Nariman Panahi _ Ye Alame Gerye (320).mp3
9.22M
یه عالمه گریه به روضه بدهکارم .💔
🎤کربلایی نریمان پناهی
12.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السَّلامُ علیٰ من دَفَنَه أهلُ قُریٰ💔
.
سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده محرم ۱۴۰۲به نفس کربلایی حسین طاهری
چشمام خیره سمت آسمونه
من زخمی شدم از این زمونه
دنیا میگذره ولی حسینه
اون عشقی که واقعا می مونه
موندگاره و همیشگی عشق روزای بچگی
وقتی حسین کنارته زندگی میشه زندگی
نبض هر ضربان، ای بزرگ جهان
من میگم حسین حسین و میگه فاطمه، جان!
ما رو کردی صدا محشری به خدا
من فدا محبتت یا سیدالشهدا
«سیدُالشهدا سیدُالشهدا...»
لبخندت شروع عاشقیم بود
عشقت اتفاق زندگیم بود
یاد غروب کربلا به خیر که نقطه اوج دلدادگیم بود
زندگیم فدای کربلا خوبه هوای کربلا
خاطره پشت خاطره از سفرای کربلا
شور کرب و بلا، نور کرب و بلا
توی قلبمه کی گفته دوره کرب و بلا
خونمونه حرم آسمون حرم
به خدا نفس نمیکشم بدون حرم
«سیدالشهدا سیدالشهدا...».
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
مهمترین و اصلی ترین نکتهای که در زندگی همه ائمه معصوم علیهم السلام و ازجمله در حیات امام حسین علیه السلام مشاهده میشود، موضوع هدایت و دعوت به حق است.
این مسئولیتی است که در هیچ زمانی ترک نشده و همه امامان ما علیهم السلام بر آن پایبند بوده و اصل زندگی خود را بر آن استوار کرده بودند.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
*آقاجان یابن الحسن!شما خودتون فرمودین: یا جَدّاه! اگه اشک چشمم تمام بشه من برای شما خون گریه میکنم...
امام رضا علیه السلام فرمود: اونقدر ما برا جدمون گریه میکنیم پلک هامون زخم میشه...
گریههای شما کجا و گریه ما کجا؟! عالِمی در عالَم رویا از امام زمان (عج) سؤال کرد، یا صاحب الزمان! فرمودید: خون گریه میکنم، برا کدوم مصیبت کربلا خون گریه میکنید؟ مصیبت علی اکبرِ؟ گفت علی اکبرم خون گریه میکنه. مصیبت عباس ِ؟ فرمود عمو جانمون هم خون گریه میکنه. آقا کدوم مصیبتِ؟ صدای نالش بلند شد، صدا زد: امان از اسیری عمه جانمون زینب…
آخه گفت: داداش! حسینم!*
از قوم ما کسی به اسارت نرفته بود
حتی کسی به بزم جسارت نرفته بود
*ببین روزگار زینب به کجا رسید! دیدن اُمّ حبیبه داره نذری میده، تا لقمه در دهان این بچه ها گذاشت. سریع گرفت بی بی زینب، گفت: صدقه بر ما حرام است. اُمحبیبه گفت: خانوم من نذر دارم هر اسیری تو کوفه میاد غذا بدم. خانوم فرمودن: براچی نذر کردی؟ گفت نذر کردم یه بار دیگه خانومم زینب رو ببینم. اُمحبیبه کنیز خانه ی زینب بوده، بعد گفت شما را از کجا آوردند؟ بی بی گفت: ما از مدینةُ النبی شهر پیغمبریم. یهو بهم ریخت،گفت: کدوم محله؟ گفت: بنی هاشم، دید این سبد نون رو رها کرد گفت: خانوم! بگو ببینم خانومم زینب رو میشناسی یا نه؟! یه وقت صدا زد اُم حبیبه! حق داری زینبت رو نشناسی، من زینبم. گفت: باورم نمیشه، چرا؟ آخه زینب هرجا میرفت با حسینش میرفت، پس کو حسینت؟! گفت سرت رو بالا بیار اون سری که رو نیزه داره میدرخشه سر حسین منه...
حسین جان! چقدر دلم برا حرمت تنگ شده... از همین جا دلت رو روونه ی کربلا کن.
"اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین."
پیامبر اکرم صلوات الله علیه وآله وسلم
(( هر کس بر مصیبتهای این دختر (زینب) بگرید، همانند کسی است که بر برادرانش،حسن(ع) و حسین(ع)، گریسته باشد)).
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
.