#ایام_مسلمیه #مرثیه_مسلم_بن_عقیل
فعلا اگرچه ظاهراً خوب است هرچیز
اما پر از دلشوره و فکر و خیالم
اصلا اگر تنها بیایی که چه بهتر!
من راستش دلواپس اهل و عیالم
از تو چه پنهان شهر بازارش شلوغ است
اینجا نگاه مردهایش تند و تیز است
حس خوشایندی به این مردم ندارم
تنها بیا! اینجا پر از چشمان هیز است
من آمدم خیر سرم بیعت بگیرم
لحن کلام مردم اما لحن دعواست
دیشب یکی من را نشان میداد و می گفت:
به به عبایش هم از آن خوب و گرانهاست!...
غارتگران کوفه دندان تیز کردند
حرف از غنیمت میزنند و حرف غارت
از تو چه پنهان ، بیشتر فکر زنانم
در فکر اینکه زینب و رخت اسارت...
حالا که قصد آمدن داری به کوفه
باخود نیاور بچه ها را جان زهرا
یا که اگر همراه ناموست می آیی
فکری کن آقا معجر و خلخال ها را
انگشترت را هم درآور جان مسلم
حتما کفن بردار آقا ، چند تایی
مشکی جدا محض علی اصغر بیار و
محض تن اکبر یکی دوتا عبایی...
🔸شاعر:
#محمد_کابلی
===========================
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
#مدح_امام_علی
نفس و داماد و پسر عم خود پیغمبری
فاتح بدر و حنینی و امیر خیبری
رازقی و غالبی و قاهری و صفدری
میری و سرلشکری و یک تنه یک لشکری
از خیال و شعر و عقل و درک آدم برتری
مرتضی و بوترابی و علی و حیدری
ای قسیم النار والجنة که شاه محشری
بنده دین توام که عبد حی داوری
یا علی یا دین تو یا هیچ دین دیگری
تا صراط مستقیمت هست، این و آن چرا؟
با وجود تو، ابوبکر و عمر ، عثمان چرا؟
تا تشیع هست ، دیگر مذهب و ادیان چرا؟
در کنار روی ماهت ، یوسف کنعان چرا؟
پهلوان وقتی تو هستی ، رستم دستان چرا؟
ذوالفقارت هست وقتی ، هجمه ی طوفان چرا؟
تاکه انگور ضریحت هست، تاکستان چرا؟
چون که دردت هست ، قربانت شوم، درمان چرا؟
تا غدیرت هست ، فطر و مبعث و قربان چرا؟
ای به قربان غدیرت سینه های بیقرار
جان نثارم،جان نثارم،جان نثارم،جان نثار
پا سر چشمم گذار و تا قیامت بر ندار
ای که اوصافت نمیگنجد به تسبیح و شمار
ساقی کوثر توهستی و منم مست و خمار
ای ولی الله الاعظم ، ای امیر لافرار
لشکری را میکنی با خشم چشمت تار و مار
از کتاب مدح تو یک جمله گویم از هزار:
لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار
🔸شاعر:
#محمد_کابلی
========================
🔹
#مرثیه_مسلم_بن_عقیل
فعلا اگرچه ظاهراً خوب است هرچیز
اما پر از دلشوره و فکر و خیالم
اصلا اگر تنها بیایی که چه بهتر!
من راستش دلواپس اهل و عیالم
از تو چه پنهان شهر بازارش شلوغ است
اینجا نگاه مردهایش تند و تیز است
حس خوشایندی به این مردم ندارم
تنها بیا! اینجا پر از چشمان هیز است
من آمدم خیر سرم بیعت بگیرم
لحن کلام مردم اما لحن دعواست
دیشب یکی من را نشان میداد و می گفت:
به به عبایش هم از آن خوب و گرانهاست!...
غارتگران کوفه دندان تیز کردند
حرف از غنیمت میزنند و حرف غارت
از تو چه پنهان ، بیشتر فکر زنانم
در فکر اینکه زینب و رخت اسارت...
حالا که قصد آمدن داری به کوفه
باخود نیاور بچه ها را جان زهرا
یا که اگر همراه ناموست می آیی
فکری کن آقا معجر و خلخال ها را
انگشترت را هم درآور جان مسلم
حتما کفن بردار آقا ، چند تایی
مشکی جدا محض علی اصغر بیار و
محض تن اکبر یکی دوتا عبایی...
🔸شاعر:
#محمد_کابلی
===========================
#وداع_محرم_و_صفر
ازقیل و قالِ هر دو جهانم رها، حسین!
شادم که مبتلای غمم با شما حسین!
ازمن دو ماه نوکری ام را قبول کن
نوکر دلش خوش است به این گریه ها حسین
#محمد_کابلی
#زیارت_مخصوص
مشهدش معراجِ ما و قبله گاه کبریاست
صحن هایش مثل مشعر مثل مروه با صفاست
حاجیان در ماه ذی الحجه به کعبه می روند
حج ما بیست و سه ی ذی القعده در صحن رضاست
#محمد_کابلی
#استقبال_از_ماه_محرم
دارد صدای ماه تو نزدیک میشود
گوش دلم به اسم تو تحریک میشود
شهر م شبیه شام ده سال شصت و یک
یکسر برای داغ تو تاریک میشود
اینجا کتیبهها محک سنگ عاشقند
دارد مسیر عشق تو باریک میشود
اسفند و طبل و سینه زنی خیمه و علم
باز این چه شورش است که افتاده در دلم
ای محتشم دوباره دلم شور میزند
شعرم رسیده بر سر آتش،زنان ،حرم...
وقتی که بغض روضه گلوی مرا گرفت
نای نوشتن از تو ندارد دگر قلم
من را به شهر گریه شب های غم ببر
شبهای اشک و نیزه و گودال و تیغ و سر
اسفند روی آتش این روضه ها منم
من را ببر به نقطه اوج غم و شرر
این روسیاه دائمی ات را کتیبه کن
بین کتیبه های سیاه غمت بخر
🔸شاعر:
#محمد_کابلی
_____________________________
🔹
#استقبال_ازماه_محرم
خروش ظلم افتاد و ، نسیم حق نیفتاده
که از بازار عشقت لحظه ای رونق ، نیفتاده
به سنگ اندازها،«ویروس چی» ها هم بگو این را:
هزار و چهارصد سال است این بیرق نیفتاده!!
#محمد_کابلی
🔹