eitaa logo
ذاکرین آل الله
281 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
302 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
مدح و توسل زیبا _ ویژۀ میلادِ حضرتِ علی اکبر علیه السلام _ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلاَيَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ... صلوات برجلوه واجلال محّمد صلوات برچهره وتمثال محّمد صلوات دیدند چو رخسار علی اکبر را گفتند که برآل محّمد صلوات بوی محمّد آئینۀ غرق نور ایزد آمد؟ یاجلوه ای از بهشت سرمد آمد با دیدن اکبرش چنین گفت حسین یکبار دگر بوی محمّد آمد گُل خنده در دست حسین چون که گوهر دادند آئینه ای از روی پیمبر دادند بشکفت گُل خنده به لبها ، که به او ازگلشن جنّت علی اکبر دادند *****************************   هرجا سخن از خاک دری هست ، سری هست هر جا تب عشق است، دل در به دری هست دیروز گدایان همه دنبال تو بودند هر جا که شلوغ است یقیناً خبری هست اجداد من از دیر زمان عاشق عشقند دیدید که در طینت ما هم هنری هست بازار مرا با قدمت گرم نکردی یک چند غلامی که بیایی ببری هست در غیبت شه روی به شهزاده می آرند صد شکر که در خانه ی آقا، پسری هست هر جا قد و بالای رشیدی ست، یقیناً دنبال سرش نیم نگاه پدری هست یا حضرت ارباب، دمت گرم و دلت شاد یا حضرت ارباب کرم، خانه ات آباد داریم همه محضر تو عرض سلامی تو شاهی و ما نیز هر آن چه تو بنامی   تا خانه ی آباد شما بنده پذیر است نامرد ترینم نکنم میل غلامی ای قامت قد قامت تو عین قیامت قربان قدت صد قد و بالای گرامی تشخیص تو سخت است علی یا که رسولی؟! پس لطف بفرما و بفرما که کدامی؟ و مستحب الطاعه ترین واجب مایی هر چند امامت نکنی، باز امامی هر کس که هوای پدری داشته باشد با عشق تو باید پسری داشته باشد انگار رسول است، نمایی که تو داری انگار بتول است، صدایی که تو داری *شْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً .....* بد نیست که هر روز عقیقه بنمایی با این قد انگشت نمایی که تو داری باید که برای تو کرم خانه بسازند از بس که زیاد است گدایی که تو داری از شش جهتِ کعبهٔ دل لطف تو جاری ست از سفره ی پر جود و سخایی که تو داری تو آن قدر از خویشتنِ خویش گذشتی که منتظر توست، خدایی که تو داری کاری نکن ای دوست مرا از تو بگیرند بگذار که عشاق به پای تو بمیرند ای سیر کمالات همه تا سر کویت ای آب حیاتم، نمی از آب وضویت ابن الحسنت گفته حسین بس که کریمی مانند حسن جود بود عادت و خویت عالم همه حیران ابوالفضل و حُسینند ماتند ابوالفضل و حسین از گل رویت پایین قدم های پدر جای کمی نیست جا دارد اگر غبطه خورد بر تو عمویت باید که از زمینُ زمان دلبری کنی نامت نهانده اند علی سروری کنی پروانه ی دلم به تمنای شعله ات بالش گشوده است که خاکستری کنی بد نیست ای نگار بیایی و لحظه ای فکری به تنگدستی این مشتری کنی خاتم اگر نبود محمد به انبیاء جا داشت بین خلق که پیغمبری کنی از مأذنه صدای اذانت رسیده است تحریر میزنی ز پدر دلبری کنی مفتاح بندگی است اذانی که گفته ای ‌"الله اکبری" که "علی اکبری" کنی ..
مدح و روضه  _ ميلاد آقا حضرت علي اكبر علیه السلام _ از شوق امشب دیده زمزم شد روحم به رسوایی مسمم شد حاجت گرفته از علی هر کس مشتاق حسن روی خاتم شد زیبا تر از خلد برین عالم از زاده ارباب عالم شد فرزند لیلا دیده چون وا کرد اه حسرت گریبان گیر مریم شد عباس بود و با علی اکبر پشت امامت قرص و محکم شد با لب زدن بر جام تسلیمش موسی نبی شد ادم ادم شد در عالم ذر تا اذان فرمود عیسی به اذنش صاحب دم شد حیدر اگر مصداق داور بود این طفل حیدر را مجسم شد ... یک گوشه از عمامه ی مولا کم شد علی اکبر معمم شد حیدر علی اکبر دنیاست اکبر علی اکبر مولاست شهزاده در دربار می اید با غمزه بسیار می اید روح الامین تکبیر می گوید پیغمبری انگار می آید مستم چنان که هر چه میبینم در پیش چشمم تار می آید با رشته ی جان یوسف مصری امشب سر بازار می آید *چرا رشته ی جان؟ پیرزنه با یه رشته ی نخی ، یه کلافی داشت ، میرفت بازار گفتن کجا میری؟ گفت شنیدم یوسف رو میخوان بفروشند دارم میرم یوسف رو بخرم ، با چی ؟ یه کلاف نخ دارم ، میدونیبه اندازه ی وزن یوسف دارن طلا میدن ،چندیدن برابر وزنش هنوز دارن رو دست هم بلند میشن ، گفت میدونم نمیدن، اما اسمم رو که جزء خریدارها می نویسن،* با رشته ی جان یوسف مصری امشب سر بازار می آید حلاج با ذکر علی الحق با سر به پای دار می آید ای ام لیلا نام فرزندت از جانب دادار می آید خوش باش چون در دامنت شیریست کز نسل حیدر بار می آید چشمش پی شمشیر و بر لب شیر سردار ها سردار می آید همپای عباس علی در جنگ یا حیدر کرار می آید ای ام لیلا پر در آوردی بهر حسینت حیدر آوردی ای ماه رخسارت نمایان کن وقتی که مردم روی پنهان کن ای ساقی از خم خانه وحدت یک جرعه در جام خماران کن رویم به سوی قبله کن انگاه با تیغ ابرو ، ذبح ایمان کن اسلام من شور ولای توست سلمان خود را خود مسلمان کن بیمار حجر خویش را از لطف با شوکران ناز درمان کن ای یوسف مصر دل ارباب 2 جامی به رحل اهل کنعان کن تو اکبر اربابی ای اکبر هم شان اکبر لطف و احسان کن ای پادشاه کشور دلها فکری به حال ما گدایان کن از ماذنه بفرست ابر مهر بر این بیایان عزم باران کن این است شور عرصه ی محشر الله اکبر از علی اکبر ... وجه علی خوی حسن داری خون خدا را در بدن داری عطر دهانت مانده از بوی شیری که در کنج دهن داری هر چند در بین غلامانت آقا تر و بهتر ز من داری آواره ی عشق تو ام مولا پس تو اویس بی وطن داری من حرز عشقت را به دل دارم تو حرز زهرا را به تن داری از اشک های دیده ی زینب ای بی کفن اقا کفن داری دین تو دین ماست چون عزم فانی در مولا شدن داری تو شیر شیر شیر شیر حقی و پس بازوی خیبر شکن داری شور جوانان پیروی از توست شوری که در قلب یمن داری می آید از ره حجت اخر با اسم رمز یا علی اکبر ... *دادن تو بغل امیرالمومنین،کلام امیرالمؤمنین در مورد علی اکبر فصل الخطابه ، فرمود:مثل این علی دیگه نمیاد و دیگه نیامد" یه کسی آنقدر علی و حسن و حسین باشه،به طوری روز به روز بزرگتر میشد بابا صدا میزد حسن جان، ببین خنده اش چقدر شبیه جدماست" چهره شبیه رسول خدا آروم آروم بعد مدتی پا گرفت شروع کرد راه رفتن ، هی زمین خورد و بلند شد تا شروع کرد راحت راه رفتن،داداش چقدر شبیه مادرم راه میره" سوار مرکب می شد،شمشیر به دست گرفت مشق جنگ میکرد چقدر شبیه بابام علی ... خنده اش،خلقا،منطقا شبیه پیغمبر،آنقدر شبیه که وقتی وارد میدان شد ، پیر مردایی که برا رضای خدا اومده بودن حسین رو بکشن،تا دیدن علی اکبر اومد،همه عقب رفتن ، کجا دارید میرید شما؟گفتن به ما نگفته بودید ما رو به جنگ پیغمبر  میارید،ما پیغمبر رو دیده بودیم،این خودشه،اسب رسول خدا به کسی غیر علی اکبر سواری نداد، وقتی علی اکبر رو گرده ی عقاب نشست این اسب تازه انگار دوباره پیغمبر رو پیدا کرد . زره پیغمبر تن هیچ کس نرفت الا علی اکبر ، با لباس پیغمبر آمد،با زره و اسب رسول خدا ، همه ی سختیا آخرش برا پیغمبر بود سنگینی این زره هم برا پیغمبر بود و علی اکبر که برگشت صدا زد "یا اَبَتاِ اَلْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنی وَ ثِقْلُ الْحَدیدِ قَدْ اَجْهَدَنی" اینا خیلی سنگینه، لبام خشک شده ... زبان در دهان پسر گذاشت پسر رو راهی کرد ، پسر رو راهی کرد ، دعاش کرد بماند ،اینجا زبان در دهان علی گذاشت ، ساعتی بعد دیدن حسین انگشت در دهان علی اکبر کرد ... لخته خون ها رو بیرون کشید ... بگو بابا ...* ای خدا فرج امام زمان (عج) را برسان
الا ای ماه شعبان! ماه احمد را تماشا کن جمال بی‌مثال حیّ سرمد را تماشا کن در اقطاع زمین خلد مخلّد را تماشا کن محمّـد را محمّد را محمّد را تماشا کن ولادت یافت با حُسن رسول الله، زیبایی جمـال ماه لیلا را ببین با چشم زهرایی **** مبارک باد بر ثارالله‌ این جانِ حسین است این ببوسیدش بخوانیدش که قرآن حسین است این دُرِ دریای رحمت زیب دامان حسین است این چراغ ماه، یا خورشید تابان حسین است این؟ شگفتـا در جمـال او جمـال کبریا بینم حسن بینم علی بینم نبی بینم خدا بینم امیرالمؤمنین جدّ و علی شـد نـام نیکـویش صدای «یا علی» آید به گوش از تـار هر مویش علی خصلت،علی هیبت،علی خلقش،علی خویش عجـب نبْـوَد که بابـا بوسـه آرد بـر دو بازویش علی ای نفْس پیغمبر! پیمبر بین، پیمبر بین به روی دست لیلا حضرتِ عباسِ دیگر بین **** خداوندا چه خوانم گر نخوانم روح ایمانش حسین ابن علی پیغمبر و این است قرآنش دهان و چشم و ابرو: کوثر و تطهیر و فرقانش حسین ابن علی پیغمبر و این است قرآنش وجـودش از وجـود رحمۀ للعالمیـن گوید یقین دارم که صورت‌آفرینش آفرین گوید سـزد تـا خاتـم پیغمبران گوید ثنای او عجب نبْوَد اگر جبریل وحی آرد برای او دوای درد جان اهل دل در خاک پای او بهشـت روح ثـارالله حسـن دلربــای او امیرالمؤمنین زهـرا پیمبر دوستش دارد امام مجتبی همچون برادر دوستش دارد **** قیامت قامتان بستند قامت بهر تعظیمش هزاران بوذر و مقداد و سلمانند تسلیمش سر و جان همه خوبان عالم باد تقدیمش علـوم اوّلیــن و آخـرین محتاج تعلیمش نبی را نورعین است این چراغ عالمین است این حسین‌بن‌علی را جان، علی‌بن‌الحسین است این چـه قرآنـی که بـا قـرآن توانی کرد تفسیرش چه خورشیدی که از خورشید دل برده است تصویرش بـه هنگـام رجـز تکبیـر مـی‌نازد بـه تکبیرش شجاعت رنگ می‌بازد به پیش برق شمشیرش «کرامت»خشتی از کویش«دعا»دائم دعاگویش «ادب»خاک کف پایش،«شرف»ریگ ته جویش **** الا ای خضرِ رحمت تشنه‌کامِ لعلِ لب‌هایت! خجل گردیده زیبایی، ز شرم روی زیبایت زیــارت نامــۀ زوار ثــارالله، سیمــایت حسین ابن علی گردیده محو قد و بالایت جـلال احمـد و آلـت، جمـال الله تمثالت سر و جان خاک درگاهت، دل بابا به دنبالت همانا گرد خورشید ولایت ماه یعنی تو شهیدان فضیلت را چراغ راه یعنی تو محمّد را تجلای جلال و جاه یعنی تو ولــی‌الله فرزنــدِ ولــی‌الله یــعنی تو تو روح عشق و ایمانی، تو ثارالله را جانی تو هم دلبند توحیدی تو هم فرزند قرآنی **** تو وجه اللّهی و از احمد مختار دل بردی تو سیف اللّهی و از حیدر کرار دل بردی تو از خون خدا در مکتب ایثار دل بردی تو حتی از عدو در عرصۀ پیکار دل بردی تو تـا صبـح قیامت نـور دادی خلق عالم را تو از بار مضامین سبز کردی نخل «میثم» را
تعالی الله مبارک باد لیلا لبت خندان و قلبت شاد لیلا علی آورده ای یا حیّ سرمد   تو را امشب محمد داد، لیلا گلی آورده ای کز نکهت او بهشت وحی شد آباد، لیلا پدر تا دیده ماه عارضش را به یاد جدّ خود افتاد، لیلا همانند گل یاس تو در باغ ندارد باغبانی یاد، لیلا گلت از چشم ثارالله دل برد چو از هم چشم خود بگشاد لیلا اگر پیش جمالش سر برآرد دهد گل آبرو بر باد، لیلا بهشت وحی را آباد کردی حسین ابن علی را شاد کردی به بحر نور گوهر آفریدند برای ماه اختر آفریدند ولیّ الله اکبر را دوباره ولیّ الله دیگر آفریدند به خلق و خُلق و خو الله اکبر ز سر تا پا پیمبر آفریدند ز هر چه وصف او گفتیم و گفتند هزاران بار بهتر آفریدند محمد را علی دادند امشب ز حیدر باز حیدر آفریدند تنی زیباتر از جان مجسّم بگو روح مصوّر آفریدند مبارک باد بر فرزند کوثر گمانم باز کوثر آفریدند بهشت وحی دارد یاس دیگر و یا ام البنین عباس  دیگر   حیات عشق جوشد از دهانش دعای نور جاری بر زبانش بهار وحی دارد باغ حسنش خداوندا نگهدار از خزانش ز مهد ناز بیند کربلا را که در تن می زند پر مرغ جانش همای قلۀ عشق است این طفل که آغوش حسین است آشیانش ربوده با نگاه اول خویش دل از عباس چشم مهربانش خدا داند که می نازند بر او رسول الله و کل خاندانش کلام الله در لب های شیرین سلام الله از نسل جوانش ز میلادش گرفته تا شهادت بود هر لحظه عمرش یک ولادت حیات عشق مرهون دم اوست دل عالم خریدار غم اوست شهادت، عشق، ایمان، عزم، ایثار روایات کتاب محکم اوست به هر زخم تنش در راه جانان همانا زخم دیگر مرهم اوست حسین ابن علی باید بگوید ثنایش را، که مدح ما کم اوست نماز عشق را گر قبله پرسی همان محراب ابروی خم اوست نیازی نیست بر آب فراتش که چشم خلق عالم زمزم اوست اگر چه دور افتادم ز کویش دلم سرگرم سیر عالم اوست مزارش شهر دل را زیب و زین است زیارت نامه اش قلب حسین است الا ای سر به سر آیت در آیت جمالت ماه خورشید ولایت تمام آیه های نور دارند ز خط و خال و ابرویت حکایت قدت طوبی، لبت کوثر، دلت بحر گل رویت بهشت بی نهایت تویی منصوص در ذات خداوند ز لب های حسین است این روایت تو را باید به اوج تشنه کامی کند پیغمبر اکرم  سقایت کند بهر شفاعت روز محشر همان رخسار خونینت کفایت کلامت، جذبه ات، راهت، نگاهت هدایت، در هدایت، در هدایت فدایت گردم ای چشم الهی به میثم کن نگاهی گاه گاهی
سرود میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام   حُسن کلّ ِ/آل احمد/جلوه شد در/روی اکبر روی کُلّ ِ/عرشیان تا/صبح محشر/سوی اکبر مهر و مهتاب آمد امشب/آمد امشب جان ارباب آمد امشب/آمد امشب جان ارباب آمد امشب یا علی اکبر مدد...   اشبَهُ الناس/بر پیمبر/آیه های/نور و کوثر جلوه ای از/روی داور/جان بابا/عشق مادر یا علی جان کن عنایت/کن عنایت مرحمت کن بر گدایت/بر گدایت مرحمت کن بر گدایت یا علی اکبر مدد...   بر غم تو/تا قیامت/مبتلاییم/یبن ارباب ما همه در/آرزوی/کربلاییم/یبن ارباب ای عزیز مصطفایی/مصطفایی کن تو ما را کربلایی/کربلایی کن تو ما را کربلایی یا علی اکبر مدد...
دوبیتی ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام ای اهل سماوات بریزید ستاره میلاد محمّد شده تکرار دوباره امشب همه والشمس بخوانید از پارۀ دل گل بفشانید یوسف زهرا علی اکبر خوش آمدی علی‌اکبر **** این آینۀ ختم رسل هست حسین است انگار محمّد به سرِ دست حسین است این لاله و ریحان حسین است والله قسم جان حسین است یوسف زهرا علی اکبر خوش آمدی علی‌اکبر این در دل شب شمع شب تار حسین است در دامن گهواره گرفتار حسین است هم ختم رسل را جگر است این هم خون خدا را پسر است این یوسف زهرا علی اکبر خوش آمدی علی‌اکبر **** میکال بخوانید بر او لاله ببارد جبرییل بگویید بر او وحی بیارد لیلا ثمرت باد مبارک قرص قمرت باد مبارک یوسف زهرا علی اکبر خوش آمدی علی‌اکبر **** سر تا به‌قدم حسن خدایی علی‌اکبر انگار که پیغمبر مایی علی‌اکبر تو چشم و چراغ همه هستی قرآن حسین بر سر دستی یوسف زهرا علی اکبر خوش آمدی علی‌اکبر **** یا فاطمه امشب به عروست نظری کن در بیت امام شهدا جلوه‌گری کن لیلا که سلامش ز خدا باد بر دسته‌گلت دسته‌گلی داد  
شب رحمت ، شب احسان اباعبدالله باز عالم شده حیران اباعبدالله عرض تبریک به طه و به یاسین امشب آمده قاری قرآن اباعبدالله چه مبارک سحری ! قسمت عالم شده است دستگیری ِ حسن جان ِ اباعبدالله عرض تبریک به عباس ِعلمدار آمد شیر جنگاور گُردان اباعبدالله آسمان و قمرش سجده کنانند امشب پیش این شمع شبستان اباعبدالله حضرت خسرو دین ! نغمه ی شیرین آمد چشم بد دور ، علی جان ِ نخستین آمد کیست این بانی ِ الطاف ِ نهانی کردن عادتش مثل حسن خیر رسانی کردن طیب الله به این رحمت پیغمبری اش کار او گشته محبت به جهانی کردن ما نخواهیم از او غیر خودش را که خطاست از کریمان طلب لقمه ی نانی کردن زندگی چیست به جز لحظه ی شیرینی که به فدای سر و جانش ، سر و جانی کردن شهدا روز قیامت همگی می گویند این جوان داد به ما یاد جوانی کردن با سر و جان سوی این حضرت ِ جان باید رفت "زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت" حرکات و سکنات تو تجلای نبی با تو یک شهر نشسته به تماشای نبی چشم بد دور که تو آمدی و بار دگر همه دیدند نشسته است علی ، جای نبی تو فقط راه برو سرو خرامان حسین تا مدینه بکند یاد ز زهرای نبی شهد ِ دیدار دوباره ز پیمبر کردن نوش جان ِ علی ِ عالی ِ اعلای ِ نبی ای مسلمان ِ تماشای تو نصرانی ها فیض روح القدست فیض مسیحای نبی پسر ِ باب نجاتی و خودت باب نجات بر تو و این همه فیض و برکاتت صلوات آفریدند تو را تا که قیامت بکنی چون پدر بر دل عشاق حکومت بکنی حسرتی مانده میان دل عالم که نشد تا بر آن چند صباحی تو امامت بکنی از کرامات اباالفضل همین ما را بس که تو زیر علمش مشقِ رشادت بکنی قصد کردی چو پدر دست بگیری زهمه تا قیامت به بد و خوب محبت بکنی آی شهزاده ترین قصد نمودی انگار به پدر بیشتر از "جَون" تو خدمت بکنی گرچه بر کون و مکان ، سید و مولا بودی بیشتر از همه تو ، نوکر بابا بودی ای که فرموده علی تا ابد همتایت نیست زینت دوش حسین ، روی زمین‌ جایت نیست زودتر از همه عازم شده ای چون که تو را بیش از این طاقت ِ تنهایی ِ بابایت نیست اف به دنیا که برای پدر بی تابت جای یک بوسه میان همه اعضایت نیست عطش و نیزه و شمشیر چه کردند حتی رمق آه کشیدن روی لب هایت نیست ... آه یعقوب حرم ! دل بکن از یوسف خود محرمی دور و بر زینب کبرایت نیست یک تنه لشکر ارباب ، شده لشکر ها ام لیلا شده آه ام ِ علی اکبر ها‌ 🔸شاعر: ============================
ویژۀ ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و پدر نگو تاج سر تموم دنیا بگو پسرنگو ماه شبای ام لیلا بگو پدرو پسر رو خورشید خونه ی زهرا بگو ای جان، به ستاره و قمر هاش دریا، چه قشنگه با گهرهاش ای جان، به حسین و گل پسرهاش شهزاده، دلداده، به به به، ای آقازاده یاعلی یاعلی یاعلی، علی اکبر پدر نگو نوازش صدای بارون بگو پسر نگو مثه علی فاتح میدون بگو پدر وپسر رو لیلی اینهمه مجنون بگو جانم، به جگرگوشه ی مولا جانم، نوه ی ارشد زهرا جانم، به شاگرداول سقا مستیم از ، این باده به به به، ای آقا زاده یا علی یاعلی یاعلی، علی اکبر پدر نگوشاه و امیره توی دنیا بگو پسرنگو یک جوون خوش قدو بالا بگو پدرو پسر رو الگوی کل جوونا بگو ای جان، گل خنده رو لباشه ای جان، صدای علی صداشه ای جان، ابی عبدالله باباشه دل از غم، آزاده به به به، ای آقا زاده یا علی یا علی یا علی، علی اکبر پدر نگو بهونه ی مستی هر شب بگو پسر نگو یک مَلک خیلی مُقرَّب بگو پدرو پسر رو قرار حضرت زینب بگو ارباب، میشه شاه کربلایی اکبر، ولیعهد پادشاهی دارن، پدروپسر فدایی دل باتو، آباده به به به، ای آقا زاده یا علی یاعلی یاعلی، علی اکبر
ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام امشب به شباب رهبر آمد میلاد علی­ اکبر آمد در ماه نبی علی عیان شد یا آمنه را پیمبر آمد؟ یا فاطمه باز مجتبی زاد؟ یا آن که حسین دیگر آمد؟ خورشد حسین و ماه لیلا با چهره نور گستر آمد از گلبن سبز عشق و ایثار بوی گل و عود و عنبر آمد از مدح ملک بسی نکوتر از وصف بشر فراتر آمد در دامن کعبه ولایت امروز دوباره حیدر آمد عقلی که به دیده­اش توان دید روحی که بود مصور آمد با دیدن او عزیز زهرا جان دگرش به پیکر آمد از دامن مادری مکرم زیبا پسری مطهر آمد آئینه روی احمد است این سر تا به قدم محمد است این ای بحر شرف، گهر مبارک وی نخل کمال، بر مبارک بر چرخ ادب، ستاره در برج ولا، قمر مبارک در حسن بشر، ملک گرامی با خوی ملک، بشر مبارک بر شیر خدا و بر حسینش دیدار پیامبر مبارک مرآت جمال دادگر باد بر حجت دادگر مبارک در باغ نبوت و ولایت سر سبزترین شجر مبارک از این شجر همیشه سر سبز بر آل علی ثمر مبارک فرزند بدین جلالت و قدر بر مادر و بر پدر مبارک زینب شده بود پای بستش عباس گرفت روی دستش این حسن نبی است یا رخ اوست این تیغ علی است یا دو ابروست؟ این رشته جان ماست یا زلف این سلسله دل است یا موست؟ این قامت اوست یا قیامت یا سر و بلند بر لب جوست؟ زیبائی انبیا خلاصه در مصحف روی آن خدا روست هم چار امام محو رویش هم ختم رسل ورا ثناگوست در برگرفته همچو جانش از بس که حسین داردش دوست رویش همه را چراغ ایمان کویش همه را بهشت مینوست گلبوسه باب بر، جبینش هر چیز به جای خویش نیکوست از او نشوم جدا اگر چه دشمن کند از تنم جدا پوست خاک در اوست آبرویم هر جا که روم کنار اویم ای یوسف مصر عشق بازی عشق از تو نموده سرفرازی افتاده به پات سربلندی گردیده گدات بی­ نیازی یوسف به ثنات لب گشوده در مصر به نغمه حجازی از ماست هماره چاره جوئی از توست همیشه چاره سازی رخسار تو شمع دل فروزی لبخند تو روح دلنوازی بر دادن جان به راه جانان پیش از شهدات پیشتازی بی فیض محبت تو باشد یک عمر نماز، بی نمازی جز عشق تو ای حقیقت عشق عشق دگران، بود مجازی لبخند تو را از شب ولادت با قلب حسین کرده بازی اوصاف تو را حسین گوید ما را نرسد زبان درازی تنها نه علی اکبری تو زهرا و حسین و حیدری تو
- دل گره خورده ست بر طاق دو ابروی علی هرچه باداباد با سر میروم سوی علی بر مشامم میرسد امشب فقط بوی علی آمدم دنیا برای دیدن روی علی - بازهم نام علی در شعر من اعجاز کرد یا علی اکبر نوشتم روح من پرواز کرد - محو روی ماه او هرشب گل مهتاب بود بس که گیسویش کمند و صورتش جذاب بود در قنوتش گریه هایش برکه ی سیلاب بود او فقط ارباب زاده نه!خودش ارباب بود - چشمه سارش در عبادت چشمه های سلسبیل میکشیده منتش را در نمازش جبرئیل - هر که او را دیده با خود گفته که پیغمبر است جمع خوبی هاست..آری..او علیِ اکبر است این علی اکبر خودش آیینه دار حیدر است در مسیر عاشقی او از همه عاشق تر است - بر جبینش ردّ لب های امیرالمومنین مادری کرده برایش حضرت ام البنین - ای خوش الحان حرم...ماه دل آرای حسین چشم بد دور ز تو خوش قد و بالای حسین نفست حق و دمت گرم مسیحای حسین آمدی تا که کنی پر همه جا،جای حسین - جلوه ای کن که خدا تشنه ی دیدار تو است اهل افلاک!زمین نقطه ی پرگار تو است - خواهش چشمان من وابسته بر دستان تو دست مارا رد مکن وصل است بر دامان تو هم من و ایل و تبار من همه قربان تو جان بابا را گرفته آن لب عطشان تو - در مدار چشم هایت ماه کامل می شود هرکسی دیوانه ات شد تازه عاقل می شود - سفره ای که پهن کردی سفره ای از مرتضاست مثل بابای شهیدت رافتت بی انتهاست خانه ات معروف بر بیت الکرم..دارالشفاست یعنی این خانه همان بیت امام مجتباست - مدح تو با نام نامی حسن زیباتر است چون که دستش در کرامت از همه بالاتر است - وقت میدان رفتن و هنگامه ی پیکار شد وای بر لشکر که حیدر بازهم تکرار شد با شکوه نعره ات کار همه دشوار شد لشکر از ترس تو دنیا بر سرش آوار شد - تیغ لازم نیست..چشم تو کفایت می کند دشمنت را سوی قبر خود هدایت می کند - رفتی و پشت سرت اشک پدر دنبال تو ای عقاب خیمه ها،چیده ست دشمن بال تو وای از گودال تو..ای وای از گودال تو آه از حال حسین و...وای من از حال تو - بعد تو حال عموی تو تماشایی شده قافیه نه..شعر نه..ساقی تماشایی شده - 🔸شاعر: ============================
به صبحِ طلوعِ شکرقندِ تو چمن می تراود ز لبخندِ تو نسیمِ دَمت محضِ شادابی است به عشقِ تو رنگِ جهان آبی است چه شوری به جانِ تو آکنده است قلم هم ز وصفِ تو شرمنده است گلِ باغِ لیلا جمالت بهار اذان گوی بابا دَمت ذوالفقار نشسته قمر محوِ سیمای تو غزلخوانِ تو گشته بابای تو علی چشمه ی مِهر و جوشان تویی که یاسین و طاهای قرآن تویی نوازشگرت عمّه جان زینب است ز عشقت ثناگوی تو هر شب است فدایت که سبز است پیمانِ تو فقط نامِ عشق است عنوانِ تو شمیمِ نفس های تو طعمِ آب به دامانِ لیلا عزیزم بخواب علی هستیّ و مثلِ پیغمبری تو از هر جوانی علی سرتری بهشتم بوَد روی زیبای تو بوَد قدرِ من قدِ رعنای تو تو شش‌ گوشه‌ کردی‌ حرم‌ را علی که ذکرِ مجسّم، تویی یا علی تو اوّل علی، بعدِ حیدر شدی که در کربلا زود پرپر شدی به شاهِ شهیدان پسر گشته‌ای تو اوّل به بابا سِپر گشته‌ای فدای لبِ تشنه و حنجرت فدای دو چشمانِ از خون ترت الا نورِ چشمانِ اهلِ حرم تو تاجِ همایی به روی سرم به گلزارِ حیدر گلِ لاله‌ای به رخسارِ ماهِ ولا ژاله‌ای تو لیلا و لیلاست مجنونِ تو بقای شریعت هم از خونِ توست تو در کربلا شمعِ سوزان شدی وَ شاگرد رزمِ عموجان شدی ادب را هم از ساقی آموختی که سقا شدی و خودت سوختی تو قبل از علمدار سقا شدی که با کامِ تشنه چو دریا شدی تو با اذنِ سقای دشتِ بلا سقایت نمودی همه خیمه ها منم زائرِ صحنِ چشمانِ تو حقیرم به درگاهِ احسانِ تو نظر کن گدا را ز لطف و کرم همه دردِ من شد فراقِ حرم نظر کن به چشمانِ بارانی ام جوازِ زیارت کن ارزانی ام! 🔸شاعر: ============================
فلک یک آسمان خورشید و ماه و اختر آورده ملک ساغر به بزم عاشقان از کوثر آورده به مکّه آمنه بار دگر پیغمبر آورده و یا بنت اسد از جوف کعبه حیدر آورده و یا امّ البنین ماه محمّد منظر آورده عروس فاطمه لیلا علیّ اکبر آورده جمال بی مثال حیّ سرمد زاده ای لیلا خدا را بهترین عبد مؤیّد زاده ای لیلا پسر زادی و یا روح مجرّد زاده ای لیلا به خُلق و خوی و منطق هر سه احمد زاده ای لیلا محمّد را محمّد را محمّد زاده ای لیلا قیامت قامتی زادی که با خود محشر آورده الا ای رهروان حقّ چراغ راه پیدا شد جوانان جهان را رهبری آگاه پیدا شد بشارت اهل دل را ملک دل را شاه پیدا شد به روی شانۀ شمس ولایت ماه پیدا شد ولیّ الله، فرزند ولیّ الله پیدا شد زهی مامی که فرزند ولایت گستر آورده جمال بی مثال حضرت ربّ جلیل است این حسین و حیدر و زهرا و احمد را سلیل است این رخش جّنت، لبش کوثر، دهانش سلسبیل است این کلیم است این، مسیح است این، ذبیح است این، خلیل است این ز آل الله در دشت بلا اوّل قتیل است این برای هدیه در راه خدا دست و سر آورده سزد جبریل از کوثر وضو گیرد زبان شوید مگر از غنچه ی لبهاش گل در وصف او روید ملک در مصحف رخسار او روی خدا جوید بشر عطر محمّد را ز باغ خُلق او بوید نه تنها یوسف زهرا، که دشمن مدح او گوید به حیرت خصم را هم این خدایی منظر آورده سلام انبیا بر غیرت و اخلاص و ایمانش درود جان و تن تا صبح محشر بر تن و جانش چه قابل جان من همه عالم به قربانش حسین ابن علی بگرفته و بوسد چو قرآنش سزد تفسیر گردد سوره ی والشّمس در شانش مگو، کز مهر گردون هم رخی زیباتر آورده رخش جنّت، قدش طوبی، دلش کعبه، لبش زمزم پیامش روح قرآن و کلامش آیت محکم به تار طرّه اش بسته حیات عالم و آدم نه تنها بیت ثارالله جهان از او شده خرّم ملایک در سما بگرفته اند این ذکر را با هم که لیلا بر حسین ابن علی پیغمبر آورده سلام الله بر لیلا و این پاکیزه فرزندش به بازوی ولی الّلهی وجه خداوندش ملایک دستبوس و انس و جان تا حشر پابندش شرافت آستانبوس و شهادت آبرومندش حسین و مجتبی و زینب و عبّاس بوسندش سپهر حسن را این پاک مادر محور آورده نبّوت بر جمال کبریایی منظرش نازد امامت بر دم گرم شهادت پرورش نازد بزرگی سر فرود آورده بر خاک درش نازد شفاعت بر کرامت های روز محشرش نازد شهادت بر همه گلزخمهای پیکرش نازد شجاعت بر دو بازویش سلام از حیدر آورده جوانان جهان آیینه دار خطّ و آیینش ندیده تا شهادت جز خدا چشم خدا بینش به وقت حمله دشمن هم گشاید لب به تحسینش عجب نبود اگر خون بگذرد از عرشه ی زینش عطش گلبوسه ها بگرفته از لبهای شیرینش اگر چه بر پدر دریایی از چشم تر آورده زمین رزمگاه معرکه بدر و پیمبر او قتال پهندشت کربلا صفّین و حیدر او به رزم صحنه ی عاشور ثارالله دیگر او زعیم و اسوه ی رزمندگان تا صبح محشر او ز آل الله روز جان فشانی پیشروتر او به حق ایمانی از کوه گران محکمتر آورده سلام ای آفتاب سرخ عاشورا علی اکبر درود ای آرزوی یوسف زهرا علی اکبر گل باغ جنان در دامن صحرا علی اکبر تویی در بزم جان ماه جهان آرا علی اکبر کرامت کن برات کربلا ما را علی اکبر که داغ کربلایت ناله از دلها برآورده تو قرآنی تو فرقانی تو یاسینی تو طاهایی تو در کوی ذبیح الله اعظم ذبح عظمایی تو اوّل کشته در دشت بلا از آل زهرایی تو از صبح ولادت تا شهادت عشق بابایی تو در دشت بلا همچون شجر در طور سینایی که نخل «میثم» از باغ کمالاتت بر آورده 🔸شاعر: ============================
قاری والشمس و والضحی علی اکبر حضرت داود کربلا علی اکبر بود مسیحا حسین ، دم پسرش بود حضرت موسی حسین ، عصا علی اکبر قامت حُسنش ضریح اهل حرم بود یوسف مصری کجا کجا علی اکبر کربوبلا را جناب کعبه حسین است مروه ابالفضل شد صفا علی اکبر جبهه‌ی پیشانی‌اش چراغ هدایت زلف سیه ، رایة الهدی علی اکبر حی علی الکربلا نشسته به لبهاش ماذنه ها را زده صدا علی اکبر ماه در آیینه از ستاره خبر خواست آینه فرمود انّما علی اکبر گفت که افتادگی نشان کمال است دید که رفته‌ست زیر پا علی اکبر گر بدهد صد پسر خدا به حسینش اصغر است ، اوسط است ، یا علی اکبر پیرها حبیب ، طفل‌ها علی اصغر هرکه جوان بود گفت یاعلی اکبر جلوه‌ی  تمثیل ، کربلای معلاست اکبر اگر احمد است آمنه لیلاست 🔸شاعر: ============================
باید شنید از دو لبت یا حسین را باید که دید رویِ تو را با حسین را از آن شبی که خنده زدی در میانِ مَهد هرشب علی علی شده لالا ، حسین را با هیچ چیزِ عالم عوض ، نه نمیکند اربابِ ما شنیدنِ بابا حسین را هر پنج وعده تا که اذانِ تو میرسد مبهوت میکند همه حتیٰ حسین را اینسان که خیره خیره تو را میکند نگاه باید که دید وقتِ تماشا حسین را طوری به رویِ دامن زینب نشسته‌ای گویا گرفته حضرت زهرا حسین را - باغِ بهشت را گِروِ باده داده‌ایم دیوانگانِ حضرتِ ارباب زاده‌ایم روزی که بال میزدم اما پری نبود روزی که حلقه میزدم اما دری نبود روزی که باده عربده میزد حریف کو؟ حل میشدم درونِ مِی و ساغری نبود روزی که در میانِ تمامیِ عقل‌ها مستانه نعره میزدم و حنجری نبود روزی که عشق بود و خداوندِ عشق را غیر از حسین آینه‌ی دیگری نبود دیدم حسین بود و حسین و حسین هم وقتی که بود جلوه‌ی بالاتری نبود میخواستم که دل بسپارم نیافتم میخواستم که سر بدوانم سری نبود - آنروز لطفِ حضرتِ حق حیدری شدیم ما را صدا زدند و علی اکبری شدیم وقتی که باز میکنی از رُخ نقاب را بیچاره میکنی زِ پِی ات آفتاب را انگشت بر لب اند تمامیِ قاب‌ها داری زِ بس که چهره‌ی ختمی مآب را جبریل هم گمان کنم اینجا مُردَد است آورده در حضورِ تو اُمُّ الکتاب را شُکرِ خدا برای گره‌های کورِ ما آورده‌ای هزار دَمِ مستجاب را چشم پدر زِ شوق و شعف برق میزند وقتی سلام میکنی عالیجناب را میدان برایِ عرضِ ادب سجده میکند تا دست میکشی سر و یالِ عقاب را - تو حیدری که آمده تکرار میشوی وقت نبرد تیغ علمدار میشوی در خاک میروند تمامِ سوارها با دیدنِ تو ای نفسِ ذوالفقارها حتیٰ هنوز بین دلیران زبانزد است یک صحنه از حضور تو در تار و مارها تو میزدی به سینه‌ی لشکر ولی چه سود یک تن نبود دور و بَرَت از فرارها تیغِ تو چرخ میزند و چرخ میزند صدها هزار دست و سرِ نابکارها از نازِ ضربِ شصتِ تو بد مست میشود شمشیر تو که زَهره دَرَد از شکارها از نازِ ضربِ شصتِ تو تکبیر میکشد عباس ، وقتِ دیدنِ این کار زارها - نامت حماسه‌ای ست که پیدا نمیشود هر یوسفی که یوسفِ لیلا نمیشود 🔸شاعر: ============================
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم ...وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ ۚ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ                    (الحديد - ٢٠) 🔰ترجمه : و در آخرت دنيا پرستان را عذابى سخت است و مؤمنان را از جانب خدای سبحان آمرزش و خشنودى است، و زندگانى دنيا جز كالاى فريبنده نيست. 🔰تفسير: ١ - درآيه شریفه مغفرت قبل از رضوان آمده، برای اينكه كسی كه می‌خواهد به رضوان خدای یکتا درآيد، بايد قبلا به وسيله مغفرت خدای سبحان شستشو و تطهير شده باشد. ٢ - مغفرت از ناحيه خدای سبحان است ولی عذاب برخلاف مغفرت از طر ف خدای متعال نيست. ٣ - مطلوب اصلی و آن غرضی كه خلقت به خاطر آن بوده مغفرت است نه عذاب و اين اعمال خود انسان است كه باعث عذاب می‌شود و با خروجش از زی بندگی و عبوديت آن را پديد می‌آورد. ٤ - يعنی دنيا جز متاعی نيست كه انسان با آن تمتع می‌شود و از آن بهره‌مند می‌گردند و بهره‌مندی از آن همان فريب خوردن با آن است البته اين فريب خوردن مخصوص كسانی است كه به دنيا دل بسته باشند. ٥ - آيه شريفه به دو روی زندگی آخرت اشاره می‌كند تا شنونده بر حذر شود و از مغفرت و رضوان كه يك روی آخرت است و عذاب كه روی ديگرش است، مغفرت و رضوان را اختيار كند. ٦ - آيه شريفه می‌خواهد شنونده را بيدار و هوشيار كند تا مبادا زندگی دنيا با آن غرور خاص به خود مغرورش سازد. امیرالمؤمنین (عليه السلام) فرمود :  دنیا چون مار سمى است پوست آن نرم ولى سم کشنده در درون دارد  نادان فریب خورده به آن مى گراید  و هوشمند عاقل از آن دورى گزیند.  (نهج البلاغه ، حکمت ۱۱۹) ✅ خدايا : ما را از فريب و شر دنيا حفظ فرما التماس دعا
علیه‌_السلام الا که نور و صفا آفتاب از تو گرفت ستاره سرعت سِیْر و شتاب از تو گرفت به جلوه‌های جمال تو ماه خیره شده‌ست شکوه وحی در آیینه‌ات ذخیره شده‌ست تو عطر گلشن یاسین، شکوفهٔ یاسی تو با پیامبر عشق، «اَشبَهُ النّاسی» نگاه گرم تو باغ بنفشه‌کاری بود در آبشار صدای تو، وحی جاری بود کسی به جز تو کجا حُسنِ مهرپرور داشت ملاحتی که تو داری فقط پیمبر داشت... الا که سروِ خرامان‌تر از تو، باغ ندید کسی که روی تو را دید، درد و داغ ندید تو بازتاب سپهر چهار معصومی تو سایه‌پرور مهر چهار معصومی تجلّیات یقینت به اوج می‌زد اوج امید در دل و جان تو موج می‌زد موج ظهور و جلوهٔ ایمان مطلق از تو خوش است ترنم «اَوَلَسنا عَلَی الحَق» از تو خوش است همین که منطق تو منطق رسول خداست حساب حُسن تو از دیگران همیشه جداست بلاغت از سخنت می‌چکد، گلاب صفت و گرمی از نفست خیزد، آفتاب صفت کسی به کوی وفا چون تو راست قامت نیست که قامتی که تو داری کم از قیامت نیست حسین محو تماشای راه رفتن توست مرو که خون تماشاییان به گردن توست... الا که گردش تو در مدار حق‌طلبی‌ست تو زمزمی و جهان در کمال تشنه‌لبی‌ست تبارک اللَّه از آن خلقت پیمبروار که حسن خلق تو آیینهٔ خصال نبی‌ست بگو جمال جمیل تو را نگاه کند کسی که عاشق روی پیمبر عربی‌ست شجاعت تو علی‌گونه بود روز نبرد شهامت تو نشانِ نماز نیمه‌شبی‌ست به عزت تو و گل‌های کربلا سوگند که خال کنج لبت مُهر هاشمی نَسبی‌ست «هزار مرتبه شُستم دهان به مشک و گلاب هنوز نام تو بردن نشان بی‌ادبی‌ست» قسم به آینه‌ها نور مشرقینی تو سفیر عشق، علی اکبر حسینی تو
سلام! صبح تجلی خاندان حسین! سلام! روشنی چشم مهربان حسین! بدون نور تو خورشید محتضر شده است پس از تو تیره شود رنگ آسمان حسین برای اینکه تجلی کنی به نام شهید چه پیر کرده پدر را غمت، جوان حسین تو از حسینی و سوی حسین بازآیی که بازگشت تو باشد به آستان حسین بنوش جرعه به جرعه جراحت از لب تیغ بیا و جام عطش نوش، از دهان حسین تو را بریده بریده صدا زده پدرت چه خوب شرح نموده تو را زبان حسین کنار حائر تو آسمان نشسته به خاک کنار تو به زمین خورده زانوان حسین در این عبا جگر پاره پاره حسن است که روی هم همگی میشوند جان حسین اجازه‌ای بده تا بر حسین سجده بریم که از گلوی تو جاری شده اذان حسین 🔸شاعر: ============================ حضرت_علی_اکبر علی سیرت، حسن طینت، محمد خو، علی اکبر که در صورت نمیزد با پیمبر مو علی اکبر حسین از بس که بیتاب پیمبر بود حق میخواست شود پیغمبری دیگر برای او، علی اکبر دو پایش پلکان عرش بر روی زمین میشد چو میزد پیش پای عمه اش زانو علی اکبر و دشمن میهراسد از دَم "اَینَ تَفرّوا"یش که با سربند حیدر میکند هوهو علی اکبر برای کشتن لشکر به شمشیر احتیاجی نیست که جای تیغ دارد تیزی ابرو علی اکبر شبیه شیشه ی عطری که پاشیده ست در میدان تمام تیرها را میکند خوش بو علی اکبر جوانان بنی هاشم به دقت جستجو کردند که قطعه قطعه پیدا میشد از هر سو علی اکبر 🔸شاعر: ============================ بعد از تولد، هر كسى كه ديد او را مى گفت: گويا خواب مى بينم خدايا الله اكبر! بر سراپاى وجودش يكجا پيمبر بود و حيدر بود و زهرا 🔸شاعر: بر قامت دلربای دلبر صلوات بر نور جمال علی اکبر صلوات او بود خلاصه علی و احمد بفرست به پیغمبر و حیدر صلوات 🔸شاعر: ============================
علیه‌_السلام آفتابی کز تجلی بی‌قرینش یافتم در فلک می‌جُستم اما در زمینش یافتم ماه من تا پرده از رخسار نورانی گشود مهر را شرمندۀ نور جبینش یافتم... این محمد صورت و سیرت، علی اکبر است آن‌که حق را در جمال نازنینش یافتم... گرچه نامش در شمار چارده معصوم نیست لیک در انگشتر عصمت نگینش یافتم در وجاهت در بلاغت در ملاحت در کمال یادگار رحمة للعالمینش یافتم در شجاعت چون علی و در سخاوت چون حسن در عبادت همچو زین العابدینش یافتم... در مسیر کربلا کز «لا نُبالی» گل فشاند پای تا سر عشق و سر تا پا یقینش یافتم... شد روان بر رزم و با او شد روان روح حسین این حقیقت در وداع آخرینش یافتم من که سرتا پا گناهم دست حاجت می‌برم، در حضورش؛ چون شفیع المذنبینش یافتم
_علیه‌_ا‌لسلام فروغ چهرۀ خوبان، شعاع طلعت توست کمال حُسن تو، مدیون این ملاحت توست به خَلق و خُلقِ رسول و به منطقِ نبوی فزون‌تر از همه کس، در جهان شباهت توست از این شباهت بی‌حد، در اشتباه افتند که این ولادت طاهاست، یا ولادت توست... ز احمد و ز حسین و، ز حیدر و زهرا نشانه‌ای به سراپای سرو قامت توست به پیکر تو مجسم، لطافت روح است عجب بُوَد که در این خاکدان، اقامت توست نگاه مهر تو، غارتگر دل پدر است عیان به چشم سیاهت، غم شهادت توست... عجب نباشد اگر، بر «حسان» کنی احسان که لطف و مرحمت بی‌شمار خصلت توست 📝 (حسان)
_علیه‌_ا‌لسلام فروغ چهرۀ خوبان، شعاع طلعت توست کمال حُسن تو، مدیون این ملاحت توست به خَلق و خُلقِ رسول و به منطقِ نبوی فزون‌تر از همه کس، در جهان شباهت توست از این شباهت بی‌حد، در اشتباه افتند که این ولادت طاهاست، یا ولادت توست... ز احمد و ز حسین و، ز حیدر و زهرا نشانه‌ای به سراپای سرو قامت توست به پیکر تو مجسم، لطافت روح است عجب بُوَد که در این خاکدان، اقامت توست نگاه مهر تو، غارتگر دل پدر است عیان به چشم سیاهت، غم شهادت توست... عجب نباشد اگر، بر «حسان» کنی احسان که لطف و مرحمت بی‌شمار خصلت توست 📝 (حسان)
حضرت علی اکبر(ع) همه جا غرق شادی شده از وجود علی اکبر زمین و آسمون می خونند اومده علیِ اکبر دل و دین و دنیام ، علیِ اکبره به خدا که آقام ، علیِ اکبره عمری هستم مست و غلامت علیِ اکبر خیلی می خوامت یاعلیِ اکبر ای گل لیلا (۳) خنده روی لبای اکبر چه دل نشینه ذکر لالاییِ اُم لیلا امیرالمومنینه گل ناز لیلا ، علیِ اکبره نور چشم بابا ، علیِ اکبره ماه هر دو عالم ، تاج سر اومد یار خوب بابا ، گل پسر اومد یاعلیِ اکبر ای گل لیلا جوونیِ همه جوونای ما نذر علی اکبر همه ی هستیمون فدای روی بَدر علی اکبر رخ زیبای تو ، ِشبه پیغمبره قد رعنای تو ، دلا رو می بره شیعه از قدومت چه شادمونه صفاتو دل من کرده بهونه یاعلیِ اکبر ای گل لیلا
زیبای تولد حضرت علی اکبرع شده دلای همه عاشقان غرق شور دیگری رسیده از راه برای همه عالم نور دیگری عود و عَنبر آمده ، نور داور آمده بر همه دلهای ما ، نور، گُستر آمده یا علی اکبر مدد (۴) همین که ارباب نظر بر گل سیمای اکبر کند نظاره با دیده اش روی زیبای پیغمبر کند بَه مِیِ ناب آمده ، دُرِّ نایاب آمده مژده ای عاشق دلان ، جان ارباب آمده یا علی اکبر مدد علیِّ اکبر مُزین شده شعبان با اَذکار تو همه شهیدا دلاشون مُنور شد با اَنوار تو وارث حیدر تویی ، شِبه پیغمبر تویی ای گُل حیدر علی ، سَید و سَرور تویی یا علی اکبر مدد ولادت حضرت علی اکبر (ع) در شهر مدینه دلبری آمده است بَه بَه چه گلی چه اکبری آمده است چون صورت و سیرت نبی را دارد در بیت حسین پیمبری آمده است 🌺🌸🌺🌸 یکبار دگر جلوه ی سرمد آمد سر تا به قدم دوباره احمد آمد چون منطق و خُلق و خوی اکبر نبوی است ای احمدیان بوی محمد آمد 🌺🌸🌺🌸 شَه زاده شاه کربلا خوش آمد آئینه ی روی مصطفی خوش آمد چون هیبت او خِصلت او حیدریَ است اکبر نَوه ی شیر خدا خوش آمد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز روز میلاد با سعادت علی اکبر علیه السلام است، مولای جوانمردان. روزی که خداوند خواست تا چهره‏‌ ی او آیینه جمال نبوی صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله بشود ... روزی که خداوند خواست تا از تبسم نگاهش ، آفتاب بر شوق آید. روزی که خداوند خواست تا نوه علی علیه‏ السلام ، سیرتی همچون او داشته باشد. روزی که‌خدا خواست مشام مدینه از عطر حضور او آکنده گردد. امروز، روز اوست؛ روز تولّدی شیرین که‌طعم نبوت‌و ولایت را توأمان‌ دارد. غوغایی در دل آل الله علیهم السلام است و عطر صلوات ، آسمان و زمین را فرا گرفته است. ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان مبارک باد
با سلام و ارادت ویژه خدمت اساتید و ذاکرین عزیز آل الله متن اشعار و مولودی های ولادت منجی عالم بشریت حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف تقدیم محضر شریف شما عزیزان 👇👇👇👇 التماس دعا... سالار
|⇦•از کرانِ بی کران ها .. و توسل ویژۀ میلادِ منجی عالم بشریت حضرت مهدی سلام الله علیه ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ از کرانِ بی کران ها جلوه ی مطلق رسید وارثِ شیر دلیر خیبر و خندق رسید فاتح دل هایِ عاشق صاحب بیرق رسید شرح آیات خدا مصداق جاءالحق رسید شوره زارِ دیده ی ما لایق باران شده بیشتر یاد توام چون نیمه ی شعبان شده! گرمی خورشید دل ها ماه مجلس آمده تکیه گاه عاشق ناچیز مفلِس آمده هر دل غمدیده ای را یار و مونس آمده یاس زهرا بر سر دستان نرجس آمده هرچه غم از عالم و آدم فراری می شود نام او را می برم دنیا بهاری می شود می برد دل های ما را شور شیدایی او می دهد حاجات ما را لطفِ زهرایی او بی نیازم از همه با رزق مولایی او زنده گشتم با نفس هایِ مسیحایی او یابن زهرا یابن طاها یابن یاسین آمده دردهایِ شیعیان را نور تسکین آمده تا تبسم می کند احساس پیدا می شود در هوایش حسُّ حالی خاص پیدا می شود از کلامش عطر ناب یاس پیدا می شود در نگاهش غیرت عبّاس پیدا می شود نور چشمان علی بن ابی طالب تویی ای امام منتظَر؛ حاضرترین غائب تویی خاکسارم با نگاهت آسمانی می شوم هر سحر سفره نشین مهربانی می شوم شب به شب مهمان بزم همزبانی می شوم تو مرا می خوانیُ من جمکرانی می شوم مایه ی آزادی این ناله ی در حَصرِ من دم به دم می خوانَمَت ای سوره ی والعصر من علّت سرمستی دل های ما جام علی ست هرکسی چشم انتظار توست همگام علی ست پرچم تو پرچم تشخیص اسلام علی ست جشن میلاد تو روز بردن نام علی ست میرسی و میشود ذکر لبانت بیشمار لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار ذکر دنیا ذکر عقبی یالثارات الحسین ناله ی عشّاق زخرا یالثارات الحسین کربلا میخواند این را یالثارات الحسین میرسی با یا علی با یالثارات الحسین مرهم زخم فراقِ سینه ی ما می رسی ای امید آخر آدینه ی ما می رسی
⊱┄═┅ اگر که آن عُـلما و فُضلایِ پـیامبر دیده و مُـجاهدینِ در رکابِ معصوم جنگیده، را به خرجِ مقامِ دنیا و وعده‌‌ی حکومت بر رِی! به قتلگـاهِ ظُلم بُـردند؛ ما بدون ذره‌ای تردید تنهابه حُکمِ معیشت‌ِ‌مان و نه متاعی گران را به سمت قُربانگاهِ حَضیض میبریم .