#وفات_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
نخ روی نخ آمد که حیا داشته باشد
باتیرگی اش نورخدا داشته باشد
معجر شدو میخواست بها داشته باشد
تابرسر خورشید نما داشته باشد
آمد بشود سایه روی سر زینب
میخواست که نامش بشود معجر زینب
با نور نماز شب او نور گرفته
تا ستر شده رتبه مستور گرفته
درخلوت بی بی شرف طور گرفته
به به به چنین قرب که اینجور گرفته
از عطر نفس های علی تافته باشد
این تافته باید که جدا بافته باشد
هرچند حجاب است به سنگر زده کارش
تا حشر وقارست بدهکار وقارش
تقوا و حیا ریخته در تاربه تارش
از طایفه ی چادر زهراست تبارش
یک پارچه اما زره محکم پیکار
نه اینکه زره،معجره اعظم پیکار
الحق و الانصاف مهیای خطر شد
در بحبوحه ی فاجعه مردانه سپر شد
هرچند که خاکی شد و راهی سفر شد
در کوفه و درشام چو شمشیر دوسر شد
هرگز که به کوهی گذر کاه نیفتاد
یکبار به سویش نظر ماه نیفتاد
سوگند به این کوه گسستی نرسیده
به سوره توحید شکستی نرسیده
سوگند به او پنجه و دستی نرسیده
یا چشم بد مردم پستی نرسیده
باید که خلایق ز رخش دور بمانند
هرجاکه گذر کرد همه کور بمانند
هرچند که عمریست شده همدم زینب
دارد به دلش داغ ز قد خم زینب
گریان شده و سوخته پای غم زینب
انگار که او نیست دگر محرم زینب
امروز بنا کرده که آرام بماند
وقتش شده تا بی بی ما روضه بخواند
یکسال فراغت صد و ده سال گذشته
از زینب تو گفتن از حال گذشته
سخت است بگویم به چه منوال گذشته
با یاد تو و روضه ی گودال گذشته
من صابره ام باز ولی تاب ندارم
باور بکن از روز دهم خواب ندارم
رفتی و کسی خنده به این دیده ی تر کرد
امنیت این قافله احساس خطر کرد
کفر آمد و در شام به توحید نظر کرد
آیات حجاب از سر بازار گذرکرد
تا قرعه بی کس شدن افتاد به زینب
شهر پدری خوب محل داد به زینب
درشام چه داغی بروی قلب حیا خورد
اسلام معاویه به اسلام خدا خورد
سنگینی چشم همه بدجور به ما خورد
زینب وسط شهر کشیده دوسه جا خورد
من بت شکنی کردم و جایش بدنم سوخت
از ضربه ی شلاق تمام بدنم سوخت
حالا شده ام خیره به این در تو بیایی
خوبست که این لحظه ی آخر تو بیایی
خواهر شده ام تا که برادر تو بیایی
ای بی سر من کاش که با سر توبیایی
این پیرهن توست که برسینه فشردم
یک آب خنک بعد تو ولله نخوردم
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ
پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود
چشمه فریادمظلومیت لب تشنگان
در کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبود
زخمه زخمی ترین فریاد در چنگ سکوت
از طراز نغمه وا می ماند اگرزینب نبود
در طلوع داغ اصغر استخوان اشک سرخ
در گلوی چشمها می ماند اگر زینب نبود
ذوالجناح دادخواهی بی سوارو بی لگام
در بیابان ها رها می ماند اگر زینب نبود
در عبور بستر تاریخ، سیل انقلاب
پشت کوه فتنه جا می ماند اگر زینب نبود
شاعر: قادر طهماسبی
14.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مداحی { زینب زینب }
با صدای: مرحوم موذن زاده اردبیلی
بسم الله الرحمن الرحیم
انالله و انا الیه راجعون
برادر گرامی؛ذاکرالحسین (ع)
جناب حاج حسین آقای غفاری عزیز
سبک بالان به سهولت پرواز میکنند و پدر پاک شما این گونه بود که پروانه روحش به اعلی علیین پرواز کرد. پرواز ملکوتی پدر بزرگوارتان سیر در راه خداست و این باور اندکی از غم شما خواهد کاست.
آرزو میکنیم که وسعت صبر خانواده شما به اندازه دریای غمتان باشد و همچنین برای آن عزیز سفرکرده از درگاه خداوند متعال رحمت و مغفرت واسعه و برای جنابعالی و خانواده محترم صبوری و شکیبایی مسئلت می نماییم.
خداوند روح شان را قرین رحمت بنماید
لذا مراتب تسلیت ما را بپذیرید و ما را در غم خود شریک بدانید.
***
از طرف حاج غلامرضا سالار
و اعضای محترم کانال ذاکرین آل الله
#سالگرد_پیروزی_انقلاب_اسلامی
#دهه_فجر
اقرار کن بلندی این اقتدار را
این انقلاب مستمر ریشه دار را
باید به تنگ چشمی دشمن نشانه رفت
فرّ و شکوه این همه نقش و نگار را
مرگا به ما اگر که به ضحاک وا نهیم
این سرزمین رستم و اسفندیار را
بهمن اگر چه سرد ؛ ولی نیمه های آن
حس می کنم طراوت فصل بهار را
روزی که چشم ظلمت شب روشنا گرفت
روزی که داد خاتمه شب های تار را
در موجی از کدورت و در اوجی از غبار
دیدند آن زلالیِ آیینه وار را
هرسال یاد و خاطره ات زنده می شود
قلبی تپنده تر شده ای روزگار را
شاعر: #محمدحسن_بیات_لو