eitaa logo
ذاکرین آل الله
360 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2هزار ویدیو
446 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
لطف خداى تا نشود یاور کسی دیدار کربلا نشود باور کسی پاى پیاده کس نرود سوی قتلگاه عشق حسین تا نشود رهبر کسی امروز خاطرات اسیران کربلا کى می‌رود ز خاطر غم‌پرور کسی امروز یاد می‌کند از اهل‌بیتِ نور در راه اگر ورق بخورد دفتر کسی :: در این سفر به تشنه‌لبان آب می‌دهند خنجر فرو نیامده بر حنجر کسی اینجا کبوتران همه را ناز می‌کنند سنگ ستم نخورده به بال و پر کسی در پیش چشم هم‌سفران شکسته‌دل بر نیزه نیست ماه بلنداختر کسی در طول این مسیر مقدس، نمی‌زنند با تازیانه بر سر و بر پیکر کسی گل هدیه می‌دهند به هر زائری ولی سیلی نمی‌زنند به نیلوفر کسی با پای غرق آبله و چشم اشک‌بار دنبال کاروان ندود دختر کسی در کاروان خانه‌به‌دوشانِ اربعین کنج خرابه‌ای نشود بستر کسی وقت عبور قافله، از روى پشت بام خاکستری نریخته روى سر کسی امروز می‌روند ولی وقت بازگشت صد داغ نیست بر جگر خواهر کسی یادش به‌خیر قافلهٔ کربلا که بود هشتاد و چار گل همه نیلوفر و کبود ✍
در آرزوی به دلم داغ حرم را مگذارید فقط به همین حال مرا وا مگذارید فقط ببریدم ببریدم شده حتی در خواب بین این شهر مرا جا مگذارید فقط همه رفتند و شده قبر من این شهر؛ مرا در مزارم تک و تنها مگذارید فقط حرم امروز دهیدم به خدا خسته شدم با دلم وعده‌ی فردا مگذارید فقط بگذارید که سر بر قدمش بگذاریم روی این خواهش ما پا مگذارید فقط اربعین پای پیاده نجف و کرببلا حسرتش را به دل ما مگذارید فقط تشنه‌ی روضه‌ام و آهِ فرات است بلند آب را تشنه‌ی دریا مگذارید فقط :: لای هر برگه‌ی قرآن چقدر برگ گل است پا براین مصحف زیبا مگذارید فقط ✍
اگر سوار و اگر که پیاده می‌آییم به‌شوق توست که جاده‌ به‌ جاده می‌آییم هزارشکر که در اوج این همه سختی به دیدن حرم تو چه ساده می‌آییم بزرگ و کوچک ما شوق کربلا دارند بدیهی است که با خانواده می‌آییم اگرچه سختی و دشواری است، اما ما به خُلق باز و به رویِ گشاده می‌آییم "به‌رغم مدعیانی که منعِ عشق کنند" به حکم عشقِ الهی زیاده می‌آییم شکوهمندترین نوعِ انتظار این است همین که خسته ولی ایستاده می‌آییم در این مسیر فقط در پی رضای توأیم که فکر غیر تو از سر نهاده، می‌آییم بیا به دیدن ما ای امام صاحب‌امر که ما به شوق تو با این اراده می‌آییم ✍
؛ گل و آیینه و اسپند این‌جاست غمِ اشک و دمِ لبخند این‌جاست همان جایی که فرقی نیست بینِ تهی دستان و ثروتمند این‌جاست ز یک سو گنبد خورشید خاتم ز یک سو مرقد ماه مجسم همان جایی که مخلوقات عالم به سویش باز می‌گردند، این‌جاست شده دست خدا پشت و پناهش که راه جنت الاعلاست راهش همان جایی که هر دو پادشاهش به یک اقلیم می‌گنجند، این‌جاست حرم نه، بلکه باب عشق و حاجات حرم نه، بلکه آفاق عنایات بهشتی را که یک عمر است آیات به خلق الله می‌گویند، این‌جاست حرم نه، بلکه اقیانوسِ رحمت حرم نه، بلکه دریایِ محبت حرم نه، بلکه بحر نور و نعمت سرای هر سعادتمند این‌جاست حریمی که سر از هفت آسمان است حریمی که پناه این و آن است حریمی که شفیع شیعیان است به زهرا می‌خورم سوگند این‌جاست همان‌جا که عموی با وفا را همان‌جا که امید مرتضی را همان‌جا که عمود خیمه‌ها را عمودی بر زمین افکند، این‌جاست همان‌جا که یکی تیر سپر داشت همان‌جا که یکی شوق پسر داشت همان‌جا که یکی تا نیزه برداشت پدر ماند و غم فرزند، اینجاست ✍
ی شد بسته راه وصل ‌و گرفتم بهانه‌اش آه از دَمِ فراق و غمِ شاعرانه‌اش امشب به خانه آمده تا مرهمم شود آن پرچمی که گنبد او بود خانه‌اش (همچون انار، خون دل خویش می‌خورم) اشکم گواه می‌دهد از دانه‌دانه‌اش شب تا سحر خوشم که به یادش گریستم... شب...آه! یاد مادر و غسلِ شبانه‌اش یادِ خرابه... یادِ نمازِ شکسته و... شاعر، شکست! در غزلِ عاشقانه‌اش، امشب گواه می‌دهد این دل که می‌رسم پای پیاده تا حرم ... این هم نشانه‌اش: (ما را حسین، دور خودش جمع می‌کند) قلبِ من و تو و همه‌عالم، رسانه‌اش ✍
ببین که با اهالی زمین چه می‌کند حسین زمین نه، با تمام عالمین چه می‌کند حسین غمش کنار می‌زند هرآنچه هست فاصله دوباره با محرّمش ببین چه می‌کند حسین چنان علی که بذل کرده در رکوع خود نگین ببین که در سجود با نگین چه می‌کند حسین دلم کباب شد میان روضه، با محبتش درون سینه‌های آتشین چه می‌کند حسین دویده‌ شعله‌ی غمش بدون مرز در جهان کدام لشکر است اینچنین؟ چه می‌کند حسین؟ محرّمش چنین پر از شکوه و اقتدار شد نگاه کن برای اربعین چه می‌کند حسین ✍
مخواه شاکله‌ی این غزل، قوی باشد از ابتدا غرض این بود مثنوی باشد ببخش اگر کمی از حیث وزن کم دارد نشد شبیه غزل‌های منزوی باشد نه مثل نغمه‌ی حافظ، نه چون کلام کلیم قرار نیست که این نفخه عیسوی باشد به پای خمسه‌ی من هیچ پنجه‌ای نرسد اگر چه نظم نظامی گنجوی باشد زمام شمس –علی ما نُقِل– به دست شماست چه جای صحبتی از عشق مولوی باشد غلام محتشم و خاک پای حِمیری‌ام و هر که شاعر دربار مهدوی باشد زیارت حرمت از سرم زیاد؛ قبول مرا فقط برسان مرز خسروی... باشد؟ ✍
کاسه‌ی صبر من از گریه گهی پُر می‌شود اشک روی قاب عکس کربلا دُر می‌شود گریۀ پاک عزای تو مرا هم پاک کرد آب آلوده به دریا می‌رسد کُر می‌شود سوختم با گریه تا این سینه شد ثابت قدم خاک از گرمی آب و آتش آجُر می‌شود رسم عالم را به هم زد عاقبت این عاشقی بین ما دیوانه‌ها عاقل تمسخُر می‌شود با نگاه مادرت در اربعین کرب و بلا از عزاداران عاشورا تشکُر می‌شود ✍
ی امسال هم جامانده‌ام، افسوس قسمت نيست تا اربعين چيزى نمانده، آه! فرصت نيست جامانده‌ام، جاماندم از اصل خودم، باشد جامانده‌ام از كاروان، شايد سعادت نيست! از كودكى عشق تو را آموختم امّا عاشق گناهش چيست آقا جان كه دعوت نيست؟! حسرت به دل ماندم ضريحت را بغل گيرم آقا مگر شوق زيارت، شكر نعمت نيست؟! با يك بغل اندوه مى‌گيرم در آغوشم دلتنگی‌ام را، باز هم وقت شكايت نيست! با پاى دل مى‌آيم اما اشك مى‌ريزم آواره‌ى اين جاده‌ها را عرض حاجت نيست عاشق به ياد كربلايت از نفس افتاد عاشق زيارت آمده، عين روايت نيست؟! آقا نگاهت را نگير از من كه محتاجم در راه وصلت لذتى مثل شهادت نيست ✍
صدای کرب‌وبلای حسین می‌آید بهوش باش، صدای حسین می‌آید یکی به پای ترک خورده و پُر از تاول به شوقِ بوسه به پای حسین می‌آید یکی به منصب سقّایی است و مشک به دوش به سمت واعطشای حسین می‌آید یکی به گردنش انداخته غل و زنجیر به نیّت اُسرای حسین می‌آید یکی به هروله با دسته‌ی طُوَیرجیان مگر به سعی و صفای حسین می‌آید توان آمدن کربلا نداشت یکی به دست کارگشای حسین، می‌آید یکی خیال نمی‌کرد قسمتش باشد می‌آید و به دعای حسین می‌آید مسیحی، اهل تسنّن، سیاه و سرخ و سفید هرآنکه هست برای حسین می‌آید خوشا زیارت آنکس که بعدِ برگشتن به پرسش فقرای حسین می‌آید فرشته تا به قیامت فرستدش صلوات که اربعین به عزای حسین می‌آید شهید کوچه‌ی ما بین کاروان با ماست به دیدن شهدای حسین می‌آید نگاه می‌کنم و قاسم سلیمانی‌ست چه شادمان به لقای حسین می‌آید خدا گواست که از این حماسه پژواکِ تجلّیاتِ خدای حسین می‌آید دم ورودی کرب‌وبلا چه غوغایی‌ست نوای نوحه‌سرای حسین می‌آید عمود آخر جاده است و روضه‌خوان می‌گفت جوابِ أدرک أخای حسین می‌آید حسین داغ دلش تازه است و عبّاسش به پیشواز، بجای حسین می‌آید :: خدا کند سخن روضه‌خوان غلط باشد که خنجری به قفای حسین می‌آید تکان پرچم توحید را تماشا کن نسیم باد صبای حسین می‌آید به گوش باش، عزیز حسین در راه است بهوش باش، صدای حسین می‌آید ✍
ی آه از این روزگار پرُ حسرت آه از این سرنوشت، آه از غم باز دوری، دوباره دلتنگی بازهم بغض و گریه‌ی نم‌نم روز وصل نگار نزدیک و همه یاران به راه افتادند منِ جامانده سخت غمگین و همه‌ی زائران او شادند او خودش شاهد است تا امروز چقدر التماس کردم من باورم نیست اربعین برسد دور شش گوشه‌اش نگردم من بحثِ خوب و بد است یا همت مانده‌ام! علت نرفتن چیست؟ هرچه باشد تحملش سخت است دوری از کربلا که آسان نیست گر چه عمری‌ست اهل میکده‌ام اربعین آمد و نیامده‌ام جمع مستان به کربلا راهی کاش می‌شد می‌آمدم من هم زائران حرم! خداحافظ! پسر فاطمه مرا نخرید چشم من نیست لایق دیدار پس دلم را به کربلا ببرید... ✍
. امام حسین علیه السلام دلنوشته ای برای اربعین ای ماه من سوال نکن اخترت چه شد بابای داغدیده ، مگو دخترت چه شد آنقدر پیر گشته که نشناسی اش دگر حق میدهم سوال کنی خواهرت چه شد حسرت برم به کهنه حصیرِ داهاتیان آه ای جدا جدا شده با پیکرت چه شد پایین پا علی و روی سینه ات علی است از من بپرس با علی دیگرت چه شد سر را زدم به چوبه ی محمل که در عزات با خون سر حدیث کنم با سرت چه شد اوضاع ما چو حنجر تو نامرتب است شیب الخضیب با گلوی پرپرت چه شد بر روی نیزه چشم علمدار بسته بود ای نور دیده ، دیده ی آب آورت چه شد لیلا هنوز یاد عبا گریه می‌کند یادش نمیرود که تن اکبرت چه شد ما هر چه میکشیم بلای سقیفه است دیوار و در چه کرده ، بگو مادرت چه شد ✍ .