بـه یک سلام دلخوشم ؛ السلام یا حسین
لحظۀ آخرم یک کلام یا حسین
حب الحسین حبک سر حیاتی
یا ثارالله تـو قتیل العبراتی
یا رب العشق تـو سفینه النجاتی
ای شاه کربلا ؛ ای نور نیرین
صلّی الله علیک یابن الزهرا حسین
فصل اشک و سوز و آه از پرده ی دل میشود
باز چشمانم به رنگ سرخ مایل میشود
باز هم روح الامین مرثیه خوانی میکند
کاف و هاء و یا و عین و صاد نازل میشود
راه را باز نماييد…محرم آمد
دم بگيريد که هنگامه ي ماتم آمد
دست بر سينه نهاده…همه تعظيم کنيد
مادري دست به پهلو، کمري خم آمد
نسیم روضه وزیده محرم آمده است
زمان گریه به ارباب عالم آمده است
دوباره بیرق و پرچم دوباره طبل و کتل
که ماه مرثیه و غصه و غم آمده است
دمید روح غم اندر، تن مه غم عالم
تو نوحه سر بده چون شد، عزای اشرف آدم
لباس تیره به تن کن، ز داغ نوحه تو سر کن
که گشته ماه عزا و ، دوباره گشت محرم
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
شکر خدا دوباره شدم مبتلای تو
ای کشته ای که جان دو عالم فدای تو
شکر خدا نسیم محرم وزیده است
هرشب شده عبادت من روضه های تو
((باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است))
شکر خدا شکسته دلم در عزای تو
باور نمی کنم که دوباره نشسته ام
با چشم خیس بین حسینیه های تو
با اذن مادرت به سر و سینه می زنم
ممنونم از ترحم و لطف و عطای تو
من با غذای روضه تان رشد کرده ام
وقف شماست بود و نبود گدای تو
بیمار عشقم و دهه ای بسته ام دخیل
کاسه بدست گوشۀ دارالشفای تو
این عطر سرخ می وزد از سمت قتلگاه
حالا دلم رسیده به پایینِ پای تو
🔸شاعر:
#محمدرضا_رضایی
_____________________________
#استقبال_ازماه_محرم
اهل عالم دارد از ره ماه ماتم میرسد
هیئتی ها یا علی ، دارد محرم میرسد
🔹
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
حالم بهشت میطلبد ، غم بیاورید
ماه حسین آمده ، ماتم بیاورید
اذن دخول روضه ز زهرا گرفته ایم
وقت طهارت است ، زمزم بیاورید
یک اربعین معتکف روضه ایم ما
شال و لباسِ مشکی و پرچم بیاورید
گلهای فاطمه همه خشکیده میشوند
از چشم ، عاشقان گل شبنم بیاورید
وقتی حدیث اشکِ ولی را شنیده اید
حیف است تا سپردن جان کم بیاورید
ما ریزه خوارِ سفرهء احسان حیدریم
نان را برای ما ز محرم بیاورید
همراه قدسیان دگر امشب ، کتیبهء
باز این چه شورش است به عالم بیاورید
🔸شاعر:
#داریوش_جعفری
____________________________
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
باران معرفت ز سحاب محرم است
آباد آن دلی که خراب محرم است
بوی گل و گلاب دهد روضۀ حسین
گل دیدگان و اشک گلاب محرم است
از هر دری گذر نتوان کرد بر بهشت
باب الحسین ادامۀ باب محرم است
جان یا علی بگو مَهَراس از یزیدیان
شور ولایت ارزش تاب محرم است
راس بریده بر سر نی داد این پیام
قرآن کلام نور، کتاب محرم است
در قاب، عکسی از همه ماند به یادگار
تصویر ما همیشه به قاب محرم است
تنها نه این مباحثه سر لوح زندگی است
در قبر هم سوال جواب محرم است
پرسند اگر کویه، بگو کربلایی ام
قلبم هنوز در تب و تاب محرم است
بوید ملک ز سینۀ زوار و گوید آه
این بوی تربت است و تراب محرم است
بینی چو ازدحام جماعت عجب مدار
جبریل هم به فکر صواب محرم است
هشدار، زیر هر علمی سینه زن نباش
مخلوط چهره زیر نقاب محرم است
یک قوم کبریایی و قومی ریا یی اند
مشکل ، تمیز حب، ز حباب محرم است
اخلاص ماندنی است ریاکار رفتنی است
ایمان چو آب و کفر سراب محرم است
گفتم ولی مباد شوی غافل از کرم
روشن دل از فروغ شهاب محرم است
نامحرمان و اجنبیان کور خوانده اند
عباس ارزیاب حساب محرم است
🔸شاعر:
#استاد_کلامی_زنجانی
____________________________
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
@
بار دگر دل را غبار غم گرفته
چون قلب ختم الانبیا ماتم گرفته
گویی که رنگ از چهرة گردون پریده
مه سینه و خورشید پیراهن دریده
ختم رسل در هاله ماتم نشسته
بر چهرة زهرا غبار غم نشسته
گر شعله جوشد از دل هامون عجب نیست
گر خون بریزد از هلال خون عجب نیست
ای اهل ماتم جامة ماتم بپوشید
ای اشک ها از دیدة عالم بجوشید
ای اختران از دامن افلاک ریزید
ای مهر و مه خون گشته و بر خاک ریزید
در سوز دل دارم پیام کربلا را
انگار می بینم تمام کربلا را
انگار می بینم زمین دریای خون است
رخسار وجه الله اعظم لاله گون است
انگار می بینم که هفتاد و دو سرباز
دل هایشان بهر شهادت کرده پرواز
انگار می بینم که طفل شیرخواره
بر دوش بابا پر زند از گاهواره
انگار می بینم حبیب افتاده بر خاک
در مقدم محبوب خود با جسم صدچاک
انگار می بینم که حر "العفو" گوید
نزد حسین از اشک خجلت چهره شوید
انگار می بینم که مُحرم گشته عباس
دور حرم دائم حرم را می دهد پاس
انگار می بینم به گل های مدینه
در تشنگی سقا شده چشم سکینه
انگار می بینم که جسم گلعذاران
با تیر و تیغ و نیزه گشته لاله باران
انگار می بینم که گرگانی هم آهنگ
بر جسم اکبر می زنند از هر طرف چنگ
انگار می بینم زنان داغ دیده
دارند شیون دور سرهای بریده
ای ماه خون برگرد، خون کردی دلم را
آتش زدی هم ریشه و هم حاصلم را
ای ماه خون سیلاب خونم در دو عین است
یک دشت دشمن تشنة خون حسین است
ماه حرام است و دلم غرق ملال است
بر خصم، خون یوسف زهرا حلال است
ماهی که گل های خدا با جسم صدچاک
ریزند چون آیات قرآن بر روی خاک
ماهی که دل ها هم چنان صهبای خون است
ماهی که در هر دیده صد دریای خون است
ماهی که شادی هم به ماتم رشک دارد
قربان آن چشمی که دائم اشک دارد
ماهی که طفل از نوک پیکان شیر نوشد
حتی جوان آب از دم شمشیر نوشد
ماهی که این امت ز پیغمبر بریدند
هجده جوان هاشمی را سر بریدند
تنها نه این ماه امام عالمین است
بالله تمام ماه ها، ماه حسین است
هر سال، سال یوسف زهراست، آری!
هر روز، روز سرخ عاشوراست، آری!
"میثم" رخ اسلام گلگون حسین است
آب درخت نور از خون حسین است
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
___________________________
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
سرتاسر محله ی مان غرق ماتم است
حرف از حسین و زینب و ماه محرم است
دیدم میان کوچه جوانی پُر از شعور
حَیّ عَلَی الْعَزا به لبش بود، غرق شور
می گفت: نذر خون خدا جان مادرم
دم از حسین می زنم و اشک می خرم
با روی خوش رساند به مجلس غریبه ای
با هم زدند سر در هیئت کتیبه ای
دیدم کسی عجیب پی کار دلبر است
بی تاب و عاشقانه گرفتار دلبر است
هر کارِ سخت بود، خودش گفت: می کند
کفش هر آن که آمده را جفت می کند
رندی کنار در به همه چای تازه داد
چایش به قلب سنگی من هم گدازه داد
با ذکر یا حسین و وضو طبق عادتش
قاطی چای، ریخت کمی خاک تربتش
با گریه فاطمه به تماشا نشسته بود
یک بچه، باز قلک خود را شکسته بود
می گفت زیر لب: کم من را قبول کن
از من دوباره سینه زدن را قبول کن
رحمت به مادری که ارادت می آورد
فرزند خویش را سوی هیئت می آورد
از عشق و شور فاطمه جانش لبالب است
با چادرش مدافع فرهنگ زینب است
دیدم کنار دیگ نشسته است با ادب
لات محله بود ولی گفت زیر لب:
زهرا مرا به پای حسینش مرید کرد
دیگِ سیاه روضه مرا رو سپید کرد
آمد به سوی من پدری پیر و محترم
می گفت: گوش کن به من و این نصیحتم
این جا هر آن چه خرج کنی سود می کنی
خود را عزیز خانه ی معبود می کنی
جانم فدای نوکر و دربان هیئتش
جانم فدای پیرغلامان هیئتش
هر کس به قدر معرفتش کار می کند
با اشتیاق صحبتِ از یار می کند
در اوج کار که پُر از اخلاص می شدند
گریان برای حضرت عباس می شدند
مجلس شروع شد، همه با آه و زمزمه
هر یک گرفته اند اجازه ز فاطمه
خدام درگهش همه بی ادعا شدند
با این که خسته اند ولی یک صدا شدند
دیدم دم از رفاقت دیرینه می زنند
محکم تر از همه به سر و سینه می زنند
چون شیرِ پاک خورده همه گریه می کنند
مانند بچه مرده همه گریه می کنند
گفتند: بی پناه به یک نیزه تکیه داد
در بند یک سپاه به یک نیزه تکیه داد
گفتند: عاقبت به لبش هم نخورد آب
گفتند: مانده بود تنش زیر آفتاب
گفتند: تشنه کام سرش را بریده اند
گفتند: روی سینه ی آقا دویده اند
گفتند: این غریب، میان وطن نبود
جز یک حصیر پاره برایش کفن نبود
🔸شاعر:
#محمدجواد_شیرازی
___________________________
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
حس مي كني زمين و زمان گريه مي كنند
وقتي كه جمع سينه زنان گريه مي كنند
باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است
در ماتم تو پير و جوان گريه مي كنند
اين سيل، سيل اشك عزادارهاي توست
چون ابر با تمام توان گريه مي كنند
تو كيستي كه در غم از دست دادنت
مردان ما شبيه زنان گريه مي كنند...
🔸شاعر:
#امیر_تیموری
____________________________