#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
۴ بیت #گریز
تا جام شراب را مقابل دیدی
بر غربت عمهجانتان باریدی
*
گیرم که شراب بود و ماتم بوده
اصلاً تو بگو که خیزران هم بوده؟!
*
سهل است گریز روضه را خواندن، نه
صد مرد اسیری برود، یک زن نه
*
هر غم که ندیدهای تو، زینب دیده
حتی گلوی بریده را بوسیده
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
•┈┈••✾••┈┈•
#وداع_با_ماه_شعبان
#استقبال_از_ماه_مبارک_رمضان
یابن الحسن! به حرمت شاه نجف مرا
آمادهی ورود به ماهِ خدا کنید
✍ #محمدجواد_شیرازی
@simaye_haram4_6030454324935529468.mp3
زمان:
حجم:
32.83M
#⃣ #رمضان
#⃣ #سبك_مناجاتی
#⃣ #ماه_مبارک_رمضان
#⃣ #مناجات_با_خدا
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
از یاد خدا دوری و غفلت، به چه قیمت؟
من ماندهام و این همه ذلت، به چه قیمت؟
از نعمت سرمایهی خود، بهره نبردم
سرمایهی عمرم شده حسرت، به چه قیمت؟
گیرم که گناه است و نشاطش که چنین نیست
ای دل تو بگو بُردنِ لذت، به چه قیمت؟
یکبار نگفتم به خودم، لحظهی غفلت
آزرده شود حضرت حجت، به چه قیمت؟
از بس که نچرخیده زبانم به مناجات
شد ورد لبم تهمت و غیبت، به چه قیمت؟
غافل شدن از مرگ و قیامت هنری نیست
رسوایی در روز قیامت به چه قیمت؟
دلبستهی دنیا شدم و ماحصلم سوخت
رفت از کف من فیض شهادت، به چه قیمت؟
درماندهام از معرفت حق که مرا هم
با کوه گناه، کرده دعوت، به چه قیمت؟
مقصود، علی باشد و فردوس بهانه است
بی روی علی، دیدنِ جنت به چه قیمت؟
صد شکر که در خِیل مُحِبین حسینم
خارج شوم از بَزم محبت به چه قیمت؟
در کوفه همه پشت به ارباب نمودند
حیرت زدهام که به چه قیمت؟ به چه قیمت؟
از کوچکی و پستی دنیا چه بگویم
غارت شده پیراهن حضرت به چه قیمت؟
✍ #محمدجواد_شیرازی
@simaye_haram4_6035351489596100721.mp3
زمان:
حجم:
34.5M
#⃣ #رمضان
#⃣ #سبك_مناجاتی
#⃣ #ماه_مبارک_رمضان
#⃣ #مناجات_با_خدا
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
حمد شایسته ی ربّی است که نامحدود است
او که هر جا که بر آن می نگری موجود است
گرچه دیر آمدم و عمر هدر شد اما
بخشش صاحب این خانه، همیشه زود است
آخر کبر، تباهی است، گواهش این بس
پشه ای قاتل خودکامگیِ نمرود است
دل اگر نشکند و اشک مهیا نشود
توبه و ذکر و دعا بی ثمر و بی سود است
آخر سال، همه خانه تکانی کردند
دل من مانده که بدجور غبارآلود است
برسانید مرا زود به ایوان نجف
طفلِ آواره کنار پدرش خشنود است
بارها با مددش پا شدم از روی زمین
در همه زندگی ام لطف علی مشهود است
کاش تا هست زمان، کرب و بلایی بشوم
که اجل پشت سرم هست و زمان محدود است
روزه و ذکر و مناجات بهانه است رفیق
گریه بر تشنه لبِ کرب و بلا مقصود است
دید زینب بدن زخمی و بی جان حسین...
ته گودالِ بلا، بین سنان مفقود است
تشنه لب رفت به گودال و یقین دارم که
خونِ جاری ز تنش بر عطشش افزوده است
گیسویش هست معطر به شمیم مادر
شمر بس کن، مبر آخر سوی آن گیسو دست
✍ #محمدجواد_شیرازی
#امام_زمان_عج
#مناجات
#آدینه
ازین همه فراق، دل کباب شد بیا دگر
زمانه بی تو بر سرم خراب شد بیا دگر
سکینه ی زمین و آسمان، امام مهربان
زمانه، سینه اش پُر اضطراب شد بیا دگر
مرا زیاد در گناه دیدی و دلت شکست
دلم شکست و از خجالت آب شد بیا دگر
خجالت آور است گفته ام، نمایِ شهرمان
چقدر بی حیا و بد حجاب شد بیا دگر
فقیرها به زیر پای اغنیا فدا شدند
دوباره از حقیقت اجتناب شد بیا دگر
هوا بدون بودنت، جهنم است بی گمان
نفس زدن برای ما عذاب شد بیا دگر
هزار و یک طریق خواندمت بیا، نیامدی
به هر دری زدم دلم جواب شد بیا دگر
هنوز می رسد نوا، حسین زیر دست و پا...
میان خون محاسنش خضاب شد بیا دگر
#محمدجواد_شیرازی
Mohjat.NetShab 29 Ramazan 1403 Arzi [Mohjat_Net].mp3
زمان:
حجم:
5.28M
#مناجات_با_خدا
#حاج_منصور_ارضی
شب آخر ماه رمضان 1403
آمد ندا که وقت اقامت تمام شد
چشمی بهم زدیم و ضیافت تمام شد
یار دلم دعای ابوحمزه الوداع
صد حیف انس ما به چه سرعت تمام شد
کم میکنیم زحمت خود را و میرویم
ای میزبان ببخش اذیت تمام شد
مانند ابرهای بهاری دلم پر است
ماه نجات و بخشش و رحمت تمام شد
ای وایِ من اگر دوباره شوم تحبس الدعا
باید چه کار کرد ماه اجابت تمام شد
هر شب به یاد صحن نجف مست میشدیم
شبهای دلنشین زیارت تمام شد
گفتند نماز و روزه و حجم فقط علیست
گفتند با علیست که دِینت تمام شد
او یکه جانشین بلافصل مصطفاست
روز غدیر بر همه حجت تمام شد
هنگام مرگ کاش بگویند در برم
دلتنگی اش به وصل شهادت امام شد
وقت وداع آمد و زینب به یار گفت
ایام زود طی شد و فرصت تمام شد
بوسه به حنجرت زدم و گریه ام گرفت
پنجاه و شش بهار چه راحت تمام شد
#وداع_با_ماه_رمضان
#محمدجواد_شیرازی
#عید_فطر #مناجات_امام_زمان
ای خیر ناله ی سحری صاحب الزمان
از درد ما که باخبری صاحب الزمان
ما ندبه های پشت سر مرکب توایم
پایان راه در به دری صاحب الزمان
دیدی نیامدی و نشد زائرت شوم؟!
شد عمر بی وفا سپری صاحب الزمان
عید آمده به سائل خود سر نمی زنی؟!
ای که امید چشم تری صاحب الزمان
عیدی ما رضایت و بخشیدن شماست
ما را نمی شود بخری صاحب الزمان؟!
حاشا که رد کنی تو کسی را که قانع است
بر یک نگاه مختصری صاحب الزمان
ثابت قدم شدن درِ این خانه با شماست
آقای سامرا نظری صاحب الزمان
امشب دعا به حال دل تنگ ما نما
از کربلا که میگذری صاحب الزمان
🔸شاعر:
#محمدجواد_شیرازی
________________________
#⃣ #واحد
#⃣ #سبک_شهادت_امام_باقر
#⃣ #شهادت_امام_محمدباقر
#⃣ #شهادت_امام_باقر
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
از سن کودکی شده غم آشنای من
باد خزان وزیده به دولت سرای من
بغض و شرر گرفته مسیر صدای من
بالا گرفته کار دل و گریه های من
اهل زمانه غصه به قلبم رسانده اند
بر روح و جان من غم و غربت چشانده اند
من را به روی مرکب سمّی نشانده اند
از زهرِ زینِ اسب ورم کرده پای من
بر روی خار سخت مغیلان دویده ام
از ابن سعد و حرمله طعنه شنیده ام
هفتاد و دو ستاره سر نیزه دیده ام
این روضه هاست گوشه ای از ماجرای من
بازار و ازدحام نرفته زِ خاطرم
آتش زِ پشت بام نرفته زِ خاطرم
بزم حرام شام نرفته زِ خاطرم
یادم نرفته چشم ترِ عمه زینبم
آتش گرفته بود ، پرِ عمه زینبم
یادِ لباس شعله ور عمه زینبم
من روضه خوان غربت عمه رقیه ام
مردم شکست، حرمت عمه رقیه ام
آه … از شبِ شهادت عمه رقیه ام
یاد غروب کرب و بلا زار و مضطرم
آن خاطرات می گذرد از برابرم
یک عمر یاد تشنگی جدِّ اطهرم
✍ #محمدجواد_شیرازی
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
سلام ماه محرم، سلام ماه حسین
سلام پرچم مشکیِ خیمهگاه حسین
هزار شکر نمردیم و فرصتی داریم
برای عرض ارادت به پیشگاه حسین
تمام عزت عالم میان روضهی اوست
چه عزتیست که هستیم در پناه حسین
نوشته فاطمه نام تمامی ما را
به لطف آمدنِ روضه، در سپاه حسین
تمام سال اگر رفتهام به بیراهه
شدم به برکت این ماه، سر به راه حسین
جواز نوکریام برترین مدال من است
جواز نوکریام داده یک نگاه حسین
شبیه کل رُسُل اذن گریه داده به من
چه منتیست بر این عبد روسیاه، حسین
شفاست تربت پاک و مقدسِ قبرش
رواست ذکر دعا تحت بارگاه حسین
دوباره بوی لباسی که غرق در خون است
رسانده است دلم را به قتلگاه حسین
**
چنان زدند به نیزه به پهلوی حضرت
رسید از ته مقتل صدای آهِ حسین
✍ #محمدجواد_شیرازی
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_سجاد_ع_شهادت
#امام_سجاد_ع_مصائب
#محمدجواد_شیرازی
▶️
چهل سال است در تب گریه کردم
چهل سال است هر شب گریه کردم
چهل سال است من بیدار ماندم
صحیفه را نوشتم روضه خواندم
چهل سال است غرق اشک و آهم
شبانه روز یاد قتلگاهم
چهل سال است خواب شمر دیدم
به دستش خنجری دیدم پریدم
چهل سال است گفتم دادِ بیداد
همیشه ظرف آب از دستم افتاد
چهل سال است تا مذبوح دیدم
نشستم بر زمین، ضجه کشیدم
چهل سال است دشت کربلایم
به یاد روز دفن و بوریایم
چهل سال است فکر اصغرم من
عزادار ذبیحی پرپرم من
چهل سال است مانند ربابم
به کام تشنه، زیر آفتابم
چهل سال است می گویم خدایا
عطا کن خیر، سهلِ ساعدی را
چهل سال است یاد شهر شامم
کنار عمه ها در ازدحامم
چهل سال است بر زخمم نمک خورد
بمیرم عمه ام زینب کتک خورد
چهل سال است می گویم رقیه
زنم بر دست می گویم رقیه
چهل سال است در بزم شرابم
به یاد خیزران خانه خرابم
چهل سال است می سوزد وجودم
به روی ناقه با غل بسته بودم
چهل سال است داد از سنگ دارم
به روی خود نشان از چنگ دارم
نگو این زهر امانم را بریده
چهل سال است عمرم سر رسیده
⏹
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_ورود_به_شهر_شام
به سوی یار از ندارها سلام میرسد
خوشیم این سلامها به آن امام میرسد
شدیم بی نصیب از نظارهی رخش ولی
نگاه لطف او به ما علی الدوام میرسد
عطای یار و منعِ بخششاش یکیست باطناً
صلاح ماست هر دوتاش...، هر کدام میرسد
بریده میشود نخِ توسل اهالیاش
به پای سفرهای که لقمهی حرام میرسد
از این طرف گناه ما فقط به سوی او رسید
از آن طرف همیشه لطف و احترام میرسد
همین که بر دعا دو دست خود بلند میکند
به قلب ما همان دقیقه التیام میرسد
دلِ شکسته! از غریبیِ عقیله صبر کن
میآید آن امام و وقت انتقام میرسد
::
فدای دختر علی که با قد خمیدهاش
محلهی یهودیانِ شهر شام میرسد
چقدر کارِ این بزرگزاده سخت میشود
در آن زمان که کاروان به ازدحام میرسد
گرسنهاند کودکان و رو به کس نمیزنند
اگرچه بوی نان تازه بر مشام میرسد
✍ #محمدجواد_شیرازی
#شهادت_امام_حسن_علیه_السلام
#آخر_ماه_صفر
جانم فدای آن امامی که غریب است
از سنگ قبر کوچکی هم بی نصیب است
یک روضه خوان یا شاعری پیشش نمانده
خاکی است قبر و زائری پیشش نمانده
نان کریمی حسن را خورد تاریخ
روز وداعش را ز خاطر بُرد تاریخ
هفتِ صفر روز غم و حزنی عظیم است
مَردم... زمان داغ آقایی کریم است
بی مهریِ این قوم، تنها ساخت او را
حتی امیر لشگرش نشناخت او را
سردارهایش غیر زر چیزی ندیدند
سجاده را از زیر پاهایش کشیدند
گرچه میان خیمه اش تنهای تنهاست
درد حسن تنها همان جریان زهراست
دیوار سنگی... تو بگو او چه کشیده؟!
درد عظیمی بین آن کوچه کشیده
یک روز خوش دیگر ندید از آن دوشنبه
موی سرش هم شد سپید از آن دوشنبه
مردی که روزی فاتح جنگ جمل شد
ایام سخت غربتش ضرب المثل شد
وای از هوای خانه ای که سرد باشد
مظلوم یعنی همسرت نامرد باشد
مظلوم یعنی هی بیافتی برنخیزی
خونِ جگر را روی دامانت بریزی
مظلوم یعنی تشنه باشی آب خواهی
بر خود بپیچی در کنار روسیاهی
وقتش شده تا که حسینش را بجوید
با کام خشک و خونی اش لا یوم گوید
مانند آن تشییعِ سختِ مادرانه
ای کاش تشییع تنش می شد شبانه
وقت نمازش یک سواره فتنه کرده
فتنه گر یثرب دوباره فتنه کرده
آن زن که نفرین خدا دائم بر او باد
دستور بر قوم کمان داران خود داد
آورده شیخ عباس آن شیخِ مقید
تیر نخستین را خودِ ملعونه اش زد
جسمی که روزی روی دوش مصطفی بود
حالا اسیر مردمانی بی حیا بود
از تیرها یکباره شد یاقوت، خونی
دیوارهای کوچه و تابوت، خونی
دیگر حسینش جز دو چشم تر ندارد
غارت زده یعنی حسن دیگر ندارد
✍️#محمدجواد_شیرازی