|⇦•لافتی الا حیدر...
#سینه_زنی و توسل به امیرالمومنین علیه السلام اجرا شده #شب_بیست_ویکم رمضان به نفسِ حاجمهدی رسولی
الله اکبر لافتی الا حیدر
الله اکبرحیدرحیدر یاحیدر
حیدر مولای زمین حیدر آقای زمان
والله مولا کسی نیست جز او درهر دو جهان
«الله اکبرلافتی الاحیدر
الله اکبرحیدر حیدریاحیدر»
برهان افعال علیست
میزان اعمال علیست
فهمیدم ازشب قدر
قرآن دنبال علیست
جان قربانش که دنیا ها کفیل است
عالم به بند نعلینش دخیل است
قرآن چیزی به جز مدح علی نیست
مداح او خدا و جبرئیل است
«الله اکبر لافتی الاحیدر
الله اکبر حیدرحیدر یاحیدر»
الله اکبر گویده سسلور ملک لر
الله اکبر حیدر حیدر یا حیدر
دنیا حیدر چاقیرا ذاتینده غیرت اولار
قلبینیدن محشره چان نور حریّت اولار
یرگوللرحیدریندی عالم لر حیدریندی
کور اولسون هرکیمین گوزی گوتومور
بو کشور حیدریندی حیدریندی
«الله اکبر لافتی الاحیدر
الله اکبرحیدرحیدریاحیدر»
میداندا دشمن گورخاردی کولگسیننن
گیزنلردی شیر خدا سسینن
جانلارَ گورخو دوشوب حیدر آتیخچا قدم
قصدون واردی دشمن کفارین شَرِّین کم
کرارٌ لافتیدی مرتضادی مرتضادی
شمشیر مصطفادی مرتضادی
میداندا هامیا معلوم اولر که تا قیامت
غیضه غیض خدادی مرتضادی مرتضادی
«الله اکبر لافتی الا حیدر
الله اکبر حیدر حیدر یا حیدر»
سقّا گوزونده باخ آیه ی عذابَه
حق وئرحریفه باشسیز دوشسین ترابه
آفاق قان سوورلیر تیغ عباس علی
بیر بیر تپراقه دوشوب خصم سربازعلی
تک باشا لشگریدی لشگریدی
اسلامین سنگریدی سنگریدی
کوفه اهلی دیردی بیربیرنن کربلاده
بو سقاده حیدری دی حیدری دی
«الله اکبرلا فتی الاحیدر
الله اکبرحیدرحیدریاحیدر»
.
|⇦•عرق شرم...
#روضه و توسل به امیرالمومنین علیه السلام اجرا شده #شب_بیست_ویکم رمضان به نفسِ حاجمهدی رسولی •✾•
اماندی گتمه دایان بابا گتمه
گئجه وقتی باغریقان بابا گتمه
بابا نظر ایله بیر من زاره
آخور دالونجا سیرشکی مضاعف
دایان بیرده باشیوه دولانوم من
آنام تک گیتمه گئجیله مزاره
دایان اورک داغلیم بابا جان گت
دویونجان بیر آغلیم بابا جان گت
اجازه ویر باشیوین یاراسین من
آچوم بیرده باغلیوم بابا جان گت
سنه بو چرخین نه اولدی وفاسی
جفا ایله چوخ اولوبدی بلاسی
سنی ایاخ دان سالانمادی اما
ایاقدان سالدی ثقیفه جفاسی
همان گونده عمریوین گلی صولدی
یانیخلی قلبون ملالیله دولدی
او گونکه گوردون آنامی یارالی
سنه نه اولدی بابا او گون اولدی
*اسما ءمیگه دیدم هی مولا ازهوش میره به هوش میاد یه بار که به هوش اومد و چشماشو باز کرد صدا زد.. "مرحبا اهلاً وسهلاً.."صدا زدم آقا جان چه خبره؟کی اومده ؟صدا زد.. "هذا رسول الله، هذا عمی هذا اخی جعفر.." دونه دونه صدا زد یهو دیدم با گوشه چشماش داره نگاه میکنه یه نگاه به بچه ها کرد یه نگاه به در کرد صدا زد .."و هذه فاطمه.."*
اومدی ! علی قوربون راهی که اومدی..
اومدی! سی ساله که دق کردم
*بیا ببین پهلوونت چطور زمین خورده..فاطمه!یادته که از جنگ برمیگشتم پشت در وایمیستادی ..در و باز کردنی می گفتی:پسر عمو زخمی شدی ..پسر عمو بشین زخمات و ببندم..دونه دونه زخمام رو میبستی..فاطمه! زینب چیکار کرد نتونست زخما رو ببنده ..گفت: زهرا !میای بیا قربان قدمات..فاطمه خوشحالم تو اومدی ..اما الانم خجالت می کشم ..از چی خجالت میکشی؟ میگفت: فاطمه! ناموسمو جلو در زدن به کی بگم؟! زهرا من خجالت میکشم اما تو این خونه یه بچه دارم من سفارشارو کردم..اون بچه امم مثل من شرمنده جان میده..کی..؟
دیدن ابی عبدالله رو صورت افتاده هی میگه سکینه میاد من رو برگردونید..اباالفضل..*
عرق شرم به چشمش زجبین می افتاد
اولین مرتبه اش بود زمین می افتاد
حیدر از کوفه رهسپاره
اگه اشک زینب بذاره
.
202030_2084020228.mp3
34.38M
|⇦• عرق شرم...
#روضه و توسل به امیر المؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده#شب_بیست_ویکم ماه مبارک رمضان به نفس حاجمهدی رسولی•✾•
کفن کنید مرا رو به قبله حرمش
#نجف چه جای قشنگی برای تدفین است
فراق و وصل مرا میکشد به یک میزان
سرم به دامن #حیدر به روی بالین است
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•من صف اول ....
#روضه و توسل به امیرالمومنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده #شب_بیست_ویکم رمضان به نفسِ حاجمهدی رسولی •✾•
امشب توخونه مولا چه خبره؟؟ امشب زینب چه جورناله میزنه؟؟ناراحت نباشید امشب اگه ناله می زنه حسن میاد جلو زینبم گریه نکن خواهر،بهتر از همه یه نفر زینب رو آروم میکنه صدای ناله اش که بلند میشه صدا میزنه اسما! جانم آقا جان، زینب دوباره ناله میزنه امام مجتبی فرمودند: شما رو صدا کنم ابی عبدالله اومد جلو چیه خواهرم؟ صدا میزنه داداش بین خودمون بمونه دوباره غم مادرم برام زنده شد..تو اون تاریکی شب میخوان امیرالمومنین رو غسل بدن..
امشب شب یتیمی همه امونه اونقدرهوای یتیما رو داشت.. بچه ها ازصبح منتظرند خبر ندارند چی شده هی صدا می زنند آقا!بابای ما روندیدین؟ بابای شما کیه؟ اون آقایی که هرشب می اومدخونه امون. اونایی که میفهمیدن میگفتن نه دیگه منتظرش نباشید نمیاد. میگفت نگو اینجوری یه خبر خوب دارم براش میگن
علی رو کشتن..کجای این خبرخوبه؟ گفت آخه من و مادرم هر شب علی رو جلوی چشاش نفرین میکردیم. اون آقا هیچی نمیگفت گاهی فقط لبخند میزد...
داخل حجره صدا میزد حسین جان درحجره رو ببند. در حجره رو بستند امام مجتبی میخواد بدن بابا رو غسل بده..
«عمامنین باشونان آشدیلار باشدا یاره وار امان امان....اوگوزل قاشلاروه قوربان سیندیردیلارقاشلاروو علی..»
*اون محاسن سفید تو شصت وسه سالگی همه اش سفید شده. امام مجتبی دست به محاسن سفیدبابا میکشه باگریه، میخوان بابا رو غسل بدن..
میخواد آب بریزه، آب میریزه صدا میزنه حسین جان بیا جلوتر داداش، این زخم رو می بینی؟ این زخم اُحُده. فقط تو یه روز نود تا زخم خورد. این زخم رو می بینی زخم خیبره این برای بدره دونه دونه زخماشو شمرد. داداش این زخمای رو شونه اش و میبینی؟ اینم سهم یتیمای کوفه است. حسین جان این زخم نشان همه ی ما خانواده است. حسین جان این زخم باید روی بدن ما بشینه..
بنی اسد هرچی نگاه کرد نتونست بدن رو شناسایی کنه یهو امام زین العابدین صدا زد این بدن بابامه..از کجا میدونی این بدن که سرنداشت؟ صدا زد این زخم رو شونه ی بابای من ارث ما خانواده است.
دارن غسلش میدن دل من رفت یه غسل دیگه..امیرالمؤمنین اینهمه سال اینهمه زخم خورده.. ابی عبدالله جنگ کرد.. اما به من بگید مادرما مگه برا جنگ اومده بود بیرون؟ که زمانی که علی ایستدی غسلون ویره اللی دئدی اویارالارینا قوربان.. گچدی قاباقا اینانمادی دوردی دالدان باخدی اینانمادی..اله دیردی فاطمه اوزووه الیم دئیدی کیم وروب سنه سیلی.. صدا زد میزد..*
فاطمه!
من صف اول هرغزوه به میدان رفتم
ولی اندازه ی تو زخم ندارم زهرا
#توسل ومناجات با خدا ویژهٔ ماه مبارک رمضان اجرا شده #شب_بیست_ویکم ماه مبارک رمضان به نفسِ سید رضا نریمانی
آلوده دامانم، در این که اختلافی نیست
اقرار دارم، حاجتی بر موشکافی نیست
چیزی ندارم، دست خالی آمدم پیشت
در دستهای خالیام حتی کلافی نیست
یکبار شد توبه کنم مردانه برگردم؟
شرمندهام که توبهام چون بُشرحافی نیست
هرچه بدی کردم، فقط خوبی جوابم شد
رسمت به غیر از مهربانی در تلافی نیست
گیرم که بخشیدی مرا، حرفی بزن یارب!
چیزی بگو! بخشیدنِ تنها که کافی نیست
سرچشمهی توحید امیرالمؤمنین باشد
این است عیناً باورم، حرف گزافی نیست
تا نورِ راهم از نجف هست و از ایوانش
راه مرا دیگر هراس از انحرافی نیست
گفته می آید وقت مرگ و در کنارم هست
حق است حیدر، وعده هایش را خلافی نیست
لعنت به ابن ملجم نامرد، در محراب
طوری علی را زد که قادر بر مصافی نیست
درد علی اما، شکاف سینهی زهراست
زخم سرش اصلا برای او شکافی نیست
یک ضربه کافی بود تا پرپر کند گل را
یاس حرم را طاقت ضرب غلافی نیست
دور سر حیدر چنان پروانه میچرخید
آخر چه شد بین پرش تاب طوافی نیست؟!
بهر حسینش گریه کرد و پیرهن میدوخت
سهم حسینش جز لباس دستبافی نیست
ای کاش رحمی داشت قاتل یا که میفهمید
پیراهنی که در تنش مانده، اضافی نیست
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
|⇦•شرم دارم که بگویم...
#روضه وتوسل به امیرالمومنین علیه السلام اجرا شده #شب_بیست_ویکم ماه مبارک رمضان به نفسِ سید رضا نریمانی •✾•
شرم دارم که بگویم سخن از تشنه لبی
تشنه آن بود که میگفت به لشگر، جگرم
صدا زد حسن جانم! همه رو از حجره بیرون کن الا بچه های فاطمه! همه خودشون شنیدن رفتن بیرون. حجره خلوت شد. حسن و حسین و زینب موندن. حسن رو صدا زد گفت حسن جان! چشمام درست نمیبینه. انگار عباس نیستش. گفت:بابا خودت گفتی همه بچههای غیر فاطمه برن. گفت نه! عباس استثناس. عباس پسر حضرت زهراس. بگو بیاد امشب با اون کار دارم!
اومد از حجره بیرون دید هرکی یه طرفه. یهنگاهی کرد دید عباس یهطرف زانوهاشو بغل گرفته زار زار گریه میکنه. زد سر شونش گفت عباسم! بابا باهات کار داره. یهو از جا بلند شد گفت: بابا؟ مگه نگفت همه برن غیر بچههای حضرتزهرا؟ گفت: نه! بابام باهات کار داره...
سریع خودشو رسوند بالا سر حضرت علی. گفت: حسینم! تو هم بیا! بیا نزدیکتر! صدازد: دستتو بیار جلو حسینم! عباسم! تو هم دستتو بده بابا! دوتا دستو گذاشت تو همدیگه. همه فکر کردن امیرالمومنین میخواد سفارش عباس رو کنه به داداش بزرگتر. امام دیدن برعکسه... گفت: عباسم! مواظب حسینم باش! یهروزی کربلا همه حسینم رو تنها میذارن و میرن. یهوقت نکنه تو تنهاش بذاری و بری!
یهو زینب هم خودش و رسوند جلو گفت: بابا! دست منم بذار تو دست عباس! بابا منم دست یکی بسپار! امیرالمومنین گفت: جفتتون هوای زینب رو داشته باشین! برای همین هم وقتی میخواست از کربلا بره یه نگاه کرد تو گودال گفت: حسین! یه نگاه کرد علقمه گفت: عباس!
"سپردیام به که رفتی؟
به دلقکان به کنیزان
به شمر، خولی اَخنس، به حرمله
به سنان"