eitaa logo
ذاکرین آل الله
361 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
2هزار ویدیو
446 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
خودم اینجا و دلم مسافر مشهد تو آقا جون دلم شده کبوتر گنبد تو تو دلم آرزوی صحن عتیقه آقاجون دل من به این خوشِ با تو رفیقه آقاجون دل من مثل کبوترای تو هواییه دل من یه پارچه مجنون و امام رضاییه دل من با این دلا که هر کدوم یه کفتره به هوای حرمت از تو محله میپره دفه ی آخری که پابوست آقا اومدم به امانتداریات دله دیوونمو دادم بی تو یاامام رضا زندگی لذت نداره اگه از تو دور بشم چیزی حلاوت نداره اونقده در میزنم تا که تو خادمم کنی بکشی دست رو سرم تا آخر آدمم کنی آقاجون اسم تو رو همیشه فریاد میزنم دلمو گره به اون پنجره فولاد میزنم از تردد ملائک حرمت پر از صفاست از نوای زائرات هرصحن تو یه نینواست من اگه پابوس تو نیام آقا کجا برم اگه من حاجتمو به تو نگم به کی بگم با تو یا امام رضا دلم پر از صفا میشه آخرش بهم میدی برات قبر شش گوشه : ‏سلام حضرت سلطان، سلام حضرت نور سلام می دهد اینجا مسافری از دور
ست بیا چشم دلت باز نما پرگشا تا حـرم عشـق، تو پرواز نما مرغ دل را بنشان داخل بین الحرمین به حسین بن علی عشق خود ابراز نما برو و یاد غـم کن تو زیارت به دلـی غـم زده آغاز نما شب جمعه ست یقین فاطمه هم کرببلاست دل خود با دل پر از غمش همـراز نما سر به ی مولا بنه و زاری کن اوست ،تو هم نوکـری احراز نما تا بگـیری تو بـرات نظـر بر حـرمـش اشکـهـا ریز و نیاز خودت ابـراز نمـا : واجب تر از نماز شبم روضة الحسین جالب تر از بهشت برین جنة الحسین باشد قرار و وعـده ی عشـاق کــربلا شبهای جمعه نیمه ی شب قبة الحسین .
غلامهای تو ارباب زاده اند همه به جز شما به کسی دل نداده اند همه فقیر و تاجر و پیر و جوان، گداهایت به عشقتان مَثَل خانواده اند همه چقدر زائرتان پر بهاست، ثروتمند اگرچه مخلص و دلصاف و ساده اند همه نمای صحن تو زیبا ولی نفس گیر است سواره ها دم ایوان فتاده اند همه دهان کنارِ ضریح تو آب میافتد که سنگ و چوب و طلای تو باده اند همه به احترامِ ، ایستاده اند همه مسیرها به شما ختم می شود آخر کنشت و معبد و محراب جاده اند همه : ♥️ عمری پدرم گفت که فرزند خلف باش یعنی که فقط بنده ی سلطان نجف باش
از جهانی که پر از تیرگی ما و من است می‌گریزم به هوایی که پر از زیستن است می‌گریزم به جهانی که پر از یکرنگیست به جهانی که پر از گریه‌کن و سینه‌زن است به همانجا که نفس قیمت دیگر دارد اشکها دُرّ نجف، سینه عقیق یمن است به همانجا که در آن باد صبا بسته دخیل به عبایی که پر از رایحه ی پنج تن است چه خراسان چه مدینه چه عراق و چه دمشق هر کجا پرچم روضه‌ست همانجا وطن است دم مـن زندگـی و بازدمـم زندگی است تا که روی لب من ذکر حسین و حسن است قلب آن است که لبریز محبت باشد تا ابد خانه ی اولاد علی قلب من است : دوشنبه ها به لُطف حضرت عِشق خـواست کـه دوروبَرِ باشم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
گرچه من را میتوانی زود از سر وا کنی تا سحر این پا و آن پا میکنم در وا کنی آمدم دیگر بمانم پس مرا بیرون نکن مشت خاک آورده ام که کیسه ی زر وا کنی اول مهمانی از تو خواهشی دارم فقط می شود زنجیر را از پای نوکر وا کنی من خودم رسوای این وآن شدم با معصیت پیش چشم خلق لازم نیست دفتر وا کنی افتضاحی که به بار آورده ام شد دردسر اصلا اینجا آمدم که از سرم شر وا کنی واسطه چه بهتر از این نام زهرا هست که آنقدر میکوبم این در را که آخر وا کنی گریه از نان شبی که میخورم واجبتر است کاشکی بر چشم خشکم نهر کوثر وا کنی من گرفتاری خود را میبرم امشب نجف تا گره های مرا با دست حیدر وا کنی : به اذن عالی اعلی، به احترام علی... شروع می کنم این ماه را به نام علی عجل_فرجهم
آقا بیا که بی تو پریشان شدن بس است از دوری تو پاره گریبان شدن بس است کنعان دل، بدون تو شادی پذیر نیست یوسف! ظهور کن که پریشان شدن بس است یعقوب دیده ام چه قَدَر منتظر شود؟ یعنی مقیم کلبه ی احزان شدن بس است موی سپید و بخت سیاه مرا ببین دیگر بیا که بی سروسامان شدن بس است تا کی گناه پشت گناه ؟ تا کی اسیر لذّت عصیان شدن؟ بس است خسته شدم از این همه بازی روزگار مغلوب نفس خاطی و شیطان شدن بس است سرگرم زندگی شدنم را نگاه کن بر سفره های غیر تو مهمان شدن بس است یک لحظه هم اجازه ندادی ببینمت گفتی برو که دست به دامان شدن بس است باشد قبول میروم امّا دعای تو در حقّ من برای مسلمان شدن بس است دست مرا بگیر که عبدی فراری ام دست مرا بگیر، گریزان شدن بس است اِحیا نما در این شب اَحیا دل مرا دلمردگی و این همه ویران شدن بس است آقا بیا به حقّ شکاف سر علی از داغ هجرت آتش سوزان شدن بس است : میروی و چاه هم از درد تو آگاه نیست این همه زخم نهان هست و مجال آه نیست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، شهادت مظلومانه ی مولای متقیان، قرآن ناطق، امیرالمؤمنین حضرت (علیه السلام) تسلیت باد🏴 .@navaye_asheghaan
هرکه دارد چشمهای تر پناهش میدهند بنده وقتی میشود مضطر پناهش میدهند هرکه خورده سیلی از مردم به دادش میرسند چون ندارد آبرو دیگر پناهش میدهند غالباً مهمان اگر ناخوانده باشد میخرند غالباً درمانده را آخر پناهش میدهند بد نشد افتاده ام از چشم صاحب کارهام پادو وقتی دَربِدَر شد سر پناهش میدهند تاسحر باید سِمِج باشد گدا این دور و بر چونکه هرجور است پشت در پناهش میدهند بنده ی سلطان که باشی پادشاهی میکنی اسم هرکس میشود نوکر پناهش میدهند خوش بحال آن کبوتر که اسیر مشهد است لااقل وقتی ندارد پر، پناهش میدهند لنگ دیدار خدا بودم که دیدم در حرم هرکه میگوید رضا بهتر پناهش میدهند من خودم اهل نجف، اجداد من اهل نجف نوکر را در خانه ی حیدر پناهش میدهند زیر پای زائران هرکس که مُرد بچه های محشر پناهش میدهند هیچ کس اطراف گودال بلا سیلی نخورد هرکسی که مانده بی معجر پناهش میدهند : در سراشیبی ماه رمضانیم، دعایی دارم در سراشیبی قبرم تو برس بر دادم😭 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير روزتون معطر بنام
رمضان رفت، ولی باز هم آدم نشدم در حرم بودم و ای وای، که مَحرم نشدم بارها بسته شد و قافله رفت و رفت و... منِ جا مانده ی بد، باز فراهم نشدم بدتر از هرچه که میشد، به سرم آمده است چشمه ام خشک شد و وصل، به زمزم نشدم سیل شد چشمه ی چشمان ترِ بعضی ها برهوتم که نَمی از نَمِ شبنم نشدم متزلزل تر از آنم که نیفتم بر خاک ریشه ام در دلِ آب است، که محکم نشدم کِبر و خودخواهی من باز به جانم افتاد زحمت خویش شدم، از سر خود کم نشدم عده ای خوب رسیدند، در این ماه، به جاه منِ آواره ی بیچاره گـدا هم نشدم عده ای مثل شرابِ ازلـی ناب شدند چای خوش رنگ که نه، آخرِ سر دَم نشدم ظاهرا سجده کنانم به نمازم اما... باطنا پیش خداوند، کمی خم نشدم این همه غصه خلاصه شده در یک مصرع... رمضان رفت، ولی باز هم آدم نشدم : 💔 در بین خلق شهره شدم من به نام تو شرمنده ام که موجب بد نامیت شدم .
این‌چنین احساس کردم بین رؤیا بارها می‌زنم بوسه به دست و پایت آقا بارها خواستم تا مهزیارت باشم امّا روز و شب سبز شد در پیش رو «امّا ـ اگرها» بارها با چنین وضع وخیم و رو به قبله‌بودنم حال و روزم را شدی هر روز جویا بارها ای طبیبی که به دنبال مریضت می‌روی با وجودی که مرا کردی مداوا بارها... کور بودم که تو را نشناختم،عیب ازمن است شد حجاب دیدگانم حب دنیا بارها این همه گفتی که دور معصیت را خط بکش من ولیکن کرده‌ام امروز و فردا بارها چشم‌پوشی از گناهان معنی‌اش این است که با تغافل می‌کنی با من مدارا بارها کشتی اُنس مرا طوفان شهوت غرق کرد ریخته بار مرا در قعر دریا بارها جنس نامرغوب بیخ ریش صاحب می‌شود آه آقا روی دستم مانده حالا «بارها» بارهایم را خریدی ای خریدار کریم مادرت بس که سفارش کرد من را بارها : روزیِ ما فقرا شربت وصل تو نبود زهر هجر تو چشيديم و نديديم تو را چه قدَر چلّه نشستيم و عزادار شديم چه قدَر شمع خريديم و نديديم تو را
ای قرار قلبهای بی‌قرار اهل بیت  ای طلوع صبح، در شبهای تار اهل‌بیت  میدمد صبحی که باشد صبح آغاز ظهور  می‌رسد روزی به پایان انتظار اهل‌بیت  قرنها فریاد «اللهم عجّل لظهّور»  بوده در این غیبت کبری شعار اهل‌بیت  ای به دستت ذوالفقار عدل، تا کی می‌کنی  اشک چشم نازنینت را نثار اهل‌بیت؟  سیدی، دست یداللهـی بر آر از آستین  تا به دست آید دوباره اقتدار اهل‌بیت  سیزده معصوم را کشتند از راه جفا  یوسف زهرا تویی دار و ندار اهل‌بیت  تا قیامت لشگر پاییز را نابود کن  با ظهورت می‌شود عالم بهار اهل‌بیت  قرنها در سینه ی ما شعله ی فریاد توست  عالمی در انتظار تیغ عدل و داد توست : درمان درد ما بخدا در توست تنها مراد ما همه فیض حضور توست سلام عليكم و رحمة الله آدینتون معطر بنام عجل_فرجهم
بدون ترک گنه انتظار بی معناست امید دیدن روی نگار بی معناست تمام زنده دلی ها ز اشک نیمه شب است بدون فیض سحر درک یار بی معناست دگـر به دوری آقا نموده ایم عادت وگرنه بر دل مجنون قرار بی معناست خزان عمر رسید و بهار ما نرسید بدون تو گل نرگس  بهار بی معناست بهای زندگی ما رضایت یار است وگرنه گردش لیل و نهار بی معناست برای مستی دل می کشیم ناز تو را میان میکده داد و هوار بی معناست پیاله ام شده خالی ولی یقین دارم گلایه در حرم سفره دار بی معناست سلام بر شهدایی که بی نشان  رفتند برای عاشق زهرا مزار بی معناست بیا و خرج زیارت به ما بده آقا برات دیدن کـرب و بلا بده آقا : ❤️ می آید آن صباح که با یار سر کنیم یک جمعه صبح زود، عیان می شود فرج
گل از گلم وا می‌شود در هر شب جمعه غم از دلم پا می‌شود در هر شب جمعه گلهای اشکم با سلام گریه‌داری باز تقدیم آقا می شود در هر شب جمعه زخمی که از دوریِّ تو دیگر شده ناسور کم‌کم مداوا می‌شود در هر شب جمعه وقتی خدا از عرش می‌آید به دیدارت صحن تو غوغا می‌شود در هر شب جمعه با ناله‌های " یا بنیَّ " " یا بنیَّ " باز خون بر دل ما می‌شود در هر شب جمعه تا روضه‌خوان می‌گوید از شرحِ وداعِ تو غم تا کمر تا می‌شود در هر شب جمعه جمعه تو را کشتند پس " عَجّل فرج " گفتن با گریه معنا می‌شود در هر شب جمعه پیراهن خونین و صد چاکت که با مهدی‌ست تحویل زهرا می‌شود در هر شب جمعه میراثی از چشم کبود حضرت یاس است چشمی که دریا می‌شود در هر شب جمعه : 💔 شب جمعه شده و باز سلامي از دور كاش فطرس خبر پاسخ آن را بدهد جهم