|⇦•امشب گذری کردم...
#مدحوتوسل ویژۀ ولادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام
امشب گذری کردم از کوچه ی میخانه
دیدم همه مستان را دیوانه ی دیوانه
ساقیِ بلاجویان شاداب و لبِ خندان
می داد به سرمستان پیمانه به پیمانه
من بودم و تنهایی در حلقه ی شیدایی
دستی زِ کرم آمد ناگاه روی شانه
گفتا منشین خاموش در محفلِ ما رندان
برخیز غزل خوان شو، مستانۀ مستانه
سرمست بخوان یا هُو جای نگرانی نیست
مولاست که می بخشد عیدانۀ شاهانه
برخواستم و خواندم یا مُحسِن و یا مُجمِل
ما را بنواز امشب ای لطف کریمانه!
هُو هاتفی از یثرب می گفت دَم مغرب
افطار بفرمایید از سفره ی جانانه
فرمود: کسی مولا فرموده بفرمایید
کردند همه طاعت، فرمانِ مُلوکانه
چه سفرۀ رنگینی گسترده به ایوان بود
بِسمِ لَه هنگامِ افطار «حسن جان» بود
ای خال و خط و چِشمت تصنیف دل آرایی
نامت حَسن و حُسنت سرچشمه ی زیبایی
هم قامت تو موزون هم صورتِ تو محشر
پا تا سرت ای مولا! مجموعه ی غوغایی
افلاک همی گردد گِرد قد و بالایت
رخسارِ جهان افروز گیسو شب یلدایی
ای روزی هر روزم وابسته به دستانت
ای کاش که رِزقَم را همواره بیفزایی
اوّل قدمِ طاها اوّل پسر مولا
اوّل ثمر عشقِ صدیقه ی کبرایی
ای سفره ی گسترده وی رحمت بی پایان!
ما را بنواز امشب ای رأفت زهرایی
کو حاتم طایی تا پیشِ تو زند زانو
سالار کریمانی تو حاتم طاهایی
ای حِلم خداوندی اسطوره ی صبری تو
فرمانده بی لشکر سردار شکیبایی
رویای شب و روزم خورشید دل افروزم
عمری ست که با عشقت می سازم و می سوزم
ای نام گران قَدْرَت بسم الله قرآن ها
وی جنبش لب هایت آرامش طوفان ها
هر کس غزلی خواند در مَدحَت تو جانا
می بندد و می سوزد دیوان غزل ها را
خورشیدی و چون خورشید سلطانیِ تو مُحرز
ای سِـیطره ات حاکم بر سلطه ی سلطان ها
ای میمنۀ هستـــی در مِیسره ی چشمت
وی هم چو علی فاتح در عرصه ی میدان ها
در چـشم بلا خیزت خون همه خوابـیده
ای کشته ی بالفطره از حُسن تـــو انسان ها
هم عرش تو را خواند هم فرش تو را خواند
پایی بزن ای عرشی! در گوشه ی ویران ها
لب وا کن و لبیکی آهسته بگو آخر
مُردنـد به عشق تو این پاره گریبـان ها
در پاسخ این پرسش «اَلمُلکْ لِمنْ اَلیوم»
رو سوی تو می چرخد انگشت سلیمان ها
فریاد زنم محشر از عمقِ دل مستم
از طایفه ی عشقم مجنون حسن هستم
#شاعر:مجتبی روشن روان
|⇦•کنونکه راه نداریم...
#مدحوتوسل ویژۀ ولادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام
کنون که راه نداریم؛ از حرم به حسن
سلام میدهم از دور دَم به دَم به حسن
بدان که دَم زدن از او به عزم شاعر نیست
به اذن وحی ادب میکند قلم به حسن
من از قدیم خدا را چِنان که یادم هست
همیشه وقت دعا داده ام قسم به حسن
به دلبران زمان یک کلام گفتم لا
هزار بار ولی گفته ام نِعَم به حسن
بهشت محوِ تماشای خود نخواهد کرد
مرا که هم به حسین است چَشم هم به حسن
مُریدِ خُلقِ کریمش مَکارمُ الاَخلاق
و می کند همه جا اقتدا کرم به حسن
و سالهاست که در قِصِّه ی حرم سازی
به جای مانده بدهکاری عَجم به حسن
چگونه است که از کوچه های تنگِ خیال
همیشه راه گریزیست لاجرم به حسن
چه قِصِّه ایست که من بین واژه ها هر بار
به کوچه میرسم انگار میرسم به حسن
دلم پُر است از آن بی وفای عهد شکن
همان زنی که جفا کرد و داد سَم به حسن
°یک دفعه جُعده دید رنگ امام حسن زرد شد و حالش وخیم شد گریه کرد. حضرت فرمود:جُعده من بد شوهری بودم؟ بعد فرمود: از اون در برو بیرون تا دست زینب و عباسم بهت نرسه مردم امام حسن راه فرار به قاتل نشون داد....*
همان زنی که سخن های ناروا گفته است
عَجوزه که روا داشته سِتم به حسن
و نادِمیم قیامت به احتمالِ زیاد
از اینکه این همه پرداختیم کم به حسن
#شاعر:مرتضی متولی
.
|⇦•بهنامخدای کرمها ....
#مدحوتوسل ویژۀ ولادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام
به نام خدای کرم ها حسن
نوشته به روی دل ما حسن
چنان عشق را کرده معنا حسن
که ماییم مجنون و لیلا حسن
نداریم معشوقی الا حسن
شعف با دلِ شیعه راه آمده
چه نوری زِ عرش اله آمده
سحرگاه شامِ سیاه آمده
شب نیمه ماه، ماه آمده
به خورشید گویند حالا حسن
چِنین چشم های تری، دیده ای؟
شبیه پرش شه پری، دیده ای؟
همانند او دلبری، دیده ای؟
پسر اینقدر مادری، دیده ای؟
خلاصه کنم جانِ زهرا حسن
زَر و سیم سربار این طایفه است
گدا پس زدن عار این طایفه است
فقیر محل یار این طایفه است
نمک پروری، کار این طایفه است
به بازی گرفته کرم را حسن
قدم های آغازی اش را نگاه
پر و بال پروازی اش را نگاه
دلِ از خدا راضی اش را نگاه
بیا دست و دل بازی اش را نگاه
گدا را نشانده است بالا حسن
دو خط مدح در وصف دریا بگو
کمی از مرامش به دنیا بگو
رفیقِ جذامی شدن را بگو
غذا دادنش را به سگ را بگو
به والله آقاست آقا حسن
منم سائلِ مجتبیِ علی
فدای همه بچه های علی
نجف آرزوی گدای علی
رسیدی به ایوان طلای علی
بگو یا حسین و بگو یا حسن
به تو دِینِ خود را ادا میکنیم
میان بقیعت چه ها میکنیم
شبت را شب کربلا میکنیم
ضریحی برایت بنا میکنیم
به زیبای مشهد ما، حسن
#مدحوتوسل ویژۀ ولادت امام سجاد علیه السلام و سرداران کربلا به نفس کربلایی حسین طاهری •✾•
ساقي قدحي باز مرا جام نياز است
سر ريز كن اين باده كه تا صبح دراز است
امشب شب بزم و كرم شاه حجاز است
ميلاد دل افروز مسيحاي نماز است
ز آن روست كه دل مست خداي ازلي شد
در بند علي بن حسين بن علي شد
مهتاب! شگفت شب طاعات رسيده
خورشيد خداوند عبادات رسيده
سر حلقه اي از حلقه ي سادات رسيده
فصل مي و مستي و مباهات رسيده
زين بعد چنين بزم مگر خواب ببينيد
لبخند تماشائي ارباب ببينيد
مجنون زده ي كوچه ي حيرانيمَ امشب
بر حلقه ي گيسوي غزل خوانيمَ امشب
از شوق به رقص آمده طوفانيمَ امشب
خاك گل شَه بانوي ايرانيمَ امشب
هر چند كه از آب و گل ايل حسينيم
با آمدنش ما، همه فاميل حسينيم
اي باغ محبت گل محراب نيايش
عيسي نفسان را نفس ناب نيايش
اي چشمه ي جوشنده ي سيراب نيايش
اي قبله ي تابنده ي ارباب نيايش
اي آينه ي حي جلي حضرت سجاد
اي زين حسين بن علي حضرت سجاد
خورشيد ترين قبله ي خورشيد تويي تو
آسوده ترين ساحل اميد تويي تو
عيدانه ترين باده در اين عيد تويي تو
آن سويِ سراپرده ي توحيد تويي تو
از روز ازل بود كه با چشم تو مستيم
تا جام به دست تو بود باده پرستيم
فانوس خياليم همه بر سر راهت
دنبال دل گمشده بر زلف سياهت
تنها دل ما نيست به دنبال پناهت
جبريل كبوتر شده در چتر نگاهت
خُم را همه با نام تو سرمست شكستند
در عرش به عشق تو سر و دست شكستند
اي نام تو فوّاره ي زيبايي دنيا
اي آينه ي شير خدا وقت تماشا
اي خون خدا را علي عالي اعلي
سوگند به تو اي علي سوم زهرا
سبقت ز همه مي بري هنگام دليري
مانند ابوالفضل، اگر تيغ بگيري
خورشید به گود آمده سرگرم قنوت است
این آل سعود است که درحال سقوط است
هستند شیاطین همه درگیر توانی
ایران شده آماده ي یکجنگ جهانی
بیزار زِجنگیم ولی مرد جهادیم
دادیم سرودست ولی باجندادیم
شمشیر عجممنتطر رخصت جنگ است
مکّه بشود مرکز شیعه چه قشنگ است
ما منتطر حمله ایم از سوی حجازیم
تا بین بقیعش حرمی ناب بسازیم
یا حیدر کرّار زند نقش به زودی
بر پرچم سبز عربستان سعودی
|⇦•ای خدا، روزهای ....
#مدحوتوسل ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه به نفس کربلایی_حسین_طاهری •✾•
ای خدا، روزهای دشواریست
غمگرفته تمام دنیا را
ما به سویت پناهآوردیم
جانِ مهدی، نگاه کن ما را
سربهزیر آمدیم و شرمنده
ناله و اشک و آه آوردیم
ای طبیب همه مریضیها
سرطانِ گناه آوردیم
بینِ آشفتگی این عالم
خواستی تا که امتحان بشویم
ما ولی آمدیم اینجا که
بیمهی صاحبالزمان بشویم
یک بلا آمدهست و این نوکر
دیگر آن یار غیرتی تو نیست!
آه، آقا! ببخش، هیچکسی
نگران سلامتی تو نیست
ای به قربان جدّ تشنهلبت
سفری آرزوی ما شده است
راه را بستهاند، کاری کن
دلمان تنگ کربلا شده است
«این دل تنگم غصه ها دارد
گوییا میل کربلا دارد »
کاش زوّار کربلا امشب
بر تن در حصیر، گریه کنند
جای ماها که از حرم دوریم
تا خود صبح، سیر گریه کنند
بی تو تنها عذاب، سهم من است
غصّه و اضطراب، سهم من است
بر در بسته میخورم هربار
تشنه هستم، سراب سهم من است
پسر فاطمه ببخش ولی
تو خودت از خدا تمنّا کن
ما بعید است، مرد راه شویم
راه برگشت را خودت وا کن
پسر مهزیار میداند
ماجراهای غربتت کم نیست
بین ما مردمی که میبینی
سیصدوسیزده نفر هم نیست
روز برگشتن تو، دیدنی است
به خدا روز خوش، رسیدنی است
و به قدر هزاروسیصد سال
حرفهای دلت شنیدنی است
.
|⇦•رسیدنش نفسی تازه...
#مدحوتوسل ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾•
رسیدنش نفسی تازه داده دنیا را
همان مسیح که احیا کند مسیحا را
همان که یوسف کنعان به شوق دیدارش
شده ست مشتری پا به قرص بازارش
همان که چهره ی او نور فاطمی دارد
کنار گونه ی خود خال هاشمی دارد
خدا کند بپذیرد مرا به خادمی اش
سپید بخت شوم مثل خال هاشمی اش
سلام یوسف زهرا خوش آمدی آقا
امید آخر دنیا خوش آمدی آقا
سلام یوسف زهرا تورا صدا کردم
برای آمدنت آمدم دعا کردم
عزیز فاطمه عمریست بی تو دربدریم
هزار جمعه گذشت و هنوز بی خبریم
*سیدابن طاووس میگه: امام زمانم رو زیارت کردم، حضرت فرمود: اگه دعای ما نبود گناهانمثل صاعقه ای شما رو از پا در میاورد...
بعد آقا دست به دعا شد: خدا گناهان دوستان مارو به خاطر منه مهدی ببخش..
گاهی دوستانمون به اتکای محبت ما آلوده ی به گناه میشن از ثواب منِ مهدی بردار، از اعمال منِ مهدی بردار، از خطای اونا در گذر...*
عزیز فاطمه آقا کجاست خانه تو؟
گرفته است دلِ تنگ ما بهانه تو
تو آخرین پسر خانواده ی ماهی
تو آبروی زمینی بقیه اللهی...
#شاعر: مجید تال
______
بعد سرما بهار می آید
لطف پروردگار می آید
بی قراری؟ قرار می آید
به سر این انتظار می آید
جام اعلاتری دهید امشب
باده ی کوثری دهید امشب
مژده بر عسکری دهید امشب
دلبرِ گل عُذار می آید
عید موعودِ نیمه ی شعبان
روز مسعودِ نیمه ی شعبان
برکت و جودِ نیمه ی شعبان
ناجی روزگار می آید
پسر نرجس، آفتاب زمین
بهجت و شور هر دل غمگین
آرزوی تمام صِدِّیقین
نور لیل و نهار می آید
مهر جانانِ خود نگه دارید
در دل، ایمان خود نگه دارید
عهد و پیمان خود نگه دارید
مرد باشیم، یار می آید
لحظه لحظه گناه من را دید
واسطه شد، خدا مرا بخشید
باز چشم از معاصی ام پوشید
با بدی ام کنار می آید
دیده ام اشک بار می بیند
همه را جز نگار می بیند
مثل یعقوب، تار می بیند
مرهمِ چشم تار می آید
شده قلبم به ذکر او مأنوس
مُحرمش نیستم هزار افسوس
خسته ام از فراق، نه مأیوس
مژده بر دل، نگار می آید
چهره اش انعکاسی از مادر
روی دوشش عبای پیغمبر
بر سر خود عمامه ی حیدر
یار با اقتدار می آید
می شود دولتش به نام حسین
سر دهد در جهان، پیام حسین
می رسد روز انتقام حسین
صاحب ذوالفقار می آید
#شاعر :محمد جوادشیرازی
#مدحوتوسل ویژۀ ولادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج محمود کریمی •✾•
اگر رَبّنا رَبّنا کرده ام
سحرها خدا را صدا کرده ام
خودم را بر این سفره جا کرده ام
دراین پانزده شب، دعا کرده ام
خدایا به چشمان مستِ حسن
بده دستِ من را به دستِ حسن
من امشب برآنم که مثلِ قدیم
دلم را ببندم به راهِ نسیم
دراین ماه با یاعلی، یا عَظیم
بیوفتم بدست و به پای کریم
کریمِ کریمانِ عالم حسن
دَمت گرم دَردت به جانم حسن
درآن شب که عالم قمردار شد
درخت نبوت ثمردار شد
علی شاه مردان پسردار شد
زمین پیشِ پایش خبردار شد
چه بهتر از اینکه به هر انجمن
به زهرا بگویند أُمُ الحَسن
*رسول خدا (ص)فرمودن:چشمی که برای
حسنمگریه کند.گریان وارد محشر نمی شود.
روز محشر که همه گریانند
گریه کن های حسن همه خندانند.....*
حسن اسمِ اعظم حسن کلِ دین
حسن حقِّ مطلق حسن بی قرین
حسن کیست ایاکِ هر نَستعین
حسن کیست گردن زن ناکثین
به حلمِ حسن دشمن اقرار کرد
معاویه را صلحِ او خوار کرد
منم که شدم مبتلای، حسین
زمین خورده ام پیشِ پای حسین
شدم وقفِ دولت سرای حسین
چه بهتر که محضِ رضای حسین
بپا خیزم و باز طوفان کنم
دوباره حسن جان حسن جان کنم
حسین است محوِ وِقار حسن
حسین است هرجا کنارِ حسن
حسین است است دنبالِ کار حسن
حسین است در اختیارِ حسن
حسینی که سَرها کف پای اوست
امیری حسن روی لبهای اوست
بیا طوس صحنِ رضا را ببین
نجف باش و ایوان طلا را ببین
شلوغی کرب وبلا را ببین
خودت غُربتِ مجتبی را ببین
دمِ گنبدِ شاه عبدالعظیم
بگو یا حسن یا غریبِ کریم
بزودی همه چشمه ها جاری است
بقیعِ حسن پر زِ معماری است
و هر نوکری گرمِ یک کاری است
تمام ضریحشِ طلاکاری است
براین غصه با عشق حاکم شویم
همه واردِ صحنِ قاسم شویم
به این فکر کردی چرا شد سِپید؟
مویی که بر آن، شانه زهرا کشید
غمی که حسن دید را کَس ندید
حسن درهمان کوچه ها شد شهید
اگر صبرِ او حرف هر منبریست
بدانید مردم، حسن مادریست
#شاعر :سید پوریا هاشمی
#مدحوتوسل ویژۀ ولادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج میثممطیعی •✾•
این حرف ها حرفِ دلِ یک یا کریم است
غصه نخور ای دل خدای ما کریم است
هرکس پی رزقش به هر در می زند لیک
روزی ما از روز اول با کریم است
آن که خدا ما را گدای او نوشته
یک چشمه یک دریا نه، یک دنیا کریم است
امشب شبِ تغییر در ضرب المثل هاست
هر چه گدا کاهل بُوَد آقا کریم است
آن کس که رزقِ عشق من را می نویسد
بر سینه ام نام حسن را می نویسد
چَشم انتظارِ این سحر چَشمِ سحر ها
در جستجوی این قمر چَشمِ قمرها
کوه نمک آمد بگو هرجا که رفتی
شیرین تر از قند است این گونه خبرها
مولا پدر شد مصطفی صاحب پسر شد
پس خوش به حالِ این پسر با این پدر ها
باید عقیقه کرد باید حِرز انداخت
باید بپوشانی رُخش را از نظرها
مولای ما اسپند میسوزاند امشب
زهرا برایش چار قُل میخواند امشب
آن حضرتی که عالمی در محضرش بود
از کودکی عیسی مرید مِنبرش بود
زهرا از او نوبر نمود آیات حق را
پیغمبری کوچک برای مادرش بود
أَلعِزَّةُ لِلّه این ذکر شریفِ
نقشِ نگین حلقه ی انگشترش بود
پیش جُذامی ها به رحمت می نشست و
هم سفره با هر مستمندِ کشورش بود
هر روز می لرزید اگر بین وضویش
از ترسِ قبر و خوف روزِ محشرش بود
با اینکه رفته حج پیاده بیست باری
گوید چه گویم پیشِ حق از شرمساری
فرمایشاتت چون چراغ بین راه است
در پای دَرسَت هرکه ننشیند تباه است
فرموده ای که دستگیری از فقیران
محبوب تر از اعتکافِ چند ماه است
فرموده ای که غفلت از یادِ خداوند
از ریشه های اصلی نخلِ گناه است
فرموده ای هرکس که حُسن خلق دارد
چون روزه دار دائم الذکر و صلاح است
هرکس که با نامحرمی خلوت نماید
مثل کسی باشد که پیش پرتگاه است
امشب به نام یاکریم، العفو گوئیم
با یاعلی و یاعَظیم، العفو گوئیم
.
#مدحوتوسل ویژۀ ولادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس کربلایی حنیف طاهری •✾•
آمدم با خویش آوردم دلِ بیمار را
شسته ام با اشک هایم دیدهٔ بیدار را
آمدم بلکه ببینم صورتِ دلدار را
گر کمی قابل بدانی جان بی مقدار را
میخرم با نقدِ جانم لحظهٔ دیدار را
وقت آن شد تا بهارم را گل افشانی کنی
چشم ها را آشنا با ابر بارانی کنی
ماه را در چین پیشانی زِندانی کنی
با سِیه مویت شبم را شام طولانی کنی
تا شب قدری بدانم قدرِ روی یار را
میوزد از سمت اقلیمِ لبت بوی بهشت
که تمام عالمی گشته ثَناگوی بهشت
با تو حق برداشته امشب پرده از روی بهشت
تا بیایی یوسفِ زیبای بانوی بهشت
دسته دسته لاله میکارم سر بازار را
از دلم تا سمتِ باب قبله ات پل میزنم
من برای بوسه بر خاکت فقط هُل میزنم
چشمه ام میجوشم و در پای تو قُل میزنم
من به شالِ سبز تو دستِ توسل میزنم
کس ندیده رد کنی این قوم حاجت دار را
من اویست بودم و از تو قَرَن میخواستم
از لبِ جَدّت کمی جانم حسن میخواستم
من تو را با التماس و خواهشنمیخواستم
از کفِ خود فِدیه دادی هر چه من میخواستم
من سرِ این سفره دارم روزی بسیار را
من اسیرِ تاب موی تابناکت میشوم
بادِه بادِه مستِ یک انگور نابت میشوم
پاک مجنون و اسیرِ عشق پاکت میشوم
زیر پا له کن جَمل را که هلاکت میشوم
یک سره کن با نگاهی کار آن پیکار را
صبح از پیدایش صبح ظهورت مست شد
هر که عاقل بود با جام طَهورت مست شد
گندم ما خوشه خوشه از تنورت مست شد
یک مدینه از تماشای عبورت مست شد
یک مدینه گشت منصور و به پا کن دار را
جان حسن، جانان حسن، ایمان حسن، قران حسن
معنی بابُ الشفا هم درد و هم درمان حسن
جان به قربان حسین عالم سنه قربان حسن
بانی ماه خدا و سفره احسان حسن
نه فقط با نام تو وا میکنم افطار را
بر مزاری که نداری من کبوتر میشوم
شور میگیرم غلامِ کوی شبر میشوم
نوکرآن آستان تا روز محشر میشوم
مثل پروانه به نور روت پرپر میشوم
خوب میسازم خوب میسوزم مهیا کنم برایم نار را
موسم حج است با موی بلندت ناز کن
لب گشا و یا علی گو و عشق را آغاز کن
در طوافت نغمه ی الله اکبر ساز کن
بند از پای جنونِ عاشقانت باز کن
تا ببینی در مِنایت فوجی از کشتار را
چشم هایت جا نماز و ابرویت محراب بود
دستِ حیدر گِرد ماه صورت تو آب بود
فاطمه در تاب مژگانت دلش بی تاب بود
اولین سر گشته ی خودِ ارباب بود
ای بنازم این دو نَجل حیدر کرّار را
اقاجان خاک قبرت کربلای آل هاشم میشود
قلب ما پیش بقیع تو ملازم میشود
جنس نامرغوب هم یک روز لازم میشود
سیزده دفعه فدای روی قاسم میشود
حق بده باید بپوشانند آن رخسار را
حیف شد که سنگ ها از رخ نقابش را گرفت
نیزه ای در تشنگی ها آب و تابش را گرفت
یاسمن بود و سُم مرکز گلابش را گرفت
از شکسته خواندش آقا جوابش را گرفت
ریخت داغش بر سر دوش عمو آوار را
*ابی عبدالله رسید بالا سر قاسم، یه نگاهی کرد
دید داره پاهارو، رو خاک میکشه صدا زد..
ولی بگوی به گلچین تلاشِ بیهوده کردی
گلی که آب نخورده دگر گلاب ندارد...*
.
#مدحوتوسل ویژۀ ولادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج میثممطیعی •✾•
اگرچه عاشقِ ناقابل شماست دلم
بیا به خانه ی خود منزلِ شماست دلم
اگر که شیعه شدم از دلِ شماست دلم
و از اضافه ی آب و گلِ شماست دلم
من آفریده شدم تو دل مرا ببری
طُفیلِ هستی عشق اند آدمی و پری
تو آمدی رمضان سفره ی ضیافت شد
شبِ تولد تو ماه رؤیت شد
همین که در دو جهان کارِ تو کرامت شد
خیالِ من دگر از روزِ حشر راحت شد
به شکر آن که برای خدا حَسن شده ای
چهار رکعتِ یومیه های من شده ای
همیشه پشتِ در خانه ی تو مهمان است
بیا زِ خانه که در کوچه راه بندان است
هر آن کسی که گدایت نشد پشیمان است
الا که گوشه ای از سُفره ی تو ایران است
چه خوب میشد اگر قبرِ تو، در ایران بود
شبِ ولادت تو صحن تو، چراغان بود
سه بار زندگی ات را به این و آن دادی
جُذامی آمده و روی خوش نشان دادی
به آن که گفت به تو ناسزا امان دادی
گرسنه بود و به او قرص های نان دادی
هِزار سفره اگر چه فراهم آورده
کَرم کنارِ کریمی تو کم آورده
ازل ندیده دگر تا ابد همانندت
غزل چه هست به جز بندهای دربندت
جمل شکسته شده فتنه اش زِ ترفندت
عسل شده ست چه شیرین زِ کام فرزندت
تو از حوادثِ کرب وبلا خبر داری
برای روز مبادا دوتا پسر داری
سفید نیست که سرخ است پرچمِ صلحت
و نیست صحبتِ سازش در عالم صلحت
نبود تیغ بُرنده تر از دَم صلحت
بِپاست کرب و بلا از مُحَرمِ صلحت
سکوتِ تو ثمرش میشود قیام حسین
شما امام حسن هستی و امامِ حسین
گدا اگر که دَمی با شما قدم بزند
غنی شود برود خانه ی کَرم بزند
کجاست آن که تَه قصه را رقم بزند
بیاید و برای شما حرم بزند؟
بیا که جمعه ی ما موعد قیام بشود
بیا که ندبه ی أَین الحَسن تمام شود
↫
#مدحوتوسل ویژۀ ولادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس کربلایی مجتبی رمضانی •✾•
به نام خدای کرم ها حسن
نوشته به روی دل ما حسن
چنان عشق را کرده معنا حسن
که ماییم مجنون و لیلا حسن
نداریم معشوقی الا حسن
شعف با دلِ شیعه راه آمده
چه نوری زِ عرش اله آمده
سحرگاه شامِ سیاه آمده
شب نیمه ماه، ماه آمده
به خورشید گویند حالا حسن
چِنین چشم های تری، دیده ای؟
شبیه پرش شه پری، دیده ای؟
همانند او دلبری، دیده ای؟
پسر اینقدر مادری، دیده ای؟
خلاصه کنم جانِ زهرا حسن
زَر و سیم سربار این طایفه است
گدا پس زدن عار این طایفه است
فقیر محل یار این طایفه است
نمک پروری، کار این طایفه است
به بازی گرفته کرم را حسن
قدم های آغازی اش را نگاه
پر و بال پروازی اش را نگاه
دلِ از خدا راضی اش را نگاه
بیا دست و دل بازی اش را نگاه
گدا را نشانده است بالا حسن
دو خط مدح در وصف دریا بگو
کمی از مرامش به دنیا بگو
رفیقِ جذامی شدن را بگو
غذا دادنش را به سگ را بگو
به والله آقاست آقا حسن
منم سائلِ مجتبیِ علی
فدای همه بچه های علی
نجف آرزوی گدای علی
رسیدی به ایوان طلای علی
بگو یا حسین و بگو یا حسن
به تو دِینِ خود را ادا میکنیم
میان بقیعت چه ها میکنیم
شبت را شب کربلا میکنیم
ضریحی برایت بنا میکنیم
به زیبای مشهد ما، حسن
.
|⇦•مرا مثل یک ابرِ حیران ..
#مدحوتوسل ویژۀ ولادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نفس حاج محمودکریمی
مرا مثلِ یک اَبرِ حیران کشیدند
مرا مثلِ رودی خروشان کشیدند
خدا آفرید و خدا عاشقم کرد
مرا مثلِ زُلفی پریشان کشیدند
کمی خاکِ تربت کمی آبِ زمزم
گِلم ساختند و پس از آن کشیدند
مرا جان که دادند، قلبم علی گفت
مرا در نجف پایِ ایوان کشیدند
علی گفتم و لطفِ زهرا همان جا
مرا هم گدایِ حسن جان کشیدند
سلامِ من امشب سلامِ حسین است
به زهرا قسم این امامِ حسین است
خدا گفته امشب، خدا یاحسن جان
که غوغا نموده خدا، با حسن جان
مدینه بیا بشنوی تا خودِ صبح
فقط از علی جانِ بابا حسن جان
ندیده است این خانه شیرین تر از این
پس از این شد افطارِ زهرا حسن جان
پس از این مدینه شلوغ است و بنبست
به هرجا که میآید آقا حسن جان
جمل از دَمِ خیمه تا شورِ او دید
فقط زیر لب گفت: مولا حسن جان
سلامِ من امشب سلامِ حسین است
به زهرا قسم این امامِ حسین است
تو آوردهای در زمین آسمان را
تو آوردهای در کران بی کران را
پیمبر نشان میدهد جلوهات را
ببینید آقای مُلک جنان را
تو میدان بیایی حضورِ تو کافی است
که دَرهم بدوزی زمین و زمان را
پدر اذن داد و پسر تیغ میزد
زدی بر زمین فتنهی بی امان را
سلام من امشب سلام حسین است
به زهرا فسم این امامِ حسین است
کسی بارِ اُفتاده را بر ندارد
بجز تو که چون تو پیمبر ندارد
اگر ما برایت حرم هم بسازیم
به جانت قسم این حرم در ندارد
زیاد است اینجا هر آنچه بخواهیم
که معنی در این خانه کمتر ندارد
به یک گام پُشتت حسین است و گوید
کسی چون حُسینت برادر ندارد
و چندین قدم هم پس از او اباالفضل
که از سینه دستانِ خود بر ندارد
سلام من امشب سلام حسین است
به زهرا قسم این امامِ حسین است
کَرَم در کَرَم در کَرَم دارد آقا
گدا و گدا هر قدم دارد آقا
الهی بگویم به سمتِ مدینه
پیاده رَوی تاحرم دارد آقا
چه میشد ببینیم زیرِ رواقش
برای خودش محتشم دارد آقا
از این صحن تا صحن امالبنینش
دو صف خادمِ محترم دارد آقا
از آن صحن تا صحنِ زهرا هم آنجا
پُر از گریه کن پشت هم دارد آقا
سلامِ من امشب سلام حسین است
به زهرا قسم این امامِ حسین است
#شاعر :حسن لطفی