eitaa logo
ذاکرین آل الله
360 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2هزار ویدیو
446 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
۳ دوباره روز عاشورا رسیده بریزد شیعه اشک از هر دو دیده حسین نور دو عین است غریب عالمین است حسین جانم حسین جان۲ حسین فاطمه تنهاست امروز اسیر لشکر اعداست امروز به نیزه تکیه گاهش به خیمه ها نگاهش حسین جانم حسین جان۲ به سنگ کینه بشکستند جبینش به خون آغشته شد روی منیرش همه نامرد هستند دل زینب شکستند حسین جانم حسین جان۲ تن فرزند زهرا روی خاک است تمام پیکر او چاک چاک است رسید شمر سیه دل نشسته در مقابل حسین جانم حسین جان۲ به مقتل شمر دون خنجر کشیده سر فرزند زهرا را بریده به خیمه دخت حیدر زند بر سینه و سر حسین جانم حسین جان۲ بدیده عابدین این غم ز خیمه سر بابش حسین بر روی نیزه جهان ماتمسرا شد پر از خون کربلا شد حسین جانم حسین جان۲ تمام غنچه ها از شاخه چیدند غزالان حرم را سر بریدند زدند آتش به خیمه همه سرها به نیزه حسین جانم حسین جان۲ رسد از علقمه عطر گل یاس فتاده بر زمین دستان عباس دو دست او جدا شد به راه دین فدا شد حسین جانم حسین جان۲ .
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه زمینه - ظهر عاشورا و امام حسین علیه السلام - سبک من که اعتبارم... السلامُ عَلی قَتیلَ العَبَرات السلامُ عَلی اَسیرَالکُرُبات امیرِ بی‌کفن صد پاره‌تن دور از وطن وای نداری پیرُهن باشد سرت دور از بدن وای حسین وای وای وای (۴) سرورِ دو عالم چرا سر نداری بمیرم امیرم که مادر نداری چه آمد بر سرِ تو پیشِ خواهر پیشِ مادر نشسته چکمه‌یِ شمرِ ستمگر روی پیکر حسین وای وای وای (۴) الهی میانِ... روضه ها بمیرم در کرب و بلایت عاشورا بمیرم الهی لحظه‌یِ جان دادنِ نوکر بیایی تو بالای سرم ای کشته‌یِ بی سر بیایی حسین وای وای وای (۴) .👇
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم - سبک هر کسی که یه بار اومد روضه... تو اِهدناَ الصّراطِ دنیایی سفینة النجاتِ عقبایی دنیا ندیده و نمی بینه تا قیامت مثلِ تو آقایی افتادی رو زمین و می گیری دستِ منِ افتاده از پا رو با نگاهت می رسونی حتماً... این اربعین به کربلا ما رو سلامُ الله سلامُ الله سلامٌ عَلی ساکنِ کربلا حسین جانم (۴) حسین جانم حسین جانم حسین جانم هر نفسی که نذرِ روضهَ‌ت شد بوی خدا می گیره واللههِ کرب و بلای تو حرمَ الله بیرقِ تو بیرقِ اَللههِ سرت به روی نیزه بالا رفت سرم بلنده پای این پرچم تا قیامِ قیامت آقاجون میگم حسین خیلی دوسِت دارم سلامُ الله سلامُ الله سلامٌ عَلی قَتیلِ عاشورا حسین جانم (۴) حسین جانم حسین جانم حسین جانم .
برادر... نبینم که بی کس شدی بین صحرا بمیرم که خشکه لبات پیش دریا داری میری بین یه لشکر تو تنها برادر.... بیا تا که بوسه زنم حنجرت رو کنم من عمل خواهش مادرت رو بیا تا که آروم کنی خواهرت رو نگاه کن خواهر رو که دلشوره داره داری میری بعدت میشم من بی چاره بازم آروم کن این نگاه مضطر رو به همراهت داداش نبر انگشتر رو حسین جان ای مظلوم..... 🌸🌸🌸🌸🌸 برادر.... منم بر روی تل، تو در قتلگاهی تو تنهاییو دورته چند سپاهی غریب علی اینقده بی پناهی برادر..... نبینم میون یه لشکر اسیری چرا بی علمدار و یار و نصیری زیر قلب تو بدجوری رفته تیری جلو چشمای من به پیشونیت خورد سنگ تو رو گیر آوردن توی گودال تنگ یکی زد با کینه یه نیزه تو پهلوت حنا شد با خونت سپیدی گیسوت حسین جان یا مظلوم..... 🌸🌸🌸🌸🌸 تو گودال... چقد نیزه رو نیزه خورده تن تو شده جنگ ،سر غارت پیرهن تو زیر سنگ ونی،سخت شده دیدن تو تو گودال... شده نامرتب چقد پیکر تو بریده شده از قفا حنجر تو توی دست شمر لعینه سر تو دویدم تا مقتل روی خار صحرا میون خاک وخون تو رو کردم پیدا تو ای یاس زهرا شدی از چی پرپر زدم بوسه ای وای به رگهای حنجر حسین جان یا مظلوم..... 🌸🌸🌸🌸🌸 تو گودال.... تن پاره پارَت زیر دست وپا رفت زیر نعلای تازه ی مرکبا رفت تنت دنبال مرکبا هر کجا رفت سر ِتو توی خورجین خولی بی حیا رفت روی نیزه ها سمت شام بلا رفت توی مجلس باده ی دشمنا رفت نوامیس تو رفت توی بزم دشمن لب تو پاره شد جلوی چشم من لب تو خونی شد با چوب اون جلّاد میون بزم شام رباب از پا افتاد حسین جان یا مظلوم..... ✍عبدالمحسن .👇
. و این بار آخر است منم روبه روی تو تو سوی من نشستی من هم به سوی تو کفراست کفر اگر که بهشت آرزو کند وقتی نشسته زینب تو پیش روی تو گریه امان نداد که ما درد دل کنیم جان میرود زچشم من از گفتگوی تو ای جان من مفارقت از جسم من مکن من روبه قبله ام به خدا روبه روی تو بوسه به حلق تو که زدم شمر خنده کرد ای کاش خنجری نرسد بر گلوی تو برروی تل نشستم و دیدم که ریختند با تیغ و سنگ و دشنه و نیزه به روی تو یک نیزه آه آمد و نگذاشت ضربه اش تا جوشد از گلوی تو راز مگوی تو در زیر دست و پایی و گم کرده ام تورا در زیر دست پایم و در جستجوی تو سی پاره تن تو زهم مو به مو گسست آشفته گشته پیکرتو مثل موی تو چیزی نمانده ازتن تو تا بغل کنم دربین سینه ماند فقط آرزوی تو ✍ .
. وقتی که ارباب از عطش می رفت از حال از دور زینب دید، شمر آمد به گودال چشم پلیدش را درشت و ریز میکرد ای کاش قاتل خنجرش را تیز میکرد با پنجه های شمر، موی سر به هم ریخت اعصاب او را کُندی خنجر به هم ریخت با تیزی چکمه به اطراف تنش زد بالای ده ضربه فقط بر گردنش زد ای کاش روی سینه اش با پا نمی رفت با زانویش بر گردن آقا نمی رفت هی مشت بر روی گُلی پژمرده میخورد هی ضربه بر آن حلقِ نیزه خورده میخورد بدجور دنیا را به کامش زهر کردند نامردها ارباب ما را نحر کردند ای کاش تنهاییِ آقا راهِ حل داشت بر پیکرش سی و سه نیزه لااقل داشت... میزد سنان با هر بد و بیراه و اخمش... روی هزار و نهصد و پنجاه، زخمش او را به آه غربتش وابسته کردند آقای ما را بین مقتل خسته کردند با آن سر و ریشی که خون کرده خضابش هی مسخره کردند و هی دادند عذابش لب های خشکش، عطر باران دعا داشت آنجا فقط دلواپسی خیمه را داشت خیلی جسارت، شمر بر ارباب مان کرد با چکمه پشتش را به سمت آسمان کرد سنگینی اش را باز، روی پیکر انداخت سر را برید و روبروی خواهر انداخت با نیزه و خورجین دوباره سر به هم ریخت او را صدای نالهء مادر به هم ریخت .
. یه نصفه روزه بینِ گودالی ، تو بی حالی۲ چرا نمیشه قتلگاه خالی ، تو بی حالی۲ از درد پهلوهات چه می‌نالی ، تو بی حالی۲ گریونِ تو رَبِّ مُتِعالی ، تو بی حالی۲ این همه ی جونِ منه ، که زیر دست و پا داره جون می‌کَنه این همه ی جونِ منه ، که داره از تشنگی پرپر می‌زنه این همه ی جونِ منه ، زیرِ پای شِمره و خونین دَهَنه این همه ی جونِ منه ، تمام جون من توی این بدنه! یکی نگفت خون خداست ، تمومِ زندگیمه زیر دست و پاست یکی نگفت خون خداست ، این بدنی که اینجا زیر نیزه‌هاست یکی نگفت خون خداست ، که اینجور اعضای تنش جُدا جُداست یکی نگفت خون خداست ، امامِ معصوم مگه جاش توو قتلگاست وای ای وای ای وای ای وای ای وای  دورت به پا شده چه جنجالی ، تو بی حالی۲ نَمونْد ازت دیگه پر و بالی ، تو بی حالی۲ فدات بشم که خسته احوالی ، تو بی حالی۲ چه دردیه توی کهنسالی ، تو بی حالی۲ این نَوِه‌ی پیغمبره ، خدا الهی از شماها نَگْذره این نَوِه‌ی پیغمبره ، زجرش نَده کار و تموم کن یه سَره این نَوِه‌ی پیغمبره ، از دستتون اینجوری چشمونِش تَره این نَوِه‌ی پیغمبره ، یکی می‌خواد پیراهنش رو بِبَره میگم که عالَم بدونه ، مادَرِشه که داره روضهْ می‌خونه میگم که عالَم بدونه ، گناه داره می‌زنیدِش بی بهونه میگم که عالَم بدونه ، جُرمِش چیه حسین کسی نمی‌دونه میگم که عالَم بدونه ، تو رو خدا نذارید عریان بمونه وای ای وای ای وای ای وای ای وای  برام دیگه نَمونده آمالی ، تو بی حالی۲ ای کاش نبینمت که پامالی ، تو بی حالی۲ از صورتت نمونده تمثالی ، تو بی حالی۲ پاشو اگه نداره اشکالی ، تو بی حالی۲ الهی که جون بِکَنی ، که حرمت برادرم رُو می‌شْکَنی الهی که جون بِکَنی ، مگه چیکار کرده که اینطور می‌زنی الهی که جون بِکَنی ، رهاش بکن دیگه نمونده بدنی الهی که جون بِکَنی ، که هیچ کس و اینجوری دیگه نزنی الهی زابِرا بشی ، آخه چرا دیگه موهاش و می‌کِشی الهی زابِرا بشی ، الهی هیچ وقت نبینی خیر و خوشی  الهی زابِرا بشی ، بعد از حسین باید منو هم بکشی الهی زابِرا بشی ، حسین و می‌زنی پِیِ ثوابِشی وای ای وای ای وای ای وای ای وای  تن شریفِت شد لگدمالی  ، تو بی حالی۲ هی ضربه می‌زنن مُتِوالی  ، تو بی حالی۲ با اینکه می‌دونم سَبُک بالی ، تو بی حالی۲ برام دیگه نمونده اِجلالی ، تو بی حالی۲ می‌بینی دوره از وطن ، ولش کنید دیگه چی مونْد ازین بدن می‌بینی دوره از وطن ، اینجوری با نیزه به گَردَنِش نزن می‌بینی دوره از وطن ، نزن با سنگْ به صورتِ امام من می‌بینی دوره از وطن ، کاش لااقل تَنِش نَمونه بی کفن  اشکِ دو چشمم و ببین ، مردونگی بکن اگه نداری دین! اشکِ دو چشمم و ببین ، مقابلش آب و نریز روی زمین اشکِ دو چشمم و ببین ، ای بی شرف رو سینه ی حسین نَشین اشکِ دو چشمم و ببین ، ای ساربون تو لااقل نکن کمین! وای ای وای ای وای ای وای ای وای  ✍ 👇
. نه از لباس کهنه ات نه از سرت شناختم تو را به بوی آشنای مادرت شناختم تو را نه از صدای دلنشین روز های قبل که از سکوت غصه دار حنجرت شناختم تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را میان پاره پاره های دفترت شناختم قیام در قعود را، رکوع در سجود را من از نماز لحظه های آخرت شناختم غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را به روی نیزه، از سر منورت شناختم شکست عهد کوفه... این گناه بی شمار را به زخم های بی شمار پیکرت شناختم تو را به حس بی بدیل خواهر و برادری به چشم های بی قرار خواهرت شناختم اگرچه روی نیزه ای ولی نگاه کن مرا نگاه کن..منم..سکینه.. دخترت..شناختی؟ ........... تو خواستی اگر که خدا را شناختم در روضه‌ی تو راه شفا را شناختم .............. در حُسنتان جمال خدا را شناختم نام پدر نبرده شما را شناختم .......... @navaye_asheghaan
. غم بی کسی هات ، غم زینبه تو افتادی از زین، بلند مرتبه ... همون سینه ای که نبی بوسه زد حالا فرش زیر سم مرکبه .... لگد مال شدی پیش چشم رباب می ریختن جلوی چشای تو آب ما از روضه ی نعل فقط می شنویم بزار سنگ، زیر نعل میشه آسیاب این سینه گهواره ی نابه آرامش طفل ربابه جای بچه وقتی بشه نرم میخوابه بند دوم ته قصه رو بد رقم می زنی آتیشی به قلب حرم می زنی مگه توی مقتل وضو داری که با چکمه رو سینه ش قدم می زنی هیاهو و جنجال تو مقتل نکن غم قتلگاهو مفصل نکن با یه خنجر تیز بیا لااقل قراره ببُِرّی ، معطل نکن ... دست و پا زدن هاشو دیدی بی مروت بازم بریدی بنیه های مادرش رو  شنیدی .👇
🏴 علیه السلام عجل الله تعالی فرجه 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ عزا عزای گوداله ، عجل فرج اباصالح 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ چقد توو سینه غم داری ، هنوز غریب و بی یاری الان هزار و چند ساله ، برا حسین عزاداری فدای اون شال سیاهت با روضه های قتلگاهت گریه‌م می‌گیره ۲ جدت رُو تشنه سر بریدن چه بد به خاک و خون کشیدن عالم بمیره ۲ عزا عزای گوداله ، عجل فرج اباصالح 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ همیشه اشک تو جاری ، براش همیشه غمباری هزار و نهصد و پنجاه ، زخم و جراحت کاری از گریه های روز و شبهات برای عمه جانِ سادات گریه‌م می‌گیره ۲ محاله توو هیئت نباشی صورت توو روضه می‌خراشی عالم بمیره ۲ عزا عزای گوداله ، عجل فرج اباصالح 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بخونید آیه زِلزال ، قیامته تهِ گودال برای خون به پا کردن ، شمر اومده به استقبال! تا نیزه نیزه روی هم ریخت تمامِ صورتش به هم ریخت فرزند مولا ۲ از قتلگاه بیرون نِمیره یکی بِره شمر و بگیره  آه و واویلا ۲ عزا عزای گوداله ، عجل فرج اباصالح 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ رفته حسین دیگه از حال ، قیامته تهِ گودال لگد به پیکرش می‌زد ، ای وایِ من زبونم لال بیچاره کردش عالمینو رفتش رو سینه ی حسینو زد ناله مادر ۲ صبر از دلِ ملائکه بُرد دوازده ضربه پشته هم خورد از کهنه خنجر ۲ عزا عزای گوداله ، عجل فرج اباصالح 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ از تیر و نیزه مالامال ، قیامته تهِ گودال شد شَرحه شَرحه یک پیکر ، به دستِ عده ای قَتّال از روی عمد کردن مُعطّل سه ساعته تموم توو مقتل  دادن عذابش ۲ این لحظه ها چه سخت شدن طی دوباره نیزه میزدن هِی واسه ثوابش ۲ عزا عزای گوداله ، عجل فرج اباصالح . 👇
. ۱۴۰۴ ▪️بنداول▪️ آتیش زدی با غم نگاهت به سینه من عزیز زهرا تو تکیه گاه منی عزیزم اگر بیفتی می افتم از پا چرا از دورمون نمی رن تو رو می خوان ازم بگیرن ای وای ای وای چرا قلبم نمی شه آروم داری می ری حسین مظلوم ای وای ای وای بگو داری توی این بیابون ما رو به کی می‌سپاری عزیزم بگو تک و تنها بین لشگر بی تو چه خاکی به سر بریزم تو گودالن حسین خولی و حرمله می‌بینم موی تو تو دست قاتله مهلا مهلا حسین ▪️بنددوم▪️ رسیده انگار دم جدایی زمون بوسه به حنجر تو دیدم تو رویا می غلتی تو خون میاد یه لشکر رو پیکر تو می‌ریزن عده ای تو گودال می شه داداش تن تو پامال ای وای ای وای می‌ ره نیزه به پشت و پهلوت میشکنه فرق و دست و بازوت ای وای ای وای تو رو می‌کشن رو خاک صحرا له می‌شه تنت با سم اسبا پیراهن تو می ره به غارت می‌مونه تنت عریان رو خاکا دیدم به روی نیزه سرت رو دست ساربون انگشترت رو مهلا مهلا حسین علیه_السلام ✍ 👇
. مثل یک شیشه ی عِطری که درش وا شده بود سر جدا از بدن زاده ی طاها شده بود گشت آکنده ز عِطرش همه ی دشت بلا بر لب جن و ملَک بانگ خدایا شده بود لاله هایش همه پرپر شده آغشته به خون باغبانی که بهارش همه یغما شده بود عِطرش آمیخت چو با رایحه ای با گل یاس قتلگَه خواستگه ناله ی زهرا شده بود زینب آمد که سرِ سرو به دامان گیرد لیک سر بهر سر نیزه مهیا شده بود جای یک بوسه نَبُد بر تن آن سرو بلند و گلو بوسه گه خنجر اعدا شده بود تا به رگ های بریده سر خود را بنهاد عالمی غرق در آن صحنه ی زیبا شده بود و در آن لحظه که زینب همه زیبایی دید گشت هنگامه به پا محشر کبری شده بود آفرینش همه میرفت شود کُن فیکون عرش لرزید و فلک هم کمرش تا شده بود زین مصیبت چو ز احجار زمین خون جوشید آسمان گریه کنان زین غم عظمی شده بود شیشه ی عطر تنش خرد و درش گم شده بود همچو تسبیح که پاشیده ی اعضا شده بود بر سِنان تا که سَنان زد سر پر خون حسین در دل زینب غم دیده چه غوغا شده بود کس ندانست در آن لحظه به زینب چه گذشت آه از آن شیشه ی عِطری که درش وا شده بود ✍ .