eitaa logo
ذاکرین آل الله
283 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
304 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
⇦🌸*‌ سرود زیبا _ ویژۀ عروسی حضرتِ زهرا و امیرالمومنین علی علیه السلام ┄┅═══••↭••═══┅┄ شد سرود رو لبامون با یه قلبِ بی قرار لا فَتی الا عَلی لا سَیف الا ذوالفقار گل بریزید نُقل بپاشید شامِ جشن و شادیِ به تن مولای عالم خلعت دومادیِ تا که می بینه عروسُ چهرۀ معصومشُ میره می بوسه علی دست پدر خانومشُ جبرئیل اومد به رویِ سینۀ عالم نوشت اولِ ذی الحجه جشنِ تویِ تالارِ بهشت خطبۀ عقدُ خدا امشب می خونه عاشقا آینه بندونهِ تمومِ کهشکونه عاشقا حسرت این زندگی رو کلِ دنیا می خوره خونشون تویِ مدینه از بهشتم سر تره بی قرار بی قرارم شب شب مهتابمِ اول این زندگی که حاصلش اربابمِ جبرئیل آماده شد تا عالم و مهمون کنه بعد هر لبخندِ زهرا عرشُ گلبارون کنه زیر یک سقفن از امشب در کنارِ هم خوشن این عروس دوماد الهی که به پای هم پیر بشن تو قیامت حضرتِ زهرا قیامت می کنه دونه دونه از تمومِ ما شفاعت می کنه لا فَتی الا عَلی لا سَیف الا ذوالفقار .... .
⇦🌸*‌ سرود زیبا _ ویژۀ عروسی حضرتِ زهرا و امیرالمومنین علی علیه السلام ( خدا شاهد عقده،علی شده دومادِ پیغمبر شده نگاه زهرا،چراغِ آشیونه حیدر ملائکه همه اومدن مدینه از تو بهشت،کیه رفته گل بچینه .... به قدُبالایِ دوماد ماشالله ... ماشالله چشمِ حسودا کور بشه ایشالله ... ایشاالله ) 2 تا عروسُ میارن،ستاره ها میان به دنبالش 2 فرشته جلویِ پاش،می کشه به روی زمین بالش 2 چشمِ علی مثه چشمه ها میمونه روح الامین برای چشاش میخونه ... به جذبۀ برق نگاش ماشالله ... ماشاالله جونِ همه بشه فداش ایشالله ... ایشاالله به قدُبالایِ دوماد ماشالله ... ماشالله چشمِ حسودا کور بشه ایشالله ... ایشاالله دلا تو اوج شوق روی لبا ترانۀ عشقه بزار ببار چشمات همه اینا بهانۀ عشقه همه بیان شمع و آیینه بیارید صف بکشید سر زیرِ پاهاش بزارید .... به هیبت شیر خدا ماشاالله ... ماشاالله دردُ بلاش به جونِ ما ایشالله ... ایشاالله به قدُبالایِ دوماد ماشالله ... ماشالله چشمِ حسودا کور بشه ایشالله ... ایشاالله .
امشب خدا لطف نهان خود هویدا می کند امشب تفاخر فرش بس بر عرش اعلا می کند امشب دو تا را جفت هم، از صنع، یکتا می کند یعنی علی ماهِ رخ زهرا تماشا می کند با چشم دل در صورت او سیر معنا می کند امشب حسد برخاکیان، بی حد برند افلاکیان خندان چمن؛ رقصان دمن؛ خوشدل زمین؛خرم زمان اهل ولایت شادمان خرد و کلان و جزء و کل در دست اسرافیل بین، صورش شده ساز و دُهُل با نور، دعوتنامه بفرستاده هادیِّ سُبُل امضا، ز ختم المرسلین گیرندگان، خیل رُسل هر کس که آید همرهش نی دسته گل؛ یک باغ گل در آمد و شد اولیا، در رفت و آمد انبیا ای غصّه و ای غم برو ای شوق و ای شادی بیا از بهر این ساعت زمان لحظه شماری کرده است وز بهر این وصلت زمین نابردباری کرده است چشم فلک شب تا سحر اخترشماری کرده است ایوب دهر از شوق امشب، بی قراری کرده است دست خدا وجه خدا را خواستگاری کرده است امشب علی، آن عدل کل بر عقل کل داماد شد شاگرد ممتاز نَبی، داماد بر استاد شد خوان کرم مخلوق را دعوت به مهمانی کند صد نعمت از رحمت خدا بر خلق ارزانی کند وز طور موسی آمده تا آن که دربانی کند آید خلیل، آرد ذبیحِ خود که قربانی کند یوسف گرفته مِجمر و اسپند گردانی کند کرّوبیان در هلهله، قدوسیان در همهمه عیسی به دنبال علی، مریم کنار فاطمه امشب به ملک اهل دل مولی الموالی، والی ست بر سینه ی غم دست رد زن، شب شب خوشحالی ست شام سیه بختی شد و روز همایون فالی ست کوثر کنار ساقی کوثر علیّ عالی ست زهرا به خانه بخت شد جای خدیجه خالی ست امشب به روی مرتضی، لب های زهرا خنده کرد آن دل گر از غم مرده بود، از خنده ی خود زنده کرد میخانه باز و هر کسی جام مکیّف می زند ناهید، پامی کوبد و تندر به کف، دف می زند رنگین کمان چون مشتری خود را در این صف می زند لبخند وصل امشب چه خوش کوثر به مصحف می زند آری نه تنهاخاکیان، هر آسمان کف می زند منشین غمین امشب دلا شادی جان کن برملا خیز و مِس خود کن طلا، آیینه ات را دِه جلا عقد علی و فاطمه در آسمان هابسته شد در آسمان هابسته شد در کهکشان ها بسته شد زین نرگس و سوسن دگر چشم و زبان ها بسته شد راه یقین ها باز شد، پای گمان هابسته شد بازاریانِ حُسن را دیگر دکان ها بسته شد خورشید و ماه و آسمان، آیینه گردانی کنند چون در زمین خورشید و ماهی نورافشانی کنند بزمی که حق آراسته الحق تماشایی بُوَد جبریل مأمورست و فکر مجلس آرایی بود میکال از عرش آمده گرم پذیرایی بود چشم کواکب خیره گر از چرخ مینایی بود در شهر یثرب لاجرم، خوش گِرد هم آیی بُوَد خیل مَلک از عرش سوی فرش فرش آورده اند بهر جلوس انبیا پَرهای خود گسترده اند امشب ز شادی هر وجودی خویش را گم می کند گردون تماشای زمین با چشم اَنجُم می کند دریای لطف سرمدی، بی حد تلاطم می کند اهل زمین را آسمان غرق تَنَعُّم می کند هر غنچه بهر وا شدن چون گل تبسم می کند امشب زمان شادی بی حدّ و بی اندازه شد با دست جانان دفتر عشق علی، شیرازه شد امشب صدف، بر گوهری، یک بحر، گوهر می دهد یک گوهر اما از دو عالم پر بهاتر می دهد صرّاف کل، دردانه ای تحویل حیدر می دهد خود دست دختر را پدر بر دست شوهر می دهد؟ نی نی، فلک خورشید را بر ماه انور می دهد؟ تبریک گو بر مصطفی، جبریل از دادار شد زهرا امانت باشد و حیدر امانتدار شد امشب علی در خانه ی خود شمع محفل می برد کشتی عصمت، ناخدا را سوی ساحل می برد مشکل گشای عالمی، حل مسائل می برد انسان کامل را ببین، با خود مکمل می برد هم آن به این دل می دهد؛ هم این از آن دل می برد با نغمه ی جادویی اش، داوود مداحی کند با خامه مانی کِی توان این نقش طراحی کند؟ چشمی ندیده در زمین در هر زمان مانندشان خورشید و مه تبریک گو بر وصلت و پیوندشان شادیِ زهرا و علی پیداست از لبخندشان شیعه مبارکبادگو، بر یازده فرزندشان ای شیعه، دست افشان شو و تبریک بر دل ها بگو بر پای خیز و تهنیت بر مهدی زهرا بگو ای ساقیِ کوثر کنار خود بهشتی رو ببین قامت قیامت را نگر طوبا ببین مینو ببین زین پس هلال خویش را در آن خَم ابرو ببین هم روز را در چهره او، هم شب در آن گیسو ببین هم لاله زار رو ببین، هم نافه بارِ مو ببین هر چند ماهِ رُخ عیان امشب به تو آسان کند روزی رسد کز چشم تو رُخسار خود پنهان کند 🔸شاعر: ___
شاگردی از استادش پرسید: تقوا را برایم توصیف کن. استاد گفت : اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود ، مجبور به گذر شدی چه میکنی؟ شاگرد گفت : همیشه مراقب هستم و با احتیاط راه می روم ، تا خود را حفظ کنم استاد گفت: در دنیا نیز چنین کن. تقوا همین است. از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن، و هیچ گناهی را کوچک مشمار زیرا کوه‌ها با آن عظمت و بزرگی از سنگ های کوچک درست شده اند. .
شهید چمران گفته بود : هنگامی که شیپور جنگ نواخته می شود ، شناخت مرد از نامرد آسان می‌شود پس ای شیپورچی بنواز ... امروز سالگرد شهادت دکتر مصطفی چمران، بزرگ مردی‌ست که با وجود داشتن مدرک دکترای فیزیک پلاسما قید زندگی راحت خود را در آمریکا زد و راهی‌ کشور لبنان و ایران شد تا در مبارزه با جهان استکبار شرکت کند و در همین‌ راه به شهادت رسید شادی روح شهید مصطفی چمران و همه‌ شهدا صلوات ختم کنید .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آدم‌ ها نوعاً در این دنیای پر هیاهو، به دنبال گمشده‌ ای هستند ، که آنها را در زندگی‌به نوع مناسب آرام کند آری آرامش ، گمشده و جزء لاینفک هر زندگی به شمار می رود امام‌ سجاد علیه‌ السلام فرمود: خدا همسر را مایه‌ی آرامش و اُنس قرار داده تا انسان‌در کنار او آسایش یابد و این آسایش ، محدود و یک طرفه‌ نیست بلکه‌ مرد شایسته هم مایه ی آرامش‌ زن است‌و زن شایسته باعث آرامش مرد است امیرمومنان علی علیه‌السلام فرمود : وقتی به خانه می آمدم ، و به زهرا علیها السلام نگاه می کردم همه‌ غم و اندوهم برطرف می‌شد. هرگز کاری نکردم ، که فاطمه علیها السلام از من خشمناک شود، فاطمه علیها السلام نیز هرگز مرا خشمناک نساخت. مسندالامام‌الرضا، جلد۲، صفحه۵۲۶ .
هیچکس از اول عالی شروع نکرده هیچ قهرمانِ المپیکی ، اولین مسابقه اش عالی‌ نبوده ... کتاب هیچ نویسنده ی خوبی اولین بار چاپ نشده تابلو هیچ نقاش معروفی اولین بار دیده نشده! موفقیت یعنی همین. یعنی هیچ‌ کسی عالی شروع نکرده اما تا زمانی‌که قصه‌اش تموم نشده ادامه داده ... پس تو هم مصمم ادامه بده. همین! .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برنامه فدائیان امنیت. روایت شهید والامقام انتظامی کشور امیر اللهیاری از همدان را در تلوبیون ببینید. کارگردان :سید جوادمیری http://www.telewebion.com/episode/0x6757414
با سلام و عرض ادب و ارادت خدمت ذاکرین عزیز آل الله متن اشعار و نوحه های شهادت امام محمد باقر علیه السلام 👇👇👇👇👇
|⇦•خیال روی تو در هر طریق... و توسل به راوی دشتِ کربلا حضرتِ امام محمدباقر علیه السلام بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ خیال روی تو در هر طریق همره ماست نسیمِ مویِ تو پیوند جانِ آگه ماست به رغم مدعیانی که منع عشق کنند جمال چهره تو حجت مُوَجّه ماست اگر به زلفِ دراز تو دست ما نرسد گناهِ بختِ پریشان و دستِ کوته ماست به حاجبِ دَرِ خلوت سرایِ یار بگو فلان ز گوشه نشینانِ خاکِ درگه ماست *شهادت امام باقر که میرسه، انگار دیگه بوی مُحرم داره میاد، انگار همه به تب و تاب افتادن، پرچم مشکی هاشون رو آماده کردن، توی این دنیا هر روز خبر مرگ یکی رو برات میارن، میگی: ای داد و بیداد این هم به مُحرم نرسید...* گر بنا نیست ببخشید، نبخشید امّا دست ما را به مُحرّم برسانید فقط *روضه ی یادگارِ کربلاست، دومین مردی که همه ی صحنه های عاشورا رو دیده، دیگه نیاز به مقدمه سازی نداری، اما بذار اینجوری شروع کنم، اینقدر امامِ باقر گریه کن های جَدّش رو دوست داشت، یک فردی رسید خدمتِ امامِ باقر، اطرافیا دیدن آقا به پاش بلند شد، بغلش کرد، سر و صورتش رو بوسه زد... وقتی رفت خداحافظی کرد، اطرافیان اومدن گفتن: آقا! این چه شخصی بود شما اینقد تحویلش گرفتید؟ این آقا کی بود اینقد احترامش کردید؟ آقا فرموده باشن:"اِنَّ هذا الرُجُل كَثْیرَ اَلْبُكَاءِ، لِمظلومِنا" این آقا برایِ مظلومِ ما گریه میکنه.. سئوال کردن: کدام مظلوم؟ آقا شروع کرد ناله زدن و گریه کردن، فرمود: شما مظلومِ مارو نمیشناسید... مظلومِ ما اون آقایی است که جلو چشماش زن و بچه اش رو اسیر کردن...* هزار خاطره ی غم نمی رود از یاد غروب سرخ محرم نمی رود از یاد به گاهواره ی خالیِ اصغرم سوگند رباب و خیمه ی ماتم نمی رود از یاد فرات بود و عطش بود و کودکانِ حرم خروش غیرتِ زمزم نمی رود از یاد *میگن:بچه تویِ سنین کودکی هر حادثه ای رو ببینه تا عُمر داره یادش نمیره، این بچه ها چی کشیدن کربلا...* دمی که هستیِ زینب ز روی زین افتاد همان مصیبت اعظم نمی رود از یاد به دشت دختر و زن ها پا برهنه و دوان بدون یاور و مَحرم، نمی رود از یاد اسیر بودن با خواهرانِ بی معجر... هجوم سیلی محکم نمی رود از یاد به شام بر سر ما سنگ می زدند از بام بلای شهر جهنم نمی رود از یاد به شهر شام، به بزم یزید، بین طشت سَرِ شکسته و درهم نمی رود از یاد رضا رسول زاده *درسته آقا امام باقر بدنش رو به زهر آلوده کردن، به دستور اون ملعون به زینِ اسبش زهر وارد کردن آقا روی اسب که آمد بنشینه، قدری که نشست، این زهر به رانِ پایِ مبارک که رسید، نوشتن آقا حالش نامساعد شد، تعادلش رو از روی اسب از دست داد، بچه هاش دویدن دورِ آقا رو گرفتن، دستت رو بده بابا!، دستت رو بده آقا! نگران شدن، نکنه بچه ی فاطمه از روی اسب با صورت رو زمین بیوفته، اما من بمیرم برا اون آقایی که..." صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه"...* نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت نه سیدالشهداء بر جِدال طاقت داشت هوا ز بادِ مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید بلندمرتبه شاهی ز صدرِ زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد فی سبیل الله، تو رو تشنه کشتنت ابی عبدالله یه سپاه نانجیب ابی عبدالله... *ناله بزن بگو: حسین... این دستای گداییت رو بالا بیار، "اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج"...افضلِ دعاهاست... "اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج"...اجماعاً صلوات...* .
رفقا! سابقه نشون داده براۍ تمنای شهادت نباید بہ سابقه خودت نگاه ڪنی! فقط مواظب باش شیطون نگہ بهت تو لیاقت نداری..!
آذری ویژه ایام شهادت امام باقر علیه السلام و ایام مسلمیه او آغیر کلمه لری درک ایلدی هند اوغلی اولدی حیرتزده زینبده اولان جرأتدن ایستدی مجلسین احوالینه تغییر ویره حضرت باقره دوتدی یوزونی رأفتدن دیدی کیمسن ندور آدون نه گوزل اوغلانسان چوخ شجاعتله سنی درک ایدورم دقتدن واردی میلون دوتاسان کُشتی منیم اوغلوملا جایزه ویرم اگر کام آلاسان سبقتدن دیدی باقردی آدیم جدیم او طشتونده کی باش جلوه گر دور یوزی انوار الوهیتدن اسرا سلسله سینده دایانوب باشدا آتام سلسله ثقلی یوروب گردنینی شدتدن کُشتی دوتماق بیزه تحقیر لیاقتدی یزید فکر قیلما سوزوی رد ایدورم وحشتدن ایکی شمشیر گتورسونله سوله الساعه بیرین اوغلون بیرینی من گوتوروم قسمتدن فرصت جنگی سنون اوغلوا ویرم اول واردی ارثیم اسدالله دا اولان سیرتدن گورمیوبسن شهدا جنگینی خوشدور الان بیرنمونه گوره سن بیزده اولان صولتدن سنون اوغلون منی ئولدورسه بو دعواده اگر قانیمی یوخدی آلان سن کیمی بدفطرتدن یامن ئولدورسم اگر اوغلوی مردانه یزید عوضین چیخمیاسان طایفه ی عصمتدن اوغلوون خاطرینه عمه می اینجیتمیه سن طشتیده قانلی باشی سالمیاسان حرمتدن هندون اوغلی دیدیگی سوزلری آلدی دالیا هاشمی لر دیدی مشهوردیلر صولتدن حضرت باقره زینب دیدی قربانون اولوم گل قباقه بیر ئوپوم تر بورین صورتدن اوجالاندی باشیمیز قوی دولانوم من باشوا بدنظر چوخدی دگر گوز سنه ضدیتدن آی بالام سید سجادون ایشیقلی چراغی دشمنیم قوزیا بیلمور باشینی خجلتدن شاعر:مرحوم انور اردبیلی .
رویاشم قشنگه ،ببینم گنبد داری صحنای قشنگی ، شبیه مشهد داری روی قبر خاکیت،یه دونه مرقد داری زائر بی حد داری .. بی قرارم .. تویی قرار قلب زارم من به جز تو .. آخه مگه کسی رو دارم آرزومه .. سر رو ضریح تو بزارم من با یاد روضه هات گریه میکنم برات امشب میزنم صدات ... یا مولا امام باقر (ع) بازم روضه داری، داره چشمات میباره یاد کربلا و، یاد داغ گهواره چشمات خونِ واسه، گلوی پاره پاره دخترای آواره .. با جسارت .. گوشواره ها میرن به غارت آه از این غم‌ .. رقیه میره به اسارت بعد بابا .. یه شب نداره خواب راحت وای از اون همه بلا دست زجر بی حیا سیلی های بی هوا .. یا مولا امام باقر (ع) سفیر حسینم‌ اما، اسیر دیار غم‌ها طعنه میزنن به مسلم، آدمای بی سروپا میگن مرد گریه نمیکنه میگن مرد ناله نمیزنه أهای مردم‌ خدا میدونه چه آتیشی تو‌ دله منه گریه میکنم برا حرم‌ گریه میکنم برا حسین کاشکی به أقام یکی میگفت سمت کوفیا نیا حسین حسین میا به کوفه کوفی وفا ندارد کوفی بی مروّت شرم‌ و حیا ندارد
یه چیزایی از استادهامون یادمه که تو زندگیم خیلی تاثیر مثبت داشته و الان نه اسم استاد نه چهره‌شون یادم نیست! عجیبه این دنیا، میخوام بگم مثلاً اینجا تو همین کانال یه چیز خوبی به دردت میخوره خیلی ساده میفرستی واسه یکی و شاید دنیاش عوض شد. و تو، تو همه‌ی حالِ خوبش شریکی ..
و توسل به راوی دشتِ کربلا حضرتِ امام محمدباقر علیه السلام کمیت قافیه لنگ و زبان شاعر لال چرا که وصف امام است در قصیده محال صدای پای مسیحا حیات می‌بخشد به عشق او فوران کرده ذوق رو به زوال چه خوب جهل ندارد مَحلی از اعراب چه خوب از اینکه می‌آید جواب هر چه سوال به حکمتِ کلمات امام خورده گره کلام و فلسفه و منطق و اصول و رجال وَلَو ولیّ خدا را به احتجاج کِشی ابوحنیفه که باشی نمی‌رسی به کمال ز" قال باقرعلیه‌الـسلام" فهمیدم دمش به حوزۀ علمیه می‌دهد پَر و بال رواست گر بنویسد جناب شیخ صدوق برای رحمتِ بی‌منتش دوباره "خَصال" خلاصۀ غزلِ من به قولِ "شیخ اجل" بس است عشق گران مایۀ محمد و آل دَمِ حرم متحول شود دل سنگم چه شد مدینۀ من، ای مُحَوَّلُ الاَحوال!؟ به دوش خود بکِشم حسرت بقیعش را چه می‌شود که خدا روزی‌ام کند امسال ببار چشم که تنها به داد ما برسد میان قبر همین چند قطره اشکِ زَلال به حشر گریه کنانش چه آبرومـنـدند فروختند ز داغش جمال را به جَلال به آیه آیۀ قرآن قسم نمی‌آید به طفلِ بی‌سپرِ پنج ساله، قَد هِلال غروبِ عصر دهم با دو چشمِ خود می‌دید تمام روضۀ مکشوفه را...برایِ مثال: کنار اهل حرم دید، دستِ پُر برگشت حرامزادۀ ذی الجوشن از ته گودال علیرضا خاکساری تفسیر شعر بود که سر رویِ نیزه رفت زینب به روی ناقه ی عریان سوار شد *عَمّار دُهْنی اومد پیشِ آقا امام باقر علیه السلام، گفت: آقا! یه جوری روضه ی کربلا رو برام مجسم کن، که گمان کنم من تویِ کربلا بودم...* آقا! شنیده ایم که تهمت شنیده ای در مجلسِ شراب چه غم ها ندیده ای آقا! بگو به ما که چه شد مجلسِ شراب از خنده های حرمله و گریه ی رباب بس کن رباب حالِ تو بهتر نمی شود این گریه ها برایِ تو اصغر نمی شود آقا شنیده ایم در انظار رفته اید با عمه هایتان سَرِ بازار رفته اید *تا اسمِ امام باقر میاد، تویِ ذهنت یه اسمِ دیگه ای رو هم میاری...بگم؟...* از کودکانِ ناله کنان، روضه ای بخوان از عمه ی سه سالهِ تان روضه ای بخوان آه ای پدر سکوت نکن، نیست دشمنی چوب از یزید خورده ای و قهر با منی؟بار بلا به شانه کشیدم به کودکی از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی از خیمه گاه تا ته گودالِ قتلگاه دنبال عمه هام دویدم به کودکی آن شب که در مقابل عمه، مرا زدند فریادِ اَلفَرار شنیدم به کودکی عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی من ضربِ دستِ شمر چشیدم به کودکی آن شب که درخرابه سَر آمد میان مان چون عمه ام رقیه، خمیدم به کودکی با کعبِ نی لباس همه پاره پاره شد بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی یک سرخ مو زقافله ی ما کنیز خواست این را به گوشِ خویش شنیدم به کودکی در مجلس شراب که شخصیتم شکست من آستین صبر جویدم به کودکی قاسم نعمتی اومد خونه ی آقا امام باقر علیه السلام، آقا فرمود: اهلِ کجایی؟ گفت: آقا اهلِ کوفه ام. از کجایِ کوفه اومدی؟ گفت: از قبیله ی بنی اسد، تا اسمِ بنی اسد رو آقا شنید، دیدن رنگِ صورتِ آقا برگشت... اما چون مهمان داشت فوری آقا حرف رو عوض کرد، فرمود: خدا رحمت کنه حبیب بن مظاهر رو... بعد از اینکه مهمان رفت، اصحاب خاص اومدن دورِ آقا، گفتن: آقا! چی شد تا گفت: از قبیله ی بنی اسدم رنگ چهره ی شما عوض شد؟ فرمود: آخه تا اسمِ بنی اسد اومد یادِ حرمله افتادم، نمی دونید حرمله کربلا با دلِ ما چه کرد... یا امام باقر! شما فقط شنیدی اسمِ قبیله ی حرمله رو بهم ریختی، اما من یه آقازاده میشناسم، تو کوچه می رفت اون دوتا ملعون رو میدید، مسجد می رفت او دوتا رو می دید، قنفذ رو می دید، مغیره رو میدید، هی زیر لب می گفت: ای وای مادرم! اما یا امام حسن! شما هم همیشگی این ملعون ها رو نمی دیدید، بعضاً چشمتون می افتاد، مرد کجا، زن کجا؟ اینکه بخوای چهل روز با یه عده بی حیا، نمک به حروم، حروم زاده، همسفر بشی، دلا بسوزه برا خواهرِ شما زینبِ کبری...* رسید وقتِ سفر سر به زیر شد زینب حسین! چشمِ تو روشن، اسیر شد زینب