eitaa logo
ذاکرین آل الله
285 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
308 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5895308772330441299.mp3
18.98M
🏴شهادت حضرت زینب (سلام الله علیها) 🏴سبک
mirdamad babolharam.mp3
3.09M
#⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... همه رفتند و من جا ماندم ای دوست ز بخت بد به دنیا ماندم ای دوست * یه خانومی لحظه های آخر عُمرش داره اینجوری زیر لب زمزمه میکنه:...* چرا رفتی مرا با خود نبردی؟ ببین بعد از تو تنها ماندم ای دوست امان ای دل،امان ای دل *اصلاً روضه ی امشب همینه...امان از دلِ زینب...چه خون شد دلِ زینب...* ببین از داغ تو خیلی شكستم شكستم که چنین از پا نشستم *حسین! شوهرم هم منو نشناخت..هی اومد تو خیمه ی زن ها،هی سراغ منو گرفت،زین العابدین بهش گفت:عبدالله! اون زنِ قد خمیده رو می بینی؟ اون زینبِ...* ادامه روضه... 👇👇👇👇
شكسته دشمنت از بس دلم رو چنان گشتم كه نشناسی كه هستم به یادت در نوایِ آب آبم چنان تو زیر تیغِ آفتابم *اون لحظه های آخرِ عمرش،گفت:عبدالله! بسترِ منو زیر آفتاب پهن کن...چرا خانوم؟ گفت:خودم دیدم داداشم زیر آفتابِ...* به یادت در نوایِ آب آبم چنان تو زیر تیغِ آفتابم تو راحت خفته ای در خانه ی قبر ولی من از غمت خانه خرابم منو كابوسِ شمشیر و تن تو تماشای به غارت بردن تو تو را سر نیزه ها بردند و مانده برای من فقط پیراهن تو *داداش! از چهارسالگی هر کی به من رسید ، گفت : زینب! حسینت رو کربلا میکُشن ... من از چهارسالگی منتظرِ کربلام ، اسمِ کربلا که میاد بندِ دلم پاره میشه ، مادرم بقچۀ کفن هارو که بازکرد،کفنِ خودش رو داد، کفنِ بابام رو داد، کفنِ داداش حسنم رو داد،اما به تو که رسید یه پیراهن داد،گفت: حسینت کفن نداره ... بابام امیرالمؤمنین شب آخر دستِ عباس و حسین رو گرفت،سفارشِ منو کرد،گفت:زینب! کربلا عطش،سر بریده،گودال قتلگاه... داداش! من این کلمه هارو شنیدم،داداش حسنم لحظه ی آخر،هی گریه کرد گفت: "لایوم کیومک یا اباعبدالله... " داداش! هرچی شنیدم این کلمه هابود ، کربلا شنیدم ، سر برده شنیدم ، گودال قتلگاه شنیدم،عطش شنیدم ، داداش! کسی بهم نگفت نامحرما دورم حلقه میزنن،کسی نگفت: نامحرم میاد دست خواهرت رو ببنده ... داداش! همه چی رو بهم گفتن،فقط یه چیزی رو نگفتن ، همه روضه هارو تحمل کردم،همه سختی هارو تحمل کردم،کشته شدنِ تو،مگه کسی باور می کرد زینب زنده باشه حسینش رو سر بِبُرند.. اما داداش یه لحظه بهم خیلی سخت گذشت ... داداش! همه لحظه ها سخت بود ، فقط یک جا خیلی سخت گذشت ، یه جا دیگه نتونستم طاقت بیارم ، یه جایی که خودم همه رو سوار محمل ها کردم،بچه هات رو سوار مرکب کردم،سوار شتر کردم،زن هارو کمک کردم،نذاشتم هیچ کسی جلو بیاد،خودم تنها رو زمین موندم،دیگه نتونستم طاقت بیارم،رو کردم به طرف علقمه،گفتم:عباس!غیرت الله! پاشو ببین میخوان خواهرت رو ببرند اسارت...حسین.... ان شاء الله با هم بریم حرمِ اباالفضل،ان شاءالله من برات روضه بخونم تو حرمش بلند گریه کنی،بگم بی بی جان زینب! خیلی بهت سخت گذشت،آره داداشت حسین هم کنار علقمه بهش سخت گذشت،تا نگاههش به بدن داداشش افتاد،یه دست به کمر گذاشت"الآن انكسر ظهري " ای حسین...
Untitled 2.mp3
21.78M
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ✅ به چه روزگاری افتادیم کاش روزای خوشی برگرده بی برادری چقدر سخته میبینی باهام چیکار کرده یک سال و نیمه که تو نیستی حالمو ببین پریشونم ای فدای غربتت داداش من خودم روضه تو میخونم حق بده برم من از حال عشقم افتاده تو گودال چرا من باید ببینم روی سینه ت شمرو خوشحال؟ ای امون دل زینب تو هم سفر شده با یه قاتل ای امون دل تو دو سه ساعت کنار شمر بودی من چهل منزل (یاور زینب،یه کاری کن از کنارت نره زینب) ✅ غم و غصه ها فراوونه سر غارت تو دعوا شد راستی آخرش نفهمیدم اصلا انگشت تو پیدا شد؟ قربون خشکی لبهات شم تشنه بودی تشنه افتادی قربون دلت برم داداش مرکباشونم تو آب دادی دسته شمره خاطراتم خیلی دلتنگ نگاتم حنجره تورو برید که نشنوم دیگه صداتم کار دنیا رو جای ما نبود آخه کوچه و بازارو کار دنیا رو بارون سنگ می بارید از در و دیوارو (خواهرت زینب،اونقدر کتک خورد جلو سرت زینب) ✅ هرکی هرچی دم دستش بود به زور از تن تو برد آخر درد من اینه که تو گودال خولی ول کنت نشد خواهر ای فدای درد و غم هات شم فکر ما رو هم می‌کردی خب به رقیه قول دادم رفتی دو سه روزه برمی‌گردی خب دختره آرزو داره سر روی پاهات بذاره ترس سیلی خوردن از زجر لکنت زبون  میاره دیگه خوشبخت نیست موهاشو ببین که سوخته و دیگه لخت نیست دیگه خوشبخت نیست داشت می‌دید سنان می‌گفت تموم کنید وقت نیست (پیر شده زینب،دیگه از دنیا بدون حسین سیر شده زینب)
PTT-20221201-WA0000 1.mp3
1.61M
#⃣ #⃣ #⃣ #⃣ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ✅ کل زندگیم فدا زینب صابراً عَلَي البلا زینب قبله مدافعان حرم کُلُنا فداکِ یا زینب زینب(۳) آیه نوره زینب(۳) خالق شوره زینب(۳) سرّ مستوره معنی واژه ی حجاب و، عزت و اقتدارِ زینب دارو ندارشو به والله ، پای حسین میزاره زینب زینب عقیله العرب ✅ اوج عفت و حیا زینب الگوی زنان ما زینب زینت ابالحسن یعنی نور چشم مرتضی زینب زینب(۳) کوهی از صبره زینب(۳) لیله ی قدره زینب(۳) سوره ی فجره اونیکه با وقار زهرا، تو هرکجا دفع خطر کرد هیمنه ی ابن زیاد و ، با خطبه هاش زیروزبر کرد زینب عقیله العرب ✅ ماها پائینیم و بالا تو خورده زندگیم گره باتو بخدا تو قلب من بی بی نمیگیره هیچکسی جاتو زینب(۳) خواهر ارباب زینب(۳) جلوه مهتاب زینب(۳) گوهر نایاب صوت علی توی صدا و ،خون علی توی رگاشه زندگیه ما همه نذرِ، زینب و دوتا بچه هاشه زینب عقیله العرب ✍ 
2023_02_04_16_31_48.mp3
1.21M
#⃣ #⃣ حضرت زینب سلام الله علیها ✅ بیا بر سرم ای طبیبم شده بی تو غصه نصیبم بیا ای حسین غریبم بیا ای حبیبم دیگر نمانده به پیکر توانم حسین جان بر لب رسیده بدون تو جانم حسین جان هر لحظه گردیده ورد زبانم حسین جان ز داغت کمانم حسین جان(صلوات الله علیه) مظلوم حسین جان حسین جان حسین جان ✅ ز یادم نرفته برادر که بود بر گلوی تو خنجر شدی پیش چشمام،تو بی سر یادم نمی ره که شد از غمت قامتم دال یادم نمی ره که با نیزه رفتی تو از حال یادم نمی ره که شد پیکر تو لگد مال چی دیدم خدایا تو گودال مظلوم حسین جان حسین جان حسین جان ✅ رسیده به من بس که آزار شده روز من چون شب تار امون از غریبی توو بازار شدم من گرفتار دیدم گذاشتن کنار بی حیاها،حیا رو دیدم تو شام بلا،من هزاران بلا رو دیدم سر خونی و چوب و طشت طلا رو شکوندن دل بچه ها رو مظلوم حسین جان حسین جان حسین جان .
#⃣ #⃣ #⃣ اَلسَّلامُ عَلَیٰ قَلبِ زَینبِ الصَّبور وَ لِسانُهَا الشَّکور سَلامٌ عَلَی مَن عَجَبَت مِن صَبرِها مَلائِکَةُ السَماءِ... السَّلامُ عَلَیکِ یا مُهجَةَ قَلبِ البَتول، وَقُرَّةَ عَینِ الرَّسول، یا حَبیبَةَ خَیرِ خَلقِ الله، وَرَبیبَةَ بَیتِ وَحیِ الله، وَشَقیقةَ السِّبطَین، الحَسَنِ وَالحُسَین، وَعَمَّةَ الأئِمَّةِ المَیامین، مِن آلِ طهَ وَیاسین، وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه بر جلوه ی صبر و استقامت صلوات بر مظهر والای امامت صلوات بفرستد هر آن کس که شفاعت طلبد از زینب کبری به قیامت، صلوات *شب وفات شهادت گونه ی عمه ی سادات حضرت زینب کبری سلام الله علیهاست، دلهامون از همین راه دور روانه ی حرمش کنیم و پای دلم و با اشک چشم اونجا عرض ادب کنیم...* ‍ پس از تو آب اگر خوردم از این چشمان تر خوردم گُلی هستم که از شش جهت به خار برخوردم شب شهادت چه خانومیِ؟ همون خانومی که داداشش ابی عبدالله داشت میرفت میدان، دیگه محرمی براش نمونده بود... تا قبلش هی می گفت:کجا میخوای بری؟مارو به کی میسپاری؟ ابی عبدالله زینب رو آرام می کرد،تا دستش رو گذاش رو قلب زینب..زینب گفت:برو قربونت برم...* برای دلخوشی دختران نیمه جانت بود در این یکسال و اندی لقمه نانی هم اگر خوردم چه کارى برمى آمد از برادر مرده اى چون من فقط زانو بغل کردم، فقط خون جگر خوردم *عبدالله سئوال کرد از کنیزِ بی بی،حالِ همسرم زینب چطوره؟ بهتر شده؟ چند وقتِ لب به آب و غذا نمیزنه... کنیز نگاه کرد به عبدالله بن جعفر،گفت:آقا خیلی حالش خرابه، هر کاری می کنیم آروم نمیگیره،عبدالله ثروتمند بوده،یه روز نشست مقابل زینب،خانوم! بریم یه باغی یه بستانی حالت بهتر بشه،خیلی اصرار کرد خانوم قبول کرد،اومدن باغ و بستان،یه لحظه نگاه کرد دید زینب کنار جوی آب نشسته،هی به این آب نگاه میکنه،خانوم!چی شده؟اومدیم اینجا آروم باشیم،دیگه دست از گریه بردار..عبدالله! چه کنم دست خودم نیست، آب می بینم یاد حسین می افتم..لباش به هم می خورد،هی می گفت:جیگرم میسوزه...گلارو می دید گریه می کرد،عبدالله! همه گلام رو کربلا پرپر کردن...* منی که سایه ام را مردم کوچه نمی دیدند منی که شش برادر داشتم، حالا نظر خوردم به نان کوچه و خرمای مردم لب نزد زینب میان کوفه هر چه خوردم از دست پدرخوردم *میرزای شیرازی نشسته بود براش روضه بخونن،روضه ی بی بی حضرت زینب سلام الله علیها... روضه خون شروع کرد روضه خواندن "السلام علیکَ یا اباعبدالله"جمله اول صدا زد: "دَخَلَت زِینَبُ عَلَیٰ اِبنِ زیاد" یه وقت دیدن میرزای شیرازی داره تو صورتش میزنه، از هوش رفت،به هوش اومد،گفتن:آقا! هنوز روضه شروع نشده؟ گفت:دیگه چی میخوای بگی؟ زینب کجا؟مجلس ابن زیاد کجا؟....* نمی دانم تو می بینی که جایی را نمی بینم؟ غروبی داشتم میرفتم از خانه به درخوردم شب شام غریبانت از این خیمه‌ به آن خیمه برای هر یتیمی که سپرگشتم سپرخوردم تو و پیراهن پاره، من و این چادر پاره تو سنگ از صد نفر خوردى،من از صدها نفر خوردم *گفت: هر جا سرهای بریده رو وارد می کردن روی نیزه،عمه ی سادات اول سر بريده ي ابي عبدالله رو نگاه می کرد، ریاض القدس نوشته: نگاه می کرد ببینه سر چطوره..گفت: هر جا مارو وارد کردن دیدم چشاش باز بود،حواسش به دختراش بود، به زن ها بود، فقط یه جا دیدم چشاش رو بست، اونم وقتی مارو از دروازه ساعات وارد کردن،گفت:نگاه به سر بریده کردم،دیدم چشاش رو روی هم گذاشته،یعنی دیگه نمی تونم ببینم...* ببین این روزها پیراهنم هم رنگ عوض کرده فقط گرما نخورده بودم آنهم آنقدر خوردم ✍️ عبدالله بن جعفر هر چی التماس می کرد،خانوم! چرا اصرار داری بسترت رو تو صحن خونه زیر آفتاب پهن کنم،دیگه جونی برات نمونده،چرا زیر سایه نمیآی؟ فرمود:عبدالله! آخه تو که نبودی ببینی، جلو چشمام،بدن حسینم زیر آفتاب،روی خاک ها،اجازه ندادن کنار بدنش قدری عزاداری کنم... اشکاتو روی دست بگیر دستای گداییت رو بالا بیار ،الهی بحق زینب، خدایا به اضطرارِ عمه ي سادات به سوزِ دل زینب کبری، به اشک چشمش، به دل داغ دیده اش، به چادر خاک آلودَش به بدن تازیانه خورده‌اش، فرج امام زمانمان را برسان موانع فرجش برطرف بفرما... امشب همه ما را به زینب کبری ببخش...
1_1477287983.mp3
3.23M
صبر از مقام عجز ثناخوان زینب است عقل بسیط واله و حیران زینب است *ان شالله حرم بی بی .. خوش بحالِ اونایی که فدایی زینب شدن .. الان همه شون بر سرِ سفره خانمم .. میخوایم برا خانمی گریه کنیم که یک روزِ خوش تو زندگیش ندیده .. هر روز داغ دیده .. یه روز دیده مادرش بینِ در و دیوار .. یه شب دیده مادرش رو غریبانه غسل میدن و تشییع میکنن .. آی زینب .. لحظات آخر عمرش فرمود بسترم رو جمع کنیم وسط صحن حیاط منو ببرید .. خانم شما که زیاد تو آفتاب تو این بازارا بودی.. فرمود نه شما نبودید گودال .. هی براش آب میاوردن میگفت نه؛ داداشم لباش خشکیده بود .. خانم زینب ..* ایوب صابر است ولیکن درین مقام انصاف ده که ریزه خور خوان زینب است *(زبان حال) هی صدا می زد عبدالله نبودی داداشمو غریب گیر آوردن .. با هر چی بود میزدنش .. عبدالله جات خالی بود دیگه جای عباس رو دور دیده بودن .. عبدالله نبودی دم دروازه ساعات .. دستامونو با طناب بسته بودن ..* در قتلگاه، جسم برادر به روی دست بگرفت کای خدای من این جان زینب است قربانی تو است بکن از کرم قبول کاری چنین به عهده ایمان زینب است در خطبه اش که کوفه از آن شد سکوت محض گفتی که ممکنات به فرمان زینب است ابن زیاد شوم به دار الإماره اش رسوا ز منطق شرر افشان زینب است با اینکه با عیال برادر به شهر شام در دست اهل ظلم، گریبان زینب است بر هم زن اساس جفاکاری یزید لحن بلیغ و نطق درخشان زینب است افزون بود ز حوصله خلق عالمی درد و غمی که در دل سوزان زینب است دارد «صغیر» امیدی و از روی اعتقاد چشمش به لطف بی حد و پایان زینب است ✍ استاد صغیر اصفهانی ره 👇👇👇👇ادامه روضه...
نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند مونس بی کسی من تک و تنها مانده کاش می‌شد که لباسی برسانم به تنش آبروی همه عریان روى صحرا مانده بین یک گونی کهنه سر او را بردند ته گودال ولی پیکر او جا مانده ساربان داد مزن، ما کس و کاری داریم ساربان راه مرو، همسفر ما مانده چند باری شده گم کرده‌ام او را اصلاً بس که از دور تنش مثل معما مانده باز چشمش به که افتاد که غش کرد رباب؟ باز هم آمده این حرملۀ وا مانده برسانید خبر را به علمدار حرم چادر زینب تو زیر لگدها مانده ناقه زانو زده تا اینکه سوارش بشوم چشم من سمت علی اکبرم اما مانده ✍ سید پوریا هاشمی ویرانه و ماه جهان آرا، که دیده؟ بازار شام و دختر زهرا، که دیده؟ ای دل بسوز ای اشک خون شو بر زمین ریز بزم شراب و دختر زهرا، که دیده؟ .. ..
رو قلبم داغ تن بی کفنت مونده تنها این پیروهنت پیروهنت مونده بیا و نذار انقدر که چشمم به در باشه نذار این دل تنها ازت بی خبر باشه به یاد لباتم من با چشمای بارونی به اندازه دنیا دلم خون میدونی ای جان زینب * ای تنها همسفرم همسفرت هستم امشب من منتظرم منتظرت هستم سر تو روی نیزه دل من می سوزوند لبات تکون می خورد و رو نیزه قران می خوند تو کوچه ها چشمام و به چشم تو می دوختم با هر قدم میمردم با هر نفس می سوختم ای جان زینب ** از تل زینبیه تا بغل گودال با دست و پا زدنت بردی من و از حال تو رفتی و از خیمه من اومدم دنبالت تا دیمت افتادم کنار اون گودالت تو خاک و خون می غلطید تن نیمه جون تو توی دستاشون دیدم سر غرق خونت رو ای جان زینب ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️