.
#حدیث_کساء ، #پنج_تن
#اهل_بیت_ع_مدح_و_مناجات
وقتی دلت شکست، حدیث کسا بخوان
غم بر دلت نشست، حدیث کسا بخوان
حبل المتین، تمسکِ بر دامن علی است
تا رشته ات گسست، حدیث کسا بخوان
آسان شود مقرب آل عبا شدن
جبریل شاهد است، حدیث کسا بخوان
روزی خلق در گرو امر فاطمه است
ای عبد تنگدست، حدیث کسا بخوان
وقتی که بغضِ دوریِ از صحن کربلا
راه گلوت بست، #حدیث_کسا بخوان
وقتی تمام دهر به تو پشت می کنند
وقتی دلت شکست، حدیث کسا بخوان
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
...........................
#در_رثای_پنج_تن
جبـرئـیل آورده از ســـوی خــدای پنـــج تن
آیــه ی تطهـــیر را بهـــر ثــنـای پـــنج تن
خـــالق عـــرش و زمـین و آســمان و کائـنات
افـــریده هــر دو عــالـم را بــرای پنـــج تن
چشمـه ی نورند و در عــرش خدا روشنگرند
روشـــنی کهکشـــانـها از ضـــیای پنــج تن
اب و خــاک و باد و اتش را تو بنگر در جهان
چار عنصــر هســـت در تحــت لوای پــنج تن
توبه ی ادم که شــد در مسجـــد کوفـه قبول
مستجـاب از خمســــه ی ال عـــبای پنــج تن
کشتـی نـوح نبـــی اله اگـــر ایمـــن گــرفـت
بـوده در طوفــان بـه امـــر ناخـدای پنج تن
اتـش نمــرودیان چــون شد گلستان بر خلیل
نار سـوزان همچــو گل شد از عطا ی پنج تن
خاتـــم پیغمبـران احمـــد چـو رفت ازین سرا
ماتـــم و بــزم عـــزا شـــد در سرای پنج تن
پهلوی زهرا ز در بشکست ومحسن شد شهید
محسن ششماه جانـــش شد فــدای پنـــج تن
پعد پیغــمبر چــو زهـــرا رفـــت از دار فــنا
احمد و زهرا شــده کــم از کــسای پنـــج تن
شد به محراب عبـادت کشــته در ماه صیـام
شــیر حــق مولا علی و ان صــفـای پنــج تن
زهر کین زد شعله ها بر جسـم وجان مجتبی
کشته ی زهـر جــفــا شــد مجتــبای پنج تن
کر بلا و کــشته هــای بـی کفـــن روی زمین
لاله ها پرپر شــده بهـــر بـقـــای پـــنج تـن
ســـرور ازادگان مــولا حســـیــن ابــن علی
کشته ی راه خــــدا و در رضـــای پنـــج تن
زینب کبــــری چــــو امــد در کنـــار قتـلگاه
با تعجــــب گفـــت ای مهـــر ولای پـــنج تن
گر حسین من تویی ، پس کو سر و پیراهنت
خواهرت زینب شده ݟــرق عــزای پــنج تــن
شعر ماتم خیز "حلوایی"پر از درد وغم است
چـون که از دل او سـروده در رثای پنــج تن
شعر:حاج محمود حلوایی
#حدیث_کسا
شعر در مورد حدیث کسا
مجلس ِ انسی ست در این خانه، دلدارم کجاست؟
میهمان ِ خانه می گوید، خریدارم کجاست؟
جمع ِ خوبان جمع، در زیر ِ عبای حیدری
مست ِ عشقی ذوالجلالی گفت: خمّارم کجاست؟
ساقی اش زهرا، محمّد با حسین است و علی
از حسن در جمع ِ خوبان، دیده بردارم کجاست؟
مصطفی با خاندان ِ پاک ِ عترت در حضور
شاهد ِ قدسی این مجموع گلزارم کجاست؟
جبرئیل آمد به اذن ِ و اشتیاق ذوالجلال
با تحیّت گفت: جانا خانه ی یارم کجاست؟
"تأذنُ لی یا رسول الله اَدخل جَمعَکُم"
در طلب جبریل پیک ِ حق نگه دارم کجاست؟
خواند جبریل آیه ی تطهیر را بر جمعشان
عصمت ِ بی انتها اینجاست، عیّارم کجاست؟
"اِذهَب عَنهُم رِجسَ طَهِّرهُم اِلهی اَهلَنی"
مصطفی دیباچه ی پاکی ست، تومارم کجاست
عصمت ِ زهرا که عِرضِ کائنات است و زمین
آبرویش صد غزل، دیوان ِ اشعارم کجاست؟
کافری هوشیار، مست از عشق شد بی پرده گفت:
فاطمه نیکوترین زن هاست، انکارم کجاست؟
قبله ی تقوایشان از لیله الکفری گذشت
کافری مؤمن شد و می گفت: زنهارم کجاست؟
مهر او آب ِ بهشت است و زمین کابین ِ او
غصب شد مهریه ی زهرا، علمدارم کجاست؟
ما نمک پروردگان ِ مهر ِ زهرا در زمین
زنده از مهرش به لب داریم، دَیّارم کجاست؟
خانه یعنی مهر ِ زهرا ، دلبرش یعنی حسین
دور ِ این کاشانه باید گشت، سیّارم کجاست؟
#حدیث_کسا
خدمتگزارِ پنج تنِ فاطمه شديم
از لحظه اي كه سينه زنِ فاطمه شديم
مَحض رضاي حضرت زهرا از ابتدا
دربست،بنده ي حَسنِ فاطمه شديم
تا خَرجمان كنند به پاي ولايتش
وقفِ حُسين بي كفنِ فاطمه شديم
آواز ما بلند شد آوازه اش عجيب
روزي كه بُلبلِ چمنِ فاطمه شديم
گفتيم اگر چه صبح و مسا"ياعلي مدد"
همسِنخِ او نه،همسُخنِ فاطمه شديم
مايل بجُز نجف به دياري نبـوده ايم
از آن زمان كه هموطنِ فاطمه شديم
با وِرد و ذكر و چلّه گرفتن نه،اهلِ دل-
-در روضه هاي دل شِكنِ فاطمه شديم
آتش گرفت خُشك و تر از هُرم آهِ ما
چون داغدارِ سوختنِ فاطمه شديم
شاهِد بُوَد "غلاف"كه ما پيرِ روضه ي-
-از مرتضي جُدا شدنِ فاطمه شديم
شاعر: محمد_قاسمی