زینت منبرها
میشه با یک پرچم یهجا هیئت باشه
میاد اونجا زهرا حتی خلوت باشه
این کلام معصوم زینت منبرهاس
دو نفر که باشن سومیشون زهراس
شور و شوق روضهت توی عرش اعلاس
جمعیت اینجا نیست جمعیت اون بالاس
تو نگفته خوندی حرف ناگفتم رو
فکر هیئت پر کرد همۀ هفتهم رو
تا دیدم بیتابم تا دیدم پردردم
فرشای هیئت رو آب و جارو کردم
یه بساط چایی گوشۀ میخونه
مجلسارو گرم کرد عطر آبدارخونه
سرمو خم کردم زیر پام عزت ریخت
خیر ببینه اونکه تو چاییت تربت ریخت
اشکمو به زخمات آقا هدیه کردم
خیلی وقتا شد که تنها گریه کردم
اشکا و لبخندام با خودت شد قسمت
حاجتم رو دادی پای دیگ هیئتم
زندگیمو دست خودتون میسپارم
کفشارو جفت کردم جفت و جور شد کارم
.
#مصیبت_امام_جواد_علیه_السلام
#نوحه_امام_جواد_علیه_السلام
#جوادالائمه
#امام_جواد
ای خسرو خوبان نظری سوی گدا کن
رحمی به من سوخته بی سرو پا کن
ای تاج سرم یابن زهرا
من منتظرم یابن زهرا
در حجرۀ در بسته تنی در تَب و تاب است
جان می دهد و تشنۀ یک جرعۀ آب است
ناله ها زند کنج حجره
دست پا زند کنجِ حجره ...
چون مار گزیده تنم از کینه بسوزد
از لعلِ لبم تا جگرُ سینه بسوزد
از جفا شده خون دلِ من
همسرم شده قاتلِ من .... (آقا جانم ...)
نه مادرُ نه خواهرُ نه همدمُ یاری
تا بهرِ من خسته کند ناله و زاری
ای هم نفس نا نجیبم
کف نزن ببین من غریبم ...
جان می دهم اما پدرم نیست ببیند
بالای سرم با سر زانو بنشیند
کربلا ولی پیش بابا
شد تن علی اربا اربا
اندازه یک دشت علی روی زمین شد
لشکر همه دیدند حسین خاک نشین شد
آمد از حرم دیده گریان
عمه جان ما مو پریشان
#قاسم_نعمتی
نوحه امام جواد
#جوادالائمه
#امام_جواد
#نوحه_امام_جواد_علیه_السلام
سبک نسیمی جانفزا می آید
گل ياس رضا پرپر شد
در جوانى چونان مادر شد
واويلا واويلا واويلا
ميان حجره از پا افتاد
بى کس و يارو تنها افتاد
انقدر کف زدن نامردان
تا که اقا ز اوا افتاد
واويلا واويلا واويلا
کو پدر بوسد اين لبها را
بشنود ناله اى زهرا را
دست و پا ميزنم لب تشنه
بسته دشمن بر او درها را
واويلا واويلا واويلا
خون لبهاى او ميديدند
براى ناله اش خنديدند
تا برند پيکرش را تا بام
ريسمان دور پا پيچيدند
واويلا واويلا واويلا
کبوترها که پر وا کردند
سايه بانى مهيا کردند
بعد از ان گريه بر جسمى که
مانده بر خاک صحرا کردند
واويلا واويلا واويلا
نيزه از هر طرف بالا رفت
بر سر نيزه ها سرها رفت
بعد از ان ايه هاى قران
اى خدا زير دست و پا رفت
واويلا واويلا واويلا
#قاسم_نعمتی
#غزل_مصیبت_امام_جواد_علیه_السلام
#جوادالائمه
#امام_جواد
عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند
پاسخ ناله و سوز و جگرش خندیدند
مادری بود و جوان مرگ شد و آخر کار
همچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند
همچو بسمل شده ای دور خودش می پیچید
به پریشان شدن بال و پرش خندیدند
درد پیچیده به پهلویش و از هر دو طرف
دست میبرد به سوی کمرش،خندیدند
آمده بر سرش اینجا کمی از داغ حسین
همگی جمع شدند دور سرش خندیدند
یک نفر نیست که از خاک سرش بردارد
بر نفسهای بدون اثرش خندیدند
زهر اثر کرده و رویش به کبودی زده است
بدنظرها به خسوف قمرش خندیدند
دست پا می زند و نیست کنارش پدری
تا ببیند به عزای پسرش خندیدند
کربلا جسم علی پخش به صحرا شده بود
لشگری دور تن مختصرش خندیدند
هر چه می گفت حسین یاولدی یاولدی...
عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند
#قاسم_نعمتی
#امام_جواد_زمینه
بگید به روضه خون بگه ، مجلسه جوونه
بگید که امشبو کسی ، نا امید نمونه
بگید امام رضا خودش ، سفره دار روضه ست
تو آسمونا فاطمه ، گریه دار روضه ست
روضه آقای کریمانه
جواده ابن رضا جانه
روضه شم حتی منشأ خیره ، فراوانه
مثل حسن ، مثل حسین
گریز روضه هات میشه روضه ی دو ماه
غریب بودی و تشنه لب
ناله زدی غریبونه یوماه یوماه
غریب آقام غریب آقام ابن الرضا ...
بگید به روضه خون بگه ، غصه بی امونه
بگید که همسرش شده ، قاتلش تو خونه
بگید که تشنه بود براش ، هیچکسی نبرد آب
بگید که پیکرش سه روز ، مونده زیر آفتاب
روضه ی تشنه ی پریشانه
جواده ابن رضا جانه
یکی دار میخونه با گریه ، غریبانه
دور از وطن ، تو اوج غم
پاره جگر شدی مثه لاله ی صد برگ
روضه ی ما ، شده همین
شبیه فاطمه شدی ، تو هم جوونمرگ
غریب آقام ابن الرضا
بگید به روضه خون بگه ، فابک للحسین رو
بگه حسین بگیره تا ، اشک عالمین رو
بگید شب جوون بگه ، از بلای ارباب
از اون تنی که جا نشد ، رو عبای ارباب
انگاری گودال شده آماده
حسین پای پسر افتاده
جوری که گفتن همه انگاری ، که جون داده
مثل حسن ، منم شدم
پاره جگر ولی به وسعت یه دشت
روح تنم بود پسرم
که رفت و دیگه به تنم بر نگشت
وای حسین ...
#حسین_رحمانی
#امام_جواد_زمینه
اگه باز توو این حوالی اومدی
اگه با دستای خالی اومدی
اگه از دنیا دلت گرفته و
اگه با شکسته حالی اومدی
خوب جایی اومدی برا گدایی
امشبو مهمون امام رضایی
صاحب روضه ی امشبم ابالجواده
حاجت قلبمو با نگاش همیشه داده
به خدا سایه ی لطفش از سرم زیاده
زندگیم رو به راهه، با جواد الائمه
ذکر روی لبامه، یا جواد الائمه
یا جواد الائمه
سخته که بشی اسیر غصه ها
سخته حجره ت بشه مثل قتگا
سخته ناله بکشی از جگرت
صدات اما نرسه به هیچ کجا
سخته که توو سینه بسوزه ناله ات
گم بشه تو هلهله سوز ناله ات
آسمون و زمین غم گرفت از غم چشماش
مطلع روضه ی کربلاس خشکی لب هاش
ای امان ای امان ای امان از دل باباش
حجره تنگه ولی به، تنگی قتلگا نیس
هیچ غمی مثل داغ، روضه ی کربلا نیس
یا جواد الائمه
پشت این حجره یه عده دف زدن
تووی گریه هاش کنیزا کف زدن
امام جووون ما رو کشتن و
غم به قلب شاه لو کشف زدن
جوونا از داغ جوون ببارید
باز دل مادرو به دس بیارید
این جوون واسه باباش رضا نور دو عینه
باب حاجات ما نوکرا توو کاظمینه
اول و آخر غربتش مثل حسینه
اما شکر خدا که، پیرهنش توو تنش بود
هم کفن شد تنش هم، سایه بون رو تنش بود
یا جواد الائمه
#وحید_محمدی
یاجواد الائمه(علیه السلام)
#امام_جواد
#جوادالائمه
#مصیبت_امام_جواد_علیه_السلام
مهر شما در دل عاشق فتاد
خیر دو دنیا به من این فیض داد
باب کرم هستی و باب المراد
اسئَلُکَ بحودک یا جواد
تا که توسل به تو آغاز شد
هر گرهی داشت گدا باز شد
ای نمک سفرۀ سلطان طوس
محضر تو خیل ملک خاک بوس
آینۀ صورت شمس الشموس
دلخوشیِ عمر انیس النفوس
ای علی اکبر ملیح رضا
حلقۀ موی تو ضریح رضا
جود تو شد مظهر کُلِّ صفات
نام تو فتاح همه مشکلات
نازترین تک پسر کائنات
حق بده بابات بمیرد برات
بوسه زلبهای تو کار رضا
ای همۀ دار و ندارِ رضا
گوشۀ حجره شده جایت چرا ؟
مرگ شده ذکر و دعایت چرا ؟
بسته شده راه صدایت چرا ؟
آب نیاورده برایت چرا ؟
شعله به جان و دل زهرا مکش
جان رضا روی زمین پا مکش
ضربه به حیثیت افلاک خورد
رنگ کبودی به رخی پاک خورد
موی به هم ریخته ات خاک خورد
داد زدی دورِ لبت چاک خورد
با جگر سوخته پرپر زدی
بر دَرِ حجره چقدر سر زدی
خون ز لب خشک تو پاشید وای
لحظۀ پرپر زدنت دید وای
چشم به چشمان تو خندید وای
تشت زنان دورِ تو رقصید وای
شعله به جان تو چنین ریخته
آب به پیش تو زمین ریخته
آب نخوردی ... بدنت پا نخورد
یک نخی از پیر و هنت پا نخورد
در ته گودال تنت پا نخورد
مثل حسین بر دهنت پا نخورد
یاد حسین دیدۀ تر داشتی
هر چه سرت آمده ، سر داشتی
چنگ به موی سرش انداختند
روی تن بی سر او تاختند
خیل زنان رنگ ز رخ باختند
پیکر غارت شده نشناختند
عمۀ سادات زمین گیر شد
بر سر بوسیدن رگ پیر شد
طول کشید از نَفَس افتادنش
حنجر پاشیده روی دامنش
عده ای اعراب دَمِ رفتنش
با کتک از کرب و بلا بُردنش
عمه از آن لحظه گرفتار شد
ناقه نشین راهی بازار شد
#قاسم_نعمتی
.
#شهادت_امام_جواد
#امام_جواد علیه السلام
برخیز ای جوان سر خود بر زمین مکش
تو زخم دیده ای پر خود بر زمین مکش
ای مادری تر از همه کم دست و پا بزن
پهلو شبیه مادر خود بر زمین مکش
بر تار گیسوان تو جای لب رضاست
این گیسوی مطهر خود بر زمین مکش
اسباب رقص و شادی زن ها شدی چرا
صورت به پیش همسر خود بر زمین مکش
اینان ز دست و پا زدنت کیف می کنند
طاقت بیار و پبکر خود بر زمین مکش
بر روی نازنین لب تو خاک و خون نشست
پس آیه های کوثر خود بر زمین مکش
شکر خدا که نیست تماشا کند رضا
گوید دو دیده ی تر خود بر زمین مکش
در کربلا پدر به پسر التماس کرد
برخیز ای جوان سر خود بر زمین مکش
بس کن حسین آبروی خویش را مبر
زانو کنار اکبر خود بر زمین مکش
کار عباست بردن این جسم زینبا
با گوشه های معجر خود بر زمین مکش
#قاسم_نعمتی ✍
.