نوحه ایام شهادت حضرت علی علیه السلام
مرثیه خوانم با دلی محزون
محرابِ مسجد شد دریای خون
دلها به غربت نشسته شد
فرقِ عدالت شکسته شد
آه و واویلا واغربتا...
دل از این ماتم در غم نشیند
وای اگر زینب او را ببیند
از سر تا به پایَش خون شده
عالَم زین عزا محزون شده
آه و واویلا واغربتا...
زینب در کوفه بابا را دیده
روزی هم بیند سرِ بریده
رأسِ پر نورِ خونِ خدا
قرآن میخواند بر نیزه ها
آه و واویلا واغربتا...
.
#نوحه شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
در مسجد کوفه چه غوغایی به پا شد
مولای مظلومان دگر حاجت روا شد
ای شاه مردان، ای شیر یزدان
مولا علی جان، مولا علی جان
فرق امیرالمومنین از هم گسسته
گَرد یتیمی بر همه عالم نشسته
شد ذکر لبها، با چشم گریان
مولا علی جان، مولا علی جان
مولا امام مجتبی گردیده بی تاب
«فُزتُ و ربِّ الکعبة» می آید ز محراب
تیغ ستم خورد بر فرق قرآن
مولا علی جان، مولا علی جان
#مهدی_شریفی
#زمینه
#شب_قدر
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
بند اول
دستشونو گرفتی و
رو سرشون دست کشیدی
بهونه گیر که میشدن
نازشونو میخریدی
تو نباشی بی کس میشن
دوباره بی بابا میشن
تو پدر ایتامی و
اگه بری تنها میشن
مونده تو خاطر تاریخ
این خط روشن از اسلام
گفتی تو لحظه ی آخر
الله الله فی الایتام
بند دوم
رفتی و به دل همه
خوشی دیگه حروم شده
دنیا یتیمه بعد تو
مردونگی تموم شده
کی دیگه یادش میمونه
یتیمای این دنیا رو
کی میبره رو شونه هاش
کیسه ی نون و خرما رو
بعد تو تازه فهمیدن
کی بود اون خیّر گمنام
آقایی که همش میگفت
الله الله فی الایتام
بند سوم
روضه خون شده زینبت
پیش چشای کوفیا
یتیم نوازی میکنه
مثل خودت ،تو کربلا
تو آغوش زینب مونده
تموم دنیای حسین
همهی زندگیش شده
بچه یتیمای حسین
مونده رو دستای زینب
زخمای کربلا تا شام
هرجایی که سپر شد گفت
الله الله فی الایتام
.
|⇦•افطار سینه زن ها...
#مناجات ویژۀ ماه مبارک رمضان
افطارِ سینه زن ها با گریه میشود باز
نوکر به یاد ارباب آب و غذا گرفته
ای روزه دار تشنه، تشنه فقط حسین است
جای فرات، آن لب بر چکمه ها گرفته
با قاتلش بگویید ذبحِ غریب زشت است
پیشِ نگاه زهرا خنجر چرا گرفته؟
*چند هزار سال حضرت آدم گریه کرد، جبرئیل گفت: بسه آدم میخوای یه چیز یادت بدم توبه ات قبول بشه؟ خدا رو به این پنج نور قسم بده "یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحمد""یاعالی بِحَقِّ علی" رنگش عوض شد"یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه" "یا مُحسِنُ بِحَقِّ الحَسن" ضربان قلبش بیشترشد، تا گفت: "یاقَدیمُ الاِحسان بحقِ الحسین "زد
زیر گریه گفت: صبر کن! این آخریه کیه؟اسمش اومد قلبم زیر و رو شد، صدا زد: آدم! این نوه ی پیغمبر آخرالزمانه، گفت: چرا اسمش اینجوری بود؟ گفت: خیلی عزیزه برا خدا، اما یه روزی میرسه توی یک دشتی با زن و بچه، بین دو تا نهر آب، سر از بدنش جدا میکنند...
ختم قران میکردن، نماز شبم میخوندن اما مقابل علی می ایستادن مقابل حسین، می ایستادن ،چون ریشه نداشتن ..*
ایوان نجف عجب صفایی دارد
حیدر بِنگر چه بارِگاهی دارد
.
.
فانوس مهربانی خدا را ببین که بر آستان عرش آویزانش کرده است، ماه رمضان تو را میخواند و این فانوس از آن بیداردلان سحرخیز و روزه داران پاک طینت است
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
.
|⇦•تیرِ محبّت تو را...
#روضهوتوسل به امیر المؤمنین علیه السلام ویژهٔ #شبهای_قدر
تیر محبّت تو را منم نشانه یا علی
گرفته بر زیارتت دلم بهانه یا علی
بار ولایتِ تو را به دوش دل گذاشتم
کوه معاصیم فتاد از سرِ شانه، یا علی
ای ز دو دیده ام روان خون سَرِ شکسته ات
ای ز دلم گُل غمت زده جوانه، یا علی
تو قهرمانِ خیبری چرا کنار بَستری
هما چگونه سر کند در آشیانه، یا علی
تو کَز عطوفتِ دلت شیر دهی به قاتلت
دستِ تُهی کجا مرا کنی روانه، یا علی
ای پدرِ یتیم ها، دو چَشمِ خود زِ هم گشا
طفلِ یتیمت آمده بر درِ خانه، یا علی
فدای دیدۀ ترت، چه شد که مثل همسرت
شد بدنِ مُطّهرت دفن شبانه یا علی؟
قسم به خون پاک تو، به قلبِ چاک چاک تو
که کُشته بارها تو را تیغِ زمانه، یا علی
مرگ تو بود آن زمان که بینِ خانه دشمنان
زدند همسرِ تو را به تازیانه یا علی
*سرو صدا ها که پشت در زیاد شد، امیرالمؤمنین فرمود:حسنجان! بگو همه برن دیگه پشت در خانه کسی نمونه...
یه بار حضرت اومد همه رو از پشت در خانه پراکنده کرد. بعدِ دقایقی دید هنوز صدای گریه میاد، اومد دید اَصبغ بن نَباته سرش و گذاشته به دیوار، های های داره گریه میکنه، حضرت فرمود: اصبغ مگه نگفتم برو بابام ممنوع الملاقاته؟ اصرار کرد، گفت: آقاجان من تا علی رونبینم نمیرم...
از امیر المؤمنین برا اصبغ اجازه ی ملاقات گرفت. اصبغ میگه امدم تو اتاق آقا رو دیدم حالم خراب شد، دیدم یه دستمالی به سر آقا بستن صورت آقا زرد شده دیگه نای حرف زدن نداره...
بعد ساعتی دوباره صدای جمعیت از پشت در می اومد. امامحسن اومد دید یه عده بچه یتیم کاسه ی شیر به دست گرفتن، همین که شنیدن شیر برا علی خوبه، بچه یتیما، ندارا، فقرا، این نون شبشونه، ولی همه گرسنه موندن و این شیرها رو آوردن برا علی...
میگن خبر پیچید شیر برا علی خوبه، بعضیا میگن چهل تا بچه یتیم کاسه ی شیر آوردن...
اما من یه علی رو سراغ دارم کربلا، مادرش از این خیمه به اونخیمه دنبال آب بود.میگفت...*
علی جان هرچقدر چنگ بزنی شیر نمیاد
دیگه بعد از عمو آب گیر نمیاد
اونی که تشنه هارو آب میداده
حالا دستش توی صحرا افتاده
.