د‌وبیتی امروز که زمین و آسمان می گرید از بهر غريب سامرا می گرید جا دارد اگر كه شیعه خون گریه کند چون مهدی صاحب الزمان می گرید #امام_هادی_ع

د‌وبیتی امروز که زمین و آسمان می گرید از بهر غريب سامرا می گرید جا دارد اگر كه شیعه خون گریه کند چون مهدی صاحب الزمان می گرید #امام_هادی_ع

#حاج_حسین_سیب_سرخی #شور #وای_از_غم #امام_هادی #امام_هادی_ع وای از غمِ مدام،خون شد دلِ امام؛  روی لباش امشب زمزه ست؛ولی دورِ قبرش همهمس فقط اونی که میریزه اشک فاطمه ست؛  تو اوجِ بی کسی داره جون میکنه؛کسی نیست به خدا براش گریه کنه وای از غمِ مدام،خون شد دلِ امام؛وای از غمِ مدام،خون شد دلِ امام تو اوجِ بی کسی داره جون میکنه؛کسی نیست به خدا براش گریه کنه دنیاش شده عذاب،وای از بزم شراب؛  شبِ غمِ آقا امشبِ دیگه جونش انگار بر لبه؛دوباره رو لب هاش روضه زینبه دوباره زیرِ لب میخونه بی صدا؛تو نا محرما نیست،جای ناموسِ ما وای از غمِ مدام،خون شد دلِ امام؛  روی لباش امشب زمزه ست؛ولی دورِ قبرش هم همس فقط اونی که میریزه اشک فاطمه ست؛  تو اوجِ بی کسی داره جون میکنه؛کسی نیست به خدا براش گریه کنه جای شهادتین،ذکرش شده حسین؛ انگاری دلش تو کربلاست؛دوباره کنار قتله گاهست می بینه تنِ آقا زیرِ دست و پاست؛ یکی نیزه یکی داره سنگ میزنه؛الهی بمیرم،حسین بی کفنه ذکر هر عاشقی،یا حضرت نقی بخدا دلم تنگه برا نیمه شب صحن سامرا آرزومه از اونجا برم کربلا بازم حرفِ حسین بازم کرب و بلا تمومی نداره،دیگه قصه ما

#حاج_حسین_سیب_سرخی #شور #وای_از_غم #امام_هادی #امام_هادی_ع وای از غمِ مدام،خون شد دلِ امام؛  روی لباش امشب زمزه ست؛ولی دورِ قبرش همهمس فقط اونی که میریزه اشک فاطمه ست؛  تو اوجِ بی کسی داره جون میکنه؛کسی نیست به خدا براش گریه کنه وای از غمِ مدام،خون شد دلِ امام؛وای از غمِ مدام،خون شد دلِ امام تو اوجِ بی کسی داره جون میکنه؛کسی نیست به خدا براش گریه کنه دنیاش شده عذاب،وای از بزم شراب؛  شبِ غمِ آقا امشبِ دیگه جونش انگار بر لبه؛دوباره رو لب هاش روضه زینبه دوباره زیرِ لب میخونه بی صدا؛تو نا محرما نیست،جای ناموسِ ما وای از غمِ مدام،خون شد دلِ امام؛  روی لباش امشب زمزه ست؛ولی دورِ قبرش هم همس فقط اونی که میریزه اشک فاطمه ست؛  تو اوجِ بی کسی داره جون میکنه؛کسی نیست به خدا براش گریه کنه جای شهادتین،ذکرش شده حسین؛ انگاری دلش تو کربلاست؛دوباره کنار قتله گاهست می بینه تنِ آقا زیرِ دست و پاست؛ یکی نیزه یکی داره سنگ میزنه؛الهی بمیرم،حسین بی کفنه ذکر هر عاشقی،یا حضرت نقی بخدا دلم تنگه برا نیمه شب صحن سامرا آرزومه از اونجا برم کربلا بازم حرفِ حسین بازم کرب و بلا تمومی نداره،دیگه قصه ما

#حاج_حسین_سیب_سرخی #شعرخوانی #روضه #امام_هادی #امام_هادی_ع #تنها_امام تنها امام سامره تنها چه می کنی ؟ در کاروان سرای گداها چه می کنی ؟ دارم برای رنگ تنت گریه می کنم پایِ نفس نفس زدنت گریه می کنم باور کنیم حرمت تو مستدام بود ؟ یا بردن تو بردنِ با احترام بود ؟ گرد و غبار ، روی تو ای یار ریختند روی سر تو از در و دیوار ریختند مرد خدا و این همه تحقیر وای من بزم شراب و آیه ی تطهیر وای من هرچند بین ره بدنت را کشید و بُرد دست کسی به روی زن و بچه ات نخورد باران نیزه ، نیزه نصیب تنت نشد دست کسی مزاحم پیراهنت نشد این سینه ات مکان نشست کسی نشد دیگر سر تو دست به دست کسی نشد

#حاج_حسین_سیب_سرخی #شعرخوانی #روضه #امام_هادی #امام_هادی_ع #تنها_امام تنها امام سامره تنها چه می کنی ؟ در کاروان سرای گداها چه می کنی ؟ دارم برای رنگ تنت گریه می کنم پایِ نفس نفس زدنت گریه می کنم باور کنیم حرمت تو مستدام بود ؟ یا بردن تو بردنِ با احترام بود ؟ گرد و غبار ، روی تو ای یار ریختند روی سر تو از در و دیوار ریختند مرد خدا و این همه تحقیر وای من بزم شراب و آیه ی تطهیر وای من هرچند بین ره بدنت را کشید و بُرد دست کسی به روی زن و بچه ات نخورد باران نیزه ، نیزه نصیب تنت نشد دست کسی مزاحم پیراهنت نشد این سینه ات مکان نشست کسی نشد دیگر سر تو دست به دست کسی نشد

دوبیتی ای هادیِ دین نوکریِ تو هدف ماست خشنودیِ تو باعث شور و شعف ماست ما طالب آنیم که انصار تو باشیم زیرا که ز انصار تو بودن شرف ماست ▪️ امام هادی ما کشته شد به سامرا جگر به خون دل آغشته شد به سامرا شهید زهر ستم گشت در دیار غریب که تار و پود غمش رشته شد به سامرا ▪️ شهید زهر ستم شد امامنا الهادی اسیر قوم ظُلَم شد امامنا الهادی طلب نمود عدویش ز کین به بزم شراب دچار غصه و غم شد امامنا الهادی ▪️ دلا بسوز ز داغ و ز ماتم هادی عزا به سامره برپاست از غم هادی مدام تحت نظر بود آن امام همام شده است ماه رجب هم مُحرّم هادی ▪️ عسکری باشد عزادار پدر وز غم ایشان شده خونین جگر هرکه غمگین از برای هادی است ریزد اشک ماتمش را از بصر #حسین_مقدم #امام_هادی_ع

دوبیتی ای هادیِ دین نوکریِ تو هدف ماست خشنودیِ تو باعث شور و شعف ماست ما طالب آنیم که انصار تو باشیم زیرا که ز انصار تو بودن شرف ماست ▪️ امام هادی ما کشته شد به سامرا جگر به خون دل آغشته شد به سامرا شهید زهر ستم گشت در دیار غریب که تار و پود غمش رشته شد به سامرا ▪️ شهید زهر ستم شد امامنا الهادی اسیر قوم ظُلَم شد امامنا الهادی طلب نمود عدویش ز کین به بزم شراب دچار غصه و غم شد امامنا الهادی ▪️ دلا بسوز ز داغ و ز ماتم هادی عزا به سامره برپاست از غم هادی مدام تحت نظر بود آن امام همام شده است ماه رجب هم مُحرّم هادی ▪️ عسکری باشد عزادار پدر وز غم ایشان شده خونین جگر هرکه غمگین از برای هادی است ریزد اشک ماتمش را از بصر #حسین_مقدم #امام_هادی_ع

#شعرخوانی #روضه #امام_هادی #امام_هادی_ع #تنها_امام تنها امام سامره تنها چه می کنی ؟ در کاروان سرای گداها چه می کنی ؟ دارم برای رنگ تنت گریه می کنم پایِ نفس نفس زدنت گریه می کنم باور کنیم حرمت تو مستدام بود ؟ یا بردن تو بردنِ با احترام بود ؟ گرد و غبار ، روی تو ای یار ریختند روی سر تو از در و دیوار ریختند مرد خدا و این همه تحقیر وای من بزم شراب و آیه ی تطهیر وای من هرچند بین ره بدنت را کشید و بُرد دست کسی به روی زن و بچه ات نخورد باران نیزه ، نیزه نصیب تنت نشد دست کسی مزاحم پیراهنت نشد این سینه ات مکان نشست کسی نشد دیگر سر تو دست به دست کسی نشد #رضاابوالحسنی @navaye_asheghaan

#شعرخوانی #روضه #امام_هادی #امام_هادی_ع #تنها_امام تنها امام سامره تنها چه می کنی ؟ در کاروان سرای گداها چه می کنی ؟ دارم برای رنگ تنت گریه می کنم پایِ نفس نفس زدنت گریه می کنم باور کنیم حرمت تو مستدام بود ؟ یا بردن تو بردنِ با احترام بود ؟ گرد و غبار ، روی تو ای یار ریختند روی سر تو از در و دیوار ریختند مرد خدا و این همه تحقیر وای من بزم شراب و آیه ی تطهیر وای من هرچند بین ره بدنت را کشید و بُرد دست کسی به روی زن و بچه ات نخورد باران نیزه ، نیزه نصیب تنت نشد دست کسی مزاحم پیراهنت نشد این سینه ات مکان نشست کسی نشد دیگر سر تو دست به دست کسی نشد #رضاابوالحسنی

مجلس بزم متوكل چرا چنین متوكل به ما جفا كردى                             شدى به كین، متوسل ستم روا كردى غم مدینه مرا كم نبود اى ظالم؟                               كه طعن و تهمت و تبعید را روا كردى مگر مرا به تمسخر گرفته‏اى كان شب                       به جشن و لهو و لعب خواهش غنا كردى براى من شب جشن تو پر ز ماتم بود                         خوشى نبود، كه بر پایىِ عزا كردى سرور و بزم تو تنها سر بریده نداشت                         چرا سرم نبریدى؟ به من جفا كردى ز روى پاك و نجیبم حیا نكردى تو؟                            چسان ز شعر من اى بى حیا حیا كردى عبادت شب و ذكر و ترحمم دیدى                            ولى به دشمنى خویش اتّكا كردى هزار نقشه به قتلم‏ كشیدى و اجرا                          به دست معتز ملعون در انتها كردى براى حفظ متاعِ دو روزه دنیا                                   تو باب، در همه جا، سبّ اوصیا كردى به بغض آل على راه كربلا بستى                             جفا به زائر و سلطان نینوا كردى براى عُسرت و آزار زائران حسین                             پس از دو قرن عجب ظالمانه تا كردى چه دست‌ها كه بریدى ز قبر پاك حسین                   به زجر و حرمله و شمر اقتدا كردى یزید آب بر او بست و تو حَرَم بر آب                           به شاه تشنه لبان كار اشقیا كردى #امام_هادی_ع

۵ (امام هادی ع) ای حجت خلاق جهان سبط پیمبر فرزند علی شیر خدا ساقی کوثر تویی هادی و رهبر تویی سبط پیمبر نوباوه ی زهرایی و از نسل حسینی هم وارث حلم حسن آن نور دو عینی چون سید سجاد غمین بر حسنینی خونین جگر از محنت اجداد مطهر چون یاد بیاری به دل اندوه حسن را ظلم و ستم فرقه ی ملعون و فتن را ریزی ز بصر اشک غم و حزن و محن را کردند بسی ظلم بر آن سبط پیمبر از واقعه ی کرب و بلا قلب تو خون بود خون از ستم فرقه ی مردود و زبون بود جد تو حسین یک تن و اشرار فزون بود گردید شهید از ستم فرقه ی کافر جد تو علی ابن حسین کرب و بلا بود از بعد پدر همره جمع اسرا بود با زینب ماتمزده آماج بلا بود افکند شرار غم شان بر دلت آذر از باقر و صادق چو کنی یاد به دوران از غربت آن ها چکدت اشک به دامان مسموم شدند از ره کین آن دو امامان از جور و جفاکاری اعدای بد اختر چون یاد بیاری ز غم موسی کاظم هفتم وصی و تابع پیغمبر خاتم بر شیعه بود پیروی اش واجب و لازم مسموم شد از زهر جفا در ره داور هادی امام متقین-هادی شه دنیا و دین خونین جگر از بهر رضا شاه خراسان بودی تو ایا شبل علی حجت یزدان او بود غریب و تو غریب ای شه خوبان مسموم شد از کینه ی مأمون ستمگر چون گشت شهید ابن الرضا باب کرامت گشتی تو یتیم از ستم خصم ظلامت می ریخت ز فقدان جواد اشک مدامت بر دیده ی حق بین و بدی زار و مکدر بعد از پدر اکرمت ای سبط محمد گشتی تو اسیر ستم و ظلم مجدد اشرار به آزار تو و جور مشدد گشتند مهیای جفا بر تو سراسر فریاد ز جور و ستم معتمد شوم از زهر جفا آه چو در سامره مسموم گردید علی النقی آن سید مظلوم شد شیعه عزادار بر آن مهر منور هادی امام متقین-مسموم شد از زهر کین چون سامره از ماتم او غرق عزا شد از محنت آن سبط نبی شور به پا شد دفن آن تن مسموم به صد آه و نوا شد شد عسکری از داغ پدر بی دل و مضطر ما جمله عزادار علی هادی دینیم از بهر امام دهمین زار و حزینیم هم بهر حسین در غم و اندوه و انینیم امید شفاعت همه را هست به محشر یا رب بده توفیق که در بزم عزایش باشیم در اندوه و بنالیم برایش همراه جوادی که شده نوحه سرایش قسمت بنما سامره را نیز میسر فرزند پیغمبر نقی-نوباوه ی حیدر نقی زمینه:دست بالا #امام_هادی_ع