eitaa logo
ذاکرین آل الله
244 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
272 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
دعای عاصیانم، ناامیدم، مستجابم کن گناهم، روسیاهم، خود مبدل بر ثوابم کن کمم هرچند اما از شما بسیار می‌خواهم منم ذره، تو که شمس الشموسی آفتابم کن به رَغم دیده‌ی گریان، کویری تشنه‌ام دریا به لطف آبِ سقاخانه آزاد از سرابم کن هراس سرکه‌گشتن دارم و بسیار غمگینم اگرچه قوره‌ام، ساقی بیا کهنه شرابم کن  اُمید از عالَم و آدم بُریدم با اُمید تو الا یا ضامن آهو! خودت آدم حسابم کن قسم دادم اگر جانِ جوادت را ببخش اما اگر که می‌توانی، از دَرَت حالا جوابم کن! به سمت صحن آزادی اسیر تو نخواهد رفت به صحن کهنه خاکم کن، شهید انقلابم کن 🔸شاعر: ===========================
نشاید مهربان‌تر از تو در گفتار بنشیند طبیبی که خودش بر بسترت بیدار نشیند بنازم جای پایت را زیارتگاه خواهد شد اگر نعلین تو بر سنگ بی‌مقدار بنشیند گلاب ناب گاهی می‌توان از خار هم برداشت از آن خاری که در کوی تو بر دیوار بنشیند نخواهد رفت روی هیچ گل تا آخر عمرش اگر پروانه بر گلدسته‌ات یک‌بار بنشیند برای دیدن حسن تو جا دارد که در محشر هزاران بهتر از یوسف سر بازار بنشیند مبارک می‌شود مانند دعبل داستان من اگر نام تو در مجموعه اشعار بنشیند مسیحا هم تلمذ می‌کند در مکتبت، آری اگر دست عزیزت بر سر بیمار بنشیند بدون مهرتان ره کی برد بر عالم بالا  کسی یک عمر اگر سرگرم استغفار بنشیند به غیر از سفره سلطانی‌ات، در هیچ جایی نیست که سلطانی کنار دست خدمتکار بنشیند هر آن کس زائرت باشد، یقین دارم که از لطفت قیامت در کنار حیدر کرار بنشیند 🔸شاعر: ===========================
چنان بخوانم غزل که دعبل زبان به تحسین من گشاید پیاله در دست، مست و حیران به سعی دندان، کفن گشاید به پادشاهی زند دلم رو که شد عبایش پناه آهو دمادم از چین پرچم او نسیم، مشکِ ختن گشاید بهار هر لحظه سینه چاکش به خود بپیچد خمار تاکش گل از شعف در حریم پاکش به ذکر هو پیرهن گشاید شهی که حتی عدوی ملعون دهد شهادت به فضلش اکنون عجب نباشد اگر که هارون به مدحت او دهن گشاید ز دیدۀ دل در آستانی که می توان دید هر زمانی کلیم را گرم همزبانی خدا کجا لب به لن گشاید هنوز غم را ز جان مضطر به چوب پر خادمش دهد پر به آن ضریحی نهاده ام سر که عقده را از سخن گشاید ندارد اینجا که رهسپاری طلسم شیخ بها عیاری اگر سلیمان ماست، باری که سفره بر اهرمن گشاید چو مور سمت سپادش آیم به چشم اگر نه به یادش آیم ز سمت باب الجوادش آیم که در مرا بوالحسن گشاید 🔸شاعر: ===========================
از همین خاکروبه های حرم می‌رسد تا به عرش بال و پرم هرکجا رفته ام به جز اینجا مطمئناً به سنگ خورده سرم دل من سنگ و سنگِ صحنْ دل است پس برای حرم بیا بخرم دل من مانده پای پنجره ات دل از اینجا بگو کجا ببرم؟ جز شما دلبری نمی‌خواهم روزی آقا نخواستی اگرم.... گر بگویی برو چکار کنم ؟؟؟ به کجا و به که فرار کنم ؟؟؟ دست ما را رها کنی هرگز از ضریحت جدا کنی هرگز با غریبان هم آشنایی تو پشت بر آشنا کنی هرگز سیره ات مهربانی محض است بی وفا را جفا کنی هرگز در کرم دست دست کردن نه یا که چون و چرا کنی هرگز رحمت عام دیده ایم از تو خوب و بد را سوا کنی هرگز ای ولای تو حصن کامل ما گرم بوده به لطف تو دل ما بی قرارم علی سوم را تکیه گاه و پناه مردم را از خراسان به سفره عالم میکشد جذبه تو گندم را آسمان زائر تو را تا عرش میبرد آنچنان که انجم را دور تو موج میزند زائر بپذیر این طواف هشتم را هر طرف میبرد به سمت خداست راز ژرفی است این تلاطم را از ضریح تو نور میریزد جلوه در کوه طور میریزد با تو ایمان خلق کامل شد شرط روز غدیر حاصل شد پا به دنیا گذاشتی انگار آیه های کمال نازل شد دل ما بی ولای تو گِل بود زیر پایت که خاک شد دل شد سِحر دَهر از هزار و یک دفعه یا رئوف و رحیم باطل شد تا گره خورد نخ به پنجره ات حاصل آن شفای عاجل شد پای گل خار را پذیرا باش دل بیمار را پذیرا باش گر چه نور است از سواد جُدا نیست لطف تو از عباد جُدا کار ما را همیشه راه انداخت قسم حضرت جواد جُدا از نخ پرچمت روی گنبد نیست یک لحظه دست باد جُدا چرخ دنیا به هر طرف چرخید دستم از دامنت مباد جُدا هر چه کردم خدا کند نشود اعتمادم ز اعتقاد جُدا من به تو اعتقاد دارم و بس من به تو اعتماد دارم و بس 🔸شاعر: ===========================
این آستان که خانۀ توحید را در است دروازۀ طلایی دنیای باور است این ساحت تقدس و این آستان قدس رمز بقای کشور اللّه اکبر است این رویش بلند در این دوردست شور از کربلای عشق حدیث مکرر است.. دامن به اشک شوی که این خاک داغدار ایثارگاه هشتم آل پیمبر است بر گرد خویش در طلب اصل خود مگرد راهی اگر به خلوت یار است، از این در است این هشتمین بهانه برای گریستن شیرازۀ گشایش دل‌های مضطر است 🔸شاعر:
آرام گشته هر کس شد بی قرارِ این در شان بهشت دارد گرد و غبارِ این در خورشید سر برآرد هر صبح از حریمش گردد مدار عالم هم بر مدارِ این در خاکش دواست اینجا، دارالشفاست اینجا درمان و درد باشد در اختیارِ این در موسی نشسته اینجا، عیسی نشسته اینجا دیدیم انبیا را حتی کنارِ این در دنیا نبود و بودیم ما بنده ی مرامش خاکی نبود و بودیم ما خاکسارِ این در انگور بعدِ ما بود، میخانه بعدِ ما بود تاکی نبود و بودیم ما مِی گُسارِ این در 🔸شاعر:
بارها گفتم به خود دیدی که قسمت می‌شود دیدنش نزدیکتر ساعت به ساعت می‌شود بعدِ نیشابور قلبم  پُر حرارت می‌شود عاقبت از دستِ من این کوپه راحت می‌شود عشق وقتی که تو باشی بی‌نهایت می‌شود یک نفر قبل از خودم در من تصرف کرده است عشق را در شوق پیچیده  تعارف کرده است وسعتِ روح مرا غرق تشرف کرده است تا حرم را دیده‌ام قلبم توقف کرده است باز هم اذن ورودی که عنایت می‌شود یک طرف صوتِ تلاوتهای قاری‌ها و من یک طرف مداح و آوای قناری‌ها و من صحن در صحن است حال بی قراری‌ها و من تا ضریحت مست از لحظه شماری‌ها و من یاعلی می‌گویم اینجا و قیامت می‌شود مثل این آئینه‌ها خود را شکستم آمدم پیش این فواره‌ها قدری نشستم آمدم تا ضریحت راه را از حفظ هستم آمدم رو به سویت چشمهایم را که بستم آمدم آمدم که آمدن‌هایت اجابت می‌شود من به دنبالِ توام فیروزه‌کاری‌ها که نه غرق در نام رضایم خوش‌نگاری‌ها که نه دست خالی می‌روم از کفشداری‌ها که نه می‌کَنم دل از همه از این نداری‌ها که نه صدهزاران حج نصیب یک زیارت می‌شود هرچه هست اینجا از اول تا به آخر دیدنی است بال بالِ بچه‌ها مثل کبوتر دیدنی است دُور دورِ دختران بر گرد مادر  دیدنی است سُرسره بازیِ طفلان روی مرمر دیدنی است چشم با این دیدنی‌ها غرق حیرت می‌شود جبرئیل آمد حرم یک شب شفایش را گرفت رفت میکائیل و اسرافیل جایش را گرفت مرد کوری بود دیدم چشمهایش را گرفت خادمی از دستِ معلولی عصایش را گرفت ناز ما را کم بکش دارد که عادت می‌شود بارها گفتم بده اینبار می‌گویم  بگیر آنچه می‌دانی از آن بسیار می‌گویم  بگیر این مَنیت را از این دیوار می‌گویم  بگیر هرچه شد بر قامتم سربار می‌گویم بگیر عاشقیِ ما تو را اسباب زحمت می‌شود با کبوترهای تو هروقت قاطی می‌شوم مثل این فواره غرقِ بی ثباتی می‌شوم محوِ اوصاف تو و الطاف ذاتی می‌شوم باز امشب خیره بر  مردی دهاتی می‌شوم هرکه اینجا می‌رسد حتما که دعوت می‌شود با خودش چادر نمازِ پیر‌زن آورده است جانماز و عطر و تسبیح و کفن آورده است روی انگشتش عقیقی از یمن آورده است خرده پولی نذر آقا از وطن آورده است آسمان از دیدنش غرق حسادت می‌شود می‌کشد سوغاتی‌اش را بر ضریحت پیرمرد می‌زند بوسه همینجا بر ضریحت پیرمرد آمده در بین صف‌ها بر ضریحت پیرمرد یک کفن آورد اما بر ضریحت پیر مرد قبل آنیکه کشد دیدم خجالت می‌شود گریه‌اش اُفتاد یادِ جسم عریان حسین از خجالت آب شد پیرِ پریشان حسین زیرِ ایوانت دلش رفته به ایوان حسین ای به قربانت رضا و ای به قربان حسین اشکهامان مرهم صدها جراحت می‌شود 🔸شاعر: ===========================
با بوسه بر خاکت طلا رونق گرفته با نام تو بازارها رونق گرفته ای که قدمگاه تو آمالِ دل ماست هر جا که رفتی خاک پا رونق گرفته داروی ما دارالشفایت ، خاک پایت در خیلِ بیمار این دوا رونق گرفت بیمار ، یک تجویز ، حال خوب ، برگشت اینگونه این دارالشفا رونق گرفته مزدِ تو بر زوار توحید ست ، با تو ایمانِ مردم بر خدا رونق گرفته یک اربعین را کربلایی می کنی پس انگار با تو کربلا رونق گرفته 🔸شاعر: ===========================
عشقِ تو داده بر دل، جذبهٔ تاب و تب را نام تو ناب کرده لذتِ ذکرِ لب را تا ببَری دل از هر گوشه نشینِ سائل رأفتِ تو رسانده ناب ترین سبب را نام تو شد علی(ع) و نیست عجب که خاک ِ طوس؛ به عشقِ نامت بار دهد رطب را اهل ولا شد آنکه با دل و جان شنیده ست از لبِ تو حديثِ سلسلةُ الذهَب را شرطِ تو در مسیرِ واقعهٔ غدیر است شرطِ تو کرده تبیین معنیِ روز و شب را حبّ تو روزِ روشن! بغض ِ تو اوجِ ظلمت بندهٔ بی ولایت سجده نکرده رب را شرطِ تو مُهرِ تأییدِ همهٔ عبادات اهلِ ولایتِ تو؛ جان بدهَد ادب را جنّتِ بارگاهت حیرتِ لایزال است بسکه نشانده بر لب واژهٔ «لَلعجب» را هر که شد آشنا با بوسهٔ بر ضریحت واجبِ محض خوانْد این بوسهٔ مستحب را! 🔸شاعر:
ای آفتاب حسن به حسنت سلام ما زیبا شود به از تو سرودن کلام ما عمری گدای پشت در خانه ی توایم جز سفره ی تو سفره ی دیگر حرام ما بر شانمان ملائکه هم غبطه میخورند خدمت به زائران حریمت مقام ما ما با غذای حضرتی ات قد کشیده ایم دنیا فقط کنار تو باشد به کام ما طعنه به روز و هفته و هر ماه میزنیم با یاد تو اگر گذرد صبح و شام ما اجدادمان کنیز و غلامان درگهت " ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما "
تا بر حریم امن حرم پا گذاشتم انگار سر به دامن دریا گذاشتم موج عطوفت تو رسید و مرا گرفت اندوه را به عشق تو، تنها گذاشتم بغضی که شوق داشت کنار تو بشکند آنجا به حال خوب خودش واگذاشتم پایینِ نامه‌ای که سپردم به خادمان یک جا برای "باشد" و "امضا" گذاشتم... یک کُنج دِنج، زیر قدم‌های زائران دل را گره زدم به تو و جا گذاشتم.... 🔸شاعر: i
تا ابد باب الرضا در حکم باب الحاجت است این حرم دارالشفایش هم بدون نوبت است زیر دِینِ هر کسی رفتم، سرم منّت گذاشت در عوض شاهِ خراسان سفره‌اش بی‌منّت است با وجود پنجره فولادِ مشهد، هر کسی حاجتش را جای دیگر می‌بَرد در غفلت است هر که را دیدیم از این سفره روزی می‌بَرد هر که را دیدیم از فضل رضا در حیرت است کاش پُشت پنجره فولاد پابندم کنند روزهای بی حرم، در اصل یَوم الحسرت است از امامم قول می‌خواهم بیاید وقت مرگ کار وقتی با رضا باشد خیالم راحت است روضه‌ها سمت بقیع و چار قبرش می‌رود روزهایی که شبستان‌های مشهد خلوت است
رسیدم دوباره به درگاه شاهی چه شاهی که دارد ز شاهان سپاهی فلک آستانی ملک پاسبانی ضمان کارگاهی جنان بارگاهی سلام ای غریبی که در صبح محشر ندارم به جز مُهر مِهرت گواهی خیالت به سر خون هجرت به گردن به شوق تو کردم چه شال و کلاهی شلوغ است دورت ولی شد فراهم عجب خلوتی خلوت دلبخواهی چو آیینه از بس که دل نازکی تو توان تا حریمت رسیدن به آهی تو آیینه آیینه نوری و نوری تو مهری چه مهری تو ماهی چه ماهی تو را مهر گفتم؟ تو را ماه خواندم؟ عجب کسر شأنی عجب اشتباهی که مهر است در محضرت مرده شمعی که ماه است پیش رخت روسیاهی گرفته ست خورشید اذن دمیدن ز نقاره خانه دم هر پگاهی تویی شرط توحید و بی تو یقینا همه نیست توحید جز لاإلهی اگر ابر لطفت به محشر ببارد نماند ثوابی نماند گناهی به لطف تو کاه ثواب است کوهی به بذل تو کوه گناه است کاهی لب دره ی نفس لغزیده پایم نگه دار دست مرا با نگاهی منم آن گنهکار امیدواری که دارد ز لطف تو پشت و پناهی ندانم چگونه برآیم ز شکرش اگر راه دادی مرا گاه گاهی الهی مرا از حریمش مکن دور مرا از حریمش مکن دور الهی
🍁﷽🍁 السلام السلام یا رضا 🎼سبک:میگذرد کاروان شـاه خراسان رضا دردلـره درمان رضا ایلـه عنـایت بیـزه ، یـار ضعیـفـان رضا ائتسه توسل اگر دهریده عاشقلـرین خالقین ایـلر سنین مشکلی آسان  رضا السـلام السـلام  یـا رضـا سنسن معدن جودوسخا یا علی ابن موسی الرضا یا علی ابن موسی الرضا عشقیوه اولدی سنون شیعه لـرین مبتلا سنله تاپوب قلبیلر یاعلی جان چوخ جلا هدیه ویریب ذات حق عالمه سن تک آقـا شیعیـیه سلطانی سـن  ای گل بـاغ ولا السـلام السـلام  یـا رضـا سنسن معدن جودوسخا یا علی ابن موسی الرضا یا علی ابن موسی الرضا ✍
🪴❣﷽❣🪴 🌿🌱🍃🪴 🌿🌱🪴 🌿🪴  🌿 سینا در سفر بود. در هنگام عبور از شهری،جلوی قهوه خانه ای اسبش را بر درختی بست و مقداری کاه و یونجه جلوی اسبش ریخت و خودش هم بر روی تخت جلوی قهوه خانه نشست تا غذایی بخورد. خر سواری هم به آنجا رسید،از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خودش هم آمد در کنار ابوعلی سینا نشست. شیخ گفت: خر را پهلوی اسب من نبند، چرا که خر تو از کاه و یونجه او میخورد و اسب هم به خرت لگد میزند و پایش را میشکند. خر سوار آن سخن نشنیده گرفت به روی خودش نیاورد و مشغول خوردن شد. ناگاه اسب لگدی زد و پای خر را لنگ کرد. خر سوار گفت: اسب تو خر مرا لنگ کرد و باید خسارت دهی. شیخ ساکت شد و خود را به لال بودن زد و جواب نداد. صاحب خر، ابوعلی سینا را نزد قاضی برد و شکایت کرد. قاضی سوال کرد که چه شده؟ اما ابوعلی سینا که خود را به لال بودن زده بود ،هیچ چیز نگفت. قاضی به صاحب خر گفت: این مرد لال است ؟ روستایی گفت: این لال نیست بلکه خود را به لال بودن زده تا اینکه تاوان خر مرا ندهد، قبل از این اتفاق با من حرف میزد. قاضی پرسید: با تو سخن گفت؟چه گفت؟ صاحب خر گفت: او به من گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد میزند و پای خرت را میشکند. قاضی خندید و بر دانش ابو علی سینا آفرین گفت. قاضی به ابوعلی سینا گفت حکمت حرف نزدنت پس چنین بود؟! ابوعلی سینا جوابی داد که از آن به بعد در زبان پارسی به مثل تبدیل شد: ☆«یاعلی🌴مدد»☆
657_40732745771883.mp3
937.1K
🪴❣﷽❣🪴 🌿🌱🍃🪴 🌿🌱🪴 🌿🪴  🌿 (()) سحرای حرم تو  هیچ جای عالم نداره پیش گنبدطلاییت حتی کعبه کم میاره دلم ازتوجون گرفته ازتوابُ دون گرفت منوبی تو زنده موندن خدا اون روزو نیاره میزنم پر پر پر سوی تو   ۲ گشته دل دل دل آهوی تو یا رضا ای گل زهرا   ۲ یارضا ای گل فاطمه بی تو آشیون ندارم تویی هم زبون ویارم .
667_40741751582831.mp3
3.76M
🪴❣﷽❣🪴 🌿🌱🍃🪴 🌿🌱🪴 🌿🪴  🌿 آمدم ای شاه پناهم بده خط امانی ز گناهم بده ای حرمت ملجأ درماندگان دور مران از در و راهم بده ای گل بی‌خار گلستان عشق قرب مکانی چو گیاهم بده لایق وصل تو که من نیستم اذن به یک لحظه نگاهم بده ای که حریمت مَثل کهرباست  شوق و سبک خیزی کاهم بده تا که ز عشق تو گدازم چو شمع    گرمی جان‌سوز به آهم بده لشکر شیطان به کمین منند بی‌کسم ای شاه پناهم بده از صف مژگان نگهی کن به من با نظری یار و سپاهم بده در شب اول که به قبرم نهند نور بدان شام سیاهم بده ای که عطابخش همه عالمی  جمله حاجات مرا هم بده آن چه صلاح است برای «حسان» از تو اگر هم که نخواهم بده .
🍁 بسم‌ الله الرحمن الرحیم 🍁 مولودی حضرت امام رضا (ع) 🎼مادر چرا سخن نمی‌گویی ترکی و فارسی یـاران رضـا آمد خوش آمـد عشق وصفـا آمدخوش آمـد شهـر مدینـه گشته پـر نـور مولای مـا آمد خوش آمـد هـدیهٔ یـزدان آمد جـلوهٔ ایـمان آمد نـو گل باغ طـاها ماه خـراسان آمد اهل مدینه سیـزه صفـا گلدی شیعه لـره بیـر گوزل بـالا گلدی اونومجی معصوم نور هدایتـدن ضـامن آهـو امام رضـا گلدی نور هدایتـدی ماه ولایتـدی دلبنـد کاظم شیعیه آیتـدی ابـن مـوسی امام رضا گلدی یثـربـده مـاه دل ربـا گلدی گوزلری آیدین اولا نجمه نین حقدن چون نـور کبریـا گلدی گلدی صـفا گلدی درده دوا گلدی عالم آل محمد امـام رضـا گلـدی از نـسل مرتضی علـی آمد میوه قلبِ چه سوگلی آمد ای شیعیان چشم شما روشن امام هشتم ، نور جَلی آمد هـدیهٔ یـزدان آمد جـلوهٔ ایـمان آمد نـو گل باغ طـاها ماه خـراسان آمد ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرج
یا امام رئوف موشکولده یم  ای شاه خراسان   مدد  ائیله ای پاک آدی هر دردیمه درمان  مدد  ائیله یازسا قلمیم  هر نقدر  شأنیوه   چاتماز وصفینده قالار واله و حیران  مدد ائیله گلدسته لرین نور سپیر عرشیله فرشه عالم سنه محتاجیدی  هرآن  مدد ائیله سن سن ره حقین آقاجان شرط و شروطی سن سن ائله ین مشکلی  آسان  مدد ائیله دنیا  بویی  ای   شاه    غریب الغرباسن درک ائیله یه تا شأنیوی انسان مدد ائیله قوربان اولوم اجلالیوه ای ضامن آهو گلمیش  قاپیوا  بندۀ نالان  مدد  ائیله دریای غمین ساحلی یوخ سن  توت الیمدن هریئردن اسیر قورخولی طوفان مدد ائیله هرگون منه قسمت اولا ای کاش وصالین تا جان ائله یم عشقیوه  قوربان مدد ائیله 🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲🤲
... 🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 ای به رضای حق رضا،مولاعلی موسی الرضا شمس الضحی بدرالدجی،مولاعلی موسی الرضا هرگوشه ای ازصحن تو،دارالقراردل بُوَد هردرب آن باب العطا،مولاعلی موسی الرضا دربارگاه قدسی ات،شاه وگدایکسان بُوَد مولاتوشاه ومن گدا،مولاعلی موسی الرضا هرکس که راهی میشود،ازخانه سوی مشهدت در راه گـوید بـارها،مولاعلی موسی الرضا مولای مهربانی ام،بخوانی یانخوانی ام من دوست میدارم تورا،مولاعلی موسی الرضا شوریِ اشک دیده ام هست ازنمکدان شما ای بانمک ای باصفا،مولاعلی موسی الرضا بیمارعشقت گشته ام،دردم فزونترکن ازاین زین غم نمیخواهم دوا،مولاعلی موسی الرضا ازپنجره فولاد تو ، عطربهشتی می وزد آنجا شودحاجت روا،مولاعلی موسی الرضا ای دردها راچاره ساز،وی برغریبان دلنواز من هم غریبم یارضا،مولاعلی موسی الرضا پیوسته حاجت میدهی،فرقی ندارد کیست این پیش توغیر وآشنا،مولاعلی موسی الرضا محبوب درچشم همه،ای یادگار فاطمه دُردانه ای نزدخدا،مولاعلی موسی الرضا هرکس که بادردآمده،بی نسخه درمان کرده ای ای خانه ات دارالشفا،مولاعلی موسی الرضا هردل که شدتنگ حسین آقاتوامضا کرده ای دادی بـرات کـربلا، مولاعلی موسی الرضا آنان که ازخان کرم،فیض شهادت خواستند حاجت گرفتندازشما،مولاعلی موسی الرضا جان جواد ومادرت ،ازبهرمن امضا نما برگ شهادتنامه را،مولاعلی موسی الرضا درلحظه ی جان کندنم،بینم اگرماه رُخت دیگرشوم حاجت روا،مولاعلی موسی الرضا «مداح»دارد افتخار،تانوکریِ تان کند ای جلوه حُسنِ خدا،مولاعلی موسی الرضا 🌾🌸🌾
🌾🌸🌾🌸🌾🌸🌾🌸 مبــارک بـاد بـر مـوسی بن جعفر که خوش بختی زده برخانه اش در پسـر آورده نجـمه همـچـو گـوهر رُخَـش رخشـنده تـر از ماه و اختر هـرآنکس دیـده گفتاچه فریباست عجب این کودک یک روزه زیباست عجب نـوری بـه بیت نجمه تابید گرفت از نورچشمش وام خورشید دل مـوسی بـن جعفـر غرق امید شــده ورد لبـــانش ذکـر توحید که یـارب می کنم حمد وسپاست هـزاران شکر از این لطف خاصت ببیـن فـــرمـانده ی مُلک قضا را جمــال عـرشیِ شمس الضحیٰ را پـنــاه و شــافــــع روز جــزا را عـــزیــز دُردانـه ی زهـرا رضـا را عسـل مــی ریــزد از کنج لبانش خوشا نجمه که می بوسددهانش برای مـا رضا چون جـانِ جان است امــامی کـه رئـوف و مهـربان است زبان دروصف ومدحش ناتوان است ولـی نعمـتِ مــا ایــرانیـان است دل مــا تـا اَبــد بــاشـد هـلاکش سـلام و صلوات بـه جــان پـاکش الا ای شیعـیان تبــریک تبــریــک رسیـده جـانِ جـان تبـریک تبریک امــــام مهــربـان تبـریک تبـریک سپهـــروآسمـــان تبـریک تیـریک رسیـــده مـــژده از حــی تبــارک محبــان الـــرضـــا بـــاد مبـارک رضــا بــاشـد همـان روح مجـرد رضــاسـت آیینـه ی مـرآت احمد رضــاست آن روی سکـه ی محمد رضـاست از آنچه می گوییم سرآمد رضـا پـاره تـن و جان رسول است رضــا فـرزنـد زهـرای بتـول است فقیهــان بــر درِ خـانــش فقیـرنـد امیـران پیـش پـایش سـر بـه زیرند ســلاطیــن پیشگــاه او حقیــرنـد همـه از درگهـش حـاجـت بگیـرنـد جهـان دانـد کـه آقـای مـن آقاست هرآنکس که مُریدش گشته باماست بنـازم مـن بـه مـولای غــریبـان به درب خانه اش شدهرکه مهمان نمـی پـرسـد ز نـام و دیـن آنـان مسلمـان است یا که نا مسلمان بدستش داده بـی نسخـه دوا را ببیـــن آقـایـی و لطـف رضـا را مکـن ای دل رهـا هـرگـز رضـا را بخـوان هـر دم غـریب الغـربـا را سـه جـا فـرموده گیرد دست مارا نشـــایــد رد کــند هرگز گـدا را کجـا دیـدیـد سلطـانـی در عـالم همیشه بـا گدایـش گـردد همدم ســلام ای عـــالِـم آل محــمد ســلام امــید و آمـال محــمد رقـــم زد بـا تـو اِقـبال محـمد به جَنَّـت خوش بُوَد حال محمد تــو پـاره ی تـن پیغمبر هستی عـزیــز فـاطمـه و حیدر هستی مـزار قُـدسـی ات بیـت الحـرامم بـه روح و جـان تـو عرض سلامم خـوشم تـو مهـربان هستی امامم ز شهـد لطـف تـو شیـرین کـلامم ز سقـا خـانـه ات جـامی بنـوشان به لطـف خـود خطـایم را بپوشان رضــا جـان دردمـندان را دوا کن بیــا بهـــر دل مـا هـم دعـا کن بِسـان تیــغ سَـلمـانـی طـلا کن وجـودمان بـه عشقـت مبتلا کن هـرآنچـه را که داریم از تو داریـم یقیــن مـا بـا دعـایت پـایداریم دعـا فـرمـا کـه تـا اعجـاز گردد و مهـدی حجت حــق بـاز گردد نـظــام عـــدل او آغــاز گـردد در عـالـم شیـعه سـرفـراز گـردد الهــی زنـده بـاشیم تـا ظهورش کنیم خدمت گذاری درحضـورش همـه هستیـم مرهـون عطایت فـدای عطـر جان بخش دعایت دعـا کـن تا بمانیـم بـا «ولایت» شـویم در پرتـو نـورش هدایت بگیر از مرحمت دست«ولـی» را مـدد کـن رهبـرم «سیدعلی» را تــو ذاتـاً مهـربـان و دست گیری تــو دسـت منـکرانـت را بگیـری تــو حتی عـاصیـان را می پذیری رضـا، جـانم فــدایت بـی نظیری خــدا را شکـر«مـداح» تـو هستم تـو را جـان جـوادت گیـر دستـم 🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌾 🌸 🌾 🌺 🌾 🌼 بــه درد عشقــت آقـا مبتـلایم رضــا جــانـم رضـا جانم نـوایم تــو اربـاب منـی و مـن گـدایم ز هر جـا بشنوی سـوز صـدایم دلم کرده به احسان تـو عادت جـوابـم را بـده جان جوادت 🌾 🌸 🌾 🌺 🌾 🌼 توگرمابخش دل،شمس الشموسی غـریبـان را تـو اَنیـس النُّفُوسی تــو کــه آقـاتـرین آقـای توسی طبیـب هـر دل و جـان عَبُوسی هلا سرچشمهٔ عشق و سیادت جـوابم را بـده جـان جوادت 🌾 🌸 🌾 🌺 🌾 🌼 رئــوف و مهـربان و اهـل دردی ز درگــاهـت کسی را رد نکـردی توگرما بخش هر دلهـای سردی غــلام درگـهـت هـر پـایمردی گـرفتارت مــن از روز ولادت جـوابـم را بـده جان جوادت 🌾 🌸 🌾 🌺 🌾 🌼 اگـر چـه هـر غـریبی را حبیبی پنــاه بـی پنـاهی خود غـریبی تو برهر درد بی درمان طبیبی بـده مـا بی نصیبان را نصیبی بـه غیر و آشنا داری ارادت جـوابم را بـده جان جوادت 🌾 🌸 🌾 🌺 🌾 🌼 تـو مـا ایـرانیـان را جانِ جانی تو درشُهرت رئـوف و مهربانی نگفتـه درد مـردم را بدانی گدایی را نشد از در بـرانی مـران ما را تو ازباب المرادت جوابم را بده جان جوادت 🌾 🌸 🌾 🌺 🌾 🌼 مدد فـرما رضـاجـان رهبـرم را علــــمدار ولایــت سـرورم را نگهــدار از بـلاها کشـورم را دعـا کـن مـردم دیـن بـاورم را که درظِـلِّ تو گردیم باسعادت جـوابم را بده جان جوادت 🌾 🌸 🌾 🌺 🌾 🌼 دعا فـرما که مهدی رخ گشاید بـه کنعان یوسف جان بـاز آید عـلاج درد بـی درمان نمـاید ز مشـتاقـان رویش دل رباید که دیـدار رُخَش باشد عبادت جـوابم را بـده جان جـوادت 🌾 🌸 🌾 🌺 🌾 🌼 بـه آه و نـاله ی وقت شهادت به آن بـانگ جگر سـوز نهادت بـه قـربـان تـو و روی گُشادت تـو را حق جـواد آن آقـا زادت مبــر «مــداح» را آقــا ز یادت جـوابـم را بـده جان جوادت 🌾 🌸 🌾 🌺 🌾 🌼