.
#طوفان_الاقصی
دنیای شگفتـی است در سینـه ی آه
مظلـوم امید بستـه و چشم بـه راه
باید بزنیـم ریشـه ی صهیون را
ای لشکر صاحب الزمان (ع)بسم الله
#محمدجواد_منوچهری ✍
#مرگ_بر_اسرائیل
#خونخواهی
.
.
#بصیرتی
#نفوذی
نه زاهد می شود هر آدمی با جای مهر روی پیشانی
نه دائم سد خورشید است ابر روز های
سرد بارانی
مچ سفت صدف وا می شود معلوم خواهد شد چه چیزی را
به جان می پرورد در بطن خود از چشم خلق الله پنهانی
نفوذی آدمی از جنس ما و درد های مشترک دارد
شکایت دارد از فقر و فلاکتهای زنهای خیابانی
خودی در ظاهر اما ناخدای کشتی دزدان دریایی
نه سرباز وطن یک مهره ی شیطان برای خلق ویرانی
نفوذی می تواند خادم و خدمتگزار مهربان باشد
نفوذی انجمن دار است گاهی در لباس پاک روحانی
نفوذی می تواند دکتر و سرهنگ وشاعر باشد و گاهی
نفوذی عارف و علامه ی دهر است و استاد سخندانی
نفوذی داور و بازیگر و در هر لباسی فتنه انگیز است
نفوذی می تواند یک بسیجی باشد و در نفرت افشانی
نفوذیها فراوانند این ایام ،باید با بصیرت بود
گرفتاریم در یک کشتی آشفته در دریای طوفانی
فرج در پیش،ساحل روبرو،با ناخدایی از تبار نور
مسیر ما نخواهد شد عوض در التهاب هیچ بحرانی
کسی از راه خواهد آمد و کاخ ستم ویرانه خواهد شد
و خواهد رفت از کل جهان با مقدمش درد و پریشانی
#محمدجواد_منوچهری ✍
#اللهمعجللولیکالفرج
.
.
#مربع_ترکیب_بند
#حضرت_زینب
#دروازه_ساعات
مولاتنا یا جبل الصبر اغیثینی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شعله افتاد به جانم دم دروازه شام
تیره شد آه! جهانم دم دروازه شام
رفت از دست امانم دم دروازه شام
بود در سینه فغانم دم دروازه شام
پیش چشمان من و قافلهای یاس کبود
رقص و آواز و نی و عود مهیا شده بود
شهر آذین شده بود و همه میخندیدند
خوب دور و بر ما کف زده و رقصیدند
بی علمداری من را همگان میدیدند
بین آن هول و ولا اهل حرم ترسیدند
سایه انداخت سرت از سر نی بر سر من
لطف تو بود قراری به دل مضطر من
دیدی ای سایهی سر بی تو گرفتار شدم؟
راکب محمل بی پرده در انظار شدم؟
وارد شام پر از طعنه و آزار شدم؟
راهی کوچه و پس کوچه و بازار شدم؟
من که یک عمر فقط پرده نشینی کردم
همرهی با شبث و شمر و سنان شد دردم
از در و بام نظرها همه جا با ما بود
اصلاً این شام بلا آخر این دنیا بود
چه قدر سنگ به دستان و به دامنها بود
هدف سنگزنان قافلهای تنها بود
بارش سنگ و من و چشم پر از بارانم
هیجده سر، سر نی دید که سرگردانم
در همه شهر من غمزده را چرخاندند
خاک و خاکستر و خاشاک سرم افشاندند
لات و الوات مرا خارجیام میخواندند
ناسزا گفته و از پیش مرا میراندند
ماجرا سختتر از هر چه شنیدی بوده
گلهام از گــذر قوم یهــودی بوده
سختی کوچه و بازار کجا؟ بزم شراب؟
سختی طعنهی اغیار کجا؟ بزم شراب؟
خندهی قوم جفاکار کجا؟ بزم شراب؟
منِ بی معجر و دستار کجا؟ بزم شراب؟
مرکز ثقل دلم تشت طلا بود و سرت
خیزران بود و لب لعل تو و چشم ترت
__
#نصیر_حسنی ✍
#دروازه_شام
.
.
مولاتنا یا جبل الصبر اغیثینی
#غزل روضهشهر #شام
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دم دروازه ساعات قیامت شده بود
حضرت عمه سادات اذیت شده بود
نه فقط عمه که در تابش داغ خورشید
سوخته عارض ذریه عصمت شده بود
بین آن هلهله و ولوله و رقص و طرب
به بنات علوی سخت جسارت شده بود
پیش ناموس خدا آن همه سر بر سر نی
پای سرها چقدر مضحکه راحت شده بود
آن همه سنگ پران بر سر بام و سر راه
قحطی معرفت و قحطی غیرت شده بود
قافله بود معطل در دروازه شهر
و چه خونی به دل آل رسالت شده بود
بین این شور و بلا چشم و دل بانوی صبر
محو دیدار لب و حنجر و صورت شده بود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#دروازه_ساعات #شام
#نصیر_حسنی ✍
.
.
#فراق_کربلا و #نجف
چشمم به جمال گنبدش تا افتاد
از چشـم دلـم ، تمـام دنیـا افتاد
پا بـال در آورد پرد سمت حـرم
قلب از طپش زیاد از پا افتاد...
#محمدجواد_منوچهری ✍
#یا_امیر_المومنین_علی_علیه_السلام
.
.
السلام علیک یا اباعبدالله
#شمر_زمانه_ات_را_بشناس
هر روز بدان که روز ما عاشوراست
هر قطعه ی خاک ما دماء الشهداست
لبنان و یمن ، #غزه ، فلسطین ، ایران
هر گوشه ی این جهان ما کرببلاست
⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤
هر لحظه ی تاریخ پر از تمثیل است
گاهی به فرات و علقمه گه نیل است
بر شمر و یزید و حرمله لعنت باد
هم شمر زمان ما که اسرائیل است
#محمدعلی_شهاب ✍
.
#کاروان_اسرا
#ترکیب_بند
🔹با کاروان نیزه🔹
میآیم از رهی که خطرها در او گم است
از هفتمنزلی که سفرها در او گم است
از لابهلای آتش و خون جمع کردهام
اوراق مقتلی که خبرها در او گم است
دردی کشیدهام که دلم داغدار اوست
داغی چشیدهام که جگرها در او گم است
با تشنگان چشمۀ اَحلی مِن العسل
نوشم ز شربتی که شکرها در او گم است
این سرخی غروب که همرنگ آتش است
توفان کربلاست که سرها در او گم است
یاقوت و دُرّ صیرفیان را رها کنید
اشک است جوهری که گهرها در او گم است
هفتاد و دو ستاره غریبانه سوختند
این است آن شبی که سحرها در او گم است
باران نیزه بود و سر شهسوارها
جز تشنگی نکرد علاج خمارها
::
جوشید خونم از دل و شد دیده باز، تر
نشنید کس مصیبت از این جانگدازتر
صبحی دمید از شب عاصی سیاهتر
وز پی شبی ز روز قیامت درازتر
بر نیزهها تلاوت خورشید، دیدنیست
قرآن کسی شنیده از این دلنوازتر؟
قرآن منم چه غم که شود نیزه، رحل من
امشب مرا در اوج ببین سرفرازتر
عشق توام کشاند بدینجا، نه کوفیان
من بینیازم از همه، تو بینیازتر
قنداق اصغر است مرا تیر آخرین
در عاشقی نبوده ز من پاکبازتر
با کاروان نیزه شبی را سحر کنید
باران شوید و با همه تن گریه سر کنید
::
فرصت دهید گریه کند بیصدا، فرات
با تشنگان بگوید از آن ماجرا، فرات
گیرم فرات بگذرد از خاک کربلا
باور مکن که بگذرد از کربلا، فرات
با چشم اهل راز نگاهی اگر کنید
در بر گرفته مویهکنان مشک را فرات
چشم فرات در ره او اشک بود و اشک
زآنگونه اشکها که مرا هست با فرات
حالی به داغ تازۀ خود گریه میکنی
تا میرسی به مرقد عباس، یا فرات
از بس که تیر بود و سنان بود و نیزه بود
هفتاد حجله بسته شد از خیمه تا فرات
از طفل آب، خجلت بسیار میکشم
آن یوسفم که ناز خریدار میکشم
::
بعد از شما به سایۀ ما تیر میزدند
زخم زبان به بغض گلوگیر میزدند
پیشانی تمامیشان داغ سجده داشت
آنان که خیمهگاه مرا تیر میزدند
این مردمان غریبه نبودند، ای پدر
دیروز در رکاب تو شمشیر میزدند
غوغای فتنه بود که با تیغ آبدار
آتش به جان کودک بیشیر میزدند
ماندند در بطالت اعمال حجشان
مُحرم نگشته تیغ به تقصیر میزدند
در پنج نوبتی که هبا شد نمازشان
بر عشق، چار مرتبه تکبیر میزدند
هم روز و شب به گرد تو بودند سینهزن
هم ماه و سال، بعد تو زنجیر میزدند
از حلقهای تشنه، صدای اذان رسید
در آن غروب، تا که سرت بر سنان رسید...
::
ای زلف خون فشان توام لیلة البرات
وقت نماز شب شده، حی علی الصلات
از منظر بلند، ببین صف کشیدهاند
پشت سرت تمامی ذرات کائنات
خود، جاری وضوست، ولی در نماز عشق
از مشکهای تشنه وضو میکند، فرات
توفان خون وزیده، سر کیست در تنور؟
خاک تو نوح حادثه را میدهد نجات!
بین دو نهر، خضر شهادت به جستجوست
تا آب نوشد از لبت، ای چشمۀ حیات
ما را حیات لم یزلی، جز رخ تو نیست
ما بیتو چشم بسته و ماتیم و در ممات
عشقت نشاند، باز به دریای خون، مرا
وقت است تیغت آورد از خود، برون، مرا...
::
خون میرود هنوز ز چشم تر شما
خرمن زدهست ماه، به گرد سر شما
آن زخمهای شعلهفشان، هفت اخترند
یا زخمهای نعش علیاکبر شما؟
آن کهکشان شعلهور راه شیری است
یا روشنانِ خون علیاصغر شما؟
دیوان کوفه از پی تاراج آمدند
گم شد نگین آبی انگشتر شما
از مکه و مدینه، نشان داشت کربلا
گل داد «نور» و «واقعه» در حنجر شما
با زخم خویش، بوسه به محراب میزدید
زآن پیشتر که نیزه شود منبر شما
گاهی به غمزه، یاد ز اصحاب میکنی
بر نیزه، شرح سورۀ احزاب میکنی...
::
قربان آن نیای که دمندش سحر، مدام
قربان آن میای که دهندش علی الدوام
قربان آن پری که رساند تو را به عرش
قربان آن سری که سجودش شود قیام
هنگامۀ برون شدن از خویش، چون حسین
راهی برو که بگذرد از مسجدالحرام
این خطی از حکایت مستان کربلاست:
ساقی فتاد، باده نگون شد، شکست جام!
تسبیح گریه بود و مصیبت، دو چشم ما
یک اَلاَمان ز کوفه و صد اَلاَمان ز شام
اشکم تمام گشت و نشد گریهام خموش
مجلس به سر رسید و نشد روضهام تمام
با کاروان نیزه به دنبال، میرویم
در منزل نخست تو از حال میرویم
#علیرضا_قزوه✍
#اسارت
.
کاروان می رفت اما کودکی جا مانده بود
او در آغوش عطش در قلب صحرا مانده بود
گر نمی دانست آیین اسارت را ولی
ناز پرورد اسیران بود، اما مانده بود
هر چه بابا گفت آن شیرین زبان در طول راه
در جواب بی جوابی های بابا مانده بود
یک بیابان غربت و یک کودک بی سر پناه
بی عزیزانش -زبانم لال- تنها مانده بود
بر فراز نیزه ها منظومه ای را دیده بود
سِیر چشم مهر جویش سوی بالا مانده بود
خیزران و چهره گل نسبتی با هم نداشت
چرخ گردون نیز در حل معما مانده بود
سینه ام آتش گرفت از این مصیبت یا حسین
ز آن که دلبندی سه ساله روی شن ها مانده بود
علی آذر شاهی
.
نوحه، بی قرار حرم .mp3
2.71M
#نوحه
امام حسین علیه السلام
.........
بی قرار حرم و
کربلاتم حسین
عمریه دلغمی
ن چشاتم حسین
ای کریمی و رئوف
از دلم با خبری
کی ميشه همین روزا
بحریمت ببری
عقده شده کاری بکن
نوکرتو یاری بکن
تازنده ام راهم بده
یگوشه ای جاهم بده
یا امام حسین مدد(3)
.........
...
اگه تو صحن و سرات
ی شبی پا بزارم
دیگه هیچ وقت بخدا
جون تو غم ندارم
همه آرزوم اینه
کی حاجت روا بشم
از همین جا راهییه
خود کربلا بشم
دردحرم تو سینمه
این حاجت دیرینمه
تا که آقا نفس میاد
نوکرت هم بزار بیاد
یا امام حسین مدد3
........
خواهشی ازت اقا
تو رو جون مادرم
وقت مردنم پاتو
بزاری روی سرم
آقاجون گاه حساب
خیلی با تو کار دارم
پیش چشم دشمنات
نزاری کم بیارم
ذکر لبم حسین حسین
آرزو بین الحرمین
این بده هم یه دل داره
می خواد ضریحت سر بزاره
یا امام حسین مدد3
........
..
التماس دعا
شعر و سبک: موسوی
🎤 موسوی خورشیدی
به اسم تو، دخیل گریه بستم من
گدایی از گدایان تو هستم من
حسن جانم
شبیه قطره تو دریای موّاجم
یه عمره به عنایات تو محتاجم
حسنجانم
♥️#حسن_جانم
♥️#حسن_جانم
♥️#حسن_جانم
تا جون دارم، آقا پای تو میمونم
آقا قدر محبت هاتو میدونم
♥️#حسن_جانم
تو که درد همه دنیارو میدونی
با سائل ها سر یک سفره میشینی
♥️#حسن_جانم
دلم میخواد که سایت رو سرم باشه
دلم میخواد آقام صاحب حرم باشه♥️#حسن_جانم
حرم گفتم، به یاد مشهد افتادم
به یاد اون ضریح و مرقد افتادم
حرم گفتم، همونجا که رها مونده
بدون گنبد و ایوون طلا مونده
حرم گفتم به یاد قبرت افتادم
به یاد غصه ها و صبرت افتادم
♥️#حسن_جانم
صبر امام حسن، زبانزد بوده
اون مرد شامی اومد هرچی سزاوار خودش بوده، به امام حسن گفت
آقا فرمود غریبی… گرسنته
دستشو گرفت آورد تو خونه سفره پهن کرد
👌چیزی که من شنیدم، این نبود
👌#شما_خیلی_آقایی
در ازای همه چیز، صبر کرد الا یِجا
اون روزی که مغیره لعنه الله علیه رفت رو منبر…
گفت تو دیگه دهنتو ببند
خودم دیدم چه بلایی سر مادرم آوردی
😭😭😭
چقد زخم زبون خوردی و رنجیدی
چقد دشنام شنیدی اما خندیدی
♥️#حسن_جانم
شنیدم که شدی از غصه دلتنگُ
تو دیدی ماجرای کوچه ای تنگُ
شنیدم که یه ابری سایه زد رو ماه
شنیدن کی بود مانند دیدن.. آه
♥️#حسن_جانم
خودت دیدی چطور اجر نبی رو داد
چنان زد مادر تو، رو زمین افتاد
خودت دیدی که مادر بی کس و تنها
خودت دیدی که گوشوارش روی خاکا
😭#بمیرم_من
شنیدم من که اون با کینه بد میزد
میدید هیچکس تو کوچه نیست لگد میزد
😭😭😭😭😭😭
♥️#حسن_جانم
♥️#حسن_جانم
خانم حضرت زهرا فرمود چشمی که برا حسنم گریون باشه، فردای قیامت گریون نیست
⬅️چرا انقدر تأکید کردن برا روضه ی امام حسن??
⬅️چرا انقده حضرت فاطمه، تأکید کرده??
اهل روضه جوونا…
☑️اون روز تو کوچه انقد امام حسن خجالت کشید…
☑️آروم آروم خاک چادر مادر پاک کرد
😭😭😭😭😭
☑️ان شاالله غرور هیچ پسری نشکنه پیش مادرش
☑️ان شاالله هیچوقت پیش نیاد جلو چشمت کسی بی حرمتی کنه به مادرت
😭😭😭
🔻
🔺#حاج_عباس_طهماسب_پور
447.9K
✅ نوحه حسینی علیه السلام
................
...........
من با
تموم عشق و جونم
بر تو
امام مهربونم
رو کردم ای انیس جانها
از بچگی از اون ابتدا
بر تربتت شه کربلا
خو کردم ای عزیز زهرا
...........
من و یه نوکرت بخون
صحن و سرات منو رسون
بجون سقای جوون
یاثارالله
رو دل من خدا نوشت
تویی تموم سرنوشت
مهر تویه باغ بهشت
یا ثارالله
..........
ای شور و شینم یا حسین
ای نورعینم یا حسین
زیبا کلامم یا حسین
جانم جانم
ای رافع غمهای من
ای دلبر زیبای من
بر تو غلامم یاحسین
جانم جانم
ابی عبدالله حسین ۳
.................
........
کاش من دشت بلات بودم و
ارباب سپر برات بودم و
تقدیم تو تموم تار و پودم
جای اکبرت ارباب اربا
می شدم عریان بخاک صحرا
تقدیم تو بود من و نبودم
.......
من بتو وابسته شدم
آقا منو جدا نکن
می خوام بیام کرببلات
از زایرات سوام نکن
تو عشق و افتخار می
قرارمی بهارمی
دلبر بی نظیر من
همیشه در کنارمی
..........
ای شور و شینم یا حسین
ای نورعینم یا حسین
زیبا کلامم یا حسین
جانم جانم
ای رافع غمهای من
ای دلبر زیبای من
بر تو غلامم یاحسین
جانم جانم
ابی عبدالله حسین ۳
.............
شعر و سبک:
موسوی خورشیدی
نوحه حضرت رقیه علیها سلام .mp3
2.97M
#روضه
#رقیه
علیها السلام
وقتی امام حسین ع خبر شهادت حضرت مسلم ع را شنید دختران مسلم که خواهر زاده امام میشدن ، روی زانوهاشون نشوندن و شروع کردن یتیم نوازی کردن ...........
اما عصر عاشورا لشکر شامیا چطور یتیم نوازی کردن همه عالم فدای غربت بچه هات حسین ع
...................
چرا کینه ها تو تکرار می کنی
چشامو با سیلی هات تار می کنی
می دونی یتیممو خونجگرم
چرا هی با نیزه می کوبی سرم
می بینی که نای رفتن ندارم
می بینی پامو رو خارا می زارم
بس کن اینقده بمن لگد نزن
شرم کن ُ این همه حرف بد نزن
چکمه هاتو روی صورتم نزار
اینجوری گوشواره هامو در نیار
بابا جونم بیا جون لبم ببین
منو بابا نامرتبم ببین
تموم پاتاسرم درد میکنه
طفل معصومت داره جون می کنه
باباجون به زخم دل نمک زدن
عمه ام رو جای من کتک زدن
........................
التماس دعا
موسوی خورشیدی
شور، حسن غریب مادر .mp3
3.49M
نوحه جانسوز بقیع
روضه امام حسن علیه السلام
-------------
قدم آهسته بردار
تو بقیع ناله سر کن
بیاد زخم سینه
جامه غم به بر کن
اینجا غصه می باره
الهی من بمیرم
حرم چرا نداره
الهی من بمیرم
آدم میشه بیچاره
الهی من بگیرم
ای بی حرم - شاه کرم
حسن غریب مادر
ای پر تعب- ای جان ب لب
حسن غریب مادر
--------------
گردو غباری میشه
بقیع تموم عصرا
میاد صدای بارون
از همه آسمونها
نه گنبدی نه خشتی
الهی من بمیرم
چه حرفایی شنفتی
الهی من بمیرم
چیزی به کس نگفتی
الهی من بمیرم
ای بی حرم -شاه کرم...
............
بگو بمن چه دیدی
چرا قدت کمون شد
مادر مگه زمین خورد
یه عمر دل تو خون شد
عدو رهش رو بسته
الهی من بمیرم
گوشواره رو شکسته
الهی من بمیرم
دیدی زپا نشسته
الهی من بمیرم
ای بی حرم - شاه کرم...
..... ....
-
التماس دعا
شعر و سبک: موسوی
🎤موسوی خورشیدی
الحمدالله زینبی منسب مرامم.mp3
4.8M
نوحه بی بی جان زینب علیها السلام
...........................
الحمدلله
زینبی منسب مرامم
درگه بی بی غلامم
به عالمین نور عینه
دار و ندار حسینه
الحمدلله
تحت لوای زینبم
عبد سرای زینبم
تا به ابد افتخارم
دست از تو بر ندارم
تاب و تب من ذکر لب من
شمع شب من یا زینب
دارو ندارم ای گلعذارم
خواب و قرارم یا زینب
(زینب یا زینب 3)
.... ...................
الحمدلله
حَرم تو جان پناهم
تا به ابد عِزّ و جاهم
سر در رَهَت سپارم
لحظه ای آروم ندارم
الحمدلله
حَک شده نامَت بسینَم
بوسه زخاکِت می چینم
از تو جدائی محاله
به داشتنت دل می باله
شهادتینم دنیا و دینم
حبل متینم یازینب
دختر حیدر شبیه مادر
به عالمی سر یازینب
((زینب یا زینب 3))
............................
الحمدلله
حلقه به گوش زینبم
خانه بدوش زینبم
تموم عُمر منی تو
صفای جان وتنی تو
الحمدلله
بر لب و جانم زمزمه
مدد یا دخت فاطمه
منم دخیل نگارم
دست از تو بر ندارم
دوای عشقی صفای عشقی
خدای عشقی یا زینب
ای همه باور روح برادر
حضرت خواهریا زینب
(زینب یا زینب 3)
............................
التماس دعا
موسوی خورشیدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 عهد خوبان
🔰 سید حسن نصرالله خطاب به شهید حاج محسن؛
▪️ تو در شعارهایی که میدادی و بیعتی که انجام دادی صادق بودی؛ امانت را بهجا آوردی و به حسین علیهالسلام رسیدی..
#مکتب_حاج_قاسم
🌹 15 مرداد؛ سالروز شهادت شهید عباس بابایی
#روحش_شاد_یادش_گرامی
💐شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مقام معظم رهبری| در میان رزمندگان- چه ارتش و چه سپاه - شهید بابایی یک انسان بزرگ و یک چهره ماندگار و فراموشنشدنی است.
۱۵ مردادماه سالروز شهادت سرلشکر خلبان شهید عباس بابایی
گرامی باد...🌷🕊
وداع_با_محرم
ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم
قطعاً دعای فاطمه پشت و پناه ماست
وقتی دم حسینیه پرچم گذاشتیم
ما ارث گریه از پدر خویش برده ایم
پا جای پای حضرت آدم گذاشتیم
این اشک ها برای توباشدحسین جان
شاید به روی زخم تو مرهم گذاشتیم
تفسیر روضه هاست ، حروف مقطعه
جان را میان سوره ی مریم گذاشتیم
خیلی حسین زحمت مارا کشیده ای
خیلی برای روضه ی تو کم گذاشتیم
..😭😭..
خداحافظ مُحرّم ماه ارباب ...
#محرم
#امام_حسین
.
.
#زمینه #امام_زمان
#شور_امام_زمان روحی_له_الفدا
#بخاطر_تو
#بند_اول
به خاطر تو حواسم به چشامه
به خاطر تو حواسم به کارامه
تنها چیزی که برام مهمه
فقط آقامه
به خاطرت دور خیلیا خط میکشم آقا
به خاطر تو رفیق هر کس نمیشم آقا
برام مهمی هرچی بگی روی چشم آقا
بقیه الله العجل آقا
#بند_دوم
تویی امیدم نذاری ناامید شم
یه روسیاهم دعا کن روسفید شم
تنها آرزوی قلبیم اینه
برات شهید شم
عزیز زهرا غلام و نوکر نمیخوای آقا
توی سپاه مالک اشتر نمیخوای آقا
خدا کنه اون لحظه آخر تو بیای آقا
بقیه الله العجل آقا
#بند_سوم
روزای جمعه دلم آقا میگیره
بدون یادت روزامون میشه تیره
این نوکر رو نرسی به دادش
دیگه میمیره
کمک کن آقا بشم همونی که دلت میخواد
بدم میدونم ولی تو رو دوست دارم زیاد
چی میشه فردا بهم بگن آقا داره میاد
بقیه الله العجل آقا
#امام_زمان
سبک نوحه شور زمینه ای جدید
حضرت رقیه س
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
دختری در گوشه ی در گوشه ی
خرابه ای ویرون
ناله زد بابا می خوام بابا می خوام
با چشمای گریون
دختری که پدر نداره
سایه ای روی سر نداره
منتظر می نشینه با اشک
چاره ی دیگری نداره
مگه یادم میره که راسشو در بر گرفته
مگه یادم میره که دستشو بر سر گرفته
مگه یادم میره که نالشو از سر گرفته
عزیز فاطمه جانم حسین سالار زینب2
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
ای پدر خوش آمدی خوش آمدی بدیدنم بابا
روشن از روی تو شد روی توشد ویران سرای ما
تو بیابانها می دویدم
طعنه ها رو من می شنیدم
خورده ام بس که تازیانه
تا به این ویرونِ رسیدم
مگه یادم میره راس تو را به نیزه دیدم
مگه یادم میره از غم تو قامت خمیدم
مگه یادم میره من روی خار ها می دویدم
عزیز فاطمه جانم حسین سالار زینب2
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
بابا جون کی راس تو کی راس تو بریده از کینه
بر لبت چوب جفا چوب جفا
کشیده از کینه
مثل مادر مویم سپیده
قامتم از غم شدخمیده
"ایتمنی صغر سنی"
من به طفلی شدم شهیده
مگه یادم میره از روی ناقه اوفتادم
مگه یادم میره گفتم بابا برس بدادم
مگه یادم میره که عمه زینب بد مرادم
عزیز فاطمه جانم حسین سالار زینب2
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
یا حسین در راه تو دراه تو
دل بیقراریم ما
ماهمه آماده ایم آماده ایم
تا جان سپاریم ما
زتده ایم زنده با ولایت
رهرو راه کربلایت
چون شهیدان وادی عشق
رهسپاریم ما تا شهادت
مگه یادم میره اون پاره پاره پیکرا رو
مگه یادم میره اون سرهای از تنِ جدا رو
مگه یادم میره اون تیغو تیر و دشنه ها رو
عزیز فاطمه مولا حسین سالار زینب2
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
تقدیم به سه ساله امام حسین ع حضرت رقیه سلام الله علیها
▪️🎋▪️🎋▪️🎋▪️
درگوشه خرابه رقیه جان داده است
دسته گل فاطمه از نفس افتاده است
خون شد دل اهل ولا واویلا
خرابه شد ماتم سرا واویلا
یاحسین یاحسین 2
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
راس حسین زهرا شد وارد خرابه
دخت سه ساله اواز غم در التهابه
از غصه دق نموده دختر او
خرابه نورانی شد از سر او
یاحسین یا حسبن 2
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
رقیه سه ساله راسش گرفته در بر
شور و نوا بپا کرد اندر خرابه یکسر
گفتا پدر فدای این سر تو
سر جدا شده ز پیکر تو
یاحسین یاحسین2
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
گفتا سخن رقیه با راس پر زخونت
آنکس که تازیان خورد از دشمن زبونت
بابا ترا سلام علیک منی
ایتمنی علی صغرسنی
یا حسین یاحسین 2
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
بابا چه ها بگویم از جور این زمونه
از ضرب تازیانه دارم به تن نشونه
عمه هماره بود یاور من
بازو سپر نموده در بر من
یاحسین یاحسین2
🎋▪️🎋▪️🎋▪️🎋
غلامرضا محمودنژاد(ناطق)
تقدیم به سه ساله کربلا رقیه خاتون علیهاسلام
🌷🌷🌷🌷🌷
دختر شاه کربلایی تو
وارث دشت نینوایی تو
🌷🌷🌷🌷🌷
گلی از گلشن رسول الله
بلبل بوستان آل لله
🌷🌷🌷🌷🌷
دختری از تبار عاشورا
میوه باغ سیدالشهدا
🌷🌷🌷🌷🌷
تو ز نسل علی و زهرایی
ثمر گلستان طاهایی
🌷🌷🌷🌷🌷
دختر حضرت حسینی تو
بر پدر نور هر دو عینی تو
🌷🌷🌷🌷🌷
تو که همچون ماه تاب استی
جلوه ذات آفتاب استی
🌷🌷🌷🌷🌷
ای رقیه فداییت هستم
چون گدایان بسوی تو دستم
🌷🌷🌷🌷🌷
زجر دون زد بروی تو سیلی
همچو مادر رخ تو شد نیلی
🌷🌷🌷🌷🌷
پایت از خارها پر آبله شد
دل زارت غمین و پر گله شد
🌷🌷🌷🌷🌷
از روی ناقه تا که افتادی
دست خود را به فاطمه دادی
🌷🌷🌷🌷🌷
دشمن دین تو را کتک می زد
بر روی زخم تو نمک می زد
🌷🌷🌷🌷🌷
تو که در شام و کنج ویرانه
کعبه نی خورده ای ز بیگانه
🌷🌷🌷🌷🌷
راس بابا گرفته ای در بر
من فدای تو گردم و این سر
🌷🌷🌷🌷🌷
جان سپردی کنار راس پدر
عمه زینب شد از غمت مضطر
🌷🌷🌷🌷🌷
زن غساله دید پیکر تو
ناله زد تا رسید در بر تو
🌷🌷🌷🌷🌷
مهدی فاطمه بیا مولا
انتقامش بگیر از اعدا
🌷🌷🌷🌷🌷
"ناطقا" بس کن این چکامه غم
خون شده قلب حضرت خاتم
🌷🌷🌷🌷🌷
غلامرضامحمودنژاد (ناطق)قم
غلامرضا محمودنژاد (ناطق) من خادم خادم حسینم:
تقدیم به سه ساله کربلا حضرت رقیه بنت الحسین ع
ای کعبه دلهای مشتاقان رقیه
ای آرزوی آرزومندان رقیه
باب الحوائج دختر شاه شهیدان
بر درد بی درمان ما درمان رقیه
نور دو چشمان حسین و زینبینی
عباس را تو روح و هم ریحان رقیه
تو میوه باغ رسول عالمینی
نور دل شاهنشه خوبان رقیه
از روی ناقه اوفتادی در بیابان
ای من فدای آن تن نالان رقیه
از زجر دون خوردی تو ضرب تازیانه
نفرین حق بر جمله ی عدوان رقیه
از ضرب سیلی روی تو گردیده نیلی
رخسار تو چون فاطمه ای جان رقیه
در خواب دیدی باب خود در کنج ویران
گشتی پریشان کنج آن ویران رقیه
راس پدر را نیمه شب در بر گرفتی
از غصه دادی جان تو بر جانان رقیه
بهر عزای ماتمت "ناطق" شب و روز
شد در عزا و دیده ی گریان رقیه
غلامرضامحمودنژاد (ناطق)قم
سبک حاج محمود کریمی
بسمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
تقدیم به سه ساله حسین علیه السلام
🎋▪️💐▪️🌺▪️🎋
بابا
ز پیش ما رفتی بگو کجا رفتی/
مرا رها کردی بگو کجا رفتی/
🎋▪️💐▪️🌺▪️
بابا
غریب دشت خون شدی تو لاله گون/
بگو کجا رفتی ز تیغِ کینِ دون/
🎋▪️💐▪️🌺▪️
بابا
فتاده ام از پا ز ناقه افتادم /
عمه شده تنها برس به فریادم/
🎋▪️💐▪️🌺▪️
بابا
میون طشت زر سر تو دیدم من/
ناله زدم امّاطعنه شنیدم من/
🎋▪️💐▪️🌺▪️
بابا
صورت من نیلی ز ضرب سیلی شد/
مدینه تکرار از این رخ نیلی شد/
🎋▪️💐▪️🌺▪️
بابا
آمده ای اکنون به دیدنم بابا/
خوشو اومدی وقتِ پریدنم بابا/
🎋▪️💐▪️🌺▪️
بابا
گوشه ویرانه خواب تو رو دیدم /
کشیده ام در بر تا سر تو دیدم/
🎋▪️💐▪️🌺▪️
بابا
از غم تو عمه گشته پریشانت/
از لب لعل تو شدم غزل خوانت/
🎋▪️💐▪️🌺▪️
بابا
جان میدهم اینجا گوشه ی ویرانه/
تو شمع من بودی منم چو پروانه/
🎋▪️💐▪️🌺▪️
غلامرضا محمودنژاد (ناطق)قم
صلوات.