eitaa logo
ذاکرین آل الله
244 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
272 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ پسرم تشنه ی آب است ، اذیت نکنید جانِ او جانِ رباب است ، اذیت نکنید سه شب و روز اذیت شده ،دیگر کافیست حال ، او خسته خواب است ، اذیت نکنید کاش می شد که لبی تَر کند از آب فرات آبتان عین سراب است ، اذیت نکنید نبش قبرش نکنید،تازه خنک گشته تنش کارتان فوق عذاب است ، اذیت نکنید بگذارید بخوابد ، پسرم خسته شده سرِ نی نه جای خواب است ، اذیت نکنید سرِ او کوچک و سرنیزه بزرگ است ،خدا بر رُخش رَدّ طناب است ، اذیت نکنید ترس اینکه سرش از نیزه بیفتد به زمین دل من درتب و تاب است ، اذیت نکنید این دل سوخته را سوخته تر می خواهید؟ جگرم مثل کباب است ، اذیت نکنید اشک اگر هست به چشمم ، همه از داغ دل است اشک من آب مذاب است ، اذیت نکنید ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا)
1_5909438539.mp3
11.95M
السلام علیک یا اباعبدالله مثل امروزی عمربن حجاج زبیدی، وارد کربلا شد، ماموریتش هم بستن شریعه ی فراته ====================
السلام علیک یا اباعبدالله مثل امروزی عمربن حجاج زبیدی، وارد کربلا شد، ماموریتش هم بستن شریعه ی فراته، با پنج هزار سرباز، شریعه رو به روی ابی عبدالله و بچه هاش بست ، با کمال جسارت، اومد سمت خیام حسینی، فریاد می‌زد حسین، یه قطره از این آب فراتم نمیزارم بهت برسه، از امشب دیگه برا آوردن آب، قمر بنی هاشم و علی اکبر جنگیدند رفتند از فرات مشکها رو پر از آب کنند، یعنی از امروز دیگه قحط آبه، آب تو کربلا جیره بندی شده، الله اکبر، تو اون گرمای طاقت فرسا، اونم از امروز تا روز عاشورا، ▪️تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل... خیمه هام که کنار فرات بنا نشده بود لذا میرفتند ۲۰ تا ، ۲۰ تا مشکو پراز آب میکردند، می آوردند توی خیمه ها، حتی تو بعضی نقل‌ها داره مشکها رو که تو خیمه ی بچه ها آویزان کردند، بُرِیر میگه من خودم آوردم یه دونه از این مشکها رو، بچه ها انقده تشنه بودند آویزان از مشک شدند، آب مشک رو زمین خیمه ریخت دیدم برای اینکه هدر نره آب، دارند رو خاکها خودشونو میغلطونند، شکمهاشونو به خنکی آب و خاک میزنند، بلکه رفع عطش بشه، شب عاشورا سکینه ی بنت الحسین میگه سهمیه ی آب ما تو خیمه تمام شد روم نشد بیام به بابام بگم گفتم میرم خیمه ی عمه جانم زینب، حتما عمه برام یه راه چاره ای داره، اومدم صحنه ای دیدم پشیمون شدم بگم، تشنمه، دیدم عمه برادرم علی اصغر رو بغل کرده، هر کاری میکنه داداشم آرام نمیگیره، عمه هی رو زمین مینشینه هی بلند میشه هی مضطرانه میگه یَابنَ اَخِی، اِصبِر، پشیمون شدم که به عمه بگم تشنمه، یه مرتبه پدرم ابی عبدالله وارد خیمه شد این اضطراب عمه رو که دید این بچه رو از عمه گرفت دیدم داداشم داره زبونش رو دور لبهاش میچرخونه، بلکه با تریِ زبان، بتونه قدری رفع عطش کنه، الله اکبر، دیدم بابام علی رو بغل گرفت زبان خودشو گذاشت تو کام دهان علی، دیگه بعد از این ندیدم داداش علی، زبونشو بیرون بیاره، یعنی ابی عبدالله با این کار با شیرخوارشم داره نشون میده زبانتو دور دهان و لبهات نچرخون علی جان خدا رحمت کنه استاد ما رو میفرمود روز عاشورا اولین کسی ک جلو خیمه ها مقابل ابی عبدالله قرار گرفت سکینه بود چقدر این خانوم عقیله ست میدونه جلوتر اومده، باباش از رباب خجالت نکشه. من ندیدم رباب اومده باشه بیرون، سکینه جلوتر آمد دید بابا داره میاد علی رو هم داره میاره، اما چه آمدنی، قنداقه غرق خون، بابا مضطر ، تیر رو اگه بیرون بیاره سر جدا میشه، تیر رو بیرون نیاره، چکنه با علی، این بچه رو رو دست بگیر ، دو دست بگیرش، ببین چه کردن با این تیری که زدن، ▪️روی این دستم تنش ▪️بر روی این دستم سرش ▪️آه بفرستم کدامش را برای مادرش... حسین.... ====================
. |⇦•امشب حرم آل علی.. و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── امشب حرم آل علی آب ندارد علی خواب ندارد از سوز عطش قلب حرم تاب ندارد علی خواب ندارد علی! ز عطش بی قراری علی! به تنت جان نداری علی! اشک مادرِ تو جاری علی! روی دست ربابی علی! چه کنم که بخوابی علی! در خیمه نمانده آبی «علی لای لای لالایی لالایی» از داخل گهوارهٔ خود با لب عطشان علی آمده میدان، علی آمده میدان فرمود: خدا آجرک الله حسین جان علی آمده میدان علی آمده میدان علی! برسد کاش عمویت علی! حرمله روبرویت علی! تیر آمد سوی گلویت زد و رگ های تو وا شد زد و سر از تن جدا شد چرا دیگر هلهله به پا شد «علی لای لای لالایی لالایی» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
السلام علی الطِّفلِ الرَّضیعِ المَرمِیِّ الصَّریعِ (کودک شیرخواره تیر خورده ضربت خورده) المُتَشَحِّطِ دَما (به خون تیپده) المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ ( و در دامان پدرش، با تیر، سر بُریده شد) حالا باید بلند شه فَرَمٰاهُ حَرمَلةُ بنُ کاهِلِ الأسَدی سهم من همین دو بیت باشه شب هفتم این روضه شب باب الحوائجِ از اون روضه هایی که برا بعضیا مثل سید حیدر حلی ها ایجاد تشرف کرد به محضر امام زمان ، روضه شیرخواره ی حسینِ 🔻سه غم آمده بر دلم، هر سه یکبار حسین داره میگه 🔻سه بار پیاپی مصیبت کشیدم هم سه غم و هم سه تا مصیبت رو بشنو 🔻سه غم آمده بر دلم، هر سه یکبار 🔻سه بار پیاپی مصیبت کشیدم سه غم کدومه 🔻هم از حنجره تو هم از خواهر تو 🔻هم از مادر تو خجالت کشیدم حالا سه تا مصیبت رو گوش بده 🔻خودم قبر کندم.... فحفر بجفن سیفه 🔻...خودم دفن کردم 🔻خودم تیر را از گلوی تو کشیدم حسین...... ====================
3_4567890123996655.mp3
2.71M
السلام علی الطِّفلِ الرَّضیعِ المَرمِیِّ الصَّریعِ المُتَشَحِّطِ دَما ====================
4_5825568253019164269.mp3
10.17M
السلام علی الطِّفلِ الرَّضیعِ المَرمِیِّ الصَّریعِ المُتَشَحِّطِ دَما المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیه ▪️آمدم خیمه تا وداع کنم، دیدم از داغ آب، می سوزی ▪️بردم آبت دهم ولی دیدم زیر این آفتاب می سوزی ====================
السلام علی الطِّفلِ الرَّضیعِ المَرمِیِّ الصَّریعِ المُتَشَحِّطِ دَما المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیه ▪️آمدم خیمه تا وداع کنم، دیدم از داغ آب، می سوزی ▪️بردم آبت دهم ولی دیدم زیر این آفتاب می سوزی زبان حال ابی عبدالله و شیرخواره اش ها امروز روضه را من از زبان شعر بخونم ▪️کاش آبی شود مهیا تا خجل از روی خواهرت نشوم... سکینه خواهر علی اصغره غروب تاسوعا، شب عاشورا که شد گفت سهمیه آب توخیمه ما بچه ها تمام شد با خودم گفتم می رم خیمه عمه جانم زینب هرجوری شده عمه جانم منو سیراب می کنه امان از دل زینب آهسته، مخفیانه وارد خیمه عمه جانم شدم یه صحنه ای دیدم دیگه خجالت کشیدم بگم تشنمه دیدم برادرم علی اصغرو عمه بغل گرفته هی زمین می نشینه هی بلند میشه هی میگه اِصبِر یَابنَ اَخی ▪️کاش ابی شود مهیا تا خجل از روی خواهرت نشوم ▪️سعی کردم که وقت بردن تو ،چشم در چشم مادرت نشوم چقدر ای عبدالله خجالت کشیده ▪️پشت سر رانگاه کن پسرم .... بچه را بغل می کنی افق نگاهش می شه پشت سرش سرش اینجا می افته دیگه ها ▪️پشت سر رانکاه کن پسرم جلو خیمه ها رباب نشست ▪️به امید ی که خیمه برگردی و آمد و زیر آفتاب نشست دیگه کیا بارباب اومدند ▪️من که طاقت ندارم ای گل من ▪️که نگاهی کنم به پشت سرم ▪️لیک حس می کنم که امده اند ▪️جلوی خیمه ها زنان حرم حالا ببین زبان حال ... ▪️گرچه ای کودکم نمی بینم ،ذره ای رحم در دل اعداء ▪️شاید این دفعه وضع فرق کند ،کودک من توکلت به خدا ▪️به رخ کودکم نگاه کنید،رنگ دیگر به روی طفلم نیست ▪️کوفیان اِرحَموا بِهٰذَا الطّفل، قطره ای هم برای او کافیست علی اصغرم ، ▪️وقتی می آمدیم خواهر تو .... این سکینه چند بار اشک ابی عبدالله را درآورده: یکیش مال همینجاست. یکیش مال وداعه همه را ساکت کرد دید مرکبش حرکت نمی کند سکینه گفت بابا پیاده شو می دونم اگر بری بر نمی گردی یکی هم مال گوداله یکی هم مال مجلس یزیده هاااا یه دونشو من امروز بگم ▪️وقتی می آمدیم خواهر تو با نگاهش مرا معذب کرد ▪️تا تو برگردی و بخوابی باز، عمه گهواره را مرتب کرد ▪️تو بگو من چطور پاسخ این یک حرم اضطراب را بدهم ▪️عمه با من علی.... ▪️عمه با من علی بگو که چطور من جواب رباب را بدهم یکی دو بندشو بخونم و تقدیم کنم ▪️این گلو مثل ساقه ی گل بود ▪️قطع کردنش تبر نیاز نداشت ▪️ کس نپرسید ز حرمله این طفل ▪️به سه شعبه دگر نیاز نداشت اینجا ابی عبدالله به تعبیر ما، مستأصَل شد موند چکار کنه لذا برای تنها شهیدی که از آسمان ، برا ابی عبدالله هاتفی ندا داد ، علی اصغره چرا آقا یه لحظه موند چکار کنه ▪️ آه تصمیم واقعا سخت است وای اگر تیر جابجا بشود یه لحظه دید اگر تیر رو از گلو بکشه، سر جدا میشه اگر تیر را از گلو نکشه ، بچه نمی تواند نفس بکشد ▪️آه تصمیم واقعا سخت است وای اگر تیر جابجا بشود ▪️تیر را ازجلو اگر بکشد ترسم این است که سر جدا بشود حسیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن.... .
4_5926758189319063346.mp3
4.7M
الحرام 🏴 سبک بمیره مادر که بی حالی لبای خشکت ترک داره خدا را شکر چشماتو بستی نبینی بارون نمیباره فدات مادر رمق نداره دستات فدات مادر تکون نخورده پاهات فدات مادر کبود زیر چشمات قدر یک قطره آبم که باشه یه ذره جون میگیری نمیگم زنده میمونی اما یکم توون میگیری لالا لالا لالا لالا 🔃🔃 خسته شدی از نخوابیدن خنده زهرا رو میخواستی تو بغلم گریه میکردی بغل بابا رو میخواستی صدای تیر به گوش من رسیده میگن حلقُ از گوش تا گوش بریده همینه که رنگ بابات پریده تا زنده ام بعد تو واسه من آب خنک عذابه پشت خیمه ها قبری رو کنده این خونه ربابه لالا لالا لالا لالا امام زمان روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمة الفداه هر یک از شما باید به آنچه که او را به دوستی ما نزدیک می سازد، عمل کند و از آنچه که خوشایند ما نبوده و خشم ما در آن است، دوری گزیند، زیرا خداوند به طور ناگهانی انسان را می گیرد، در وقتی که توبه برایش سودی ندارد و پشیمانی او را از کیفر ما به خاطر گناهش نجات نمی دهد. .
11 (1).mp3
7.83M
▪️مثلا به تو آب میدم ▪️مثلا تو رو تاب میدم ====================
▪️مثلا به تو آب میدم ▪️مثلا تو رو تاب میدم ▪️مثلا به تو آب میدم ▪️مثلا تو رو تاب میدم ▪️مثلا تو صدام کردی ▪️من با خنده جواب میدم کنار این شیرخواره باید نام سقا هم برده بشه ▪️مثلا عمو برگشته ▪️شدم آره خیالاتی ▪️مثلا همه جمعیم و ▪️توی آغوش باباتی ▪️یه مادر وقتی لالایی نخونه ▪️می میره گوشه ی خونه ▪️درد منو کی میدونه کیه این مادر... ▪️یه مادر که زیر سایه نمیره ▪️همش بهونه می گیره دست گداییتو بیار بالا ب حق اون آقایی که راوی گفت اونقده دستشو بالا آورد که زیر بغل حسین نمایان شد هنوز داشت حرف میزد خود ابی عبدالله هم متوجه نشد تیر از کدام طرف آمد، یوقت دید علی بال و پر میزنه، حالا بگو حسین.... ====================
. زمینه دهه اول محرم سلام ای بهترین ارباب دنیا سلام ای جان حیدر ، ماه زهرا سلام ای اولین و آخرین عشق سلام ای سایه ی روی سر ما سلام ای یار دیرینم سلام ای شور شیرینم سلام ای دنیا و دینم اباعبدالله یا مظلوم ................... ✅ زمینه رسیده آخرین یارت عموجان منم ماه شب تارت عموجان ببین که دستم و نذر تو کردم منم مثل علمدارت عموجان رسیدم تا اینجا با سر می مونم با تو ، تا آخر برای تو هستم لشکر ....... من از این غربت تو دلشکستم به این دنیای بی تو دل نبستم محاله از تو یک لحظه جداشم مثه قاسم فدایی تو هستم شده عشق تو تقدیرم به عشق تو دادن شیرم عموجان بی تو می میرم ...... تو و غربت ، من و حال پریشون شده کرببلا دریایی از خون چه غوغایی برا ذبحت شده آه رمق واست نزاشته ، نیزه هاشون عمو ای ماه و خورشیدم توی آغوشت جون میدم یه لحظه بابام و دیدم ...... ✅ زمینه امون از کوفه و نامهربونی برای تو نمونده دیگه جونی شده غارت دوباره کُلّ ِ هستم حسن جان ِ حرم شد آسمونی شده چشمای من دریا دل بی تاب ِ من غوغا نکش پاتو روی خاکا ....... می لرزه از غم تو پیکرم ، آه شده زنده غمای اکبرم آه بمیرم من چه کردن نعل اسبا شدی هم قدّ ِ سقای حرم آه رمق رفته از توو چشمات نداره مرهم این زخمات غریبی تو مثل بابات ....... چه کرده کینه های دشمنت آه چه شد ای یوسفم پیراهنت آه یتیم مجتبی شرمندتم من جلوی چشمای من کشتنت آه خداحافظ یاس پرپر روا شد حاجاتت آخر تو هم رفتی پیش اکبر ✅ زمینه لالایی ای گل بی تاب مادر امون از ظلم این کوفی ِ کافر سه روزه که نخوابیدی عزیزم شده از حال تو چشمای من، تر نرو ای درد و درمونم نرو ای ماه گریونم نرو ای آروم جونم ....... سه روزه زاری و گریون عزیزم نمونده دیگه واست جون عزیزم خدا رو با همین حالِت صدا کن دعا کن تا بیاد بارون عزیزم شدی از این دنیا دلگیر شدم از شرم تو ، من پیر نمونده واسم دیگه شیر ...... گل نشکفته داره میشه پرپر رسیده واسه تو دنیا به آخر بمیرم دیگه کار تو تمومه کجا داری میری از پیش مادر برو غوغا کن دنیارو برو رسوا کن این هارو برو یاری کن بابارو ✍ .........................
و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• حاجت دارا بیاین بیاین، بازم شب هفتم رسید از پیش گهواره‌ کسی، اصلا نمیره ناامید «یا باب الحوائج..» شفا چیه؟ شفا کمه! کافر و بنده میکنه علی اصغر حسین، مرده رو زنده میکنه «یا باب الحوائج‌...» با اینکه حاجتام فراوونه از سختیِ بلا دلم خونه کنارِ روضه‌ی تو آسونه داغت دل حسینو لرزونده خون تو روی صورتش مونده خنده روی لب تو جا مونده «تو که منو کشتی علی اصغر...» *سبط ابن جوزی نوشته در تذکرة الخواص: "لَمّا رآهم الحسین مُصِرّینَ علی قتلِه‌‌..." وقتی آقا دید اینا اصرار دارند که بکشنش "اَخَذَالمُصحَف و نَشَرَه...."قرآن گرفت،باز کرد..."وَ جَعَلَهُ علی رأسِه"قرآن روی سر گذاشت...(بالحسین بالحسین ....)" و نادی بینی و بینَکُم کتابُ الله "بین من و شما قرآن داوری کنه"وَ جدی محمدرسول الله " جدم پیغمبر بین من و شما داوری کنه.... "یاقوم! لِمَ تستَحِلّون دَمی"چرا خون من رو حلال میدونید؟"فالتَفَت الحسین علیه السلام"همین جور که صحبت می کرد،یه وقت برگشت عقب رو نگاه کرد."فَاذا بطفلا یبکی عطشا"دید بچه اش داره گریه می کنه..."فَاَخَذه علی یَده"بچه رو روی دست بلند کرد..فرمود:"یاقوم! ان لم ترحمونی،فارحموا هذالطفل"اگه به من رحم نمی کنید به این بچه رحم کنیدهنوز داشت صحبت می کرد...تیر سه شعبه حرمله آمد،بچه رو ذبح کرد. آقا چه کرد؟"فَجَعَلَ الحسین علیه السلام،یبکی"شروع کرد بلند بلند گریه کردن.... : سیدمهدی سرخان .
|⇦•اینا دیگه هرچی باشن.. و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ صدای بچم نمیاد، با اینکه از گریه پُره یکی یه کاری بکنه، علیم تکون نمیخوره لالایی... لالایی... داره میره آب بخورره، همه تو خیمه دل‌خوشن اینا دیگه هرچی باشن، شیرخواره رو‌ نمی‌کشن لالایی... لالایی خیلی مراقب باشیا مادر خیلی ازم‌ دور نشیا مادر یه ذرّه آب خوردی بیا مادر باباش گرفتتش توی آغوش علی که از عطش شده بیهوش نشسته حرمله روی زانوش «لالا گلم‌..لالا علی اصغر» حرمله با سه‌ شعبه زد، هم پسر و هم پدر و کاشکی نبینه مادرش، چطور جدا کرده سر و امون از سه شعبه... بیرون نیا جانِ حسین، رباب تو خیمه گریه کن... بریده شد سر علیت، مِنَ الاُذن إِلیَ الاُذن... امون از،سه شعبه... تنش زیرِ عبایِ باباشه به آسمون خونِشو می پاشه قربونیِ منم همین باشه چه قبرِ کوچیکی براش کنده رباب، خودش چِشماشو می‌بنده ای خدا بچم، داره میخنده «تو‌که منو‌کشتی علی اصغر یا رب نگاهی بدم المظلوم» *گفتم لحظه آخر وقتی امام حسین رفت پشت خیمه ها،"وَ رَمَّلَه بدمه و دَفَّنَه بِجَفنِ سَیفِه"وقتی برای این بچه قبر می کند،مادرش داشت نگاه می کرد،این زبونِ حال مادرشم می خونم..* حسین جانم! فدا سرت اگه که تیر به حنجر خورد فدا سرت اگه گل رباب پژمرد حتی بدون تیر علیِ من می مرد حسین جانم! میشه حالا تا خاک نریختی رو اصغر یه بار دیگه بیاد ببیندش مادر بغل کنه بچه شو لحظه آخر رباب مگه جز تو کیو داره یا ثارالله و ابن ثاره نداره قابلت رو شیرخواره یا ثارالله و ابن ثاره حسین جانم! از اون روزی که من عروس این خونه ام روز و شب عاشقونه با تو میخونم توی خوشی و سختی با تو می مونم قبول کن پس، اینم تموم لشکره منه آقا قبول کن از ربابت این کمو مولا بذار فدا بشه مثل گل لیلا مگه از اکبرت چی کم داره؟ یا ثارالله وابن ثاره نداره قابلت رو شیرخواره یاثارالله و ابن ثاره : محمدرسولی نغمه پرداز: مهدی زنگنه
و توسل به حضرت علی اصغرعلیه السلام اجرا شده مولای من! بدون تو امید ما سراب می شود بیا تمام شهر بر سرم خراب می شود بیا برای حضرتت بگو که مادرت دعا کند دعای مادر تو مستجاب می شود بیا بِکَش به آتش اشک را، تو آه کِش، میان ما که دل کنار گریه ات کباب می شود بیا *که اگه آقا بیاد به مجلس ما یه قطره اشک جاری بشه از چشم آقا، جلسه رو زیر رو میکنه، دل‌ها رو با خودش میبره...بدون عنایت شما هیچیم آقاجانم! اگه عنایت و توجه شما خونواده نباشه نه نوکری میکنیم نه عزاداری میکنیم نه اشک میتونیم بریزیم و نه اجازه پیدا می‌کنیم بیایم تو مجلس شما...* رسید روضه ی عطش شنیدم برای تو که آب خوشگوار هم مذاب می شود بیا *دیگه از امشب و فردا آب رو به روی بچه های حسین بستن، دیگه از فردا آب جیره بندی میشه، چقدر سخت میگذره به بچه ها خدا میدونه...* کنار خیمه مانده و فقط خدا خدا کند کی حرم اسیر گریه رباب می شود بیا *چقدر محبت داشت ابی عبدالله به خانم رباب، شعر براش می سرود، آقا فرمود: من دوست دارم خانه ای رو که در اون اسم رباب و سکینه باشه... شاید یه علتش این باشه: از وفای این خانم برا تون بگم، بعد قضیه کربلا دیگه رباب هیچ روزی توی سایه ننشست، مدام زیر آفتاب بود و بخاطر همین زیر آفتاب بودن هم مرد...وقتی میگفتن: چرا زیر آفتاب می مونی؟ صدا میزد: مگه میشه بدن حسین زیر آفتاب مونده باشه من برم تو سایه...یه روز راوی میگه از خونه اومدم بیرون هوای مدینه اونقده گرم بود اونقده سوزنده بود تا اومدم بیرون احساس کردم پوست صورتم سوخت، زیر این آفتاب اومدم تو کوچه داشتم میرفتم دیدم جلو خونه امام سجاد یه خانم زیر چادر تو آفتاب نشسته، فکر کردم شاید کنیز آقاست، جسارتی کرده آقا برا تنبيه کردنش این کار رو کرده... در زدم، کیه؟ خودمو معرفی کردم، با آقا کار دارم، حضرت اومدن چیکار داری؟ گفتم: آقا اومدم یه خواهش ازتون بکنم بگو...گفتم: آقا امروز هوا خیلی گرمه آفتاب سوزندست، خوب!... آقا اومدم ازتون خواهش کنم این کنیز و ببخشیدش زیر آفتاب معلوم نیست چی بروزش بیاد... اشکای آقا سرازیر شد فرمود او کنیز نیست او ربابه او دیگه بعد کربلا هیچ روزی تو سایه ننشسته... چه شبی است امشب؟ چه روضه ای امشب خونده میشه و چه جوری باید حقش ادا بشه؟ وقتی غلامه امام سجاد می دید هر روز امام سجاد به بهانه های مختلف بر مصیبت کربلا اشک میریزه، آرزوش شده بود یه خبر خوش براش برسه خبر خوش رو به امام سجاد بده یه لحظه خنده آقا رو ببینه، یه روز یه خبر خوش بهش رسید سراسیمه اومد خدمت امام سجاد آقا جان مژدگونی بده فدات بشم خبر خوش براتون آوردم...آقا مختار خروج کرده همه قتله ی کربلا رو به درک واصل کرده، منتظر بودم خنده رو ببینم به چهره آقا...اما دیدم اشک از گوشه چشم آقا جاری شد، آقا قربونت برم چرا دیگه گریه میکنید فرمود بگو ببینم مختار با حرمله چیکار کرد؟...* .
روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• باز هم محشری از گریه به پا کرد حسین! دل ما را ز غم و درد جدا کرد حسین! من کجا روضه کجا؟ معرفت آقا بود من حواسم به خودم بود صدا کرد حسین! به بهشتی که خدا داد نیانداخت نگاه رفت با گریه کنه خویش صفا کرد حسین! *لذا فرمودن وقتی داری بر مصائبش گریه می‌کنی مطمئن باش آقات روبروت نشسته..* حسین! من شکستم دل او را دل من را نشکست این همه سال مراعات مرا کرد حسین! گریه‌ام نور به قبر همه امواتم شد دین برگردن ما بود و ادا کرد حسین! نام ما را ته مقتل به زبان آورده خون آن حنجره را ضامن ما کرد حسین! من حسینی شده ام چون خود زهرا می‌خواست فاطمه نام مرا برد و دعا کرد حسین! چهار دیواری این روضه خودش، شش گوشه است کربلا را وسط روضه بنا کرد حسین اربعین کاش بگویم به همه در صحنش حاجتم کرب و بلا بود و روا کرد حسین خواهرش رفت اسیری و خودش بر سر نی هرچه را داشت در این راه فدا کرد حسین *حتی علی اصغرشم آورد ابی عبدالله* در تب و تابی، چه‌ جور لالایی بخونم یکم بخوابی تو مشک سقا هم نمونده قطره آبی در تب و تابی هنوز لبات یه مادرم بهم نگفته چرا باید رو این لبا ترک بیوفته ببخش که شیر ندادمت چند روزه مادر زبون نچرخون که لبات می‌سوزه مادر لالا لالایی لا لالایی کوچیک‌ترین فدایی این خیمه‌هایی می‌خوای بریم میدون روی دوشِ بابایی رو دوش بابا که میری چشاتو وا کن برای بار آخرم منو نگاه کن با گریه‌هات رجز بخون میون لشکر صدای هلهله میاد نترسی مادر حیرونه بابات... مگه چجوری زدنت دلخونه بابات چرا هنوزم وسطه میدونه بابات اینا که کینه‌ اشونو از غدیر گرفتن بچه‌ امو تو شیش ماهگی از شیرگرفتن خیر نبینه حرمله به بابات می‌خنده با چی زده بچه‌ام سرش به مویی بنده *در بعضی از نقل‌ها داریم تا صدای استغاثهٔ ابی عبدالله بلند شد."هل من ناصر ینصرونی هل من ذاب یذب عن حرم رسول" نوشتن اول خدای عالم لبیک گفت، نقل نقلِ عجیبیه.. بعد اینکه خدای عالم لبیک گفت پیغمبر لبیک گفت،امیرالمومنین لبیک گفت، فاطمه زهرا لبیک گفت، امام حسن لبیک گفت، نوشتن حتی ابدان مطهر شهدای کربلا هم به لرزه افتاد. همه ی عالم لبیک گفتن به ابی عبدالله... اما یه وقت فرمودن: این بچه هم خودشو از گهواره به زمین انداخت. یعنی بابا! هنوز یه نفر مونده روش حساب کنی منم هستم بابا.. به گونه‌ای که زن‌ها، اهل خیمه مطمئن شدن این بچه داره تلویحه میگه به استغاثهٔ پدر داره لبیک میگه.. ابی عبدالله فرمود: این بچه رو بیارید.... *شب عاشورا وقتی قاسم بن الحسن صدا زد....عمو جان! آیا منم از شهادت بهره‌ای دارم؟ فرمود: "کَیفَ المَوتُ عِندَکَ؟"مرگ در نزد تو‌چگونه است؟ گفت: "أحلی مِنَ العَسل" فرمود: پسرم! هم تو به شهادت می‌رسی هم طفل رضیع من.. ابی عبدالله شب عاشورا فقط روضهٔ علی اصغر برای اصحاب خوند گویا فیضیست که حتی اصحابم باید بهره ببرن. در روضه علی اصغر من نمی‌دونم شاید فیضیست که باید شب عاشورا اصحابم به فیض روضه علی اصغر برسند و گریه کنن و همه گریه کردن.. بعد عبارتی داره ابی عبدالله ..این حرفا رو که به قاسم زد فرمود:"اِذْ جَفَّتْ رُوحی عَطَشاً" فرمود زمانی که روح من از عطش خشک میشه..
4_5935811293184262871.mp3
25.42M
|⇦•روی دوش بابا که میری.... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حیرونه بابات... مگه چجوری زدنت دلخونه بابات چرا هنوزم وسطه میدونه بابات اینا که کینه‌ اشونو از غدیر گرفتن بچه‌ امو تو شیش ماهگی از شیرگرفتن 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
آقا بیا و پای خودت در رکاب کن ای منتقم برای ظهورت شتاب کن مادر تو را صدا زده در بین شعله ها دیگر دعای فاطمه را مستجاب کن شایسته نیستم که شوم نوکرت، درست من را ز لطف، جزء سپاهت حساب کن رد می شوم، اگر که مرا امتحان کنی بی امتحان بیا و مرا انتخاب کن وقتی گدای خانه ی تو شاه عالم است من را گدای خیمه ی سبزت خطاب کن وقت مرور روضه ی آب است العجل فکری برای اصغر و قحطی آب کن آقا ببین که جدّ تو با خواهش آمده فکری برای داغ گل بوتراب کن با کینه گفت حرمله را؛ ابن سعد پست با یک سه شعبه، خون خدا را جواب کن تیری بزن به حنجر شش ماهه ی حسین قلب تمام اهل حرم را کباب کن در بین قتلگاه و حرم مانده جدّ تو فکری برای شرم حسین از رباب کن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تنها طبیب عالم امکان ،ولی عصر ای نسخه ی شفای مریضان، ولی عصر شد دیدن جمال تو شرط حیات ما آن جمعه ی ظهور تو ،روز نجات ما آقا بیا که مثل تو شیعه شده غریب دیگر شده برای وصال تو بی شکیب رفته قرار منتظران ِ ظهور تو دنیا شود بهشت فقط با حضور تو وقت مرور روضه ی آب است العجل ماتم برای داغ رباب است العجل ای آشنای سینه ی بشکسته ی رباب بشنو صدای ناله ی او را در آفتاب او اقتدا به مقتل و جسم امام کرد پس سایه را به روی سر خود حرام کرد حالا شده ست زمزمه ی لای لای او شرح تمام مقتل کربوبلای او گهواره ای گرفته به روی دو دست خود گویی که هست،داخل آن کلّ هست خود ناله زند دوباره که ای اصغرم بخواب شرمنده است مادر تو از نبود آب رفته عمو به علقمه و برنگشته است شرمنده ام که لعل لبت تر نگشته است حالا زبان روضه ی او می شود گِلِه از شعبه های تیر ِ چو شمشیر حرمله لعنت به حرمله که گلم را خزان نمود با یک سه شعبه قامت من را کمان نمود در راه شام و کوفه شده قاتل رباب بر روی نیزه ،رأس علی، زیر آفتاب ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
اللهم عجل لولیک الفرج (222).mp3
3.73M
اللهم عجل لولیک الفرج .. منتقم وقت مرور روضه های آبه صحبت از تشنگی شش ماهه ی اربابه اگه چند جرعه ی آب برسونی به اصغر دیگه توو آغوش مادرش رباب می خوابه آه، ببین آقا هی تلظّی می کنه تو خیمه ها تو بیا برس به دادش که نشه سرش جدا آه، برس به داد تا بلایی به سر عمو نیاد تا حسین از دشمنا یه جرعه ی آبی نخواد العجل به حقّ ِ....... گریه های اصغر به گلی که گشته.... با سه شعبه پرپر اللهم عجل لولیک الفرج.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال امام حسین باخواهر علیهما السلام خواهرم بیا و حال مضطرم رو دریاب اصغر لب تشنه ام با خون خود شد سیراب کمکم کن که درآرم از گلوش، این تیرو پاسخم ببین چی شد به جای یک جرعه آب آه، از حنجرش تیرو می کشم نبینه مادرش در بیارم این سه شعبه رو، جدا میشه سرش آه، با اضطراب اومدم به خیمه با دلی کباب ببینه حنجرشو دق میکنه بی بی رباب ببینه نشسته....... توی حنجرش تیر اصغرو گرفتن.... با سه شعبه از شیر اللهم عجل لولیک الفرج..... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال حضرت رباب علیهاالسلام: اصغرم داره سر تو رو، رو نی می بنده وقتی لطمه می زنم به صورتم، می خنده مادرت بمیره که هنوز لب تو خشکه شدم از زخم روی حنجر تو شرمنده آه، دارم گله طعنه ها شنیده ام از حرمله من مواظبم نیفتی زیر پای قافله آه قدری بخواب تا نبینی می کشم همش عذاب بعد تو پایین نمیره از گلوم یه قطره آب مادرت نبینه............ روی نیزه هایی توی کوچه ی شام... زیر دست و پایی اللهم عجل لولیک الفرج.....
اللهم عجل لولیک الفرج (222).mp3
3.73M
اللهم عجل لولیک الفرج .. منتقم وقت مرور روضه های آبه صحبت از تشنگی شش ماهه ی اربابه اگه چند جرعه ی آب برسونی به اصغر دیگه توو آغوش مادرش رباب می خوابه آه، ببین آقا هی تلظّی می کنه تو خیمه ها تو بیا برس به دادش که نشه سرش جدا آه، برس به داد تا بلایی به سر عمو نیاد تا حسین از دشمنا یه جرعه ی آبی نخواد العجل به حقّ ِ....... گریه های اصغر به گلی که گشته.... با سه شعبه پرپر اللهم عجل لولیک الفرج.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال امام حسین باخواهر علیهما السلام خواهرم بیا و حال مضطرم رو دریاب اصغر لب تشنه ام با خون خود شد سیراب کمکم کن که درآرم از گلوش، این تیرو پاسخم ببین چی شد به جای یک جرعه آب آه، از حنجرش تیرو می کشم نبینه مادرش در بیارم این سه شعبه رو، جدا میشه سرش آه، با اضطراب اومدم به خیمه با دلی کباب ببینه حنجرشو دق میکنه بی بی رباب ببینه نشسته....... توی حنجرش تیر اصغرو گرفتن.... با سه شعبه از شیر اللهم عجل لولیک الفرج..... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال حضرت رباب علیهاالسلام: اصغرم داره سر تو رو، رو نی می بنده وقتی لطمه می زنم به صورتم، می خنده مادرت بمیره که هنوز لب تو خشکه شدم از زخم روی حنجر تو شرمنده آه، دارم گله طعنه ها شنیده ام از حرمله من مواظبم نیفتی زیر پای قافله آه قدری بخواب تا نبینی می کشم همش عذاب بعد تو پایین نمیره از گلوم یه قطره آب مادرت نبینه............ روی نیزه هایی توی کوچه ی شام... زیر دست و پایی اللهم عجل لولیک الفرج..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تنها طبیب عالم امکان ،ولی عصر ای نسخه ی شفای مریضان، ولی عصر شد دیدن جمال تو شرط حیات ما آن جمعه ی ظهور تو ،روز نجات ما آقا بیا که مثل تو شیعه شده غریب دیگر شده برای وصال تو بی شکیب رفته قرار منتظران ِ ظهور تو دنیا شود بهشت فقط با حضور تو وقت مرور روضه ی آب است العجل ماتم برای داغ رباب است العجل ای آشنای سینه ی بشکسته ی رباب بشنو صدای ناله ی او را در آفتاب او اقتدا به مقتل و جسم امام کرد پس سایه را به روی سر خود حرام کرد حالا شده ست زمزمه ی لای لای او شرح تمام مقتل کربوبلای او گهواره ای گرفته به روی دو دست خود گویی که هست،داخل آن کلّ هست خود ناله زند دوباره که ای اصغرم بخواب شرمنده است مادر تو از نبود آب رفته عمو به علقمه و برنگشته است شرمنده ام که لعل لبت تر نگشته است حالا زبان روضه ی او می شود گِلِه از شعبه های تیر ِ چو شمشیر حرمله لعنت به حرمله که گلم را خزان نمود با یک سه شعبه قامت من را کمان نمود در راه شام و کوفه شده قاتل رباب بر روی نیزه ،رأس علی، زیر آفتاب ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
آقا بیا و پای خودت در رکاب کن ای منتقم برای ظهورت شتاب کن مادر تو را صدا زده در بین شعله ها دیگر دعای فاطمه را مستجاب کن شایسته نیستم که شوم نوکرت، درست من را ز لطف، جزء سپاهت حساب کن رد می شوم، اگر که مرا امتحان کنی بی امتحان بیا و مرا انتخاب کن وقتی گدای خانه ی تو شاه عالم است من را گدای خیمه ی سبزت خطاب کن وقت مرور روضه ی آب است العجل فکری برای اصغر و قحطی آب کن آقا ببین که جدّ تو با خواهش آمده فکری برای داغ گل بوتراب کن با کینه گفت حرمله را؛ ابن سعد پست با یک سه شعبه، خون خدا را جواب کن تیری بزن به حنجر شش ماهه ی حسین قلب تمام اهل حرم را کباب کن در بین قتلگاه و حرم مانده جدّ تو فکری برای شرم حسین از رباب کن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
. در رثاء علی اصغر / نوحه / سبک ناظم ---------- چون غنچه وا شده لب های اصغر تیر سه شعبه اش بوسیده حنجر شد یاس دیگر در خون شناور علیّ اصغرم علیّ اصغر دریا چون چشم او گوهر ندارد یارب دگر رباب اصغر ندارد وقت عزا شد طفلش فدا شد علیّ اصغرم علیّ اصغر مادر دو دیده را در خون نشانده شش ماه طفل او لب تشنه مانده پُر شد سبویش تر شد گلویش علیّ اصغرم علیّ اصغر از چشمه سار حق گوهر بجوشد از لعل کودکی خون می خروشد بنگر عزا را قالوا بَلی را علیّ اصغرم علیّ اصغر ........