🏴🏴
#روضه_امام_علی_ع
#شب_نوزدهم
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_قدر
#روضه و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام
#مداح: حاج حیدر خمسه 👌😭
◾️◾️◾️◾️◾️
∞═↷↭↶༺┄═∞
این مرد که در گوشۀ بستر نگران است
والله که مظلوم ترین مرد جهان است
از زندگی پُر غم خود سیر شد امشب
خیبر شکن از قصه زمین گیر شد امشب
خورشید دلش خون شدُ ماه زمین خورد
سخت است بگویم اسدالله زمین خورد
بعضیا میگن کجا زمین خورد ؟!.. میگم الان برات .. زیرِ بغل هاشو پسراش گرفتن، نزدیکایِ خونه رسیدن دست امام حسن و امام حسینُ کنار زد ، عرضه داشتن چه میکنید بابا؟!! فرمود خونُ پاک کنید از سر و روم .. بزارید خودم رو پاهام بیام .. زینب اگه منو اینجور ببینه میمیره .. تا رهاش کردن ، خورد زمین .. این بارِ اول نبود که تو کوچه زمین میخورد .. شاید این روضه صدا گریۀ زن ها رو بلند کنه نزارید صداشون برسه .. اولین بار که کوچه زمین خورد ، بچه ها خبر دادن مادرمون دیگه نفس نمیکشه .. از مسجد تا خونه راهی نبود نوشتن سه بار عبا گرفت زیرِ پاش با صورت زمین میخورد پامیشد صدا میزد فاطمه م ...
خورشید دلش خون شدُ ماه زمین خورد
سخت است بگویم اسدالله زمین خورد
در بستر مظلومیت آقای حنین است
این مردِ جگر سوخته بابای حسین است
*یه خاطره بگم از یه شهید گریزِ روضه مُ از اینجا باشه .. شهید عباس صابری از شهدای دفاع مقدسِ ، تو عالم رویا امیرالمومنینُ دید حضرت فرموده بودن تو میای پیش ما خیلی زود، عرضه داشت آقا چه جور؟!! زمانِ جنگِ؛ حضرت فرموده بودن میری فلان لشکر پیش فلان مسئول میگه اعزامت کنن؛
الله اکبر .. یعنی میشه امشب یه امضا هم برا ما بزنی آقا .. نمیگم اون که به شهدا دادی به منم بده من به این حرفا نمیام .. امشب اومدم دلمُ آروم کنی .. من گریه نکنم میمیرم .. گفت امضات رو زدیم تو مالِ مایی ، فردا میری پیشِ فلانی میگی منو بابام فرستاده ..
دیدی وقتی میری نجفم، دم در زبونت به هیچ چی نمیچرخه .. یهو میگی سلام بابا ..
فرمانده ش میگه اومد لشکر ما رو پیدا کرد گفت قراره من بیام تو نیروهای شما ، قبولش نکردن گفتن ما اینجور که نیرو جذب نمیکنیم .. گفت منو بابام فرستاده .. دیشب امیرالمومنین نشانی شما رو داد .. میگه یهو بهم ریختم به خودم اومدم ، گویا یه جوری به اونم یه نشانی دادن .. پذیرشش کرد ، اعزام شد ذی الحجه رسید به جبهه ها و خط مقدم ، چله گرفت .. بهش گفتن شب هفتم محرم پیشِ مایی ، عاشورا تشییع جنازه تِ .. روزِ عاشورا تشییع شد بدنِ این شهید .. جانم به این روزی ..
میخوام بگم عباس صابری ، تو عاشورا تشییع شدی اما خبر داری بدنِ آقات سه روز و سه شب رویِ ربگِ بیابان ..
بر تاول به روی تنت گریه ام گرفت
بز خشکی به رویِ لبت گریه ام گرفت
ای حسین ...
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
🏴🏴
#روضه_امام_علی_ع
#شب_نوزدهم
#ماه_رمضان
#روضه و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام
مداح#حاج محمد طاهری 👌
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
طرف اومد بره دید آقا امیرالمومنین سفرش پهنه، گفت آقا مهمون نمیخوای؟!
حضرت فرمود تو نمیتونی از غذای من بخوری گفت چرا نمیتونم شما میخوری من نمیتونم!
تا اومد دندون به این نون بزنه انگار میخواست دندونش بشکنه گفت: آقا این چه نونیه؟ حضرت فرمود من که گفتم تو نمیتونی بخوری اما دست خالی نمیری الان معرفیت میکنم یه جاسفرش پهنه همه چی سرسفرش هست برو اونجا دست خالی نمیری، نشونی داد رفت نشست سر سفره امام حسن .. آقا دید یه لقمه میخوره یه لقمه کنار میزاره" گفت عزیزم میخوای ببری ببر برا چی کنار میزاری؟!
گفت تو راه میومدم یه آقایی یه نونی داشت میخورد نزدیک بود دندونم بشکنه میخوام برای اون ببرم .. حضرت شروع کرد به گریه کردن گفت سفره برای اون آقاست ..
الهی بمیرم امشب خونه دخترش بود، یه خورده نمک آورد شیر آورد حضرت فرمود دخترم کی دیدی بابات با دو جور غذا افطار کنه؟! میگه اومدم گفتم خوب حالا بابا ناراحت میشه، ظرف نمکُ برداشتم فرمود نه بزار نمک باشه شیرُ بردار ببر انگار آقا میدونه بچه یتیما شیرمیارن چند روز غذاش فقط شیره ..
میگه دیدم بابا افطار کرد،اومد تو صحن خانه هی نگاه به آسمون ها میکنه، هی صدامیرنه: انا الله واناالیه راجعون ..
گفت بابا یه شب مهمون دخترت شدی دلم وخون کردی چرا انقدر آیه استرجا میخونی بابا .. صدا زد دخترم دیگه وقتشه خیلی وقته منتظر یه همچین لحظه ای ام .. دلم برای مادرت خیلی تنگ شده ..
حیوانات سر راهشُ گرفتن، مرغابی ها هی میومدن عبایِ آقا رو میکشیدن، خیلی عجیبه والله آقایی که سفارش مرغابی ها رو کرد به دخترش سفارش مارونمیکنه؟!..
از آبُ غذاشون گفت یادت نره دخترم دوباره اومد جلو در، قلاب در جلوی آقا رو گرفته اشیا همه میخوان یه کاری کنن مولا نره به سمت مسجد ..
آخ بمیرم .. هرجوری بود خودشُ رسوند مسجد بالایِ ماذنه رفت اذانُ گفت خود حضرت اومد قاتلُ بیدار کرد فرمود: اینطوری که خوابیدی خوابِ شیاطینِ ..
الهی بمیرم عجب نمازی خوند .. هنوز اونایی میرن محراب مسجد کوفه کآن آخرین نماز علی رو میفهمن روح اون نمازِ آخر مولا هنوز تو مسجد کوفه هست، چنان نانجیب ابن ملجم ملعون با شمشیر بر فرقش .. گفت:
ای تیغ همیشه بی خبر می آیی
یک روز به شکل میخ در می آیی
امروز تو شمشیری و فردا قطعاً
در قالب یک تیر سه پر می آیی
یک مرتبه کم شتاب باشی خوب است
با قاعده با حساب باشی خوب است
فکر دل فاطمه نبودی اما
فکر جگر رباب باشی خوب است
ناگهان دریای خون محرابُ منبر را گرفت
جوی خون سرچشمه ساقی کوثر را گرفت
تیغ آن ملعون به یک ضربت دو جا آمد فرود
هم علی جان داد هم جان پیمبر را گرفت
یک برادر سر به روی سینه بابا گذاشت
یک برادر نیز بر زانوی خود سر را گرفت
جامعه بعد از امیرالمومنین گمراه شد
چون خدا از مردم ناشکر رهبر را گرفت
حضرت سر داخل چاه می کرد میگفت خدا اینا لیاقت علیُ ندارن .. علیُ از این مردم بگیر .. هرکی لایقشونِ بر اینا حکومت بکنه .. برو تاریخُ بخون ببین بعد علی چه کسی حاکم شد .. همون که تو کوچه شمشیر به بازوی فاطمه زد تا مغیر اومد کوفه زینب گفت داداش بیا از این کوفه بریم .. حسن جان من دیگه اینجا نمیمونم ..
جامعه بعد امیرالمومنین گمراه شد
چون خدا از مردم ناشکر رهبر را گرفت
وقت رفتن سوی مسجد میخ در مانع نبود
دست زهرا بود آنکه شال حیدر را گرفت
دست زهرا تا قیامت حافظ جان علیست
مثل وقتی که میانِ شعله ها در را گرفت ..
*میخوام بااین یه بیت روضه مُ بخونم:*
تکیه ی زینب نباید متکی باشد به غیر
پس نباید بازوان این دلاور را گرفت
تا جلوی درخونه یه طرف زیر بغلشُ امام حسن گرفته، یه طرف ابی عبدالله.. اما تا در خونه رسیدن حضرت فرمود زیر بغل هامُ رها کنید .. چرا باباجان؟!
فرمود نمیخوام زینب منو با این حال ببینه .. فکر نکنی فقط علی به فکر دل زینب بود! مادرش زهرا هم وقتی تو بستر بود همین امیرالمومنین کنار بستر نشسته بود داشت گریه میکرد، عرضه داشت علی جان نمیگم گریه نکن گریه کن اما نگاهت به در باشه زینبم نیاد تورو با این حال نبینه .. همه مراعات دل زینبُ کردن .. بعضی ها نوشتن پاره های جگرش داخل تشت بود تا صدای پای خواهر شنید فرمود ببرید خواهر نبینه ..
همه میدونستن این خواهر چی قراره ببینه همه منتظر این لحظه بودن ، همه دل نگران این لحظه بودن، یه لحظه اومد بالای گودال نگاه کرد:
والشِمرُ جالس علی صَدرِک ..
◾️◾️◾️◾️◾️
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#حاج_محمد_طاهری
#ماه_مبارک_رمضان
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•دل کوفه می لرزه....
#سینه زنی وتوسل به امیر المؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدراجراشده#شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دلِ کوفه میلرزه
شبیه صبح محشر
شده غوغا، دمِ آخر
شده آشوب چرا امشب؟!
دل این شهر، دل عالم
سکوتِ شهر نفس گیره
دلا غرقِ غم و ماتم
میره مسجد تک و تنها
امام عالَمِ بالا
روی لب هاش پر از نجوا
هنوزم میگه یا زهرا...
امان ای دل...امان ای دل...
غُربت عم اوغلون اِتدی
غم آشناسی زهرا..
چَتین توتدی، منه دُنیا
آخیر گوز یاش یوخُم یولداش
کم آز قالدی قلبیمی بولسون
خانیم خانیم منم جانم
دعا ائله حیدرین اولسون
بومَردمانان یورمولاشام
بولوت میثلی توتولموشام
سَنه بَتر دارخیماشام
امان ای دل ..امان ای دل
بو کوفنی تاندیم
ذره وفاسی یوخدی
ولی برعکس غمی چوخدی
بو امت که بو مُدَدته
علینی چوخ اتدیلر خسته
گورورم که حسینیمی
یاتورداجاخلار کولن اوسته
بوکوفده اولار طوفان
منیم اوغلوم اولر عطشان
یارالی پیکرهَ اولسون
آتاسی مُرتضی قوربان
امان ای دل ..امان ای دل
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#ماه_مبارک_رمضان
#كربلايي_مهدی_رسولی
#شب_قدر
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•تب گرفته تمام جسم....
#روضه و توسل به امیرالمومنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده #شب_نوزدهم ماه مبارک رمضان به نفسِ سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بریم در خونه ی مولا...اما نه بذار بریم در خونه ی دخترش آخه امشب علی خونه ی دخترش مهمون بوده..هی میدید بابا میره وسط حیاط به آسمون نگاه میکنه.."إِنَّـا لِـلَّـهِ وَ إِنَّـا إِلَـیْـهِ رَاجِـعُـونَ" هی زیر لب میگه دارم میام..دوریمون دیگه داره تموم میشه..اومد وسط حیاط باباجان با کی داری حرف میزنی؟ بعد این همه وقتم که اومدی خونه ی دخترت نمیای بشینی چرا اینجوری میکنی بابا!؟ فرمود: دخترم امشب شب وصله منه...خیلی دلم برا مادرت تنگ شده...
خدا حافظی کرد راه افتاد..همچین که اومد از در بیرون بره دید این مرغا دور حضرت روگرفتن...میفهمن امیرالمومنین کجا داره میره.خیلی عجیبه میگه امیرالمومنین به دخترش سفارش مرغابیا روکرد. گفت اینارو بهشون آب و غذا بده...
تا اومد بره لباسش گیر کرد به دستگیرهٔ در حضرت لباس رو از دستگیره درآورد. نمیدونم شاید اونجا زمین نشست..آهی کشید..چی شده؟ علی نگاش به در افتاد..اینجا لباس علی به در گیر کرده اما یهو دلش رفت سی سال پیش..اون لحظه ای که فاطمه اش پشت دره.. *
تب گرفته تمام جسم مرا
همهجا را سیاه میبینم
کاش زهرا عیادتم بکند!
او بیاید برای تسکینم
گرچه بستند باز میریزد
خون دل از شکاف زخم سرم
زخم شمشیر قاتل من نیست
داغ ناموس مانده بر جگرم
سهم من از تمام این دنیا
غصه و حسرت و بداقبالیست
دور بستر حسین هست و حسن
جای محسن کنارشان خالیست
من که مرد نبردها بودم
یک جراحت مرا ز پا انداخت
وای از فاطمه که حوریه بود
پنجه بر گونههاش جا انداخت
برو قنبر میان هرکوچه!
بگو از حال و روز غمبارم!
کودکان یتیم کوفی را
با خبر کن که کارشان دارم!
این حسین است چهرهی او را
ای پسربچه ها نگاه کنید!
سر رخت و لباس او نکُند
کشمکش بین قتلگاه کنید!
سنگ از روی بامها نزنید
هر زمان که اسیر آوردید
صدقه دست زینبم ندهید
کودکانی که شیر آوردید
آه و نفرین من به کوفه اگر
از سَری مَعجری ربوده شود
وسط ازدحام جمعیت
نکند دختری ربوده شود!
صاحبان تنور بعد از این
به سر آفتاب رحم کنید!
اهل کوفه وصیتم این است
به عروسم رباب رحم کنید!
نیزه میرفت و برمیگشت
چشماش باز و بسته میشد
هرکس توی مقتل اومد
اونقدر میزد خسته میشد
زود راحتش کنید
رو تنش پا نذارید
کمتر اذیتش کنید
پیراهنش رو نه میدونید کیه
میخواید هتک حرمتش کنید
بالحسین..الهی العفو...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#ماه_مبارک_رمضان
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
#شب_قدر
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
🔸پیشانى عدل و عدالت را شکستند
🔸آن دسته اى که با على پیمان ببستند
شب نوزدهم ماه مبارک رمضانه،
شب ضربت خوردن آقامون امیرالمومنینه...
🔸یا رب چه صبحى در پى شب هاى او بود
🔸«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» بر لب هاى او بود
مثل امشبی امیرالمومنین...
مهمان دخترش ام کلثومه...
خیلی خوشحال بود خانم ام کلثوم...
آخه باباش امیرالمومنین مهمانشه...
سفره افطار رو پهن کرد... یکطرف ظرف شیر رو گذاشت... یکطرف نان و نمک...
صدا زد: دخترم...
تا حالا کی دیدی...
بابات سر سفره ای بشینه...
دو تا خورشت داشته باشه...
تا بی بی اومد ظرف نمک رو برداره...
صدا زد: دخترم ظرف شیر رو بردار...
امشب میخوام با نان و نمک افطار کنم...
🔸وقتی که با نان و نمک افطار میکرد
🔸انگار که، با فاطمه دیدار میکرد
امشب حال و هوای دیگه ای داره مولا...
هی نگاه به سمت آسمان میکنه...
صدا میزنه...
انا لله و انا الیه راجعون
نزدیکای اذان صبح حرکت کرد به طرف مسجد...
🔸سمت مسجد میرود امشب بدون فاطمه
🔸سمت مسجد میرود آرام بی کوثر علی
🔸جای زهرا خالی است آری اگر که زنده بود
🔸 مطمئنم راه را می بست زهرا بر علی
امشب... مردم کوفه...
برا آخرین بار...
صدای اذان امیرالمومنین رو شنیدند...
همچین که از بالای ماذنه اومد پایین...
درمحراب عبادت ایستاد...
نماز عجیبی خواند امیرالمومنین...
تا سر از سجده برداشت...
نانجیب حیا نکرد...
ابن ملجم ملعون...
با شمشیر زهر آلود...
چنان بر فرق امیرالمومنین زد...
صدای ناله مولا بلند شد...
«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»
به خدای کعبه رستگار شدم...
دیگه علی راحت شد خدا...
#شب_قدر
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
(ادامه روضه بالا)
صدای ناله مولا بلند شد...
«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»
به خدای کعبه رستگار شدم...
دیگه علی راحت شد خدا...
صدای منادی بین زمین آسمان بلند شد...
«تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى»
تا صدای منادی رو بچه ها شنیدند...
دوان دوان اومدند به طرف مسجد...
تا رسیدند نگاه کردند دیدند...
ای وای...
محراب مسجد لاله گونه...
فرق بابا رو شکافته اند...
تمام صورت خونیه...
روی خاکهای محراب هی صدا میزنه...
«فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ»
همین جا بود صدای حسنین به ناله بلند شد...
🔸حسن از یک طرف می کرد زاری
🔸حسین از سوی دیگر بی قراری
حسنین اومدند کنار بابا...
بابا ديگه رمق در بدن نداره... زیر بغل های بابا رو گرفتند...
با فرقه شکافته آوردند به سمت خونه...
#گریز اول👇
عرضه بداریم یا امیرالمومنین...
طاقت نداشتی دخترت زینب کبری...
شما رو با صورت خونی ببینه...
اما یاعلی... کجا بودید آقا خرابه شام...
وقتی سر بریده حسنیت رو...
برا دختر سه ساله اش آوردند...
ای وای.. ای وای...
بمیرم.. تا نگاهش به سر بابا افتاد...
صدا زد: وای بابای خوبم...
(مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ)
بابا بگو ببینم کی سر از تنت جدا کرده...بابا...
کی با چوب خیزران به لب و دندانت زده بابا...
(مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي)
کی منو تو بچگی یتیم کرد...
🔸یتیمی درد بی درمان یتیمی
🔸یتیمی خاری دوران یتیمی
بابا نبودی ببینی...
از کربلا تا شام...
چقدر تازیانه به من زدند...بابا...
دیگه طاقت ندارم...بابا
ببین تمام بدنم کبود شده...
موهای سرم سفید شده...
بابا دیگه منم با خودت ببر...
یاعلی.. سه ساله حسینت...
انقدر کنار بدن بابا ضجه زد... یکدفعه دیدند دختر یک طرف افتاد...
سر بابا یک طرف افتاد...
عمه جانش زینب دوان دوان اومد نگاه کرد دید...
دختر جان به جانان تسلیم کرده...
شعر پایان👇
🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم
🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود
🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم
🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود
.
#شب_قدر
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
🔸شبهای احیا در فراق تو گذر شد
🔸عمرم تباه است و ز هجر تو سپر شد
عمرم داره تموم میشه...
یابن الحسن...
اما شما نیومدید آقا...
🔸ای روضه خوان و یوسف زهرا کجایی
🔸آقا بیا روزم شب و شب هم سحر شد
یک عمری...
ادعای نوکری شما رو کردم آقا... اما آخرم شما رو نبینم و...
از این دنیا برم...
آقا... من این مصیبت رو کجا ببرم...
من این مصیبت رو به کی بگم...
🔸از اول ماه خدا یاد تو هستم
امام زمان... 😭
🔸از اول ماه خدا یاد تو هستم
🔸اما چرا این ناله هایم بی اثر شد
مردم بیایید امشب...
از ته دل برا آقامون دعا کنیم...
از خدا... فرج آقا رو بخواهیم...
خودشون فرمودند:
أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُم»«بحارالأنوار ،ج53 ، ص180 ، باب 31
امشب یک طوری آقا رو صدا بزنیم...
وقتی خود امام زمان صدامون رو میشنوه...
بگه من غریب نیستم...
شیعیانم به یاد من هستند...
🔹یابن الحسن کجایی
🔹ای وای ازین جدایی
حالا از سوز دل صدا بزن آقا رو...
خدا ميدونه یک روز غبطه میخوریم...
میگیم ای کاش بهتر صدا میزدیم آقا رو...
چشم به هم بزنیم جوونی تموم ميشه...
این دو روز دنیا تموم میشه...
خوش بحال اونهایی که...
به عشق آقا زنده بودند و...
با عشق آقا هم از دنیا رفتند...
وقتی چشم از این دنیا ببندیم...
تازه میفهمیم هر چی بود...
در خانه این خانواده بود...
حالا دستها رو بلند کن صداش بزن...
یا بن الحسن...
(#شاه_بیت برای ورود به روضه👇)
🔸آقا اجازه شب، شب قدر است و روضه
🔸از کوفه تا کرب و بلا خاکم به سر شد
آقای من...امام زمان...
🔸مولای دین رفت و جسارت ها شروع شد
🔸در سینه هاشان بغض مولا پر ثمر شد
دیگه دلت اینجا نباشه...
بریم خانه امیرالمومنین...
بیاد اون لحظه ای که...
.
#شب_قدر
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
🔹صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت
یابن الحسن... آقاجانم...
شب شهادت جد غریبتون امیرالمومنین...
کجا خیمه ی عزا بر پا کردید...
کجا برا جد غریبتون دارید اشک میریزید...
🔹صاحب عزا کجایی، گویم سرت سلامت
🔹کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت
آقا...
خیلی برامون سخته...
هر سال برا جد غریبتون امیرالمومنین مجلس بگیریم...
اما شما در کنارمون نباشید...
ای... صاحب عزای اصلی این مجالس کجایی...
🔹کی میشود بیایی، گویم سرت سلامت
ان شاء الله یک روزم شما بیایید آقا...
حرم آقامون امیرالمومنین...
خودتون مصیبت جد غریبتون رو بخونيد...
روضه آقامون امیرالمومنین رو بخونيد...
ما بشینیم در کنار شما...
زار زار گریه کنیم...
🔹ای آفتاب زهرا، کی شام تار غم را
🔹چون صبحدم نمایی، گویم سرت سلامت
یا صاحب الزمان...
.
#شب_قدر
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
🔸شبهای احیا در فراق تو گذر شد
🔸عمرم تباه است و ز هجر تو سپر شد
عمرم داره تموم میشه...
یابن الحسن...
اما شما نیومدید آقا...
🔸ای روضه خوان و یوسف زهرا کجایی
🔸آقا بیا روزم شب و شب هم سحر شد
یک عمری...
ادعای نوکری شما رو کردم آقا... اما آخرم شما رو نبینم و...
از این دنیا برم...
آقا... من این مصیبت رو کجا ببرم...
من این مصیبت رو به کی بگم...
🔸از اول ماه خدا یاد تو هستم
امام زمان... 😭
🔸از اول ماه خدا یاد تو هستم
🔸اما چرا این ناله هایم بی اثر شد
مردم بیایید امشب...
از ته دل برا آقامون دعا کنیم...
از خدا... فرج آقا رو بخواهیم...
خودشون فرمودند:
أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُم»«بحارالأنوار ،ج53 ، ص180 ، باب 31
امشب یک طوری آقا رو صدا بزنیم...
وقتی خود امام زمان صدامون رو میشنوه...
بگه من غریب نیستم...
شیعیانم به یاد من هستند...
🔹یابن الحسن کجایی
🔹ای وای ازین جدایی
حالا از سوز دل صدا بزن آقا رو...
خدا ميدونه یک روز غبطه میخوریم...
میگیم ای کاش بهتر صدا میزدیم آقا رو...
چشم به هم بزنیم جوونی تموم ميشه...
این دو روز دنیا تموم میشه...
خوش بحال اونهایی که...
به عشق آقا زنده بودند و...
با عشق آقا هم از دنیا رفتند...
وقتی چشم از این دنیا ببندیم...
تازه میفهمیم هر چی بود...
در خانه این خانواده بود...
حالا دستها رو بلند کن صداش بزن...
یا بن الحسن...
(#شاه_بیت برای ورود به روضه👇)
🔸آقا اجازه شب، شب قدر است و روضه
🔸از کوفه تا کرب و بلا خاکم به سر شد
آقای من...امام زمان...
🔸مولای دین رفت و جسارت ها شروع شد
🔸در سینه هاشان بغض مولا پر ثمر شد
دیگه دلت اینجا نباشه...
بریم خانه امیرالمومنین...
بیاد اون لحظه ای که...
.
#شب_قدر
#شب_بیست_و_یکم_ماه_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
🔸مناجات علی از سوی نخلستان نمی آید
🔸صدای دلنشین شاه انس و جان نمی آید
شب شهادت آقامون امیرالمومنینه...
امشب با پای دل بریم خانه امیرالمومنین...
خدایا امشب خانه حضرت چه خبره...
🔸علی در بستر مرگ است و مشغول نماز امشب
🔸بگو خادم به مسجد، خسرو خوبان نمی آید
شب یتیمی اربابمون حسینه...
شب یتیمی خانم زینب کبری است...
خواهرها امشب با زینب کبری هم ناله شید...
هی مياد کنار بستر بابا...
مثل پروانه...
دور بستر بابا میگرده...
به صورت زیبای بابا نگاه میکنه...
هی میگه بلاخره خوب میشی بابا...
بلاخره زخم سرت خوب ميشه بابا...
بلاخره از جات بلند میشی...
بابای خوبم...
🔸یتیمی دامن مادر گرفته اشک می ریزد
امشب بچه های کوفه هم یتیم شدند...
هی میگن مادر اون آقایی که...
هر شب برای ما نان و خرما میآورد...
چرا ديگه نمیاد...
مادر ... اون آقای که مثل پدر...
هر شب ما رو نوازش میکرد...
چرا نیومد...
🔸یتیمی دامن مادر گرفته اشک می ریزد
🔸که ای مادر چرا غم خوار ما طفلان نمی آید
تا یتیمان کوفه فهمیدند...
برای زخم سر امیرالمومنین شیر خوبه...
هر کدوم از این بچه ها...
یک ظرف شیر رو به دست گرفتند...
اومدند پشت درب خانه امیرالمومنین...
(#نقطه_گریز)
اما دلها بسوزه برا...
اون طفل شش ماهه ای که کربلا...
از شدت تشنگی داشت جان میداد...
یا صاحب الزمان منو ببخشید...
بجای اینکه براش آب بیارند...
با تیر سه شعبه جوابش رو دادند...
من فقط همینو بگم...
بین زمین و آسمان علی اصغر روی دستهای بابا...
یکدفعه ابی عبدالله نگاه کرد...
دید علی اصغرش داره بال و پر میزنه...
دید علی اصغرش داره جان میده...
🔸دست و پا کم بزن اصغر که پریشان نشود
🔸پدر پیر تو آزرده و حیران نشود
.
#شب_قدر
#شب_بیست_یکم_رمضان
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام
(#نقطه_گریز)
لحظات آخر امیرالمومنین...
صدا زد حسنم پسرم...
بیا... میخوام وصیت کنم...
یکی یکی حرفهاش رو گفت...
تا جایی که صدا زد...
منو شبانه دفنم کن...
(میدونید برای چی)
آخه اگه خوارج قبر آقا رو پیدا میکردند...
بدن مطهر حضرت رو سالم نمی گذاشتند...
حتما بدن مطهر رو آتش میزدند...
میخوام بگم آقا جان امام حسن...
خوب شد شما...
بدن امیرالمومنین رو شبانه دفن کردید...
اما ... ای کاش امام سجاد هم...
میتونست بدن باباش حسین رو...
مخفیانه دفن کنه...
ای وای... ای وای ...
بگم یا نه...
قبل از اینکه بدن بابا رو دفن کنه یکدفعه ببینه...
ده نفر اسب هاشون رو نعل تازه زدند...
(زبانم لال بشه...)
انقدر بر روی بدن عزیز زهرا...
اسب تاختند...
تمام استخوانها شکست...
یا صاحب الزمان منو ببخشید...
یک کاری با بدن کردند...
وقتی خواهرش زینب...
اومد کنار جنازه قطعه قطعه برادر...
یک نگاهی کرد...
باتعجب صدا زد...
آیا تو برادر منی...
🔸زينتِ دوشِ نبي را همه بُرديد ز ياد
🔸به خدا اين بدنِ اسب دوانيدن نيست
🔸چه بلائي سر ِ اين شاهِ غريب آورديد
🔸كه شناسائيِ او بسته به يك ديدن نيست
الا لعنه الله علی القوم الظالمین.
#روضه_شهادت_امام_علی
#امام_علی
#شب_هفت_امام_علی
بیابان نجف را غم گرفته
درانجام فاطمه ماتم گرفته
کجا بردن علی را مخفیانه
غریبانه غریبانه شبانه
یتیمان نیمه شب بابا کجا رفت
ابر مرد جهان تنها کجا رفت
دوباره داغ زینت گشته تازه
که از از خانه شده بیرون جنازه
✨✨✨✨✨✨✨
سلام ما به علیُ نماز آخر او
به حال زار و نیازُ به دیده تراو
سلام ما به سجودش که رنگ خون دارد
سلام ما به رخ غرق خونُ اطهرت او
سلام ما به پریشانی حسینُ حسن
سلام ما به دل پر از آه دختر او
امشب ناله دارا کجا نشستند
اونایی که آرزوی زیارت قبرامیرالمومنین ع رو دارن کجا نشستن
عزبزایی که سحرهای نجف و دیدن، اشکهای نیمه شب زائرای حرم مولا علی را دیدن، میدونی چه خبر امشب، شب هفتم شهادت مولا امیرالمومنین ع ،امشب باید حال و هوای خونه امیرالمومنین از در و دیوار کوفه بپرسی، امشب در و دیوار مسجد کوفه از غربت علی دم میزنه اگه چشماتو باز کنی میبینی کنار محراب مسجد کوفه جای مولا این شبا خالیه اونایی که رفتن کوفه و مسجد کوفه رو زیارت کردن میدونن قدم به قدمش جای قدمهای مولاست، قدم به قدمش بوی امیرالمومنین میده،بوی غربت میده ،بوی بی کسی میده بوی دردهای ۲۵ ساله رو میده
با چاه های کوفه درد دل میکرد
✨✨✨✨✨✨✨
الا ای چاه یارم را گرفتن
گُلم عشقم بهارم را رفتن
میان کوچه ها با ضرب سیلی
همه دار و ندارم را گرفتند
اونایی که اشک چشماشون جاری شد تا نام مولا آمد قدر خودتونو بدونید،این سوز دل و از دعای پدر و مادر داری،اگه دعای مادر پشت سرت نبود این اشک نداشتی،
امشب می خوام یه لحظه بریم تو خونه امیر المومنین ع
نمیدونم این چند روز کسی به بچه های عزادار و بی بابای علی سر زد یا نه. کسی دست نوازش به سر یتیمای علی کشید یانه
یتیمی بد دردیه اونایی که پدر از دست دادن میدونن، اگه سِنی هم ازت گذشته باشه، وقتی که بابا از دست میدی انگار حس می کنی همه دنیا رو از دست دادی، ان شاالله پدر از دست داده تو مجلسمون نباشه
آخ داغ بابا خیلی سخته، همه دلخوشی دختر به باباست، دختری که بابا نداره انگار پشت و پناه نداره
امشب نمیخوام ببرمت در خانهٔ غم زده مولا رو بزنی،کی درو به روت باز میکنه، صاحب اعضای مجلس بابا دخترشه، اگه امام حسین امشب درو به روت باز کنه حاله اشکُ که رو صورتت ببینه،برات کربلاتو امضا میکنه،
امشب جوون دارا کجا نشستن
اونایی که مریض دارن گرفتارن کجا نشستن
مادری که جوان داری میگی جونم گرفتاره جونمو دعا کن
انشب حرف دلتو به امام حسین بگو،
آخه دعای مادر با سوز دل، دعای مادر با اشک چشم اثر داره،
امشب نمیخوام قسم بدم به غربت مولا، امشب نمیخوام بگم به فرق شکافته، امشب نمیخوام بگم به دردهای قلب مولا،
فقط به نماز آخرش قسمش می دم
شب هفت امیرالمومنین امشب برا جوانای بی مادر دعا کن،جوانایی که مادر ندارد،
جوانی که مادر نداره پشت و پناه نداره، جوانی که مادر نداره دل خوشی ندارم، جوانی که مادر نداره مثل مرغ بی بال و پر می مونه،
یه لحظه دلتو ببرم کوفه
تا صدای ناله قد قتل المرتضی بلند شد
حسنین دویدن سمت مسجد زیر بععلای بابا رو گرفتند آوردن تا نزدیکیهای درِ خونه،
یه وقت امیرالمومنین صدا زد حسنم بابا حسینم بابا زیر بغلامو رها کنید بزارید خودم وارد خونه بشم
چرا بابا، فرق سر شکافته شده خون از بدن تون رفته،
صدا زد بابا آخه تو این خونه من دختر دارم نمی خوام زینب منو با این ضع ببینه زینبم طاقت نداره
میخوام بگم یا امیرالمومنین آقا جان دلت طاقت نیاورد زینبت فرق شکافته ببینه
میخوام بگم آقا کجا بودی کربلا
الهی برادر داری خدا برات نگه داره چه کشید زینب کربلا
میخوام بپرسم مگه میشه خواهر برادرو نشناسه
یه خواهر دلسوخته اومدگودی قتلگاه
شمشیر شکسته هارو کنار زد
نیزه شکسته هارو کنار زد یه بدنی دید بی سر عریان قطعه قطعه
صدا زد ای کشته،آیا تو حسین منی،تو عزیز برادر منی
🍂حسینم به کجایی که مُردم زجدایی
هر چه قدر ناله داری به سوز دل زینب کبری س صدای نالتو بلند کن بلند بگو یا حسین یا حسین یا حسین
🌸ذکر ماهست دائم الاوقات
🌸به شهسوار عرب علی مرتضی
#روضه_امام_علی
#بعد_از_شهادت_امام_علی
#روضه_امیرالمومنین_علیه_السلام #بیست_و_هفتم_رمضان