.
#زمزمه
#مناجات_با_حضرت_زینب
#حضرت_زینب سلام_الله_علیها
۱۱۹۸
ندارم تاب
ز هجر روی تو من ندارم خواب
دو دیده از دوریت بود پر آب
ندارم تاب
امشب شب جمعه
دانم کربلایی
هم گوشه گودال
هم پایین پایی
میخونی
السلام علی الشیب الخضیب
السلام علی الخد التریب
چه خاکی بریزم به سر از
واژهی علی البدن السلیب
میخونی
از حسین و جای پای شمر
خونی شده چکمههای شمر
بگو از محاسنی که بود
توی مشت و پنجههای شمر
****
خرابم من
چو گیسوی تو به پیچ وتابم من
شبیه تو بین آفِتابم من
کبابم من
هم تنگی گودال
مونده یادِ زینب
هم پیکر پامال
مونده یادِ زینب
از یادم
نمیره تورو چه بد زدن
نامردا تورو بی حد زدن
مثل مادرِ در پشتِ در
به تن تو با لگد زدن
میبینی
روی سینمه پیراهنت
خونیه لباس بدنت
از پیراهنت معلومه که
چی اومده به روز تنت
****
کجا هستی
گمونم که زیر دست و پا هستی
هنوز شاید زیر مرکبا هستی
کجا هستی
پا کشیدی رو خاک
کُشتی خواهرت رو
مُردم تا که دیدم
زیر حنجرت رو
میلرزید
روی تل، تموم پیکرم
دستمو گذاشتم رو سرم
با خنده دیدم جدا میکرد
سرتو رو پای مادرم
دیدی که
من عقب عقب رفتم حرم
هنوزم نمیشه باورم
من به تو نکرده پشت ولی
پشت و رو شدی برابرم
****