#آیت_الله_مجتهدی_تهرانی«ره»: در کربلا همه ی داش مشتی ها رفتند به کمک #امام_حسین_علیه_السلام و شهید شدند! مقدس ها استخاره کردند، استخاره هاشون بد اومد و نرفتند.
#روضه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب شام غریبان محرم به نفس حاج میثم مطیعی.
نگات کردم
صورتمو به سمت قتلگات کردم
با گریه و ناله حسین! صدات کردم
ببخش اگه تو مقتلت رهات کردم
*اسباشون رو نعل تازه زدند...اگه زینب می موند کنارت از دنیا می رفت...رسالتی دارد...منُ ببخش...*
چون چاره نیست می روم و می گذارمت
ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت...
*حسین...بگو... شاید محرم سال بعد نباشی...شب آخره....شب آخر اَجر میدن...امشب مادرش میخواد امضا کنه...*
نگات کردم
صورتمو به سمت قتلگات کردم
با گریه و ناله حسین! صدات کردم
ببخش اگه تو مقتلت رهات کردم
غریب بودی
بدونِ حر و مسلم و حبیب بودی
زیرّ سُم اسبایِ نانجیب بودی
برات بمیرم خدُّالتریب بودی
یا ثارالله و ابن ثاره...
حرمله کرد پیرهنتُ پاره
"ما را به سخت جانی خود این گمان نبود
ما روضه حسین شنیدیم و زنده ایم"
نمونده جز گریه برام چاره
یا ثارالله و ابنَ ثاره...
حرمله کرد پیرهنتُ پاره
یا ثارالله و ابن ثاره...
یا ثارالله و ابن ثاره...
خداحافظ
از کربلای گریه و غمِت رفتم
از دههی اولِ ماتمت رفتم
به روستاییا سپردمت رفتم
*السلام علی مَن دَفَنَه اهلُ القُری...اهلِ قُری به دادش رسیدن...اهل روستا اومدن کمک...*
خداحافظ
از کربلایِ گریه و غمِت رفتم
از دههیِ اولِ ماتمت رفتم
به اهل قریه من سپردمت رفتم...
خداحافظ
ببین با تازیونه آشنام کردن
*اولین باره می بینم...برا خواهرت عجیبه...تا حالا کسی با ما این کار رو نکرده بود...*
با سیلی خواهرت رو احترام کردن
جدا نشد زینب ازت؛ جدام کردن!
*انقدر لگد به ما زدن...انقدر تازیانه به ما زدن...انقدر به دخترات زدن...عباس کجایی؟!حسین...*
به جز تو خواهرت کیو داره
یا ثارالله و ابن ثاره...
چشام فقط برا تو میباره
یا ثارالله و ابن ثاره...
یا ثارالله و ابن ثاره
کجا بودید؟!
لحظهای که امامتون صداتون کرد
هِی گریه کرد و زیرِ لب دعاتون کرد
وقتی که دست و پا می زد نگاتون کرد
کجا بودید؟!
با ناسزا بچهها رو که می بردن...
*اینا از گل نازک تر نشنیدن...چرا بهشون فحش میدین؟*
کجا بودید؟!
با ناسزا بچهها رو که می بردن...
سر روی نیزهها رو که میبردن...
با گریه گوشوارهها رو که میبردن
*اومد سراغ دختر امام حسین...گریه می کرد...گوشواره رو که از گوشش می کشید...فقط یه سوالی ازش کرد...تو که داری گوشواره من رو به زور می بری...دیگه چرا داری گریه می کنی؟گفت:دلم می سوزه...گفت:لااقل این کار رو نکن...گفت اگه من نبرم یکی دیگه میاد می بره...حسین..
سرخی هر غروب، میرم پشت بام
بغضم میشکنه، اسم توئه، روی لبام
ای باد صبا برسون به حسین، سلام منو
سلام بر حسین
ای قاصد دل برسون به حسین، پیام منو
سلام بر حسین
سلام ای غرق نور، سلام از راه دور
سلام آقای پر درد صبور
سلام ای کربلا، سلام ای نینوا
سلام ای خامس آل عبا
ای گل وفا حسین
معدن سخا حسین
می کُـشی مرا حسین
سرخی هر غروب، میشم روضه خون
خورشیدو میزنن، به روی نی، توو آسمون
ای آه رَسا برسون به حسین سلام منو
سلام بر حسین
ای ماه عزا برسون به حسین پیام منو
سلام بر حسین
سلام ای مهربون، سلام ای بهترین
سلام ای چهره ی خونین جبین
سلام ای لاله گون، سلام ای شاه دین
سلام ای قاری نیزه نشین
یار مه لِقاء حسین
چشمه ی بقاء حسین
می کُـشی مرا حسین
سرخی هر غروب، میرم پشت بام
سرخی قتلگاهه که میاد جلو چشام
ای برگ خزون برسون به حسین سلام منو
سلام بر حسین
ای اشک روون برسون به حسین پیام منو
سلام بر حسین
سلام ای تشنه لب، سلام ای بی کفن
سلام ای زخمی صدپاره تن
سلام ای غرق خون، سلام ارباب من
سلام ای کشته¬ی دور از وطن
صید نیزه ها حسین
شاه سر جدا حسین
می كُـشی مرا حسین
#نغمه پرداز و شاعر: سید مهدی سرخان
#آیت_الله_حائری_شیرازی
تو شبهای #شام_غریبان که شمع به دست میگیرید، باد میزنه شمعتونو خاموش میکنه. بعد شمعتون رو میبرید پیش یکی که هنوز شمعش روشنه تا با آتش اون، مال خودتون رو روشن کنید.
مشعل روشن، #عشق حسین بن علی علیه السلام
است هر کسی پیش او بره، #چراغِ خاموشش رو
روشن میکنه
درمانده ام چیزی ندارم غیر آهم
این قحطیِ اشکِ دو چشمانم گواهم
اصلاً حواسم به تو و تنهاییت نیست
شرمنده آقایِ غریبم رو سیاهم
هنگام معصیت به یاد تو نبودم
تو گریه کردی جایِ من بر اشتباهم
میترسم آخرسر زِ چشمانت بیفتم
بر این گدایت رحم کن ای تکیه گاهم
اصلاً مرا چه به وصال و شکوه از هجر
وقتی که انقدر از شما دور است راهم
با این همه وضع بدم مثل تو آقا
گریان شاه بی کفن هر صبحگاهم
*از اینجا دلتو ببرم سر سفرۀ روضۀ امشب ، اما این روضۀ امشب انقدر زیاده که آدم نمیدونه کجا اصلاٌ میتونه این روضه رو بخونه ..*
جان ها فدای خواهری که ناله میزد
ای کشته افتاده در قتلگاهم
آخر تو را با قتلِ صبر از من گرفتن
حالا ببین بی یاور و پشت و پناهم
کل حرم غارت شده چشم تو روشن
همراه دخترهات در بند سپاهم
فقط #اشک هایشان را در راه
کمک به امامشان روانه کردند!
سیدالشهداء(ع) کُشتهی محبتهای آبکی بود!
سری به روی نیزه ها بلنده
کاشکی رقیه چشمِ شو ببنده
اینجوری که سر رو زدن به نیزه
افتادنِش فقط به مویی بنده
مرکبای تازه نفس آوردن
یکی یکی نعلای تازه خوردن
چیزی که از تن حسین نمونده
همونیم که مونده بود رو بردن
دیگه تموم کار میبینه زینب وسط غبار
به روی پیکرش تو قتلگاه میدوه ده سوار
شلوغ قتلگاه دیگه تمومه کار
از خیمه زینب خودِشُ رسونده
درستش اینه خودشُ کِشونده
رسید به قتلگاه حسینُ نشناخت
آخه نِشونی از تنش نمونده
نیزه و سنگ و تیرارُ که برداشت
دید که نه جسمی داره و نه سر داشت
داداش تو زیر و رو شدی برا چی
خنجر از اون بوسه مگه خبر داشت
ای سرِ روی نی این بلا اومده سر تو کی
میخوان که زینبُ جدا کنن از تو با کعبِ نی
میبینی وضعمُ ای سر روی نی
امشب ناموس حسین تکُ تنهاست .. ان شاءالله با ناموسِت آواره نشی .. چهار ساله بود روشنایی ها رو کم میکرد باباش علی .. میگفت نمیخوام چشمی قد و بالایِ زینبُ ببینه ..کجا بودی یا امیرالمومنین امروز .. گفت وقتی حمله کردن سمت خیمه ها دیدن زینب جلو خیمه ایستاده بود نمیزاشت میگفت اینا بچه هستن اینا میترسن.. اینقدر با تازیانه زینبُ جلو خیمه زدن .. حسین ...
بچه ها امشب تو بیابون داد میزدن.. یکی میگفت عمه گوشم درد میکنه.. یکی میگفت عمه استخوان هام درد میکنه .. یکی میگفت عمه بابام کجاست میخواست برام آب بیارِ .. وقتی اومدن خیمه ها رو آتش زدن زینب کبری زودی اومد مقابل زین العابدینِ عرض کرد عزیز برادرم چی دستور میدی؟.. گفت عمه جان بگو همه فرار کنن.. والا این زن و بچه ها تو خیمه میسوزن اینا رحم ندارن .. هرکی به یه سمتی میدوید .. میگه یه مرتبه دیدم زینب جلوی خیمه داره بال بال میزنه .. گفتن همه فرار کردن تو چرا اینجا ایستادی .. فرمود من تو این خیمه یه بیمار دارم .. همه توی این بیابونا هی میگفتن وا حسینا .. وا حسینا ..
همه جویای حسین بودن تا عاقبت همه اومدن تو گودال زینب اومد تو گودال .. کاری کردن دختر اومد باباشو دید نشناخت .. هی میگفت عمه بلند شو بریم سراغ بابام .. عمه این کیه ؟.. این رگای بریده برا چیه؟.. گفت عزیزم این باباتِ .. آی حسین ..
دونه دونه بچه ها رو شروع کرد جمع کردن .. همه رو دونه دونه شمرد .. دید یدونه شون کمه .. یکی از نازدانه ها نیست .. اومد اطراف خیمه رو گشت دید پشت یه بوته ای دو تا پایِ کوچولو .. همچین که بوته رو کنار زد ، دید دخترِ مسلم زیر دست و پا جون داده ..
شام غریبونه پَرا میسوزه
دامن کل دخترا میسوزه
این بوی سوختگی خیمه ها نیست
موی سرا با معجرا میسوزه
خولی و شمر موندن و خنده هاشون
به خیمه ها وا شده دیگه پاشون
من نمیگم سر گوشا چی اومد
پر شده از گوشواره کیسه هاشون
همچین دید زمین کربلا میلرزه آسمان رنگ خون به خودش گرفته زینب اومد خدمت زین العابدین، عزیز برادرم چرا آسمون این جوری شده زمین میلرزه گفت عمه جان الان ساعتیِ که کارِ بابامُ یه سره کردن .. هرکی میخواد غنیمت خودش رو ببره میخوان سر ببرن جایزه بگیرن .. هرکی میره بالاسرِ یه عزیزی سرش رو ببره .. یه وقت دیدن یه نانجیبی پشت خیمه ها میگرده .. یه نیزه ای رو هی تو زمین فرو میکنه عاقبت دید یه بدنه شیرخواره ..حسین....
حسن روحانی ( گفتار سخیف...) :
برای آب خوردنمان هم باید
با #آمریکا "مذاکره" کنیم!
این را ربط بدهید به درسهای
#مکتب_حسین(ع) در عاشورا...