#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
در سینه ام جز مِهر زینب جا نخواهد شد
با او کسی در عاشقی همتا نخواهد شد
عاشق شوی حرف دلم را خوب می فهمی
ذکری شبیه "زینب کبری" نخواهد شد
نوکر که جای خود،غلام نوکرانش هم
درمانده و محتاج در عقبی نخواهد شد
هر کس که گریان شد برای عمه ی سادات
شرمنده پیش حضرت زهرا نخواهد شد
داغ برادرها...اسارت...سیلی و غارت
در چشم بانویی جز او زیبا نخواهد شد
از غیرت و از عفت زهرایی اش پیداست
حتی اگر معجر بسوزد وا نخواهد شد
مِیلش شهادت بود در کرب و بلا،اما
زینب نماند که عدو رسوا نخواهد شد
بعد از ابوفاضل علمدار است و دین حق
جز با اسارت رفتنش برپا نخواهد شد
عمری بلا دیده ولی داغی برای او
مانند داغ عصر عاشورا نخواهد شد
همراه مادر هر چه بر سر می زنیم انگار
قاتل ز روی سینه ی تو پا نخواهد شد
کل تن تو جای زخم نیزه و تیر است
جایی برای بوسه ام پیدا نخواهد شد؟
🔸شاعر:
#مرضیه_نعیم_امینی
_______________________
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
وقت نزول رحمت حق از سحاب شد
یعنی که جام دیده ما پُر شراب شد
مستی ما به رتبه اعلی رسیده است
آن گونه که دل همه ما خراب شد
زهراترین ستاره زهرا طلوع کرد
نوری دمید و قبلگه آفتاب شد
بعد از طلوع مِهر رخش دل جلا گرفت
در ذره ذرههای دلم انقلاب شد
امشب خدا برای علی حیدر آفرید
زیباترین دعای علی مستجاب شد
یک نیمه اش حسن شد و یک نیمهاش حسین
از شدت بزرگیاش عالی جناب شد
از بس که شأن و منزلتش پر بها بود
وحی خدا به حضرت ختمی مآب شد
آمد ندا که نام دل آراش زینب است
این گونه شد که زینت بابا خطاب شد
قائم مقام فاطمه آمد ادب کنید
از او سعادت دو جهان را طلب کنید
ما از ازل گدای پریشان زینبیم
شکر خدا که ریزه خور خوان زینبیم
با یک دعای او همه عاشق شدیم و بس
یعنی که عاشقانه مسلمان زینبیم
ما را خرید و نوکر اربابمان نمود
ممنون لطف و بخشش و احسان زینبیم
طعم شراب کوثری او زبانزد است
مست و خراب باده جوشان زینبیم
با یک نگاه حیدریش جذبمان نمود
ما قوم در به در، همه سلمان زینبیم
حجب و حیای دختر زهرا زبانزد است
تا روز حشر ما همه حیران زینبیم
مثل خدیجه هستی خود را فدا نمود
مبهوت عزم راسخ و ایمان زینبیم
او یک تنه مقابل دشمن قیام کرد
دلدادههای رزم نمایان زینبیم
مانند مرد باشد اگر چه که خانم است
خون علی میان رگش در تلاطم است
او آمده زمین و زمان را تکان دهد
مثل مسیح بر تن هر مرده جان دهد
او آمده که با کرم کردگاریش
با نور خویش بر سر ما سایهبان دهد
او آمده که آیهای از «هل اتی» شود
بر دستهای خالی ما آب و نان دهد
او آمده که با نخی از تار چادرش
بر دوستدار فاطمه برگ امان دهد
او آمده پیمبر خورشید طف شود
در ماجرای کرب و بلا امتحان دهد
او آمده که حق خودش را ادا کند
یعنی به راه عشق، دو تا نوجوان دهد
او آمده برای حسین خواهری کند
او آمده که خواهریش را نشان دهد
خواهر ـ برادری که عزیز دل هماند
تنها همین دو عاشق و معشوق عالماند
هرگز کسی شبیه تو خواهر نبود و نیست
در آسمان عاطفه اختر نبود و نیست
دار و ندار تو همه وقف حسین بود
مانند تو به پای برادر نبود و نیست
حتی تو از عصاره جانت گذشتهای
در کربلا، شبیه تو مادر نبود و نیست
بر شانه صبور تو بار رسالت است
مانند تو کسی که پیمبرنبود و نیست
در ذیل خطبههای فصیح تو گفتهاند:
اصلاً کسی شبیه تو حیدر نبود و نیست
شیوایی کلام تو را هیچ کس نداشت
از ذوالفقار نطق تو خوشتر نبود و نیست
زینب شدی که زینت شیرخدا شوی
یعنی کسی شبیه تو زیور نبود و نیست
در دفتر ثنای تو ای یاس مریمی
این بس بُوَد که عالمه بی معلمی
هر دختری که دختر زهرا نمیشود
هر بانویی که زینب کبری نمیشود
دار و ندار حضرت حیدر، مجلله
جز تو کسی که زینت بابا نمیشود
وصف و مدایح همه خاندانتان
در فهم و عقل ما به خدا جانمیشود
پرونده زمین و زمان،زیر دست توست
بی اذن تو که نامهای امضا نمیشود
صبر و ادب به پای تو قد خم نمودهاند
این واژهها بدون تو معنا نمیشود
دریا اگر مرکب وگلها قلم شوند
یک شمه از فضائلت انشا نمیشود
عیسی به نام نامی تو میدهد شفا
بیخود مقام او که مسیحا نمیشود
شأن ومقام حضرت مریم ز مهر توست
بی مهر تو که بانوی دنیا نمیشود
صدیقه و زکیه و تندیس عفتی
تو گوهر مقدسه بحر عصمتی
آیینه تمام کمالات مادری
یادآور جلال وکمال پیمبری
مستجمع جمیع صفات علی تویی
یعنی تویی علی و علی تو، چه باوری؟
حیدر اگر به شهر علوم نبی در است
بانو!تو هم به شهر وصال حسین، دری
وقتی به روی دست نبی گریه میکنی
چشم انتظار دیدن روی برادری
در پای درس مادر خود پا گرفتهای
بیخود نشد که عالمه آل حیدری
علم لدنی تو گواه کمال توست
الحق که از سلاله زهرای اطهری
با هر کلام خود به عدو تیغ میکشی
در رزم خود شبیه برادر، دلاوری
با قدرتت به قله دلها علم زدی
فتح الفتوح آل علی را رقم زدی
ای بانویی که اسوه شدی بر ادیبها
مدح و فضائل تو بُوَد از عجیبها
با هر خطابه تو علی زنده میشود
مبهوت ذوالفقار کلامت خطیبها
وقتی که با حسین خودت حرف میزنی
پیچیده میشود همه جا عطر سیبها
ای یادگار فاطمه، علیا مخدره
زهرا نسب شدی که شوی از نجیبها
وقتی که نام توست به دارو چه حاجت است
اصلاً نیاز نیست وجود طبیبها
با نام تو تمامی حاجات ما رواست
ای بهترین تجلی «امن یجیبها»..
اسلام با حضور تو ریشه دوانده است
عالم از این شهامت تو مات مانده است
زینب اگر نبود که زمزم نداشتیم
از ابر دیده بارش نم نم نداشتیم
زینب اگر نبود دگر کعبهای نبود
باور کنید روح دعا هم نداشتیم
زینب اگر نبود، میان کتاب حق
جایی برای سوره مریم نداشتیم
زینب اگر نبود کرم زادهای نبود
مثل حسن کریم دو عالم نداشتیم
زینب اگر نبود به دنباله حسین
جایی برای واژه «جانم» نداشتیم
این حرف آخر است که امشب قلم نوشت
زینب اگر نبود محرم نداشتیم
🔸شاعر:
#محمد_فردوسی
___________________
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
امشب علی ولیمه به خلق جهان دهد
امشب زمین فروغ به هفت آسمان دهد
امشب خدا تجلی خود را نشان دهد
با خط نور، بر همه خط امان دهد
میلاد شیر دخت علی، شیر داور است
سر تا قدم حقیقت زهرای اطهر است
باید دوباره خلقت پیغمبری چنین
آرد ز کعبه بنت اسد حیدری چنین
بخشد خدا به ختم رسل کوثری چنین
کز دامنش ظهور کند دختری چنین
فخر رسول و فاطمه «زِینِ اَب» است این
ام الکتاب صبر و رضا، زینب است این
بَدرُ المنیر و شمس ضُحای علی است این
بعد از بتول عقده گشای علی است این
یادآور صدای رسای علی است این
آیینه تمام نمای علی است این
گفتار وحی در سخنش آفریدهاند
یا صورتی ز پنج تنش آفریدهاند
این مریم مقدس طاهاست، زینب است
این یادگار ام ابیهاست، زینب است
این نور چشم حضرت زهراست، زینب است
این افتخار عصمت کبراست، زینب است
در وصف او من آنچه بگویم شکست اوست
آثار بوسههای علی روی دست اوست
زینب که لحظههاست همه یادواره اش
زینب که سالهاست سراسر هزاره اش
زینب که دل برد ز پیمبر نظاره اش
زینب که خلقت است مطیع اشاره اش
زینب که با صدای علی حرف میزند
در شهر کوفه جای علی حرف میزند
این است بانویی که پیام آوری کند
هنگام خطبه معجزه حیدری کند
یک عمر بر حسین و حسن مادری کند
با دست بسته بر اسرا رهبری کند
باران رحمت است که ریزد ز ابر او
دین زنده از قیام حسین است و صبر او
ای در تن مطهر تو جان پنج تن
ایمان تو حقیقت ایمان پنج تن
از کودکیت شمع شبستان پنج تن
چشم تو آبیار گلستان پنج تن
یادآور تکلم زهرا بیان توست
اعجاز ذوالفقار علی در زبان توست
حیدر ثنات گفته که این حیدر من است
کوثر دعات کرده که این کوثر من است
خون حسین گفته پیام آور من است
قرآن دهد شعار که احیاگر من است
صبر و رضا به مادریات کرده افتخار
خون خدا به خواهریات کرده افتخار
ایثار و صبر جمله ای از مکتب تو اند
آیات نور گوهر لعل لب تو اند
تو آسمانی و شهدا کوکب تو اند
بالای نیزه محو نماز شب تو اند
بسیار زن که صابر و نستوه بوده است
کی مثل تو «رَأیتُ جَمیلا» سروده است
بر شکر قتلگاه تو از داور آفرین
بر استقامت تو ز پیغمبر آفرین
بر ذوالفقار نطق تو از حیدرآفرین
بر خطبه دمشق تو از مادر آفرین
وقتی شدی به کوفه پیام آور حسین
لبخند فتح زد به سر نی سر حسین
از حنجر حسین تو، خنجر شکست خورد
با خطبه تو خصم ستمگر شکست خورد
تنهایی و ز صبر تو لشکر شکست خورد
طغیان و ظلم تا صف محشر شکست خورد
تو یک تنه تمام سپاه ولایتی
حق است این که دختر شاه ولایتی
پیغمبر حسین تویی با خطاب فتح
نازل به سینهات شد از اول کتاب فتح
گردیده امتت سپه بی حساب فتح
روی تو شد به برقع خون آفتاب فتح
میثم هماره با تو مگر گرم گفتگوست
کز معجز تو بار مضامین به نخل اوست
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
_______________________
در زندگی هیچ لذتی بزرگتر از غلبه بر سختی وجود ندارد.
لذت عبور از یک پله ، و رفتن به پله بعدی ...
ساختن آرزوهایی جدید ،
و تماشای به ثمر نشستن آنها ، همه لذت بخش هستند
با ایمان و تلاش ادامه بده.
و مطمئن باش، هیچ کوششی بدون نتیجه نخواهد ماند ...
گاهی وقت ها برای انداختن درخت باید صد ضربه تبر بزنید.
از این صد ضربه ، نود و نه ضربه ی اول کارش این است ، که شرایط را برای ضربه صدم آماده کند.
اینکه درخت درطول نود و نه ضربه سر جایش است ، دلیل بر بیهودگی آن ضربات نیست ،
دلیل دلسردی نیست ، دلیل ناامیدی نیست
اینکه اقداماتی که می کنیم ،
به سرعت جواب نمی دهد ، نباید در عزم و اراده ما خللی ایجاد کند.
پس باید هر کاری که انجام میدهیم بگذاریم به حساب یکی از همان نود و نه ضربه اول.
ضربه صدم بالاخره از راه میرسد و درخت را می اندازد ، نگران نباش موفقیت صبر می خواهد ...
.
#حضرت_زینب
گفت پیغمبر ، حسینم هست کشتی نجات
بادبان و محور و سکان و لنگر زینب است
🔹https://eitaa.com/Arbabhosyn
#حضرت_زینب
امشب از عرشِ خدا بانگِ سعادت آمد
نورِ چشمانِ علی(ع)، کوهِ صلابت آمد
زینبِ حضرتِ زهراست بدانید فقط
جهت ِ بندگی و صبر و رشادت آمد
#محسن_زعفرانیه
🔹https://eitaa.com/Arbabhosyn🔹
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
امشب خدا به کوثر خود داد کوثری
در بر گرفته فاطمه زهرای دیگری
یا این که در لباس زن آمد پیمبری
یا اینکه حق به حیدر خودداد حیدری
این شیردختری است که شمشیر حیدر است
سر تا قدم امام حسین مکرر است
این پاک تر ز حاجر و حوا و مریم است
سر تا قدم صحیفۀ آیات محکم است
در وصف او مدیحۀ جن و بشر کم است
ام المصائب است نه ام المحرم است
این سیب سرخ باغ بهشت محمد است
آب و گلش تمام سرشت محمد است
زهراست جان احمد و این جان فاطمه است
ریحانۀ محمد و ریحان فاطمه است
طاها و قدر و کوثر و فرقان فاطمه است
گویی تمام وحی به دامان فاطمه است
تنها فهیمه ای که ندیده مفهمه
از کودکی است عالمۀ بی معلمه
بی او درخت سبز ولایت ثمر نداشت
دریای آرزوی نبوت گهر نداشت
انگار روز حادثه کم از پدر نداشت
الحق که صبر مادر از این خوب تر نداشت
وقت سکوت هم نفسش انفجار بود
شمشیر اگر نداشت خودش ذوالفقار بود
ام الکتاب صبر و رضا کیست زینب است
فصل الخطاب کرب و بلا کیست زینب است
فریاد خون خون خدا کیست زینب است
آیینۀ حسین نما کیست زینب است
زینب که لحظه لحظه شده غرق در حسین
در گاهواره چشم گشوده است بر حسین
زینب که چشم یوسف زهرا به سوی اوست
حبل المتین شیر خدا تار موی اوست
آیینۀ جمال خداوند روی اوست
هرجا حسین جلوه کند گفتگوی اوست
آبی که دارد آبرو از خاک کوی اوست
زین اب است و زین رسول خداست این
آیینه دار عرصۀ کرب و بلاست این
زینب زنی که بوده به مردان امامتش
اعجاز سید الشهدا در کرامتش
هر روز هست روز بزرگ قیامتش
دین سرفراز آمده در ظل قامتش
با خون نوشته اند شهیدان مکتبی
زینب حسینی است و حسین است زینبی
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
________________________
#حضرت_زینب
در مدح تو لال می شود هر "غالی"
تو مثل خدا محول الاحوالی
در روز ولادت تو ای خواهر عشق
جای همه ی مدافعانت خالی
🔸شاعر:
#محمد_کاظمی_نیا
____________________
https://eitaa.com/Arbabhosyn
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
.
سرشار از ترانه ی یك رود جاری ام
امروز در نهایت امّیدواری ام
احساس میكنم كه به دریا بدل شدم
احساس میكنم كه بر این خاك جاری ام
یك لحظه شادمانم و یك لحظه غرق اشك
لبخند ناگهانی ابر بهاری ام
با دست خالی آمده ام محضر شما
رحمی كنید بر من و بر این نداری ام
دست دلم دخیل پر چادر شماست
بانو چه دیدنی است من و بی قراری ام
یك عمر دوستدار حسین تو بوده ام
حتماً به این دلیل تو هم دوست داری ام
فانی ولی به لطف شما جاودانه ایم
خدمتگزار بانوی این آستانه ایم
از روشنای عرش طلوعی دگر رسید
حوریه ای دوباره به شكل بشر رسید
این بار چندم است كه در باغ اهل بیت
طوبای فاطمیِّ علی را ثمر رسید
بانو تو آمدی و به شام سیاه ما
از فیض گام های تو نور سحر رسید
امشب خود خدا به علی هدیه میدهد
تو آمدی و زینت قلب پدر رسید
تو آمدی كه دور برادر بگردی و
اینگونه شد مدار فلك را قمر رسید
تو آمدی به خاطر تنهایی حسین
یعنی برای كرب و بلا همسفر رسید
ما با حسین شور تماشا گرفته ایم
امشب میان زینبیون جا گرفته ایم
خورشید صبح گاهی بامت حسین بود
بعد از دو هفته ماه تمامت حسین بود
هر دفعه كه برادرت از راه میرسید
از فرط شور و شوق سلامت حسین بود
یک راستای نور وجود تو زینب است
نوری كه در مسیر امامت حسین بود
ساده ترش شد اینكه نوشتیم زینب و
دیدیم در حقیقتِ نامت حسین بود
در ذیل خطبه های فصیحت مورخان
آورده اند تکه کلامت حسین بود
در خانواده ای كه واژه ی برخاستن علی است
از كودكی، ذكر قیامت حسین بود
خواهر اگر توئی و برادر اگر حسین
نادیده ام برادر و خواهر در عالمین
حتی اگر كه مدح تو را صد كتاب كرد
كی میشود فضائل تان را حساب كرد
چشم من آن گلی كه به حسرت شكفته است
باید به لطف گام تو گل را گلاب كرد
حتی بیان نام تو اعجاز میكند
این اسم سیئات مرا هم ثواب كرد
هر حاجتی كه پیش خداوند برده ام
گفتم به حق زینب و او مستجاب كرد
آیینه ی تمام قد حجب فاطمه
خورشید را طلوع رخت در نقاب كرد
ای خواهر كریم مدینه فقیر را
یك گوشه از كرامتت عالی جناب كرد
تو آسمان ترینی و بالا تر از تو نیست
ای خانمی كه هیچكس آقاتر از تو نیست
ای لحن خطبه های تو شیواتر از همه
مضمون جمله های تو گویاتر از همه
تعریف داغ در نظرت جور دیگری ست
ای كربلا به چشم تو زیباتر از همه
حتماً تمام واقعه را خوب دیده ای
ظهری كه بود جای تو بالاتر از همه
اما كسی ندید كه نفرین كنی چرا
ای آن كه ربنای تو گیراتر از همه
ظهری كه سی هزار نفر بود و یك نفر
افتاده بود زخمی و تنهاتر از همه
ظهری كه در هجوم به گودال تیر و تیغ
پیچیده می شدند و معماتر از همه
این بود كه تنش به چه جرمی كفن نداشت
بر روی خاك بود و سری در بدن نداشت
شاید که ارث تو پیغمبری نبود
در شام و کوفه روی تو خاکستری نبود
پس هاله نور تو آنجا چه کاره بود؟
راوی دروغ گفته سرت معجری نبود
بانو قسم به خون دهان برادرت
بزم شراب جای چنین خواهری نبود
با تو بنای گریه و زاری نداشتم
اما اگر که مادرتان بستری نبود
امروز با نفس زدنش خون نمی گریست
دیروز اگر جسارت میخ در نبود
جاری شده ست خون دل از دیده ترم
آمد دوباره فاطمیه، وای مادرم
🔸شاعر:
#سعید_پاشازاده
__________________________
🔹.
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
تنها دلیل خنده ی حیدر خوش آمدی
آیینه ی لطافت مادر خوش آمدی
ای آن کسی که شهرت نام بلند تو
از عرش رفته است فراتر...خوش آمدی
از اشک شوق پر شده چشمان مجتبی
ای روشنای چشم برادر خوش آمدی
دروازه های کوفه به دست تو فتح شد
یاد آور حماسه ی خیبر خوش آمدی
محشر به نام نامی ات آغاز می شود
ای زیر و رو کننده ی محشر خوش آمدی
امشب شب دف است ، شب جام و باده است
امشب خدا به فاطمه فرزند داده است
از خاک پات، بوسه گرفته ست کهکشان
سجده کنند بر تو شب و روز عرشیان
از شوکت مقام تو این بس که بی وضو
نام تو را حسین نیاورد بر زبان
عالم حریف جوش و خروشت نمی شود
آن لحظه ای که پای حسین است در میان
ای دست های تو پل مابِین عرش و فرش
پیوند داده ای تو زمین را به آسمان
محو علیِّ اکبرِ ارباب می شوی
از بس که او شبیه علی می دهد اذان
ذکر علی الدوام تمام ملائکه!
بر چادر تو باد سلام ملائکه
عالم فدای قلب صبوری که داشتی
خورشید و ماه خیره ی نوری که داشتی
ابن زیاد وقت ورودت به کاخ کفر
عاجز شد از شکوه و غروری که داشتی
دنیا ندیده است به خود در تمام عمر
مثل برادران غیوری که داشتی
صدها هزار حضرت موسی گذشته اند
از جای جای وادی طوری که داشتی
خورشیدِ بی غروبِ شب و روز کربلا!
عالم ندیده است حسینی تر از تو را
ای سرو پاکباز که غرق عنایتی
دست مرا بگیر که دریای رحمتی
از درک جایگاه تو این خلق عاجز اند
مثل علی و فاطمه اعجاز خلقتی
در وقت خطبه خواندن تو کل کائنات
گفتند یکصدا: چه وقاری! چه شوکتی
یک جا گناه های زبان پاک می شود
وقتی که نقل می کند از تو فضیلتی
جز اینکه خاک پای تو باشیم تا ابد
در زندگی خویش نداریم حاجتی
ای آبروی روی علی، ای خدای صبر
باید نوشت: "زینب کبری" به جای صبر
هدیه بده به خانه ی قلبم بهار را
آرام کن دوباره دل بی قرار را
زینب تو کیستی که به وقت نماز خویش
وا داشتی ستایش پروردگار را
آن خطبه های حیدری ات، بعد سال ها
زنده نمود خاطره ی ذوالفقار را
وقتی که خلق کرد خدا کائنات را
دست تو داد گردش این روزگار را
هر طور می شود دل ما را درست کن
ما داده ایم دست خودت اختیار را
جز تو کسی لیاقت زینب شدن نداشت
دلداده ای شبیه حسین و حسن نداشت
امشب بساط نوکری ما فراهم است
بانو! فقط زیارت کرب و بلا کم است
شکر خدا که سایه ی پر مِهر چادرت
روی سر تمامیِ ذرات عالم است
با اسم تو زمین و زمان زیر و رو شود
پس نام نامی تو همان اسم اعظم است
ای کوه صبر! ای که جهان زیر بال توست
از تو مدد گرفته اگر کوه محکم است
ما را بخر ، نگاه به اعمال ما مکن
اینجا که آمدیم بد و خوب درهم است
صدها هزار آسیه شاگرد مکتبت
نام حسین هست شب و روز بر لبت
خوشبخت آن دلی که گرفتار زینب است
عالم به زیر دِین علمدار زینب است
هر کس که حیدری ست بدهکار فاطمه ست
هرکس حسینی است بدهکار زینب است
امروز اگر که نامی از اسلام مانده است
مدیون جان فشانی و ایثار زینب است
از پادشاه های دو عالم غنی تر است
آن سائلی که خادم دربار زینب است
عباس ، ماهِ بی بدلِ خیمه هاست که
از روی نیزه نیز نگهدار زینب است
🔸شاعر:
#احسان_نرگسی_رضاپور
________________
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
به نام آنكه خدا با رخش نمايان شد
به نام آنكه ز نامش دلم پريشان شد
به نام آنكه ز نامش حسين گريان شد
مسيح يك شبه از فيض او مسلمان شد
براى عرض ارادت سرى خم آورده
كتاب خواجه ز اوصاف او كم آورده
به نام حضرت زينب كه واژه اى زيباست
كتاب زندگى اش راه و رسم عاشق هاست
يقيناً علت آن خون سيدالشهداست
كه بعد اينهمه مدت هنوز پا بر جاست
اگر كه نيست خدا،چيست اين زينب؟
كسى هنوز نفهميده كيست اين زينب
كسى شبيه تو با فاطمه برابر نيست
كسى شبيه تو بانو شبيه حيدر نيست
كسى شبيه تو بر خاك كيمياگر نيست
تو خواهرى!به خدا مثل تو برادر نيست
"حسين بود و تو بودى..تو خواهرى كردى
چه خواهرى تو برادر كه مادرى كردى
تو آسمان اباالفضل و آفتاب حسين
به هيبت علوى ات ابوتراب حسين
هميشه در همه ى عمر پا ركابِ حسين
هلاكه خنده ى اربابى و خراب حسين
ستاره ى شب ارباب...قبله ى حاجات
شهيد زنده ى گودال..عمه ى سادات
تويى همان كه نشان داده اى قيامت را
همان كه خنده ى او دل ربوده از زهرا
همان كه وقت خداحافظى در عاشورا
حسين گفت:حضرت عشق التماس دعا
فداى ذكر قنوت و سجود تو بانو
خلاصه گشته خدا در وجود تو بانو
گريز روضه ى شعرم سر شكسته ى توست
اسارت تو و ايتام و پاى خسته ى توست
خرابه و تو و دست هاى بسته ى توست
به روى خاك نماز شب نشسته ى توست
چه شد كه وقت ركوع ياد مادر افتادى؟
به ياد مادرتان بين بستر افتادى
اگر غلط نكنم مادرى خميده شده
جوان خانه چه پژمرده و تكيده شده
بگو براى چه مادر نفس بريده شده
نگو به سينه ى او ميخ در كشيده شده
"حيات در شريان جهان مادر توست
نشانه دار ترين بى نشان مادر توست"
🔸شاعر:
#آرمان_صائمى
__________________________