#امام_زمان #مدح_امام_زمان #نیمه_شعبان
شب میلادت نشستم سر راه
هیچ کسی منو نخواس، شما بخواه
واسه تو که حاضری، کمه یه جشن
پیش تو اما زیاده یه گناه
وقتی که گذر از این محل کنی
غصههامو به خوشی بدل کنی
راس میگن که تو بابای امتی
باباجون! میشه منو بغل کنی؟
اینکه واسم تو عزیزی، راضیام
تو طبیبی، به مریضی راضیام
چجوری دلیل لبخند تو شم؟
تو واسم اشک نریزی راضیام
بی تو من عبادتم ریا شه چی؟
عاشقیم اگر که ادعا شه چی؟
چی میشه ولادتت ببینمت؟
ساله دیگه عاشقت نباشه چی؟؟
گمونم بسته شده دعای من
گره افتاده به کربلای من
امشب آقا کربلا رفتی، میشه
ببوسی شیش گوشه رو بجای من؟
به آقا بگو دلم تنگه براش
کاش که عاشقش براش بمیره، کاش...
شبا تب میکنم از داغ غمش
روزامو میگذرونم با روضههاش
**
از هجوم نیزهها نمیگذرم
از سه شعبه به خدا نمیگذرم
شده از تیر یا نیزه بگذرم
ولی از سنگ و عصا نمیگذرم
پیراشون حلقه زدن دور و برش
زدنش تا نفسای آخرش
سرشو وقتی حسابی تشنه شد
بریدن جلو چشای مادرش...
🔸شاعر:
#مرضیه_نعیم_امینی
==========================
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب
در سینه ام جز مِهر زینب جا نخواهد شد
با او کسی در عاشقی همتا نخواهد شد
عاشق شوی حرف دلم را خوب می فهمی
ذکری شبیه "زینب کبری" نخواهد شد
نوکر که جای خود،غلام نوکرانش هم
درمانده و محتاج در عقبی نخواهد شد
هر کس که گریان شد برای عمه ی سادات
شرمنده پیش حضرت زهرا نخواهد شد
داغ برادرها...اسارت...سیلی و غارت
در چشم بانویی جز او زیبا نخواهد شد
از غیرت و از عفت زهرایی اش پیداست
حتی اگر معجر بسوزد وا نخواهد شد
مِیلش شهادت بود در کرب و بلا،اما
زینب نماند که عدو رسوا نخواهد شد
بعد از ابوفاضل علمدار است و دین حق
جز با اسارت رفتنش برپا نخواهد شد
عمری بلا دیده ولی داغی برای او
مانند داغ عصر عاشورا نخواهد شد
همراه مادر هر چه بر سر می زنیم انگار
قاتل ز روی سینه ی تو پا نخواهد شد
کل تن تو جای زخم نیزه و تیر است
جایی برای بوسه ام پیدا نخواهد شد؟
🔸شاعر:
#مرضیه_نعیم_امینی
_______________________
#امام_حسن #مدح_امام_حسن
میان ارض و سما بزم شادی و شور است
به روی دست نبی آیههایی از نور است
بغل گرفته نبی سبط اکبر خود را
و ان یکاد بخوان، چشم ابتران شور است
گمان کنم که پیمبر به گوش او میگفت:
خوشا به حال رسولی که با تو محشور است
به رزق خوان حسن عالمی نمک گیرند
عزیز کردهی زهرا “کریم” مشهور است
زدست هیچ کسی لقمه نان نمیخواهیم
کرامت حسنی با مزاجمان جور است
گدای کوی کریمیم و نان بهانهی ماست
نظر به منظر جانان مراد و منظور است
چقدر غبطه خورم بر کبوتران بقیع
شکسته بال و پرم… قبر خاکی اش دور است
به قبر خاکی او سایبان بدهکاریم
برای گنبد و گلدسته نقشهها داریم
🔸شاعر:
#مرضیه_نعیم_امینی
===========================
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
#مرثیه_حضرت_زینب
دختر شیر خدا در شام محشر کرده است
گوییا حیدر دوباره فتح خیبر کرده است
اوکه منبر رفته جدش بر جهاز ناقه ها
ناقهای را بیجهاز اینبار منبر کرده است
چون خدابین است چشمش، غیر زیبایی ندید
گرچه چشمش با سری نیزهنشین سر کرده است
بر فراز نیزه ها رأس حسین بن علی
محض همراهی زینب ترک پیکر کرده است
آستین یا چادر پاره، به هر صورت که هست
عصمت الله است و قطعا فکر معجر کرده است
مرتضای نطق هایش کفر را بیچاره کرد
مکرِ کافر را به اذن الله ابتر کرده است
بین خطبه مکث کرده ناگهان، گویا یزید
چوب را نزدیک لبهای برادر کرده است
🔸شاعر:
#مرضیه_نعیم_امینی
___________________
#امام_حسین_ع_مناجات
میان این همه مخلوق برگزیده شدم
برای گریه به داغ تو آفریده شدم
اگرچه وصل نصیبم نشد، همین کافیست
یکی دو بار حوالی یار دیده شدم
همین که اهل توأم، کار من نه... کار تو بود
رمیده از همه جا سمت تو کشیده شدم
اگرچه هیچ ندارم، سلاح گریه که هست
به لطف خشکی لبهات آبدیده شدم
نبود آتش داغ تو، خام میماندم
به مجلس تو رسیدم اگر رسیده شدم
به ذکر نام شریفت گذشت عمرم و من
خوشم که پیش نگاه خودت خمیده شدم
✍ #مرضیه_نعیم_امینی