eitaa logo
ذاکرین آل الله
244 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
272 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
. نهم گل باغ دین (برما تو امام هستی)۲ برشیعه آل الله ( تولطف مدام هستی)۲ تو گل گلشن آل عبایی تو جواد هستی و ابن الرضایی مولا جوادالائمه ادرکنی(۲) تو آینه ی بابا (تو ماه دل آرایی)۲ بر امت پیغمبر ( تو کعبه ی دلهایی )۲ در جود و کرامت تو بی نظیری چون مادرت زهرا خیر کثیری مولا جوادالائمه ادرکنی(۲) عمری بود،ای آقا (برمن توکرم کردی)۲ با یک نگهت مولا (مشتاق حرم کردی)۲ حریم با صفایت جنت ماست مهر و ولایت مولاعزت ماست مولا جوادالائمه ادرکنی(۲) ای نور دل بابا (از سوز غمت سوزم)۲ زین داغ ومصیبت‌ها (چون شعله برافروزم)۲ از غم داغ تو در شور و شینم با دل غمدیده در کاظمینم واویلا واویلا آه و واویلا(۲) از داغ تو یا مولا ( امشب شده ام غمگین)۲ درسینه اهل دل (باشد غم تو سنگین)۲ شیعه از داغ تو ماتم گرفته زند بر سینه و این دم گرفته واویلا واویلا آه و واویلا(۲) در خانه خود بودی (در رنج وغم و محنت)۲ از رنج و مشقت ها (گردیده ای تو راحت)۲ همسر بی وفا شد قاتل تو شرر زد زهر کین بر حاصل تو واویلا واویلا آه و واویلا(۲) بودی تو گل زهرا (در خانه خود مظلوم)۲ گشتی ز ستم مولا (با زهرستم مسموم)۲ بر روی خاک حجره سر نهادی با زهر کینه ها از پا فتادی واویلا واویلا آه و واویلا(۲) در حجره غم بودی (تو با دل بشکسته)۲ آن همسر ملعونه (حجره به رویت بسته)۲ کنیزکان پشت درصف می‌زدند همراه قاتل تو کف میزدند واویلا واویلا آه و واویلا(۲) آن قاتل بی رحمت (روزتو نموده شام)۲ مانده به سه روز مولا (جسم تو بروی بام)۲ جسم تو شد تشییع بر دوش یاران جسم جدت زیر سم ستوران واویلا واویلا آه و واویلا(۲)
ای خسرو خوبان نظری سوی گدا کن رحمی به من سوخته بی سرو پا کن ای تاج سرم یابن زهرا من منتظرم یابن زهرا در حجرۀ در بسته تنی در تَب و تاب است جان می دهد و تشنۀ یک جرعۀ آب است ناله ها زند کنج حجره دست پا زند کنجِ حجره ... چون مار گزیده تنم از کینه بسوزد از لعلِ لبم تا جگرُ سینه بسوزد از جفا شده خون دلِ من همسرم شده قاتلِ من .... (آقا جانم ...) نه مادرُ نه خواهرُ نه همدمُ یاری تا بهرِ من خسته کند ناله و زاری ای هم نفس نا نجیبم کف نزن ببین من غریبم ... جان می دهم اما پدرم نیست ببیند بالای سرم با سر زانو بنشیند کربلا ولی پیش بابا شد تن علی اربا اربا اندازه یک دشت علی روی زمین شد لشکر همه دیدند حسین خاک نشین شد آمد از حرم دیده گریان عمه جان ما مو پریشان
نوحه امام جواد سبک نسیمی جانفزا می آید گل ياس رضا پرپر شد در جوانى چونان مادر شد واويلا واويلا واويلا ميان حجره از پا افتاد بى کس و يارو تنها افتاد انقدر کف زدن نامردان تا که اقا ز اوا افتاد واويلا واويلا واويلا کو پدر بوسد اين لبها را بشنود ناله اى زهرا را دست و پا ميزنم لب تشنه بسته دشمن بر او درها را واويلا واويلا واويلا خون لبهاى او ميديدند براى ناله اش خنديدند تا برند پيکرش را تا بام ريسمان دور پا پيچيدند واويلا واويلا واويلا کبوترها که پر وا کردند سايه بانى مهيا کردند بعد از ان گريه بر جسمى که مانده بر خاک صحرا کردند واويلا واويلا واويلا نيزه از هر طرف بالا رفت بر سر نيزه ها سرها رفت بعد از ان ايه هاى قران اى خدا زير دست و پا رفت واويلا واويلا واويلا
عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند پاسخ ناله و سوز و جگرش خندیدند مادری بود و جوان مرگ شد و آخر کار همچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند همچو بسمل شده ای دور خودش می پیچید به پریشان شدن بال و پرش خندیدند درد پیچیده به پهلویش و از هر دو طرف دست میبرد به سوی کمرش،خندیدند آمده بر سرش اینجا کمی از داغ حسین همگی جمع شدند دور سرش خندیدند یک نفر نیست که از خاک سرش بردارد بر نفسهای بدون اثرش خندیدند زهر اثر کرده و رویش به کبودی زده است بدنظرها به خسوف قمرش خندیدند دست پا می زند و نیست کنارش پدری تا ببیند به عزای پسرش خندیدند کربلا جسم علی پخش به صحرا شده بود لشگری دور تن مختصرش خندیدند هر چه می گفت حسین یاولدی یاولدی... عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند
یاجواد الائمه(علیه السلام) مهر شما در دل عاشق فتاد خیر دو دنیا به من این فیض داد باب کرم هستی و باب المراد اسئَلُکَ بحودک یا جواد تا که توسل به تو آغاز شد هر گرهی داشت گدا باز شد ای نمک سفرۀ سلطان طوس محضر تو خیل ملک خاک بوس آینۀ صورت شمس الشموس دلخوشیِ عمر انیس النفوس ای علی اکبر ملیح رضا حلقۀ موی تو ضریح رضا جود تو شد مظهر کُلِّ صفات نام تو فتاح همه مشکلات نازترین تک پسر کائنات حق بده بابات بمیرد برات بوسه زلبهای تو کار رضا ای همۀ دار و ندارِ رضا گوشۀ حجره شده جایت چرا ؟ مرگ شده ذکر و دعایت چرا ؟ بسته شده راه صدایت چرا ؟ آب نیاورده برایت چرا ؟ شعله به جان و دل زهرا مکش جان رضا روی زمین پا مکش ضربه به حیثیت افلاک خورد رنگ کبودی به رخی پاک خورد موی به هم ریخته ات خاک خورد داد زدی دورِ لبت چاک خورد با جگر سوخته پرپر زدی بر دَرِ حجره چقدر سر زدی خون ز لب خشک تو پاشید وای لحظۀ پرپر زدنت دید وای چشم به چشمان تو خندید وای تشت زنان دورِ تو رقصید وای شعله به جان تو چنین ریخته آب به پیش تو زمین ریخته آب نخوردی ... بدنت پا نخورد یک نخی از پیر و هنت پا نخورد در ته گودال تنت پا نخورد مثل حسین بر دهنت پا نخورد یاد حسین دیدۀ تر داشتی هر چه سرت آمده ، سر داشتی چنگ به موی سرش انداختند روی تن بی سر او تاختند خیل زنان رنگ ز رخ باختند پیکر غارت شده نشناختند عمۀ سادات زمین گیر شد بر سر بوسیدن رگ پیر شد طول کشید از نَفَس افتادنش حنجر پاشیده روی دامنش عده ای اعراب دَمِ رفتنش با کتک از کرب و بلا بُردنش عمه از آن لحظه گرفتار شد ناقه نشین راهی بازار شد
کسی خبر نشد از غربت نهانی من نیامده به سرم بهر همزبانی من فقط غریب مدینه غم مرا فهمد که همسرم شده در خانه خصم جانی من کجایی ای پدرم؟حال و روز من بینی کمی تو گریه کنی بهر ناتوانی من برای مادرم انقدر گریه کردم تا غم جوانی اش امد سر جوانی من بیا و خوب ببین کوچه ی بنی هاشم به جلوه آمده در وقت قد کمانی من بیا و در رخ من روی مادرت را بین کبود گشته چو او روی ارغوانی من میان هلهله ها گمشده نوای دلم ز بسکه کف زنند وقت روضه خوانی من چگونه جسم مرا تا به روی بام کشید عیان بود ز مچ پای ریسمانی من هزار بال کبوتر نیابتا ز حسین رسید تا که کند کار سایه بانی من سلام بر بدن بی عزیز خدا سلام بر تن عریان سیدالشهدا .
شهادت حضرت علیه السلام بر حضرت پدرشان و همه شیعیان تسلیت باد طلوع مهر تو خورشید ما را مهربان می کرد نگاهت سفره سلطانی اش را غرق نان می کرد شنیدم روز و شب بر سفره اش سبزی می آورد و به همراه خیال سبز تو نان نوش جان می کرد جواد عرش با جودتمام او را رضا کرده که بخشیده تو را براو، که نامت را نشان می کرد چه دیر از دامن مادر گرفتی دست بابا را چه دیر اما چه زود امداد تو او را جوان می کرد یقین دارم تو هم بودی میان بزم انگورش یقین دارم به عشق تو بر آهو ها ضمان می کرد نمی دانم چرا وقت به مشهد رفتنم حسی مرا بر کاظمین از آستان او روان می کرد به ظاهر شعر از من بود اما خوب می دانی قلم با اذن تو این شعر را شیرین بیان می کرد زینت کریمی نیا