیر و جوان خندیدند آستین معجر زن هاست، کجایی عباس؟ گاهی از طشت غضب کن که نگاهم نکنند بی حیا روبروی ماست، کجایی عباس؟ .
روضه خانگی - حضرت ام البنین(س) - 1387.mp3
9.22M
. حجت الاسلام والمسلمین سید محمد باقر علم الهدی استاد حوزه علمیه: ادب و ولایتمداری را از شاخصه‌های شیوه تربیتی حضرت ام‌البنین (س) دانست و گفت: حضرت ام‌البنین شخصیتی با بصیرت بود.
و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها به نفسِ کربلایی حسین طاهری •✾• کاروان بازگشته و حالا مادری آمده به استقبال مادری که نبود علقمه و مادری که نبود در گودال دخترِ از سفر رسیده ی او در بساطش به غیر آه نداشت دخترش تا که سیر گریه کند غیر آغوش او پناه نداشت *میگن این خانم دائماً چشمش به راه بود هی می‌گفت: پس چرا برنمی‌گردند از کربلا..تا حالا منتظر کسی بودی؟ اصلا ثانیه‌ای نمی‌کشه چشمت از در بره کنار، هی میگی الان میاد، الان میاد؛ دیر نکرده؟ بنشین صبر کن الان میاد؛ دیر نکرده؟ منتظر اینطوریه دیگه، هی راه می‌رفت می‌گفت نمی‌دونم چه خبره ؟بی‌خبری بدترین درده.. یه وقت دید صدای بشیر داره میاد یعنی بشارت قافله را میده میگن خانم سریع، چادر سرش کرد رفت.ایستاد گفت بالاخره اومدند از دور داره نگاه می‌کنه چقدر مردای کاروان کم شدند. مگه کجارفتن؟ عباسم، حسینم کجاست؟ بشیر اومد خانم جان! تا قافله می‌رسه حکم بشیر اینه بشارت بده به همه. سرت سلامت خانم جان یه نگاهش کرد.. بشیر هرچه نگاه می‌کنم مردای کاروان نیستند. عباس کجاست؟ حسین کجاست؟ علی اکبرم کجاست؟ چرا مردان رو نمی‌بینم گفت خانم جان سرت سلامت گفت بذار آروم آروم بهش بگم مادر شهید شده. خانم سر سلامت عونت را کشتند کربلا میگه همون اقتدار که ایستاده بود یه نگاه کرد گفت فدای سر حسین. حسین کجاست؟ می‌گفت چی بگم به ام البنین؟ گفتم خانم جان سرت سلامت جعفرت هم کشتند کربلا. نگاهش را از تو چشم‌هام برنداشت گفت بشیر میگم فدای سر حسینم. حسینم کجاست؟ خانم جان عثمانت هم کشتند بشیر فدای سر حسین. حسین کجاست؟ گفت اگر این خبر را بهش بدم دیگه آروم می‌گیره نمی‌ذاره من اینقدر من براش روضه بخونم خانم جان! عباست هم کشتند می‌گفت همانطور که نگام می‌کرد «انگار مادر را یه خبری بهش بدن چهار ستون بدنش داره می‌لرزد ها اما می‌خواد خودش رو نگه داره» گفت: بشیر از حسین چه خبر.. گفتم خانم جان از عباست نمی‌پرسی گفت بذار دونه دونه‌ اشون را می‌پرسم بگو حسینم کجاست؟ گفت دیدم راهی ندارم شروع کردم روضه خوندن، گفتم "قتل الحسین بکربلا" میگه بچه قمر بنی هاشم تو دست ام البنین بود بچه از دستش رها شد خودش نشست رو خاکا هی رو پاهاش می‌زنه میگم خانم چهار تا بچه‌ات رو بهت خبر دادم هیچی نگفتی گفت هیچی نگید بچه‌های من مادر دارند..آمد به سرم از آنچه می‌ترسیدم اما حسین مادر نداره...روضه ام البنین از همین لحظه شروع شد...آی غریب مادر حسین..* .
و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها ...رفقا برادرا اگر یه دردی داری یه گرفتاری داری یه حاجتی داری سفره، سفره ام البنینه‌ها نباشه سفره امشب جمع بشه بری بیرون بگی یادم رفت گرفتاری دارم پول ندارم می‌خواستم برم کربلا یادم رفت رفیق الان دارم میگم روضه ام البنین یعنی از قدیم هر کسی هر گرفتاری داشت مادرا یه سفره می‌انداختن یه روضه خون دعوت می‌کردن یه روز ام البنین می‌خونی، پسرم مریضه، مادرم مریضه رفیقم درد داره.. آخه سر سفره ام البنین دو دست قلم شده ی عباس حاجت‌ها رو امضا می‌کنه.. وسط روضه می‌گم همانطوری که مادرت برا حسین گریه می‌کرد به ما اشک چشم بده میگن سنگدل‌ترین آدما با گریه ام البنین گریه می‌کرد.گفت بشیر یه سوال دارم ازت من می‌دونم چه پسری بار آوردم میگی عباس من رو کشتن باشه قبول اما من می‌دونم چه شیر دلاوری برا حسین بار آوردم.. بذار براتون یه خاطره‌ای بگم شروع کرد تعریف کردن لحظه‌ای که همه از مدینه رفتند هی عباس می‌خواست منو بغل کنه خداحافظی کنه، هی من می‌رفتم یک قدم عقب‌تر مادرما دلم برای بچه‌ام پر می‌زنه داشت می‌رفت اما تا میومد بغلم کنه می‌رفتم عقب. گذاشتم همه که رفتن قافله رفت یک پیکی فرستادم، گفتم عباسمو صدا کنید بگیدکارش دارم پیک رسید به قمر بنی هاشم آقا جان مادرت خانم ام البنین صدات زده. قمر بنی هاشم تعجب کرد مادرم منو یک عمر برا این لحظه بار آورده چطور الان صدام زده ابی عبدالله یه نگاه کرد، عباسم مادرمون را معطل نگه نداریا برو ببین خانم چی میگه. میگه برگشت از اسب پیاده شد مثل همیشه خاضعانه مقابل مادر؛ جانم مادر! تا ایستاد مقابل مادر دیدن مادر بغلش کرد حالا بیا بغل من. عباس هی اومدی بغلم کنی عقب رفتم حسین اونجا وایساده بود عزیز دلم حسین مادر نداره.. لحظه آخر دوباره صدات زدم عباسم خوب به ذهنت بسپار الان که داری از مدینه میری، داری با حسین میری اگه خواستی برگردی نکنه بدون حسین برگردی.. یعنی بشیر عباسم رو سفیدم کرده اما می‌دونم چه شیری پرورش دادم هیچ کسی جرأت رو درو شدن با پسر من را نداشته پسر من شیر عرب بود یه همچین پسری ، یه همچین علمداری برا حسین بار آورده بودم بگو ببینم چه جور عباسم را زدند؟ گفت خانم راست میگی کسی جرات نداشت رو در روش بایسته اول چهار هزار تیرانداز دوره اش کردند امام زمان فرمودند: هرجا اسم عموم عباس برده بشه من سراسیمه میام..از قدیم میگن چند تا روضه رو بلند بلند گریه کنید یکی روضه ی علی اکبره چون ابی عبدالله شروع کرد بلند بلند داد زدن. هفت بار شروع کرد فریاد زدن؛ یه جام بالاسر عباسه، تا ابی عبدالله گفت:" الان انکسر ظهری" دیدن همه دشمن شروع کردن کف زدن، شروع کردن هلهله کردن تیر زدن به چشمش. ام البنین! دستاشو قطع کردن، خانم قبل از اینکه بره، بهت بگم همه طوره می‌خواست بره بجنگه اما لحظه آخر از تو خیمه دختر ابی عبدالله اومد مشک را آورد گفت عمو العطش تمام خیمه بلند شده* .
و توسل به حضرت ام البنین سلام الله علیها •✾• می‌بینی رباب، علی اصغرو گرفته تو بغلش، همه چشم انتظارند، سقای حرم یه کاری کن...خانم! مشکو گرفته بود بره علقمه‌ها گفت بگو ببینم مشکو برگردوند پسرم حتی اگر پسرم نیومده مدینه بگو ببینم مشکو رسوند به خیمه‌ها یا نه گفت خانم تا لحظه آخر مشکو به دندونش گرفت اما لحظه‌ای که تیر به مشکش خورد "فوقف العباس متحیرا "میگه دیدن عباس متحیر شد..مرحوم مازندرانی می‌نویسه خودش اسب را هی کرد سمت علقمه یعنی برو دیگه آبروی عباس ریخت..حالا می‌خوایم روضه بخونیم..* کاش از دخترش نپرسد که زینبم از حسین من چه خبر؟ از علی اکبر و علی اصغر از جگر گوشهٔ حسن چه خبر؟ آه عون و محمدت را من در کنارت چرا نمی‌بینم از رقیه بگو چرا او را بین این بچه‌ها نمی‌بینم *رقیه‌ام کو؟ قربون اسمت برم تا اسمت میاد دلا زیر و رو میشه سه ساله ی حسین.. خانم ام البنین داره می‌پرسه‌ها* دخترم قامتت خمیده شده دخترم صورتت شکسته شده چیست این ... به روی دستانت دست‌هایت مگر که بسته شده؟ عاقبت بغض دخترش ترکید گفت مادر هر آنچه شد دیدم بنشین تا که خوب گریه کنی روضه‌ها را به چشم خود دیدم *بسم الله، گریه کنا! خانم داره روضه می‌خونه..* دیدم از خیمه‌گاه مادر جان علی اکبرش زمین افتاد کاش بودی کنارم ام بنین داشت آنجا حسین جان می‌داد *روضه بعدی رو بگم ام البنین * تیر وقتی به حلق اصغر خورد دیدم از دور اضطرارش را آه! در پشت خیمه خاکش کرد تا مبادا کسی مزارش را پیدا کند *اما ام البنین چشمت روز بد نبینه * آه ام البنین چرا هرگز از پسرهای خود نپرسیدی؟ مادر ما ای حزینه چرا از قمرهای خود نپرسیدی؟ قبل عباس هیچکس حتی *شما که نپرسیدی بگذار من برات بگم ام البنین* قبل عباس هیچکس حتی فکر غارت به خیمه‌گاه نداشت تا علم بود بین دستانش هیچکس سمت خیمه راه نداشت *اما چی شد؟ ام البنین میگه چی شد زینب؟* آه بعد از برادرم عباس دست غارت حریص شد مادر می‌گذاری که بگذرم سخت است یاد آن لحظه‌های دردآور کاش بودی کنارم ام بنیین * امام زمان این دو بند را برا شما می‌خونم سادات منو ببخشید آقا منو ببخشید اما برا ابی عبدالله مگه ننوشتی می‌کشی مرا حسین.. برا چی ما را می‌کشه* کاش بودی کنارم ام بنین روی تل عصر روز عاشورا لشکری رفت سمت گودال و پسر فاطمه تک و تنها بدنش مانده بود روی زمین که رسیدند ده نفر از راه با چهل نعل تازه شد تشییع *به شرف لا اله الا الله ام البنین برات روضه بخونم ..* به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سر تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تو را بردند دیر رسیدم ای حسینم ای حسینم ای ضیاء هر دو عینم ای حسینم ای حسینم ای ضیاء هر دو عینم ای حسینم ای حسینم .
1401102003.mp3
49.14M
  ↻ ادب حضرت عباس نیز ریشه در مدل تربیت حضرت ام‌البنین (س) دارد لذا حضرت عباس به شدت نسبت به امام حسین (ع) علاقه داشت چون با مدل رفتاری مادر تربیت شده بود. ام‌البنین (س) شخصیتی ولایتمدار بود و فرزندانی ولایتمدار تربیت کرد. .
🌤السلام علیک یا صاحب العصر و الزّمان🌤 🍁اى رفته سفر ، يوسف گمگشته كجايى؟ 🍁هيهات از اين خونِ دل و دردِ جدایی... 🍁دنيا شده لبريز ز ظلم و ستم و جور... 🍁ای كاش خدا امر كند تا كه بيايی... های انتظار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙روضه | استاد عالی ▪️رحلت حضرت ام البنین (س) تسلیت باد.
(حضرت ام البنین) حضرت ام البنین حساس بود عاشق زهرا و  عطر  یاس بود خادمه   بر   کودکان    فاطمه یار  حیدر    مادر  عباس  بود بیقرار اصفهانی‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸ای پسر عمو! هیچ‌وقت برای پدر غریبم سخت‌تر از آن ساعتی نبود که بابای تو را کشتند... در نقلی آمده است: 🥀 وقتی که امام سجاد علیه‌السلام همراه با مخدّرات داخل مدینه شدند، خبر به حضرت ام‌البنین علیهاالسلام رسید؛ آن بانوی مکرّمه، پسر حضرت عباس علیه‌السلام را به جاریه‌ای داد تا که او را بر سر راه امام زین العابدین علیه‌السلام نگه دارد تا که آن حضرت، پسر عموی خود را دیده باشد. 🥀 چون که امام سجاد علیه‌السلام از آن گذر عبور کردند، نظر مبارکشان به نور دیدهٔ ابالفضل العباس علیه‌السلام افتاد؛ با دیدن آن کودک، آه سردی از دل پر خون خود کشیده و اشک از چشمان مبارک آن حضرت جاری شد. 🥀 سپس فرمودند: این پسر را به من بدهید! چون که امام علیه‌السلام آن پسر را گرفت، بوسید و به او فرمود: ای نور دیده! هیچ وقت برای پدر غریب و مظلوم من، بدتر از آن وقت نبود که پدر تو کشته شد! و در اینجا بود که امام سجاد علیه‌السلام بسیار گریستند. 📚عین الدموع، حسینی واعظ، ورقه ۱٠۱ (نسخه خطی) ✍ مادر نبودی... گوش کن پس این خبرها از داغ عباس تو خَم گشته کمرها واشد به روی من دگر خیل نظرها چادر به سر دارد دویدن دردسرها عباس رفت و آبروی خواهرش رفت دعوا شد و چادر ز روی خواهرش رفت اُمُّ البنین اول دو بازویش بهم ریخت تیری رسید و چشم و ابرویش بهم ریخت ضرب عمودی آمد و مویش بهم ریخت تا روی نیزه رفت گیسویش بهم ریخت عباس... نامردی عمود آهنین خورد بی‌دست از بالای مرکب بر زمین خورد وقتی که رخسارش به روی خاک جا شد دیگر حسین بن علی قدش دو تا شد در خیمه‌ها با رفتنش بلوا به پا شد پای حرامی‌ها دگر در خیمه وا شد با رفتن عباس، خیلی غصه خوردیم من با حسین از غصه عباس مُردیم دروازه‌ی کوفه قیامت ساختم من بر مرکب طوفانِ خطبه تاختم من تا چشم روی نیزه‌ها انداختم من در یک نظر عباس را نشناختم من از درد غیرت صورتش چرخاند مادر بستند او را تا به نیزه ماند مادر
🩸به پسرها همه گفتم که منم خادمه‌اش/ و شمایید غلامان اباعبدالله... در نقلی آمده است: 🥀 وقتی که خبر شهادت اولاد حضرت ام‌البنین علیهاالسلام را بشیر (و یا به نقلی بِشر) برای آن بانو آورد، حضرت ام‌البنین علیهاالسلام فرمود: 📋 وَاللَّهِ ما رَبَّيتُ أَولادي إِلّا لِأَجلِ خِدمَةِ الحُسَينِ علیه‌السلام ▪️به خدا قسم من فرزندانم را تربیت نکردم نگر برای خدمت به سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه! 📚العبرة الساکته، ج۲، ص۴۱۴ ✍ بنویسید به دیوان اباعبدالله که منم واله و حیران اباعبدالله بنویسید که من وقف حسین و حسنم هستی‌ام هدیه به چشمان اباعبدالله بنویسید کنار لقب ام‌بنین یکی از جمله کنیزان اباعبدالله چهارتا شیرپسر بهر علی آوردم همگی گوش بفرمان اباعبدالله به پسرها همه گفتم که منم خادمه‌اش و شمایید غلامان اباعبدالله شیر من بهر شما باد حلال با این شرط همه جا جان شما...جان اباعبدالله پسر آورده‌ام اصلا که کنم قربانی پسرانم همه قربان اباعبدالله
📗 ام البنین(س) و اشعار عاشورایى سید محسن امین درباره ام البنین علیهاالسلام مى گوید: او شاعرى خوش بیان و از خانواده‌اى اصیل و شجاع بود. (۱) هنگامى كه زنها او را با عنوان ام البنین خطاب مى‌كردند و به وى تسلیت مى‌دادند، این ابیات را سرود: «لا تَدْعُوِنِّى وَیكِ ام الْبَنِین / تُذَكِّرنِى بِلُیوثِ الْعَرِینِ» «اى زنان مدینه! دیگر مرا ام البنین نخوانید و مادر شیران شكارى ندانید.» «كانَتْ بَنُونَ لِى اُدْعى بِهِمْ / وَالْیوْمَ اَصْبَحْتُ وَلا مِنْ بَنِینِ» «مرا فرزندانى بود كه به سبب آنها ام البنینم مى‌گفتند، ولى اكنون دیگر براى من فرزندى نمانده است و همه را از دست داده‌ام.» «اَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبى / قَدْ واصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِ» «آرى، من چهار باز شكارى داشتم كه آنها را هدف تیر قرار دادند و رگ گردن آنها را قطع كردند.» «تَنازَعَ الْخِرْصانُ اَشْلائَهُمْ / فَكُلُّهُمْ اَمْسَوا صَرِیعاً طَعِینْ» «دشمنان با نیزه‌هاى خود ابدان طیبه آنها را از هم متلاشى كردند و در حالى روز را به پایان بردند كه همه آنها با جسد چاك چاك بر روى زمین افتاده بودند.» «یا لَیتَ شِعْرِى اَكَما اَخْبَرُوا / بِاَنَّ عَبَّاساً قَطِیعُ الْیمِینِ»(۲) «اى كاش مى‌دانستم آیا این خبر درست است كه دستهاى فرزندم عباس را از تن جدا كردند؟!» و در اشعار دیگرى مى گوید: «یا مَنْ رَاءَى الْعَبَّاسَ كَرَّ عَلى جَماهِیرِ النَّقَدِ وَوَراهُ مِنْ اَبْناءِ حَیدَرَ كُلُّ لَیثٍ ذِى لِبَدٍ» «اى كسى كه (فرزند عزیزم)، عباس را دیده‌اى كه با دشمنان بزدل در قتال است (و آن فرزند حیدر كرار، پدروار، حمله مى‌كند) و فرزندان دیگر على مرتضى – كه هر یك نظیر شیر شكارى هستند – در پیرامون وى مبارزه مى‌كنند.» «نُبِّئْتُ اَنَّ ابْنِى اُصِیبَ بِرَأسِهِ مَقْطُوعُ یدٍ وَیلِى عَلى شِبْلِى اَمالَ بِرَأسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ» «به من خبر داده‌اند كه بر سر فرزندم عباس، عمود آهن زدند؛ در حالى كه دست در بدن نداشته است. اى واى بر شیر بچه من كه عمود آهنین بر فرق سرش زدند!» «لَوْ كانَ سَیفُكَ فِى یدَیكَ لَما دَنى مِنْكَ اَحَدٌ»(۳) «پسرم عباس! اگر (دست در تن داشتى و) شمشیرت در دستت بود، كدام كس جرأت داشت كه به تو نزدیك شود.» 📚 منبع (۱) اعیان الشیعه، سید محسن امین، بیروت، دار التعاریف، ج ۳، ص ۴۷۵ (۲) العقیلة و الفواطم، حسین شاكرى، ص ۱۲۴ (۳) ابصار العین فى انصار الحسین علیه‌السلام، شیخ محمّد سماوى، زمزم هدایت، ص ۶۳ ....... . ✅ ام‌ البنین(س)، شاعری فصیح و اهل فضل ام البنین(س) را ادیب و شاعری فصیح و اهل فضل و دانش دانسته‌اند.(۱) که در رثای حضرت عباس(ع) این اشعار را سروده بود و می‌خواند: «ای کسی که عباس را دیدی که بر دشمن حمله می‌کرد و فرزندان حضرت علی(ع) پشت سر او بودند، می‌گویند دست فرزندم قطع شده و بر سرش عمود فرود آمده. اگر شمشیرت را در دست داشتی کسی به تو نزدیک نمی‌شد.»(۲) 📚منبع (۱) اعلام النساء، حسون، ۱۴۱۱ق، ص۴۹۶ (۲)ریاحین الشریعه، محلاتی، ج۳، ص ۲۹۴ . ✅ صبر بى‌نظیر ام‌ البنین(س) شیخ احمد دجیلى شاعر شهیر عرب مى‌گوید: اُمُّ الْبَنِینَ وَما اَسْمى مزایاكِ خَلَدَتْ بِالْعَبْرِ وَالاِیمانِ ذِكْراكِ اى ام البنین! چقدر از خصوصیات والایى برخوردارى. به سبب غم و اندوهى كه به تو رسید و (نیز به سبب) ایمانت، یاد تو جاودانه شد. مورخان نقل مى‌كنند كه روزى امیرمؤمنان علی علیه‌السلام ، عباس علیه‌السلام را در دامان خود گذاشت، آستین‌هایش را بالا زد و امام در حالى كه به شدت مى‌گریست به بوسیدن بازوان عباس علیه‌السلام پرداخت. ام البنین(س) حیرت زده از این صحنه، از امام پرسید: «چرا گریه مى كنید؟» حضرت با صدایى آرام و اندوه زده پاسخ داد: «به این دو دست نگریستم و آنچه را بر سرشان خواهد آمد، به یاد آوردم.» ام البنین(س) شتابان و هراسان پرسید: «چه بر سر آنها خواهد آمد؟» حضرت با آوایى مملو از غم و اندوه و تأثر فرمود: «آنها از ساعد قطع خواهند شد.» سپس او با اضطراب و به سرعت پرسید: «چرا قطع مى‌شوند؟» امام به او خبر داد كه فرزندش در راه یارى اسلام و دفاع از برادرش، حافظ شریعت الهى و ریحانه رسول الله صلى الله علیه و آله دستانش قطع خواهد شد. ام البنین(س) به شدت گریست و زنان همراه او نیز در غم، رنج و اندوهش شریك شدند. 📚منبع قمر بنى هاشم، مقرّم، نشر حیدریه، نجف اشرف، ص ۱۹ .
1_95997625.pdf
258.9K
پی دی اف زندگینامه حضرت ام البنین سلام الله علیها
💐 امام هشتم حضرت رضا علیه السلام فرمودند: 🔸 عقل شخص مسلمان تمام نيست، مگر اين كه ۱۰ خصلت را دارا باشد: 1ـ از او اميد خير باشد 2ـ مردم از بدى او در امان باشند 3ـ خير اندك ديگرى را بسيار شمارد 4ـ خير بسيار خود را اندك شمارد 5ـ هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود 6ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود 7ـ فقر در راه خدايش از توانگرى محبوبتر باشد 8ـ خوارى در راه خدايش از عزّت با دشمنش محبوبتر باشد 9ـ گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد 🔹 سپس فرمود: دهمین و چيست دهمین؟ عرض کردند: چيست؟ فرمود : احدى را ننگرد جز اين كه بگويد او از من بهتر و پرهيزكارتر است. 📗 تحف العقول صفحه ۴۳۳
💎امام حسن عسکری علیه‌السلام فرمودند: 🔸به خدا سوگند او (حضرت مهدی) آن‌چنان غيبتى خواهد داشت كه در آن دوران هيچ كس از هلاكت رهايى نمى‌يابد، مگر کسانی که خداوند آن‌ها را بر اعتقاد به امامت وی ثابت‌قدم نگه دارد و به دعا برای تعجیل فرج توفیقشان دهد. ...وَ اللَّهِ لَیَغِیبَنَّ غَیْبَةً لَا یَنْجُو فِیهَا مِنَ الْهَلَکَةِ إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِیهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِیلِ فَرَجِهِ. 📚 کمال الدین، ج۲، ص ۳۸۴ 🤲 اللهم عجل لولیک الفرج
مقام عرفانی حضرت ام البنین_.pdf
421K
🔖منبر مکتوب کامل🔖 سلام الله علیها 💠مقام عرفانی حضرت ام البنین سلام الله علیها 💠 ۱۳ جمادی الثانی رحلت مادر ادب حضرت ام البنین سلام الله علیها